مطالب دوستان مهدی توحیدیان

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 17 مرد, 1402 سوال اعتقادی: نحوه برخورد با غیرمسلمانان در عصر ظهور
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  هرچند این روایت در تفسیر عیاشی آمده است و این تفسیر نزد علمای شیعه از اهمیت خاصی برخوردار است؛ ولی ازآنجا که برهی روایات تفسیر عیاشی، مرسل است و گاهی از ضعفا هم نقل می‌کند، باید هر روایت را جداگانه بررسی کرد؛ بر این اساس این روایت نیز مرسل است و از جهت سند مورد اعتماد نمی‌باشد.  در مورد تعارض این روایت با آیات 256 بقره و... باید به چند نکته اشاره کرد: یک. بر فرض صحت سند، بین این دو دسته آیات و روایات، تعارضی وجود ندارد؛ زیرا می‌توان آنها را در طول همدیگر نگریست.  یعنی تا زمانی که ظهور محقق نشده است، انسان کاملا مختار است که هر کدام از ادیان و روش‌ها را برای خودش خواست انتخاب کند؛ ولی زمانی که ظهور محقق شد و به عبارتی همه چیز از حق و باطل روشن و بعد از اینکه اتمام حجت شد، آنجا دیگر جای لجاجت و... نخواهد بود. درست مانند توبه هنگام مرگ که دیگر به ظاهر تاثیری برای توبه کننده نخواهد داشت.  دو. همین نکته در مورد قیام و ظهور امام زمان علیه‌السلام نیز چنین روایتی وجود دارد: «سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏ أَنَّهُ قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ‏  فَقَالَ: الْآيَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ، وَ الْآيَةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ الْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ‏ نَفْساً إِيمانُها لَمْ‏ تَكُنْ‏ آمَنَتْ‏ مِنْ‏ قَبْلِ‏ قِيَامِهِ بِالسَّيْفِ، وَ إِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَام‏».  از این روایت چنین فهمیده می‌شود که توبه و ایمان، بعد از اتمام حجت، فایده‌ای ندارد. بنابراین باید گفت اولا این روایت مرسل و ضعیف است. ثانیا درست است که ضعیف است؛ ولی با کلیات آیات و روایات مخالفت ندارد؛ بنابراین برای توجیه آن باید به دو نکته دقت داشت: یک. جهت روایات را بایددر نظر گرفت و آن اینکه این روایات و آیات در طول همدیگر هستند؛ هر کدام باید با توجه به زمان مخصوص خود، تفسیر شوند.   دو. بعد از ظهور، همه ادله روشن شده و چیز مبهمی وجود ندارد تا کسی شک کند و برای همه اتمام حجت می‌شود؛ زیرا عقل، فطرت، قلب و تمام وجودش، او را امر به تسلیم در برابر امام زمان علیه‌السلام می‌کند، حال اگر لجاجت کرد؛ باید کشته شود. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/182664
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 17 مرد, 1402 معرفی کتاب درباره تقویت دین و امور دینی....
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  کتاب برای تقویت نماز در نوجوان و جوانان، کتاب «فرودگاه فرشتگان» تألیف آقای اصغر آیتی. این کتاب برای بزرگترها نیز می‌تواند مفید باشد. بعد از آن کتاب های اسرار الصلاه از آیت الله ملکی تبریزی، اسرار الصلاه آیت الله جوادی آملی و در نهایت اسرار الصلاه امام خمینی، بسیار خوب می‌تواند انسان را کمک کند.  کتاب برای تقویت دین و ولایت برای نوجوانان، «آفریدگار جهان» و «آیات ولایت در قرآن کریم»، اثر آیت الله مکارم شیرازی.    مجموعه کتاب هاى شهید مطهرى بسیار مفید است،خصوصا کتاب هاى توحید، معاد، حیات اخروى، انسان و سرنوشت و عدل الهى. 2- کتاب هاى استاد مصباح مثل آموزش عقاید، معارف قرآن.  
تصویر اعظمی علی اعظمی علی 22 تير, 1402 سوال اعتقادی: هرچی به ما میرسه از جانب خداوند است....؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما کاربر محترم   می‌توان گفت که بین صورت اول و دوم که فرمودید، می‌توان صورت سومی را در نظر گرفت که در واقع آن صورت اتفاق می‌افتد؛ به این صورت که هم اراده انسان در میان است و هم اراده و تقدیر الهی در کار است.البته با توضیحی که عرض می‌کنیم: مقدرات الهی که حضرت‌عالی با عنوان اراده خدا از آن یاد کردید، در واقع به عوامل گوناگونی وابسته است که ازجمله آنها اراده و نوع عملکرد انسان است؛ به این معنا که دو اراده در میان است: یکی اراده و اختیار انسان که خداوند به او عطا نموده و دیگری تقدیراتی که خداوند برای او رقم می‌زند. آنچه تاثیر مستقیم در تقدیر مثبت یا منفی در زندگی انسان دارد، اراده خود اوست؛ یعنی گاهی انسان مرتکب عمل خلافی می‌شود که از آثار این عمل، سلب توفیق همراهی با دوست خوب یا محروم شدن از هدایت به راه خیر است. یا گاهی سعی و تلاش انسان در مسیر بندگی، سبب باز شدن راه‎های جدید هدایت به‌سوی او می‌گردد و یا گاهی انجام کار خیری یا دعایی خاص باعث نجات او از هلاکت و عاقبت به شری می‌شود و یا جلوی یک بلا در زندگی دنیوی او را می‌گیرد. یا حتی گاهی انجام یک کار خیر موجب تغییر صد و هشتاد درجه‌ای مسیر زندگی شخص می‌شود. همچنین گاهی سعی و تلاش انسان، موجب رسیدن به موفقیت‌های مادی یا معنوی یا علمی می‌شود. در تمام این موارد به اراده خدا تقدیر مثبت یا منفی در زندگی شخص رقم می‌خورد؛ ولی زمینه‌ساز آن تقدیر خودِ انسان با اراده‌اش بوده است. پس تقدیرات الهی و اراده خدا سبب ایجاد آنچه فرمودید می‌شود؛ ولی این تقدیرات گتره‌ای و بی‌جهت نبوده و اراده انسان و اختیار او در رقم خوردن آنها نقش مستقیمی دارد.  البته تقدیرات و اراده خدا فقط وابسته به اراده انسان نیست؛ بلکه علاوه بر اراده انسان، وجود برخی از مصالح شخصی افراد یا مصالح عمومی جوامع، سبب رقم خوردن یک سری مقدرات می‌گردد. مثلاً گاهی خداوند به جهت مصلحت یک شخص، بلایی را برای او پدید می‌آورد تا به خودش آمده و ارتباطش را در بلا با خدا تقویت کند یا با تحمل آن بلا رشد کند و قوی شود. گاهی نیز خداوند برای امتحان عیارِ ایمانِ بنده‌اش، او را آزمایش می‌نماید. این آزمایش می‌تواند یک بلا باشد، یا یک موقعیت اجتماعی و مالی باشد و یا می‌تواند موارد دیگری از این قبیل باشد. در نتیجه مقدرات الهی و اراده خدا در زندگی انسان به دو صورت است: 1. تقدیر مثبت یا منفی‌ای که اراده انسان در شکل‌گیری آن اثر مستقیم دارد و اراده خود او باعث رقم خوردن آن تقدیر شده است. اکثر مواردی که شما ذکر کردید از این دست بوده و دیگر جایی برای اعتراض انسان باقی نمی‌گذارد؛ زیرا اراده خود او زمینه‌ساز شکل‌گیری آن شده است. 2. تقدیری که مصلحت انسان یا امتحان کردن او، اقتضای شکل‌گیری آن تقدیر را دارد. باز هم جایی برای اعتراض ندارد چون مصلحتی پشت آن نهفته است. در نهایت باید بدانید که خداوند از هرکسی به اندازه‌ای که به او عطا کرده توقع دارد و از او بازخواست می‌نماید و این چنین نیست که به کسی مقام، مرتبه، ظرفیت، توانایی و موقعیتی را نداده باشد؛ اما از او به اندازه کسی که اینها را داشته است، توقع نماید. در صورت تمایل برای مطالعه به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://btid.org/fa/ne ws/122568
تصویر اعظمی علی اعظمی علی 22 تير, 1402 سوالات اعتقادی: .......
پاسخ سؤال دوم: نسبت به شراب در قرآن چنین چیزی وجود ندارد که خوردن آن باعث قبولی نماز نمی‌‌شود؛ ولی در روایات ما نقل شده که کسی که شراب بخورد، تا چهل روز نمازش قبول نمی‌شود مگر آنکه توبه نماید.[2] البته به چند نکته توجه داشته باشید: 1. در هیچ آیه و روایتی گفته نشده که نماز شخص شراب‌خوار باطل است؛ یعنی شخصی که شراب خورده باید نماز بخواند و شراب خوردن از مبطلات نماز نیست. مثلاً اگر کسی در حین نماز رویش را از قبله برگرداند، نمازش باطل می‌شود؛ ولی اگر کسی قبل از نماز شراب خورده و از مستی آن خارج شده و آنگاه نماز بخواند، نمازش باطل نمی‌شود؛ در نتیجه نماز برهمه حتی شراب‌خوار هم واجب است و اگر نخواند به خاطر نماز نخواندنش عقوبت می‌شود و اگر بخواند، تکلیف از او ساقط می‌شود و نیازی به تکرار آن ندارد. 2. بر اساس برخی از روایات، نماز شخص شراب‌خوار اگرچه باطل نیست؛ ولی خدا آن را قبول نمی‌کند. در واقع خدا نازش بالا است و برای قبول کردن نماز بنده‌اش، باید شرایطی در او وجود داشته باشد تا نماز او را از او بِخَرد. این مثل آن می‌ماند که شما هدیه دوستی را که به شما توهین کرده قبول نمی‌کنید. البته باید بدانید که این قبول نشدن نماز، اختصاص به شراب‌خوار ندارد؛ بلکه حرام‌خوار و عاق والدین و برخی دیگر از گناه‌کاران نیز نمازشان قبول نمی‌شود. دلیل آن نیز این است که شخص از گناه فاصله بگیرد نه اینکه نمازش را ترک کند؛ مثل اینکه پدر و مادری به فرزندشان می‌گویند: اگر فلان اشتباه را بکنی به خانه راهت نمی‌دهیم. آنها این حرف را نمی‌زنند تا فرزندشان به خانه نیاید؛ بلکه برای ترک آن کار او را از طریق یک تهدید، نسبت به ترک آن تشویق می‎‌نمایند. 3. همان‌گونه که بیان شد نماز شراب‌خوار تنها در صورت توبه نکردن قبول نمی‌شود؛ اما در صورتی که توبه نماید، نمازش قبول می‌شود. این نیز برای آن است که شخص شراب‌خوار سریع‌تر توبه کرده و از کار خود دست بردارد. پی‌نوشت: [1]. نساء: 34. [2]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، موسسه آل‌البیت علیهم‌السلام، ج17، ص57. در صورت تمایل به لینک زیر مراجعه نمایید: https://btid.org/fa/news/139395.
تصویر اعظمی علی اعظمی علی 22 تير, 1402 سوالات اعتقادی: .......
با عرض سلام و ادب خدمت شما کاربر محترم پاسخ سؤال اول: زن و مرد دارای دو بُعد معنوی و مادی هستند. از لحاظ بُعدِ معنوی و پیشرفت در مسیر بندگی، خداوند این دو را در یک ردیف قرار داده است تا جایی که حتی گاهی برخی از زن‌ها را به‌جهت رسیدن به مراتب بالای کمال ستوده و به‌عنوان الگوی همه معرفی نموده است. به این آیات توجه کنید: 1. سوره احزاب آیه 35: «به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا می‌کنند، خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است». همان‌گونه که پیداست از جنبه معنوی زنان دوشادوش مردان قرار گرفته‌اند. 2. سوره تحریم آیه 11 و 12: «و خدا برای مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامی که گفت: پروردگارا! برای من نزد خودت خانه‌ای در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایی بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده و [نیز] مریم دختر عمران [را مثل زده است] که دامان خود را پاک نگه داشت ...». در این دو آیه خداوند حضرت آسیه و مریم را به‌عنوان الگوی همگانی معرفی نموده است به‌گونه‌ای که لازم دانسته تا مردان مؤمن نیز از آن دو الگو بگیرند. 3. سوره آل عمران آیه 37: «هر زمان که زکریا در محراب [عبادت] بر او وارد می‌شد، رزق ویژه‌ای نزدش می‌یافت. [روزی در کمال شگفتی] گفت: ای مریم! این رزق ویژه برای تو از کجاست؟! گفت: از سوی خداست، یقیناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بی‌حساب می‌دهد». در این آیه خداوند نشان می‌دهد که چگونه حضرت مریم به پیامبر الهی زکریا، آموزش بندگی، دعا و امیدواری به فضل خدا می‌دهد. پس زن در جهت معنوی چیزی از مرد کم ندارد. اما به‌لحاظ بُعد مادی و جنبه اجتماعی و تقسیم مسئولیت در خانواده، خداوند مدیریت خانه را به مرد داده است. حتماً توجه دارید که در هر جمعی که با هم زندگی می‌کنند نیاز به یک مدیر است. خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ زیرا در فضای خانه مسائلی پیش می‌آید که در آن باید یک نفر حرف آخر را بزند و تصمیم‌گیری نماید. خداوند با دو دلیل این مدیریت را به مرد داده است: 1. مرد از نظر نوع خلقت به‌گونه‌ای آفریده شده که جنبه تعقلش بر جنبه احساساتش غلبه دارد؛ ولی زن چون باید فضای خانه را گرم نگه‌داشته و به تربیت و پرورش فرزندان برسد، جنبه احساسات و عواطفش قوی‌تر است. بدیهی است که برای مدیریت و تصمیم‌گیری غلبه تعقل بر احساسات اهمیت بسزایی دارد. خداوند این برتری مرد در تعقل را به‌عنوان یکی از دلایل مدیریت او در فضای خانواده معرفی می‌نماید. 2. خداوند وظیفه خرج و مخارج خانواده و نفقه را به عهده مرد گذاشته و مسئولیت هر نوع درآمدزایی را از دوش زن برداشته است تا با خیال راحت بتواند به فرزندآوری و تربیت فرزندان بپردازد. این درآمد زایی و مدیریت مسائل مالی در خرج و مخارج منزل، دلیل دیگری برای مدیریت مرد در فضای خانواده می‌باشد. پس با این توضیحات و مقدمات که بیان شد، خداوند در قرآن سرپرستی زن و مجموعه خانواده و مدیریت این جمع را به عهده مرد گذاشته است و این‌گونه فرموده: «مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‌كنند».[1]  منظور از برتری در آیه همان‌گونه که گفته شد برتری معنوی نیست؛ بلکه منظور برتری به لحاظ غلبه قوه تعقل بر احساسات می‌باشد. با این توضیحات هیچ‌گاه نه زن تحت تملک مرد است و نه از مرد پست‌تر است. دشمنان دین با تفسیر غلطی که از آیات حکیمانه قرآن ارائه می‌نمایند، قصد بدبین کردن مؤمنین نسبت به این کتاب عزیز را دارند. آنها در صدد آن هستند تا اسلام را به‌عنوان دینی معرفی کنند که مرد را بر زن ترجیح می‌دهد. کسی که مجموع آیات قرآن را دیده باشد، به غیر واقعی بودن این تصویر سازی نابکارانه پی می‌برد.
تصویر اعظمی علی اعظمی علی 22 تير, 1402 سوالات اعتقادی: .......
با سلام خدمت شما کاربر محترم ممنون از دعای خیر حضرت‌عالی. انشاءالله روح پدر و برادر شما مشمول رحمت ویژه الهی قرار بگیرند.  از برخی روایات استفاده می‌شود، افرادی که به بیماری‌های عمومی مانند طاعون از دنیا می‌روند و یا با حوادث خاصی مانند منهدم شدن منزل [بر اثر زلزله] یا غرق شدن، می‌میرند، اجر شهید برایشان نوشته شده و مورد رحمت قرار می‌گیرند.[1]  در برخی روایات نیز نقل شده: کسی که مریض شود و در اثر مریضی از دنیا برود، اگر از مریضی خود به عیادت کنندگانش شکایت نکند، شهید از دنیا رفته است.[2] علاوه بر این، خود مریضی و تحمل سختی‌های آن، باعث می‌شود تا گناهان انسان بخشیده شده و سبک‌بال از دنیا برود.  البته توجه داشته باشید که برخی از امور که به عهده میت است را در حد امکان ادا کنید؛ مثلاً اگر نماز یا روزه قضایی دارند و یا قرض و بدهی به عهده‌اشان هست و یا حق‌الناسی به گردنشان است، آن را تا حدی که برایتان مقدور است ادا نمایید. پی‌نوشت: [1]. مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء التراث، ج78، ص245. [2]. همان، ص211. در صورت تمایل به لینک زیر مراجعه نمایید: https://btid.org/fa/photogallery/56651
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 14 تير, 1402 سوال اعتقادی: آیا کیفرهای اخروی و دنیوی برای همه افراد یجوره..؟؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  هرچند خداوند متعال ظاهر انسان‌ها را متفاوت آفریده است و در این تفاوت گذاشتن، حکمت‌هایی وجود دارد؛[1] ولی از نظر باطن همه انسان بر سه پایه مساوی «فطرت، عقل و قلب» قرار داده است.[2] به عبارت دیگر؛ خداوند سرشت همه انسان‌ها را یکسان و بر فطرت واحد آفریده است و به همه آنها عقل[مرکز فهم کلیات و...] و قلب[مرکز احساسات و فهم‌ها] نیز داده است. پس انسان‌ها ظاهرًا با هم متفاوت هستند؛ ولی از نظر سرشت درونی و درون مایه، مساوی آفریده شده‌اند. از طرفی هر انسانی با توجه به موارد زیر، به مرور زمان با دیگر انسان‌ها متفاوت می‌شود: یک. نوع جهان‌بینی و شناخت او از جهان هستی و خداوند و نوع ارتباط او با دیگران نیز در تمایز انسان با دیگران تأثیر دارد. دو. نوع خواسته‌ها و درخواست‌های هر کسی او را به گرایش‌های متفاوتی سوق می‌دهد؛ سه. نوع انتخاب‌ها و رفتارها در طول زندگی، او را از دیگران متمایز می‌کند.  نتیجه: با توجه به این تفاوت‌ها، هم عذاب‌ها و گرفتاری‌های دنیوی و هم عقاب‌های اخروی، برای هر کسی متفاوت خواهد بود؛ بنابراین هرچند ممکن است ظاهر یک گرفتاری و عذابی با دیگری یکسان باشد؛ ولی در واقع با هم متفاوت است.   برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/203992 پی‌نوشت: [1]. حجرات: 13. [2]. روم: 30.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 14 تير, 1402 سوال اعتقادی: پیامبر چرا در صحرای عرفات جانشینی حضرت علی ع را اعلام نکرد..؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم در جواب این سؤال که «چرا پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در غدیرخم معرفی کرد و در صحرای عرفات و... معرفی نکرد»، باید به چند نکته اشاره کرد: یک. پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله عبد خالص خداست و هر چه خداوند دستور بدهند، همان کار را انجام می‌دهد؛[1] پس بی‌تردید این دستور الهی بوده است که در این روز و در این مکان، امامت به مردم برسد.  دو. مطابق با متون دینی، آیه تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام[2] در روز هفدهم ذی‌الحجه‌، نازل شد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله روز هجدهم ماه ذی‌الحجه، ولایت و امامت حضرت را به مردم رساند. سه. هرچند در کل مکه و صحرای عرفات، جمعیت بیشتری وجود داشته است؛ ولی ازآنجاکه در صحرای عرفات و در مراسم حج و...، مردم مشغول عبادت و مراسم عبادی حج هستند، جمع کردن همگانی مردم، امری دشوار است؛ زیرا عموم مردم دغدغه اعمال را دارند و هر کسی به فکر این است که اعمالش را صحیح انجام دهد. لذا انکار مردم بیشتر می‌شد و حتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را متهم می‌کردند که الان وقت این کارها نیست.  چهار. از آن جهت که راه بسیاری از کاروان‌های حج از غدیرخم می‌گذشت، جمعیت آنجا نیز بسیار قابل توجه بود؛ زیرا تعداد کمی از حاجیان از راه‌های دیگر از مکه خارج می‌شدند؛ علاوه بر اینکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دستور داد کسانی که رفتند برگردند و منتظر ماند که بقیه از راه برسند و جمعیت کامل شود.   پنج. بعد از ایام حج، مردم از اعمال فارق شده و خیالشان از مراسم حج، راحت شده است، حال آنها را در فضایی باز و هوایی گرم نگه داشتن، دستور به برگشتن کسانی که از پیش رفته‌اند و... حساسیت را برای مردم بیشتر کرده، لذا با دقت بیشتر پذیرای سخنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خواهند بود.  برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.  https://btid.org/fa/news/212906 پی‌نوشت:  [1]. انبیاء: 45. [2]. مائده: 67.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 13 تير, 1402 سوال اعتقادی: حکم عمل زیبایی چیست؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم خداوند در سوره توبه، در مدح گروهی از انسان‌ها می‌فرماید: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ...ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏»؛[1] «خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند ...این به حقیقت سعادت و رستگاری بزرگ است».  با توجه به مجموع آیات و روایات، انسان‌ها به سه گروه تقسیم می‌شوند: یک. گروهی که خدا را از ترس جهنم، عبادت می‌کنند، اینان بردگانند.  دو. گروهی که به خاطر رفتن به بهشت خدا را عبادت می‌کنند، اینان تاجران هستند که در مقابل عمل خود، چشم‌داشت بهشت دارند.  سه. گروهی که از روی محبت خدا را عبادت می‌کنند، اینان احرار و آزادگانند.[2] با توجه به این سه گروه، صفت «رضایت از خدا و رضایت خدا از انسان» مخصوص گروه سوم است؛ البته رضایت، درجات پایین‌تری هم دارد که دو گروه اول و دوم نیز بخشی از رضایت را دارند؛ ولی درجه آن کمتر است.  بنابراین رضایت از خدا، دارای درجاتی است، که بالاترین درجه آن همانی است که در آیه آمده است و آن مخصوص گروه سوم است.  حال به‌طور واضح، نمی‌توان گفت کسی که عمل زیبایی می‌کند، از خدا راضی نیست، ممکن است در این قسمت راضی نباشد و یا ممکن است؛ حتی راضی باشد؛ ولی برای بهتر شدن و بهتر دیده شدن، عمل می‌کند.  پس راضی بودن و نبودن، امری درونی است و قابل دیدن نیست؛ مگر اینکه خود شخص بگوید که من از خدا راضی نبودم که این‌طور مرا آفریده است و باید عمل کنم تا زیباتر شوم، این حتما نشان از نارضایتی دارد.  ولی گاهی عمل زیبایی، مانند حمام رفتن و کیسه کشیدن به بدن است و این ربطی به راضی بودن ندارد، هرچند اگر موجب اذیت و آزار، آسیب رساندن به بدن و... باشد کار حرام انجام داده است.  بنابراین انجام عمل زیبایی، اگر موجب ضرر و زیان نباشد و برای یک هدف بالاتر عقلایی باشد، اشکال ندارد و با رضایت هم منافاتی ندارد.  برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.  https://btid.org/fa/news/189001 پی‌نوشت: [1]. توبه: 100.  [2]. وسائل الشیعه، حرعاملی، داراحیاء، ج1، ص45.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 11 تير, 1402 سوال سیاسی: تاثیر نظام جمهوری اسلامی در دینداری جامعه
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر محترم برای پاسخ به این پرسش توجه به چند نکته الزامی است: یک. مراد از دین داری جامعه چیست؟  عموم مردم به کسانی دین‌دار می‌گویند که نماز و روزه می‌گیرند و برای اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز مراسمی برگزار می‌کنند؛ ولی به راحتی با ظلم کنار آمده و بخش عظیمی از آموزه‌های اسلام را کنار گذاشته‌اند، این گروه در سطح جامعه، زیاد هستند. بی‌شک اسلام این نوع دین‌داری را نمی‌پذیرد؛ زیرا این دین‌داری، سطحی و سکولار است. قرآن کریم، یکی از فلسفه‌های ارسال پیامبران را مبارزه با طاغوت می‌داند: «ولَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛[1] «ﺑﺮﺍی ﻫﺮ ملتی، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺑﮕﻮﻳﺪ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻨﺪگی ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭی ﻛﻨﻴﺪ». بی‌شک این صرف یک شعار نیست؛ بلکه این امر باید در زندگی هر انسانی مؤمنی ظهور و بروز داشته باشد و خدا همه مؤمنان را نیز به آن امر کرده است: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم‏»؛[2] «بنابر این، کسی که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست و خداوند، شنوا و داناست». طاغوت مصادیق فراوانی دارد که انسان باید از همه آنها دوری کند که از در سه بخش عمده نفس اماره، شیطان و دشمنان قسم خورده در هر زمان، مانند: مشرکان و کافران. نکته. کنار زدن طاغوت و مبارزه با زیاده‌خواهی آنها، مرد میدان می‌خواهد که بخشی از جامعه در این بخش کارآمدی نداشته و گاه به همان دین سکولار خود بسنده کرده و یا اینکه دین خود را نیز باخته‌اند. آری! نظام اسلامی باعث شد که بخش عمده‌ای از دینداران سکولار، به دینداران واقعی و اسلام پسند تبدیل شوند؛ هرچند در این میان ریزش‌هایی هم وجود داشت. دو. نظام جمهوری اسلامی، بستر را برای دینداری حقیقی فراهم کرده است که این امر در هیچ نظامی به این شکل اتفاق نیفتاده است. نظامی که انسان در آن به راحتی، به عبادت‌های مختلف می‌پردازد را با نظامی که با بسیاری از مراسمات مخالفت می‌کند و بستر بسیاری از مراسمات اجتماعی را کور کرده است، آیا این دو نظام با هم مساوی هستند.[البته منکر بدرفتاری‌ها نیستیم] سه. گاه انتظار برخی از نظام جمهوری اسلامی ایران، مثل قانون «همه یا هیچ» است، به‌این‌معنی که اگر این نظام، «اسلامی» است، باید در تمام جهات اسلامی باشد و هیچ گونه ظلم، ناعدالتی، ناحق و...در آن نباشد و اگر نمی‌توانید رها کنید و کنار بروید!؟ این‌گونه انتظارها، بسیار آرمان‌گرایانه بوده و نتها در یک حکومت محقق خواهد شد و آن حکومت عدل مهدوی امام زمان علیه السلام است. این انتظار «اسلامی بودن کامل» حتی در نخستین حکومت شخص اول عالم، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و حکومت علوی امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز محقق نشد؛ چراکه خیانت افرادی مانند خالد‌بن‌ولید در حکومت نبوی و برخی زمامداران حکومت علوی این امر را روشن‌تر می‌کند. در نظام جمهوری اسلامی نیز بداخلاقی‌هایی وجود دارد؛ بنابراین نباید با وجود چنین افرادی از اساس کارآمدی آن را زیر سؤال برد. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/232362 بنابراین با توجه به شاخصه‌های دین‌داری و دین‌گریزی، هجمه‌های سنگین دشمنان، ریزش برخی سست ایمانان، امری طبیعی است؛ ولی در مقابل دین‌داران با نگاه عمیق و وسیع، به‌مراتب بیشتر شده‌اند، که نمونه آن در محرم، اربعین، مراسمات مذهبی اعتکاف و... مشاهده می‌شود. پی نوشت: [1]. نحل: 36. [2]. بقره: 256.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 76