اثبات جانشینی امیرالمومنین علیهالسلام در منابع شیعه کاملا مسلم و قطعی است و شیعیان به آن پایبند هستند؛ هم چنین در منابع اهل تسنن روایات فراوانی برای اثبات حقانیت جانشینی علی بن ابیطالب ذکر شده است، اما عالمان اهل تسنن همه روایات را توجیه میکنند و در واقع کلام پیامبر را تحریف یا تفسیری اشتباه میکنند.
قابل ذکر است که مهمترین شخصی که در مقابل خلافت خلیفه اول ایستاد و با او بیعت نکرد و در خانه خود به همراه مخالفان غصبِ خلافت و جانشینیِ پیامبر تحصن کرد، مولا امیرالمومنین بود؛ وقتی خبر تحصّن به خلیفه اول رسید به عمربنخطاب دستور داد تا به اجبار از علی علیهالسلام بیعت بگیرد و گفت که اگر سر باز زدند با آن ها بجنگد؛ بعدها ابوبکر در حال احتضار اعتراف به چنین اقدامی کرد و از آن کار اظهار ندامت و پشیمانی کرد.
حضرت علی در این راه همسر گرامیشان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به همراه فرزندی که بر او باردار بودند را از دست دادند و چند صد نفر حضرت را محاصره کردند و دستان حضرت را بستند و به زور او را کشان کشان به مسجد بردند تا از ایشان بیعت بگیرند. چگونه میتوان تصور کرد که حضرت کاملا سکوت کردند؟
سکوت حضرت از زمانی شروع شد که بعد از تحصّن و آتش گرفتن خانه و هتک حرمت به صدیقه طاهره و ... بود؛ امیر بیان در خطبه شقشقیه با آه و ناله علت سکوت خود را بیان کرده است.
در واقع حضرت دو راه در پیش رو داشت:
یکی ادامه مبارزه با خلیفه که منجر به از بین رفتن یاران خود و زحمتهای پیامبر اسلام در طی 23 سال پیامبریشان بود؛ زیرا که اختلافات داخلی و خطر حمله کشورهای همسایه که شبه جزیره را تهدید کرده بودند، وجود داشت.
از سوی دیگر حضرت میتوانست خار در چشم و استخوان در گلو را تحمل کند و برای حفظ جان خود، شیعیان و حفظ کیان اسلام و آموزههای آن در برابر این پایمال شدن حقِ جانشینی سکوت کند.
اضافه بر این موارد وجود دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام نیز بود که اگر یاری نداشتی سکوت کن.
با تشکر از صبر و حوصله شما کاربر محترم؛ اگر هنوز ابهامی در سوال باقی ماند، در ذیل این پیام، سوال خود را ارسال کنید.
آن چه در منابع اصیل و معتبر در خصوص فرزندان علی بن ابیطالب علیه السلام، از همسر بزرگوارشان یعنی فاطمه بنت حِزام، معروف به ام البنین بیان شده است، وجود چهار فرزندِ پسر میباشد؛ در مورد وجودِ دختری به نام خدیجه و ... گزاره معتبری یافت نمیشود.
شاید سوال بپرسید که نام خدیجه در زیارتنامه حضرت ام البنین آمده است پس ایشان باید دختری داشته باشد؟
در پاسخ باید گفت اگر چه زیارت این بانوی با عظمت، از باب زیارت مومنان و صالحان دارای استحباب و ثواب است اما زیارتنامه ماثوره یا همان متنی که از زبان گهربار معصوم صادر شده باشد و بتوان ایشان را با آن زیارت کرد، موجود نیست.
آن چه که هم اکنون به عنوان زیارت نامه در برخی موارد رویت میشود به قلم غیر معصوم است و نمیتوان به آن استناد قطعی کرد؛ زیرا محتوای موجود در متن زیارتنامه غیرماثوره ( از غیرِ معصوم) باید از مسائل مسلم و مشهور باشد و اگر در صدد اثبات یک گزاره جدید و یا خلاف مشهور باشد و بخواهد چیزی را اثبات کند، باید دلیل و سندی ارائه کند؛
پس به کار بردن نام خدیجه در زیارتنامههای غیرماثوره به علت فقدان سند معتبر قابل استناد نیست.
با تشکر از صبر و حوصله شما کاربر گرامی؛ چنان چه ابهامی باقی ماند در ذیل همین پیام، سوال خود را ارسال کنید.
سوال شما از چند بخش تشکیل میشود که جداگانه پاسخ میدهیم؛
سوال اول: آیا زندگیِ پس از مرگ، همان قیامت است یا یک جایی میان قیامت و مرگ است؟
انسان پس از رفتن از عالَم دنیا، تا رسیدن به واقعه قیامت، مرحلههای گوناگونی را سپری میکند؛ همانند لحظه احتضار، عالَم قبر و عالَم برزخ که همگیشان قبل از تشکیل قیامت هستند.
در منابع اسلامی این مراحل به تفصیل بیان شده است؛ کتابی گران سنگ، نوشته محدث بزرگ، شیخ عباس قمی تحت عنوان «المنازل الآخره» به زبان عربی و «شگفتیهای پس از مرگ»، ترجمه فارسی آن نوشته شده است که در این زمینه بسیار قابل استفاده است.
سوال دوم: ما بعد از مردن به جایی می رویم که به اعمال و رفتارمون رسیدگی میشه و بعد قیامت هست؟
همانطور که گفته شد ما بعد از مرگ به عالَم برزخ میرویم و به طور موقت در بهشت و جهنمِ برزخی میمانیم و حتی ارتقاء پیدا کرده و یا برخی گناهان ما پاک میشود. اما روز حساب و کتاب اصلی همان «یوم الحساب» یا «قیامت» است.
سوال سوم: نمیشه روز قیامت گناهان یا اشتباهات بندگان رو در برابر همه نشون داده نشه ؟
بر طبق سوره زلزله آیه 7 و 8 هرکسی به اندازه ذره هوا که بسیار ناچیز است خوبی یا بدی انجام دهد همگی ضبط میشود و به شخص او نشان داده میشود. خداوند ستار العیوب است، اما روز قیامت و صحرای محشر به گونهای است که هر کسی به شکلی ظاهر میشود؛ خوبان ، صالحان و توبهکنندگان به شکل انسان؛ گناهکاران و دشمنان خدا، به چهره واقعی زشت و پلید گناه در میآیند.
در برخی روایات تصریح شده است که گناه عدهای از امت پیامبر چنان محو میشود که حتی به پیامبر نشان داده نمیشود.
سوال چهارم: این که اگر به غیر از حق الناس که باید حلالیت طلبیده بشه، گناهی یا کار اشتباهی انجام بدیم، اما توبه کنیم و اصلا طرف اون کار نریم از پرونده اعمال ما پاک می شود؟ اگر بله پس چرا باز در آن دنیا یک سری از انسانها عذاب می شوند بعد به بهشت می آیند؟
بله، خداوند با حسنات(خوبیها)، سیئات( بدیها) را از بین میبرد؛ مواردی مانند به حج رفتن، گریه بر سیدالشهداء و ... گناهانِ انسان را پاک میکنند و حتی در مواردی روایت داریم که همانند نوزادی که از مادر متولد میشود انسان پاک و طاهر میشود.
توبه، مقام و جایگاهی است که هر کس توفیق رسیدن به آن را ندارد وگرنه جنایتکاران زیادی در طول تاریخ بودهاند که اگر توبه میکردند چه بسا خداوند آنها را میبخشید اما آیا هر شخصی که تمام وجودش پلیدی و گناه شده، میتواند به توفیق توبه دست پیدا کند؟
انسان اگر توبه واقعی کند یعنی از انجام عمل زشت خود، پشیمان شود و دیگر آن را تکرار نکند، بر طبق روایت خداوند 100 برابر یک مادر به بنده خود مهربانتر است و خود به دنبال بهانهای است که بندهاش را ببخشد.
کاربر محترم چنانچه ابهامی در پاسخ مانده در ذیل این پیام سوال خود را ارسال کنید.
گاهی حکایت و ضرب المثلهایی در میان جامعه رواج پیدا میکند که ریشه در باورهای اعتقادی و غیره دارد.
یکی از این موارد مَثَل «رطب خورده کِی منع رطب کند؟» میباشد که ریشه در مضمون روایات اسلامی دارد و به صدر اسلام و زمان حضرت محمد (ص) باز میگردد که اگر کاری را خود انجام میدهی نباید دیگران را از آن منع کنی. یا به عبارت دیگران آن چه را برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند و آن چه برای خویش نمیپسندی، برای دیگران مپسند.
اما در خصوص داستانی که« یک شخص از صحابیِ پیامبر و فرزندش نزد پیامبر اکرم ص آمدند تا ایشان آن فرزند را از خوردن خرمایی که برایش ضرر داشته منع کند»، را در منابع روایی و حدیثی جستجو کردیم؛ و از آن جایی که خرما در زبان عربی، به معنای تمر است و در روایات، بابی به نام «بابُالتَمر» داریم ولی چنین حدیثی را در این منابع نیافتیم.
نکته: ریشه این ضربالمثل مذکور و این داستان ممکن است:
۱. در روایات و منابع اصیل نباشد و در منابع غیر معتبر باشد؛
۲. یا این که در کتبی بوده است که معتبر بوده اما به دست ما نرسیده است؛
۳. ممکن است در جستجوی ما با عبارت تمر و رطب یافت نشده و به گونه دیگر بیان شده باشد.
نتیجه: در نهایت میتوان گفت که مضمونِ این ضرب المثل و داستان، با آن چه در منابع حدیثی است منافاتی از حیث مضمون و مفهوم ندارد و تطابق دارد، اما عین آن را ما در منابع اسلامی موجود نیافتیم.
جهت مطالعه بیشتر میتوانید به لینکهای زیر مراجعه نمائید:
چهار ماه قمری ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب ماههای حرام هستند. در این چهار ماه -بهجز برای دفاع- جنگ کنار گذاشته میشود و میزان دیه افزایش مییابد.
این حرمت از قبل از اسلام نیز بوده است و نوعی آتش بس بوده که اسلام نیز این ماه ها را حرام اعلام کرد و احکام خاصی در آن قرار داد.
جهت مطالعه بیشتر از سایت: https://btid.org/fa/news/4710
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
اثبات جانشینی امیرالمومنین علیهالسلام در منابع شیعه کاملا مسلم و قطعی است و شیعیان به آن پایبند هستند؛ هم چنین در منابع اهل تسنن روایات فراوانی برای اثبات حقانیت جانشینی علی بن ابیطالب ذکر شده است، اما عالمان اهل تسنن همه روایات را توجیه میکنند و در واقع کلام پیامبر را تحریف یا تفسیری اشتباه میکنند.
قابل ذکر است که مهمترین شخصی که در مقابل خلافت خلیفه اول ایستاد و با او بیعت نکرد و در خانه خود به همراه مخالفان غصبِ خلافت و جانشینیِ پیامبر تحصن کرد، مولا امیرالمومنین بود؛ وقتی خبر تحصّن به خلیفه اول رسید به عمربنخطاب دستور داد تا به اجبار از علی علیهالسلام بیعت بگیرد و گفت که اگر سر باز زدند با آن ها بجنگد؛ بعدها ابوبکر در حال احتضار اعتراف به چنین اقدامی کرد و از آن کار اظهار ندامت و پشیمانی کرد.
حضرت علی در این راه همسر گرامیشان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به همراه فرزندی که بر او باردار بودند را از دست دادند و چند صد نفر حضرت را محاصره کردند و دستان حضرت را بستند و به زور او را کشان کشان به مسجد بردند تا از ایشان بیعت بگیرند. چگونه میتوان تصور کرد که حضرت کاملا سکوت کردند؟
سکوت حضرت از زمانی شروع شد که بعد از تحصّن و آتش گرفتن خانه و هتک حرمت به صدیقه طاهره و ... بود؛ امیر بیان در خطبه شقشقیه با آه و ناله علت سکوت خود را بیان کرده است.
در واقع حضرت دو راه در پیش رو داشت:
یکی ادامه مبارزه با خلیفه که منجر به از بین رفتن یاران خود و زحمتهای پیامبر اسلام در طی 23 سال پیامبریشان بود؛ زیرا که اختلافات داخلی و خطر حمله کشورهای همسایه که شبه جزیره را تهدید کرده بودند، وجود داشت.
از سوی دیگر حضرت میتوانست خار در چشم و استخوان در گلو را تحمل کند و برای حفظ جان خود، شیعیان و حفظ کیان اسلام و آموزههای آن در برابر این پایمال شدن حقِ جانشینی سکوت کند.
اضافه بر این موارد وجود دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام نیز بود که اگر یاری نداشتی سکوت کن.
با تشکر از صبر و حوصله شما کاربر محترم؛ اگر هنوز ابهامی در سوال باقی ماند، در ذیل این پیام، سوال خود را ارسال کنید.
جهت مطالعه بیشتر: https://btid.org/fa/news/196443
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
آن چه در منابع اصیل و معتبر در خصوص فرزندان علی بن ابیطالب علیه السلام، از همسر بزرگوارشان یعنی فاطمه بنت حِزام، معروف به ام البنین بیان شده است، وجود چهار فرزندِ پسر میباشد؛ در مورد وجودِ دختری به نام خدیجه و ... گزاره معتبری یافت نمیشود.
شاید سوال بپرسید که نام خدیجه در زیارتنامه حضرت ام البنین آمده است پس ایشان باید دختری داشته باشد؟
در پاسخ باید گفت اگر چه زیارت این بانوی با عظمت، از باب زیارت مومنان و صالحان دارای استحباب و ثواب است اما زیارتنامه ماثوره یا همان متنی که از زبان گهربار معصوم صادر شده باشد و بتوان ایشان را با آن زیارت کرد، موجود نیست.
آن چه که هم اکنون به عنوان زیارت نامه در برخی موارد رویت میشود به قلم غیر معصوم است و نمیتوان به آن استناد قطعی کرد؛ زیرا محتوای موجود در متن زیارتنامه غیرماثوره ( از غیرِ معصوم) باید از مسائل مسلم و مشهور باشد و اگر در صدد اثبات یک گزاره جدید و یا خلاف مشهور باشد و بخواهد چیزی را اثبات کند، باید دلیل و سندی ارائه کند؛
پس به کار بردن نام خدیجه در زیارتنامههای غیرماثوره به علت فقدان سند معتبر قابل استناد نیست.
با تشکر از صبر و حوصله شما کاربر گرامی؛ چنان چه ابهامی باقی ماند در ذیل همین پیام، سوال خود را ارسال کنید.
جهت مطالعه بیشتر از مطالب سایت:
https://btid.org/fa/news/190875
https://btid.org/fa/news/106166
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
سوال شما از چند بخش تشکیل میشود که جداگانه پاسخ میدهیم؛
سوال اول: آیا زندگیِ پس از مرگ، همان قیامت است یا یک جایی میان قیامت و مرگ است؟
انسان پس از رفتن از عالَم دنیا، تا رسیدن به واقعه قیامت، مرحلههای گوناگونی را سپری میکند؛ همانند لحظه احتضار، عالَم قبر و عالَم برزخ که همگیشان قبل از تشکیل قیامت هستند.
در منابع اسلامی این مراحل به تفصیل بیان شده است؛ کتابی گران سنگ، نوشته محدث بزرگ، شیخ عباس قمی تحت عنوان «المنازل الآخره» به زبان عربی و «شگفتیهای پس از مرگ»، ترجمه فارسی آن نوشته شده است که در این زمینه بسیار قابل استفاده است.
سوال دوم: ما بعد از مردن به جایی می رویم که به اعمال و رفتارمون رسیدگی میشه و بعد قیامت هست؟
همانطور که گفته شد ما بعد از مرگ به عالَم برزخ میرویم و به طور موقت در بهشت و جهنمِ برزخی میمانیم و حتی ارتقاء پیدا کرده و یا برخی گناهان ما پاک میشود. اما روز حساب و کتاب اصلی همان «یوم الحساب» یا «قیامت» است.
سوال سوم: نمیشه روز قیامت گناهان یا اشتباهات بندگان رو در برابر همه نشون داده نشه ؟
بر طبق سوره زلزله آیه 7 و 8 هرکسی به اندازه ذره هوا که بسیار ناچیز است خوبی یا بدی انجام دهد همگی ضبط میشود و به شخص او نشان داده میشود. خداوند ستار العیوب است، اما روز قیامت و صحرای محشر به گونهای است که هر کسی به شکلی ظاهر میشود؛ خوبان ، صالحان و توبهکنندگان به شکل انسان؛ گناهکاران و دشمنان خدا، به چهره واقعی زشت و پلید گناه در میآیند.
در برخی روایات تصریح شده است که گناه عدهای از امت پیامبر چنان محو میشود که حتی به پیامبر نشان داده نمیشود.
سوال چهارم: این که اگر به غیر از حق الناس که باید حلالیت طلبیده بشه، گناهی یا کار اشتباهی انجام بدیم، اما توبه کنیم و اصلا طرف اون کار نریم از پرونده اعمال ما پاک می شود؟ اگر بله پس چرا باز در آن دنیا یک سری از انسانها عذاب می شوند بعد به بهشت می آیند؟
بله، خداوند با حسنات(خوبیها)، سیئات( بدیها) را از بین میبرد؛ مواردی مانند به حج رفتن، گریه بر سیدالشهداء و ... گناهانِ انسان را پاک میکنند و حتی در مواردی روایت داریم که همانند نوزادی که از مادر متولد میشود انسان پاک و طاهر میشود.
توبه، مقام و جایگاهی است که هر کس توفیق رسیدن به آن را ندارد وگرنه جنایتکاران زیادی در طول تاریخ بودهاند که اگر توبه میکردند چه بسا خداوند آنها را میبخشید اما آیا هر شخصی که تمام وجودش پلیدی و گناه شده، میتواند به توفیق توبه دست پیدا کند؟
انسان اگر توبه واقعی کند یعنی از انجام عمل زشت خود، پشیمان شود و دیگر آن را تکرار نکند، بر طبق روایت خداوند 100 برابر یک مادر به بنده خود مهربانتر است و خود به دنبال بهانهای است که بندهاش را ببخشد.
کاربر محترم چنانچه ابهامی در پاسخ مانده در ذیل این پیام سوال خود را ارسال کنید.
جهت مطالعه بیشتر از مطالب سایت:
https://btid.org/fa/news/24960
https://btid.org/fa/news/183062
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
گاهی حکایت و ضرب المثلهایی در میان جامعه رواج پیدا میکند که ریشه در باورهای اعتقادی و غیره دارد.
یکی از این موارد مَثَل «رطب خورده کِی منع رطب کند؟» میباشد که ریشه در مضمون روایات اسلامی دارد و به صدر اسلام و زمان حضرت محمد (ص) باز میگردد که اگر کاری را خود انجام میدهی نباید دیگران را از آن منع کنی. یا به عبارت دیگران آن چه را برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند و آن چه برای خویش نمیپسندی، برای دیگران مپسند.
اما در خصوص داستانی که« یک شخص از صحابیِ پیامبر و فرزندش نزد پیامبر اکرم ص آمدند تا ایشان آن فرزند را از خوردن خرمایی که برایش ضرر داشته منع کند»، را در منابع روایی و حدیثی جستجو کردیم؛ و از آن جایی که خرما در زبان عربی، به معنای تمر است و در روایات، بابی به نام «بابُالتَمر» داریم ولی چنین حدیثی را در این منابع نیافتیم.
نکته: ریشه این ضربالمثل مذکور و این داستان ممکن است:
۱. در روایات و منابع اصیل نباشد و در منابع غیر معتبر باشد؛
۲. یا این که در کتبی بوده است که معتبر بوده اما به دست ما نرسیده است؛
۳. ممکن است در جستجوی ما با عبارت تمر و رطب یافت نشده و به گونه دیگر بیان شده باشد.
نتیجه: در نهایت میتوان گفت که مضمونِ این ضرب المثل و داستان، با آن چه در منابع حدیثی است منافاتی از حیث مضمون و مفهوم ندارد و تطابق دارد، اما عین آن را ما در منابع اسلامی موجود نیافتیم.
جهت مطالعه بیشتر میتوانید به لینکهای زیر مراجعه نمائید:
https://btid.org/fa/news/188724
https://btid.org/fa/news/186743
https://btid.org/fa/news/16984
چهار ماه قمری ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب ماههای حرام هستند. در این چهار ماه -بهجز برای دفاع- جنگ کنار گذاشته میشود و میزان دیه افزایش مییابد.
این حرمت از قبل از اسلام نیز بوده است و نوعی آتش بس بوده که اسلام نیز این ماه ها را حرام اعلام کرد و احکام خاصی در آن قرار داد.
جهت مطالعه بیشتر از سایت:
https://btid.org/fa/news/4710
صفحهها