مطالب دوستان زاهدی مقدم محمد

تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 22 اسف, 1402 پسرم خیلی زود عصبانی میشه واسترس داره
با سلام وادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند. از اعتمادی که به مجموعه پاسخ گویی ما داشتید سپاسگزارم. با توجه به اهمیت سوال شما در دو مرحله پاسخ می دهم. مرحله اول: روانشناسی تربیتی کودکان زیر هفت سال، مراقبتها و نیازهای آنان. کودکان هدایای زیبای خداوند وامانات الهی هستند که خداوند آن‌ها را مایه برکت و رحمت و آرامش در زندگی ما قرار داده است. ازاین‌رو توجه و رسیدگی به آنان و همت گماشتن در تربیت صحیح آنان علاوه بر اجر معنوی در تربیت و شکل‌گیری شخصیت آنان مؤثر و مورد اهمیت است. آنان قبل از تولد به ‌واسطه مادر در امنیت کامل هستند اما با تولدشان امنیت آنان به خطر می‌افتد زیرا که زبان ندارند تا از خود دفاع کنند و نیازهایشان را بیان نمایند بنابراین نیازمند کسی هستند که بتواند به‌طور دقیق، حساس، منظم و دلسوزانه از آنان حمایت‌های لازم احساسی، عاطفی، تغذیه‌ای و تربیتی را داشته باشد که در اصطلاح مشاورین به او سمبل امنیت کودک می‌گویند و او کسی نیست جز مادر؛ بنابراین مادر ایمن مادری است که چهار ویژگی داشته باشد. 1. حضور فیزیکی چراکه فرزندان بالباس، بدن و عطر تن مادر و ضربان قلب او آرامش میابند. 2. حضور عاطفی مادر. مادر ایمن علاوه بر شیردهی برای کودکان خود لالایی می‌خواند و آنان را در آغوش می‌گیرد و به آن‌ها محبت می‌کند؛ بنابراین نقش عاطفی مادر از نقش تغذیه‌ای او بااهمیت‌تر است. 3. مادر خودش مادر بشد نه دیگری اینکه مادرتا دوسالگی خودش مادر باشد نه اینکه به دلیل شغل یا بی‌حوصلگی پرستار بگیرد یا مادربزرگ یا خاله و عمه‌ها نقش او را بازی کنند. یکی از اشتباهات رایج والدین بخصوص مادرها و البته از نگرانی های آنان نیز هست مربوط به زمانی است که کودک بخشی از روز یا هفته را در کنار پدربزرگ یا مادر بزرگ خود می گذرانند. برخی خانمها به علت مشغله و گرفتاری های شغلی  متاسفانه فرزندان خود را راهی مهدکودک هاکرده یا پای یک پرستار خونگی به میان می آید یا این که از خواهر یا مادر خود می خواهند در تایمی که مادر نیست از بچه او مراقبت نمایند. با این کار شاید به ظاهر توانسته باشند امنیت جسمس او را فراهم نمایند اما امنیت روحی و روانی کودک را به مخاطره می اندازند. به این بیان که پدر ومادر کودک دوست دارند بچه خود را به روش تربیتی باب میل خود تربیت نمایند اما این در حالی است که پدر یا مدر بزرگ ها به علت شیرینی نوه او را آزاد می گذارند و روش سو استفاده کودک را فراهم می نمایند. از سوی دیگر کودک با دو نوع روش تربیتی کاملا متضاد مواجهه می شود و طبیعتاً کودک روش سهل گیرانه را بیشتر می پسندد. بنابراین والدین برای اینکه بتوانند به روش خود کار کنند با مشکل دو قطبی در فرزند خود مواجه می شوند. 4. حضور منظم او در ساعات غذا، بازی و خواب که فوق‌العاده مهم است.  این چهار ویژگی و تأمین نیازهای کودکان توسط والدین به روش طبیعی و به‌اندازه و به‌موقع و به‌جا باعث می‌شود فرزندی مقتدر، مسئولیت‌پذیر، با اعتمادبه‌نفس و خلاق تربیت نموده و به جامعه تحویل دهد. مرحله دوم : دلایل ترس، عصبانیت  و اضطراب و استرس  در کودکان عوامل زیادی می تواند در بوجود آمدن ترس و اضطراب  و استرس کودکان از قبیل : می توانند نقش داشته باشند که آثار آنها به صورت بروز ترس، و خشم و عصبانیت در آنان باشد و رفتارهای چون دندان قریچه در خواب و بیداری، ناخن جویدن و علائمی دیگر خود را نشان بدهد. در خصوص دندان قریچه دلایل زیادی می تواند داشته باشد اما دلیل اصلی آن همچنان ناشناخته است. با این حال به نظر می‌رسد که عوامل فیزیکی و روان‌شناختی در این امر دخیل هستند. از مهم‌ترین علل دندان قروچه در کودکان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 1.  درد برخی از کودکان، درد زیادی را در اثر عفونت‌ها مانند عفونت گوش یا دندان درد تحمل می‌کنند. در چنین شرایطی، دندان قروچه روشی برای کاهش درد به شمار می‌آید. 2. دندان‌های نامرتبشکل و طرح دندان‌های ما به گونه‌ای است که هنگام بسته شدن دهان، فک بالا و پایین به طور کامل روی هم قرار می‌گیرند. اگر دندان‌های فرزندتان نامرتب باشد، فک‌ها فیکس نشده و دندان قروچه ایجاد می‌شود. 3. مشکلات جسمی و مصرف داروها کمبود آب، سوء تغذیه، حساسیت، مصرف برخی از داروهای آنتی سایکوتیک، بیماری‌هایی مانند فلج مغزی و حتی بیش فعالی نیز می‌توانند دندان قروچه در کودکان را ایجاد کنند. 4. مشکلات روان‌شناختی دندان قروچه در کودکان می‌تواند نشانه‌ای از استرس و اضطراب باشد. کودکان در معرض فشارهای مختلفی هستند و حتی با یک فریاد والدین، دچار استرس می‌شوند. فشارهای مدرسه یا ترس نمره پایین نیز می‌تواند باعث دندان قروچه شود. همه موارد ذکر شده با مراجعه به پزشک و انجام آزمایش به دلایل آن دست یافت. مواجهه با استرس و شرایط استرس‌زا یک واقعیت زندگی برای کودکان و بزرگ‌سالان است بنابراین تا حدودی امر طبیعی است و به صورت بسیار نادری نیز برای تولید هیجانات نیز مفید می باشد. یکی از اشتباهات رایج این است که مشکلات را تعمیم می دهیم؛ به این بیان در خصوص همین استرسی که موضوع بحث ما است والدین استرس کودکان را با استرس در بزرگ سالان یکی می دانند این در حالی است که استرس کودکان همواره شبیه به استرس بزرگ‌سالان نیست اما می‌توان مثل بزرگ‌سالان با روش‌های سالم استرس را مدیریت نمود.  در واقع استرس هر شخص چه کوچک، چه بزرگ متناسب با تیپ شخصیتی  و مزاجیی که دارد دز افراد متفاوت است و در  هر کس به روش خاصی بروز می کند. بررسی دلایل مختلف  وجود استرس در کودکان 1.والدین کمال گرا و ایده ئالیست والدین کمال گرا و ایده ئالیست به دلیل بالا بودن سطح انتظاراتشان باعث بروز استرس در فرزندان خود می شوند. 2. تیپ شخصیتی و مزاجی خود کودک : گاهی اوقات خود کودک به دلایل تیپ شخصیتی که دارد ممکن است کمال طلب یا همان کمالگرا و ایده ئالیست بودن استرس فراوانی را تجربه نمایند. متاسفانه چنین کودکانی  این استرس تا همیشه تجربه می کنند. البته می توان با چندین جلسه حضوری با روانشناس روان درمانگر از طرق مختلف ازقبیل: cbt سی بی تی کودک و نوجوان و نروفید بک دلایل آن را ریشه یابی نموده و با ارائه راه کارهای لازم و تکنیک های مربوطه از شدت آن بکاهند. 3. شرایط هورمونی و تغذیه ای: داشتن استرس در کودکان و متناسب با افکارو تغیرات هورمونی دوره های کودکی و نوجوانی تا حدودی طبیعی است. علی الخصوص این میزان تجربه استرس در کودکان و نوجوانان دختر به دلایل غلبه بعد احساسی و عاطفی و تجربه دوران سیکل ماهیانه بیشتر به چشم می خورد. لازم است که فرزندان را در این سنین بیشتر درک نماییم و به شرایط روحی و جسمی و تغذیه ای انان توجه بیشتری داشته باشیم. 4. تنشها و اختلافات خانوادگی برای فرزندان تنش‌های خانگی یکی از دلایل اصلی استرس است. اختلافات و مشاجرات مداوم والدین  و در حضور بچه ها و طلاق از دلایل مهم بروز استرس در کودکان است. زندگی کردن با والدین پرخاشگر، نامادری و ناپدری و یا نقل مکان کردن و مهاجرت استرس‌هایی هستند که منشأ آن‌ها خانواده است. یکی دیگر از منابع استرس کودکان، مدرسه است. مسائلی همچون مشکل در دوست‌یابی، مواجهه با همکلاسی های  قلدر و یا مشکلات درسی و ناسازگاری با معلم از مشکلات رایج کودکان در مدرسه محسوب می‌شوند. هرچه کودکان بزرگ‌تر می‌شوند منابع استرس آن‌ها نیز بیشتر می‌شود. در نوجوانان استرس‌های بیرون از خانه نقش پررنگ‌تری نسبت به استرس‌های خانگی دارد. مدرسه مثل دوران کودکی همچنان یکی از مهم‌ترین مسائل استرس‌زا برای نوجوانان است. مطالعات بیانگر این است که استرس در میان نوجوانان بسیار شایع است و نظرسنجی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که ۸۳ درصد نوجوانان مدرسه را کانون اصلی استرس خود می‌دانند. اما منبع استرس تنها به مدرسه محدود نمی‌شود. مسائل اجتماعی مانند خشونت در جامعه،فیلم های خشن، شبکه های اجتماعی بدون نظارت نیز از منابع مهم استرس هستند. کودکان چون قادر نیستند مثل بزرگ‌سالان احساسات خود را بیان کنند و بیشتر اوقات با بدخلقی و عصبانیت استرس خود را بروز می‌دهند. کودکان و نوجوانان پراسترس، زودتر از کوره در می‌روند و بیشتر نزاع می‌کنند. علائمی چون : زودرنجی و خشم، تغییرات  رفتاری، اختلالات خواب، تغییرات تغذیه‌ای وعلائم فیزیکی و هورمونی از علائم استرس در آنان است که به طرق مختلفی ظاهر می‌شوند . پیشنهادات جهت درمان استرس کودکان 1. مدیریت و نظم در خواب باکیفیت خواب برای تجدیدقوای ذهنی و جسمی ضروری است. پزشکان برای کودکان ۶ تا ۱۲ سال، ۹ تا ۱۲ ساعت خواب شبانه و برای نوجوانان ۸ تا ۱۰ ساعت خواب توصیه می‌کنند. از ساعت 9 شب به بعد قبل از خواب لازم است که استفاده از تلویزیون و موبایل محدود شود.چرا که باعث اختلال و بدخوابی می شود  2. ورزش  ورزش، هورمون اندورفین را در بدن ترشح می‌کند که باعث ایجاد حس خوب در بدن می‌شود. همچنین ورزش اثرات منفی استرس را کم می‌کند. ورزش خلق‌وخو را بهبود می‌بخشد و به افزایش اعتماد به نفس کمک می‌کند. 3. گفتگو بیان کردن احساسات صحبت کردن درباره موقعیت‌های آزاردهنده در حضور فرد معتمد، به کودکان و نوجوانان در کاهش استرس و پیدا کردن راه‌حل کمک می‌کند. 4. تفریح وپارک و کوهنوردی 5. نوشتن احساسات نوشتن احساسات در کاهش استرس و سلامت روانی مفید است. نوشتن در مورد احساسات مثبت، جنبه‌های خوشایند زندگی، نعمت‌ها و شکرگزاری در کاهش علائم اضطراب مؤثر است.  چنانچه بازهم در این زمینه سوالی داشتید می توانید در ادامه همین پست ارسال نمایید. موفق باشید
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 20 اسف, 1402 پسرم بسیار پر خاشگر و فریادهای بلند می زنه
با سلام وادب و احترام مجدد خدمت شما کاربر ارجمند. از حسن و اعتماد مجددتان خرسند و سپاسگزاریم. با توجه به اهمیت سوالتان در دو مرحله پاسخ میگوییم. مرحله اول: دنیای روانشناختی دوران نوجوانی مرحله دوم پیشنهادات و پاسخ به سواتلات احتمالی به نظر می‌رسد برای اینکه بتوانیم ارتباط بهتری با نوجوانان بگیریم باید بیشتر دنیای آنها و نیازها و علایق آنها را بشناسیم. قطعا ذائقه آنها برخلاف ذائقه مابزرگترها است و متاسفانه والدین به اشتباه سعی دارند که دنیای فرزند خود را با دنیای خودشان مطابقت بدهند که کاری دشوار و تا حدودی غیر ممکن است. بنابراین باید دنیای آنها را بشناسیم و با آنها با مهر و محبت و با صبر و حوصله و البته مطابق دستورالعملهایی که در پاسخ قبل داده شده و در ادامه در این پاسخ به گوشه دیگری از آنها اشاره خواهیم داشت توجه و دقت بیشتری داشته باشند.  دنیای نوجوانان دنیای تغیرات و خلق و خوهای متفاوت است آنها فکر می کنند دیگر بزرگ شده اند و نیازی به نصیحت ندارند بنابراین به دلایل تغییرات خلقی و هورمونی به شدت از نصیحت شدن و سخنرانی دیگران به خصوص والدین فراری اند از این رو سعی کنید بیشتر از اینکه صحبت کنید به حرف نوجوانتان گوش دهید. البته این  یک امر بدیهی است که نوجوانان هنوز به راهنمایی ،نصیحت و نگرانی والدین  نیاز دارند، اما والدین باید بدانند که آنها دیگر بزرگ شده اند و احساس غرور و استقلال دارند. آنها به شدت و در حد مرگ از اینکه در جلوی دوستان و آشنایان توسط والدین خود سرزنش و نصیحت یا توبیخ شوند متنفرند. بنابراین بپذیریید که بزرگ شده اند و  به شیوه ای بزرگسالانه تر، با بحث، مذاکره و تفاهم با آن رفتار کنند. هنگامی که با آنها  صحبت می کنید، سعی کنید کوتاه و ساده حرف بزنید و حرف های خود را تکرار نکنید. موقعی که با آنها کاری دارید با کلمه آقا یا خانم صدایشان بزنید (علی آقا ، فاطمه خانم) همچنین سؤالات نوجوان خود را بشنوید. قبل از اینکه موارد دیگری از انواع پیشنهاد دیگر را خدمت شما ارائه بدهم ذکر چند نکته که در سوال دومتان به آنها اشاره نمودید را پاسخ می‌دهیم. درخصوص این بخش از سوالتان که اشاره داشتید منظور از باج ندادن به این بیان است که فرزندان زمانی که متوجه بشوند والدینشان به خاطر داد و بیدادی که می کنند منفعل می شوند و هر چیزی که بگویند گوش می‌دهید ؛ از اینجا به بعد نقطه ضعف شما را می فهمد و از این رفتار خود برای رسیدن به خواسته های مستبدانه خود بهره گیری می کند بنابراین در برابر خواسته های نامعقول و مستبدانه آنان باج ندهید چرا که به مراتب بدتر خواهد شد. در خصوص عواقب رفتاری نیز باید بداند این رفتارهایش باعث ناراحتی و فشارهای خانواده می شود و ممکن است اگر بخواد ادامه بدهد همین مقدار کمک و پول توجیبی و یا حمایت خانواده را از دست خواهد داد.درخصوص رفتارهایی که با خونسردی  با ایشان رفتار می کنید خوب است اما باید بفهمد که این رفتار شما و پدرشان به خاطر ترستان از او نیست بلکه به خاطر احترامیه که پیش شما دارد.  فرزندان نیازمند حمایت های عاطفی، احساسی، مالی، و شخصیتی  والدین خود هستند. شاید به دلایل  ضعف مالی نتوانید فرزندانتان را حمایت لازم بکنید اما سایر حمایت هایی که ذکر شد نه هزینه ای دارد و نه مالیاتی..آنها را از محبت و عشق و آرامش سیراب نمایید. ادامه دارد....
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 20 اسف, 1402 پسرم بسیار پر خاشگر و فریادهای بلند می زنه
مرحله دوم : پیشنهادات پیشنهادات جدید در خصوص نحوه رابطه با نوجوانان 1. بیشتر از آنکه صحبت کنید، گوش دهید. سخنرانی ها هرگز جواب نمی دهند. هیچ کس آنها را دوست ندارد. پس هنگام ارتباط با نوجوان خود مانند: سخنران ها نباشید و مدام سخنرانی نکنید. نوجوانان می خواهند شنیده شوند حتی اگر با آنها موافق نباشید، آنها می خواهند بدانند که دیدگاه شان را درک می کنید و احساسات آنها را نادیده نخواهید گرفت. شما باید بیشتر از اینکه صحبت کنید به حرف نوجوانتان گوش دهید. بدیهی است که نوجوانان هنوز به راهنمایی شما نیاز دارند، اما والدین باید به شیوه ای بزرگسالانه تر، با بحث، مذاکره و تفاهم با آن رفتار کنند. هنگامی که صحبت می کنید، سعی کنید کوتاه و ساده  حرف بزنید و حرف های خود را تکرار نکنید. همچنین سؤالات نوجوان خود را بشنوید. گاهی اوقات، اگر بتوانید به آنها کمک کنید تا از زوایای مختلف به مشکلات خود فکر نمایند، نوجوان شما خودش به تصمیم درست می ‌رسد، این دقیقا همان کاری است که شما باید به عنوان والدین به او آموزش دهید تا در بزرگسالی بتوانند آن را  انجام دهند. 2. به حداقل رساندن وضعیت های استرس زای نوجوان وقتی قرار است در طول زندگی با مسائل بسیار جدی تری مواجه باشید، احساس همدردی به قرار ملاقات لغو شده نوجوان، بروز آکنه یا معلم بداخلاق، ممکن است برای شما چندان اهمیتی نداشته باشد. با این حال، اگر واقعاً می‌خواهید نوجوان خود را تشویق کنید تا با شما صحبت کند، باید تشخیص دهید که چه زمانی احساس می‌کند یک موقعیت اضطراری دارد. این چالش ها برای او، بسیار اهمیت دارد. ادراک متقابل، تفاوت بزرگی ایجاد می ‌کند. اگرچه ممکن است مشکلات آنها برای شما بی ‌اهمیت به نظر برسند، اما برای نوجوان شما، مانند رویدادهای مهم زندگی هستند. تلاش برای ارائه دیدگاه خود، فقط باعث می شود نوجوان شما احساس کند که آنها را درک نمی کنید. اگرچه ممکن است دیدگاه شما به واقعیت نزدیک‌ تر باشد، اما گاهی رفتار والدین با نوجوان باعث می‌ شود، نوجوان شما احساس بی‌ اهمیتی، سوء تفاهم و انزوا کند. در عوض، به آنها کمک کنید تا راه حل هایی را برای مشکل خود، هر چند کوچک، ارائه دهند. این می تواند مهارت های حل مسئله آنها را بهبود بخشد و در عین حال، نگرانی را برای وضعیت خود ابراز نمایند. 3. عدم سرزنش نوجوان یکی از آفات بهبود کیفیت در ارتباط با نوجوان، سرزنش و طعنه زدن است. اگر نوجوانتان با مشکلی به سراغ شما بیاید و شما به او بگویید که این تقصیر توست، فقط فرزندتان را از خود دور خواهید کرد. در این شرایط، به طور کامل مکالمه شما را متوقف می کند. اگر با موقعیتی مواجه شدید که نوجوان به شما می گوید از رفتار شخص دیگری ناراحت است، رفتار طرف مقابل را توجیه نکنید. در عوض، به سادگی به آنها گوش دهید تا احساسات خود را بیان کنند. اگر واقعاً احساس می ‌کنید که نوجوانتان مقصر است، سعی کنید برای راهنمایی غیر مستقیم او، سؤال متفاوتی بپرسید. مثلا بپرسید اگر می ‌توانستی این کار را دوباره تکرار کنی، آیا کاری متفاوت انجام می ‌دادی؟ 4. عدم تایید و واکنش سریع !! سریع ترین راه برای جلب نظر نوجوان، عدم ابراز نارضایتی، قضاوت یا وحشت والدین است. به یاد داشته باشید که نوجوانان، اغلب چیزهایی را برای ایجاد هیجان می گویند، اما لزوماً به این معنی نیست که آنها را ادامه خواهند داد. هر چه نوجوانتان به شما می گوید، آرام باشید. در واقع حفظ آرامش در رفتار والدین با نوجوان بسیار اثرگذار و کمک کننده خواهد بود. قبل از اینکه حتی یک کلمه بگویید، روی شنیدن کامل داستان نوجوان خود و درک افکار او تمرکز کنید. سوال بپرسید تا نشان دهید که گوش می دهید و مطمئن شوید که کل داستان را می دانید. هنگامی که آماده به اشتراک گذاشتن نظر خود هستید، از به کار بردن جملاتی که با شما شروع می شوند، خودداری کنید.  این باعث می شود نوجوان شما حالت تدافعی پیدا کند. از جملات «من» برای بیان افکارتان استفاده کنید. 5. به نوجوان در حل مشکلاتش کمک کنید! درست است که تماشای فرزندتان، هنگام مواجهه با مشکلی دشوار است، اما نباید مشکل را برای او حل کنید. برای اینکه آنها را برای بزرگسالی آماده کنید، باید اجازه دهید تا آنها یاد بگیرند که چگونه مشکلات را خودشان حل کنند. اگر مهارت های حل مسئله را به نوجوان خود آموزش نداده اید، وقت آن است که برای این کار اقدام کنید. به نوجوان خود اجازه دهید تا احساسات خود را بیان کند و به او کمک کنید تا راه حل های طوفان فکری را ارائه دهد. 6. موانع ارتباط موثر با نوجوان ارتباط موثر با نوجوان برای بسیاری از والدین دشوار است. برخی از موانعی که برای بهبود ارتباط والدین و فرزندان وجود دارد، عبارتند از: 1. عدم توجه درست به نوجوان در امور مختلف زندگی 2. عدم توجه به خواسته های نوجوان 3. مقایسه ی مداوم آن ها با سایرین 4. بازجویی کردن و پرسیدن سوالات مکرر از نوجوان 5. سرزنش کردن مداوم فرزندان 6. اهمیت ندادن به استقلال طلبی در نوجوان  7. با نوجوان عصبی چطور برخورد کنیم؟ یکی از چالش هایی که هر والدینی با آن مواجه می شود، پرخاشگری نوجوان است. اما با رویکردهای صحیح می‌ توان این موقعیت را مدیریت کرد. در ادامه چند راهنمایی برای برخورد مؤثر با نوجوانان عصبی آورده ایم. 1. حفظ آرامش:  در مواجهه با نوجوان عصبانی، خود را آرام و متمرکز نگه دارید. تنش و خشم ممکن است شما را به وضعیت ناپایداری تمایل دهد، اما سعی کنید آرام باقی بمانید. 2. گوش دادن فعالانه:  به نظرات و احساسات نوجوان توجه کنید و به او فرصت بدهید تا صحبت کند. شنیدن و درک مشکلات او می‌ تواند به تسکین و افزایش اعتماد او کمک کند. 3. اظهار همدردی:  نشان دادن همدردی و احساساتی بودن نسبت به نوجوان می‌ تواند او را تسکین دهد. با اظهار همدردی، او را درک کنید و به او نشان دهید که به مشکلاتش اهمیت می‌ دهید. 4. کنترل خشم:  توصیه می‌ شود که در برابر نوجوان عصبانی هیچگاه خشمگین و عصبانی نشوید. به جای آن، با حفظ آرامش خود، سعی کنید به او نشان دهید که مشکلاتش را جدی می‌ گیرید. 5. ارائه راه حل‌ ها:  پس از شنیدن مشکلات نوجوان، به او کمک کنید تا راه حل‌ های ممکن را بررسی کند. با همکاری به دنبال راهکارهای موثر برای مشکلاتش بگردید. 6. احترام به حریم شخصی:  به حریم شخصی نوجوان احترام بگذارید و بدانید که اجبار و تهدیدها می‌ تواند وضعیت را بدتر کند. نهایتاً، در ارتباط با نوجوان عصبانی، بهتر است صبور بوده و رابطه احترام‌ آمیزی را حفظ کنید. به او فرصتی بدهید تا درک کند که شما به عنوان یک مشاور و حامی در کنار او هستید و آماده‌ اید تا به او کمک کنید. رفتار صحیح والدین با نوجوانان باید به چه صورتی باشد؟ 1. دوست خوبی برای نوجوان باشید 2. نوجوان را مسئول کنید. 3. از محدود کردن نوجوان دست بردارید 4. از ستایش درماندگی دست بردارید 5. احساس مالکیت نوجوان را نداشته باشید چطور می توان روابط والدین و نوجوان را بهبود بخشید؟ 1. اطلاعات خود را از دوران نوجوانی بالا ببرید 2. بیش تر از آنکه صحبت کنید گوش دهید 3. موقعیت های استرس زای نوجوان را به حداقل برسانید 4. هرگز نوجوان را سرزنش نکنید چنانچه بازهم در این زمینه سوالی داشتید می توانید درادامه همین پست بفرستید. موفق باشید
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 19 اسف, 1402 مرا راهنمایی کنید تا پسرم مثل خودم دچار مشکل نشه
با سلام وادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند. از حسن توجه تان به مرکز اندیشه برتر سپاسگزاریم. کودکان هدایای زیبای خداوند وامانات الهی هستند که خداوند آن‌ها را مایه برکت و رحمت و آرامش در زندگی ما قرار داده است. ازاین‌رو توجه و رسیدگی به آنان و همت گماشتن در تربیت صحیح آنان علاوه بر اجر معنوی در تربیت و شکل‌گیری شخصیت آنان مؤثر و مورد اهمیت است. در ابتدا باید مقدمه‌ای در این خصوص و  علل و عوامل پیدایش رفتارهای  نوجوان در این سنین می پردازیم  و در انتها پیشنهادات لازم ارائه نماییم.  در ابتدا به بررسی ععل عوامل حواس‌ پرتی در کودکان و نوجوانان می پردازیم تا معلوم بشود  که چرا بچه‌ها حواس‌ پرت می‌شوند؟ در وهله اول جای هیچ نگرانی وجود ندارد و برخی رفتارها در سنین ابتدایی کودکان امری طبیعی است. اما از آنجایی که اشاره به شرایط مشابه خودتان نیز داشتید در اینکه آیا از طریق وراثت انتقال گرفته باشد اگر چه دور از ذهن و امر بعیدی نیست اما نمی توان هم به ضرس قاطع به کودکان در این سن برچسب زد.  اما دانستن این نکته نیز خالی از اشکال نیست که عواملی چون اضطراب مادر در دوران بارداری و شیردهی و برخی رفتارهای والدین  می تواند تاثیر مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار و روحیه و روان کودکان بگذارد. برای این کار باید ببینید آیا سایر فرزندانتان نیز چنین شرایط ی را درند یا خیر؟ همانطور که اشاره نمودم جایی نگرانی وجود ندارد چرا که معمولاً توانایی‌ها، توجه و تمرکز از کودکی تا بزرگسالی بهبود پیدا می‌کند و بچه‌ها کم‌کم یاد می‌گیرند محرک‌های غیر مهم را نادیده بگیرند و روی کار موردنظرشان متمرکز شوند. با این وجود حواس‌ پرتی برای تمام سنین اتفاق می‌افتد و می‌تواند درجات مختلفی داشته باشد. در واقع شدت آن متناسب با علت حواس‌ پرتی می‌تواند تغییر کند تاجایی که  هر چه شدت بالا برود از حواس‌ پرتی بیمارگونه‌ای رنج می‌برند و با اختلالاتی مانند بیش‌فعالی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.برای اثبات این که ببینیم آیا کودک ما بیش فعالی دارد یا خیر باید به صورت حضوری به روانشناس متبحر و متخصص کودکان مراجعه نمایید تا از طریق بالینی و حضوری به مشاهده رفتارهای کودک و از طریق تست هایی که از او میگیرد و همچنین از طریق نوروفیدبک اختلالات احتمالی او شناسایی و درمان شود. به نظر می‌رسد که امروزه بسیاری از دانش‌آموزان نسبت به نسل‌های قبلی توانایی تمرکز کمتری دارند یا حواس‌ پرت‌‌تر هستند؟ این مشکل به‌نظر ساده در تمرکز می‌تواند به شیوه‌های مختلف بر عملکرد بچه‌ها در مدرسه و خارج از مدرسه تاثیر مخربی بگذارد. برای درک این‌که چه چیزی باعث این مشکل در کودکان نسل امروز می‌شود، باید به علت حواس‌ پرتی در کودکان نگاه کنیم. از آن‌جایی که مشکل توجه به‌طور گسترده با بیش‌فعالی مرتبط است، این دلیل اولین چیزی است که معلمان، والدین و پزشکان به آن مشکوک می‌شوند. در صورتی که تعدادی احتمال دیگر وجود دارد که منجر به مشکلات توجه یا حواس‌ پرتی در بچه‌ها می‌شود. درادامه مجموعه عواملی احتمالی ای که می تواند در حواس پرتی کودکان نقش داشته باشد را بیان میکنیم و در انتها راه کارهای لازم را ارائه می دهیم. 1. داشتن اضطراب، ریشه  و مادر مشکلات حواس‌ پرتی کودکان است. کودکی که به نظر می‌رسد حواس‌ پرت است، می‌تواند اضطراب‌هایی داشته باشد که معلمان و حتی والدین از آن بی‌خبرند. برای مثال  اضطراب جدایی در کودکان می‌تواند باعث شود که آن‌ها در زمان‌های جدایی از والدین مثل مدرسه یا مهدکودک نتوانند روی تکالیف خود تمرکز کند. برخی از بچه‌ها اضطراب حضور در جمع یا عملکرد خوب را دارند همین موضوع علت حواس‌ پرتی کودکان به شمار می‌رود. عکس‌العمل این کودکان ممکن است رفتارهای اجتنابی‌ مانند مقاومت در برابر رفتن به مدرسه یا پنهان‌کردن خود از معلم باشد. 2. وسواس فکری-عملی عامل مهمی برای حواس‌ پرتی کودکان است کودکان مبتلا به وسواس نه تنها افکار وسواسی دارند، بلکه احساس می‌کنند برای جلوگیری از اتفاقات بد باید اعمالی را انجام دهند. علائم وسواس فکری در کودکان مانند فکرکردن دائمی به شستن دست‌ها ممکن است باعث حواس‌ پرتی کودک شود. همچنین احتمال دارد به علت این افکار وسواسی کودک سر کلاس درس نشسته باشد، اما زمانی که معلم او را صدا می‌زند نتواند به سوال پاسخ دهد. در این موقعیت‌ها شاید کودک حواس‌ پرت و بی‌توجه به نظر بیاید اما علت حواس‌ پرتی او وسواس فکری است.  از آن‌جایی که کودکان مبتلا به وسواس فکری-عملی اغلب از علائم خود خجالت می‌کشند، ممکن است افکار یا اعمال خود را از دیگران پنهان کنند. 3. تجارب استرس زا شرایط محیطی خانواده و روابط بین والدین تاثیر به سزایی در رفتارهای کودکان دارد. کودکانی که شاهد خشونت یا سایر تجربیات آزاردهنده بوده‌اند بخصوص اگر شاهد کتک خوردن مادر خود توسط پدر یا بیاحترامی آزاردهنده به مادر خود باشند بشدت اعتمادبه نفس و عزت نفسشان پایین آمده و تاثیرروانی بر روی شخصیت کودک بگذارد تا جایی که ممکن است  درحواس پرتی  مشکل داشته باشند و احساس ناامنی مداومی داشته باشند که جزو مهم‌ترین دلایل حواس‌ پرتی کودکان به‌شمار می‌رود. چنین شرایطی باعث می‌شود کودکان به هر محرکی بیش‌ازحد واکنش نشان دهند و حواس‌ پرت به‌نظر برسند.  4. اختلالات یادگیری از بزرگ‌ترین دلایل حواس‌ پرتی  است خیلی از اوقات کودک در مدرسه کارهایی مثل یادگیری الفبا یا خواندن و نوشتن را نمی‌توانند انجام بدهند و معلمان یا والدین آن‌ها را حواس‌ پرت می‌نامند. در صورتی که ممکن است علت حواس‌ پرتی کودکان یا دلیل این مشکل، اختلال یادگیری‌ای به‌نام نارساخوانی باشد. در این مواقع کودک از این‌که نمی‌تواند کاری را انجام دهد که بچه‌های دیگر می‌توانند به‌سادگی انجام دهند، ناامید می‌شوند یا احساس شرم می‌کنند.  همچنین در اختلال یادگیری ریاضی، چون کودک نمی‌تواند محاسبات را یاد بگیرد ممکن است از حواس‌ پرتی‌هایی استقبال کند که به او اجازه می‌دهد به چیز دیگری فکر کند یا از تکمیل تکلیف اجتناب کند. مشکلات پردازش شنوایی می‌تواند باعث شود کودک برخی از آن‌چه معلم می‌گوید را از دست بدهد، حتی اگر در حال گوش‌دادن باشد، به نظر می‌رسد که حواسش پرت است و توجه نمی‌کند.  5. اختلالات در خواب باعث کمبود خواب و حواس‌ پرتی کودکان می شود. یکی از خصوصیات مادر ایمن در تربیت فرزند این است که در هرکجای دنیا که باشد باید نسبت به سه اصل مهم خواب، بازی و تغذیه در آرامش کودک خود توجه و دقت لازم را داشته باشد.خوابیدن بخش مهمی از برنامه روزانه هر کودک است. خواب خوب شبانه می‌تواند در فعالیت‌های ذهنی و شناختی معجزه کند و به همین دلیل اهمیت خاصی برای کودکان که در سن یادگیری هستند، دارد. یک کودک بسته به سنش بین ۸ تا ۱۲ ساعت خواب در روز نیاز دارد.  کمبود خواب علاوه بر آثار مخرب دیگر، علت مهم حواس‌ پرتی کودکان به‌شمار می‌آید. روانشناسان کودک پیشنهاد می‌کنند که والدین برنامه‌ای برای تنظیم خواب کودکان   در نظر داشته باشند و مطمئن شوند فرزندشان هر روز به اندازه کافی می‌خوابد. 6. رژیم غذایی نادرست ممکن است منجر به حواس‌ پرتی کودکان شود خوراکی‌هایی مانند بلغور، جو دوسر، نان سبوس‌دار، شیر همراه با غلات و غذاهای غنی از کربوهیدرات‌های پیچیده به آرامش بدن کمک می‌کنند و باعث به خواب رفتن کودک می‌شوند. از سوی دیگر، نوشیدنی‌های غنی از کافئین مانند چای، قهوه و نوشابه‌ها به بدن انرژی می‌دهند و باعث می‌شوند کودک شما بیدار بماند. به‌طور خلاصه، رژیم غذایی نادرست منجر به عدم تمرکز در کودکان و نوجوانان شده و به‌عنوان علت حواس‌ پرتی کودکان شناخته می‌شود. بنابراین مهم است که والدین به برنامه‌غذایی کودک توجه ویژه‌ای نشان دهند.  7. استفاده افراطی از موبایل و شبکه مجازی استفاده افراطی بچه‌ها از این ابزارها می‌تواند تاثیرات مخربی مثل حواس‌ پرت‌شدن را ایجاد کند. در حالی که استفاده قانونمند و دارای هدف در کاهش مضرات موبایل برای کودکان موثر است و می‌تواند منجر به توسعه فعالیت‌های شناختی آن‌ها شود.  حال این سوال پیش می آید که آیا علت حواس‌ پرتی کودک شما بیش‌فعالی است؟ متاسفانه  والدین یا معلمان با دیدن یک کودک حواس‌ پرت به او برچسب بیش‌فعالی می‌زنند؛ در صورتی که تشخیص این موضوع فقط و فقط در تخصص روانشناس کودک است. نقص توجه خارج از معمول یا حواس‌ پرتی بیش‌ازحد کودکان می‌تواند یکی از سه علامت کلیدی بیش‌فعالی باشد. برخی از بچه‌ها فقط نقص‌توجه یا حواس‌ پرتی را نشان می‌دهند و دو نشانه دیگر از  علائم بیش فعالی در کودکان و نوجوانان در آن‌ها ظاهر نمی‌شود.  برای تشخیص دقیق، یک روانشناس باید اطلاعاتی را از چندین نفر که فرزند شما را مشاهده کرده‌اند، از جمله شما، سایر مراقبان و معلمان جمع‌آوری کند. بدین صورت که از والدین و معلمان خواسته شود تا مقیاس رتبه‌بندی مخصوصی را پر کنند تا ارزیابی دقیقی از فراوانی علائم داشته باشند. این رفتار باید در یک دوره طولانی ادامه یابد و در بیش از یک محیط مشاهده شود، برای مثال، هم در خانه و هم در مدرسه!  چنانچه بازهم در این زمینه سوالی داشتید می توانید درادامه همین پست ارسال نمایید. موفق باشید.
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 19 اسف, 1402 پسرم بسیار پر خاشگر و فریادهای بلند می زنه
با سلام وادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند. از حسن توجه تان به مرکز اندیشه برتر سپاسگزاریم. فرزندان ما هدایای زیبای خداوند وامانات الهی هستند که خداوند آن‌ها را مایه برکت و رحمت و آرامش در زندگی ما قرار داده است. ازاین‌رو توجه و رسیدگی به آنان و همت گماشتن در تربیت صحیح آنان علاوه بر اجر معنوی در تربیت و شکل‌گیری شخصیت آنان مؤثر و مورد اهمیت است. در ابتدا باید مقدمه‌ای در این خصوص و  علل و عوامل پیدایش رفتارهای  نوجوان در این سنین می پردازیم  و در انتها پیشنهادات لازم ارائه نماییم. براساس تحقیقاتی درباره شرایط روحی و روانی کودکان و نوجوانان نتایج  عواملی از قبیل: رفتار غیر محترمانه با کودکان، زوال نزاکت، کمبود الگوهای برجسته، افزایش شیوه بیان مستهجن، نمایش قساوت، بی تربیتی و شهوت پرستی در رسانه ها در رشد تربیتی و فکری فرزندان ما نقش دارند.  این واقعیت ها به ما نشان می دهند: کودکان و نوجوانان امروزی خیلی کمتر از نسل های گذشته به خودشان و دیگران احترام می گذارند. این امر موجب شده تا کودکان ما به سادگی الفاظ نامناسب و بی ادبانه را در زبانشان به کار گیرند. والدینی که می‌خواهند کودکانی با ادب و با نزاکت داشته باشند یا اگر فرزندانی دارند که بی احترامی و یا بددهنی می کنندباید اقداماتی راکه در ذیل به آنها اشاره می کنیم انجام بدهند. لازم به ذکر است باتوجه به رفتارهایی که در سوال به آن ها اشاره داشتید لازم است که علاوه بر این پاسخ کتبی با مرکز اندیشه برتر با شماره 33130044 و با پیش شماره 025 تماس حاصل فرمایید و به صورت تلفنی و کاملاً  رایگان از روانشناسان مجموعه که دارای قابلیت های تخصصی و دارای تعهد کاری می باشند موضوع خود را در میان بگذارید. چرا که تماس تلفنی به ابعاد بیشتر و متنوع تری از پاسخ ها دست می‌یابید. پیشنهادات 1. رفتارهای  بی ادبانه او  را مشخص کنیم: اولین گام در رفع بی ادبی فرزندمان این است که رفتارهای ناشایست را مشخص کنید. برای او روشن کنید که این رفتارها یا الفاظ ناشایست است  تا او دیدگاه روشنی نسبت به مسئله پیدا کند. توجه داشته باشید که تنها به رفتار بی ادبانه او اشاره کنید و به شخصیت او چیزی را نسبت ندهید. دوست داشتیم اما نشد اما این انتظار را داریم که با توانایی هایی که داری  و با ادامه تحصیل به خواسته ها و آرزوهای خودت برسی ما را هم سرفراز می کنی. برای موفقیت های تو هر کاری هم لازم باشه انجام می دهیم و ازت حمایت می کنیم. 2. سعی کنید نکات مثبت فرزندتان را در جمع های خانواده و به خصوص در بین دوستانشان  در حضورش تحسین و تعریف و تمجید نمایید. 3. به او مسئولیت بدهید و هر از گاهی از او در خصوص کارهایی گه که می خواهید انجام دهید راهنمایی و مشورت بخواهید. این کار به او احساس شخصیت می دهد  و قطعا در رفتارهای او موثر خواهد بود. 4. به او احترام بگزارید  و دنیای او را بشناسید. نوجوانان در این سنین نیازمند تحسین شدن و دیدن و عاشق تعریف و تمجید از خود هستند. بنابراین اولاًسعی کنید زیاد به او باج ندهید و از طرفی او را تحریک نکنید بلکه او را هم تشویق نموده و هم به او بگویید ما به خاطر شرایطی که داشتیم نتوانستیم آنطور که باید برایتان سنگ تمام بگزاریم. 5.  وقتی بی احترامی می کنند با آنها درگیر نشویم: تحقیقات نشان داد که اگرآنها متوجه شوند رفتار بی ادبانه شان در جلب توجه شما مؤثر بوده به احتمال زیاد آن رفتار را تکرار می کتنند. بنابراین در زمان بروز رفتار بی ادبانه بی تفاوت باشید و هیچ واکنشی نشان ندهید. آه نکشید، شانه هایتان را بالا نیندازید یا غضبناک نگاه نکنید. اگر رفتار ادامه یافت از اتاق خارج شوید یا خودتان را به کار دیگری سرگرم کنید. اما بعداً در این باره رفتار متناسب را نشان دهید. 6. در صورت تداوم بی ادبی عواقبی برای آن وضع کنید: اگر پس از بیان مواضع تان رفتار بی ادبانه ادامه یافت عواقبی را برای آن در نظر بگیرید. عواقبی که برای بچه ها واضح و دارای زمان مشخص باشد و مستقیماً به رفتار غیر محترمانه مرتبط باشد. و نیز متناسب با سن کودک باشد.| پس از تعیین تحت هیچ عنوان از موضع خود عقب نشینی نکنید و هرگز بابت کار اشتباهی که انجام داده و تنبیه شده از او معذرت خواهی نکنید. چرا که فکر میکند کار او درست بوده و تنبیه شما نادرست بوده است. 7. جایگزین رفتارهای نامناسب یا واژه ای سخیف را آموزش دهید: بهترین زمان آموختن رفتار جدید زمانی است که شما و فرزندتان در آرامش و خونسرد هستید. 8. محترمانه رفتار کنید و رفتار محترمانه را تشویق کنید ساده ترین راه آموزش رفتار محترمانه به فرزندانمان این است که با او و دیگران محترمانه رفتار کنیم. در مقابل انجام کاری از او تشکر کنیم و به بچه ها سلام کنیم. با همسر خود رفتار محترمانه داشته باشیم و از ناسزا گفتن خودداری کنیم. همچنین فرزندمان را بابت رفتار و گفتار محترمانه و مؤدبانه اش تشویق کنیم. به یاد داشته باشید که فرزندان ما قبل از آنکه به حرف های ما عمل کنند از رفتارهای ما تقلید می کنند.  چنانچه بازهم در این زمینه سوالی داشتید می‌توانید درادامه همین پست ارسال نمایید. موفق باشید
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 16 اسف, 1402 چگونه می تونیم در رَوَند دوست یابی وعزت نفسش یاری اش کنیم
با سلام وادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند. از حسن توجه تان به مرکز اندیشه برتر سپاسگزاریم. کودکان هدایای زیبای خداوند وامانات الهی هستند که خداوند آن‌ها را مایه برکت و رحمت و آرامش در زندگی ما قرار داده است. ازاین‌رو توجه و رسیدگی به آنان و همت گماشتن در تربیت صحیح آنان علاوه بر اجر معنوی در تربیت و شکل‌گیری شخصیت آنان مؤثر و مورد اهمیت است. از این رو و در پاسخ شما کاربر محترم در ابتدا دو مقدمه لازم را خدمتتان تقدیم می دارم. مقدمه اول: خانواده نقش بسیار مهمی در رشد و سعادت و همچنین سقوط و ذلالت فرزندان دارد. از این رو سعادت و شقاوت کودکان خواسته یا ناخواسته به ریشه تربیتی و نحوه عملکرد والدین گره خورده است که در زمینه‌های مختلف فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، نحوه تعامل فرد با خود خانواده و اجتماع، و مواردی از این قبیل چگونه برخورد می کنند. در این راستا نقش پدر به عنوان اهرم و نقطه اتکا و عمود خیمه و همچنین مدیریت بهزیستی نظام خانواده  نقش به سزایی است. نقش مادر خانواده به عنوان مدیریت بحران خانواده و سمبل امنیت افراد خانوده حتی پدر خانواده ضروری و حیاتی است. والدین در هفت سال اول باید نقش خود را در شکل گیری روان بنه و شخصیت کودکان خوب ایفاء کنند تا کودک در تمامی باقی عمر خود با مصونیت و سلامت همراه با شخصیتی سالم، مقتدر، مسئولیت پذیر و خلاق هم در حوزه فردی برای خودش و همسر و فرزندان آینده خود و هم در حوزه اجتماعی و در ارتباط با جامعه به عنوان فردی توانمند، خلاق، مفید و ثمر بخش بتواند احساس ارجمند و رضایت مندی کنند. همه این ها برای یک کودک منوط به داشتن اعتماد به نفس واقعی در فرد بستگی دارد. از این رو نقش والدین باهم از یک سو و مادر خانواده به عنوان سمبل امنیت خانواده از سوی دیگر حائض اهمیت است.   مقدمه دوم: کودکان هدایای زیبای خداوند وامانات الهی هستند که خداوند آن‌ها را مایه برکت و رحمت و آرامش در زندگی ما قرار داده است. ازاین‌رو توجه و رسیدگی به آنان و همت گماشتن در تربیت صحیح آنان علاوه بر اجر معنوی در تربیت و شکل‌گیری شخصیت آنان مؤثر و مورد اهمیت است. آنان قبل از تولد به‌ واسطه مادر در امنیت کامل هستند اما با تولدشان امنیت آنان به خطر می‌افتد زیرا که زبان ندارند تا از خود دفاع کنند و نیازهایشان را بیان نمایند بنابراین نیازمند کسی هستند که بتواند به‌طور دقیق، حساس، منظم و دلسوزانه از آنان حمایت‌های لازم احساسی، عاطفی، تغذیه‌ای و تربیتی را داشته باشد که در اصطلاح مشاورین به او سمبل امنیت کودک می‌گویند و او کسی نیست جز مادر؛ بنابراین مادر ایمن مادری است که چهار ویژگی داشته باشد. 1. حضور فیزیکی‌ مادر: چراکه فرزندان بالباس، بدن و عطر تن مادر و ضربان قلب او آرامش میابند. 2. حضور عاطفی مادر:  مادر ایمن علاوه بر شیردهی برای کودکان خود لالایی می‌خواند و آنان را در آغوش می‌گیرد و به آن‌ها محبت می‌کند؛ بنابراین نقش عاطفی مادر از نقش تغذیه‌ای او بااهمیت‌تر است. 3. تا دوسالگی خودش مادر باشد نه اینکه به دلیل شغل یا بی‌حوصلگی پرستار بگیرد یا مادربزرگ یا خاله و عمه‌ها نقش او را بازی کنند. 4. حضور منظم او در ساعات غذا، بازی و خواب که فوق‌العاده مهم است.  این چهار ویژگی و تأمین نیازهای کودکان توسط والدین به روش طبیعی و به‌اندازه و به‌موقع و به‌جا باعث می‌شود فرزندی مقتدر، مسئولیت‌پذیر، با اعتمادبه‌نفس و خلاق تربیت نموده و به جامعه تحویل دهد. معمولاً به دلایل مختلفی از قبیل اختلافات خانوادگی، دعوای والدین، افراط ‌وتفریط در محبت زیاد به کودک که باعث وابستگی شدید و عدم استقلال در کودک می‌شود و برعکس بی‌توجهی کامل والدین به کودک که باعث رهاشدگی و درنتیجه مهر طلبی و بروز انواع اختلالات در آنان شده و ترس و اضطراب و استرس را به آنان تزریق می‌کنند که اضطراب جدایی و وابستگی شدید به والدین یکی از آثاری است که در آنان به وجود می‌آید. از این رو والدین برای اینکه فرزندان موفقی داشته باشند باید نیازهای کودکان خود را اولاً طبیعی برآورده بکنند مثلاً خریدن تلفن همراه  و گران قیمت برای کودکان زیر سن پانزده بشدت مضر و غیر طبیعی است. ثانیاً نیازهای کودک باید 1. به اندازه 2. به جا 3. و به موقع باید باشد. براساس این اصل ضروری در فرزند پروری ما سه نمونه تربیت فرزند خواهیم داشت. 1. فرزند مقتدر: اگر نیازهای کودک طبیعی برآورده شوند و به اندازه و به موقع و به جا تامین شوند در این شرایط فرزندی با اعتماد به نفس بالا، مقتدر، مسئولیت پذیر، خلاق و توانمند و موفق تربیت خواهید نمود. 2.فرزند مستبد: اگر در چرخه بالایی اختلالی به وجود بیاید و نیازهای کودک یا اصولاً طبیعی نیست و هر چیزی که بخواهد در اختیارش می‌گذارند و نیازهایش به اندازه تامین نشود یا به جا تشویق یا تنبیه نشود یا به موقع تصمیمی اتخاذ نکنند خصوصا زمانی که تک فرزند بوده باشد یا زمانی که تک فرزند پسر بوده باشد فرزندی مستبد، زورگوتربیت خواهد شد. فرزندان مستبد اعتماد به نفس دارند اما اعتماد بنفس شان کاذب خواهد بود. 3. فرزندان ولنگار و رها شده: اینان بیشتر فرزندان والدین طلاق، وخانواده هایی هستند که هیچ یک از والدین به تنها چیزی که نمی اندیشند تربیت فرزند است. اهل جنگ و دعواهای مداوم هستند. همین دعوا و مرافه های زیاد آنان و کتک خوردن مادر پیش روی فرزندان شخصیت آنها را انتقام جو، عقده ای، سرکوب‌گر و سرخورده بار می آورند . همان طور که در ابتدا نیز اشاره نمودم  داشتن فرزندانی سالم، صالح، مقتدر، مفید، توانمند منوط به فرزندانی با اعتماد به نفس بالا است که به نحوه رفتار والدین خود بستگی دارد. متاسفانه والدین نحوه رفتار با کودکان در سنین مختلف را بلد نبوده و در مواجه با موفقیت ها و مشکلات و یا خرابکاری های فرزندان خود را عاجز می دانند. در این زمینه پیشنهاد می کنم که مهارتهای فرزند پروری و کتاب هایی که در زمینه شخصیت کودک وجود دارند را مطالعه نمایید. والدین نقش مهمی در افزایش اعتماد به نفس کودکان دارند. آنها با ارائه الگوهای رفتاری مناسب و درست می‌توانند در شکل‌گیری اعتماد به نفس در فرزندان خود موثر عمل کنند. یکی از اصلی‌ترین گام‌ها و تلاش‌های والدین باید در راستای ایجاد چشم‌اندازی مثبت و افزایش امید و میل به زندگی نسبت به زندگی باشد. زمانی که بتوانید دید مثبتی نسبت به خود و جهان را در کودک به وجود بیاورید، مسیر را برای او باز می‌کنید تا نقاط قوتش را بهتر ببیند. کسی که نقاط قوت خود را به‌خوبی درک کند و بشناسد، اعتماد به نفس بالاتری پیدا می‌کند. بنابراین یکی از مهم ترین  عواملی که منجر به بالا بردن اعتماد بنفس کودکان می شود رابطه عاطفی و احترام متقابل وعاشقانه بین زن و شوهر است که کانون خانواده را گرم و امنیت روانی و فردی و اجتماعی خانواده و فرزندان را تضمین می کند. یکی از نکاتی که به عنوان والدین باید بدانید دانستن نشانه هایی است که کودکان با اعتماد به نفس پایین از خود نشان می دهند یا دارند. از نشانه‌های اعتماد به نفس پایین در کودکان باید به موارد زیر اشاره کنیم: 1. تصویری منفی از خود دارند؛ ممکن است احساس بد، زشت یا نادان‌بودن داشته باشند. 2.ایجاد و حفظ دوستی برایشان سخت است. 3.احساس تنهایی و انزوا می‌کنند. 4.امتحان‌کردن تجربه‌های تازه برایشان دشوار است. 5. با شکست کنار نمی‌آیند. 6. به آنچه به دست می‌آورند افتخار نمی‌کنند و همیشه معتقدند که می‌توانستند بهتر عمل کنند. 7. مدام خود را با همسالانشان  مقایسه می‌کنند. عواملی که باعث کمبود اعتماد به نفس کودک می شود. 1. تعریف بیش از حد؛ با تمجید غیرمنطقی باعث می‌شوید که کودک انتظارات غیرمعقولی از خود داشته باشد و در صورت برآورده‌نشدن آنها، سرخورده شود و کاهش اعتماد به نفس را تجربه کند. 2. مورد قلدری واقع‌شدن؛ کودکان دیگر می‌توانند با قلدری و انجام رفتارهایی ناخوشایند مانند تمسخر باعث کم‌شدن اعتماد به نفس کودک شوند. 3. نبود تعادل در وزن؛ چاقی یا لاغری زیاد می‌تواند روی نگاه کودک نسبت به خودش اثر منفی بگذارد و اعتماد به نفس او را مخدوش کند. 4. استرس و اضطراب؛ کودکی که تحت فشار و استرس درسی یا موارد دیگر است، به‌سختی می‌تواند اعتماد به نفس خود را حفظ کند و بالا ببرد. 5. انتقاد زیاد؛ اگر مدام از کودک انتقاد کنید و موفقیت‌هایش را نادیده بگیرید، او به خودش اعتماد نخواهد کرد. پیشنهادات جهت تقویت اعتمادبه نفس کودک 1. با آنها وقت بگذرانید. پارک رفتن، سینما، کافی شاپ و مواردی از این قبیل را آخر هر هفته با هم داشته باشید. 2. به حرف‌ها و خواسته‌هایشان توجه کنید 3. از آنها تمجید کنید و آنها را در جمع دوستان و خانواده به خاطر رفتارهای مثبتی که دارند جلوی جمع تحسین نمایید. 4. از برچسب‌زدن دوری کنید. به هیچ عنوان از این روش استفاده نکنید. مثلا اگر لیوانی را شکست نگید تو چقدر دست پاچلفتی و بی عرضه هستی. یا اگر اشتباهی انجام داد نگید تو همه اش دروغ می گویی تو یک دروغ گویی بیش نیستی و امثال این القاب  ضمن اینکه اعتماد به نفس کودک را تخریب میکند باعث احساس شرمساری و تنفر از خود می شود به طوری که در فرایندهای زندگی قدرت ابراز وجود خود را ندارد. 5. انتظارات معقول داشته باشید. از کودکان متناسب با سنشان به اندازه، به موقع و به جا انتظار داشته باشید نه بیشتر! 6. تفکر مثبت را به آنها یاد بدهید.یکی از مهارت هایی که به رشد شخصیت و ارجمندی کودک کمک می‌کند آموزش مهارت تفکر نقاد و تفکر مثبت است البته باید به کودک متناسب با سن شان واقعیت ها را نشان دهید تا در فرایند این مهارت کم کاری یا زیاده روی نکند. 7. روی نقاط قوتشان تمرکز کنید.نقاط قوتشان را در جمع فامیل و خانواده از طریق تحسین کردن تشویق نمایید. 8. آنها را مستقل تربیت کنید.اجازه بدهید تا در امور شخصی خود مثل اتاق، پوشیدن لباس، تانجام تکالیف و...استقلال داشته باشند. بازهم در این زمینه سؤالی داشتید می توانید در ادامه همین پست ارسال  نمایید. موفق باشید  
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 15 اسف, 1402 شوهرم به من نفقه نمیده و سهل انگاره...
1402/12/15 با سلام وادب و احترام مجدد خدمت شما کاربر ارجمند. ازحسن اعتماد مجددتان خرسندیم. باید بررسی شود که منظور شما از عدم اعمیت در خصوص روابط جنسی و زناشویی است یا در سایر موارد دیگر از قبیل:لباس و خوراک و....هر یک از این ها یک بار حقوقی دارد.در صورت عدم روابط جنسی شما می توانید عسر و حرج خود را نیز اثبات نموده و وکالت در طلاق را از شوهرتان بگیرید. یکی از سوالاتی که برای برخی از خانمها پیش می آید همین سوال شمااست بنابراین در ادامه اشاره به تمام شرایط نفقه و تمکین یا عدم تمکین زن داریم این است که در چه مواردی زن مجاز به عدم تمکین است. پس از ازدواج، حقوق و تکالیف زن و شوهر در مقابل یکدیگر برقرار می شود. یکی از این تکالیف، تکلیف تمکین زن در مقابل شوهر بوده و در مقابل، از حق نفقه برخوردار می گردد. در پاسخ به این سوال که در چه مواردی زن مجاز به عدم تمکین است و در چه صورت زن می تواند تمکین نکند باید گفت در برخی از موارد، به دلیل وجود موانعی، قانون و شرع این اجازه را به زن داده که از تمکین امتناع نماید. برخی از این موارد عبارتند از : 1. ابتلای شوهر به امراض جنسی و مقاربتی، ضرر بدنی ، مالی و شرافتی برای زن و  حق تعیین محل زندگی توسط زن. به محض وقوع عقد نکاح، حقوق و تکالیف زن و شوهر در مقابل یکدیگر برقرار می شود. یکی از این تکالیف، تکلیف تمکین زن در مقابل شوهر بوده و در مقابل، از حق نفقه برخوردار می گردد؛ در نتیجه، در صورت عدم تمکین زن، حق نفقه وی ساقط می شود که در این صورت، حقی بر مطالبه نفقه نخواهد داشت. این در حالی است که در برخی از موارد، به دلیل وجود موانعی، قانون و شرع این اجازه را به زن داده که از تمکین امتناع نماید. . در همین راستا ، زن می تواند در صورت وجود موانع قانونی برای عدم تمکین ، نه تنها از تمکین نسبت به همسرش خودداری کند ، کماکان از حقوق قانونی خود همچون دریافت نفقه و ممنوعیت ازدواج مجدد زوج بهره مند گردد. در این صورت، این سوال مطرح می شود که در چه صورت زن می تواند تمکین نکند؟ به همین دلیل، ابتدا به بررسی مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است، پرداخته و به این سوال پاسخ می دهیم که در چه مواردی زن مجاز به عدم تمکین است؟ سپس، در مورد آثار عدم تمکین زن در مواردی که مجاز به عدم تمکین است، صحبت خواهیم کرد. مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است پس از ازدواج یا همان عقد نکاح، حقوق و تکالیف زن و شوهر در مقابل یکدیگر برقرار می شود. یکی از این تکالیف، تکلیف تمکین زن در مقابل شوهر بوده و در مقابل، از حق نفقه برخوردار می گردد؛ در نتیجه، در صورت عدم تمکین زن، حق نفقه وی ساقط می شود که در این صورت، حقی بر مطالبه نفقه نخواهد داشت. با این وجود، در برخی از موارد، به دلیل وجود موانعی، قانون و شرع این اجازه را به زن داده که از تمکین امتناع نماید. در همین راستا ، زن می تواند درصورت وجود موانع قانونی برای عدم تمکین ، نه تنها از تمکین نسبت به همسرش خودداری کند ، کماکان از حق نفقه برخوردار باشد . در پاسخ به این سوال که در چه مواردی زن مجاز به عدم تمکین است؟ و در چه صورت زن می تواند تمکین نکند؟ باید گفت مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است، عبارتند از : 1. ابتلای شوهر به امراض جنسی و مقاربتی مطابق ماده 1127 قانون مدنی " هرگاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی و جنسی گردد ، زن حق دارد که از نزدیکی با او خودداری و امتناع نماید ، امتناع به علت مزبور مانع از حق نفقه نخواهد بود " . در نتیجه، با مجوز این ماده ، در صورت ابتلای شوهر به یکی از امراض مقاربتی، زن تا جایی که از سرایت آن بیماری مصون باشد ، می تواند از نزدیکی با شوهر خودداری کند . به این دلیل که نشوز زوجه و عدم تمکین زن در این مورد با مجوز قانون می باشد ، همچنان از حق نفقه برخوردار است و مرد نمی تواند بدلیل عدم تمکین در چنین شرایطی از پرداخت نفقه زن خودداری کند . در غیر این صورت ، به مجازات عدم پرداخت نفقه محکوم می شود. نکته ای که باید به آن توجه کرد آن است که عدم تمکین در این ماده ناظر بر تمکین خاص می باشد ؛ یعنی عدم تمکین زن فقط در خصوص روابط زناشویی آنهاست و وظیفه تمکین عام زوجه همچنان بر عهده وی می باشد .  2. ضرر بدنی ، مالی و شرافتی به موجب ماده 1115 قانون مدنی ، " اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد ، زن می تواند مسکن جداگانه اختیار کند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور ، محکمه حکم بازگشت به منزل شوهر را نخواهد داد و مادام که زن در بازگشت به منزل مزبور معذور است ، نفقه بر عهده شوهر خواهد بود " . نتیجه ای که از این ماده گرفته می شو آن است که اگر زندگی با شوهر زیر یک سقف برای زن ، همراه با خطر باشد ، می تواند از تمکین خودداری کند و کماکان حق نفقه او برقرار است .   3.تعیین محل زندگی توسط زن ماده 1114 قانون مدنی در مرد نحوه تعیین محل زندگی مقرر داشته: " زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند سکنی نماید ؛ مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد " . با مجوز این ماده، در صورتی که حق تعیین منزل به زن داده شده باشد ، زن می تواند از زندگی کردن در منزل مشترک با مرد خودداری کند ؛ اما سایر وظایف زن که مرتبط با تمکین بوده، همچنان بر عهده وی می باشد . 4.بیماری زن بیماری خود زن نیز از جمله مواردی است که زن مجاز به عدم تمکین است. برخی از بیماری ها در زن مجوزی قانونی و مشروع برای عدم تمکین خاص به شمار می روند . به عنوان مثال، در موردی که زن مبتلا به عارضه قَرَن یعنی مسدود بودن آلت تناسلی بوده، می تواند از تمکین خودداری نماید. همچنین در زمان عادت ماهیانه، نیز می تواند از تمکین خودداری کرده و این هم یکی از موارد مجاز عدم تمکین محسوب می شود .    5. استفاده از حق حبس حق حبس در ماده 1085 قانون مدنی تعریف شده است. به موجب این ماده: " زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در قبال شوهر دارد امتناع کند ؛ مشروط بر اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مُسقط حق نفقه نخواهد بود " . طبق این ماده، تاوقتی که رابطه زناشویی میان زن وشوهر برقرار نشده باشد ، زن می تواند تا زمانی که تمام مهریه به او پرداخت نشده است ، از شوهر خود تمکین نکند و از آنجا که این مورد نیز از مواردی است که زن مجاز به عدم تمکین است، در این صورت ، باز هم دارای حق نفقه خواهد بود . آثار عدم تمکین زن در مواردی که مجاز به عدم تمکین است در بخش قبل در باره مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است، صحبت کرده و به این سوال پاسخ دادیم که در چه مواردی زن مجاز به عدم تمکین است؟ و در چه صورت زن می تواند تمکین نکند؟ همچنین توضیح دادیم که در این موارد، از آنجا که عدم تمکین زن با مجوز قانونی انجام می گیرد، حقوق قانونی وی زایل نشده و هم چنین برقرار می باشد. اکنون در این بخش، به بررسی آثار عدم تمکین زن در مواردی که مجاز به عدم تمکین است، می پردازیم.   1. حق نفقه اگرچه قاعدتا در صورت عدم تمکین زن، حق نفقه وی ساقط می شود و در این صورت، حقی بر مطالبه نفقه نخواهد داشت، اما در مواردی که زن به حکم قانون، مجاز به عدم تمکین می باشد، حق نفقه وی ساقط نشده و در صورت امتناع شوهر از پرداخت نفقه زن می تواند برای ثبت دادخواست نفقه اقدام نماید.   2. حق طلاق زوجه در صورتی که زن با مجوز قانون از تمکین امتناع کرده و با این وجود، مرد از پرداخت نفقه خودداری نماید، زن می تواند برای مطالبه نفقه خود از طریق دادگاه خانواده اقدام نموده و در صورت صدور حکم بر پرداخت نفقه و عدم اجرای حکم توسط زوج، برای طلاق از طرف زن به صورت یک طرفه اقدام نماید. 3. ممنوعیت ازدواج مجدد زوج یکی از شرایط صدور مجوز برای ازدواج مجدد شوهر، نشوز زن و عدم تمکین وی می باشد؛ با این وجود، در حالتی که عدم تمکین زن با مجوز قانونی بوده و در مواردی که زن مجاز به عدم تمکین است، از جمله آثار عدم تمکین زن آن است که مرد حق ازدواج مجدد نداشته و درخواست وی برای اجازه ازدواج مجدد رد خواهد شد. اگرچه قاعدتا در صورت عدم تمکین زن، حق نفقه وی ساقط می شود و در این صورت، حقی بر مطالبه نفقه نخواهد داشت، اما در مواردی که زن به حکم قانون، مجاز به عدم تمکین می باشد، حق نفقه وی ساقط نشده و در صورت امتناع شوهر از پرداخت نفقه زن می تواند برای ثبت دادخواست نفقه اقدام نماید. چنانچه باز هم در این زمینه سوالی داشتید می توانید در ادامه همین پست ارسال نمایید. موفق باشید
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 15 اسف, 1402 من به شوهر خود اعتماد ندارم
با سلام وادب و احترام مجدد خدمت شما کاربر ارجمند. ازحسن اعتماد مجددتان خرسندیم.  اینکه یک زن باید هوشیار باشد تا به زندگی اش آسیبی نرد کار پسندیده است و مورد تحسین است اما عرض کنم نباید به این سرعت به دلل دیگری که در سوال قبل تان به آن اشاره داشتید  نباید انگ خیانت را به همسرتان بزنید. بله باید مراقب باشید و بی تفاوت هم نباشید اما  قضاوت هم نکنید. باید تکنیک هایی را آموزش ببینید تا همسرتان را مغلوب عشق خود نمایید. در این پاسخ در ابتدا  در خصوص علل و عوامل  احتمالی ایجاد خیانت در مرد و زن مقدمه‌ای را تقدیم حضورتان می‌نمایم و به بحث و بررسی و دلایل آن می‌پردازیم و در پایان نیز راهکارها و تکنیک‌های لازم  را در خصوص  نحوه مواجهه و عملکرد شما کاربر ارجمند مکتوب می‌نمایم. 1- ارزیابی و آسیب‌شناسی رفتاری از رفتارهای همسرتان داشته باشید. بنابراین عجولانه و شتابزده رفتار نکنید. این قبیل موارد نیاز به صبر زیاد ومشاوره حضوری زیادی دارد.  آیا رفت و آمده و تماس‌های مشکوکی دارد یا فقط نکرانی شما از رفیق بازی همسرتان است؟ تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که با رعایت دستورالعمل‌هایی که برای شما ارسال می‌گردد، به تقویت روابطتان کمک کنید.  ابتدا اینکه شما سعی کنید با همسرتان از طریق تکنیک‌هایی که داده می‌شود، ارتباط برقرار کنید و از لجاجت یا از برخورد روابط سرد با او که نوعی انتقام است پرهیز نمایید؛ که بزرگ‌ترین اشتباه شما در همین‌جا خواهد بود. وقتی رابطه سردتر بشود این کار باعث دل‌زدگی مرد شما و درنتیجه احتمال تکرار رفتارهای گذشته‌اش خواهد شد که قطعاً برای شما رنج‌آورتر خواهد بود. اگر قرار باشد از طرف همسر خود سرزنش بشنود، قطعاً بعد از مدتی نسبت به قبح و اشتباه کاری که انجام داده که باعث عذاب وجدانش گردیده است واکنشی نشان نخواهد داد و برایش طبیعی و امر عادی جلوه خواهد کرد.    به او فرصت دهید تا براثر گذشت زمان با اشتباه خود کنار بیاید و سعی در جبران آن نماید. لذا پیشنهاد می‌گردد که از تذکر و یادآوری مجدد آن جدا خودداری نمایید. 2- افزایش مهارت‌آموزی مهارت‌های ارتباطی بین زوجین لازم است بدانید که دنیای زن‌ها با دنیای مردها کاملاً متفاوت است و اگر زوجین نتوانند و یا نخواهند این تفاوت‌ها را بدانند قطعاً در طول زندگی با مشکل در روابط خود مواجه خواهند شد. این تفاوت‌های بین زن و مرد تفاوت جسمی، جنسی، فیزیولوژیکی (تفاوت در دیدن، حرف زدن، عمل کردن، فکر کردن، ابراز احساسات و...) و نرولوژیکی (ساختار مغزی و فکری) است که تنها از طریق مهارت‌آموزی مهارت‌های زندگی مثل مهارت ارتباط مؤثر، مهارت حل مسئله، مهارت حل تعارض، مهارت همدلی و هم‌زبانی بین همدیگر کارگشا خواهد بود. متأسفانه وقتی بین زوجین همدلی لازم وجود نداشته باشد قطعاً هم‌زبانی به‌تنهایی هم مؤثر نخواهد بود. برای رسیدن به همدلی لازم است نقاط مشترک بین همدیگر را شناسایی و دریک برگه‌ای یادداشت فرمانید و راهکارها و فن‌های لازم در مهارت همدلی را بیاموزید و در زندگی زناشویی پیاده نمایید. در این زمینه از یکی از فروشگاهی معتبر کتاب مهارت‌های زندگی را تهیه و مطالعه نمایید. 3- پرهیز از سرزنش کردن خود و همسرتان نکته دیگر اینکه رفتارهای  همسرتان ممکن است برای شما روشن نباشد و همین باعث آشفتگی و سردرگمی شما گردیده، احساس می‌کنید که باید خودتان را سرزنش کنید. شاید فکر کنید که شما از او دور شده‌اید، یا اینکه در اتاق‌خواب خیلی خوش‌برخورد نبوده‌اید. یا آن‌طور که باید دلبری‌های لازم را نداشته‌اید. شاید فکر کنید زمان کافی برای رابطه با همسرتان نگذاشته باشید؛ اما باید بدانید که هیچ‌کدام از این شایدها و شایدها نمی‌تواند دلایل خیانت مردان یا زنان باشد. هرگز نباید خودتان را به خاطر اشتباهات همسرتان سرزنش کنید. اگرچه ممکن است شما برای مشکل خاصی در این رابطه مقصر باشید و مهم است که مسئولیت آن را بپذیرید. بااین‌حال، هرگز این فکر را نکنید که اشتباهات شما باعث شد که همسرتان حق خیانت کردن را به خود داده است. 4- ببخشید اما بی‌تفاوت هم نباشید اگر بی‌تفاوت باشید یا اینکه خود را مرتب در این زمینه سرزنش کنید، باعث می‌شود که شریک زندگی‌تان اشتباه خود را نپذیرد. 5- به همراه همسرتان به مشاور مراجعه کنید اگر امیدوارید که بتوانید رابطه‌ی زناشویی‌تان را ترمیم کنید، مشاوره‌ی زوجین می‌تواند به شما کمک کند تا مشکلات زندگی مشترکتان را تشخیص بدهید و برای حل آن‌ها اقدام کنید. مشاور با تسهیل ارتباط، پیشنهاد دادن روش‌هایی برای هیجان‌انگیزتر کردن زندگی مشترک و حتی بهبود رابطه‌ی جنسی به شما کمک می‌کند تا رابطه‌تان را دوباره سروسامان بدهید. در ناحیه‌ی سکونتتان به دنبال مشاور مطمئن و دلسوزی بگردید که درزمینهٔ ی ترمیم رابطه بعد از خیانت تجربه داشته باشد. 6. در خصوص صحبت کردن با دوستان تاثیر گذار ایشان پیشنهاد خوبی است اما  مراقب هم باشید و بهتر است این پیشنهاد به صورت تلفنی یا باحضور کسی از خانواده ات باشد تا همسرتان بعدا برایتان دردسری ایجاد نکند. در پایان برای شما آرزوی موفقیت و شادکامی رادارم. اگر در این زمینه سؤالی داشتید در ادامه همین پست بفرمایید. چنانچه لازم دانستید در ادامه مجموعه‌ای از بیست مهارت کلید طلائی برای رسیدن به بهشت زندگی را نیز ارسال خواهیم نمود. موفق باشید
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 15 اسف, 1402 خانمم کم و بیش بدگویی خانواده‌ام می‌کند
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند. از حسن اعتماد شما به مجموعه پاسخ‌گویی اندیشه برتر کمال تشکر را دارم. ازدواج و تشکیل زندگی یکی از مقدس‌ترین و مهم‌ترین و حیاتی ترین  رکن زندگی برای هر فرد محسوب می شود، وهمه تلاش های بشر برای رسیدن به آرامش که گمشده انسان امروزی است بوده و هست. بنابراین برای رسیدن به آرامش و کمال انتخاب درست و آگاهانه می‌تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت بهتر زندگی و روابط بین فردی آنان به وجود آورد. هرچه ازدواج آگاهانه‌تر بوده باشد قطعاً کیفیت زندگی مطلوب‌تر و تداوم رابطه عمیق‌تر و ماندگارتر خواهد بود. اصولاً در زندگی، پستی ‌و بلندی و پیچ ‌وخم‌هایی وجود دارد و اینکه زندگی بدون مشکل باشد بسیار نادر است اما اگر بتوانید با هم‌فکری هم مشکل و اختلاف رابطه‌تان را تشخیص و ریشه‌یابی کنید، درواقع توانسته‌اید زندگی زناشویی خود را نجات دهید. اصولاً زوج‌های موفق هنگام روبرو شدن با مشکل و فراز و نشیب‌های زندگی، مشکلات را مدیریت می‌کنند وسوار بر مشکلات می شوند و اجازه نمی‌دهند مشکلات و اختلافات بر روی آنها سوار بشود. یکی از مواردی که بیشترین عامل اختلاف بین زوجین می‌شود این است که زوجین بعد از ازدواج برای ارتباط با هم‌دیگرباید حدومرزها را رعایت کنند. نکته اول اینکه در این خصوص سعی کنید در زندگی زناشویی نقش یک همسر ضعیف، حساس  و شکننده را ایفا نکنید، زیرا در این صورت هم خودتان آسیب می‌بینید و هم باعث یأس  و نا امیدی همسرتان نسبت به شما خواهد شد و همچنین باعث می شود دیگر از شما حساب نبرند. نکته دوم اینکه سعی کنید در مواجهه با مشکلات خود را نبازید، بلکه باقدرت و تدبیر مشکل به وجود آمده را بررسی و تحلیل نمایید. یکی از مشکلاتی است که بعضی از زوجین با آن درگیر هستند بی احترامی به خانواده همسر است که تا حدودی باعث اختلال در روابط خانواده می شود. معمولا بعضی افراد زمانی که از همسرشان ناراحت هستند یا مشکلی دارند سعی می کنند از مسیری وارد شوند که آنها را بیشتر عصبانی کنند. به همین دلیل دست روی نقطه ضعف همسرشان می گذارند. نقطه ضعف اکثر افراد معمولا خانواده هایشان است. هر چقدر هم که خانواده نامهربانی داشته باشند باز هم زمانی که به آن ها توهین می شود بدترین واکنش ها را نشان می دهند. به همین دلیل پیوند دو خانواده با خصوصیات اخلاقی و فرهنگ های متفاوت، نیاز به تحقیقات و وسواس بیشتری دارد . هر چه خانواده ها به لحاظ فرهنگی و اعتقادی و سبک زندگی به هم شبیه تر باشند این مشکلات کمتر حس می شود. اگر در این زمینه حساس نباشید یا به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه نکنید ممکن است سال ها حسرت بخورید. نکته ای که خیلی از زوجین به آن توجه نمی کنند این است که همه شما حق دارید عصبانی باشید و اعتراض خود را نشان دهید اما اینکه چگونه آن را بروز دهید مهارت می خواهد. خیلی از مشکلات و اختلافات میان زوج ها به دلیل عدم کنترل احساسات است. عکس العمل شما طبیعی است به شرط آنکه انرژی بیش از حدی را صرف آن نکنید و برای تایید و یا عدم تایید دیگران ارزش بیش از حدی تعریف نکنی   ! از سوی دیگر هم شما و بیشترهمسرتان نیاز به آموزش مهارتهای زندگی و نحوه تعامل متقابل براساس اصل کرامت و احترام متقابل و چگونگی کنترل احساسات و مدیریت روابط متقابل دارید. توصیه می کنم همسرتان را متقاعد نمایید تا با مرکز اندیشه برتر تماس برقرار نموده و از مشاورین و روانشناسهای ما در خصوص مهارت های سازگاری ، همدلی و ارتباط موثر آموزش های لازم را ببینند. در این خصوص هرگونه صحبت کردن یا نصیحت کردن از طرف شما به احتمال زیاد پاسخ نخواهد داد چرا در برابر صحبت های شما واکنش منفی نشان خواهد داد و همین امر باعث لجبازی و ادامه رفتارها در همسرتان خواهد شد. از سوی دیگر این به معنای عدم واکنش شما به صورت منطقی  نیست چرا که باید به همسرتان این را بفهمانید که اولاً پشت سر دیگران حرف زدن کار صحیحی نیست و ثانیاً به عنوان مرد خانواده اجازه نخواهید داد که همسرتان در این خصوص زیاده روی نماید.  در وحله اول هیچ اشاره ای به سن وسال ، میزان تحصیلات، نوع ازدواج و تعداد فرزندان خود و همسرتان نداشتید. این قبیل اطلاعات به مشاورتان این کمک را می‌کند تا باشناخت بیشتری از شرایط  و روحیات شما ارائه بهتری داشته باشد.  در ادامه باید شرایطی که در آن قرار دارید  و نحوه روابط شما و همسرتان باهم وهمچنین روابط شما  با خانواده های همدیگر چگونه ، چطور و به چه میزانی است. اگر از روابط مختلی رنج می برید  باید حتما تحت نظر یک مشاور متخصص متعهد مهارت های لازم را آموزش ببینید.  اگر ایشان تجربیات ناخوشایند رفتاری و گفتاری از خانواده شما دریافت نموده باشند یا ناشی از تفاوت های طبقاتی و فرهنگی هر دو خانواده حکایت نماید طبیعتا وقتی رابطه شما به شکلی پیش رفته که به این مرحله رسیده است اختلاف دیدگاه شما و ایشان مساله ای بدیهی خواهد بود و بنابراین طبیعی است که دیدگاه خوبی نسبت به شما و خانواده تان در ذهن ایشان  حاکم نباشد. و توصیه میکنم بعد از یک بار تذکر مجددا تذکر ندهید اما کمی نسبت به رفتارهایش اظهار ناراحتی به صورت عملی نمایید.   معمولا کسانی که توهین می کنند نمی توانند خشم خود را کنترل کنند. با همسرشان با صدای بلند صحبت می کنند، ناسزا می گویند و فحش می دهند. گاهی با همسرشان برخورد فیزیکی دارند. به صحبت های دیگران گوش نمی دهند و حقوق همسرشان را نادیده می گیرند. زمانی که کنار خانواده هستند از روی عمد با همسرشان بد رفتاری می کنند تا صدای خانواده همسرشان را در بیاورند و به محض اعتراض آن ها شروع به بی احترامی می‌کنند.   این موضوع هر علتی که دارد باید هر چه زودتر درمان شود و جلوی اینکار گرفته شود. زیرا ادامه زندگی برای طرف مقابل غیر ممکن می شود. روانشناسان اعتقاد دارند که در برخورد با این فرد هیچگاه مقابله به مثل نکنید و بی احترامی را با بی احترامی پاسخ ندهید. سکوت هم در برابر این شرایط کار را پیچیده تر می کند. سعی کنید که خودتان بیشتر به او و نیازهایش توجه کنید. با او صحبت کنید و علت این کارش را جویا شوید و اینکه تا می توانید خانواده خود را از او دور نگه دارید. علت های احتمالی رفتار بد همسرتان عبارتند از: 1.  دخالت های مکرر والدین یکی از دلایل مهم بی احترامی به همسرو خانواده همسر، دخالت والدین در امور شخصی فرزندانشان است. البته این موضوع طبیعی به نظر می رسد زیرا والدین احساس می کنند که همیشه باید حامی و پشتیبان فرزندانشان باشند. زمانی که حس کنند فرزندشان مشکلی دارد دوست دارند به هر نحوی به آن ها کمک کنند. بیشتر مواقع این کارها از سر دلسوزی است و خصومتی با کسی ندارند. اما ممکن است این کمک آن ها باعث ناراحتی دیگران شود. به همین دلیل به خانواده ها توصیه می شود تا قبل از اینکه کسی از شما کمک نخواسته و از شما مشاوره نگرفته، در کارشان کنجکاوی نکنید. 2. از بین رفتن حریم های زن و مرد بدهنی، فحاشی و شکستن حرمت های بین دو نفر، نه تنها مشکلات را حل نمی کند بلکه روابط زوجین را تیره و تار خواهد کرد. بعضی از ماها عادت داریم عصبانیت خودمان را با دعوا و فحش نشان دهیم و اینگونه خود را خالی کنیم. در حالی که به طور کامل راه را اشتباه می رویم. سعی کنید احترام همسر و خانواده همسرتان را حفظ کنید زیرا اگر خدای ناکرده حرفی بزنید ممکن است تا مدت ها پیش همسر و خانواده تان سرافکنده شوید. حال سوال اینجااست چگونه بی احترامی و بد دهنی همسرتان را از سرش بیاندازید؟ بی احترامی به خانواده همسر هر چقدر هم که زیاد باشد قابل درمان است. قطعا مشاوره زناشویی و زوج درمانی لازم دارید  بر حسب شرایط زندگی و خانواده شما می تواند راه های بسیار خوبی سر راهتان بگذارد 1.با خانواده تان صحبت کنید اگر احساس می کنید که مشکل از خانواده شماست یا رفتار شما باعث بوجود آمدن این وضعیت شده، موضوع را با آن ها درمیان بگذارید و با احترام از آنها بخواهید که دست از این کارشان بردارند. سعی کنید روابط همسرتان را باخانواده بهتر کنید. این کار نیاز به مدیریت درست شما در زندگی دارد. اگر محبت و توجه خود را عادلانه تقسیم کنید نه خانواده شما ناراحت می شوند و نه همسرتان حساس می شود. 2. بی احترامی و توهین ممنوع همه ما می توانیم در خانواده قانونی را بگذاریم که بی احترامی و توهین را ممنوع کنیم. حتی در بدترین شرایط. می دانیم گاهی کار سختی است. اما اگر هر کسی از دو طرف توهین کرد مجبور است به هر نحوی که شده جبران کند. یا برای فرد توهین کننده تنبیه سختی در نظر بگیرید. 3. برای خودتان و خانوادتان مرزبندی منطقی داشته باشید. فاصله خود را با خانواده همسر حفظ کنید. زن و شوهر باید با خانواده همسرشان یک فاصله کنترل شده ای داشته باشند. صمیمیت بیش از حد باعث می شود که اسرارتان را پیش همه فاش کنید. دوری بیش از حد هم باعث ایجاد کدورت می شود. باشید اما همیشه باشید. کنترل شده و از روی اصول. هیچ گاه به خانواده همسرتان بی محلی نکنید. بی محلی باعث دلشکنی می شود. احترام بگذارید تا احترام ببینید. درست صحبت کنید تا با شما درست صحبت کنند. به خانواده همسرتان عشق بورزید تا همسرتان نیز خانواده شما را دوست داشته باشد. خانواده هر چقدر هم بد باشد بازهم در سختی ها از شما حمایت می کنند یا حداقل دلسوزی می کنند. پس مدیریت رفتار با خانواده همسر بسیار مهم است. به خاطر بسپارید. 4. جرات عذرخواهی داشته باشید. اگر به هر دلیلی در رفتارهای پرخاشگرایانه همسرتان نقشی دارید یا داشتید با اقتدار کامل مسئولیت اشتباه خود را بپذیرد و عذرخواهی نمایید. باور کنید در رفتارهای همسرتان تاثیر مثبت میگذارد تا جاییکه او هم اشتباهات خود را می پذیرد و عذرخواهی می کند. بعضی اوقات یک عذرخواهی ساده می تواند از خیلی از رفتارهای بد جلوگیری کند. اگر اشتباه کردید به همسرتان بگویید عذر می خوام اشتباه از من بوده است. من معذرت می خواهم. نه شما بی عیب و نقص و کامل هستید نه او... او شما را می شناسد و شما اورا...برای همسرتان مغرور نباشید. غرور بدترین بلاست. مخصوصا در روابط زناشویی. اگر عذرخواهی نکنید و همانجا غائله را ختم به خیر نکنید پس بعد از آن باید برای شنیدن توهین های همسر گوش خود را تیز کنید. اصلا گیریم که همسرتان مودب است و توهین نمی کند. هر کسی آستانه صبری دارد. صبر همسرتان که لبریز شود باید منتظر عواقبش بود. 5. از همسرتان جلوی خانواده ها ایراد نگیرید بلکه برعکس خوبیهای او را در جمع تحسین کنید. یکی از دلایل بی احترامی به خانواده همسر این است که حرمت و احترام او را جلوی خانواده اش می شکنید. این کار را نکنید. خیلی اشتباه بزرگی مرتکب می شوید. به شدت توصیه می شود که احترام همسرتان را حفظ کنید. مخصوصا پیش دیگران. احترام شما باعث می شود که خانواده ها فکر کنند که این دختر یا پسر چقدر با همسرش با احترام رفتار می کند. پس من هم باید به او احترام بگذارم...همسرتان هم همین‌طور! وقتی می بیند که حرمت او را نگه می دارید پاسخ احترام را با ادب خواهد داد و هیچ گاه به خودش اجازه نمی دهد با بی احترامی با خانواده ها رفتار کند. حتی در موارد حادی که دچار مشکل می شوید. اگر می خواهید احترام ها رعایت شود حتی اگر از خانواده همسرتان چیزی می بینید به سر همسرتان نگوبید و از آن ها ایراد نگیرید. به جای آن، فاصله خود را با خانواده همسرتان حفظ کنید و اجازه ندهید که حرف تلخی از آن ها بشنوید که شما را بیازارد. پیشنهاد می‌کنم کتاب نمی‌گذارم کسی دکمه‌های اعصابم را فشار دهد از الیس را مطالعه بفرمایید... نکته خیلی مهم تری که می‌تواند نکات کلیدی و طلایی زندگی شما باشد شناخت تفاوت ها و ترسهای همسرتان است که چنانچه مایل بودید  باتوجه به طولانی بودن پاسخ درخواست بدهید مجددا ارسال می‌گردد. چنانچه بازهم در این زمینه سوال داشتید می توانید در ادامه همین پست ارسال نمایید. موفق باشید  
تصویر ابراهیمی راد ابراهیمی راد 14 اسف, 1402 من به شوهر خود اعتماد ندارم
با سلام وادب واحترام خدمت شما کاربر محترم از حسن اعتمادتان به مجموعه پاسخ گویی اندیشه برتر خرسندیم. درخصوص شرایطی که فرمودید و توانستید این شرایط بسیار سخت را در طول این چندسال بخاطر حفظ نظام خانواده، قابل تحسین و تقدیر است در ابتدا هیچ اشاره ای به سن وسال خود  و همسرتان،  میزان تحصیلات و تعداد فرزندانتان نکردید. دانستن اطلاعت به مشاور شما کمک میکند تا پاسخ های بهتری را در اختیار شما بگذارد. اما در خصوص اصل سوال شما کاربر ارجند از چند بخش مهم از قبیل: بی اعتمادی به شوهر، رفیق بازی شوهر، دسترسی به نکاتی برای بهتر شدن شرایط زندگی شما تشکیل شده است. ابتدا به بررسی  دلایل اختلاف و ناراحتی بین شما و همسرتان می پردازیم و در انتها بیست نکته کلید طلایی که هر زنی برای رسیدن به بهشت زندگی به آن نیازدارد را خدمتتان ارائه می نمایم. ازدواج و تشکیل خانواده یکی از مهم ترین و مقدس ترین ارکان  زندگی  برای هر فرد است، لذا انتخاب درست و آگاهانه می تواند نقش مهمی در کیفیت بهتر زندگی و روابط بین فردی زوجین بوجود آورد. هرچه ازدواج آگاهانه تر بوده باشد قطعا کیفیت زندگی مطلوب تر و تدام رابطه عمیق تر و ماندگار تر خواهد بود. از معمول ترین مشکلات مهم زناشویی که موجب تنش و بحث و مشاجره بین زوجین می شود اشکال در برقراری درست ارتباط  و ناآگاهی از تفاوت های میان زن و مرد است. خداوند انسانها را به گونه ای آفریده که از لحاظ شخصیت و جنبه های فردی با یکدیگر متفاوت باشند پس نباید از همسر خود توقع داشته باشید که همانند شما فکر کند یا رفتارهای کاملا مشابهی با شما داشته باشد چراکه علایق و دیدگاه های هر فردی با دیگر متفاوت بوده و امری بدیهی محسوب می شود، متاسفانه بسیاری از زوجین از اختلافات و تفاوت های میان زن و مرد آگاه نبوده و با همین ناآگاهی باعث تلخ شدن زندگی به کام خود و همسرشان می شود. در یک زندگی زناشویی چیزی که مهم است و باید به آن توجه کرد میزان و نوع اختلافات است که در زوج های مختلف متفاوت است .در زندگی همه افراد ، پستی و بلندی و پیچ و خم وجود دارد و اینکه زندگی بدون مشکل باشد بسیار نادر است اما اگر بتوانید با همفکری هم مشکل و اختلاف رابطه تان را تشخیص و ریشه یابی کنید توانسته اید زندگی زناشویی خود را نجات دهید. اصولاً زوج های موفق هنگام روبرو شدن با مشکل و فراز و نشیب های زندگی ، مشکلات  را مدیریت می‌کنند یکی از چند موردی که بیشترین عامل اختلاف بین  زوجین میشود این است که  زوجین بعد از ازدواج برای ارتباط با خانواده خود باید حد و مرزهای لازم  را رعایت کنند و این ارتباط در چارچوب خاصی بوده و مرزبندی هایی داشته باشد. در این خصوص سعی کنید در زندگی زناشویی نقش یک زن ضعیف و شکننده را ایفا نکنید، زیرا در این صورت هم خودتان آسیب می‌بینید و هم باعث یأس همسرتان نسبت به شما خواهد شد. سعی کنید در مواجهه با مشکلات خود را نبازید، بلکه با قدرت و تدبیرو همچنین آموزش مهارتهای زندگی که در انتهای همین متن باعنوان ، بیست نکته کلیدی راهبردی مهارتی جهت رسیدن به بهشت زندگی خدمت شما کاربر محترم ارسال می‌گردد، بر مشکلات فائق شوید. نقش زن در نظام خانواده بعنوان مدیریت بحران خانواده می‌باشد که این ویژگی باعث تغییرافکار در رفتارهمسرتان خواهد شد. بیست نکته کلید طلائی مهارتی برای رسیدن به بهشت زندگی 1. همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.لذا باید تفاوتهای چندگانه جسمی، جنسی ، فیزیولوژی، نرولوژی،  بین زن ومرد راآموزش ببینید. 2. همسر خود را به چشم یک شی مسئول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید. 3. بخش هایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می شود هم در جمع اقوام وفامیل ودوستان وگاهی زمانی که باهم تنها هستید مورد توجه و تحسین قرار دهید. 4. برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرف ها و گفته های او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بی اعتمادی در زندگی خود می کارید. 5.  وقتی همسرتان با شما درد دل می کند و راز دلش را با شما در میان می گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بی رحمانه است. 6 . از نگاه های ذره بینی وتعقیب و گریز های زنانه پرهیز نمایید. به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می شودکه شوهرتان از شما فاصله بگیرد. 7. او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بی احساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان می دهد. در این خصوص و در مقاله ای جداگانه به تفاوت های در نحوه ابراز احساسات مرد ها به همسر  و فرزندان خود جداگانه می پردازیم. 8. نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمی افتد مگر اینکه همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سوال کرده و دیدگاه های واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان می دهد بدون انتقاد و جبهه گیری بپذیرید. 9. زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند به دقت به حرف های او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفته های اوعدم علاقه شما را نشان می دهد. 10. هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام می دهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت می کند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوه خود ابراز محبت می کند. ۱۱. او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواج تان، هدیه ای به او می دهید سعی کنید از قبل در مورد هدیه مورد علاقه اش اطلاعاتی به دست آورید. ۱۲. از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرح ها و ایده ها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.  ۱۳.اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته رازمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی اوبرای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او می شود.  ۱۴.  برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث می شود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجش تان می شود. بنابراین سعی می کند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما می گردد.  15. سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را با عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه می زند. زیرا این مساله باعث می شود که وی خود را بخشنده تر و دوست داشتنی تر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بی نهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.  16. اگر احساس می کنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه می کنید. این مساله مشکل شماست شخصا روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روان شناس کمک بخواهید.  17. زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج می برد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانی تر کرده و از خود دور می کنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر می گردد.  ۱۸.  در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسوول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسوولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش می گذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار می آورد. ۱۹.  او را به دوست نداشتن وگریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگی اش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی می کنید که در موردش صدق نمی کند و این مساله موجب کدورت در روابط می شود.  ۲۰.  وقتی شما در می یابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشته اید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا می شود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را می پذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر می آید. قسمت دوم پاسخ شما ادامه دارد..... چنانچه بازهم در این زمینه سوالی داشتید می توانید در ادامه همین پست ارسال بفرمایید. موفق باشید

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 439