مطالب دوستان به تو از دور سلام

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 20 فرو, 1403 سوال اخلاقی: جمله «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله» یعنی چی؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر معنای این عبارت «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله»؛ این است که «به نام خدا و به یاری او و بر روش و سیره رسول خدا» یعنی ائمه معصومین علیهم السلام در سیره خود، همان سیره و روش رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و اله را پیش می گرفتند. که بر محور توحید و نفی طاغوت و مبارزه با آن بوده است. و از آنجا که رسول اکرم ص و ائمه معصومین علیهم اسلام برای رسیدن به سعادت و خوشبختی، الگوهایی هستند که حجت خدا بر مردم به شمار می روند باید طبق همین سیره ما هم در زندگی خود اینگونه باشیم، محور زندگی ما رعایت تقوا و اطاعت از خداوند به عنوان تنها معبود و مربی انسان و نفی و مبارزه با دشمنان خدا (أعم از دشمنان درونی و بیرونی) باشد. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 20 فرو, 1403 سوال اخلاقی - اعتقادی: کیفیت رضا و غضب یا خشم خدا چگونه هست؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم اگر منظور شما این است که رضا و خشم خداوند چگونه توجیه می شود باید گفت که خداوند مثل ما انسانها منفعل نمی شود بلکه  خشنودی و غضب خدا، از صفات فعلی او هستند و صفات فعلی خدا، از نسبتی که بین خدا و فعل او (مخلوقات) وجود دارد انتزاع می‌شوند. یعنی ما رضا و غضب خداوند رو از نوع افعالی که نسبت به مخلوقات خود دارد نتیجه میگیریم و انتزاع می کنیم. اما اگر منظور این است که از کجا می توان متوجه رحمت یا غضب خدا شد، بر اساس پدیده های بیرونی که خداوند نسبت به بندگان خود روا می دارد. اگر نزول رحمت و نزول نعمت و ورود به بهشت و از این دست افعال باشد ما از آن رحمت الهی را نتیجه می گیریم. به عنوان مثال قران می فرماید: وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند; و باغهاى بهشتى براى آنان آماده ساخته، که نهرها از پاى درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و این است رستگارى و پیروزى بزرگ! یا در مورد غضب خداوند قران می فرماید: وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ؛ و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند یا در جای دیگر می فرماید: وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ؛ و خدا بر آنان خشم و لعن کرد و جهنم را که بسیار بد منزلگاهی است بر ایشان مهیّا ساخت. اگر باز نکته مبهمی در این بین متوجه شدید که نیاز به توضیح بیشتر داشت در ادامه بفرمایید موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 20 فرو, 1403 سوال اخلاقی: پدر می گوید چون دامادهایم اهل نماز نیستند. به خانه هایشان نمی روم.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما راجع به سوال جنابعالی چند نکته عرض میشود: 1- صله رحم (ارتباط با دختر) حتی در صورتی که دامادها بی نماز باشند واجب است. و میزان اون هم باید در حد متعارف باشد که طبعا وقتی دختر شخص باشد باید نسبت به بقیه ارتباط بیشتری داشته باشد نه اینکه دیر به دیر به آنها سر بزند 2- نخندیدن و تحویل نگرفتن فردی که نماز نمی خواند درست است اما منظور خندیدن و تحویل گرفتنی است تایید بی نمازی او باشد که معمولا اینگونه نیست. بلکه نوعا به حساب آداب معاشرت نوشته می شود. 3- می توان هم به آنها (افراد بی نماز) سر زد و هم با آنها رابطه سردی داشت. که ناشی از انزجار درونی فرد نسبت به ترک نماز آنها باشد. همین رابطه سرد که ملموس هست می تواند مرحله ای از امر به معروف و نهی از منکر باشد که آنها متوجه این نوع واکنش بشوند. 4- حتی المقدور باید با فرد بی نماز گفتگو کرد، شخص رو به لحاظ شناختی روشن کرد و او رو از غفلت در آورد نه اینکه کلا ارتباط رو قطع کرد تا حرف حق رو نشنود. چه بسا شبهاتی وجود داشته باشد که اگر حل شود شخص به نماز تمایل نشون بدهد. یک مسلمان دستش نسبت به عقاید راسخ و متقن پر است و به راحتی می توان افراد ضعیف الایمان رو متقاعد کرد. که اگر لازم باشد در این زمینه گفتگو خواهیم کرد. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 20 فرو, 1403 سوال اعتقادی/ اخلاقی: اعتقاد راسخ یعنی چی؟؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما سوال فرمودید که اعتقاد راسخ یعنی چه و راه دستیابی به آن چگونه است؟ "راسخ" از «رسوخ» گرفته شده و اعتقاد راسخ یعنی اعتقادی که در اعماق جان و دل رسوخ کرده و تبدیل به باور و ایمان محکم شده. جایگاه خود اعتقاد ذهن و شناخت ذهنی است و اعتقاد راسخ که از آن به ایمان هم تعبیر می شه جایگاهش در قلب و دل و روان آدمی است که وقتی اعتقاد شخص به این مرحله رسید به همین راحتی از آن دست بر نخواهد داشت، چنین کسی دیگر از مرحله "شناخت" گذشته و به مرحله "دیدن" رسیده. به قول معروف چنین کسی به چشم دل خود اعتقادات خود را مثل روز روشن می بیند و حتی تا پای جان هم از آن دفاع می کند، کسانی که جان خود را در راه خدا و دین اسلام فدا کردند نوعا چنین اعتقادی داشتند. ملامت ملامت کنندگان که نوعا دنیا دوست و دنیا زده هستند در آنها اثری ندارد و طوفان حوادث آن ها را از اعتقاد راسخ خود جدا نخواهد کرد. نه تنها از گروه غافلان رنگ نمی گیرند و منفعل نمیشن بلکه سعی می کنند که دیگران را به راه و معنای زندگی که درک می کنند و حس می کنند راهنمایی کنند و دیگران رو نیز به دنیای زیبای خود آشنا کنند و معنای زندگی و ایمان واقعی رو با دیگران به اشتراک بگذارند. (در قالب امر به معروف و نهی از منکر). رسول اکرم ص در توصیف این گونه افراد می فرماید : المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ؛ مؤمن، چونان کوه استواری است که توفان ها او را تکان نمی دهد. اما راه دستیابی به این مرحله از ایمان و شناخت عمیق تربیت نفس هست و تنها راه رسیدن به آن رعایت تقوا و رعایت حدود الهی است. تقوا یعنی انجام واجبات و ترک حرامهای الهی. هم واجبات و هم محرمات، هر دو در مسیر هواهای نفسانی قرار گرفته که برای عمل کردن به این فرمول لازم هست که شخص با هوای نفس که همچون هاله ای فطرت آدمی رو احاطه کرده بجنگد تا چشم دل او حقائق این جهان را ببیند و به ایمان عمیق برسد. قران می فرماید «قل هل یستوی الأعمی و البصیر؛ آیا بینا و نابینای حقائق یکی هستند؟» نفسهای تربیت شده بر اساس این فرمول به اعتقاد راسخ دست پیدا می کنند. حضرت امیر علی ع در این زمینه می فرماید: «من نفس خودم رو با رعایت تقوا (رعایت احکام الهی) تربیت می کنم». در نهایت شاید این لینک برای شما مفید باشد http://btid.org/node/213322 بهترین ها رو برای شما آرزومندم
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 19 فرو, 1403 سوال اخلاقی: آیا غذادادن به حیوان گناه است؟؟؟
سلام و عرض ادب خدمت شما سپاس از همراهی شما حیوانی که در اختیار انسان است (مثل اسب و گاو و گوسفند) حقوقی دارند و یکی از آنها اطعام آنها است. اما حیواناتی مثل گربه که در اختیار انسان نیست، و گاهی در دسترس ما آدمها هستند غذا دادن به آنها نه تنها گناه نیست بلکه یک کار حسنه و پسندیده محسوب میشه. بلاخره این گربه هم یکی از مخلوقات خداست و چه نیکوست که شما به عنوان واسطه رزق او شوید. خداوند همانطور که به انسانها رزق می دهد به حیوانات هم رزق می دهد و همانطور که انسانها با واسطه ها صاحب رزق می شوند حیوانات هم اینگونه انند. اگر اطعام حیوان گناه بود که خود خدای متعال متولی امر رزق به حیوانات نمی شد. موفق باشید  
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 فرو, 1403 سوال اخلاقی: آیا آدم‌هایی که باعث میشن ما به گناه بیفتیم گناهکار نیستند؟ 
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما درست است که ممکن است یک شخص با افراد بد زبان مواجه بشه نسبت به او اهانت کنه اما باز هم این دلیل نمی شود که چون طرف اهل اهانت و گناه و بد زبانی باشه ما هم باید مقابله به مثل کنیم و اهل گناه و خطا بشیم. در این صورت هر دو گناه کار خواهند بود (نه فقط یک نفر) یک شخص مومن باید اونقدر آستانه تحملش رو بالا ببره که متاثر از بدرفتاری و ناهنجاری دیگران قرار نگیره. و ما در هر عصر و زمانی انسانهایی داریم که در بدترین شرایط خودمدار بودن و از حدود الهی تخطی نکردن، و با وجود چنین انسانهایی حجت بر همه تمام است. قران در رابطه با خصیصه چنین افرادی چنین تعبیر دارد: وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا بندگان (خاصّ) خداوند رحمان، کسانى هستند که آرام و بى تکبّر بر زمین راه مى روند; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى گویند (و با بزرگوارى مى گذرند); این آیه نشان می دهد که اهانت افراد باز هم باعث نمی شود که ما رو نسبت به عکس العملی مشابه افراد بی ادب و گناهکار مجبور کند. بلکه شخص مومن آستانه تحملش آنقدر بالاست که در چنین شرایط خود را نمی بازد، آرامش خود را از دست نمی دهد. مثل بیماری که به دکتر خود بدزبانی می کند، دکتر چون از وضع بیمار خود آگاه است سکوت اختیار می کند و مقابله به مثل نمی کند چون می داند انتظاری بیش از این از بیمار خود نباید داشت. کسانی هم که در جامعه بدزبانی می کنند و اهانت می کنند از یک بیماری درونی رنج می برند، و نباید همرنگ آنها شد و مثل اونها عمل کرد. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 فرو, 1403 سوال اخلاقی: چرا با وجود ندای توحیدی، برخی انسان‌ها گرفته می‌شوند؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما درسته، هر انسانی بر اساس فطرت پاک توحیدی و خدا جویی و خدا خواهی متولد می شه،  و این فطرت پاک یک امانت است که به انسان داده میشه تا بر اساس این فطرت پاک، ظرفیت روحی خود رو توسعه بده و خود رو برای بهشت آماده کنه. اما بعد از اینکه انسان در مسیر رشد خودش رو می شناسه و کم کم منیّتها و خودخواهی های او رنگ میگیره و و در چالشهای زندگی، شخص، هوای نفس خود رو برخدا و خواست خدا مقدم می دونه، و تایع انواع و اقسام شهوات از همه نمونه اش (شهوت قدرت، شهوت ثروت، شهوت جنسی و ...) میشه اینجاست که گمراهی انسان شروع میشه وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ؛ خدا می‌خواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، امّا آنها که پیرو شهواتند، می‌خواهند شما بکلی منحرف شوید. (27 نساء) همین گناه هست که انسان به تدریج منکر خدا و قبر و قیامت و عالم غیب میشه و دین و مذهب رو به تمسخر می گیره. کما اینکه قران می فرماید : ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ؛ آخر سرانجام کار آنان که بسیار به اعمال زشت و کردار بد پرداختند این شد که آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند (زیرا معصیت، دل را تاریک کند و چون بسیار شود به ظلمت کفر انجامد).  (10 / روم) خداوند متعال فطرت پاک رو به انسان ارزانی داشته و حجتهای و پیامبران درونی و بیرونی رو برای هدایت بشر تعیین کرده و این انسان است که بین هدایت و گمراهی یک راه رو انتخاب می کند. لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ. ؛ اکراهى در قبول دین، نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابراین، کسى که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر ]کافر شود و به خدا ایمان آورد، به محکم ترین دستگیره چنگ زده است، که گسستن براى آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. پس هیچ تنافی بین این دو نیست و این خود انسان است که سرنوشت خود را با وجود این همه نعمت و نشانه به شقاوت می کشاند موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 فرو, 1403 سوال اخلاقی: نحوه خواندن استغفار 7 بند امیرالمؤمنین(ع)
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن تشکر از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر استغفار 70 بندی یکی از توصیه های مجرب اهل بیت علیهم السلام است که متعلق به آقا امیر المومنین علی ع است. در ارتباط با سوال شما باید گفت که استغفار در هر شرایطی خوب و پسندیده است اما اگر بخواهیم اثر این دستور العمل رو بهتر و کامل تر درک کنیم بهتر است مطابق با سیره عملی خود حضرت ع که همه رو در یک نشست انجام میدادند. (نه با فاصله) در این استغفار دو زمان گفته شده، یکی بعد از نماز صبح و دیگری بعد از نماز عصر. پس نمی توان استغفار رو چنان تقسیم بندی کرد که از این دو زمان خارج بشه موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 فرو, 1403 در زیارت عاشورا باید اون متن های داخل پرانتز رو هم قرائت کنیم؟؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر در رابطه با سوال شما، الزامی در خواندن موارد در پرانتز نیست، اما به نیت ثواب و به احتمال اینکه از معصوم صادر شده می تونید اونها رو هم بخونید. اختیار با خود خواننده زیارت هستش موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 18 فرو, 1403 سوال اعتقادی: از دین و مذهب به شدت گریزانم...
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر خیلی خرسندیم که با شما آشنا شدیم و زندگی و عقاید خودتون رو توصیف کردید و شاید به این نیت بوده که در واقع عقاید خودتون رو با ما به اشتراک بگذارید تا یک هم افزایی صورت بگیره فرمودید که شما طریقت رو بر شریعت ترجیح می دید و از دین و مذهب گریزانید. سوالی که ما از شما داریم این هست که وقتی حرف از طریقت می زنید طبعا حرف از پیمودن مسیر هست. و باید کسی را مد نظر داشته باشید که این مسیر رو طی کرده باشه و مهمتر این که سبک و سیره او برای شما الگو باشه، اون هم الگویی که یک حجت خدایی باشه که بعدا بتوانید در محکمه الهی بهش استناد کنید. الگوی شما چیست یا کیست؟ طبعا باید الگوی شما ائمه معصومین علیهم السلام باشند چون آنها بودند که به حقیقت واقعی نائل اومدند. اگر پیغمیر اکرم برای شما الگوست باید گفت که پیغمبر(صل الله علیه آله) در آخرین ساعات عمرش دستور داد او را به هر زحمتى که هست مسجد ببرند و نماز جماعت را در حالى که به شدت بیمار بود اقامه کرد. یا اینکه خدا به پیامبر ص می فرماید «اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل» و خلاصه اینکه خدا حتی در واپسین سالهای عمر حضرت، ایشان رو امر و نهی می کند. یا مثلا  اعمال حج بجا می آورد. (حجه الوداع) على(علیه السلام) در محراب عبادت شهید شد و امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا در برابر تیرباران دشمن نماز جماعت به ‌پا داشت. آیا کسى مى ‌تواند بگوید این معصومان بزرگوار به مقام یقین نرسیده بودند و لذا همچنان به عبادت ‌هاى خالصانه خود ادامه مى‌ دادند؟ فرمودید که بزرگ ترین نعمت خدا به انسان آزادی و اختیار است به شدت از امر و نهی دیگران بیزارم . خب بله بزرگترین نعمت اختیار انسان است که بین راه و بیراه یکی را انتخاب کند و این اختیار است که ممیز بین انسان و حیوان است. پس شکی در این نیست که خدا ، انسان رو آزاد آفریده تا از یوغ سلاطین بیرونی و درونی (هوای نفس) رهایی یابد، اما رها کردن شریعت دقیقا چیزی است که انسان رو در اسارات هوای نفس قرار می دهد، شانه خالی کردن از تکلیف، و رکون دقیقا چیزی است که هوای نفس ما به آن تمایل دارد. کسی که با دهها دلیل می داند خدایی هست و ترک نماز او باعث جهنمی شدن اون می شود (40-49 مدثر) اما باز هم مغلوب تنبلی و هوای نفسی می شود که او را احاطه کرده، و این احاطه کردن چیزی جز اسارت و سلب آزادی نیست. و آزادی واقعی را کسی دارد که با جهاد با نفس، و عمل به تکالیف شرعی خود را به خدا و آزادی واقعی و دلنشین حیات طیبه برساند و الا جزو خاسرین و زیان کاران خواهد شد (سوره عصر). و در آخر صحبت از دولت و حاکمیت زدید، که باید عرض کنم که نه دولت شاخص مسیر عبودیت ماست و نه حاکمیت، هیچکدام برای ما حجت نیستند و نباید حقیقت را از این منبع جستجو کرد، منابع دیانت ما قران و اهل بیت و عقل و اجماع دانشمندان هستش. در هر دولتی آدمهای و مسئولین خوب و کارامد و بد و خبیث هر دو وجود دارند، بهر حال همانطور که برای ما رعیت زمینه های امتحان وجود دارد برای مسئولین هم زمینه های امتحان وجود دارد و قرار نیست کسی از تحت حاکمیت خداوند متعال قصر در رود. آنچه مهم است این است که قیمتی زندگی کنیم نه اینکه به بهانه خطای دیگران خود نیز وارد وادی خطا و اشتباه شویم. بهر حال از آشنایی و ارتباط با شما خرسند شدیم. و امیدوارم آنچه بهترین راه و تصمیم باشد رو اتخاذ کنید که عمر را یک بار بیشتر نمی توان تست کرد. به قول شاعر: روزی به پیر میکـده گفتم که عمر چیست؟ پلـکی به روی هم زد و گفتـا جهان گذشت   گفتم که مــرگ فــــرصــت دیـــدار میــدهـد گفت این عروس از بر صدها جوان گذشت   گفتم که عشق چیست تهی کرد جـام و گفت برهر کسی به شیوه ای این داستان گذشت   دیـشـب بـیـــاد گفتــه استــادم ایـن دو بیـت از نــوک خامه بــود ولـی بـر زبان گذشت   کافسانــه حیـــات دو روزی نــبــود بیــش آن هـــم کلیـم با تـــو بگــویم چنـان گذشت   یک روز صرف بستن دل شد به این و آن روز دگـر بـه کندن دل زیـــن و آن گذشت   موفق باشید  

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 29