مطالب دوستان شفیعی محمدهاشم

تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 20 اسف, 1402 سوال اعتقادی: آیا خداوند کاری را بدون اسباب و مسببات انجام میدهد؟
با سلام مجدد  در روایات ما به چنین چیزی که شما فرموده‌اید اشاره شده است؛ ولی مربوط به قلب است و آن هم نه این قلب مادی و صنوبری، بلکه قلب روحانی و باطنی انسان. حتماً می‌دانید که ما یک جسم مادی داریم و یک روح و باطن. همان‌گونه که جسم ما تحت تأثیر عوامل مادی قرار گرفته و مثلاً صورتمان زخمی می‌شود، یا قلبمان درد می‌گیرد، روحمان هم دقیقاً به همین صورت تحت تأثیر عوامل معنوی مانند گناه و ثواب قرار گرفته و زنگار می‌گیرد یا نورانی می‌شود. در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: هيچ بنده‌‏اى نيست جز آنكه در دلش نقطه سفيدى است و هر‌گاه مرتکب گناهى شود، در آن قسمتِ سفید، نقطه‌ای سیاه به وجود می‌آید، اگر توبه كند، آن سياهى از بین می‌رود و اگر [بدون توبه] دوباره به دنبال گناه برود، سياهى افزایش پیدا می‌کند تا آنجا كه همه سفيدى دل را فرا می‌گيرد ... .[کافی، اسلامیه، ج2، ص273] بنابراین با انجام گناه، نقطه سیاه ایجاد می‌شود؛ اما نه در صورت، بلکه در قلب، آن هم نه در قلبِ مادی، بلکه در روح و باطن انسان. و البته اگر انسان استغفار کند، قرآن تلاوت کند، اشک بر امام حسین بریزد، نماز بخواند، صلوات بفرستد، دست گرفتاری را بگیرد، این نقطه سیاه برطرف می‌شود. شاید منشأ این احساس شما شنیدنِ روایاتی از این قبیل باشد که البته هیچ ارتباطی با جسم ظاهری انسان نداشته و همگی ناظر به همان روح است. به عبارتی اگر چشم باطنتان باز باشد، خواهید دید که چهره باطنیِ افراد با انجام گناه تاریک شده و نقطه سیاهی در قلبِ روحانیشان ایجاد می‌شود.
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 02 دى, 1402 سوال اعتقادی: ایادرقنوت نماز میشه به فارسی درخواست داشته باشیم؟
با سلام خدمت شما دیدگاه فقها در این زمینه یکسانی نیست؛ نظر برخی از ایشان در ادامه می‌آید: آیات عظام: بهجت و خامنه ای: مانعی ندارد.[1] آیات عظام: سیستانی و صافی: مانعی ندارد، ولی باید ذکر عربی را نیز برای انجام وظیفه قنوت، ادا نمایید.[2] آیت الله مکارم: دعا به غیر عربی در نماز اشکال دارد.[3] ---------------------- پی نوشت: [1]. بهجت، توضیح المسائل، م 922 و استفتائات، ج 2، س 2029؛ خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س 488 و سایت، استفتائات جدید. [2]. سیستانی، منهاج الصالحین، ج 1، م 668 و المسائل المنتخبه، م 325؛ صافی، جامع الاحکام، ج 1، س 224. [3]. مکارم، استفتائات جدید، ج 2، س 265 و العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، القنوت، م 3.
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 28 آذر, 1402 سوال اعتقادی: حضرت آدم وحوا ،چطور نسلشان زیاد شد؟؟
در پاسخ این سوال چند دیدگاه متفاوت وجود دارد، از جمله: 1. پسران حضرت آدم با خواهران خود ازدواج کردند و بعد از آن بچه های آن ها که دخترعمو و پسر عمو بودند، با یکدیگر ازدواج کردند. علت این دیدگاه برای این دیدگاه چند علت از سوی قرآن و دانشمندان بیان گردیده است. الف. قانون گذارى طبق بیان قرآن کریم از آن خداست: «اِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لِلَّهِ؛[1] حکم تنها از آن خداست.» در نتیجه اشکال ندارد که خداوند در زمانی یک حکمی داشته باشد و در زمان دیگری به دلیل شرایطی آن قانون را بردارد و قانون دیگری جایگزین فرماید؛ زیرا همان طور که بیان شد قانون گذار خداست و خداوند به تمام ویژگی های انسان آگاه است و همچنین حکیم است یعنی برای قانون گذاری مصالح و مفاسد بندگان را در نظر می گیرد و لذا قوانین طبق نیازها و مصالح و مفاسد انسان وضع می شوند. مانند حکم ازدواج با دو خواهر به صورت همزمان؛ که قبلا حلال بود مثل ازدواج حضرت یعقوب با دو خواهر، ولی بعدا خداوند آن را حرام کرد؛ یعنی الان در اسلام ازدواج همزمان با دو خواهر حرام است.[2] با این بیان روشن می شود، که در زمان حضرت آدم، خداوند هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر را قرار نداده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غیر از این راه نبود، از این جهت ازدواج آنان با یکدیگر صورت گرفته است.  ب. دلیل دیگری که برای این نظریه مطرح می گردد این نکته می باشد که طبق ظواهر آیه قرآن «وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیراً وَ نِساءاً؛[3] و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت.» نسل بشر فقط به وسیله حضرت آدم و حوا به وجود آمده است و اگر غیر از این دو در بقاى نسل او دخالت داشتند باید بفرماید: به وسیله این دو و غیر آنان نسل انسان منتشر شده است. در نتیجه اشکال ندارد که به طور موقت و از راه ضرورت، برای عده ای این گونه ازدواج در آن زمان بلا مانع و مباح باشد و برای دیگران عموما تحریم ابدی شود. بیان علامه طباطبائی علامه طباطبایی در بیان این نظریه می فرماید: حکم ازدواج، یک حکم تشریعی و تابع مصالح و مفاسد است و حکم تکوینی نیست که قابل تغییر نباشد. از این رو ممکن است که در ابتدای خلقت به خاطر ضرورت بقای نسل در جامعه محدود آن روز که فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حلال گردد و بعد که ضرورت برطرف شد حکم حرمت بیاید. افزون بر این نمی توان گفت فطرت با این ازدواج مخالف است؛ زیرا متمایل نبودن طبع نه از آن جهت است که از آن تنفر دارد، که خلاف فطره پیش بیاید؛ بلکه به جهت آن است که این را جزء اعمال زشت و از بین رفتن غریزه عفت می داند که مربوط به مصالح و مفاسد هست و این نیز روشن گردید که خداوند بر این مطلب یعنی مصالح و مفاسد بندگان بهتر از آن ها آگاه می باشد همچنین در آن زمان جامعه پیچیده ای نبود تا عمل زشت و قبیح  مصالح جامعه را از بین ببرد.[4] 2. ازدواج با غیر فرزندان آدم. این قول مطرح می کند که فرزندان حضرت آدم با گروهی که غیر از خواهرانشان بودند ازدواج نمودند؛ که به چند دسته تقسیم می شود: 1. فرزندان آدم با دخترانى از نژاد نسل دیگر که در روى زمین بودند ازدواج کردند، بعداً که فرزندان آن ها با هم پسرعمو و دخترعمو شدند عمل زناشویى میان خود آنان صورت پذیرفت و وجود این افراد توسط بعضى از روایات تأیید مى شود، زیرا نسل آدم، نخستین انسان های روى زمین نبوده، بلکه پیش از او نیز انسان هایى در زمین زندگى مى کرده اند. همچنین از گفتگوى خدا با فرشتگان درباره آفرینش آدم در روى زمین استفاده مى شود که قبل از آدم و حوّا انسان هایى در روى زمین زندگى مى کردند و این حقیقت از روایات نیز استفاده مى شود.[5] 2. برخی مطرح نموده‌اند به علت نبود دخترانی که بتوانند با فرزندان آدم علیه السلام ازدواج نمایند؛ عده ای از فرشتگان و جنیان به فرمان الهی به زمین آمدند، تا با فرزندان آدم ازدواج کنند و نسل بشر ادامه یابد.[6] با بررسی این دیگاه ها استفاده می شود که در هر دو صورت، یعنی چه با خواهرانشان ازدواج نمایند یا غیر آن ها اشکالی پیش نمی آید. پی نوشت [1] سوره یوسف، آیه 40. [2] قانون اساسی اسلام، ص 103. [3] سوره نساء، آیه 1. [4] ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 239. [5] توحید شیخ صدوق، ص 277. [6] بحارالأنوار، ج 11، ص 226.
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 09 آذر, 1402 سوال اعتقادی: آیا این روایت مستنده واگه هست سند این روایت کجاست..؟؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما ماجرایی که به آن اشاره کردید ظاهرا در منابع دسته اول روایی نیامده است؛ اما بزرگان به نقل آن پرداخته‌اند. با توجه به این مسئله اگر بخواهیم نگاهی سخت‌گیرانه داشته باشیم و تنها اتصال سندی را مدنظر قرار دهیم، در پذیرش این ماجرا با مشکل مواجه خواهیم شد؛ اما با توجه به نکات ذیل می‌توان گفت که انکار این واقعه صحیح نیست: 1. بسیاری از کتب حدیثی شیعه در منازعات تاریخی و جنگ‌های طایفه‌ای به آتش کشیده شد. کتابخانه شیخ طوسی که سرشار از منابع غنی روایی بود، یکی از مواردی است که به آتش کشیده شد و ما را از بسیاری از فرمایشات محروم کرد. با توجه به این مطلب نمی‌توان به صرف نبود یک روایات در منابع موجود فعلی آن را انکار کرد. 2. این واقعه در منابع متعدد اعم از منابع شیعه و اهل سنت، مانند: ارشاد القلوب دیلمی، الانوار النعمانیة، المناقب المرتضویة، حلیة الابرار، منتهی الآمال، محجة البیضاء، و هم‌چنین کتاب‌های فقهی مثل عروة الوثقی آمده است و بزرگانی همچون علامه حلی به آن اشاره کرده‌اند.[1] 3. آنچه در این واقعه نقل شده است هیچ‌گونه اشکال عقلی ندارد؛ بلکه می‌توان مشابه آن را در برخی از روایات دیگر مشاهده نمود. برای مثال در کتاب کشف الغمه و برخی دیگر از منابع آمده است که شیطان خود را به شکل ماری در آورد تا حضرت سجاد علیه‌السلام را متوجه خود کند و باعث شود ایشان نمازش را بشکند؛ اما با وجود اینکه انگشت پای حضرت را به دندان گرفت، ایشان متوجه نشد و نماز خود را ادامه داد.[2] پی‌نوشت: [1]. علامه حلی، کشف الیقین، ص118. [2]. اربلی، کشف الغمه، ج2، ص74.
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 25 مهر, 1402 سوال اعتقادی: دخالت اجنه در کارهای روزانه انسان
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت حضرتعالی موارد متعددی باعث نفوذ شیاطین و جن به زندگی انسان می‌شود که به برخی به صورت اختصار اشاره می‌کنم: گاهی اشخاص از روی کنجکاوی نسبت به علوم غریبه و مسائل مربوط به جن، سعی در آموزش، مطالعه و یادگیری اینگونه امور می‌کنند که در بسیاری از موارد باعث باز شدن راه ورود جن به زندگی می‌شود. در برخی از موارد نیز انسان‌های بیماردل با ارتباط با شخاصی که آشنا به این امور هستند، از روی حسادت، کینه و دشمنی که دارند جن را وارد زندگی دیگران می‌کنند. گاهی نیز گناه و ترک واجبات الهی باعث ورود شیاطین به زندگی می‌شود و... اما نسبت به مشکلی که فرمودید باید عرض کنم که اولا به صورت قطعی نگویید که جن یا بختک باعث آزار شما شده‌اند چراکه در اغلب موارد خیال و توهمی بیش نیست. وقتی انسان نسبت به یک مساله وحشت داشته باشد و یا مدام به آن فکر کند، چنین اتفاقاتی برایش رخ می‌دهد. از سویی گاهب به‌دلیل خوراکی که مصرف می‌کنیم این حالت‌ها رخ می‌دهد. ثانیا در صورت توهم نبودن و واقعیت داشتن این مشکل رعایت موارد ذیل قطعا کمک خواهد کرد: 1.شب‌ها در منزل ظرف نشسته باقی نماند 2.خاکروبه و تار عنکبوت را از منزل پاک کنید 3.اگر استخوانی از غذای شما باقی ماند مانند استخوان مرغ، هرگز استخوان را در زیر پا خورد و له نکنید 4.حرز ابی دجانه را نوشته و در وسط خانه نصب کنید(ستون یا دیوار خانه) 5.سعی کنید دائم الوضو باشید 6.هر صبح و شام صدقه دهید 7.این دعا را بخوانید: «اللهم ذا السلطان العظيم والمنّ القديم والوجه الكريم ذا الكلمات التامات والدعوات المستجابات عاف فلان...(نام شخص را ذكر كنيد) من أنفُس الجن وأعين الانس» 8.از پیامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) روایت شده است که خواندن آیه مذکور شیطان‌ها وساحران را می‌راند: «إنَّ ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في ستة أيام ثم استوى على العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثا والشمس والقمر و النجوم مسخرات بأمره، ألا له الخلق والأمر تبارك الله رب العالمين ادعوا ربكم تضرعا وخفية إنه لا يحب المعتدين ولا تفسدوا في الأرض بعد إصلاحها و ادعوه خوفا وطمعا إن رحمة الله قريب من المحسنين.» در آخر عرض می‌کنم که توسل به اهل‌بیت به ‌ویژه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در رفع این مشکل راهگشا بوده و لازم است مواردی را که ذکر کردیم مدتی انجام داده و زود ناامید نشوید. موفق و موید باشید.
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 13 شهر, 1402 سوالات اعتقادی: هدف از آفرینش و حسابرسی...
با عرض سلام و ادب خدمت شما کاربر محترم ممنون از سوالات خوبتون که نشان از دغدغه مندی حضرتعالی نسبت به عاقبت مردم و نگرانی از آینده آنها دارد و این صفت پسندیده ای است که خداوند آن را دوست دارد. در ابتدا باید خدمت شما عرض کنیم که ما هر قدر هم که نسبت به بندگان خدا دلسوز باشیم و از عاقبت آنها بترسیم و نگرانشان باشیم، این درمقابل رحمت پروردگار نسبت به بندگانش، مانند قطره ای در مقابل دریایی بیش نیست. در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمودند: خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از مصادیق رحمتش این است که صد رحمت خلق کرده که تنها یکی از آنها را در دنیا قرارداده است و به واسطه همین یک رحمت است که مردم نسبت به هم دلسوزی می کنند و مادر فرزندش را دوست دارد و... بعد فرمودند: وقتی روز قیامت می‌شود، خداوند این یک رحمت را در کنار آن 99 رحمت دیگر قرار می‌دهد و به بندگانش ترحم می کند.[1]. خدا می‌داند که رحمت واسعه الهی نسبت به بندگانش چه بسیار است، درنتیجه به هیچ احدی ظلم که نمی شود‌؛ بلکه خیلی بیشتر از استحقاقش مورد عنایت و تفضل قرار می‌گیرد. در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: خداوند در روز قیامت آنقدر به بندگانش لطف می کند که حتی ابلیس هم در رحمت خدا طمع می‌نماید. [که شاید خدا تفضل کرده و او را نیز مورد عفو و بخشش قرار دهد].[2]. بنابراین در قیامت بنای خدا بر رحمت است نه عدالت، که اگر بنای بر عدالت داشته باشد، مسئله خیلی فرق می‌کند؛ اما خودِ خداوند در قرآن فرموده: بندگان را برای رحمت خلق کردم.[3]. آنچه تا اینجا بیان شد، اگرچه ارتباط مستقیم با پاسخ سوالات جنابعالی نداشت؛ اما به عنوان مقدمه‌ای برای ایجاد نگاهی درست نسبت به فعل الهی و ترسیم افق دید صحیح و روشن نسبت به مسائل خلقت، بیان گشت. با ذکر این مقدمه به سراغ پاسخ سوالات می رویم: پاسخ سوال اول: در مورد اینکه خداوند بندگان را برای عبادت و معرفت خود خلق کرده، باید به این نکته توجه فرمایید: معنای این آیه آن نیست که همه جن و انس لزوما به این هدف می رسند. این آیه در مقام آن است که به مخاطب بفهماند تو برای رسیدن به معرفت و عبادت خدا خلق شدی، پس عمر خود و وجودت را صرف چیز دیگری نکن و نمی خواهد بگوید حتما همه به این هدف نائل می‌شوند. خب برای آنکه ثقلین به چنین مقصودی نایل شوند، خدواند انبیاء را فرستاده و کتب آسمانی به آنها داده و افراد را به صورتهای مختلفی هدایت نموده است. پس راه مشخص است و هدف هم مشخص است، حال اگر افراد با اختیار خود به اندازه وسع و توان خود به این سمت نرفتند، نمی توان گفت که هدف خلقت لغو است. شما اگر مسابقه ای برقرار کردید و هدفی را مشخص نمودید و راه را برای شرکت کنندگان مشخص نمودید، در چنین فرضی اگر تعداد زیادی از شرکت کنندگان در وسط راه با وجود توانایی بر رسیدن به هدف، به امور دیگر مشغول شدند، کسی نمی تواند بگوید مسابقه و هدفش لغو بوده است. اما نسبت به افرادِ معدودی که مانند دیوانگان و مستضعفین فکری توانایی رسیدن به این هدف را ندارند، باید گفت: اولا: این افراد تعدادشان بسیار اندک است و غالب افراد بشر از نوع اول هستند که توانایی فهم دین و رسیدن به هدف را داشته و دارند و برای آنکه هدف خلقت لغو نباشد، کافی است که غالبِ جامعه هدف، واجدِ شرایط باشند. ثانیاً: خلقت این اشخاص منحصر در خلقت دنیایی آنها نیست؛ بلکه آنها پیش از این در عالم ذر بوده اند و پس از این نیز در عالم برزخ هستند، و همینکه رسیدن به هدف خلقت در یکی از عوالمِ مذکور برای آنها میسر و ممکن باشد، کافی است تا بگوییم خلقت آنها لغو نیست و ایشان نیز توانایی رسیدن به معرفت و عبادت الهی را و لو در عوالم دیگر غیر از دنیا دارند. نتیجه این شد که غالب افراد بشر اعم از انسانهای نخستین و مردم زمان پیامبران سابق و مردم زمان کنونی در هرجایی که هستند، نسبت به راه و هدف خلقت آگاه می‌شوند؛ اما این آگاهی لزوماً به معنای رفتن به سمت آن نیست؛ زیرا غالب آنها به دنبال تبعیت از هوای نفسانی هستند و آیه نیز صرفا هدف را مشخص می‌کند و نمی گوید که حتماً همه به سمت آن سوق پیدا می‌کنند. اما نسبت به افراد معدودی که توانایی طی این مسیر را در دنیا ندارند، ضمن تاکید بر کم بودن آنها، توجیهی در بالا بیان گشت. اما در مورد حسابرسی نسبت به اعمال افراد، ابتدا همانگونه که در بالا هم عرض شد، بیان می کنیم که بنای خدا این است تا با همه با رحمتش برخورد کند نه با عدالت؛ درنتیجه همه بیش از استحقاقشان از رحمت واسعه الهی بهرمند می‌شوند و کسی در آخرت طلبکار باقی نمی ماند؛    اما بدون در نظر گرفتن این مسئله، قاعده این است که اشخاص اگر در دنیا با دین حق مواجه شده باشند و دین به آنها رسیده باشد و به اصطلاح حجت بر آنها تمام شده باشد، در آخرت باتوجه به این مسئله و وُسعشان با آنها برخورد می‌شود و به حساب آنها رسیدگی می‌شود؛ اما اگر اشخاصی مستضعف بوده باشند و به جهت دیوانگی یا عدم توانایی درک حقایق یا تبلیغ سوء دشمنان از درک حق محروم بوده اند، در آخرت ضمن درک حقایق، مورد امتحان واقع شده و مسیر خود به بهشت و جهنم را انتخاب می نمایند. با این توضیح متوجه می‌شوید که همه باید امتحان بشوند، اگر این مسئله در دنیا برای افراد ممکن بود، (کما اینکه غالب افراد اینچنین هستند)، در همین نشئه راه خیر و شر را انتخاب می نمایند و اگر چنین امری در دنیا برایشان میسور نبود، در آخرت مورد آزمایش قرار می‌گیرند. اما اینکه هرکس به اندازه وُسعش مورد بازخواست قرار می‌گیرد، عینِ عدالت است، آیا می توان توقع داشت حسین رضازاده به اندازه یک بچه پنج ساله وزنه بردارد؟! اما اینکه خوش به حال کسی است که وُسعش کمتر باشد نیز حرف صحیحی نیست؛ چون از هر کسی به اندازه توانایی اش درخواست می‌شود، از کسی که وُسعش بیشتر است، خواسته نشده تا بیشتر از قدرتش کار انجام دهد تا بگوییم کسی که وسعش کمتر است، در آسایش بیشتری قرار دارد؛ زیرا با نسبت ریاضی هر کدام به یک اندازه توان مصرف می کنند. اگر بشکه ای ده هزار لیتری باشد، و هشت هزار لیتر آب بدهد، شما می گویید از هشتاد در صد ظرفیت آن استفاده شده و اگر بشکه ای هزار لیتر باشد و هشتصد لیتر آب بدهد نیز شما می گویید: از هشتاد درصد ظرفیت آن استفاده شده است. وقتی نسبت یکی باشد، تفاوت ظرفیت باعث تغییر و تفاوت نمی شود. به عبارتی آن کس که ظرفیتش بیشتر است، لازم نیست زور بیشتری بزند تا بگوییم کار او سخت تر است؛ زیرا او هم مانند سطح پایین تر از خود، باید به همان میزان که توان دارد، عمل نماید. اما اینکه در برزخ تکامل وجود دارد، نظر برخی از بزرگان بر این است که چنین چیزی در برزخ برای برخی از افراد که مقدماتش را فراهم کرده باشند، وجود دارد؛ البته نه به این صورت که عمل و تکلیف مثل دنیا در آنجا وجود داشته باشد؛ بلکه افراد به لحاظ معارف توحیدی و کمالات انسانی در آنجا رشد می‌کنند و به سمت کمال مطلوبشان سوق داده می شوند و آن هدفِ خلقتی که جنابعالی به آن اشاره فرمودید، برای بسیاری در آن عالم محقق می‌شود. در مورد شهید مطهری نقل شده که پس از شهادتشان که ایشان را در عالم رویا دیدند، فرمودند اینجا در محضر امام حسین علیه‌السلام هستیم و در کلاس توحید ایشان بهرمند می شویم. نسبت به اشخاصی که قبل از اسلام بودند نیز اگر آیه ای هم وجود نداشته باشد، مشکلی نیست؛ زیرا آنها اصلا مکلف به اسلام نبوده اند؛ بلکه هر کدام مکلف به شریعت انبیاء خود بوده اند که اگر به آن عمل می نمودند، رستگار می گشتند و لو اینکه از اسلام هیچ اطلاعی هم نمی داشتند. نسبت به زمان ظهور نیز اگرچه دینداری در آن زمان آسان تر است؛ لکن از دو نکته نباید غافل ماند: 1. برای تمام مومنین این امکان وجود دارد تا با خواندن چهل صبح دعای عهد و انتظار ظهور، رجعت خود در آن زمان را به تضمین الهی برسانند؛ درنتیجه استفاده از فضای معنوی زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، اختصاصی به اهل زمان ظهور ایشان ندارد و سایرین نیز می‌توانند آن زمان و آن موقعیت ویژه را درک نمایند. 2. بر اساس برخی از روایات، اگرچه زمان ظهور همه دیندارند و معارف بیشتر از هر زمانی نمود دارد؛ لکن کسی که در سختی های زمان غیبت و قبل از ظهور، دین خودش را حفظ کرده باشد، از فضیلت به مراتب بالاتری برخوردار است. پی نوشت: [1]. تفسیر امام حسن عسکری، ج1، ص37. [2]. بحارالانوار، ج7، ص287. [3]. هود: 119.
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 30 ارد, 1402 سوالات اعتقادی: شبهات
سلام‌علیکم امیدوارم خوشبخت و عاقبت‌به‌خیر شوید. شهادت یک اتفاق نیست. ممکن است شخصی با توپ و تفنگ به قتل برسد و شهید به‌حساب نیاید. برای رسیدن به مقام شهید نیاز به سیر و سلوک و تغییر درونی است و در بسیاری از شهدای دفاع مقدس یا مدافعان حرم این سیر و سلوک و تغییر درونی به‌وضوح دیده‌شده است. شهید از خود و خواسته‌های مادی و پست می‌گذرد و از خویشتن مهاجرت می‌کند، سپس با آمادگی درونی که پیداکرده است، آماده جهاد درراه خدا می‌شود. دقت کنید که جهاد عرصه بسیار وسیعی دارد، برای مثال تحمل درد و سختی زایمان و فرزندآوری اجری بسیار بالا دارد و مجاهدت درراه خدا و دارای اجر شهادت است، همچنین حفظ پاک‌دامنی و مبارزه با وسوسه شیطان چنین اجری دارد. پس از مرحله شروع مجاهدت نیاز به استقامت و مداومت وجود دارد. شهادت مقامی بلند است که بدون استقامت و تداوم به‌راحتی نصیب هر انسانی نمی‌شود. اگر انسانی بخواهد شهید شود باید درراه مجاهده خویش خسته نشود و تا آخرین لحظه مقاومت کند. سردار شهید سلیمانی رضوان‌الله‌علیه در سخنرانی در استان گیلان به‌خوبی این مراحل سه‌گانه را توضیح داده‌اند. در تمام این مراحل سعی شود که اخلاص درراه خدا حفظ شود. موفق باشید. ان شاء الله خداوند ما و شما را برای رسیدن به مقام شهادت یاری کند. برای اطلاع بیشتر می‌توانید به پیوند زیر مراجعه کنید: https://btid.org/fa/news/231079
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 16 اسف, 1401 سوال اعتقادی: ولایت فقیه درحیطه علم کلام است یا علم فقه؟؟
با سلام مجدد خدمت شما کاربر محترم: دو صورت برای سوال حضرت‌عالی متصور است، گاهی دو دولت اختلافشان را به چنین دادگاه‌هایی می‌برند، گاهی یک شخص اختلافش را با شخص دیگر به این دادگاه‎‎‌ها می‌برد. درصورت اول اگر ضرورت اقتضا کند و گرفتن حق حکومت اسلامی جز بامراجعه به چنین دادگاهی امکان پذیر نباشد، با اجازه ولی فقیه مشکل حل می‌شود. اما اگر اختلاف بین دو شخص باشد: در صورتی که شخص بتواند در دادگاه مورد تایید ولی فقیه در کشور اسلامی به حقش برسد باید به این کار اقدام نماید، اما اگر چنین چیزی ممکن نبود، می‌تواند برای رفتن به دادگاه‌های موجود در کشورهای دیگر از مرجع تقلید خود اذن بگیرد و این اذن برای خارج شدن از حکم طاغوت کفایت می‌کند. به تعبیری ابتدا حکم را از حاکم عادل که مورد تایید امام معصوم است دریافت نماید و پس از آن برای دریافت حقش به دادگاه موجود در کشورهای غربی مراجعه نماید. البته این درصورتی است که واقعا حق با او باشد، ولی اگر حق با او نباشد، مراجعه به حاکم طاغوت درهرصورت جایز نیست.
تصویر علیرضا خاتم علیرضا خاتم 16 اسف, 1401 سوال اعتقادی: شبهه آیه ۱۰۴ سوره انبیاء
با سلام خدمت شما کاربر محترم: آیه شریفه هیچ دلالتی بر نوع آفرینش ابتدایی آسمان ندارد تا با آیه سوره دخان مورد مقایسه قرار گیرد؛ بلکه از چگونگی برچیده شدن آسمان در روز قیامت و دوباره پدید آمدن خلق پس از نابود شدن سخن می‌گوید. به تعبیر دیگر مضمون آیه شریفه به زبان ساده این است: «روز قیامت روزی است که ما صفحه آسمان را با آنچه در آن قرارگرفته چون طومار نامه جمع می‌کنیم و  همه‌چیز در ضمن این جمع شدن از بین رفته و نابود می‌شود. پس‌ازآن دوباره این مخلوقات از بین رفته را همان‌گونه که از ابتدا خلق کرده بودیم بازمی‌گردانیم تا امر حساب‌وکتاب آنها را پی بگیریم چراکه ما به چنین چیزی وعده داده‌ایم و به آن عمل خواهیم کرد». درنتیجه آیه ناظر به این معنا نیست که بگوید: آسمان در ابتدا چون طوماری جمع شده بود که پهنش کردیم، روز قیامت آن را دوباره به‌صورت همان طومار جمع شده درمی‌آوریم، تا شما آن را با آیه سوره دخان -که آسمان را در ابتدای خلقتش مانند دخان تصویر می‌کند- مقایسه نمایید. جهت مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://btid.org/fa/book/134431

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 571