مطالب دوستان مهدی توحیدیان

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 14 دى, 1402 سوال اعتقادی: سوالی دارم در مورد همزاد و اینکه چقدر می‌تونه شخص رو اذیت کند
با سلام و عرض ادب خدمت شما  در صورتی که اثبات شود و یقین داشته باشید که این جنّ‌ها هستند که فرزندان شما را اذیت می‌کنند و عوامل دیگری مانند وسواس‌های فکری و بیماری‌های روحی نیست، باید گفت که بله! امکان اذیت کردن آن‌ها وجود دارد؛ بنابراین اگر آنان وارد زندگی کسی شوند، با خونسردی باید آن‌ها را از زندگی خود دور کرد، برای این امر به چند نکته باید دقت داشت:  یک. هرگز هراس و اضطراب شدید به خود راه ندهید و سعی کنید اعتماد و توکل خودتان را به خداوند و اهل‌بیت علیهم‌السلام قوی کنید. دو. سعی کنید محیط زندگی خود؛ حتی انبارها و جاهایی که کمتر رفت و آمد می‌شود، به خصوص محل زندگی دخترانتان  را با تکرار ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم و آیت الکرسی» تمیز نگهدارید و از گذاشتن ظرف‌های کثیف در شب، پرهیز کنید و زباله‌ها را نیز هر شب از خانه بیرون ببرید. سه. از برخی از ادعیه روایت شده استفاده نمایید؛ نصب تصویر آیةالکرسی و نصب تصویر دعای ابودجانه در محل خواب و زندگی، برای دفع اذیت و آزار آنها مؤثر است. چهار. محلّ سکونت بايد در طبقه نزديک به زمين باشد، و اگر ناچار به سکونت در طبقات فوقانى شديد، آية الکرسى را تا عبارت: وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ، به همه ديوارهاى اتاق‌ها نصب کنيد. همچنین قرآن خواندن در خانه با صدای بلند نیز تاثیر خوبی در محیط زندگی و دفع آنها دارد.  پنج. در صورت امکان، نگهداری حیواناتی مانند کبوتر و خروس سفید، برای دفع شر جن‌ها نیز بسیار خوب است.  برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/11834
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 11 دى, 1402 سوال اعتقادی: اگرعکسی یا مجسمه ای درمنزل باشد محل ورود اجنه به منزل می باشد
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم زندگی یک انسان مسلمان، باید بر اساس آموزه‌های اسلام و قرآن باشد و به عبارت دیگر ملاک در زندگی انسان مسلمان، اسلام است. آنچه که در اسلام و آموزه‌های اسلام است، ملاک عمل باید باشد. نکته اول. در متون دینی، ساختن صورت‌های حیوانات، مکروه است. پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «هر كس صورتي را ايجاد كند، خداوند در روز قيامت به او دستور مي‌دهد كه روح در آن بدمد، ولي او نمي‌تواند».[بحار الأنوار، ج‏76، ص: 287] بزرگان از این روایت و روایات دیگر اینطور برداشت کرده‌اند که بايد تمثال جسم و مجسّمه باشد، ‌نه نقش و نقاشي؛ علاوه بر اینکه مجسمه از انسان و یا حیوان صاحب روح باشد؛ بنابراين مجسمه درخت يا اجسامي كه روح در آن‌ها نيست، ‌اشكالي ندارد. نکته دوم اینکه مجمسه انسان و یا حیوان صاحب روح، باید به صورت کامل ساخته شود؛ لذا مجسمه‌های ناقص اشکالی ندارد. نکته سوم. مراد ساختن این مجسمه‌هاست؛ بنابراین خرید و فروش و نگهداری آن‌ها اشکالی ندارد.[رک: رسالة اجوبه الاستفتائات،‌ س 1226] نکته چهارم. کشیدن عکس و نگه داشتن آن در منزل از نظر فقهی اشکال ندارد. اما اینکه آیا نگهداری این اجسام [غیر از مواردی که خودمان به صورت کامل ساخته‌ایم] در منزل، دارای انرژی منفی باشد، یا باعث رفت و آمد جنّ‌ها شود، چیزی در روایات و متون دینی یافت نشد؛ بنابراین جای نگرانی نیست و از اینگونه افکار به طور کلی بیرون بیایید و اصلا تمرکز در آن‌ها نداشته باشید. اینکه کسی بگوید موجودات ماورائی داخل در آن‌ها می‌روند و شما را اذیت می‌کنند، حرف‌های بدون دلیل و ثابت نشده است؛ لذا به این حرف‌ها گوش ندهید و اصلا روی آنها تمرکز و تفکر نداشته باشید و مانند قبل، به زندگی خود را با خیال راحت ادامه دهید. پس نگهداری مجسمه‌های ناقص، اشکالی ندارد، چه برسد عکس شهدا و علما...! بلکه برخی از بزرگان را دیده‌ایم که در منزل شخصیان عکس اساتید و علما را نصب کرده‌اند. بی‌تردید این حرف‌ها سند ندارد؛ مگر اینکه خود انسان کاری کند که زمینه را برای ورود جنّ‌ها به منزل فراهم کند؛ ولی با رعایت موازین شرعی و نظافت فرد، خانه و محیط زندگی هرگز جایی برای ورود آنها به منزل باقی نمی‌ماند.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 11 دى, 1402 سوال اعتقادی: الان بیشتر مردم فاسق هستند آیا نباید از غذاشون خورده شود
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم کلمه «فسق» در لغت به معنای خروج از چیزی است؛ زمانی که هسته خرما از داخل آن خارج می‌شود، فسق اطلاق می‌شود؛ بنابراین اگر کسی از دین خارج شود، فاسق نامیده می‌شود و اینکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «لَا تَأْكُلْ طَعَامَ‏ الْفَاسِقِين»‏ یعنی از غذای کسانی که از دین خارج شده‌اند، نخور؛ بنابراین خوردن ازغذای مؤمنان گناهکار اشکالی ندارد. نکته مهم اینکه برخی از کلمات در زبان عربی، مشکک هستند؛ یعنی معنای تشکیکی دارند. به عبارت دیگر دارای شدت و ضعف هستند؛ مانند اینکه به نور خورشید، نور نورافکن و نور شمع، به هر سه نور گفته می‌شود؛ ولی شدت و ضعف دارند. کلمه «فاسق» نیز مراتب و شدت و ضعف دارد، بالاترین مرتبه آن کسانی هستند که از دین خارج شده‌اند؛ ولی مراتب پائین‌تر نیز وجود دارد، مثلا در قرآن کریم می‌فرماید کسانی که پدر، مادر، مال و خانه و... را از خدا و رسول و جهاد در راه خدا، بیشتر دوست داشته باشند، فاسق هستند.[توبه: 24]. بی‌شک مراد این نیست که از دین خارج شده است؛ بلکه به معنای این است که باید مواظب باشد که در خطر قرار گرفته است. با توجه به این آیه و معنای شدت و ضعفی که در معنای فاسق، وجود دارد، زن بی‌حجاب، انسانی که غیبت می‌کند و... کسانی نیستند که از دین، خارج شده باشند و هم سفره شدن با آنان اشکالی ندارد.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 11 دى, 1402 سوال اعتقادی: آیا شیطان اول حوا رو گول زد و حوا آدم را ؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم در مورد خروج حضرت آدم و حوّا از بهشت [باغی از باغ‌های دنیا] و چگونگی فریب خوردن آنها، در تفسیر امام عسکری علیه‌السلام روایتی وجود دارد. ظاهر روایت چنین است که شیطان ابتدا سراغ حضرت آدم رفت و حضرت آدم او را رد کرد، سپس سراغ حضرت حوا رفت و از طریق او توانست مکر و حیله خود را کارساز کند. حضرت حوا دید که برای نزدیک شدن و خوردن از آن درخت، کسی مانعش نمی‌شود؛ لذا خیال کرد که موانع بر طرف شده است، اینجا بود که به حضرت آدم گفت که آیا می‌دانستی که مانع برطرف شده است، من از درخت خوردم و کسی مانع من نشد.[تفسيرالمنسوب إلى‌الإمام‌العسكري عليه‌السلام، ص224] از طرفی ظاهر آيات ۳۵ و ۳۶ سوره بقره بیانگر فریب خوردن آدم و حوا با هم بوده است؛ ولی آیه از تقدم و تاخّر فریب دادن سخن به میان نیاورده است. بنابراین باید در جواب چنین گفت: یک. اصل این روایت در کتاب تفسیر منسوب به امام عسکری علیه‌السلام است که سند ندارد؛ هر چند برخی از علما و بزرگان به روایات آن اعتماد دارند. دو. بر فرض صحت این روایت، هیچ منافاتی بین این دو قول نیست؛ زیرا روایت به صراحت و با تفصیل بیشتری داستان را نقل می‌کند؛ ولی قرآن کریم به طور کلی می‌فرماید که هر دو فریب خوردند و این هر دو فریب خوردن، یا به این شکل است که هر دو با هم در یک مجلس، فریب خوردند، یا نه یکی اول فریب خورد و دیگری در رتبه بعدی. مانند اینکه چند نفر[بنا، نجار و کارگر و...] بگویند که ما این خانه را ساختیم، در حالیکه با هم نبودند یکی مقدم بوده و دیگری متاخر.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 10 دى, 1402 سوال اعتقادی: وقتی ما داخل قبر قرار می‌گیریم روح به جسم ما برمی‌گرده
با سلام و عرض ادب خدمت شما کابر محترم زمانی که انسان از دنیا می‌رود، روح از جسم او جدا می‌شود و به علت انس چندین ساله روح با بدن میت، تعلقش تا مدتی باقی می‌ماند و همین تعلق و انسی که روح و بدن با هم دارند، باعث می‌شود که انسان گاهی دچار سختی جدا شدن این دو با هم شود؛ زیرا قرار است برای همیشه روح و جسم از همدیگر جدا شوند. این جدایی برای میّت، بسیار سخت است و چون او را داخل قبر می‌گذارند، بیشتر متوجه این جدایی می‌شود؛ به خاطر همین جدا شدن روح از بدن، در عرف مردم می‌گویند که سرش به سنگ خورد؛ یعنی تازه متوجه این مطلب می‌شود که دیگر تمام شده است؛ یا تازه از خواب غفلت بیدار شد. به عبارت دیگر این سرش به سنگ خورد، نوعی تمثیل برای این است که انسان از خواب غفلت بیدار شود؛ نه به این معنا که واقعا روح به جسم بر می‌گردد و واقعا سرش به سنگ لحد می‌خورد. نکته مهم اینکه اتفاقاتی که در قبر می‌افتد؛ عذاب‌ها، فشار قبر و زیبایی‌ها و نعمت‌ها، تماما به روح بر می‌گردد و جسم تأثیری در ظاهر نمی‌بیند، به همین خاطر اگر کافری را در قبر قرار دهند و بعد قبر را بشکافند، به ظاهر چیزی نمی‌بینند. البته در مواردی ممکن است تعلق روح به بدن به حدی باشد که جسم نیز دچار آسیب شود؛ اما این مسئله عمومیت ندارد. این مانند خواب وحشتناکی است که انسان می‌بیند و در آن آسیب می‌بیند؛ ولی هیچ اثری در جسم او نمی‌گذارد و حتی بعد که از خواب بیدار می‌شود، خدا را شکر می‌کند که خواب بوده است.   بنابراین سر میّت به سنگ خوردن، یک نوع تمثیل برای از خواب غفلت بیدار شدن است و تمام عذاب‌هایی که میت می‌بیند، مربوط به روح است و این مضمون روایت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است که فرمود: «النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم در خوابند هنگامی که مردند بیدار می‌شوند».
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 10 دى, 1402 سوال اعتقادی: چرا هر کی فوت میکنه میگیم دستش از دنیا کوتاه شده
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم به طور کلی آخرت در مقابل دنیا بسیار بزرگتر است؛ زیرا امام صادق علیه‌السلام فرمودند که وسعت و بزرگی آخرت نسبت به دنیا، مانند یک بیابان بزرگی است که یک  انگشتر کوچک در آن گم شود. از طرفی اگر انسان وارد بهشت شود، بی‌شک از جایگاه بلندی برخوردار است و به قول شما تمامش عشق و حال است و همواره از لذت‌های بهشتی استفاده می‌کند. نعمت‌هایی در بهشت وجود دارد که نه چشمی دیده و نه لذتی که از آن برده می‌شود، قابل وصف است. نکته مهم اینکه انسان قبل از اینکه وارد بهشت شود، در عالم برزخ زندگی می‌کند و در آنجا انسان‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند: یک. کسانی که در دنیا کاملا به دستورات الهی عمل کردند؛ این دسته بسیار اندک هستند. دو. کسانی که به هیچ‌وجه به دستورات الهی عمل نکردند و همه را انکار کردند. این افراد خود را گرفتار عذاب‌هایی کرده‌اند که خودشان در دنیا ساخته‌اند. سه. کسانی که در عین اینکه در این دنیا به دستورات الهی عمل کرده‌اند، گاهی اشتباهاتی هم داشته و بدون اینکه جبران کنند از دنیا رفته‌اند، این افراد زمانی که وارد برزخ می‌شوند، تازه متوجه می‌شوند که باید بیشتر تلاش می‌کردند و همین امر باعث حسرت آن‌ها در برزخ می‌شود. از این جهت دستش از دنیا کوتاه می‌شود و حسرت می‌خورد که چرا بیشتر عمل نکرد تا بتواند به درجات بالاتری از بهشت راه پیدا کند.   نکته دیگر اینکه تنها جایی که جای عمل است، دنیاست. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «فَإِنَّمَا الْيَوْمَ عَمَلٌ‏ وَ لَا حِسَابَ‏ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ؛ پس به راستی که امروز[دنیا] روز عمل است و روز حساب و کتاب نیست و فردا [قیامت] روز حساب است و روز عمل نیست».[کافی، ج8، ص58] بنابراین از آنجا که دنیا فقط جایگاه عمل است و زمانی که انسان از دنیا می‌رود دیگر نمی‌تواند عملی انجام دهد، از این جهت می‌گویند که دستش از دنیا کوتاه است. اما در مورد اینکه چرا می‌گوییم جمعه برخی مردگان، آزاد هستند و میان اقوام خویش می‌آیند و...  این موارد نیز در راستای همان چیزی است که در بالا گفته شد؛ زیرا کسانی که به دستورات الهی کمتر عمل کرده‌اند و یا در عبادت و ادای حقوق دیگران، کم‌کاری داشته‌اند و یا حق‌الناس بر گردن آن‌هاست، در برزخ، درگیر اعمالشان هستند و تنها برخی از آن‌ها روزهای جمعه آزاد می‌شوند تا شاید بتوانند به دنیا سری بزنند و چیزی برای راحتی خود دست و پا کنند؛ زیرا به خوبی در می‌یابند که وقتی که از دنیا رفتند، اصلا جایی برای انجام اعمال صالح وجود ندارد. در واقع این افراد دیگر نمی‌توانند خود را نجات دهند و تنها باید به دیگران امیدوار باشند؛ پس دستشان از فراهم کردن توشه برای خود، کوتاه است.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 09 دى, 1402 سوال اعتقادی: چرا حضرت علی(ع) به جای پیغمبر(ص) خوابید
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم هنگامی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به امر الهی خواستند از مکه به مدینه مهاجرت کنند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به جای خویش قرار دادند و همین امر یکی از بزرگترین فضائل برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام شد. سؤال: چرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله راه دیگری را انتخاب نکرد و از این کار خطرناک استفاده کرد؟ برای جواب این سؤال باید به چند نکته دقت داشت: یک. بر اساس آیات قرآن کریم، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از خداوند دستور می‌گیرد و این نیز دستور خداوند است که به حضرت الهام شده است. دو. هرچند احتمال خطر، بسیار زیاد بود؛ ولی چون دستور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بود، باید اجرا می‌شد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز با جان و دل پذیرفتند و همین امر فضیلت حضرت را دو چندان می‌کند. سه. خداوند با این کار، در عمل جانفشانی حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به مدعیان، نشان داد و همین ماجرا، شأن نزولی برای نازل کردن آیه207 سوره بقره، در فضائل حضرت شد. چهار. در این ماجرا مشرکان هم قسم شده بودند که کار را به سرانجام برسانند و برای انجام آن وسواس شدیدی داشتند و کوچکترین شکی از جانب آنان باعث می‌شد ایشان جوانب دیگر را بررسی کرده و مکان واقعی پیامبر را پیدا کنند. از این رو لازم بود حضرت تدبیری بیاندیشند که جای هیچ شکی را باقی نگذارد. مشرکان مکه هیچگاه احتمال نمی‌دادند که شخصی حاضر باشد در جای پیامبر بخوابد و جان خود را فدا کند؛ از این رو هنگامی که متوجه شدند شخصی در بستر پیامبر است، یقین کردند که حضرت در خانه است و دیگر به جستجوی ایشان نپرداختند. از طرفی حضرت باید شخصی را انتخاب می‌کردند که در میانه راه پشیمان نشود و نقشه پیامبر را بر ملا نکند و در این مسیر بی‌شک امیرالمؤمنین علیه‌السلام بهترین گزینه بودند. پس انتخاب این راه، بهترین انتخاب بوده است؛ زیرا این کار علاوه بر اینکه مطمئن‌ترین راه برای حفظ جان پیامبر بود، عظمت امیرالمؤمنین را نشان می‌داد و سببی برای نزول آیه شریفه در شأن ایشان بود. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/257319
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 07 دى, 1402 سوال اعتقادی: چه افرادی که فوت کردند همراه ظهور به زمین برمی‌گردند
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  هنگام ظهور امام زمان علیه‌السلام، گروهی که از دنیا رفته‌اند به دنیا باز می‌گردند، به این بازگشت رجعت گفته می‌شود. دو دسته روایت در مورد کسانی که به دنیا باز می‌گردند، وجود دارد:  یک. روایاتی که به صورت عام گروهی را آورده است: «کسانی که ایمان محض دارند و کسانی که کفر محض دارند». کسانی که ایمان محض داشته‌اند، باز می‌گردند تا از حکومت عدل امام زمان علیه‌السلام و برکات آن، بهره‌مند شوند و کسانی که کفر محض داشتند نیز باز می‌گردند که در دنیا مقداری از عذاب خود را بچشند؛ علاوه بر اینکه با عذاب شدنشان، تشفی خاطر مؤمنان نیز حاصل شود.  دو. روایاتی که به بازگشت افراد خاصی تصریح دارد؛ مانند بازگشت امامان علیهم‌السلام، یاران امام حسین علیه‌السلام، حضرت عیسی و عده‌ای از پیامبران، مانند دانیال و یونس و...علیهم‌السلام، اصحاب کهف، حضرت زهرا و حضرت خدیجه، علیهماالسلام و سلمان فارسی، مقداد، مالک اشتر، ابو دجانه انصاری، مفضل بن عمر، عبدالله بن شریک عامری، اسماعیل بن جعفر(علیه السلام)، حارث، عقیل، جبیر و زنانی دیگر مانند قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیّه، سمیه مادر عمار بن یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیّه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنیّه و...  نکته: در برخی روایات، گروه سومی را نیز نام برده‌اند و آن‌ها کسانی هستند که مقید به خواندن برخی از دعاها مانند دعای عهد هستند. کسی که چهل صبح مقید به خواندن دعای عهد باشد، اگر از دنیا برود جزء کسانی خواهد بود که به دنیا رجعت می‌کنند.    برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/14834 https://btid.org/fa/news/106877
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 07 دى, 1402 سوالات اعتقادی: .....
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم جواب سؤال اول در مورد آب جوش ریختن روی زمین و اینکه این کار باعث اذیت شدن جنّ‌ها می‌شود، دلیلی از قرآن و روایات یافت نشد؛ ولی دقت به چند نکته قابل اهمیت است: یک. مستحب است که انسان برای انجام هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و این کار علاوه بر برکت در زندگی انسان، باعث می‌شود که کاری که شروع کردیم، با نتیجه مطلوب به پایان برسد. یکی از کارهایی که انسان انجام می‌دهد، همین آب داغ روی زمین ریختن است؛ بنابراین بهتر است که هنگام ریختن آب جوش به روی زمین بسم الله بگوید. دو. بر فرض اینکه ریختن آب جوش بر زمین، باعث آزار و اذیت جنّ‌ها شود، این در صورتی است که آنجایی که آب جوش ریخته می‌شود، جنّ وجود داشته باشد و احتمال وجود جنّ در جایی که آب جوش ریخته می‌شود، بسیار کم و ضعیف است. سه. اذیت کردن و آزار رساندن فرقی نمی‌کند که به انسان باشد و یا جنّ، در هر دو صورت انسان باید مواظب باشد. از این رو کمی احتیاط در این زمینه پسندیده است. برای دفع شر و بلای احتمالی جنّ نیز راهکارهایی وجود دارد:  امام كاظم علیه‌السلام فرمود: «ای مفضل! با «بسم الله الرحمن الرحیم و با قل هوالله احد»، خود را از تمام مردم بپوشان. آن را سمت راست و چپ و مقابل و پشت سر و پایین و بالای خودت بخوان».[عدةالداعی، ص293] امام صادق علیه‌السلام فرمود: «کسی که سوره ناس را در منزلش قرائت کند، از جن و وسوسه‌ها محفوظ می‌ماند؛ کسی که آن سوره را بنویسد و بر اطفال کوچک ببندد، به اذن خداوند از شرّ جنیان محفوظ می‌ماند».[البرهان، ج5، ص817] برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/124238 جواب سؤال دوم  با دلایل معتبر ثابت کنید حضرت زهرا چادر سر می‌کردند یا همان پارچه بلند؟؟؟ برای اینکه بدانیم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چادر یا پارچه بلند بر سر داشتند، باید به تاریخ و عملکرد خود ایشان مراجعه کنیم. یک. قرآن کریم زنان مسلمان را به داشتن حجاب و چادر [جلباب؛ پارچه‌ای سرتاسری و بلند] سفارش اکید کرده است و بی‌تردید حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در رأس زنان و الگوی زنان است و باید خود در رعایت این قانون الهی پیشگام باشد. برای مطالعه به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/84658 دو. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها معصوم بودند و خود الگویی برای همه زنان، بنابراین هرگز کاری که دیگران را به گناه بیاندازد، انجام نمی‌‎دادند و حجاب و پوشش بدن، کوچکترین عملی است که یک زن می‌تواند انجام دهد تا دیگران به گناه آلوده نشوند. سه. رفتار خود حضرت هنگام بیرون آمدن از منزل، نشان از داشتن حجاب کامل [چادر به معنای امروزی] است؛ علاوه بر اینکه حضرت هنگام خروج از منزل، خود را در میان جمع زنان پنهان می‌کردند. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/259020 بنابراین حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چادر [پارچه بلند سرتاسری] داشتند؛ حتی زمانی که پیامبر همراه مرد نابینایی به خانه حضرت زهرا آمدند، حضرت باز چادر به سر کرد، یعنی حتی در مقابل مرد نامحرم نابینا نیز قانون الهی را رعایت کرد؛ پس در چادر داشتن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، هیچ تردیدی نیست؛ بلکه همه مسلمانان مدینه در آن زمان چادر داشتند. برای مطالعه بیشتر به دو لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/258183 https://btid.org/fa/news/10196
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 07 دى, 1402 سوال اعتقادی: اگه ابوبکر مؤمن نبود چرا پیامبر اکرم فرمودند ان الله معنا ؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم قرآن کریم یک مجموعه به هم پیوسته‌ای است که باید آیات آن را همراه با هم نگاه کرد؛ یعنی برای تفسیر یک آیه، باید آیاتی را که در آن موضوع است، نیز در نظر داشت. در خصوص این سؤال نیز همین طور است. قرآن کریم از دو نوع معیت سخن به میان آورده است:  یک. معیت عام که خداوند با تمام انسان‌ها هست؛ خداوند بعد از بیان آفرینش زمین و آسمان و بیان علم خداوند به همه چیز، می‌فرماید: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير؛ و او [خدا] با شماست، هر کجا که باشید و خدا به تمام اعمال شما بیناست».[حدید: 4] این آیه نشان از معیت خداوند با همه انسان‌ها دارد. دو. معیت خاص که با گروهی خاص است، مانند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين‏؛ و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است».[بقره: 194] نکته اول. از جمع بین این دو دسته آیات چنین برداشت می‌شود که خداوند همراه همه انسان‌هاست، چه مؤمن، کافر یا منافق و... ؛ ولی نسبت به برخی عنایت ویژه دارد، مانند مؤمنین، متقین، صابرین و... و ازآنجا که خدا همراه همه هست، این انسان است که باید معیت خدا را بپذیرد و اگر پذیرفت، خدا علاوه بر معیت عام، معیت خاص خود را نیز شامل حال او خواهد کرد. معیت در این آیه40 سوره توبه، معیت عام است نه خاص، به چند دلیل: یک. سیاق آیه، هیچ دلالتی بر خصوصیت خاصی در فرد مورد نظر دیده نشده است که عنایت خاص شامل حال او شود. دو. نفی ایمان از وی، نیز دلالت بر معیت عام است. سه. خود ابوبکر هرگز به این آیه استدلال نکرد؛ زیرا خود نیز می‌داند که معیت و مصاحبت در اینجا، مانند «مصاحبت» در آیه37 کهف، در مورد کفار نیز به کار می‌رود.   چهار. بعد از اینکه دشمن تا نزدیک غار آمد، ابوبکر ترسید و مضطرب شد، پیامبر برای رفع اضطراب و دلداری او فرمود: ان الله معنا؛ لذا برای نگرانی او گفته شده است و دلالت بر فضیلت ندارد.[الافصلاح، شیخ مفید، ص190]؛ زیرا احتمال تهدید و توبیخ نیز در آن وجود دارد؛ به این معنا که از چه می‌ترسی، مگر نمی‌دانی خدا با ماست!؟ پنج. در برخی روایات چنین آمده است که ابوبکر به پیامبر عرض کرد، من نگران شما و برادرت علی‌بن ابیطالب هستم، حضرت فرمود: نترس خدا با ماست (پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام)[الاحتجاج، طبرسی، ج2، ص611] بنابراین جمله «ان الله معنا» برای رفع نگرانی ابوبکر بیان شده تا او را متوجه خداوند و قدرت و عظمت بی‌نهایت او نموده و قدرت مشرکان قریش را در برابر قدرت پروردگار ناچیز جلوه دهد؛ بنابراین دلالت بر معیت خاص نیست. بر فرض این معیت خاص باشد، در صورتی سعادت ابدی و فضیلت به حساب می‌آید که تا آخر حفظ شود و از زمره مؤمنان خارج نشود؛ ولی تنها غصب خلافت و حمله به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، کافی است بر خروج وی از این فضیلت. داستان «ابوالغادیه» در این زمینه عبرت‌آموز است. او از کسانی است که زیر آن درخت (تَحْتَ الشَّجَرَةِ) با پیامبر بیعت کردند؛ کسانی که خداوند با عنوان مؤمن از آنان یاد می‌کند و سکینه و آرامش خود را بر آن‌ها نازل می‌کند.[فتح: 48][منهاج‌السنة، ابن تیمیه، ج6، ص333] اما همین فرد در نهایت عمار یاسر را به شهادت می‌رساند و بی‌شک، کشنده عمار از ظالمان بوده و داخل آتش جهنم خواهد شد.[صحیح بخاری، ج4، ص21 کتاب الجهاد، باب مسح الغبار عن الناس] بنابراین ابوالغایة در ابتدای بیعت مؤمن بوده است؛ ولی در ادامه از زمره مؤمنان خارج و با کشتن عمار یاسر، جهنمی می‌شود. همچنین مانند فضائلی که در قرآن کریم برای اصحاب جنگ بدر بیان شده است؛ ولی افرادی در آن جنگ بودند که بعدها جزء سازندگان مسجد ضرار شدند؛ مانند ثعلبةبن حاطب.[تفسیرالقرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی، ج4، ص186] بنابراین نخست باید گفت که معیت عام است، پس فضیلتی برای کسی نیست؛ بر فرض که خاص باشد نیز هیچ دلالتی بر فضیلت ابوبکر ندارد.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 76