نظرات علیرضا خاتم

تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 20 اسف, 1402 سوال اعتقادی: آیا خداوند کاری را بدون اسباب و مسببات انجام میدهد؟

با سلام مجدد 

در روایات ما به چنین چیزی که شما فرموده‌اید اشاره شده است؛ ولی مربوط به قلب است و آن هم نه این قلب مادی و صنوبری، بلکه قلب روحانی و باطنی انسان.

حتماً می‌دانید که ما یک جسم مادی داریم و یک روح و باطن. همان‌گونه که جسم ما تحت تأثیر عوامل مادی قرار گرفته و مثلاً صورتمان زخمی می‌شود، یا قلبمان درد می‌گیرد، روحمان هم دقیقاً به همین صورت تحت تأثیر عوامل معنوی مانند گناه و ثواب قرار گرفته و زنگار می‌گیرد یا نورانی می‌شود.

در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: هيچ بنده‌‏اى نيست جز آنكه در دلش نقطه سفيدى است و هر‌گاه مرتکب گناهى شود، در آن قسمتِ سفید، نقطه‌ای سیاه به وجود می‌آید، اگر توبه كند، آن سياهى از بین می‌رود و اگر [بدون توبه] دوباره به دنبال گناه برود، سياهى افزایش پیدا می‌کند تا آنجا كه همه سفيدى دل را فرا می‌گيرد ... .[کافی، اسلامیه، ج2، ص273]

بنابراین با انجام گناه، نقطه سیاه ایجاد می‌شود؛ اما نه در صورت، بلکه در قلب، آن هم نه در قلبِ مادی، بلکه در روح و باطن انسان. و البته اگر انسان استغفار کند، قرآن تلاوت کند، اشک بر امام حسین بریزد، نماز بخواند، صلوات بفرستد، دست گرفتاری را بگیرد، این نقطه سیاه برطرف می‌شود.

شاید منشأ این احساس شما شنیدنِ روایاتی از این قبیل باشد که البته هیچ ارتباطی با جسم ظاهری انسان نداشته و همگی ناظر به همان روح است. به عبارتی اگر چشم باطنتان باز باشد، خواهید دید که چهره باطنیِ افراد با انجام گناه تاریک شده و نقطه سیاهی در قلبِ روحانیشان ایجاد می‌شود.

تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 02 دى, 1402 سوال اعتقادی: ایادرقنوت نماز میشه به فارسی درخواست داشته باشیم؟

با سلام خدمت شما

دیدگاه فقها در این زمینه یکسانی نیست؛ نظر برخی از ایشان در ادامه می‌آید:

آیات عظام: بهجت و خامنه ای: مانعی ندارد.[1]
آیات عظام: سیستانی و صافی: مانعی ندارد، ولی باید ذکر عربی را نیز برای انجام وظیفه قنوت، ادا نمایید.[2]
آیت الله مکارم: دعا به غیر عربی در نماز اشکال دارد.[3]

----------------------
پی نوشت:
[1]. بهجت، توضیح المسائل، م 922 و استفتائات، ج 2، س 2029؛ خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س 488 و سایت، استفتائات جدید.
[2]. سیستانی، منهاج الصالحین، ج 1، م 668 و المسائل المنتخبه، م 325؛ صافی، جامع الاحکام، ج 1، س 224.
[3]. مکارم، استفتائات جدید، ج 2، س 265 و العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، القنوت، م 3.

تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 28 آذر, 1402 سوال اعتقادی: حضرت آدم وحوا ،چطور نسلشان زیاد شد؟؟

در پاسخ این سوال چند دیدگاه متفاوت وجود دارد، از جمله:

1. پسران حضرت آدم با خواهران خود ازدواج کردند و بعد از آن بچه های آن ها که دخترعمو و پسر عمو بودند، با یکدیگر ازدواج کردند.

علت این دیدگاه
برای این دیدگاه چند علت از سوی قرآن و دانشمندان بیان گردیده است.

الف. قانون گذارى طبق بیان قرآن کریم از آن خداست: «اِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لِلَّهِ؛[1] حکم تنها از آن خداست.» در نتیجه اشکال ندارد که خداوند در زمانی یک حکمی داشته باشد و در زمان دیگری به دلیل شرایطی آن قانون را بردارد و قانون دیگری جایگزین فرماید؛ زیرا همان طور که بیان شد قانون گذار خداست و خداوند به تمام ویژگی های انسان آگاه است و همچنین حکیم است یعنی برای قانون گذاری مصالح و مفاسد بندگان را در نظر می گیرد و لذا قوانین طبق نیازها و مصالح و مفاسد انسان وضع می شوند.

مانند حکم ازدواج با دو خواهر به صورت همزمان؛ که قبلا حلال بود مثل ازدواج حضرت یعقوب با دو خواهر، ولی بعدا خداوند آن را حرام کرد؛ یعنی الان در اسلام ازدواج همزمان با دو خواهر حرام است.[2]

با این بیان روشن می شود، که در زمان حضرت آدم، خداوند هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر را قرار نداده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غیر از این راه نبود، از این جهت ازدواج آنان با یکدیگر صورت گرفته است.

 ب. دلیل دیگری که برای این نظریه مطرح می گردد این نکته می باشد که طبق ظواهر آیه قرآن «وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیراً وَ نِساءاً؛[3] و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت.» نسل بشر فقط به وسیله حضرت آدم و حوا به وجود آمده است و اگر غیر از این دو در بقاى نسل او دخالت داشتند باید بفرماید: به وسیله این دو و غیر آنان نسل انسان منتشر شده است.

در نتیجه اشکال ندارد که به طور موقت و از راه ضرورت، برای عده ای این گونه ازدواج در آن زمان بلا مانع و مباح باشد و برای دیگران عموما تحریم ابدی شود.

بیان علامه طباطبائی
علامه طباطبایی در بیان این نظریه می فرماید: حکم ازدواج، یک حکم تشریعی و تابع مصالح و مفاسد است و حکم تکوینی نیست که قابل تغییر نباشد. از این رو ممکن است که در ابتدای خلقت به خاطر ضرورت بقای نسل در جامعه محدود آن روز که فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حلال گردد و بعد که ضرورت برطرف شد حکم حرمت بیاید.

افزون بر این نمی توان گفت فطرت با این ازدواج مخالف است؛ زیرا متمایل نبودن طبع نه از آن جهت است که از آن تنفر دارد، که خلاف فطره پیش بیاید؛ بلکه به جهت آن است که این را جزء اعمال زشت و از بین رفتن غریزه عفت می داند که مربوط به مصالح و مفاسد هست و این نیز روشن گردید که خداوند بر این مطلب یعنی مصالح و مفاسد بندگان بهتر از آن ها آگاه می باشد همچنین در آن زمان جامعه پیچیده ای نبود تا عمل زشت و قبیح  مصالح جامعه را از بین ببرد.[4]

2. ازدواج با غیر فرزندان آدم.
این قول مطرح می کند که فرزندان حضرت آدم با گروهی که غیر از خواهرانشان بودند ازدواج نمودند؛ که به چند دسته تقسیم می شود:

1. فرزندان آدم با دخترانى از نژاد نسل دیگر که در روى زمین بودند ازدواج کردند، بعداً که فرزندان آن ها با هم پسرعمو و دخترعمو شدند عمل زناشویى میان خود آنان صورت پذیرفت و وجود این افراد توسط بعضى از روایات تأیید مى شود، زیرا نسل آدم، نخستین انسان های روى زمین نبوده، بلکه پیش از او نیز انسان هایى در زمین زندگى مى کرده اند. همچنین از گفتگوى خدا با فرشتگان درباره آفرینش آدم در روى زمین استفاده مى شود که قبل از آدم و حوّا انسان هایى در روى زمین زندگى مى کردند و این حقیقت از روایات نیز استفاده مى شود.[5]

2. برخی مطرح نموده‌اند به علت نبود دخترانی که بتوانند با فرزندان آدم علیه السلام ازدواج نمایند؛ عده ای از فرشتگان و جنیان به فرمان الهی به زمین آمدند، تا با فرزندان آدم ازدواج کنند و نسل بشر ادامه یابد.[6]

با بررسی این دیگاه ها استفاده می شود که در هر دو صورت، یعنی چه با خواهرانشان ازدواج نمایند یا غیر آن ها اشکالی پیش نمی آید.

پی نوشت
[1] سوره یوسف، آیه 40.
[2] قانون اساسی اسلام، ص 103.
[3] سوره نساء، آیه 1.
[4] ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 239.
[5] توحید شیخ صدوق، ص 277.
[6] بحارالأنوار، ج 11، ص 226.

تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 09 آذر, 1402 سوال اعتقادی: آیا این روایت مستنده واگه هست سند این روایت کجاست..؟؟؟؟

با سلام و عرض ادب خدمت شما
ماجرایی که به آن اشاره کردید ظاهرا در منابع دسته اول روایی نیامده است؛ اما بزرگان به نقل آن پرداخته‌اند.
با توجه به این مسئله اگر بخواهیم نگاهی سخت‌گیرانه داشته باشیم و تنها اتصال سندی را مدنظر قرار دهیم، در پذیرش این ماجرا با مشکل مواجه خواهیم شد؛ اما با توجه به نکات ذیل می‌توان گفت که انکار این واقعه صحیح نیست:
1. بسیاری از کتب حدیثی شیعه در منازعات تاریخی و جنگ‌های طایفه‌ای به آتش کشیده شد. کتابخانه شیخ طوسی که سرشار از منابع غنی روایی بود، یکی از مواردی است که به آتش کشیده شد و ما را از بسیاری از فرمایشات محروم کرد. با توجه به این مطلب نمی‌توان به صرف نبود یک روایات در منابع موجود فعلی آن را انکار کرد.
2. این واقعه در منابع متعدد اعم از منابع شیعه و اهل سنت، مانند: ارشاد القلوب دیلمی، الانوار النعمانیة، المناقب المرتضویة، حلیة الابرار، منتهی الآمال، محجة البیضاء، و هم‌چنین کتاب‌های فقهی مثل عروة الوثقی آمده است و بزرگانی همچون علامه حلی به آن اشاره کرده‌اند.[1]
3. آنچه در این واقعه نقل شده است هیچ‌گونه اشکال عقلی ندارد؛ بلکه می‌توان مشابه آن را در برخی از روایات دیگر مشاهده نمود. برای مثال در کتاب کشف الغمه و برخی دیگر از منابع آمده است که شیطان خود را به شکل ماری در آورد تا حضرت سجاد علیه‌السلام را متوجه خود کند و باعث شود ایشان نمازش را بشکند؛ اما با وجود اینکه انگشت پای حضرت را به دندان گرفت، ایشان متوجه نشد و نماز خود را ادامه داد.[2]

پی‌نوشت:
[1]. علامه حلی، کشف الیقین، ص118.
[2]. اربلی، کشف الغمه، ج2، ص74.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 266