با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده مینماییم خدای را سپاسگزاریم.
شما در شرایط سختی قرار دارید که برون رفت از آن نیاز به پیگیریهای جدی دارد اما همین که به دنبال حل مسئله خود بودهاید میتواند نقطه امیدی برای تغییرات خوب باشد.
طبیعتاً از گفته شما برمیآید که همسر شما جرأتمندی لازم را ندارد که از حق خود و حق شما در آنجایی که میداند حق با شماست دفاع نماید. اگر ایشان در جایی اعتراف کند که حق با شماست و بعد بگوید توان دفاع از شما را ندارد ما به طور قطع مشکل همسرتان را در نبود جرأتمندی و نداشتن استقلال کافی میدانیم. وجود اینگونه مشکلات خود زمینهساز دخالتهای خانواده ایشان در زندگی شما و از بین رفتن آرامش شما خواهد شد.
در سمت مقابل یک نکته را نیز باید مد نظر داشته باشیم و آن نکته این است که رفتار شما به خودی خود آیا رفتار حسابشدهای است؟ یعنی شما ایراد خاصی در خودتان نمیبینید که مثلاً از بابت آن ایرادات در سایه نبود جرأتمندی در همسرتان، خانوادهاش به خود حق دخالت و حتی ضرب و شتم شما را بدهند؟ این حرف را به این سبب بیان میکنیم که گاهی ممکن است خود فرد به سبب رفتارهای ناپخته خودش زمینه اینگونه مشکلات را به وجود آورد.
حال توصیه ما به شما این است که در مرحله اول موارد زیر را رعایت نمایید.
1.عزت نفس خود را حفظ کنید و بدانید که خدا ناظر بر اعمال انسانهاست و اینگونه نیست که در این عامل حقی از شما از بین برود و خدا نهایتاً آن را جبران ننماید. این افکار باعث میشود که آرامشتان را حفظ نمایید.
2.برای عمل خود هر چه که باشد ابتدا به درستیاش فکر کنید و برای انجامش عجله نکنید. کار را برای رضای خدا انجام دهید و کاری را که رضای خدا در آن نیست انجام ندهید.
3.تغییر دیگران از خود فرد شروع میشود به طور مثال ببینید چه رفتاری را انجام دادهاید که در مقابلش آنها جرئت کردهاند دخالت کنند؟ یعنی در هر اتفاقی بدی سهم خطای خود را پیدا کنید و به اصلاح آن بپردازید.
4. در غیر حوادث و اتفاقات و درگیریها باز هم در خودتان بگردید و ایرادات شناختی، خلقی و رفتاری که دارید را برطرف نمایید. این کار شما را محکمتر خواهد ساخت و در آینده نتایج مفیدی را در ارتباطات شما به وجود خواهد آورد.
5.حال به سراغ همسر خود بروید و در یک فضای آرام با او به گفتگو بنشینید. باید احساس خود را با او در یک فضای سازنده درمیان بگذارید و تا او نیز فرصت کند به مسئله شما بیندیشد و حرفهای خود را در این فضا بزند و نهایتاً علت اینگونه مشکلات پیدا گردد.
حرف آخر این که تمام این مراحل را میتوانید به شکل یک مشاوره حضوری زیر نظر یک مشاور امین و کارآزموده دنبال نمایید.
این موارد را انجام دهید به امید خدا مشکلتان حل خواهد شد.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده مینماییم خدای را سپاسگزاریم.
یکی از نکات مهمی که شما بیان کردید این است که همسر شما از محتواهای نادرست استفاده نمیکند و این خود مسئله بسیار مهمی است.
حال برای کنترل این مسئله که هم میتواند به زندگی شما و هم ابعاد شخصی همسرتان آسیب بزند لازم است که بدانید علت این استفاده زیاد چیست؟
معمولاً آقایان زیادی درگیر مصرف بیش از حد رسانه هستند و امروزه این امر بین آنها شایعتر از قبل شده و همسران زیادی این گلایهها را مطرح مینمایند. شاید بتوان یکی از علتهای آن را در این مسئله جویا شد که مردها کمتر به فضای ارتباطی عاطفی علاقهمند هستند و بیشتر به فضای خبر و اطلاع از حوادث و ... علاقهمند هستند.
البته دلایل متعددی در فضای شخصی هر فرد میتواند مطرح باشد اعم از مشکلات ارتباطی بین همسران، بیکاری مرد و حضورش در خانه و ... که در جای خود باید شناسایی شوند.
اما در کنار علتشناسی که میتواند به انتخاب دقیق راهکارها به ما کمک نماید، راهکارهای مناسب در این زمینه که بتوانید به همسرتان کمک نمایید تا از این حالت خارج شود و مصرف رسانه خود را متعادل نماید به شرح زیر هستند:
1.خودتان الگو باشید بدون هیچ چشمداشتی. اگر الگو هستید و رعایت میکنید این را به هیچ عنوان به رخ همسرتان نکشید.
2.توجه کنید مردان در فضای محترمانه و با رعایت اقتدار و اعتبارشان هست که حرفشنوتر میشوند. بنابراین هیچگاه در این فضا جوری رفتار ننمایید که همسرتان سرشکستگی پیدا کند که معمولاً این حالت آنها را به سمت لجبازی خواهد کشاند.
3.از تذکر مستقیم خصوصاً در برابر اعضای خانواده بپرهیزید. نه تذکر مستقیم بدهید و نه تعداد تذکرات را بالا برید.
4.این رفتار نامناسب او باعث نشود که رفتارها و اقدامات مثبت او تحتالشعاع قرار بگیرند و ندیده قلمداد شوند.
5.در جایی که احیاناً میخواهید تذکری دهید این تذکر را در میان نکات مثبت او قرار دهید یعنی از حالت مثبت منفی مثبت استفاده نمایید. مثلاً بگویید من میدانم که فلان ویژگی مثبت را دارید اگر شما این را هم حل کنید خیلی عالی میشود چرا که در تو فلان ویژگی مثبت وجود دارد و ...
5. در ادبیات صحبت شما حتماً باید به راهکارهای برون رفت هم توجه شود که این راهکارها تا جای ممکن باید توسط خود همسرتان پیشنهاد شوند. البته بعد از پذیرش اصل مشکل این اتفاق باید بیفتد.
6.به آینده و اتفاقاتی که این عدم رعایت ممکن است ایجاد نماید هم تا حد ممکن بپردازید و از او درباره این مسئله نظرخواهی کنید.
7.فضای صحبت باید مهیا باشد، همراه با محبت و آرامش و احترام گفتگو در یک شرایطی که همسرتان آمادگی دارد صورت پذیرد.
8. حتماً و حتماً هر جا که بحث خواست به جدال و تنش کشیده شود آن را ادامه ندهید تا اثر منفی بر صحبتهای حق شما نگذارد.
این موارد را انجام دهید به امید خدا مشکلتان حل خواهد شد.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده مینماییم خدای را سپاسگزاریم.
این اتفاق از این به بعد میتواند نگران کننده باشد و حتماً باید برای آن تمهیداتی اندیشیده شود.
سؤال اول ما از علت این رفتارهاست. آیا پسر شما به واسطه کنجکاوی به سراغ این فضا میرود؟ یا به واسطه فضایی که پسرعموی ایشان برایش ایجاد کرده است و به نوعی عادت بدون درک لذت جنسی برایش ایجاد شده است؟ یا نهایتاً فرزند شما از این کار لذت میبرد؟ طبیعتاً باید اول مشخص کرد که منشأ تکرار این رفتارها چیست. اگر کنجکاوی صرف باشد و نه عادت و یا لذت جنسی با تکنیکهای ذهن برگردانی و افزایش عزتنفس میتوان این امور را به کنترل در آورد. اگر به دور از فضای لذت جنسی باشد هم باز ما باید به غیر از مباحث مربوط به ترک عادت به سراغ همان دو نکته برویم.
نکاتی که در ادامه گفته میشود را حتماً دنبال نمایید.
1.در وهله اول از بیکاری فرزندتان جلوگیری کنید. انواع فعالیتهای مفید با تخلیه انرژی بالا برای فرزند شما ضروری است.
2.وقتی صحبت از تربیت درست فرزند است و شما هم میدانید از کجا آب میخورد و با ایماواشاره هم مشکل حل نمیشود چارهای باقی نمیماند جز ورود مستقیم و البته با آرامش، جدیت و مؤدبانه در کار. فرزند شما بیتردید باید ارتباطش را با پسرعمویش خاتمه دهد و در این بحث هم تعارفی وجود ندارد. با در میان گذاشتن این مسئله با خانواده آنها البته بدون قضاوت خاص و تعیین مقصر، این ارتباطات را به کنترل در آورید.
3.طبیعتاً در اینجور موارد که همه راهها را رفتهاید و به بنبست خوردهاید در حد ظرفیت و بهاندازهای که اثرگذاری داشته باشد باید با فرزند خود هم صحبت کنید. شاید فرزند شما به نادرستی این رفتار چندان واقف نیست. (بله ما ظرافت کار را متوجه هستیم که از الآن نباید حساسیتها را بالا برد اما چارهای نیست با لحاظ جمیع این شرایط باید دست روی دست هم نگذاشت.)
4.تنبیه را انجام بدهید و علت را بر روی چیز دیگری بگذارید هم به صلاح نیست و کار را ممکن است پیچیدهتر کنید.
5.فضای محبت و احترام باید در خانه و خانواده گسترش پیدا کند تا از این طریق عزتنفس و حیا در فرزندتان تقویت گردد.
6.کماکان خودتان نیز اهل رعایت باشید و از رفتارهایی که رنگ و بوی جنسی دارد در حضور فرزندتان بپرهیزید.
7.بر کارآمدی فرزند خود بیفزایید و همزمان در کارهای خوب و مفیدی که انجام میدهد تشویق را فراموش ننماید.
اگر با این موارد حل نشد حتماً به یک درمانگر کودک مراجعه نمایید تا به صورت حضوری دقیق مورد شما را مورد بررسی و موشکافی قرار دهد.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده مینماییم خدای را سپاسگزاریم.
واقعیت این است که این سطح از افشای اطلاعات میان همسران به والدین، نبود مرزهای خصوصی خانوادگی میان آنها و حتی وابستگیهای احتمالی دیگری که شاید بتوان آنها را کشف کرد، برای شوهرتان قابلقبول نیست و ما با توجه به صحبت شما به شما حق میدهیم.
لازم است در قدم اول علت این مسئله شناسایی شود. چرا مادر ایشان گوشی فرزند و پیامهای ایشان را چک میکند و چرا باید همسر شما به این حد در برابر این عمل مقاومت کند و از آن دفاع نماید؟ بر فرض اینکه شما برای گفته خود شواهد کامل و دقیقی دارید و گفتههایتان صرفاً حالت برداشتی و تحلیلی ندارد، پاسخ به این سؤال کلیدی اهمیت ویژهای پیدا میکند.
در بحث علت شناسی میتوانیم به موارد زیر اشاره نماییم:
1.وابستگی شدید و عدم استقلال همسرتان در تصمیمگیری و اقدامات زندگی و حل مسائل زندگی شخصی خود به نحوی که همیشه مادر یا پدر ایشان، امورات ایشان را جمع میکرده است و با این رویه خیال هر دو طرف راحت میشده و هر دو طرف هم راضی بودهاند. طبیعتاً در خانوادههای کم جمعیت با سبک تربیتی نازپرورده در صورتی که اعتماد به نفس فرزند پایین باشد و حالتهایی از کمرویی در او دیده شود میتوان اینگونه رفتارها را به صورت پررنگ دید.
2.روحیات مدیریتی مادر ایشان که ربطی هم به شخص خاصی ندارد یعنی مادر ایشان خودش فردی مدیریتی است و میخواهد مدیریت همه امور را در دست داشته باشد. در اینجا ممکن است فرزند ایشان که همسر شما باشد، از این رفتار خوشش نیاید اما به هر حال چون مادرشان است یا به نحو میانجیگرانه به جهت کاهش تنش و یا به نحو حق به جانب از رفتار مادر خود در نزد شما دفاع مینماید. این حالت را میتوان مورد بررسی قرار داد مثل آنجایی که گاهی اعتراض شوهرتان هم از رفتار مادرش در میآید و شما به هر صورت متوجه این اعتراض میشوی ولو به این که در نزد شما از مادرش دفاع نماید.
3. نبود مرز بین اعضای خانواده به عنوان یک سبک زندگی که هر کس راحت در کار دیگری سرک میکشد و نظر میدهد که در اینجا بحث وابستگی منتفی است اما بین اعضای خانواده بیش از حد مرزها نامعلوم است و یا به طور کل مرزی وجود ندارد. در اینجا فاصله زیاد سبک زندگی شما با همسرتان به احتمال زیاد مشکلساز شده باشد.
4.بدبینی خانواده ایشان خصوصاً مادرشان نسبت به مسائل که در اینجا جای بررسی دارد آیا این بدبینی و شکاکیت در همه مسائل است یا مخصوص این وصلت بوده و در جای دیگر مشاهده نشده است و یا حتی باید بررسی شود که آیا ممکن است رفتاری از شما و خانواده شما باعث بروز این حساسیت شده باشد مثل این که از اول شما اهل نظر دادن بوده باشید و...
به هر حال هر کدام که باشد باید بررسی کامل انجام شود.
در این باره باید با همسرتان به گفتگو بنشینید و حرف دل خود را در قالب بیان احساس و گاهی هم به صورت سؤالی مطرح نمایید نه اینکه حالت تند و تذکری داشته باشد و در یک فضای آرام و شرایط آماده پاسخهای ایشان را بشنوید. گفتگوی سازنده به احتمال زیاد شما را به علتها برساند و پس از آن است که میتوانید دست به کار شوید و راهکارهای مناسبی برای این مشکل بیابید. ما در ادامه آماده کمکرسانی به شما هستیم.
برای علت شناسی هم اگر از عهده خودتان بر نیامد مراجعه به یک مشاور امین و کارآزموده میتواند کار شما را راحتتر به پیش ببرد.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده مینماییم خدای را سپاسگزاریم.
اتخاذ رفتار صحیح در برابر شوهری که میگویید حرف حرف خودش است و حالتهایی از یکدندگی را دارد کار آسانی نیست. اولین نکتهای که در اینجا باید به آن پرداخته شود این است که جواب یکدندگی نباید همان یکدندگی باشد. زندگی که بخواهد بر اساس لج و لجبازی دنبال شود و هر کس حرف خودش را بزند راه به جایی نخواهد برد و شما نیز به درستی تشخیص دادهاید که حرمتها بین شما شکسته است و ادامه این مسیر کار را بدتر خواهد کرد.
بیتردید در این مسیر مهارتهایی را لازم دارید که باید آموزشهای لازم در این زمینه را ببینید. در این زمینه دورههای مهارت افزایی فروانی وجود دارد که ما در اینجا مجاز به معرفی و به نوعی تبلیغ آنها نیستیم ولی قطعاً جوینده آن میتواند یابنده باشد.
ما در فضای پاسخگویی خودمان میگوییم که مهارتهایی از قبل مهارت همدلی، درک متقابل، ارتباط مؤثر و فن مذاکره را لازم دارید که باید از طرق مختلف به فراگیری آن دست پیدا کنید.
خطاهای شناختی که عمدتاً ناشی از فضای تربیتی نادرست هستند از اساس باید مورد بررسی قرار بگیرند و یک به یک اصلاح شوند تا شما را هر چه بیشتر به فضای تعاملی بهتر نزدیک نمایند.
در کنار این کلیت میتوان وارد جزئیات کار هم شد که دقیقاً محلهای حادثهخیز زندگیتان را هم بتوانید شناسایی نمایید برای این مهم لازم و ضروری است که به نزد یک مشاور امین و کارآزموده بروید تا بتواند به شما کمک نماید لیستی از مشکلات فی ما بین شما را برایتان تنظیم نماید و در ادامه نیز در صورت نیاز برای حل آن به شما کمک نماید. ذکر این مسئله هم بسیار حائز اهمیت است که آموزش در زمانی میتواند کارساز باشد که بتوانید به آن جامه عمل بپوشانید و به صرف انباشت زیادی از اطلاعات نمیتوانید به احیای روابط خود با همسرتان مطمئن باشید.
برای مطالعه بیشتر کتابهای خوبی وجود دارند که برخی از آنها را به شما معرفی مینماییم.
1.کتابهای مهارتهای سازگاری و همچنین همسران سازگار به قلم علی حسین زاده انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی از کتابهای خوب در این زمینه است.
2. کتاب همدلی: مؤثرترین مهارت مؤلفان: مریم رسولیان، راضیه صالحیان ناشر: شرکت نشر قطره.
3. کتاب ارتباط مؤثر: راهکارهایی برای بهبود در روابط بین فردی مؤلف: فاطمه معین الغربائی ناشر: شرکت نشر قطره
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده مینماییم خدای را سپاسگزاریم.
قطعاً این خانم در شرایط سختی قرار گرفته است و برای برونرفت از این مشکل باید به درستی تمام محاسبات لازم انجام گیرد.
از قرار معلوم ایشان دو مشکل دارد که یکی ریشهایتر و دومی بر اساس همین مشکل ایجاد شده است. مشکل اول در ثبت نشدن ازدواج با همسر اول است که به ایشان مجدداً رجوع کرده است و مشکل دوم مسئله قبولی در استخدامی آموزش و پروش و مراحل مصاحبه و تحقیقات مربوط به آن است.
آن طور که معلوم است حل ریشهای این مشکل این است که ایشان از ابتدا باید کار ثبت را انجام میداد و نمیگذاشت به مرور زمان کشیده شود. وقتی به این مسئله نگاه میکنیم احساس میکنیم که به هر حال ایشان با توجه به شرایطی که داشته است این رجوع را بالاجبار هم که بوده باشد به صلاح خود میدانسته و شرایط قبل را برای خود سختتر قلمداد میکرده است. به بیان سادهتر اگر دو سال از این ازدواج غیر رسمی گذشته است و ایشان کماکان در این زندگی مانده است لابد صلاح خود را در آن دانسته و این شرایط بد را بر شرایط بدتر ترجیح داده است. سؤالی که ما هم از ایشان داریم که میتواند این فضا را روشن سازد این است که اگر ماجرای استخدام در آموزش و پرورش نبود آیا به همین حالت زندگی ا همسر اولتان را ادامه میدادید یا اگر بحث استخدامی هم نبود آن را بر هم میزدید؟
در لابهلای گفته شما تا حدودی پاسخ برای ما روشن است که ایشان بیشتر نگران این هستند که در مصاحبه چه بگویند تا مشکلی پیش نیاید نه اینکه دیگر از این وضعیت خسته شده باشد و به هیچ عنوان این زندگی را ادامه نخواهد داد.
برای مشکل اول راه مشخص است و آن این است که با ارائه شواهد و استشهادهای لازم مرد را در تنگنای ثبت محضری قرار دهد. البته این مسیر هم با وجود مردی یکدنده آسان نخواهد بود.
حال از این مسئله که بگذریم به سراغ پاسخ سؤال اصلی میرویم. مشخصاً بعد از قبولی در آزمون و دعوت به مصاحبه ایشان باید آرامش خود را حفظ کند و ما پیشنهادمان این است که بگوید که به شوهر خود رجوع کرده است و در حال طی شرایطی هستیم که مجدداً با هم زندگی کنیم. در این حال نه گفته است مطلقه است و نه گفته است که ثبت شناسنامهای صورت پذیرفته است.
طبیعتاً اگر ایشان آسیبهای روحی و روانی نخورده باشد و بتواند از این لحاظ سلامت خود را اثبات کند به صرف این یک مورد بعید است که ایشان را که دارای حد نصاب لازم است رد نمایند.
البته ما به ذهنمان میرسد که ایشان با وجود افکار خودکشی که دارد و شرایطی که سپری کرده است به احتمال قوی دارای آسیبهای روحی و روانی شدهاند که حتماً برای بررسیهای بیشتر در هر صورت باید به یک روانشناس و مشاور کارآزموده و امین مراجعه نمایند. حل این مسائل یکشبه اتفاق نخواهد افتاد همانگونه که به وجود آمدنشان یکشبه نبوده است.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما بهره میگیریم خدای ا شاکر و سپاسگزاریم.
از این که برای تربیت صحیح فرزندان خود دغدغه دارید و تلاش میکنید خوشحال و خرسندیم.
اوین چیزی که به ذهن میرسد بحث بیشفعالی است که اگر این مسئله ثابت شود باید توجه داشته باشید که برخی از این موارد دست خودش نخواهد بود. افراد بیشفعال یا همان کسانی که معمولاً کمبود توجه و تمرکز دارند به دلیل فعل و انفعالاتی که در مغزشان صورت میگیرد حالتهایی از بیقراری و پر جنب و جوش بودن و نهایتاً نداشتن تمرکز بر روی رفتار و برآورده کردن انتظارات والدین را دارند.
برای این مسئله نیاز به مراجعه به یک متخصص روانشناسی کودک و نوجوان است که با یک تشخیص گذاری درست این مسئله را برای شما بررسی نماید.
اما نکته بعدی که برای ما دارای اهمیت است توجه به دو نکته است
1.در فرزندی که در یک شرایط آرام و بدون تنش است تعداد تذکرات بالا حکم سم را دارد و نتیجه عکس میدهد چرا که یا فرزند را پرخاشگر و متمرد میکند یا او را سرخورده و حقیر میسازد حال این تذکرات زیاد در فردی که احتمال دارد مشکلاتی هم داشته باشد کار را بیش از حالت قبل خراب خواهد کرد و عزتنفس او را که موجب افزایش خودکنترلیاش میشود را به طور کل نابود خواهد کرد.
2.تذکراتی که در برابر افراد آشنا و غریب داده میشود که گاه موجب جرأتمندی آنها برای ورود مستقیم خودشان در برخورد با فرزندتان میکند. باید مراقب باشید که فرزندتان را در مقابل دیگران تذکر بیشتر از حد معمول ندهید که این مسئله نیز مشکلات فرزندتان را افزایش خواهد داد.
به عقیده ما در اقدامات ابتدایی لازم است که با او درباره علت رفتارش به گفتگو بنشینید و نظر او را جویا شوید که چرا اینگونه رفتار میکند. پاسخهای ایشان برای شما حتماً جرقههایی را ایجاد میکند که بفهمید با او چگونه رفتار نمایید. گرچه که این مسئله را یک مشاور بهتر میتواند پیگیری کند و اطلاعات دقیقتری به شما ارائه نماید اما به هر حال خود شما هم نباید دست روی دست بگذارید. به جای سرزنش و تذکر به سراغ علت شناسی و موقعیتهایی بروید که باعث شده این رفتارهای نامناسب را افزایش دهد.
گاهی استفاده از فضای مجازی به شیوه و اندازه ناصحیح میتواند عامل باشد و گاهی نبود همبازیهای مناسب و تخلیه نشدن انرژیهای درونی او و گاهی نیز تغذیه نامناسب و ... هر کدام که باشد نسخه خاص خود را میطلبد که اگر نیاز شد در ادامه با پیگیری شما همراهتان خواهیم بود.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما بهره میگیریم خدای ا شاکر و سپاسگزاریم.
با بیانی که شما داشتید مشخص میشود که همسرتان سن بالایی دارند و طبیعتاً از او انتظار تغییرات شگرف را نباید داشت خصوصاً که شما بیان میکنید غرور هم دارند که این مسئله نیز ما را بیشتر از هر زمانی از تغییر جدا میسازد.
نمیخواهیم بگوییم که تغییراتی را نمیتوان اعمال کرد اما به هر حال باید واقعیت را گفت که چندان نمیتوان به تغییر زیاد ایشان امیدوار بود. این را گفتیم که حرکت اول را از سمت شما آغاز کرده باشیم یعنی چارهای نیست تا جای ممکن باید ظرفیت خود و فرزندانتان را بالا ببرید و این واقعیت را بدانید که هر چه درگیریها را افزایش دهید و مشاجرات به درازا بکشد شما از مدیریت احتمالی ایشان بیشتر فاصله خواهید گرفت.
اما برای مدیریت ایشان مورد زیر را حتماً انجام دهید:
1.به عنوان مقدمه باید بگوییم که در وظایفتان گرو گیری نداشته باشید یعنی انجام وظایف خود را منوط به اصلاح رفتار ایشان نکنید بنابراین هر آنچه از وظایف شرعی و عرفی خودتان که بر روی آن توافقی از سابق بوده را انجام دهید.
2.به هیچ عنوان مقابله به مثل نداشته باشید و این غیر از گرو گیری است گرو گیری در انجام ندادن وظایف و برخی امورات از این دست است اما مقابله به مثل یعنی شما هم همان رفتاری که ایشان انجام میدهد را با پاسخی مقابلهای به خودش برگردانید مثل اینکه اگر ایشان دخالتی نابجا دارد شما هم بخواهید مداخلهجویانه عمل کنید و اوضاع متشنجتر شود.
3.راز بسیاری از مشکلات عدم درک متقابل و نبود گفتگوی سازنده است. شما لازم است که در یک شرایط مناسب و مساعد با ایشان وارد گفتگو شوید و از در خیرخواهی ایشان را با رفتارشان مواجه سازید. این مواجهه به روش سؤالی باید انجام شود تا خود ایشان به اشتباهش پی ببرد تا اینکه شما بخواهید با اصرار اشتباهش را به او گوشزد کنید و احیاناً ناراحتیهای خود را هم برونریزی نمایید. این مواجه به این صورت است که شما سؤال کنید فلان جا که فلان رفتار را انجام دادید متوجه ناراحتی کسی نشدید؟ پاسخ بله است یا خیر اگر بله بود که مشخص است آنجا باید پیشنهاد اصلاح رفتار بدهید. اگر خیر بود باید یک سؤال دیگر طرح نمایید. مثلاً من متوجه شدم که فلانی ناراحت شد به نظر شما اشتباه فکر کردم؟ غیر از فلانی هم احساس میکنم شخص دیگری هم که در جمع بود ناراحت شد به نظر شما من درست متوجه نشدهام؟ مثلاً بگویید میخواهید من یواشکی خودم بپرسم از آنها و... ما هدفمان از این کار ایجاد سؤال و ابهام است که خودش به فکر فرو برود به جای اینکه دائم بخواهیم او را قضاوت کنیم که طبیعتاً در مقابل ما گارد بگیرد.
4.شوهر شما حتماً نکات مثبت فراوانی دارد که میتوان از آنها به سمت حل منفیهایی که دارد پل زد ما به این روش میگوییم روش ساندویچی (سس تند با ساندویچ خوشمزه) یا همان مثبت منفی مثبت. با این روش شما از مثبتهای ایشان شروع میکنید و به سراغ منفیهای او میروید و بعد با مثبتها پایان میدهید.
5.باید مراقب باشید که سه مؤلفه را در خیرخواهی، آرامش و حفظ احترام در رفتارتان موج بزند تا میزان پذیرش را بالا ببرد.
تو نیکی میکن و در دجله انداز... که ایزد در بیابانت دهد باز.
خدا ناظر بر اعمال شماست و ان شاءالله اقدامات درست شما ذخیره آن دنیایتان خواهد شد.
با تشکر از صبر و حوصله شما
صفحهها