نظرات mostafavi

تصویر mostafavi mostafavi 23 دى, 1401 دخترم ده بار اسمشو میگم جواب نمی‌دهد...

با سلام به شما کاربر محترم

با درک حساسیت شما نسبت به تربیت کودکتان باید عرض کنم این سؤال مطرح می‌شود که آیا جواب ندادن کودکتان نسبت به صدا کردن او در همه موقعیت‌ها یکسان است یا اینکه تنها در موقعیت‌های خاصی این اتفاق می‌افتد و او جواب شما را نمی‌دهد؟

معمولاً کودکان به دلایل مختلف ازجمله غرق در افکار و تخیلات درونی خودشان، تمرکز زیاد روی یک موضوع و تک بعدی بودنشان، ممکن است متوجه اطراف خودشان نشوند؛ به ویژه برای کودکان زیر 6 سال این موضوع شایع‌تر است.

البته گاهی بچه‌ها آگاهانه این کار را می‌کنند؛ به طوری که می‌دانند مادرشان در حال صدا کردنشان می‌باشد، ولی به او پاسخ نمی‌دهند که این هم دلایل خاص خودش را دارد ازجمله نظارت و حساسیت بیش از حد مادر و امر و نهی زیاد نسبت به کودک، موجب این مسئله می‌شود تا کودک به خواسته‌های دیگران توجهی نکند.

کافی است برای بررسی بهتر، توجه کنید که اولاً کودکتان در چه موقعیت‌هایی نسبت به صدا کردن شما واکنش نشان نمی‌دهد؟ ثانیاً آیا نسبت به دیگران هم‌چنین واکنش‌هایی دارد یا تنها نسبت به شما چنین رفتاری را انجام می‌دهد؟ همه این‌ها می‌تواند گویای نکات ریز تربیتی باشد. لطفاً به این سؤالات پاسخ بدهید. تا در ادامه بهتر شما را راهنمایی کنیم.

منتظر پاسخ شما هستیم.

تصویر mostafavi mostafavi 21 دى, 1401 دخترم چند روزیه اخلاقش وحشتنااااک شده ....

با سلام به شما کاربر محترم

این شیوه برخورد کودکان که وقتی چیزی برخلاف میل و خواسته‌شان باشد، شروع به قشقرق به پا کردن، گریه و زاری کردن و فریاد کشیدن می‌کنند، احتمالا یا از بچه‌های دیگر یاد گرفته‌اند یا در تلویزیون بچه‌ای را مشاهده کرده‌اند و آن را تکرار می‌کنند یا ممکن است یک‌بار به صورت تصادفی این رفتار را انجام داده و توانسته‌اند خواسته خود را از این طریق به دست آورند و این باعث شده تا دوباره این کار را چند بار تکرار کنند تا تبدیل به یک رویه نامناسب در آن‌ها شده است. اما چه‌کار باید کرد تا جلوی این رفتار کودکان گرفته شود؟

در گام اول باید توجه داشت که توجه نشان دادن والدین در هنگام قشقرق به پا کردن کودک تنها باعث می‌شود که این رفتار منفی کودک تقویت و دوباره در آینده تکرار شود، لذا در چنین زمانی بهتر است خواسته‌اش را هرگز عملی نکنید، بلکه سعی کنید حواس کودک را به موضوع خوشایند دیگری جلب کنید؛ مثلا فرض کنید کودکتان به بازی کردن با شما علاقه زیادی دارد، شما می‌توانید او را به بازی کردن با خودتان معطوف کنید. البته ممکن است همیشه این روش جواب ندهد، ولی بهتر از آن است که بخواهید خواسته‌اش را عملی کنید.

در گام بعدی باید میزان وابستگی کودک را کاهش داده و میزان استقلالش را بیشتر کنید. برای این کار، ارتباط بیشتر بچه‌ها با همدیگر زمینه مناسبی برای این کار هست. چراکه بچه‌ها اولا جذب هم دیگر می‌شوند. ثانیا یاد می‌گیرند که چگونه باهم ارتباط بگیرند و در نهایت با فاصله گرفته از مادر، کم کم میزان وابستگی شان هم کاهش پیدا می‌کند.

در واقع کودکان نیاز دارند که روزانه چندین ساعت در گروه همسال خود قرار بگیرند و با آن‌ها بازی و تعامل داشته باشند. این موضوع تأثیر زیادی در کاهش وابستگی فرزند و کسب آمادگی برای ورود به اجتماع را دارد.

این نکته نیز باید توجه داشت که بر اساس تجربه مشاهده شده که گاهی والدین ناخواسته در تله وابستگی قرار می‌گیرند و همین مسئله منجر به وابستگی کودک می‌شود. والدینی که مراقبت بیش از حد از فرزند خود دارند و اجازه نمی‌دهند کودک به‌ تنهایی کارش را انجام بدهد، این پیام را به او منتقل می‌کنند که محیط امن نیست و موجب اضطراب و وابستگی و چسبندگی کودک به خود می‌شوند. ضمنا کاهش وابستگی کودک، به صورت تدریجی اتفاق می‌افتد و بنا نیست به یکباره رفتار کودک تغییر کند. از این رو علائم و نشانگان کاهش وابستگی نیز کم کم اتفاق می‌افتد.

جهت مطالعه بیشتر درباره رفع وابستگی کودک می‌توانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/191113

موفق باشید.

تصویر mostafavi mostafavi 17 دى, 1401 پسرم انرژی زیادی داره و پرخاشگرهست....

با سلام به شما کاربر محترم

اینکه نسبت به تربیت کودک خود دغدغه مند و به دنبال تربیت دینی او هستید بسیار ارزشمند است. در آموزه‌های دینی آمده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «الوَلدُ سیدٌ سَبعَ سِنین وَ عَبدٌ سبعَ سنین وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنین؛ کودک تا 7 سال سرور، تا 7 سال بنده، و تا 7 سال وزیر است.»[1] یا در حدیث دیگری پیامبر اکرم فرمود: «دَع ابنَک یَلعب سَبعَ سِنین؛ فرزندت را رها کن تا 7 سال بازی کند.»[2]

هردو روایت و سایر احادیث دیگر، به معنای این نیست که در تربیت کودک، او را رها کنیم تا هر کاری که دلش خواست انجام دهد.

متأسفانه برخی از افراد در برداشت از این روایات دچار خطای راهبردی جدی شده‌اند تا جایی که نسبت به هرگونه امر و نهی کودک زیر 7 سال خودداری می‌کنند به زعم اینکه دارند به مفهوم این روایت‌ها عمل می‌کنند، درحالی‌که اصلاً منظور این نیست که نسبت به تربیت کودک بی‌تفاوت باشیم، بلکه منظور آن است که در بحث تربیت کودک، شأن و شخصیت کودک را بالا بدانیم همان‌طور که در مقابل یک مقالم عالی‌رتبه، نهایت توجه و احترام را می‌کنیم تا شأن و جایگاه او حفظ شود و از هرگونه رفتارهای خلاف ادب پرهیز می‌کنیم، در مواجهه با کودک نیز این توجه را باید داشت که کودک مانند یک دوربین فیلم‌برداری، اعمال و رفتار والدین خود و دیگران را تقلید و الگوبرداری می‌کند. لذا نهایت دقت و توجه و احترام را باید در مقابل کودک داشت تا در امر تربیت موفق باشیم. اما چرا باید به کودک همچون پادشاه احترام بگذاریم؟

یکی از موضوعات بسیار مهم در تربیت، رشد عزت نفس است. پایه اصلی شخصیت سالم در گرو عزت نفس بالاست. اگر والدین به عزت نفس که شالوده آن در کودکی شکل می‌گیرد توجه داشته باشند و سعی کنند عزت‌نفس کودک را در رفتار، کردار و منش خود با او توجه کنند، قطعاً حس ارزشمندی کودک حفظ شده و این پایه و مبنایی برای موفقیت‌های او در زندگی‌اش خواهد شد. بسیاری از ناکامی‌ها، شکست‌ها، ناامیدی‌ها، افسردگی‌ها و بسیاری از اختلالات خُلقی ریشه در کمبود عزت نفس می‌باشد؛ جایی که فرد در درون خانواده احساس ارزشمندی را تجربه نکرده است. ازاین‌رو بخشی از این آموزه‌های دینی ناظر به پرورش عزت نفس در کودک است.

بنابراین با این توضیحات اگر آموزه‌های دینی ما می‌گوید کودک تا هفت‌سالگی، امیر و فرمان رواست؛ یعنی اگر کاری غیرعاقلانه و تصمیمی نادرستی داشت با بهترین روش و نرم‌ترین اخلاق در کمال احترام با او صحبت و بچه را منصرف کنید، نه اینکه با کتک و دعوا و زور و... بخواهید او را سرکوب نمایید.

ضمن اینکه اگر در سن کودکی، شخصیت او تکریم شود و مورد احترام قرار بگیرد، بستر تربیت مناسب و اطاعت (در هفت سال دوم) را برای سن نوجوانی آماده کردیم.

لازم به ذکر است که در بخشی از متن خود اشاره کردید که کودک 3سال و نیمه شما پر انرژی و پرخاشگر است، ای کاش به چند نمونه از پرخاشگری او اشاره می‌کردید. معمولاً بدرفتاری کودکان در این سن، مربوط به نوع ارتباط و تعامل با آن‌ها می‌باشد. لذا برای راهنمایی بهتر لطفاً درباره نحوه پرخاشگری کودکتان توضیح بیشتری بدهید تا به شما بگوییم که نحوه رفتار کودکتان اولاً طبیعی است یا نه و ثانیاً در مواجهه با پرخاشگری او چه رفتارهایی باید با او داشته باشید تا میزان بدرفتاری او کاهش یابد.

پی‌نوشت:
1- مکارم الاخلاق، ص 222.
2- وسائل الشیعه، ج5، ص 125.

تصویر mostafavi mostafavi 17 دى, 1401 مشاوره ازدواج...

با سلام به شما کاربر محترم

قبل از هر چیز تا زمانی که از جهت ذهنی و عاطفی درگیر ارتباط و عشق گذشته خود هستید، خود را وارد رابطه جدید نکنید؛ اولاً از جهت سنی هنوز فرصت‌های ازدواج زیادی پیش روی شما است. پس دلیلی ندارد که بابت این قضیه بخواهید عجولانه و شتاب‌زده تصمیم‌گیری کنید. ثانیاً به صرف اینکه یک نفر شرایط ازدواج را دارد، بدون اینکه شما از جهت ذهنی و حسی، آمادگی ارتباط جدید و تعهد به یک نفر را داشته باشید، خطای محض است؛ چراکه ممکن است بدون بررسی تناسب‌های لازمه بین طرفین بخواهید وارد یک رابطه‌ای شوید که بعداً پشیمان شوید و طرفین از این مسئله آسیب ببینند.

بنابراین در گام اول باید تکلیف خود را با رابطه قبلی و به قول شما عشق گذشته مشخص کنید؛ یعنی باید یک دوره زمانی (چند ماهه) از آن بگذرد و شما بتوانید با این موضوع کنار بیایید به گونه‌ای که بتوانید با خواستگار جدید آشنا شده و درباره آن فکر و تصمیم‌گیری منطقی کنید، وگرنه درگیری ذهنی شما با رابطه و عشق سابق، مانع از تصمیم درست برای آینده شما خواهد شد.

در گام دوم برای اینکه خواستگار جدیدتان را رد نکنید، پیشنهاد می‌دهم که از ایشان یک فرصت چند ماهه بخواهید تا فضای روحی و روانی شما برای پذیرش شرایط جدید فراهم شود. سپس درباره خواستگارتان بعد از گفتگو و مشورت می‌توانید بررسی کنید که چقدر از جهات مختلف فکری، فرهنگی، رفتاری، اعتقادی، اخلاقی، خانوادگی، علایق و سلایق، خواسته‌ها و تمایلات با هم نزدیک و شباهت دارید و آنگاه تصمیم نهایی را برای آینده خود بگیرید.

موفق باشید.

تصویر mostafavi mostafavi 17 دى, 1401 چطورازاین حس آزاردهنده رها شویم...؟؟؟

با سلام به شما کاربر محترم

خیلی خوب است که روی مهارت و رشته‌هایی که موردعلاقه شماست متمرکز شده‌اید. طبعاً روی حس و حال و اعتماد به نفس شما همان‌طور که خودتان هم اشاره کرده‌اید تأثیر مثبت می‌گذارد. اما لازم است همسرتان را هم در جریان این کلاس‌ها بگذارید؛ چراکه شما نمی‌توانید این موضوع را از او مخفی نگه‌دارید. از طرفی ترس اینکه نکند همسرتان پی به مخفی‌کاری‌های شما ببرد، خود یک حس آزاردهنده‌ای است که تنها موجب می‌شود اضطراب سراسر وجودتان را فرا گیرد و احساس رضایت نکنید.

هرچقدر هم که تلاش کنید این مسئله را از همسرتان مخفی کنید، بالاخره یک روز ممکن است به صورت تصادفی متوجه این موضوع شود و آنگاه ممکن است اعتمادش کاملاً نسبت به شما خدشه‌دار شود. لذا تا هنوز متوجه این موضوع نشده است، خودتان پیش‌قدم شوید و به او بگویید که می‌خواهید برای ثبت‌نام در کلاس‌های موردنظرتان تازه اقدام کنید. اگر هم به خاطر دلایلی ازجمله مسئله مالی مخالفت کرد، شما می‌توانید به او پیشنهادهای جایگزین بدهید تا بالاخره نظر مثبتش را جلب کنید؛ مثلاً اگر شما در ماه، پول‌توجیبی از همسرتان دریافت می‌کنید، بخشی از هزینه‌های کلاس را خودتان متقبل شوید یا از بعضی خواسته‌های مالی در زندگی کوتاه بیایید و به همسرتان بازگو کنید تا در این زمینه با شما همکاری لازم را داشته باشد.

موفق باشید.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 2576