با سلام خدمت شما کاربر گرامی
به طور کلی اعمالی مانند پیشگویی و خبر از غیب، جز از طریق وحی و الهام خداوند که توسط معصومین و برخی اولیای الهی انجام میشود، حرام و غیر شرعی است.
جادوگری، پیشگویی، کهانت، ارتباط با جنیان و... در اسلام جز در موارد خاص و ضروری حرام میباشد.
باید توجه کنید که این گونه اعمال از طریق راههای گوناگون مانند جفر، ارتباط با جن و... انجام شده و غالبا به صورتی مخفی صورت میگیرد به گونهای که اشخاص حاضر متوجه کار حقیقی فرد نمیشوند.
در این موردی که شما میفرمایید معلوم نیست این خانم چه کاری انجام میدهد هر چند به ظاهر تنها به چند ورق پاسور یا فنجان قهوه نگاه میکند.
بنابراین توصیه ما این است که از این گونه افراد دوری کنید و دیگران را نیز از رفت و آمد به منزل او باز دارید.
ممکن است در ابتدا آن فرد مسائلی را برای شما بیان کند، ولی یقین بدانید که ارتباط فراوان با او، مشکلات جدی را برای شما و خانوادهتان ایجاد میکند. به مرور دچار آسیبهای روحی و مادی خواهید شد که علت آن را نمیفهمید.
این اشخاص به اسم پیشگویی و اخبار از غیب وارد زندگی دیگران شده و آنها را کم کم به خودشان وابسته کرده و از آنها برای پیشبرد اهدافشان سوء استفاده میکنند.
بر اساس روایات ما اصحاب امام زمان دو دسته هستند، برخی از آنها کسانی هستند که در این دنیا زندگی میکنند و با ظهور حضرت، خود را به ایشان میرسانند و برخی دیگر اولیای الهی هستند که هنگام ظهور حضرت رجعت کرده و در رکاب ایشان قرار میگیرند. از جمله مهمترین این افراد که در روایات به آنها اشاره شده میتوان به حضرت عیسی، مومن آل فرعون، اصحاب کهف و برخی از برجسته صدر اسلام نظیر سلمان فارسی و مالک اشتر نخعفی اشاره کرد.
اما یاران حاضر و زنده حضرت در روایات با صفات زیر توصیف شدهاند:
یک) جوان بودن
طبق روایات بیشتر یاران حضرت جوان هستند مگر تعداد اندکی مانند سرمه در چشم یا نمک در غذا.[۱]
دو) ایمان استوار
سه) آرزومند شهادت
چهار) دارای ابهت
پنج) قاطع و نترس
همچنین بر اساس روایات تعدادی از یاران حضرت از زنان به شمار میروند که در برخی روایات سیزده، برخی نه و برخی پنجاه نفر هستند.
با سلام خدمت شما معلم دلسوز و متعهد و ممنون بابت اعتمادی که به کارشناسان سایت خودتان داشتهاید.
نسبت به این مطلب چند نکته خدمتان عرض میکنم، امیدوار مفید باشد:
یک) پدر مختار با نام «ابن مسعود بن عمرو» معروف به «ابو عُبِیدِ ثَقَفی» سردار مشهور عربها در جنگ با ایرانیان است. طبق نقل تاریخ هنگامی که خلیفه دوم بر تخت خلاف نشست، مسلمانان را به جنگ با ایرانیان تحریک کرد و در این میان ابوعبید، پدر مختار عهدهدار فرماندهی مسلمانان شد و توانست ایرانیان را دوبار شکست دهد و سرانجام نیز ایرانیان مجبور به صلح با او شدند.[فتوح البلدان، ج۱، ص ۳۵۰]
دو) نسبت به جنگ مسلمانان با ایرانیان باید توجه داشت که این جنگ به دستور پیامبر و امیر المومنین علیهماالسلام انجام نشده و از همین رو نیز از لحاظ دینی جنگی نامشروع است و ارتباطی به اسلام ندارد. همچنین بر خلاف آن چه در فضای مجازی به کرات گفته میشود، میزان کشتن ایرانیها بسیار کم بوده و مسلمانان با مهربانی و عطوفت با اسیران و زنان برخورد داشتهاند، نمونه این موضو ع را میتوانید در ازدواج شهربانو با امام حسین علیهالسلام مشاهده کنید که دخالت امیرالمومنین مانع از خشونت خلیفه دوم شد و دختران ساسانی خود انتخاب کردند که با چه کسی زندگی کنند و شهربانو امام حسین علیهالسلام را برمیگزیند.
سه) اعمال مختار چه ربطی به پدرش دارد؟
نکتهی سوم و مهم این است گرچه نسبت به شخصیت مختار و میزان خلوص تشیع او میان محققان اختلاف است؛ اما بدون شک او از محبین اهل بیت علیهمالسلام بوده و کسی است که توانست انتقام خون امام حسین علیهالسلام را از دشمنان بگیرد و آنها را به درک واصل کند.
آنچه اهمیت دارد همین تلاش و کوشش او برای از بین بردن جنایتکاران کربلاست؛ این که پدر مختار چه کرده و آیا آدم خوبی بوده است یا نه؛ ربطی به خود مختار ندارد. چه بسا پدر یا نزدیکان شخصی، آدم بسیار جنایتکاری باشد؛ اما خودش به راه راست بیاید و از اعمال بد اطرافیانش برائت بجوید. نمونه این موضوع را نسبت به عموی حضرت ابراهیم که بت پرست بود، همسر حضرت لوت که گمراه شد و پسر نوح مشاهده کرد، اعمال این افراد هیچ گونه ارتباطی با انبیاء الهی که در مسیر مستقیم قرار داشتند ندارد.
نمونه دیگر و روشن این موضوع «محمد بن ابیبکر» فرزند خلیفه اول است که بر خلاف پدر خود، معتقد به ولایت امیرالمومنین بود و از افراد مورد اعتماد حضرت به شمار میرفت.
مقام اضطرار و قطع امید از غیر خداوند مقامی بلند است که رسیدن به آن نیازمند سالها مجاهده و تلاش در راه خداوند و بندگی اوست.
برای رسیدن به این مرتبه انسان هم باید جنبههای معرفتی را در خودش افزایش دهد و هم جنبههای عملی:
از لحاظ جنبههای معرفتی انسان بیاد حقیقت نیازمندی خود به خداوند و پروردگار هستی را درک کند و دریابد در عالم هستی هیچ کس جز او دارای اثر نیست و تنها وجود حقیقی عالم اوست. هر اثری که در عالم رخ میدهد از سوی خداوند متعال است؛ به عبارتی دیگر «لا حول و لا قوة الا بالله» یعنی هیچ نیرو و قوتی نیست مگر این که از سوی خداوند نازل شده است.
این موضوع در ادبیات کلامی و اعتقادی ما با عنوان توحید افعالی یاد میشود. برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
جنبهی دوم، جنبهی عملی است که انسان هر چه بیشتر باید در اعمال و رفتار خود تابع شریعت و دستورات دین باشد. هر چه انسان تعبد خود را به احکام شریعت بیشتر گرداند، اضطرار او به خداوند نیز بیشتر میشود. در این مسیر ابتدا انسان باید با واجبات شروع کند و به تدریج به سراغ مستحبات برود. در مستحبات نیز امور عبادی را انجام دهد که بیش از پیش او را به خداوند نزدیک کند، امور مانند نماز شب و نماز نافله. به طور کلی مناجات بیشتر با خداوند و توجه و تذکر به حضرت حق انسان را به پروردگار نزدیک میکند و او را از هر آنچه غیر خداوند دور میکند. این موضوع را بیشتر میتوانید با کلید واژه «توکل» پیگیری نمایید.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
حضرت موسی علیهالسلام از پیامبران بزرگ الهی است و هرگز این چنین درخواستی از خداوند نداشته است. درخواست رویت خداوند تقاضای عدهای جاهلان بنیاسرائيل بود که از حضرت موسی خواستند خداوند را به آنان نشان دهد؛ آیه ۱۵۳ سوره نساء این موضوع را این چنین بیان میکند:
«يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ ۚ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَىٰ أَكْبَرَ مِنْ ذَٰلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»؛[۱] «اهل کتاب از تو میخواهند کتابی از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنی؛ (در حالی که این یک بهانه است؛) آنها از موسی، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده!» و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت».
شاهد دیگر این موضوع در آیه ۱۵۵ سوره اعراف آمده است که حضرت موسی خطاب به خداوند میفرماید:
«أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا»؛[۲] «آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام دادهاند، (مجازات و) هلاک میکنی»
با توجه به این دو آیه مشخص میشود که این درخواست نامعقول و غیرمنطقی توسط برخی از سفیهان بنیاسرائیل صورت میگیرد و آنها حضرت موسی علیهالسلام را مجبور میکنند که چنین درخواستی از خداوند داشته باشد.
بنابراین آنچه که حضرت موسی در آیه ۱۴۳ سوره اعراف میگوید نه از زبان خودش بلکه بیان درخواست برخی بنی اسرائیل است:
«وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِميقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني»؛[۳] « هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!»
در واقع پس آن که حضرت موسی علیهالسلام به ناچار و از روی اجبار پذیرفت که چنین درخواستی را نزد پرودگار ببرد، طبق دستور خداوند به همراه تعدادی از بنیاسرائيل راهی مکانی شدند و حضرت موسی آنجا این درخواست را از زبان قوم مطرح کرد.
بنابراین روشن میشود که حضرت موسی هیچگاه دچار انحراف نشده و سخن قوم خود را از روی ناچاری به درگاه خداوند آورده است.
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
به طور کلی اعمالی مانند پیشگویی و خبر از غیب، جز از طریق وحی و الهام خداوند که توسط معصومین و برخی اولیای الهی انجام میشود، حرام و غیر شرعی است.
جادوگری، پیشگویی، کهانت، ارتباط با جنیان و... در اسلام جز در موارد خاص و ضروری حرام میباشد.
باید توجه کنید که این گونه اعمال از طریق راههای گوناگون مانند جفر، ارتباط با جن و... انجام شده و غالبا به صورتی مخفی صورت میگیرد به گونهای که اشخاص حاضر متوجه کار حقیقی فرد نمیشوند.
در این موردی که شما میفرمایید معلوم نیست این خانم چه کاری انجام میدهد هر چند به ظاهر تنها به چند ورق پاسور یا فنجان قهوه نگاه میکند.
بنابراین توصیه ما این است که از این گونه افراد دوری کنید و دیگران را نیز از رفت و آمد به منزل او باز دارید.
ممکن است در ابتدا آن فرد مسائلی را برای شما بیان کند، ولی یقین بدانید که ارتباط فراوان با او، مشکلات جدی را برای شما و خانوادهتان ایجاد میکند. به مرور دچار آسیبهای روحی و مادی خواهید شد که علت آن را نمیفهمید.
این اشخاص به اسم پیشگویی و اخبار از غیب وارد زندگی دیگران شده و آنها را کم کم به خودشان وابسته کرده و از آنها برای پیشبرد اهدافشان سوء استفاده میکنند.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/189603
https://btid.org/fa/news/211492
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
بر اساس روایات ما اصحاب امام زمان دو دسته هستند، برخی از آنها کسانی هستند که در این دنیا زندگی میکنند و با ظهور حضرت، خود را به ایشان میرسانند و برخی دیگر اولیای الهی هستند که هنگام ظهور حضرت رجعت کرده و در رکاب ایشان قرار میگیرند. از جمله مهمترین این افراد که در روایات به آنها اشاره شده میتوان به حضرت عیسی، مومن آل فرعون، اصحاب کهف و برخی از برجسته صدر اسلام نظیر سلمان فارسی و مالک اشتر نخعفی اشاره کرد.
اما یاران حاضر و زنده حضرت در روایات با صفات زیر توصیف شدهاند:
یک) جوان بودن
طبق روایات بیشتر یاران حضرت جوان هستند مگر تعداد اندکی مانند سرمه در چشم یا نمک در غذا.[۱]
دو) ایمان استوار
سه) آرزومند شهادت
چهار) دارای ابهت
پنج) قاطع و نترس
همچنین بر اساس روایات تعدادی از یاران حضرت از زنان به شمار میروند که در برخی روایات سیزده، برخی نه و برخی پنجاه نفر هستند.
پینوشت:
[۱] الغیبة، ج۱، ص۴۷۶.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/97098
https://btid.org/fa/news/182649
با سلام خدمت شما معلم دلسوز و متعهد و ممنون بابت اعتمادی که به کارشناسان سایت خودتان داشتهاید.
نسبت به این مطلب چند نکته خدمتان عرض میکنم، امیدوار مفید باشد:
یک) پدر مختار با نام «ابن مسعود بن عمرو» معروف به «ابو عُبِیدِ ثَقَفی» سردار مشهور عربها در جنگ با ایرانیان است. طبق نقل تاریخ هنگامی که خلیفه دوم بر تخت خلاف نشست، مسلمانان را به جنگ با ایرانیان تحریک کرد و در این میان ابوعبید، پدر مختار عهدهدار فرماندهی مسلمانان شد و توانست ایرانیان را دوبار شکست دهد و سرانجام نیز ایرانیان مجبور به صلح با او شدند.[فتوح البلدان، ج۱، ص ۳۵۰]
دو) نسبت به جنگ مسلمانان با ایرانیان باید توجه داشت که این جنگ به دستور پیامبر و امیر المومنین علیهماالسلام انجام نشده و از همین رو نیز از لحاظ دینی جنگی نامشروع است و ارتباطی به اسلام ندارد. همچنین بر خلاف آن چه در فضای مجازی به کرات گفته میشود، میزان کشتن ایرانیها بسیار کم بوده و مسلمانان با مهربانی و عطوفت با اسیران و زنان برخورد داشتهاند، نمونه این موضو ع را میتوانید در ازدواج شهربانو با امام حسین علیهالسلام مشاهده کنید که دخالت امیرالمومنین مانع از خشونت خلیفه دوم شد و دختران ساسانی خود انتخاب کردند که با چه کسی زندگی کنند و شهربانو امام حسین علیهالسلام را برمیگزیند.
برای اطلاع بیشتر از جنگهای ایرانیان و با اعراب و حقیقت ماجرا میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/208352.
https://btid.org/fa/news/159572
https://btid.org/fa/news/161907
https://btid.org/fa/news/165840
سه) اعمال مختار چه ربطی به پدرش دارد؟
نکتهی سوم و مهم این است گرچه نسبت به شخصیت مختار و میزان خلوص تشیع او میان محققان اختلاف است؛ اما بدون شک او از محبین اهل بیت علیهمالسلام بوده و کسی است که توانست انتقام خون امام حسین علیهالسلام را از دشمنان بگیرد و آنها را به درک واصل کند.
آنچه اهمیت دارد همین تلاش و کوشش او برای از بین بردن جنایتکاران کربلاست؛ این که پدر مختار چه کرده و آیا آدم خوبی بوده است یا نه؛ ربطی به خود مختار ندارد. چه بسا پدر یا نزدیکان شخصی، آدم بسیار جنایتکاری باشد؛ اما خودش به راه راست بیاید و از اعمال بد اطرافیانش برائت بجوید. نمونه این موضوع را نسبت به عموی حضرت ابراهیم که بت پرست بود، همسر حضرت لوت که گمراه شد و پسر نوح مشاهده کرد، اعمال این افراد هیچ گونه ارتباطی با انبیاء الهی که در مسیر مستقیم قرار داشتند ندارد.
نمونه دیگر و روشن این موضوع «محمد بن ابیبکر» فرزند خلیفه اول است که بر خلاف پدر خود، معتقد به ولایت امیرالمومنین بود و از افراد مورد اعتماد حضرت به شمار میرفت.
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
مقام اضطرار و قطع امید از غیر خداوند مقامی بلند است که رسیدن به آن نیازمند سالها مجاهده و تلاش در راه خداوند و بندگی اوست.
برای رسیدن به این مرتبه انسان هم باید جنبههای معرفتی را در خودش افزایش دهد و هم جنبههای عملی:
از لحاظ جنبههای معرفتی انسان بیاد حقیقت نیازمندی خود به خداوند و پروردگار هستی را درک کند و دریابد در عالم هستی هیچ کس جز او دارای اثر نیست و تنها وجود حقیقی عالم اوست. هر اثری که در عالم رخ میدهد از سوی خداوند متعال است؛ به عبارتی دیگر «لا حول و لا قوة الا بالله» یعنی هیچ نیرو و قوتی نیست مگر این که از سوی خداوند نازل شده است.
این موضوع در ادبیات کلامی و اعتقادی ما با عنوان توحید افعالی یاد میشود. برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/127006
https://btid.org/fa/news/178501
جنبهی دوم، جنبهی عملی است که انسان هر چه بیشتر باید در اعمال و رفتار خود تابع شریعت و دستورات دین باشد. هر چه انسان تعبد خود را به احکام شریعت بیشتر گرداند، اضطرار او به خداوند نیز بیشتر میشود. در این مسیر ابتدا انسان باید با واجبات شروع کند و به تدریج به سراغ مستحبات برود. در مستحبات نیز امور عبادی را انجام دهد که بیش از پیش او را به خداوند نزدیک کند، امور مانند نماز شب و نماز نافله. به طور کلی مناجات بیشتر با خداوند و توجه و تذکر به حضرت حق انسان را به پروردگار نزدیک میکند و او را از هر آنچه غیر خداوند دور میکند. این موضوع را بیشتر میتوانید با کلید واژه «توکل» پیگیری نمایید.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/181720
https://btid.org/fa/news/187606
https://btid.org/fa/news/184458
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
حضرت موسی علیهالسلام از پیامبران بزرگ الهی است و هرگز این چنین درخواستی از خداوند نداشته است. درخواست رویت خداوند تقاضای عدهای جاهلان بنیاسرائيل بود که از حضرت موسی خواستند خداوند را به آنان نشان دهد؛ آیه ۱۵۳ سوره نساء این موضوع را این چنین بیان میکند:
«يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ ۚ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَىٰ أَكْبَرَ مِنْ ذَٰلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»؛[۱] «اهل کتاب از تو میخواهند کتابی از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنی؛ (در حالی که این یک بهانه است؛) آنها از موسی، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده!» و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت».
شاهد دیگر این موضوع در آیه ۱۵۵ سوره اعراف آمده است که حضرت موسی خطاب به خداوند میفرماید:
«أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا»؛[۲] «آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام دادهاند، (مجازات و) هلاک میکنی»
با توجه به این دو آیه مشخص میشود که این درخواست نامعقول و غیرمنطقی توسط برخی از سفیهان بنیاسرائیل صورت میگیرد و آنها حضرت موسی علیهالسلام را مجبور میکنند که چنین درخواستی از خداوند داشته باشد.
بنابراین آنچه که حضرت موسی در آیه ۱۴۳ سوره اعراف میگوید نه از زبان خودش بلکه بیان درخواست برخی بنی اسرائیل است:
«وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِميقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني»؛[۳] « هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!»
در واقع پس آن که حضرت موسی علیهالسلام به ناچار و از روی اجبار پذیرفت که چنین درخواستی را نزد پرودگار ببرد، طبق دستور خداوند به همراه تعدادی از بنیاسرائيل راهی مکانی شدند و حضرت موسی آنجا این درخواست را از زبان قوم مطرح کرد.
بنابراین روشن میشود که حضرت موسی هیچگاه دچار انحراف نشده و سخن قوم خود را از روی ناچاری به درگاه خداوند آورده است.
پینوشت:
[۱] سوره نساء، آیه ۱۵۳.
[۲] سوره اعراف، آیه ۱۵۵.
[۳] همان، آیه۱۴۳.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/184644
https://btid.org/fa/news/166142
صفحهها