نظرات 7292Mahdi

تصویر 7292Mahdi 7292Mahdi 29 اسف, 1399 پیش از عروسی دارم با چالش مواجه می شم راهنمایی می خواستم

سلام مجدد

واقعش اولین موردیه که به چیزی که نوشتم بعدا به تردید افتادم.یعنی همیشه تا اخر موضعم همون بوده که با صحبتهای بعدی محکمتر هم شده.از طرفی خودم خیلی جدی میگیرم.حالا شاید سوال کنند اصلا اهمیتی نده چی بود حرفم ولی من میگم حتی اگه ذهنیت هم ایجاد کرده باشم باید جواب گو باشم.

ببینید با توجه به چند تا پیش فرض من چند بار نوشتم بهم بزنید اگه این پیش فرضها درست نباشه خب معلومه نتیجه هم فرق میکنه

اول اینکه پدر راضی به این وصلت نبوده و به اصرار اطرافیان و اکراه مجبور به رضایت شده.

دوم اینکه شما خودتون هم چندان تمایلی ندارید چون نوشتید نقاط ضعفش انقدر زیاده که میشه به اون بهانه طلاق گرفت خب با چه بهونه ایه که میشه طلاق گرفت یکی اعتیاده.یکی ضعف مالی خیلی شدیده.یکی بیماری خاصه.و...چون طلاق که به این سادگیا نیست.پس لابد نقطه ضعف جدی داره دیگه.

بعد نوشتید قبلا روابط نامشروع داشته.و نگرانید همون کارو با شما بکنه یعنی یه بی اعتمادی سنگین که برای شما تا این حد بروز داشته که نکنه در دوران نامزدی با شما مثل دوست دختر رفتار کنه یعنی چند وقت دیگه رها کنه بره.معنای حرف شما اینه دیگه .والا حرف شما جور دیگه ای که تعبیر نمیشه.

بعد نوشتین از همه جهات از ما سطحشون پایینتره خصوصا فرهنگی.ببینید ننوشتید بابام اینطور فکر میکنه دارید خبر میدید یعنی باور خود شما هم اینه که سطح خانواده ی شما خیلی بالاتره و با توجه به موضع خودتون و پدر پیداست که این پایین بودن سطح براتون مهمه و نمود داره و نمیتونید با اغماض با موضوع رفتار کنید.

همسرتون رو خیلی مغرور میدونید نوشتید سر به فلک میکشه .یعنی برای چیزهای نداشته همش غرور داره.والا ادم پولدار رفتار مغرور امیزش رو کسی اینجوری تعبیر نمیکنه اما کسی که نداره ولی مثل ادمی که داره مغروره رو اینطور تعریف میکنن.یعنی نگاه تحقیرانه ی شما در وجودتون نهادینه شده  البته در مقابل این اقا .باورتون اینه ادمیه که هم چیزی نداره هم ادعا داره و این حالت ایشون برای شما تحقیر امیزه.

وقتی عروسی با این ذهنیت که ما سطحمون همه رقمه بالاتره وارد زندگی جدیدش بشه رو میشه پیش بینی کرد چحوری میشه.حتی وقتی اقوام همسرتون با شما برخورد میکنند.یا خونه تون میان یا شما خونه شون میرید به نظرم همواره این حس که ما کجا اینها کجا هست و از شما جدا نمیشه .که خب هیچ رقمه هم نمیتونید پنهانش کنید.

پدر زن اینجوری خود عروس هم با این تفکر یه داماد ندار و سطح پایبن مغرور.که با اصرار شما رو راضی کرده .خودشم سرد برخورد میکنه.شما هم که به رفتارش اهمیتی نمیدید .ببینم واقعا چرا باید همچین وصلتی شکل بگیره .من واقعا نمیفهمم.خصوصا اینکه شما حتی یک جمله از محاسن اون مرد یا دلایلتون برای ازدواج با این مرد ننوشتید.

لذا با توجه به این مقدمات و پیش ذهنیتی که ایجاد شده بنده با تاکید نوشتم ازدواج صلاح نیست.یعنی اگه غیر اینه و من اشتباه برداشت کردم.خب ماجرا فرق میکنه.مثلا یه امتیازی داشته که شما رضایت دادید دیگه.اون امتیاز ممکنه انقدر بالا باشه که همه رو پوشش بده.

در مورد اینکه نوشتم پدر و داماد دعواشون سر غرور خودشونه و فقط شما اسیب میخوری همون حرف رو هنوزم میزنم.

راجع اینکه پدر مقصره هم اگه ماجرا همینطور باشه که نوشتم بله واقعا پدر مقصره .نباید اجازه میداد چون شما ننوشتی که با اصرار شما بوده برا همین شما این وسط بیجهت داری قربانی اشتباهات و غرور دیگران میشی.

رابطه در زمان عقد باشه یا نباشه رو من اصلا حرف نادرستی میدونم .ما در دین نه نامزدی داریم نه مراسمات دیگه.حالا شاید گذر زمان نیاز باشه تا جوامع متوجه بشن همون دستور دین بهترین روش برای زندگیه.حالا در ایران میگیم دوران نامزدی شاید در مالزی یجور دیگه ازدواج کنند در جاهای دیگه همینطور که بحث سنتهای قومیتیه  و ربطی به دین نداره و این رو اگه بخواییم سخت گیرانه نگاه کنیم یک بدعت حرام ولی شیرینه.یعنی انقدر مردم ایران این بدعت رو دوست دارن که ممکنه طلبه ها و روحانی ها هم بگن اره خوبه .در صورتی که زن از وقتی خطبه ی عقد خونده میشه تحت ولایت همسرشه.و اگه همسر بهش بگه بیا خونه ی ما و بمون واجبه به حرف همسرش گوش کنه .و مرد هم میتونه در صورت عدم تمکین شکایت کنه هم از زن هم از کسی که مانع ایجاد میکنه.یعنی پدر زنش.زن یا محرمه یا نامحرمه.وقتی هم که محرم شد دیگه اما و اگر نداره .محرمه دیگه .زنشه.و هر اعمال سلیقه ای در این میان اشتباهه اگر چه چون رسمیه که متاسفانه بعضی از مشاوران معمم ما هم تایید میکنند و در فرهنگ ایران شیرین و درست محسوب میشه ، میدونم کسی زیر بار نمیره ولی وظیفه ی ما گفتنه دیگه خود دانید.

به هر صورت خواستم همین رو عرض کنم اگه شرایط همونجوریه که برداشت کردم ازدواج نکنید بهتره.والا خب بسته به شرایط داره و ما ازش خبر نداریم و ممکنه طبق اون شرایط ازدواج کردن بهتر باشه

تصویر 7292Mahdi 7292Mahdi 29 اسف, 1399 انسان مادی که در جهان سه بعدی زندگی می کند

سلام

اینجور اصطلاحات هیچ قابل اعتماد نیستن.به این معنا که فکر کنیم حتما یه مفهوم عمیقی داره که فقط هم همین مفهومه و جور دیگه نمیشه بیان کرد.

به اعتباری کل ماده رو یک بعد میگن و متاماده رو بعد دوم میگن.

به اعتباری به علاوه ی دو تای قبلی معنویان رو هم بعد سوم میگن.یا عقل. برزخ. ماده ی سنگین

اما معروفترش اینه که فیزیک طول و عرض و عمق داره.سه تا بعد میشه دیگه که انمیشن ها یی که عمق رو نشون میدن میشن سه بعدی.اما عکس دو بعد داره .

وقتی میمیریم بنا به تعریف دوم  فقط کالبد اتری و روح باقی میمونه و جسم نداریم.یا عقل و برزخ هست ولی ماده سنگین نیست

بنا به تعبیر سوم هم سه بعد طول و عرض و عمقه. جسم اتری عمقی نداره.برای همین هم محدودیت زمانی و مکانی کالبد اتری متفاوته و با ماده تزاحم نداره.شما در خواب میتونی از دیوار هم رد بشی.ضمن اینه جسم اتری هم نوع لطیفی از ماده محسوب میشه

که اتفاقا همین بعد سومه که دستو پا گیر شده اگه نبود انسان سبکتر بود.

مثلا فرشته ها دو بعدی هستن.

جنیان تا قبل از مرک سه بعدی بعدش دو بعدی

عقل خودش یک بعده

دنیای برزخ شامل عقل یا روح و ماده ی لطیف یا برزخیه

دنیای ماده هم که دو تای برزخ بعلاوه ی ماده ی سنگین یا کثیف میشه سه بعد

تصویر 7292Mahdi 7292Mahdi 29 اسف, 1399 استخاره در ریزترین موضوعات

من یه جواب مفصل به این سوال دادم نمیدونم کجا گیر کرده که منتشر نشده.

اگه بخاطر ادرس وبلاگمه خب ادرس رو بردارید مطلب رو منتشر کنید

تصویر 7292Mahdi 7292Mahdi 29 اسف, 1399 از کجا بفهمیم بلاهایی که بر سرمان می آید به خاطر گناه است یا تقرب؟

اگه از پیام قبلی دو بار اومده یکیش ناقصه لطفا اونی که بیشتره رو منتشر کنید

تصویر 7292Mahdi 7292Mahdi 29 اسف, 1399 از کجا بفهمیم بلاهایی که بر سرمان می آید به خاطر گناه است یا تقرب؟

سلام.

از اون سوالهاییه که یزمانی خیلی ذهنم رو مشغول کرده بود .یعنی میخواستم بدونم کجا ها ادم خودش مقصره کجاها دست خودش نیست.که بیشتر هم برای این بود که عذاب وجدانم کم بشه و بگم خب خدا خواسته دیگه دست من که نیست.

خب جواب جالبی هم داره این سوال.اولا خدا هیچ وقت انسان رو گرفتار شر نمیکنه و اگه گرفتار شری شدیم خودمون باعث بودیم.

دوما هر اتفاقی که از نگاه ما بلا محسوب میشه شر نیست.مثلا مرگ عزیزان اگر چه ناراحت کنندست اما معناش این نیست که گرفتار بلا شدیم حتی اگه بظاهر وقت مردن اون عزیز نبوده باشه.بچه یا جوان باشه مثلا.چون در مجموع همه ی این ها باید باشه تا زندگی در جریان باشه .برای بعضی ها تلخی زودتر و بیشتر خودش رو نشون میده برای بعضی دیرتر و کم رنگتر.

سوم اینکه حتی اگه بخاطر گناه گرفتار شری بشیم بازم ترفیع الهیه.این سوال یجورایی باید اصلاح بشه.مثلا فرض کنیم بخاطر ظلمی که به کسی کردیم خودمون هم مورد ظلم توسط یکی دیگه قرار میگیریم .درسته که خودمون زمینه ساز بودیم ولی تقاص پس دادن در دنیا خیلی بهتر از مجازات شدن در اخرته.یعنی اون بلایی که سر انسان میاد باعث پاک شدن گناه میشه که نشانه ی رحمت الهیه

در مورد نکته ی اول خیلی حرف هست چون که بیشتر نگرانی های ما که بهش بلا می گیم شامل بیماری ها فقر و مشکلات زندگی میشه که به اینها حتی اگر بلا هم بگیم در واقع نمیشه گفت مجازات الهی بلکه نتیجه منطقی زندگی خودمونه یعنی نمیشه جز این باشه خودمون کاشتیم و درو هم می‌کنیم مثلاً کسی که صله رحم نکنه و از اقوامش بِبُره و ارتباط نداشته باشه این آدم دچار فقر و کوتاه شدن عمر میشه خوب این اثر وضعیه اینکاره .اگر کسی در این شرایط گرفتار بلایی شد(اگه بلا حساب بشه) نتیجه عمل خودش رو داره میبینه یا مثلاً ظرفیت دریافت نعمت رو نداریم وقتی لیوان من کوچیکه نمیتونیم انتظار این را داشته باشم که آب یک لیوان بزرگ رو در آن بریزند باید اول لیوانم بزرگ بشه ،ظرفیت بیشتر بشه تا نعمت بیشتر هم بیاد  .در مورد همه گرفتاری ها به نوعی همین موضوع هم صدق می کند یعنی چون ظرفیت گرفتن نعمته بیشتر از این نداشتیم لذا  محروم شدیم و این محرومیت خودش رو به شکل بیماری و فقر نشون داده کسی که تا به قدرت میرسه ظلم میکنه. به ثروت میرسه گناه میکنه .هر وقت هر جایی بتونه هر کاری که دلش بخواد را انجام می دهد بدون اینکه هیچ خط قرمزی براش باشه این آدم نمیتونه به جاهایی بیشتر از این که هست دست پیدا کنه چون خراب می کنه و این یک نعمت که خداوند آن رو دچار فقر بکنه چون ثروت باعث طغیان کردن اون شخص خواهد شد یا اون رو دچاره بیماری بکنه چون در سلامت گناه خواهد کرد و خدا را فراموش خواهد کرد یا در ضعف بمونه و قدرت نگیره چون اگر قدرت داشته باشه ظلم میکنه .امیرالمومنین فردی بود که در قدرت همتا نداشت و بالاترین قدرتی که یک انسان میتونه داشته باشه رو حضرت علی داشت اما دلیل این قدرت زیادش یکیش این بود که حضرت هیچ وقت از قدرت سوء استفاده نکرد و برای همین خداوند هم هیچ محدودیتی در قدرت دادن به ایشون قائل نشد. حضرت ثروتمند و بی نیاز زندگی کرد و هیچ وقت نیازمند کسی نبود اما ظاهر زندگی حضرت مانند فقیرترین افراد جامعه بود و ثروتش رو برای نیازمندان خرج کرد یعنی نشان داد که ظرفیت دریافت ثروت نامحدود رو داره خداوند هم ثروت زیادی به حضرت داد جوری که بعد از حضرت علی. حکومت وقت در ثروت حضرت ورود کرد و آن را غصب کرد چون یکی از ابزارهای نفوذ سیاسی به مردم و محبوبیت بین مردم همین پول و ثروته. بنابراین اموالی که حضرت علی اونها را حتی وقف کرده بود رو هم به ظلم مصادره کردند . در هر صورت منظور اینه که خداوند در دادن ثروت به حضرت علی هیچ محدودیتی نداشت چون می دونست ظرفیت  حضرت خیلی بیشتر از این حرفاست که با رسیدن به ثروت از یاد خدا غافل بشه .تمام نعماتی که به بزرگان داده شده  همینطور با لحاظ ظرفیت آنها بوده یعنی یکی از دلایل اینکه انسان از نعمات الهی محروم میشه همین نداشتن ظرفیت کافیه وقتی که ما نتوانیم نعمتی رو تحمل کنیم و با داشتن ش دچار غفلت یا گناه میشیم خداوند هم آن را از از ما دریغ میکنه چون نمیخواد بنده هاش گرفتار دنیا بشن. پس یکی از دلایل بلاهایی که در دنیا گرفتارش میشیم هم همین موضوع هستش لازم به ذکر شاید نباشه که وقتی میگیم بلا یا گرفتاری منظور همون نبودن نعمته وقتی که نعمتی نباشه میگیم بلا یا گرفتاری یا شر مثلا وقتی که سلامتی نباشه بیماری میاد که بهش میگیم بلا.  سلامتی، نعمت،و  نبودنش بلاست. ثروت، نعمت،و نبودنش، فقره.  همیشه بلا گرفتاری یا شر در واقع نبود نعمت هستش و الا شر که قابل ایجاد نیست و امر عدمی هستش

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 3