نظرات به تو از دور سلام

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 06 مرد, 1401 ثبات شخصیتی ندارم

با سلام و آرزوی نفسی مطمئنه، راضیه، مرضیه

پیشنهاد مشاوره حضوری به شما به این دلیل هستش که چون مشاور همه مشکلات شما رو ظرف 20 دقیقه و یکجا میشنوه و در ضمن میزان استرس و سطح فرهنگ و ... همسران رو به چشم می بینه، تست از شما میگیره و و و با اشراف و احاطه ای که پیدا میکنه، برای شما راه حل ارائه میده. وگرنه در نتیجه، مشاوره حضوری و مجازیهایی که گرفتید مکمل همند و به یک نتیجه ختم میشند. تازه اون موقع بهتر متوجه میشید که مشاوره های مجازی چی به شما گفتند!
اینکه میگید خانمتون حاضر نیست بیاد مشاوره، تجربه من از رفتن به مشاوره حضوری میگه که مشاور حاذق خودش بلده چجوری اون یکی همسر رو بکشونه به اتاق مشاوره!
حالا میتونید برای اطمینان قبل از اینکه ویزیت بشید بهشون بگید همسرتون حاضر نیست باهاتون بیاد؛ ببینید راه حلشون برای این مساله چیه؟!

علی ایُّ حال اگه چاره ای از مشاوره مجازی براتون باقی نموند، نگران نباشید! مشاوره مجازی هم خوب جواب میده؛ البته بشرطی که استرسات بگذاره و به مشاوره ها عمل کنی!

برای همین بهتون گفتم اول یک کم ریلکس کن. و نگاهت رو از خصایص منفیت، به سمت مثبت ببر و برای هر ویژگی مثبت و منفی قابل اصلاحی شکر گزاری کن! شکر گزاری آرامتون میکنه و بهتر میتونید برای عملیاتی کردن مشاوره هایی که گرفتید اقدام کنید! (تکنیک تنفس دیافراگمی هم خوبه، امتحان کن)

از اینکه همسرتون هم بهتون گفته خودت رو اصلاح کن، استفاده کن و ایام محرم رو برای اصلاح غنیمت بشمار. میتونید یک برنامه دو نفره با هم بچینید و هر دو برای اصلاح اقدام کنید.

رحمت الهی به وسعت آسمانهاست، زندگیتون در سایه رحمات لایزال الهی!

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 03 مرد, 1401 فراخوان جذب نویسنده

کاش میشد زندگی را بی "جدایی" زنده کرد
خاطرات کودکی را صاف و بی دندانه کرد

زندگی را سرکشید و مست کفویت سرود
شعر "قهر، قهر تا قیامت" هم دگر کاری نبود

کاش میشد از جدایی نرده ساخت
نردبانِ جاودانی از فراسوی شناخت

"فاصله با کودکی هامان چه کرد؟"
کاش میشد، زندگی را ساده کرد !

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 28 تير, 1401 ثبات شخصیتی ندارم

سلام بر شما دوست عزیز

بهتون گفتم از کجا و چه جوری شروع کن. 
دلیل اینکه نمیتونی و بقول خودت تو عمل کردن ضعیفی اینه که خیلی به خودت پالس منفی میدی! انرژی برای خودت باقی نمیگذاری! همه رو میسوزونی!
این صفتهای منفی که به خودت میدی بار روانیشون خیلی زیاده، اصلا به سادگی گفتن و نوشتنشون نیست. اینقدره که نمیگذاره راهت رو درست تشخیص بدی!
درکت میکنم. میتونم بفهمم چه حسی داری، حال آدم دائم الخمری رو داری که عقلش زائل شده، فکر میکنی عقلت کاراییش رو از دست داده و هرچه بیشتر دست و پا میزنی، فروتر میری!!!!!! 

حالا که میگی کلی مشاوره گرفتی ولی نمیتونی اجرایی کنی، بیا یک مدت نشخوارهای فکری منفیت رو آف کن! مطمئن باش هیچ اتفاق خاصی نمی افته، باور کن آب از آب تکون نمیخوره!
اصلا مگه بالاتر از سیاهی رنگی هست؟ از این حالی که الان داری بدتر نیست! 

حالا که میگی نمیتونی، پس فعلا لازم‌ نیست نقاط منفی ات رو اصلاح کنی، چون روانت گنجایشش رو نداره، فعلا نقاط مثبتت رو پیدا کن. اول باید انرژی تحلیل رفته ات بازیابی بشه! (آسیاب به نوبت)

اگر فکرهای مزاحم گذشته هم به ذهنت اومد و خسته ات کرد، بگو آره اصلا من همه اینها هستم. ولی هیچ طوری نیست. همه آدمها اشتباه می کنند، خدا رو شکر فهمیدم اشتباه کردم؛ مهم اینه که:
 اولا: در اشتباهم باقی نماندم. 
درثانی: در صدد اصلاح خودم هم هستم. (به نتیجه هم فکر نکن! "اینکه واقعا من درست میشم یا نه؟ زندگیم درست میشه یا نه و ...")
ثالثا: با قصد و نیت هم اشتباه نکن. 
قبل از انجام هر کاری فکر کن و وقتی فهمیدی کار اشتباهی هست، انجامش نده! (اگر واقعا دیدی بازهم اشتباه کردی، خودت رو عذاب نده، آدمهای بزرگ و معروف هم زیاد اشتباه می کنند. منتها هرجا فهمیدی اشتباه کردی، توقف کن. جلوی ضرر رو هرجا بگیری منفعته!) 
کاری به قضاوت و تعاریف این و اون هم نداشته باش. بقول خودشون گاهی حرصشون میگیره یک چیزی میگن.(تو اونی هستی که خودت فکر میکنی، نه اونی که دیگران تعریف می کنند.) 
گاهی من فکر میکنم بزرگترین نعمت و موهبت خدا به ما بنده هاش این بوده که به حال و روز ما خبیر و دقیقه. از نیتمون آگاهه و راساً خودش قاضیه. قضاوت و دادگاهی ما رو به بنده هاش نسپرده!
"الحمدلله الذی وکلنی الیه فاکرمنی، و لم یکلنی الی الناس فيهينونی. خدا رو شکر که ما رو به خودش واگذار کرده، پس ما رو عزت داده. و ما رو به بنده هاش واگذار نکرده که حقارتمون بدند."

خدایا شکرت که از رگ گردن به ما نزدیکتری و نیتمون رو بر اعمالمون مقدم کردی، و گفتی "انما الاعمال بالنیات." و با توجه به نیتمون، اعمالمون رو محاسبه می کنی!

ریشه این بی قراری ها اینه که ما نمیتونیم اشتباهات خودمون رو ببخشیم. 
"بخشیدن همه خیلی ساده و آسونه، جز خودت! و اتفاقا رمز رسیدن به آرامش اینه که بتونی خودت رو ببخشی".

خلاصه بیا یک مدت خودت رو ببخش و آزاد کن و به خودت آوانس بده. 
این همه از خودت تعریف منفی کردی، "من ابهت ندارم". "ثبات شخصیت ندارم" . "شکاکم" و و و ..‌. خوبه که میگی کلی مشاوره هم گرفتی، پس دیگه قراره چکار کنی که انجام ندادی؟! (وظیفه ات رو داری انجام میدی.)
حالا بیا یک مدت از خوبیهات بگو!
بیا در ۱۰ جمله صفات و ویژگی های خوبت رو بگو!
اگه ۱۰ مورد نتونستی پیدا کنی، ۵ تا بگو!
بجای اون ویژگیهای منفی، بیا ویژگیهای مثبتت رو بگرد، پیدا کن! (جایگزین کن)

ای کاش من بتونم کمکت کنم. 
ویژگی های مثبتت هم کاملا مشخصه، کار سختی نیست، بخدا. پیداشون کن! (حالا شاید منم بهت گفتمشون.)
بهرحال منتظر میمونم ویژگیهای مثبتت رو اینجا بنویسی!

یاعلی، شروع کن!

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 25 تير, 1401 ثبات شخصیتی ندارم

سلام، اعیاد مبارک. ان شاء الله عیدی شما در این ایام عزیز رسیدن به آرامش و رضایت به هرآنچه که صلاحتون هست باشه. 

اگه دوست داشتی به این سوال جواب بده! 
شما احتمالا وسواس و ظاهرا استرس زیادی داری، و قصد من از پرسیدن این سوال این هست که بهت کمک کنم، فکرت رو متمرکز کنی و راحتتر به جواب برسی!

_ میتونی در یک جمله بگی لُب کلام و چکیده همه مشاوره ها و نظرات تا الان به شما چی بوده؟ (اعم از مشاوره هایی که گرفتی و نظرات خانواده و بزرگانتون و ...) 
یعنی اینکه من حیث المجموع به چه نتیجه ای رسیدی، حالا _قبل از ازدواج_ چه کاری باید انجام بدی؟!

خوب روی این سوال فکر کن! میتونی برگردی و همه مشاوره هایی رو که گرفتی دوباره بررسی کنی و ببینی مطلبی که همه به شما به گفتند چه بوده!
و بعد بررسی کنی ببینی تاکنون به چند درصد از  مشاوره هایی که گرفتی عمل کردی؟

میتونی برای اینکار یک دفترچه یادداشت بگذاری و تمام موارد مهمی که بهتون مشاوره دادند رو دونه دونه بنویسی. 
بعد از یک مورد شروع کن (از مواردی که متوجه شدی باید اصلاح بشه) و بعد روی همون یک مورد تمرکز کن و در پایان روز (قبل از خواب) ببین اون روز چه اندازه موفق بودی و هر موفقیتی رو در لیست نقاط مثبتت ثبت کن و بابتش شکرگزاری کن. و اون رو جزء امتیازاتت بدون و به خودت روحیه بده. (تا زمانیکه کاملا اصلاح نشده روی همون یک مورد فقط کار کن.)
ثمره اینکار برای هر دوی شماست. اینجوری یک ایام فراغی هم برای خانمتون باز میشه و مدام در معرض بازخورد منفی دادن و گرفتن به هم نخواهید بود.

در غیر اینصورت افکارت بصورت اجباری به شما فشار میاره که سوال بنویسی و چون استرست زیاده، جواب نمی گیری عزیزم، دوباره سوالت رو تکرار میکنی و هکذا ...

امیدوارم خداوند مهربان به همه سلامت تن و آرامش روان بده. آمین

به خداوند رزاق میسپارمتون. ان شاء الله ظرف رزق مادی و معنویتون همیشه لبریز باشه!

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام به تو از دور سلام 23 تير, 1401 ثبات شخصیتی ندارم

سلام بر شما دوست عزیز

والله و بالله هر کاری کردم بی تفاوت باشم، دیگه نتونستم. فکر کنم شما همون دوستی هستی که قبل از عقدت هم اینجا مشاوره میگرفتی، اون موقع بهتون گفتم عقدت رو عقب بنداز و مشاوره پیش از ازدواج برو. 
حالا خب گذشت، ولی هنوز هم خیلی دیر نیست. 

عزیزم، اینجوری نمیشه وارد زندگی شد، زندگی متاهلی یک آدابی داره. اول این مشاجرات شما باید تمام بشه، حتی اون ذهنیتهای شما نسبت بهم باید اصلاح و حتی المقدور مثبت بشه. 
اگه خانمت باهات همراهی نمی کنه، خودت برو مشاوره. یک مشاوره "متعهد" پیدا کن!!!!! وگرنه مشاور امثال "زیبا ناوک" زیاد پیدا میشه!!!

اینقدر به خودت برچسب منفی نزن!

من حس میکنم چون خانمت باب میلت رفتار نمیکنه، به نیازهات جواب نمیده، شما یک حس "تسلیم" داره بهت دست میده! داری گل به خودی میزنی! انگار که شما زورت نرسیده ایشون رو تغییر بدی، داری خودزنی میکنی.
البته که هر کسی در هر سن و در هر جرگه و صنفی که باشه یکسری اخلاقیات بد داره و باید اصلاحشون کنه. هیچ کس معصوم نیست! 
نمیدونم! ولی من در شما یک استیصالی می بینم که نمیدونم با اونی که من تجربه اش کردم یکیه یا نه؟؟؟!!!!

"دل بستگی" خوبه ولی "وابستگی" نه! چون "وابستگی" نمیگذاره به ندای عقلت گوش کنی!
عاشق بودن برای زندگی لازم نیست. "عاقلانه باید عاشق بود" دقت کن!
"با احساس" بودن برای زندگی لازمه ولی "حساس" بودن خوره زندگیه.
هرکی شب خوابش نبرد توی اینستا چرخید دلیل نمیشه که فکر کنی داره خیانت میکنه!!!!
تماشای فیلمهای ترکیه ای هم تایید نمی کنم، ولی هرکی این فیلمها رو نگاه کرد لزوما مرتکب خیانت نمیشه!!!!
هرکی بدون اجازه همسرش خونه فامیل خوابید، صدر در صد کارش غلطه، ولی دلیل نمیشه که سوء ظنهات هم درست باشه که لابد فلانه و ....!!!

 وقتی یک زن حس کنه دائما کنترل میشه، زیر ذره بین هست، شوهرش "بد دل" هست. بهش شک داره، رفتارهاش بد تعبیر میشه .... سنش هم کمه، بلد نیست چجوری ذهنیتهای شوهرش رو مثبت کنه و و و، اونوقت باهاش کمتر ارتباط میگیره، برای اینکه میخواد از شرف خودش محافظت کنه!!! میخواد از طرف شوهرش مورد تهمت قرار نگیره!!!

ببین خواستم بهت بگم یکسری حساسیتها داری که باید اصلاحشون کنی، نیازی به همراهی همسرت نداره! (هرچه زودتر هم بهتر، تا زمینت نزده اقدام کن، اگه تبدیل شد به وسواس فکری دیگه هیهات منا الذله!!!! اگه عادت کنی به خودخوری و حساسیتهای چپ اندر قیچی، اون وقت کارت سخت میشه، اون وقت نمیتونی ذهنت رو آزاد کنی و فقط فکر رو باید جایگزین فکر کنی، اونم با مشقت!!! جدی بگیر)

اینقدر هم خودزنی نکن! "من ثبات شخصیت ندارم" ، من فلانم ، من بهمانم! یک کم به ذهنت تنفس بده! 

بعضی آدمها وقتی خسته میشن، دیگه اونطرف رو ول میکنن، به خودشون ناسزا میگن! میگردن توی خودشون یکچیزی پیدا کنن اونو بشکنند! نمیدونم شما از اون دسته ای یا نه!

خلاصه تو را به خدا اول یک مشاور حضوری درست و حسابی پیدا کن، بعد وارد زندگی شو!

امیدوارم بهترینها برات رقم بخوره!

یاعلی

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 29