مطالب دوستان مهدی توحیدیان

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 08 فرو, 1403 سوال اعتقادی: آیا امام زمان(عج) از زمان ظهور خود خبر دارند؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم در مورد این سؤال باید به چند نکته دقت داشت: یک. تنها عالم علی الاطلاق بر آشکار و نهان، گذشته، آینده و حال، خداوند متعال است.[زمر: 46] دو. خداوند گاهی برخی از این علم را در اختیار خوبان عالم قرار می‌دهد: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَدا إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُول‏»؛[جن: 26و 27] «(خداوند) دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد؛ مگر رسولانی که آنان را برگزیده و از آنان رضایت دارد». سه. بر این اساس خداوند عالم بالذات است و برخی از علمش را در اختیار برگزیدگانش قرار می‌دهد، به همین خاطر امامان و پیامبران عالم هستند؛ ولی علمشان بالعرض است؛ یعنی از سوی خداست. چهار. امام زمان علیه‌السلام همانند سائر امامان معصوم، کامل است و داراي هيچ‌گونه نقص، عيب و جهلی نيست و سرآمد همه کمالات هستند؛ ولی در برابر ذات خداي مهربان و علم بي‌انتهای او، فقير و محتاج است؛ بنابراین اگر بگوییم چیزی را نمی‌دانند دلیل بر نقص و عجز آنها نخواهد بود. پنج. هرچند امام زمان علیه‌السلام مانند سائر امامان، علم به گذشته، آینده و حال دارد؛ ولی به این معنا نیست که به همه علوم الهی اشراف داشته باشد؛ بلکه «إِنَّ اَلْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِمَ»؛[کافی، ج1، ص258] «هر گاه امام بخواهد بداند [از سوی خدا] به وى اعلام مى‌شود». البته این اعلام و دانستن نیز زمانی است که مصلحت در آن وجود داشته باشد. ممکن است در امر ظهور، هم امام اراده «دانستن» نداشته باشد و هم مصلحت الهی در «ندانستن امام» قرار داده شده باشد. (دقت کنید) بنابراین از ظاهر مجموع روایات اینطور برداشت می‌شود که امام زمان علیه‌السلام نیز از زمان ظهور خبر ندارند [یا به دلائلی، اراده «دانستن» نکرده‌اند]؛ زیرا تصریح روایات نیز این مطلب را بیان کرده است. امام زمان علیه‌السلام فرمود: «وَ أَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ كَذَبَ الْوَقَّاتُون‏»؛[کمال‌الدین، ج2، ص484] «و اما امر زمان ظهور، فقط به دست خدای مهربان است و کسانی که وقت تعیین می‌کنند، دروغگو هستند»؛ همچنین در برخی از روایات چنین آمده است که زمان ظهور مانند زمان قیامت است که تنها علمش نزد خداست.[اثبات الهداة، ج5، ص205] نکته پایانی: اینکه امام علیه‌السلام از نشانه‌های ظهور نیز خبر می‌دهند، نیز دلیل بر آگاهی کامل به زمان دقیق ظهور نیست؛ بلکه نشانه‌ها و علائمی است که برای امیدوار کردن جامعه در امر ظهور بیان شده است؛ ولی زمان دقیقش نامعلوم است؛ زیرا مسأله بداء، روایات ناگهانی ظهور، نوع عملکرد جامعه و... در آن تأثیر دارد. مانند پزشکی که علائم و نشانه‌هایی را بیان می‌کند برای فلان بیماری خاص که اگر این علائم در کسی به وجود باشد، فلان بیماری را می‌گیرد؛ ولی در اینکه دقیقا کی این علائم رخ می‌دهد و چه زمانی بعد از این علائم بیماری می‌آید را خبر ندارد؛ زیرا نوع مزاج، مقاومت بدن و نوع آب و هوا و... در آن تاثیر دارد. با این حال برخی بزرگان بر آنند که امام، از زمان ظهور خود باخبر هست، این اختلاف به دو نکته بر می‌گردد: یک. امام، زمان ظهور را می‌داند؛ ولی به کسی زمان دقیق را خبر نمی‌دهد و فقط علائم و نشانه‌ها را بیان می‌کند؛ یعنی به ظاهر مانند کسی است که خبر ندارد. دو. اگر امام اراده و توجه به «دانستن» کند، می‌داند و اگر نخواهد، نمی‌داند؛ همانند انسان گرسنه‌ای که توجه به گرسنگی خود نداشته باشد. گرسنگی هست؛ ولی چون توجه ندارد، گویا سیر است.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 07 فرو, 1403 سوال اعتقادی: در مورد دال و بختک توضیح بفرمایید؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم گاهی برخی از خواب بیدار می‌شوند؛ ولی قدرت اینکه از جای خود بلند شوند را ندارند. حتی گاهی چشمانشان، حالت سنگینی دارد و به اطراف نگاه می‌کنند؛ ولی امکان حرکت دادن اعضای بدن را ندارند. گاهی دیگران را صدا می‌کنند؛ ولی گویا کسی سخن او را نمی‌شنوند. گاهی نیز احساس سنگینی در قفسه سینه را دارند و احساس می‌کنند که راه نفس کشیدن بر روی آنها بسته شده است. به این حالت در مباحث علمی،  فلج خواب می‌گویند؛ هرچند در عرف مردم به آن بختک می‌گویند و آن را با شیطان و جن‌ها در ارتباط می‌دانند. «فلجِ خواب»، حالتِ اختناق، سنگینی، قفل شدنِ بدن و عدمِ تواناییِ حرکتِ اندام‌هایِ بدن مخصوصا دست‌ها و پاها است که گاهی هنگامِ خواب به انسان دست می‌دهد. در مورد این حالت به چند نکته دقت کنید:  یک. معمولا بیشتر کسانی که دارای دلهره، اضطراب، افسردگی هستند، دچار چنین حالت می‌شوند. دو. هرچند این حالت بی‌خطر است و از چند ثانیه تا چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد؛ ولی به دلیل اینکه تلاش او برای بلند شدن از جا، بی‌نتیجه می‌شود، دچار ترس شدید و ناخوشایند شده و وحشت وجودش را می‌گیرد. و گاهی با خواب‌هایی روبرو می‌شود و آنقدر این حالت برای او واقعی به نظر می‌رسد که شخص فکر می‌کند حالت ماورایی دارد. سه. در این حالت انسان کاملا هوشیار است و تصور می‌کند که ذهنش بیدار است؛ ولی بدن همچنان خواب است. علت این حالت را در اموری همچون؛ خوابیدن به پشت، مصرف برخی از داروها، خوابیدن پا، بیماری‌های روانی، عصبی و... ، جستجو کرد. راهکارهای رهایی از این حالت برای رهایی از بختک و فلج خواب چند راه پیشنهاد شده است:  یک. بیشتر زمان خواب را در شب و به خصوص در ابتدای شب قرار دهید، به اندازه بخوابید و از دیر خوابیدن پرهیز کنید.   دو. حالت خوابیدن را عوض کنید، به پهلوی راست بخوابید. سعی کنید رو به قبله باشید؛ طوری که صورت شما به طرف قبله باشد. سه. راحتی در رختخواب، سکوت، تاریکی و دمای اتاق برای خواب خوب بسیار مهم است. چهار. همواره در ساعات اولیه روز، یا زمانی که شکم خالی است؛ ورزش کنید؛ زیرا ورزش در کاهش استرس، بسیار تاثیر دارد. پنج. سعی کنید سنگین به رختخواب نروید و حداقل دو ساعت قبل از خواب چیزی نخورید. شش. پرهیز از مصرفِ دخانیات، الکل و مواد مخدر. هفت. رعایت آداب خوابیدن [وضو قبل از خواب، خواندن برخی اذکار به خصوص آیةالکرسی و تسبیحات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها] نکته دیگر اینکه این حالت هیچ ربطی به جن‌ها و موجودات ماورائی ندارد. سعی کنید که هم خودتان و بچه‌ها را از چنین تفکراتی به دور نگه دارید و از جن عاشق و... نیز سخن نگویید و آنها را از این حالت‌ها خارج کنید. به بچه‌ها بگویید برای خارج شدن از این تفکرات و حالت‌ها، چهار قل [کافرون، اخلاص، فلق، ناس] و آیةالکرسی بخوانند. موفق باشید. 
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 21 اسف, 1402 سوال اعتقادی: نحوه سوال از قرآن و عرضه کاری به قرآن چگونه است؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم برای پاسخ به این سؤال به چند نکته دقت کنید:  یک. انسان برای خوشبختی در زندگی و آرامش در مسیر حرکت خود به سمت ابدیت، نیازمند به منابعی است که او را در این امر خطیر هدایت کند و بهترین منبع در این زمینه، قرآن کریم و اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند؛ زیرا این دو همان دو امر گرانبهایی هستند که پیامبر در بین مردم باقی گذاشته است.[تفسیرقمی، ج1، ص173] دو. احادیث پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام، دستخوش تحریف و کم و زیاد قرار می‌گیرد و همین امر باعث می‌شود که برخی از اسرائیلیات و احادیث دروغین را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت دهند و به واسطه آن در صدد گمراهی مردم از راه هدایت شوند. بر همین اساس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در موارد مختلف و متعدد فرمود: «آنچه از جانب من به شما رسید و موافق قرآن بود، آن را من گفته‌ام و آنچه به شما رسید و مخالف قرآن بود، من آن را نگفته‌ام».[کافی، ج1، ص69] امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هر چیزی باید به قرآن و سنّت ارجاع داده شود و هر حدیثی که موافق با قرآن نباشد، دروغی خوش نماست». بنابراین قرآن کریم منبع اصلی می‌شود برای اینکه حتی احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام را نیز باید به قرآن کریم عرضه کنیم. پس زمانی که عقل انسان به امری و کاری دعوت می‌کند؛ از کجا بدانیم که این کار صحیح است یا نیست؟ جواب: برای سنجیدن صحت آن باید به قرآن عرضه کرد؛ ولی دست ما کوتاه است. چه باید کرد؟ جواب: تا زمانی که پیامبر و اهل‌بیتش در بین مردم حاضر بودند، مردم از آن‌ها سؤال می‌کردند و آن‌ها نیز جواب می‌دادند؛ ولی از زمان غیبت امام زمان علیه‌السلام دست مردم از امام حاضر کوتاه شد، امام زمان دستور دادند که در حوادثی که برای شما پیش می‌آید به فقیهان جامع‌الشرائط مراجعه کنید.[کمال‌الدین، ج2، ص484] کسانی که محبت دنیا در دلشان نباشد و کاملا بر دین و احکام آن اشراف دارند.[وسائل‌الشیعه، ج27، ص131] این فقیهان هستند که بیش از چهل سال مطالعه، درس و بحث، امور و روایاتی که مشکوک است را به قرآن عرضه می‌کنند و به این ترتیب کار عموم مردم را آسان می‌کنند. پس مراد از اینکه کارهای خودتان را به قرآن عرضه کنید؛ این است که کاری که با مجموعه دین[قرآن و سخنانان اهل‌بیت]، مخالفت داشته باشد را ترک کنید. حالا از کجا بفهمیم که این کارم با دین مخالفت ندارد، در جواب باید گفت که در اینجا باید به مختصصان دین و دین‌شناسان که همان علما و مراجع تقلید هستند، مراجعه کرد. بنابراین در مسائل فقهی کلامی و رفتاری به علما و دانشمندان این امر مراجعه کرد؛ زیرا علما نائبان عام امام زمان علیه‌السلام هستند.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 20 اسف, 1402 سوال اعتقادی: اگر کسی کاری با جن نداشته باشد باز هم می‌تواند آسیب برساند
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم جن‌ها موجوداتی هستند که از دو دسته کافر و مسلمان [شیعه] تشکیل می‌شوند و خداوند آن‌ها را از محل زندگی انسان‌ها دور کرده است؛ ولی گاهی به دلایلی آنها به انسان‌ها نزدیک می‌شوند: یک. گاهی خود انسان، راه را برای آن‌ها باز می‌کند؛ زیرا مواردی وجود دارد که اگر انسان انجام دهد، احتمال ورود جنّ‌ها به او وجود دارد، مانند انجام برخی گناهان، رعایت نکردن نظافت شخصی و نظافت محل زندگی، ورود به حریم جنّ‌ها با گفتن برخی از اذکار و... در این صورت باید با رعایت احکام الهی و نظافت، از نزدیک شدن آن‌ها به محل زندگی خودش، جلوگیری کند. دو. گاهی خود انسان همه اینها را رعایت می‌کند؛ ولی دیگران به علت حسادت و یا.... باعث می‌شوند که جنّ‌ها در زندگی دیگران وارد شوند. به هر حال برای دور کردن جن‌ها از محل زندگی فردی و خانوادگی، سفارشات زیادی در روایات وجود دارد:  یک. رعایت نکات بهداشتی و نظافتی (همان چیزهایی که در کتاب حلیةالمتقین علامه مجلسی آورده است).   دو. خواندن آیةالکرسی هر روز و نصب آن در خانه. دو. خواندن مداوم دو سوره فلق و ناس. سه. همراه داشتن یک قرآن کوچک و یا در اتاق او قرآن بگذارید و هر روز در آن نگاه کند و بخواند. چهار. همراه داشتن حرز امام جواد علیه‌السلام. بنابراین اگر کسی این موارد را رعایت کند، به فضل خداوند دیگر از طرف جنّ‌ها آسیب نخواهد دید.  
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 15 اسف, 1402 سوال اعتقادی: چرا امامان کنیز داشتند و توی جنگ‌ها به غنیمت می‌گرفتند و بهشون هم محرم بودند؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم برای هر سؤالی که پیش می‌آید، باید با تمام جوانب، آن را نگاه کرد؛ زیرا زمان، مکان و شرائط در هر جامعه‌ای با جامعه دیگر، بسیار متفاوت است. در مورد این سؤال نیز باید به چند نکته اشاره کرد:  یک. شرائط جامعه در آن زمان، طوری بوده است که همه مردم کنیز و غلام داشتند، و خرید و فروش کنیز و برده، یکی از مهمترین تجارت‌های آن زمان بوده است؛ بنابراین فقط امامان نبودند که کنیز داشتند. دو. با بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله یکی از مهمترین اقدامات اسلام، مبارزه با برده‌داری بود؛ ولی از آنجاکه این امر بسیار ریشه دوانده بود، مبارزه مستقیم با آن امکان‌پذیر نبود. لذا اسلام برای ریشه‌کن کردن آن، راه‌کارهای زیادی را مطرح کرده است، از جمله اینکه آزاد کردن کنیز و برده را یکی از کفارات قرار داده است. سه. یکی از برنامه‌های امامان علیهم‌السلام، خریداری برده‌ها بود و بعد از مدتی آنها را آزاد می‌کردند که در این رفتار امامان چند نکته وجود دارد: خریداری کردن کنیز و برده از مردم و نجات آن‌ها از ظلم و ستمی که به آنها می‌شد. تربیت کردن و آشنا کردن آن‌ها با آموزه‌های اسلام. تبلیغ زیبایی‌های اسلام، هنگام آزاد کردن آن‌ها؛ زیرا این افراد که پس از مدتی آزاد می‌شدند، به تبلیغ اسلام می‌پرداختند. نکته دیگر اینکه، کنیز و برده، دارای احکام و شرائط زیادی است که یکی از آنها این است که با خریدن کنیز، به مولای خودش محرم می‌شود. این حکم هم قبل از اسلام بوده است و اسلام نیز برای اینکه بخواهد ریشه برده‌داری را بخشکاند، این حکم را تأیید کرد. بنابراین کنیزداری در جامعه آن زمان، برای مردم بسیار اهمیت داشته است و مانند یک امر بسیار عادی بوده است که اگر کسی برده نداشته باشد گویا چیزی کم دارد. همچنین کنیز و برده در جنگ‌ها نیز جزء غنائم جنگی به حساب می‌آمده است؛ بر همین اساس برخی امامان نیز آن‌ها را به کنیزی می‌گرفتند برای همان اهدافی که در بالا اشاره شد. پس بعد از اینکه شرائط آن زمان را در نظر بگیریم، این امر بسیار امر عادی خواهد بود. نکته پایانی اینکه اگر امامان کنیز یا برده نمی‌گرفتند، بسیاری از برده‌ها و کنیزها، تحت فشار و ظلم صاحبان خود باقی می‌ماندند؛ لذا خریدن برده‌ها و کنیزها، از طرف امامان، نوعی الگوی رفتاری برای آزاد کردن بیشتر برده‌ها بود. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/152664
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 14 اسف, 1402 سوال اعتقادی: چرا برخی اتفاقات برای ما آشناست؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم درباره این حالتی که گاهی برای برخی انسان‌ها اتفاق می‌افتد، سه نظریه وجود دارد؛ هر چند هیچ‌کدام از اینها دلیل محکمی ندارد. یک. برخی روانشناسان می‌گویند، این امر یک حالت عادی بوده و مربوط به روند طبیعی مغز و حافظه انسان است و هیچ ارتباطی به روح و امور ماورائی ندارد. دو. برخی دیگر آن را حاصل خواب‌ها و رؤیاهای [صادقانه‌ای] می‌دانند که انسان می‌بیند و آن‌ها را فراموش می‌کند و زمانی که در عالم بیداری با واقعیت‌ها روبرو می‌شود، آن‌ها به یادش می‌آید و همین امر باعث می‌شود که فکر کند، قبلا آن را در جایی دیده  است؛ بله؛ در خواب دیده است و فراموش کرده است. سه. برخی دیگر با استناد به آیه172 سوره اعراف که بحث عالم ذرّ [الست بربکم] را مطرح کرده است، این اتفاقات را حاصل مشاهده همان چیزهایی می‌دانند که در عالم ذرّ، دیده‌اند؛ زیرا در همین آیه و برخی روایات آمده است که خداوند خود و اهل‌بیت را به آنان نشان داده و آنها را شاهد بر ربوبیت خود قرار داده است. بنابراین نمی‌توان به صراحت حکم کرد که دلیل این اتفاق کدام یک از اینهاست؛ ولی هر کدام از این موارد، می‌تواند دلیل بر این اتفاقات باشد. وفقکم‌الله
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 13 اسف, 1402 سوال اعتقادی: آیا موسی خودش به دنبال جناب خضر بود یا اتفاقی ایشان را دید؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم قرآن کریم داستان حضرت موسی علیه‌السلام و حضرت خضر را مفصل بیان کرده است و اسمی از حضرت خضر نبرده و او را یکی از اولیای الهی دانسته است.[کهف: 64 به بعد] از ظاهر آیه 64 و روایات تفسیری، چنین برداشت می‌شود که اتفاقی نبوده است؛ زیرا همه ما یقین داریم که هیچ امر اتفاقی وجود ندارد و خداوند همه چیز را بر اساس علت و معلول بنا نهاده است. پس بی‌شک ملاقات حضرت موسی علیه‌السلام با حضرت خضر نیز از قبل معلول بوده است و بر اساس علت‌ها و حکمت‌هایی بوده است. از طرفی خداوند نیز عالم است و به هر چیزی علم دارد؛ لذا از قبل برای این ملاقات، مقدمه‌چینی کرده است. عالم دیدن خود، علت این ملاقات پس اینطور می‌توان گفت که خداوند مقدمات این ملاقات را فراهم کرد. در برخی روایات چنین آمده است که زمانی که حضرت موسی قوم بنی اسرائیل را نجات داد، کسی از او سؤال کرد که آیا داناتر از خود می‌شناسی؟ حضرت موسی فرمود: نه. در برخی از نقل‌ها نیز چنین آمده است که زمانی که خداوند تورات را بر حضرت موسی نازل کرد، حضرت موسی در ذهن خودش چنین گفت که خداوند هیچ کسی را عالم‌تر از من نیافریده است. در این هنگام خداوند به جبرئیل وحی کرد که موسی را دریاب که در وادی هلاکت افتاده است.[زیرا فکر می‌کرد از خودش عالم‌تر نیست] اینجا بود که با عنایت خداوند حضرت موسی علیه‌السلام عرض کرد خدایا آیا عالم تر از من کسی هست؟ چگونه می‌توانم به حضور او برسم، خداوند فرمود: یک عدد ماهی بگیر و در میان زنبیل خود بگذار و به سوی تنگه دو دریا برو، هر جا که آن ماهی را گم کردی، آن عالم در همان‌جا است.[بحارالانوار، ج13، ص278] پس اتفاقی نیست؛ بلکه هم علت داشته است و هم خداوند وحی کرده است.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 09 اسف, 1402 سوال اعتقادی: آیه ای صریح در مورد خلافت حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و ائمه اطهار (ع)
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم برای پاسخ به این پرسش به چند نکته باید دقت داشت: یک. خداوند حکیم است و هر چه در قرآن کریم آورده است از روی حکمت و علم بی‌پایان خود آورده است و هیچ‌گونه شکی در آیاتش نیست. دو. بشارت به امامان دوازده‌گانه بعد از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز از مسلّمات و یقینیات است که شیعه و بسیاری از اهل تسنن به آن تصریح کرده‌اند. بر اساس این دو مورد، نیامدن اسامی امامان در قرآن کریم، بی‌شک حکمت‌هایی داشته است که از نگاه ظاهر ما مخفی است؛ ولی به برخی از حکمت‌های ظاهری آن اشاره می‌کنیم: یک. امتحان و آزمایش خداوند می‌فرماید هر چه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود، گوش دهید [حشر: 7] و از او اطاعت کنید [آل‌عمران: 32] و بدون تردید یکی از مهمترین سخنان حضرت، ولایت و امامت امیرالمؤمنین و امامان بعد از ایشان است. پس اگر واقعا کسی اهل اطاعت باشد، باید این سخن حضرت را نیز اطاعت کند، پس به واسطه همین سخن مردم امتحان می‌شوند.[عنکبوت: 2] دو. بر اساس قاعده «کنایه، رساتر از تصریح است»، خداوند متعال با کنایه از ائمه در قرآن کریم سخن گفته است؛ زیرا اگر تصریح به نام می‌کرد، برای آنان مصادیق زیادی تراشیده می‌شد؛ ولی وقتی که قرآن صفات آنها را بیان می‌کند، هیچ کسی نمی‌تواند خود را مصداق آن بداند؛ زیرا به محض اینکه بگوید فلانی امام است، باید همان صفات را در او جستجو کرد. مانند علم، قدرت، ملک و... سه. بی‌شک خیلی از مسائل دیگر در قرآن کریم نیامده است. مانند دو رکعت بودن نماز صبح و... و نیامدن در قرآن کریم دلیل بر نبودن و یا شک و تردید و... نخواهد بود؛ زیرا بسیاری از احکام را خداوند توسط پیامبرش به مردم ابلاغ کرده است. همان‌گونه که همین سؤال را از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند و حضرت همین جواب را دادند.[کافی، ج1، ص286] چهار. هرچند برخی می‌خواهند بگویند که نام امیرالمؤمنین علیه‌السلام در قرآن آمده است و به برخی آیات مانند سوره زخرف، آیه4؛ ولی هیچ دلیلی بر این‌گونه موارد وجود ندارد؛ البته برخی روایات ضمیر موجود در آیه را به امام امیرالمؤمنین باز می‌گرداند.[تفسیرقمی، ج1، ص29] برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.  http://btid.org/node/99783
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 09 اسف, 1402 سوال اعتقادی: کسی که فوت میکند چیزی از این دنیا یادش میمونه؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم بی‌تردید بعد از دنیا، انسان وارد برزخ می‌شود و تا زمان بر پایی قیامت، همه انسان‌ها در برزخ ماندگارند. برزخ و شرائط برزخی مانند دنیا نیست که شرایط و احکام دنیا را داشته باشد؛ لذا انسان‌ها در برزخ دو دسته‌اند: یک. انسان‌های بد و بدکردار که برزخ برای آنها حفره‌ای از آتش جهنم خواهد شد و متناسب با نوع اعمالی که در دنیا داشته‌اند، عذاب می‌شوند؛ برای اینها یک لحظه برزخ، مانند سختی هزاران سال است. دو. انسان‌های خوب و نیکوکار که برزخ برای آنها باغی از باغ‌های بهشت می‌شود.[ تفسیر قمی، ج2، ص94] این دسته از انسان‌ها، آنچنان در لذت به سر می‌برند که حتی گاهی هزاران سال از او می‌گذرد، ولی وقتی از او سؤال کنند که چه مقدار در برزخ وارد شده است، می‌گوید گویا تازه وارد شده‌ام؛ بنابراین لذت‌ها و نیازهای دنیایی در آنجا برایش بی‌ارزش خواهد شد.  شرائط برزخ  عالم برزخ، مانند دنیا و شرائط دنیایی نیست؛ بر همین اساس هرچند زندگی در آنجا نیز جریان دارد؛ ولی به معنای زندگی در دنیا نیست که انسان، تمام آنچه در دنیا بوده و دیده را آنجا تمنا کند. بله! ازدواج در عالم برزخ وجود دارد که یکی از نعمت‌ها و لذت‌های برزخی است؛ ولی مانند دنیا نیست، پس می‌توان گفت که زندگی فردی نیست. دوم اینکه بر اساس روایات، عالم برزخ بسیار بزرگتر از عالم دنیاست که نسبت آن به دنیا، نسبت یک انگشتر کوچک در بیابان بزرگ است. انسان نیز به همین تناسب وسعت وجودی پیدا خواهد کرد، پس آنچه در دنیا و بیشتر از آن است را می‌تواند به یاد داشته باشد. سوم اینکه نیازمندی‌های انسان در دنیا با نیازمندی‌های او در برزخ نیز متفاوت است. در عالَم برزخ، برای بهشتیان و انسان‌های خوب لذت‌های برزخی وجود دارد که ازدواج یکی از نعمت‌ها و لذت‌های برزخی است؛ ولی اینکه آیا در آخرت به همان کسی که دوستش داریم می‌رسیم یا نه؟ باید چنین گفت: اگر آن شخصی را که در دنیا دوست داریم، او نیز ما را دوست داشته باشد و این محبت از جنس دنیایی نباشد؛ بلکه از جنس خدایی و خالصانه برای خدا باشد احتمال اینکه در برزخ با هم باشند، وجود دارد. البته این مشروط به آن است که همین نیازی که در دنیا به او احساس کرده‌ایم، در برزخ نیز وجود داشته باشد؛ زیرا معمولا وقتی انسان وارد برزخ می‌شود، با روبرو شدن با لذت‌های بی‌پایان و... به لذت‎هایی که در دنیا احساس می‌کرد، می‌خندند. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/24960
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 09 اسف, 1402 سوال اعتقادی: نسبت گل یاس یا ماه عالمین به حضرت زهرا(س)
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم بی‌شک اسامی و لقب‌های زیادی برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در روایات وارد شده است. از سویی هیچ کدام از این اسامی و لقب‌ها بدون دلیل بر حضرت اطلاق نشده است. ریحانه، یکی از اسامی حضرت است که به معنای گیاه خوشبو است.  پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «انبیا خوشبو هستند. بوی خوش گلابی از آنان استشمام می‌شود». سپس فرمود: «رَائِحَةُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع رَائِحَةُ السَّفَرْجَلِ وَ الْآس وَ الْوَرْدِ»؛[مستدرک‌الوسایل، ج1 ، ص434] «بوی خوش دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها بوی خوش به و آس [گیاه خوشبو] و گل سرخ است». گیاه «آس» چیست؟  یک. برخی آن را درختی دانسته‌اند که برگ‌های آن معطر و خوشبوست.[لسان‌العرب] دو. برخی گویند «آس» نام عربی درخت «مُورد» است؛ درختی شبیه درخت انار می‌باشد که برگ‌های خوشبو و گل سفید رنگ و خوشبویی دارد.[طب اسلامی، مصطفی نورانی، ج2، ص 36] سه. شاید برخی مراد از آن را همان گل «یاس» دانسته‌اند؛ زیرا شکل ظاهری آن نیز به یاس نزدیک است. نکته دیگر اینکه گل یاس هم خوشبوست و هم نوعی کبودی دارد؛ از این‌رو در اشعار، حضرت را به این گل تشبیه کرده‌اند.  

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 76