نظرات به تو از دور سلام

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 28 ارد, 1400 پاداش صبر در برابر معصیت چیست؟؟

سلام بر شما کاربر گرامی

آیات و احادیث در رابطه با توصیه به صبر و اوصاف صابران و پاداششون زیاد هست. 
و در حدیثی از پیامبر(ص) آمده «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَةِ. فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِیبَةِ حَتَّى یَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ. وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَیْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ. وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَیْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ‌؛ صبر سه قسم است: صبر بر مصیبت كه پاداش آن سیصد ‌درجه و فاصله هر درجه بین زمین تا آسمان است؛ صبر بر طاعت كه پاداشش ششصد درجه و فاصله هر درجه بین اعماق زمین تا عرش الهی است؛ صبر بر معصیت كه اجر آن نهصد درجه و فاصله هر درجه از اعماق زمین تا نهایت عرش الهی است». (کافی، ج٢، ص ٩۱) 
این حدیث نشان می دهد که صبر بر خودداری از معصیت ، صبر برتر هست و پاداش بیشتری دارد.

و چه موهبتی بالاتر از اینکه خدا فرموده :"إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرينَ"؟!!!
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرينَ؛ ای افرادی که ایمان آورده‌اید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است. (بقرة، ۱۵۳)

چه پاداشی بالاتر که خداوند فرموده: إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛ همانا صابران پاداش خود را بى حساب به طور كامل دريافت مى‌دارند.(زمر، ۱۰)

لقمان به پسرش سفارش میکنه که صبر داشته باش که صبر بر مصائبی که بهت میرسه نشانه بزرگی همت و اراده توست. (اصْبِرْ عَلى‌ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ؛ فرزندم!... بر آنچه از سختى‌ها به تو مى‌رسد مقاومت كن كه اين (صبر) از امور واجب و مهم است.(لقمان، ۱٧)

در بهشت صابران جایگاه خاص دارند. (أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً* خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً ؛ آنان (بندگان رحمن) به خاطر آن كه صبر كردند، غرفه‌هاى بهشتى داده مى‌شوند و در آن جا با تحيّت و سلام گرم روبرو خواهند شد. در آن جا، جاودانه هستند. چه نيكو جايگاه و منزلگاهى است.(فرقان، ٧۵و ٧۶)

در حکمت ٨٢ نهج البلاغه حضرت امیر می فرماید: وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ ؛ بر شما باد به صبر، زيرا صبر نسبت به ايمان چون سر است نسبت به بدن، در بدنى كه سر نباشد، خيرى نيست.

ان شاء الله که از صابران باشیم. آمین

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 28 ارد, 1400 راضی شدن خانواده پسر برای خواستگاری و ازدواج!

سلام بر شما دختر گل

این رو با تمام وجودم بهت میگم اگر از نظر خدا مصلحت شما در این ازدواج باشه ؛ اگر تمام آسمان و زمین دست به دست هم بدهند که از این ازدواج جلوگیری کنند، نمی توانند. و بالعکسش هم هست. یعنی اگر اندازه همه دنیا عاشق کسی باشی ولی پیوندی بین شما اتفاق نیفته این را به قطع و یقین بدان که هرگز خوشبختی و سعادتی در این پیوند نبوده! 

"الخیر فی ما وقع" یعنی هر اتفاقی بیفته قطعا خیرتی درش بوده؛ گرچه ما هیچگونه خیری درش نبینیم. هیچکس به اندازه خدا به حال بنده اش دلسوز نیست و سعادتش رو نمی خواد!

این را به قطع بدان که زندگی، هر جا شما رو پیاده کرد؛ همانجا بهترین مکان ممکن برای شما بوده که متعلق به شخص شما بوده و لاغیر!!!!! البته منظورم این نیست که بگم انتخاب ما تاثیری نداره؛خیر. بلکه میخوام بگم قضای الهی با توجه به همه انتخابهای ما در طول زندگی اتفاق میفته. و خدایی که عالمه، همه چیز رو در کنار هم در نظر میگیره و مثل ما نگاهش تک بعدی نیست. لذا چه بسا ما چیزی را خوش نداریم و آن برای ما بهتر است ، و بسا چیزی را دوست داریم و آن برای ما شرّ هست ، و خدا می داند و ما نمی دانیم. (بقره/216)

نمیگم دعا نکن. اصلا خدا دعای ما رو دوست داره و مؤکدا امر به دعا کردن داده؛ ولی خیال خودت رو مشوش نکن! امکان نداره که با این آقا خوشبخت بشی و خدا موانع رو سر از راهت برنداره!!!

ان شاء الله شیرین ترین ازدواج رو تجربه کنی. و خودت برسی به این چیزی که گفتم. آمین

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 28 ارد, 1400 چطور مادرم رو راضی نگه دارم

سلام بر شما فرزند عزیز مادر

من به عنوان یک مادر می نویسم. همین که شما پشت پا به تلاش ایشون در جهت موفقیت و سعادتتون نزنید و اینکه با خواهر و برادرتون برخورد مناسب و خوبی داشته باشید و از همه مهمتر احترام پدرتون رو نگهدارید و قدردان زحمات ایشون هم باشید؛ مادرتون رو خوشحال خواهید کرد.

ان شاء الله که همیشه زیر سایه پدر و مادر و مزین به لبخند تأیید امام زمان (عج) باشید. آمین

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 28 ارد, 1400 یک سوال در خصوص تقوا در قرآن

سلام بر شما کاربر محترم

علامه در المیزان می فرمایند:  ميان آيه (فاتقوا اللّه ما استطعتم و آيه اتقوا الله حق تقاته ) هيچ منافاتى نيست، و اختلافى كه بين آن دو هست چيزى نظير اختلاف به مقدار و كيفيت است، در جـمـله اولى دسـتـور مـى دهـد تـقـواى شما همه مواردى را كه در سعه و قدرت شما است فرا بـگـيـرد، و در دومـى دستور مى دهد تقواى شما در همه موارد متصف به حقيقت باشد، تقواى صورى و ظاهرى نباشد، اولى راجع به كميت و مقدار تقوا است، دومى مربوط به كيفيت آن است.
و آقای قرائتی هم در تفسیر نور ، نظر علامه را می پسندند و به قول ایشان استناد می کنند و در واقع کلام علامه رو باز می کنند با این توضیح که : شايد معناى «ما استطعتم» آن باشد كه در همه موارد فردى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى، تقوا را مراعات كنيد كه اشاره به كمّيت و جامعيت دارد و مراد از «حقّ تقاته» كيفيت تقوا باشد، يعنى بالاترين درجه تقوا را كه ورع است داشته باشيد.
یعنی هم در مبارزه با نفس و خواسته‏ هاى نفسانى بايد در حد توان تلاش نمود: «فاتقوا اللّه ما استطعتم»، هم در مبارزه با دشمن بيرونى بايد در حدّ توان، سلاح و امكانات تهيه نمود. «و اعدّوا لهم ما استطعتم».
آیت الله مکارم شیرازی هم در تفسیر نمونه ، همین نظر را دارند. 

حالا شما می توانید به نظرات مفسران مشهور استناد کنید.

و برای اینکه ثابت کنید که "این ظرفیت آهسته آهسته بالارفته وشما به حقیقت تقوی دست می یابید" می توانید از طریق اینکه "تقوا" مفهوم "مشکک" و ذو مراتب هست و صاحب تقوا میتواند درجات بالاتری از تقوا را تحصیل کند؛ استدلال کنید. 
(در منطق مفهوم کلی بر دو قسم است: متواطی و مشکک. ما در فلسفه میگیم نور حقیقت تشکیکی هست. وجود تشکیکی هست. در اخلاق، تقوا را هم امر تشکیکی می گیریم یعنی دارای شدت و ضعف هست و هرکس در مرتبه ای از تقواست).
در حدیث، تقوا رئیس اخلاق شناخته شده است (التُّقی رئیس الأخلاق)، لیکن همـان گونـه کـه غالـب فضایل اخلاقی سه درجه دارد: عام و خاص و اخص، تقوا نیز همین سه مرتبـه را دارد : 
1ــ تقـواي عام: پرهیز از محرّمات؛ 
2ـ تقواي خاص: اجتناب از مشتبهات؛ 
3ـ تقواي اخص: دوري از مباحـات، در پرتو اشتغال به واجبات و مستحبات. 
علامه مجلسی در ذکر اقسام تقوا، علاوه بر این سه مورد، یک قسم دیگر هم به نام «ورع سالکین» 
ذکر کرده است و مراد از آن، اعراض از غیر خدا، از ترس ضایع شدن عمر عزیز درکارهاي بیهـوده 
می باشد، هر چند منجر به حرام هم نشود. 
پس تقوا نیز مانند فضایل اخلاقی دیگر داراي درجاتی است که نازل ترین آن، در آیـه 131 سـوره آل عمران، بیان شده است: «واتّقوا النّار الّتی أُعدت للکفرینَ؛ و بپرهیزید از آتش عذابی که بـراي کیفر کافران افروخته اند». و درجات آن به حدي بالا می رود که همه کس تاب تحمل آن را ندارد و جز اولیاء اللّه نمی توانند به آن دست یابند.

و البته شما در آیه «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» واژه "تقوا" را نباید به معنی "خوف" بگیرید. بلکه به معنی تحفظ و خودنگهداری بگیرید که معنایی که در نظر دارید مستفاد بشه.(تقوا: وقى‏: وِقَايَةً و وِقَاءً حفظ شى‏ء است از آنچه اذيّت و ضرر ميرساند (راغب) تَقْوَى‏: اسم است از اتقاء و هر دو بمعنى خود محفوظ داشتن و پرهيز كردنست).

و برای توضیح و تبیین واژه "تقوا" و ویژگیها و نشانه های "متقین" می توانید از این آیات برای نمونه استفاده کنید:(آیات در رابطه با تقوا زیاد هست).
_  آیه 2 تا 5 بقره 
_ آیه 133 تا 136 آل عمران
_ خطبه 191 نهج البلاغه (فوائد التقوی) را استفاده کنید که عبارت (أَلَا فَصُونُوهَا وَ تَصَوَّنُوا بِهَا یعنی تقوا را حفظ کنید و به وسیله تقوا براي خود مصونیت درست کنید) و عبارت ( وَ أَنْ تَسْتَعِينُوا عَلَيْهَا بِاللَّهِ وَ تَسْتَعِينُوا بِهَا عَلَى اللَّهِ یعنی از خدا براي رسیدن به تقوا کمک بخواهید و از تقوا براي رسیدن به خدا کمک بگیرید).
_ خطبه 193 نهج البلاغه مشهور به خطبه همام به اوصاف متقین اختصاص دارد.

و در واقع با این استدلال، می رسید به اینکه آیه 102 آل عمران که می فرماید : «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» عالى‌ترين درجه‌ى تقوا را پيشه كنيد؛ با توجه به آیه «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» اینگونه معنی می شود که هرکسی باید در حد وسع و توان خودش عالیترین درجه تقوا را پیشه کند. (یعنی تا آنجا که می توانید؛ تلاش خودتان را بکنید و کم نگذارید و کوتاهی نکنید کما اینکه انسان در تحصیل تقوا در هیچ حدی متوقف نمی شود. و البته در این آیات هم هیچ نسخی بکار نرفته است!).

در خدمت قرآن باشیم. آمین

وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 27 ارد, 1400 خوشبینی یا بدبینی به پرونده اعمال

سلام بر شما کاربر ارجمند

بنظر من این موضوع از دو منظر جداگانه لحاظ شده که منافاتی هم با هم ندارند.

البته من اگر هم این چنین چیزی رو در تفسیر المیزان خوانده باشم به یاد نمی آورم. ولی چه بسا علامه نوشتن تفسیر المیزان رو در مقایسه با نعماتی که خدا بهشون عطا کرده؛ مستحق پاداش نمی بینند. و در واقع عملِ صالحِ نوشتنِ المیزان را در مقابل لطف بیکران خدا ناچیز می بینند.

و یا اینکه علامه؛ تصور می کنند با نوشتن المیزان کار خاصی نکردند که جبران زحمات پدرشون باشه، و زحمات پدر رو در مقایسه با زحمت نوشتن المیزان مقایسه می کنند و تصور میکنند که این جای اونو نمی گیره و نمیتونه به تمامه و کماله پاسخگوی زحمات پدر و تشکر از ایشان باشه.

از طرفی زاویه دیگری که نگاه میکنند، می بینند اگر همسرشون باهاشون همکاری لازم رو نداشتند؛ نمی توانستند این تفسیر وزین رو بنویسند. و این حس قدردانی ایشون رو نشون میده که مقام شامخ خودش رو مرهون زحمات همسرش می دونه. (البته نمیگه من به مقام شامخی رسیدم. میگه به هرجا که رسیدم و هرکاری کردم نتیجه همکاری همسرم بوده!).

خب درسته؛ برخی خانمها با علاقه قبلی با طلاب ازدواج می کنند ولی بعدش تحمل مباحثات و درس و بحث و فحص آقاشون رو ندارند. از طرفی هم ما خانمهایی داریم که برای رساندن همسرانشون به مقامات، خیلی از خودگذشتگی کردند؛ ...

و ما الان داریم از علامه صحبت می کنیم. ما داریم از یک فیلسوف حرف میزنیم. علامه ؛ علامه است. از کسی مثل علامه همین هم انتظار میره که در مقابل از خودگذشتگی همسرش قدردانی داشته باشه. «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق؛ کسی که از مخلوق خدا تشکر نکنه؛ شکر خالقش رو به جا نیاورده».

حالا این چه ربطی داره به اینکه علامه به کاری که کرده دلخوش کرده باشه و یا ...؟!!!!

نوشتن کتاب تفسیر قرآن با رعایت اسلوب و قوانین تفسیر نویسی و ... قطعا پاداش داره. منتها علامه اینقدر صاحب روح بزرگی هست، که کار خودش رو در دایره هستی بزرگ نمی بینه. 

انسان هرکار مباحی هم که انجام میده میتونه به نیتی گرهش بزنه که ثوابش رو ببره. و به کرم خدا و پذیرش او امیدوار باشه. مثلا شما میتونی لباست رو که اتو میزنی، نیت کنی برای این اتو میزنم که وقتی میرم مسجد با لباس مرتب و آراسته در خانه خدا حاضر بشم + با لباس مرتب نمازم رو بخوانم + و به عنوان یک مسلمان و یا یک بچه مذهبی ؛ مردم از ظاهر آراسته من جذب دین بشند + اینکارو میکنم که کمکی به مادرم کرده باشم و باری از دوش او برداشته باشم و ... . همه اینها میتونه باعث بشه که یک اتو ساده لباس ، برای شما پاداش داشته باشه. و شما موقع نیت کردن؛ دلخوش به ثوابش نیت کنی. ولی قطعا این تصور رو هم همزمان خواهی داشت که کار خاصی نکردی؛ یک اتوی ساده بوده!

البته که اتو کردن با نوشتن تفسیر قرآن قابل مقایسه نیست.(از باب اینکه در مثَل مناقشه نیست؛ عرض کردم) و اینو هم باید در نظر داشت که همانطوریکه گفتم ما داریم از علامه طباطبایی صحبت می کنیم. آدمهای بزرگ کارهای بزرگ انجام میدند و اهداف بزرگ دارند. اگر غیر این بود و علامه نوشتن المیزان رو کاری بزرگی قلمداد میکرد، باید متعجب میشدیم و پیش خود می گفتیم علامه چه به خودش گرفته!!!!!! کسانی که کارهای بزرگ می کنند؛ خودشون، کارشون رو بزرگ نمی انگارند.(مشک باید خود ببوید؛ نه آنکه عطار بگوید!).

ای کاش ما هم در حد خود بتوانیم خدمتگزار قرآن باشیم. ان شاء الله 

یاعلی

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 29