محمدجواد توحیدی
مطالب ارسالی
24 اسف، 1402
0
دارو خوردن در ماه رمضان | فریبا توی هوای سرد اردبیل سرما خورده بود. وقتی رفت دکتر و معاینه شد، بهش آمپول زدن. آخرش هم قرار شد قرصهاشو سر ساعت بخوره که زودتر خوب بشه.
بچهها! تکلیف روزه فریبا چی میشه؟
قرص...
24 اسف، 1402
0
اولین روز ماه رمضون بود. بعد از سحری نازنین سریع زیر پتو رفت و خوابید. بعد هم خندید و گفت: توی ماه رمضون خوابیدن عبادته، من میخوام به جای قرآن خوندن و مناجات بخوابم.
بچهها! مگه خوابیدن هم عبادته؟
1. نازنین چون...
24 اسف، 1402
0
خوردن سحری بعد از اذان | ایام عید بود و تا نصفه شب بیدار بودیم. بعد از رفتن مهمونا، هر کسی یه گوشه خوابش برد. سحر که شد، با صدای مامان همه بیدار شدیم.
همینجور که داشتیم سحری میخوردیم، بابا کنترل تلویزیون...
23 اسف، 1402
0
رضا شاه: تاجی! تاجی! بیا منو ماساژ بده، تاجی! ای بابا! این زنه کجاست پس؟
محمدرضا: سلام بابا!داری چیکار میکنی!
رضاشاه: بیا منو بمال... کمرم گرفته.
محمدرضا: خوشکل منه، فداش بشم منه، سبیل منه
رضا شاه: بشه...
23 اسف، 1402
0
قسمت سوم مناظره بین محمد رضا شاه و پدرش.
با سلام خدمت بینندگان عزیز
با موضوع خدمات نظام شاهنشاهی در خدمت شما هستیم.
جناب اعلیحضرت بفرمایید:
رضا شاه: سلام خدمت همه ملت ایران.
من آرزوی ایرانیها رو برای...
23 اسف، 1402
0
به نام ایزد منان با سلام خدمت بینندگان عزیز
با موضوع خدمات نظام شاهنشاهی از زبان اعیلحضرت و آقازادهشون در خدمت شما هستیم.
جناب اعلیحضرت بفرمایید:
من از بچگی خیلی علاقهمند به علم بودم، برای همین همیشه در تلاش...
23 اسف، 1402
0
قسمت اول مناظره بین محمدرضا شاه و پدرش.
مجری: با سلام خدمت بینندگان عزیز
در خدمت شما هستیم با پدر و پسری دلسوز که خدمات ارزندهای برای ایران عزیزمون انجام دادن.
اعلیحضرت بزرگ (رضاشاه) بفرمایید.
رضاشاه...
05 مهر، 1402
0
ما می توانیم | توی سر هر کدوم از ما آرزوهای بزرگی وجود داره که معلوم نیست بهش میرسیم یا نه.
بعضیها برای رسیدن به این فانتزیها، میخوابن تا با خیال و توهم، به لذت پیروزی برسن؛ اما بعضیها شب و روزشون رو یکی میکنن...
13 شهر، 1402
0
در نماز جمعه این هفته؛ همه حاضر بودند
جمعه گذشته تمامی افراد کشوری و لشکری در حکومت بنی امیه حاضر شدند؛ فعالان فرهنگی و خبرنگاران منتظر علت واقعه خونین کربلا بودند.
در این میان علی بن الحسین بالای منبر رفت و...
13 شهر، 1402
0
زینب کبری، کاخ یزید را حسینیه کرد
یزید بن معاویه، کاروان اسرا را از کوفه به شام کشاند تا قدرت خود را به همه بلاد نشان دهد؛ اما سخنرانی دختر علی ابن ابیطالب، ورق را برگرداند.
زینب کبری: تمام خاندان تو را جدم پیامبر...