نظرات روئین تن مهدی

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 22 آبا, 1402 پسرم خیال پرداز و تخیلی هست...

سلام خدمت شما کاربر محترم

ضمن سپاس از ارتباط شما با مجموعه

در رابطه با سوالی که مطرح کردید باید عرض کنم که جای نگرانی نیست. خیالپردازی تا سن 7 سالگی طبیعی است و ممکن است حتی تا سن 10 سالگی از شدت اون کم بشه.
خیالپردازی در این سن مفید است و فکر نکنید که این قضیه غیر طبیعی است و باید در صدد درمان برایید. خیالپردازی در راستای مراحل رشد شناختی کودک هستش. و نباید با این روند طبیعی رشد کودک رو سرزنش کرد.

خیالپردازی فوائدی مثل کنجکاوی، توانایی بیشتر در حل مسئله، تقویت ابتکار و هنرافرینی و ... رو داره. وقتی سطح شناختی کودک رشد یافته تر شد و پخته تر شد این خیالپردازی ها از جنبه های صوری فاصله گرفته و بیشتر واقعی تر خواهد شد. اما به ناچار این مرحله خیالپردازی باید گذرانده بشه

آنچه شما می تونید در این قضیه به کودک خود کمک کنید این هست که باهاش همراهی کنید، در دنیای خیالی کودک وارد بشید و سعی کنید از گوشه گوشه قضایای خیالی کودک، نکته های اخلاقی در بیارید و در داستان پردازی او تحمیل کنید. این زمینه بسیار مناسبی است که از دنیای خیالی کودک که بهش خیلی علاقه داره، ما کمال استفاده رو ببرید. 
کار دیگری که شما می تونید بکنید این هست که سعی کنید دنیای خیالی کودک رو به دنیای واقعی متصل کنید. اگر یک شخصیت  خیالی رو در ذهن خودش پرورش میده ضمن تایید کودک، مصادیق واقعی از این نوع شخصتیها رو (مثل قهرمانان وطنی و ملی و دینی) بهش گوشزد کنید تا کودک شما جنبه افراطی به خیالپردازی خود نگیره.

موفق باشید

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 22 آبا, 1402 سوال اخلاقی: خیلی حسود و دل نازک هستم...

سلام خدمت شما کاربر محترم

ضمن سپاس از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر

این خیلی خوبه که چنان شناختی از خودتون دارید که می تونید معایب خودتون رو بشناسید، و مهمتر اینکه در صدد رفعش بر اومدید. اولین قدم برای اصلاح معایب همین پذیرش این هست که «من یک سری اشکالات دارم». پس از این حیث به شما تبریک می گم که بی تفاوت نگذشتید چون که دوست دارید بهتر از الان تون باشید.

دو مورد رو شما ذکر فرمودید یکی حسادت و یکی زود رنجی

بهتر بود که می فرمودید حسادت شما چگونه است؟ ایا نسبت به شخص خاصی حسادت دارید یا خیر به طور کلی از پیشرفت دیگران (بدون اینکه شخص خاصی مد نظرتون باشه) حسادت دارید.
اگر نسبت به شخص خاصی حسادت دارید چون منشا حسادت یک نیروی خشم و غضب هست شما باید این غضب درونی رو از بین ببرید. شما می تونید این خصیصه رو با هدیه دادن یا دعا کردن از ته قلب اون هم با صراحت زبان برای شخص خاص حل کنید. شما با این کار روح مودّت و صمیمیت رو بر خودتون نسبت به اون شخص حاکم کردید. وقتی این قوه غضب و نفرت درونی فروکش کرد، قوه دیگر شما که همون قوه تعقل و منطق شما باشه تقویت میشه، اینطور بهتر می تونید قضیه رو هضم کنید و بهتر می تونید منطقی تر باشید که هر کسی نان زحمت و تلاش خودش رو می خوره. موقعیت اون شخص بایدم این باشه و من هم اگر بخوام پیشرفت کنم باید تلاش کنم.

اگر به طور کلی حس می کنید که چنین خصیصه ای دارید، این ویژه بیشتر از این ناشی میشه که شما از دارایی های خودتون غافل موندید و بیشتر چشم به دارایی ها و امتیازات دیگران دارید. تمرکز دید شما به افرادی است که فکر می کنید در سطوح بالاتری از شما هستند و از امتیازات بیشتری (چه زیبایی، چه امکانات رفاهی، چه پیشرفت تحصیلی و...) برخوردارند. شما از تمرکز و اهتمام به این نحوه نگاه باید دوری کنید. بلکه نگاه خودتون رو تقسیم کنید. قسمی از نگاه خودتون رو به دارایی های خودتون، قسمی از نگاه خودتون رو به افرادی که پایین تر از خودتون هستند (و لذا در اینجا لازم هست با شکرگزاری به خودتون انرژی مثبت تزریق کنید)، و یک نگاه هم چشم اندازی است که باید به قله هایی که باید برسید داشته باشید، چه بلحاظ مادی و اقتصادی، چه به لحاظ روحی و معنوی.
نکته ای که باید بهش دقت کنید این هست که شما فقط امتیازات ظاهری دیگران رو می بینید، و از امور مخفی و معایب دیگران بی اطلاعید، هیچ کسی بی عیب و ایراد نیست. چه بسا به همان شخصی که حسادت می کنید، شما از امتیازاتی برخوردار باشید که اون شخص نسبت به شما حسرت اون امتیازی رو می خوره که شما دارید و از اون غافل موندید.

این خلاصه ای از مساله اولی بود که خدمت شما عرض شد.

اما راجع به زودرنجی شما
زودرنجی نوعا از ضعف بُنیه روحی ناشی میشه. حتما دیدید که بعضی ماشین ها چون از لاستیک ضخیمی برخوردار هستند در مواجه با ناملایمات جاده هیچ واکنشی از خود نشون نمیدن بر خلاف دوچرخه مثلا که چرخ بسیار باریکی داره و در تلاطم جاده واکنش نشون میده. 
ضعف بُنیه روحی از چند عامل ناشی میشه. یکی از عوامل زودرنجی عدم کنترل بر افکار منفی است که به خودتون وارد می کنید. که باید در این حالت اهتمام داشته باشید که در ظرف ذهن خودتون افکار مثبت تزریق کنید. از همون اول صبح که از خواب بلند می شید از خوب ببینید، مثبت ببینید، از تمام نعمتهایی که خدا به شما داده و از اون بی تفاوت و در حال غفلت گذشتید متمرکز بشید و شکر کنید. از این که نفس می کشید، از اینکه باز هم از خدا عمر گرفتید، از اینکه در سلامت جسمی به سر می برید که چه بسا خیلی ها از اون محرومند، از اینکه احیانا پدر و مادری دارید که می تونید حالشون رو خوب کنید.
یکی دیگر از راههای تقویت بُنیه روحی، مطالعه است. مطالعه و استفاده از ایده ها و نقطه نظرات دیگران که جهان رو با دید جالب و نویی نگاه می کنند روح رو غنی می کنه. روح بلند و غنی نسبت به مسائل ناچیز روزمره واکنش نشون نمیده. اون هم کتابهایی مطالعه کنید که شما رو به تفکر وادار کنه، خودتون رو بیشتر به خودتون معرفی کنه و بیش از پیش به خود واقعی خودتون نزدیک تر بشید. کتابهایی که حول خودشناسی و جهان شناسی و .. باشه

راه دیگر برای مساله زودرنجی، کم کردن توقع خودتون از دیگران هستش.ما وقتی از چیزی یا کسی رنجیده خاطر می شیم که انتظار ما از او بیش از اینی هست که می بینیم. اگر انتظار خودتون رو از دیگران کم کنید کمتر رنجیده میشید، کمتر شوکه می شید، آدما همینی هستند که می بینید، خیلی هاشون عیب دارند، خیلی هاشون دچار بیماری های درونی هستند و انتظاری بیش این نمیره. شما حتی باید این آمادگی رو داشته باشید که از خواهر، دوست، یا .. رفتاری ببینید که انتظارش رو ندارید. در این دنیایی ماشینی که خیلی ها از معنویت و حقیقت خودشون فاصله گرفتن، انتظارات کمالگرایانه نباید داشت. وقتی مریضی پیش دکتر میره و بخاطر عیبی که داره هذیان می گه، دکتر هیچ وقت شوکه نمی شه، هیچ وقت رنجیده نمیشه چون انتظاری از مریض خود نداره.

آنچه گفته شد اجمالی بود از آنچه مطالبه کرده بودید اگر باز هم ابهام یا نکته ای در ذهن شما شکل گرفته در ادامه بفرمایید

موفق باشید

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 21 آبا, 1402 با خانواده همسرم اختلاف عقیده دارم

سلام خدمت شما کاربر محترم

در رابطه با چالشی که باهاش مواجه هستید چند نکته خدمت شما عرض میشه

1- شوهر شما درست میگن که آدمها رو نمی شه تغییر داد مگر با تلاشهای جانکاه. پس اولین اصل مواجهه با این چالش اصل «پذیرش» است. بپذیرید که مادر شوهر شما چنین صفتی داره و مادر شوهر اینچنینی رو جزئی از زندگی خانوادگی خودتون به حساب بیارید. وقتی ذهن شما این آمادگی رو داشت و این اصل رو پذیرفت که من باید یک مادر شوهر اینچنینی داشته باشم و نمی تونم تغییرش بدم، در قبال این پدیده مقاومت نمی کنید. چیزی که هست.

حتما دیدید کارهای سخت برای بار اولش خیلی سخته و طافت فرسا، اما همین کار برای دفعات بعد از بار سختیش کاسته میشه. چون شما در دفعات بعد انتظار چنین سختی رو داشته اید بر خلاف بار اول.
در مواجهه با مادر شوهر هم همینطور، شما اگر با این انتظار خونه مادر شوهر برید که دیگه سوال پیچتون نکنه و مثل یک پلیس شما رو کنترل نکنه کاملا در اشتباهید، بخشی از اذیت شدنهای شما بخاطر همین خوشبینی است که قبل از ورود به خونه دارید. اما اگر با یک آمادگی ذهنی وارد خونه بشید که باز هم قراره سوال پیچ بشید و روز از نو و روزی از نو، تحمل این قضیه برای شما آسونتر خواهد بود.

نمی خوام بگم که کاملا تسلیم باشید. نحوه پاسخگویی شما در اثرگذاری بر نحوه تعامل مادر شوهر شما خیلی مؤثر هستش.

2- شما نباید تمام جزئیات زندگی خودتون رو با مادر شوهر در میون بزارید. لزومی نداره به ریز سوالاتش جواب بدید که اونوقت این جوابها رو از اقوام و خویشان و همسایه ها بشنوید. از اون طرف هم سوالات ایشون رو بی جواب نذارید. مهارت گفتگویی شما در این جور مواقع به این هست که جوابها رو کلی جواب بدید. مثلا اگر از شما سوال کرد به شما حقوق دادن یا نه؟ به طور کلی بگید خدا روزی رسونه. بسیار سربسته و کلی . سعی کنید مثل این جواب، قضایا رو به خدا ربط بدید. اگر لازم باشه حتی یک جواب رو باز هم تکرار کنید تا بالاخره تسلیم بشه.
یا اینکه در جواب دادن بعضی مواقع لازم هست زمان بخرید. مثلا در جواب بعضی سوالاتش بگید بعدا می گم.
یا اینکه جواب بعضی سوالات رو به شوهرتون حواله بدید. مثلا در قبال سوال بگید که از شوهرم بپرسید که بیشتر در جریان هستش.

3- وقتی توقع داره که شما ایشون رو بیرون ببرید یا به خونه شون برید، بجای مخالفت صریح، و بجای جواب مثبت صریح، برای ایشون برنامه بریزید که مثلا فلان موقع (تاریخ مشخص کنید) حتما با همراهی شما خواهیم رفت. ضمن اینکه لزومی نداره که مادر شوهر شما از ریز برنامه های شما مطلع بشن که وارد این چالش بشید.

4- به نظر میاد این کنشگری که مادر شوهر شما دارند به خاطر همون روابط آسیب خورده ای است که با شوهرشون دارند. مادر شوهر شما بخاطر گسست رابطه عاطفی که با شوهرشون دارند هم دچار سلب امنیت عاطفی شدن و هم سلب امنیت اقتصادی. بخاطر همین زیاد توقع داره که با همراهی شما از تنهایی رها بشه و اون حلقه مفقوده ای که باید توسط شوهرش تامین میشد بوسیله شما جبران بشه. همچنین در قضایای اقتصادی. وقتی مادر شوهر شما بخاطر اون گسست ارتباطی که با شوهرش داره حاضر نیست از شوهرش مطالبه نقدینگی کنه ناچار به شما رو میاره.
5- چالش دیگر مادر شوهر، زیاد حراف بودن ایشونه که چون این قضیه توسط شوهرشون تامین نمیشه نیاز داره این قضیه رو با شما در جریان بذاره و به هر بهانه ای با شما یا کسی دیگه حرف بزنه

6-شما سعی کنید مجالی برای یک گفتگو در زمینه های دیگه ایجاد کنید تا جایگزین خوبی برای این حرافیها و سوال پراکنی ها باشه. و الا اگر عرصه خالی باشه ناچارا مجبورید چیزهایی بشنوید که بر خلاف میل تون هستش.

این چالشها بخصوص وقتی سن بالاتر میره، عمیق تر میشه

بهترین ها رو برای شما آرزومندم

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 20 آبا, 1402 دخترانم اصرار بر ارتباط سالم با جنس مخالف دارند

سلام خدمت شما مادر گرامی

ضمن تشکر از جواب مشاور محترم . تکمله ای در تکمیل و روشن کردن بیشتر جوانب مساله خدمت شما عرض میشه

ضمن اینکه دغدغه شما مادر گرامی برای تربیت صحیح فرزندتون بسیار بجا و ستودنی است و از اینکه این مساله رو با ما در جریان گذاشتید بسیار سپاسگزاریم امیدواریم بتونیم جواب این اعتماد رو به شما تقدیم کنیم.

مراحلی که لازم هست در مواجهه با این مشکل طی کنید:
1- همراهی اولیه: علاقه پسر و دختر که بعضی از اون به عشق پاک تعبیر می کنند یکی از نشانه های آفرینش خداوندی است که دو جنس کاملا متفاوت نسبت به هم دارند. پس شما در وهله اول باید این میل و کشش درونی رو تایید کنید. تایید شما باعث میشه که دختر شما در مراحل بعدی گارد نگیره و مقاومت نکنه. و توصیه های خیرخواهانه شما رو راحتتر قبول کنه. بر خلاف موقعی که بخواهید با شدت و تشر و سرزنش برخورد کنید. بهتر هست در یک گفتگوی صمیمی دخترتون رو از عوارض این رابطه آگاه کنید. و شناختی که می دید ایشون رو از اسارت «احساس» رها کنید

2- تبیین محدودیت : جلوی هر میل و کششی، یک قید و قیوداتی و محدودیتهایی هست. برای اینکه شخص به سلامت روانی و جسمانی برسه باید این محدودیتها رو رعایت کنه. کسی که میل به غذا داره نمی تونه بی گدار به آب بزنه و به اموال دیگران دست درازی کنه. چرا که هم آبروش میره و تن و جسمش با غذای حرام روییده میشه. همه ما هم بندگان خداییم و مال و منال او هستیم و نمی تونیم بدون اجازه او حتی در ارتباطات خود به بهانه این کشش عاطفی این مرزها رو مخدوش کنیم کما اینکه قران این روابط رو مذموم شمرده (25 نساء)

3- چشم اندازی از این روابط: از دخترتون بپرسید که به نظرت آینده این رابطه چی میشه؟ ایا این پسر بعدا تو رو به عنوان شوهر خودش انتخاب خواهد کرد؟ خیر. چنین پسری وقتی با  دختری رابطه دوستی برقرار می کنه، و این حریم رو شکسته، طبعا مطمئن نیست که همین رابطه رو با پسرای دیگه نداشته باشه پس ضمن این که یک وابستگی لطمه آور نصیب دختر شده، اما بعدها هم این دختر رو به عنوان همسر انتخاب نخواهد کرد. هر چند دختر با خیال پردازی خودش به این پسر مطمئن باشه و پسر هم وعده و وعیدهایی برای حفظ رابطه داده باشه (هر چند دختر هیچ واقعا بقول خودش یک رابطه سالم قصد کنه، اما واقعیت این هست که این رابطه از دو نفر تشکیل شده و بهتر بگم سه نفر تشکیل شده که سومین اونها شیطان هست و شیطان در این جور مواقع ترفندهاش برای فریب بسیار زیاده که کمترینش عادی انگاری و عادی سازی روابط هست اون هم قدم به قدم)

4- بهتر هست که به لحاظ روانشناختی، دختر شما اطلاع کاملتری نسبت به پسرها داشته باشه.
برای این قضیه به این لینک مراجعه بفرمایید

http://btid.org/node/224846

5- بهترین راه برای تامین عاطفه و نیازها در این برهه زمانی ازدواج هست که امیدوارم هر چه سریعتر در صدد اون بربیایید، و لو اینکه اطرافیان تون از این اقدام راضی نباشند و شما رو سرزنش کنن. ازدواج هست که هم خدا راضی است و هم مایه آرامش واقعی خواهد شد. استرسی که در روابط خارج از شرع هست در ازدواج وجود ندارد. در روابط دوست پسری هیچ مالکیتی و هیچ تضمینی در کار نیست بر خلاف راه ازدواج.

منشائ این روابط ممکن است در ابتدا پاک و بر اساس علاقه و کشش خدادادی باشه اما در ادامه این شیطان هست که ادامه دهنده این گونه روابط هست. خیلی از پسر و دخترهایی که خدای ناکرده به انحراف کشیده شده اند در ابتدا به خودشون مطمئن بودند. اما شیطان اونقدر نامحسوس و قدم به قدم مرزها رو برای دختر و پسر می شکنه که خودشون هم متوجه نمی شن چطور و چگونه فریب خوردن.  در این مورد هم می تونید دختر خودتون رو به این نمونه عینی که مربوط به یکی از مراجعین هست آگاهی بدید.

http://btid.org/node/185940
https://btid.org/fa/news/104456

این حقائق رو به دختر خودتون انتقال بدید و اگر فکر می کنید از عهده اش بر نمیایید این جواب رو به ایشون ارائه بدید.

باز هم در این زمینه اگر لازم می دونید مکاتبه یا مشاوره تلفنی داشته باشید

موفق باشید

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 20 آبا, 1402 سوال اخلاقی: دوست دارم خدا محور باشم اما ....

سلام خدمت شما کاربر محترم

سپاس از همراهی شما

دقیقا متوجه سوال شما نشدم. اینکه منظور شما از «سرزنش کردن» اونها چی هست؟ اگر سرزنش کردن اونها با شرایط خودش (مثلا غیابی و خیرخواهانه) باشه شما باید بیش از پیش محبت بورزید و با آغوش باز نقد پذیر باشید، این نقد پذیری هم بخاطر این هست که برای خودتون ارزش قائل هستید و دوست دارید بیش از موقعیت فعلی خود اهل تعالی باشید.

اگر سرزنش اونها بحق نیست، یعنی در قبال خوبی شما، بدی می کنند، اینجا نباید به گونه رفتاری کنید که به قول معروف از اخلاق شما سوء استفاده کنند. در این جور مواقع باید حکمت حضرت امیر ع رو سرلوحه قرار داد که باید مثل بچه شتر بود که دیگران نتونن از ما سواری بگیرن یا سوء استفاده کنن. باز هم این موضع در این موقعیت بخاطر ارزشی است که شما برای خود قائل هستید و الا شخص عزت خود را که یک امانت الهی است از دست خواهد داد.

حتما شنیدید که در مقابل آدم متکبر باید متکبر بود. اینجا تکبر، بر خلاف ادب نیست بلکه عین ادب است. چون این موضع هم باعث حفظ حیثیت آدمی میشه و هم باعث تنبه و تلنگر به مخاطب.

نکته: ترک ادب به معنای بی ادبی نیست. ادب یک تکلمه و کمال است که شخص در روابط خودش إعمال می کند. این تکمله در روابط گاهی بنا به خصوصیات مخاطب حذف می شود. حذف ادب، به معنای بی ادبی و موضع مشمئز کننده نیست. روابطتون عادی باشه. نه با خصومت و نه با رفاقت

موفق باشید

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 209