جواب در زمینه هر دو سوال شما مثبت هست. یعنی هم فرماندهان سپاه امام زمان زن وجود دارد و هم ارتباط معنوی با حضرت وجود دارد و در زمینه قرب و منزلت معنوی به حضرت فرقی بین زن و مرد نیست.
در مورد اول:
اصل وجود زن در سپاه حضرت:
روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثی درباره علایم ظهور، از پیامبر روایت کرده است که فرمود: «یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الواردة المتفرقة حتّی یجتمع إلیه ثلاث مأة و أربعة عشر رجلاً فیه نسوة فیظهر علی کلّ جبّار و ابن جبّار...»(1)
در آن هنگام پناهنده ای به حرم امن الهی پناه می آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم می برند به سوی او جمع می شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد می آیند که برخی از آنان زن می باشند که بر هر جبار و جبار زاده ای پیروز می شود.
در بعضی روایات حتی تعداد هم مشخص شده و شمار آنها به 50 نفر هستش
جابربن یزید جعفی، ضمن حدیث مفصلی از امام باقر، علیه السلام، در بیان برخی نشانه های ظهور نقل کرده که: «و یجیی ء واللّه ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امراة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف یتبع بعضهم و هی الآیة الّتی قال اللّه : «أینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعا إنّ اللّه علی کلّ شی ء قدیر...»(2)
به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معنای آیه شریفه: «هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر می کند. زیرا او بر هر کاری توانا است».
در مورد دوم
ارتباط معنوی و قلبی اگر شدت بگیره ممکنه با شرایطی به ملاقات هم منجر بشه. منتهی ملاقاتها معمولا بنا به ظرفیت افراد از سر هوشیاری کامل نیست.
همانطور که زن ومرد به زیارت عتبات عالیات و مشاهد مشرفه ائمه معصومین می شوند و اختصاصی به مردان ندارد، به طور ویژه در ملاقات به محضر حضرت ولی عصر هم فرقی بین زن و مرد نیست. و حضرات معصومین شهید یا زنده شان تفاوتی از این حیث ندارند.
موفق باشید
پی نوشت:
(1).صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمال الدین، ج 2، ص476.
(2) الهیثمی، نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج 7، ص315
این جور قضایا را نمیشه رد یا اثبات کرد. چه بسا ممکنه در حال سجده خوابشون برده باشه و قبل از اینکه ذهن هوشیاری خودش رو پیدا کنه این صحنه رو میبینه. اینکه می بینه پدر بزرگشون با لبخند باهاشون مواجه میشن چه بسا نتیجه و بازخورد همان حس رضایتمندی است که این دختر به خودش داره و چون پدر بزرگ ایشون احتمالا یک مرد با خدا و پاکی بوده لذا این چند پازل با هم ترکیب شده ومنجر به دیدن چنین صحنه ای شده. پس یک احتمال این هست که دچار توهم شده اند که و این صحنه ساخته و پرداخته ذهنیتهایی است که به خود و پیرامون خود داشته.
پس برای اینکه ایشون رو از این حالت رهایی ببخشید کما اینکه خواسته ایشون هست در وهله اول در شناخت و برداشت ایشون تشکیک ایجاد کنید. و حتی می تونید نمونه هایی از این توهمات رو براش بیارید تا از اطمینانش به این قضیه کاسته بشه. بخصوص اینکه بعد از چند لحظه ناپدید میشه این نشون دهنده عدم ثبات چنین تصوراتی است. به این نشون که با بالا رفتن سطح هوشیاری ذهن این صحنه محو میشه. از این میشه نتیجه گرفت که احتمال توهم بودن این قضیه بالاست. (هر چند منکر قطعی این هم نمیشیم که ممکنه چشم دل ایشون باز شده باشه، اما بهر حال شما این احتمال رو به ایشون گوشزد نکنید )
خلاصه وقتی تشکیک کردید حساسیتش به این موضوع کمتر میشه.
اما چند راهکار
1- تغییر مکان عبادت : برای مدت کوتاهی به ایشون بگید محل عبادتش رو جابجا کنه
2- انکار صوری: به ایشون بگید که یک قدم برای فاصله گرفتن از پدربزرگشون برداره، یعنی قلباً یک مرحله ایشون رو طرد کنه. مثلا این جمله رو در طول روز چندین مرتبه به زبون بیاره که «من نیازی به لبخند رضایت تو (پدر بزرگ) ندارم، من اگر کار خوبی می کنم واسه اینه که خدا ازم راضی باشه نه بنده خدا». طرد قلبی به معنای دوست نداشتن پدر بزرگ نیست
3- نقاشی. از ایشون بخواهید که چند بار به طور پراکنده، نقاشی ایشون رو بکشه و هیچ اهتمامی به زیبا کشیدن نقاشی نداشته باشه.
از طرفی نمیشه هر اتفاقی رو به چشم زخم ربط داد و از طرف دیگر نمیشه منکر چشم زخم شد. همانطور که امام رضا ع می فرماید «چشم زخم حق است».
چشم زخم الزاما از سر کینه و دشمنی نیست چون چشم زخم ممکنه از دوست آدم هم اتفاق بیفته. لذا در حدیث داریم که اگر از دوست خود چیزى دیدید که تعجب کردید، خدا را یاد کنید تا بلاى چشم زخم دفع شود. [1]
بهرحال این حالت و اثر ماورایی که معمولا در صورت تعجب از یک چیز اتفاق می افته، جای انکار نیست. چشم زخم مربوط به خود انسان هستش و نه اجنه چون در روایات قرائنی وجود دارد که به خود انسان نسبت داده شده است. اما این اثر هم مثل هر اثری دیگری قابل رفع هست. چون منشاء چشم زخم،امور ماورایی است ، با همون اسباب ماورایی می شه این اثر رو کم یا از بین برد.
واکسینه شدن از چشم زخم حتی برای خود فرد که فکر می کنه این حالت رو داره قابل استفاده است. یعنی این امور پیشگیرانه رو خود شخص هم می تونه بکار ببنده تا اثر چشم زخمی که داره بر طرف یا بی اثر بشه. که به چند مورد اشاره می شود:
1- امام رضا علیه السلام برای رهایی از چشم زخم چنین توصیه‌ای دارند: راوی می‌گوید:از آن حضرت پرسیدم:چشم زخم واقعیت دارد؟ ایشان فرمودند: آری، هرگاه تو را چشم زنند، کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش. خداوند تو را از گزند آن حفظ می‌کند. [2]
2-از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «تأثیر چشم زدن حق است و امین نیستی که چشم تو در خودت یا در دیگری تاثیر کند. پس اگر از تاثیر چشم می‌ترسی سه مرتبه بگو: چشم زخم "ماشاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم". [3]
3- چشم زخم حق است و واقعیت دارد. هر گاه کسی از شما انسان یا چیز زیبایی را دید و از آن خوشش آمد بگوید:آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله، در این صورت چشم او تأثیر منفی نخواهد داشت. [4]
این لینک در همین موضوع ممکن است برای شما مفید باشد.
دغدغه شما به عنوان یک مادر برای تربیت دینی دخترتون هم بجا و هم ستودنی است. امیدوارم بتونم با ارائه چند مطلب شما رو راهنمایی کنم.
ائمه معصومین والدین رو از همان سنین 7 سالگی مکلف کردن که نماز رو به فرزندان خود وادار کنند.
پیامبر اکرم ص می فرمایند: «مروّا صبیانکم بالصلاه اذا بلغوا سبعا ؛ فرزندان خود را هنگامى که هفت ساله اند به نماز خواندن وادارید»
که ظاهر شما در این مساله توجه داشتید و الان نوجوان شما در حال حاضر شل نماز هستند. اما خدا در قران والدین رو بر دعوت به نماز والدین الزام کرده و اینکه لازم هست والدین نسبت به این امر صبور باشند. نماز خواندن بخصوص برای کسی که هنوز به اقناع ذهنی نرسیده یا لذتی از اون نچشیده با تکلف همراه هست. و لذا باید نرم نرم باهاشون رفتار کنید. اما خسته نشید.
خدا در قران می فرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها [1]؛ اهل خود را به نماز دستور بده و در این موضوع صبر و مقاومت داشته باش»
اما چند نکته
1-برای اینکه دختر شما در هر زمینه ای (مثل نماز) بیشتر از شما حرف شنوی داشته باشه باید بتونید به عنوان پیشنیاز نیازهای روانی ایشون رو تامین کنید. نیازهایی که در این مقطع سنی متوجه ایشون میشه.
یکی از نیازهای نوجوان این هست که در خونه حس ارزشمندی بهش دست بده، حس شخصیت و استقلال داشته باشه. اگر در صدد رفع این نیازها باشید حس می کنه که درکش می کنید. و این درک متقابل باعث میشه از شما فاصله نگیره. چون بهش اهمیت میدید ایشون هم به شما اهمیت بده.
برای این کار در امور جزئی خونه حتما ازش نظر خواهی کنید. (چه برای دید و بازدید، چه برای پختن وعده های غذایی، حتی مشورت در امور بسیار ساده خونه و...)
2- حتما و حتما نقاط مثبت دخترتون رو در کنج ذهن خود همواره داشته باشید. ملاحظه این نقاط مثبت باعث می شه ذهنیت منفی محض به دخترتون نداشته باشید که حالا که در نمازش شل هست پس خدای ناکرده باید قید دخترتون رو بزنید، خیر. این ذهنیت منفی بر نحوه ارتباط شما با ایشون اثر خواهد گذاشت. اینکه دختر شما در نمازش سست شدن مشکل حادی نیست. بخصوص اینکه ایشون با تذکر پدر نماز صبحشون رو می خونن. پس معلوم میشه که هنوز بهش معتقد هستن اما انگیزه ضعیف ایشون ناشی از عواملی است که باید در تدارک رفعش باشید.
3- نوجوان در این سن چون جنبه های شناختیش در حال رشد هستش بیشتر به دنبال چرایی نماز هستش. شما این شناخت رو باید در اختیار نوجوان تون قرار بدید تا حدی که به درجه اقناع برسه و الا این دنیای پر هیاهوی مجازی و جو جامعه، امکان فکر و تامل رو به آدم نمیده. البته این نکته رو هم دقت داشته باشید که اگر شخص دیگری رو می تونید واسطه قرار بدید که با دختر شما صحبت کنه این گزینه نسبت به موردی که خود شما بخواهید صحبت کنید اولویت داره، و الا خود شما.
اگر قبلا در سنین پایین تر بیشتر با جنبه عاطفه و محبت به سمت نماز میرفت الان می خواد بدونه برای چی باید نماز بخونه. که لازم هست با ایشون در یک جو صمیمی هم‌صحبت بشید، گپ بزنید و لو اینکه زیاد هم علمی حرف نزنید. منتها همینکه ذهن ایشون وارد چالش میشه بسیار مفیده. مطرح کردن این مباحث بهتر از این هست که صرفا دلنگران باشید و هیچ عکس العملی از خودتون نشون ندید.
این سوالات چالشی رو مطرح کنید که می تونید این سوالات رو نه از ایشون بلکه سوالاتی است که برای خود شما پیش اومده و قصد دارید از ایشون برای حل این چالش مشورت بگیرید. اینکه واقعا از کجا اومدیم و به کجا می ریم و واسه چی اومدیم. برای به خوشبختی رسیدن باید چکار کرد و... در این زمینه جهت اطلاع بیشتر می تونید سایت یا کانال ما رو به ایشون معرفی کنید تا سوال یا شبهاتش جواب داده بشه.
نوجوان بیشتر به دنبال شناخت خود و خدای خودش هست. شناخت خدا بر اساس مخلوقاتش برای نوجوان بسیار دلچسب هستش. که در این زمینه می تونید کتاب "توحید مُفَضَّل"رو تهیه کنید تا ضمن پی بردن به جذابیتهای آفرینش ، نگاه جدیدتری به خلقت و هستی و خودش داشته باشه. و از این درگاه خدا رو بهتر و ملموس تر بشناسه. هر چه نوجوون شما بیشتر به تفکر و عقل مداری متمایل بشه، از رفتار و کرداری که در بستر جامعه می بینه کمتر رنگ خواهد گرفت. و حقائق رو از درون مشاهده خواهد کرد و نه در بستر جامعه و در دست مردم.
وقتی شناخت‌دهی شما قانع کننده باشه نیاز چندانی به امر و نهی مستقیم نیست. بخصوص اینکه امر و نهی و تشر زدن مناسب شرایط سنی ایشون نیست. چون امر و نهی با اون حس استقلال طلبی ایشون منافات داره، نوجوان باید به شناخت صحیح و قانع کننده برسه تا خودش این انتخاب رو بکنه که باید نماز خوند تا به خوبیهای فردی و اجتماعی و روانی نماز واقف بشه.
4-دختر شما در سنی است که به دنبال الگو هستش. اگر الگو معرفی نکنید بیشتر از همسالان خودش رنگ خواهد گرفت. الگوی نوجوونها می تونه شهدایی مثل شهید حججی و شهید ابراهیم هادی باشه. کتابش رو تهیه کنید و از دخترتون بخواهید که بخاطر عذری که دارید هر روز داستانهاش رو برای شما بخونه و شما بشنوید. این شهداء با سبک زندگی عالی‌شون الگو و گمشده جوانان و نوجوان امروزی هستند. نوجوان امروزی خودش رو گم کرده، نمی دونه کی هست و باید چکار کنه، شما از این طریق بهش چراغ راه می دید. شما به طور غیر مستقیم راه رسیدن به ممتاز بودن و معنوی بودن هم به ایشون القاء می شه که یکیش نماز هستش. معنویت حلقه گمشده همه است. بخصوص نوجوانها و جوانها. که شما با این حرکت می تونید به طور نامحسوس معنویت رو در دل دخترتون زنده کنید.
5- فرمودید که بعد از توصیه به نماز نمی دونید نمازش رو می خونه یا نه. شما سعی کنید به همراه شوهرتون در پذیرایی یا جایی که جلو دید دخترتون هست نماز بخونید (نه در اتاق). بعد از مدتی در ضمن اینکه آماده میشید برای نماز، خود یا (ترجیحا شوهرتون) بهش ابراز کنید که دوست دارید ایشون هم بیاد و با هم نماز بخونید. اگر به احساسات فرزندتون بهاء داده باشید (که به مواردی در بالا اشاره شد) ایشون هم به احساسات شما پاسخ خواهد داد. اما سخت نگیرید و اگر مقاومت کرد تحمیل نکنید. و بیشتر روی جنبه های شناختی ایشون سرمایه گذاری کنید. اگر شوهر شما در خونه حضور ندارند همین حس همراهی رو در مورد نماز با خود شما داشته باشه
6- چالش دیگری که نوجوانها باهاش دچار هستن تشکیک یا غفلت از امور عقیدتی است. یعنی نوجوان هنوز برای خودش یک شاکله عقیدتی منسجمی برای خودش تشکیل نداده. بخاطر همین از نماز فقط تکلف به ذهنش میاد، نه عبادتی که خدا بر او واجب کرده که این نماز به نفع دنیا و آخرت اوست. در زمینه امور عقیدتی هم می تونید سایت ما رو به ایشون معرفی نمایید.
سعی شما در جهت تربیت دینی فرزندتون أجر خواهد داشت. ان شاء الله به بهترینها در این زمینه برسید.
راجع به سوال شما باید عرض کنم که طبق آموزه های انسان شناسی (علم النفس) انسان حاوی سه قوه (عقل، شهوت، وهم) است که این سه قوه بر همدیگر اثر گذار هستند. نوعاً این گونه است که هر کدام از این قوا تقویت شود و بهش پرداخته بشه و به قول معروف در اثر این توجه حجیم شود، قوای دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد و از حجم و شدت آنها کاسته میشود.
به عنوان مثال اگر انسان در صدد تربیت و تقویت جنبه عقلانی خودش باشد که باعث می شود ارزش وجودی انسان تقویت ارتقاء پیدا کند از جنبه های شهوانی و وهمی کاسته خواهد شد. چنانچه امام علی علیه السلام می فرمایند: مَن كَرُمَت عَلَيه نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ شهواته؛ هر كس صاحب بزرگمنشی شد و خودش را ارزشمند یافت، شهوات نزد او خوار مى‌شود. (شهوات به معنای هر چیزی که مطابق میل نفسانی باشد و مصادیق و دایره وسیعی دارد، مثل شهوت پول، شهوت مقام و...)
کاسته شدن به این معنی نیست که شهوات به صفر برسه. این قوا هیچگاه به حد صفر نمی رسند. با تقویت جنبه عقلانی، ضمن تعدیل قوای دیگر، قوه شهوت و وهم به کنترل عقل در خواهد آمد. و به قول معروف هیجان شخص کنترل خواهد شد.
حالا در مورد سوال شما
شنیدن موسیقی های حرام (هر موسیقی حرام نیست) دو قوه رو در آدمی تقویت می کند، یکی شهوت و رخوت نفس، و دیگری وهم و خیالپردازی. وقتی این دو تقویت شد از جنبه های عقلانی او کاسته خواهد شد. حافظه یکی از جنبه های عقلانی است. اراده، یکی از جنبه های عقلانی است. غیرت، یکی از جنبه های عقلانی است. با شنیدن موسیقی های حرام با این مکانیزم از این جنبه ها کاسته خواهد شد. لذا کسی که زیاد از موسیقی حرام گوش میدهد نسبت به حجاب همسر خود بی تفاوت خواهد بود، از غیرتش کاسته خواهد شد. همچنین حافظه و دیگر جنبه های عقلانی.
این طور نیست که همه موسیقی ها حرام باشد. طبق نظر نوع مراجع موسیقی اگر مطرب و مهیّج و مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و در غیر این صورت مانعی ندارد.
ممکن است این لینک برای شما مفید باشد https://btid.org/fa/news/9361
باز هم اگر در این زمینه سوال یا نکته مبهمی وجود داشت در ادامه بفرمایید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
جواب در زمینه هر دو سوال شما مثبت هست. یعنی هم فرماندهان سپاه امام زمان زن وجود دارد و هم ارتباط معنوی با حضرت وجود دارد و در زمینه قرب و منزلت معنوی به حضرت فرقی بین زن و مرد نیست.
در مورد اول:
اصل وجود زن در سپاه حضرت:
روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثی درباره علایم ظهور، از پیامبر روایت کرده است که فرمود: «یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الواردة المتفرقة حتّی یجتمع إلیه ثلاث مأة و أربعة عشر رجلاً فیه نسوة فیظهر علی کلّ جبّار و ابن جبّار...»(1)
در آن هنگام پناهنده ای به حرم امن الهی پناه می آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم می برند به سوی او جمع می شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد می آیند که برخی از آنان زن می باشند که بر هر جبار و جبار زاده ای پیروز می شود.
در بعضی روایات حتی تعداد هم مشخص شده و شمار آنها به 50 نفر هستش
جابربن یزید جعفی، ضمن حدیث مفصلی از امام باقر، علیه السلام، در بیان برخی نشانه های ظهور نقل کرده که: «و یجیی ء واللّه ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امراة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف یتبع بعضهم و هی الآیة الّتی قال اللّه : «أینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعا إنّ اللّه علی کلّ شی ء قدیر...»(2)
به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معنای آیه شریفه: «هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر می کند. زیرا او بر هر کاری توانا است».
در مورد دوم
ارتباط معنوی و قلبی اگر شدت بگیره ممکنه با شرایطی به ملاقات هم منجر بشه. منتهی ملاقاتها معمولا بنا به ظرفیت افراد از سر هوشیاری کامل نیست.
همانطور که زن ومرد به زیارت عتبات عالیات و مشاهد مشرفه ائمه معصومین می شوند و اختصاصی به مردان ندارد، به طور ویژه در ملاقات به محضر حضرت ولی عصر هم فرقی بین زن و مرد نیست. و حضرات معصومین شهید یا زنده شان تفاوتی از این حیث ندارند.
موفق باشید
پی نوشت:
(1).صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمال الدین، ج 2، ص476.
(2) الهیثمی، نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج 7، ص315
سلام خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما
این جور قضایا را نمیشه رد یا اثبات کرد. چه بسا ممکنه در حال سجده خوابشون برده باشه و قبل از اینکه ذهن هوشیاری خودش رو پیدا کنه این صحنه رو میبینه. اینکه می بینه پدر بزرگشون با لبخند باهاشون مواجه میشن چه بسا نتیجه و بازخورد همان حس رضایتمندی است که این دختر به خودش داره و چون پدر بزرگ ایشون احتمالا یک مرد با خدا و پاکی بوده لذا این چند پازل با هم ترکیب شده ومنجر به دیدن چنین صحنه ای شده. پس یک احتمال این هست که دچار توهم شده اند که و این صحنه ساخته و پرداخته ذهنیتهایی است که به خود و پیرامون خود داشته.
پس برای اینکه ایشون رو از این حالت رهایی ببخشید کما اینکه خواسته ایشون هست در وهله اول در شناخت و برداشت ایشون تشکیک ایجاد کنید. و حتی می تونید نمونه هایی از این توهمات رو براش بیارید تا از اطمینانش به این قضیه کاسته بشه. بخصوص اینکه بعد از چند لحظه ناپدید میشه این نشون دهنده عدم ثبات چنین تصوراتی است. به این نشون که با بالا رفتن سطح هوشیاری ذهن این صحنه محو میشه. از این میشه نتیجه گرفت که احتمال توهم بودن این قضیه بالاست. (هر چند منکر قطعی این هم نمیشیم که ممکنه چشم دل ایشون باز شده باشه، اما بهر حال شما این احتمال رو به ایشون گوشزد نکنید )
خلاصه وقتی تشکیک کردید حساسیتش به این موضوع کمتر میشه.
اما چند راهکار
1- تغییر مکان عبادت : برای مدت کوتاهی به ایشون بگید محل عبادتش رو جابجا کنه
2- انکار صوری: به ایشون بگید که یک قدم برای فاصله گرفتن از پدربزرگشون برداره، یعنی قلباً یک مرحله ایشون رو طرد کنه. مثلا این جمله رو در طول روز چندین مرتبه به زبون بیاره که «من نیازی به لبخند رضایت تو (پدر بزرگ) ندارم، من اگر کار خوبی می کنم واسه اینه که خدا ازم راضی باشه نه بنده خدا». طرد قلبی به معنای دوست نداشتن پدر بزرگ نیست
3- نقاشی. از ایشون بخواهید که چند بار به طور پراکنده، نقاشی ایشون رو بکشه و هیچ اهتمامی به زیبا کشیدن نقاشی نداشته باشه.
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن تشکر از حسن ارتباط شما با مجموعه
از طرفی نمیشه هر اتفاقی رو به چشم زخم ربط داد و از طرف دیگر نمیشه منکر چشم زخم شد. همانطور که امام رضا ع می فرماید «چشم زخم حق است».
چشم زخم الزاما از سر کینه و دشمنی نیست چون چشم زخم ممکنه از دوست آدم هم اتفاق بیفته. لذا در حدیث داریم که اگر از دوست خود چیزى دیدید که تعجب کردید، خدا را یاد کنید تا بلاى چشم زخم دفع شود. [1]
بهرحال این حالت و اثر ماورایی که معمولا در صورت تعجب از یک چیز اتفاق می افته، جای انکار نیست. چشم زخم مربوط به خود انسان هستش و نه اجنه چون در روایات قرائنی وجود دارد که به خود انسان نسبت داده شده است. اما این اثر هم مثل هر اثری دیگری قابل رفع هست. چون منشاء چشم زخم،امور ماورایی است ، با همون اسباب ماورایی می شه این اثر رو کم یا از بین برد.
واکسینه شدن از چشم زخم حتی برای خود فرد که فکر می کنه این حالت رو داره قابل استفاده است. یعنی این امور پیشگیرانه رو خود شخص هم می تونه بکار ببنده تا اثر چشم زخمی که داره بر طرف یا بی اثر بشه. که به چند مورد اشاره می شود:
1- امام رضا علیه السلام برای رهایی از چشم زخم چنین توصیه‌ای دارند: راوی می‌گوید:از آن حضرت پرسیدم:چشم زخم واقعیت دارد؟ ایشان فرمودند: آری، هرگاه تو را چشم زنند، کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش. خداوند تو را از گزند آن حفظ می‌کند. [2]
2-از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «تأثیر چشم زدن حق است و امین نیستی که چشم تو در خودت یا در دیگری تاثیر کند. پس اگر از تاثیر چشم می‌ترسی سه مرتبه بگو: چشم زخم "ماشاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم". [3]
3- چشم زخم حق است و واقعیت دارد. هر گاه کسی از شما انسان یا چیز زیبایی را دید و از آن خوشش آمد بگوید:آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله، در این صورت چشم او تأثیر منفی نخواهد داشت. [4]
این لینک در همین موضوع ممکن است برای شما مفید باشد.
https://btid.org/fa/news/44430
موفق باشید
پی نوشت:
1-بحارالانوار، ج 95، ص 127
2-مکارم الاخلاق، ص. ۴۷۴
3-بحارالانوار ۶۳/۲۵ ح. ۲۲
4-بحار الانوار ج. ۶۰، ص. ۱۸
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
دغدغه شما به عنوان یک مادر برای تربیت دینی دخترتون هم بجا و هم ستودنی است. امیدوارم بتونم با ارائه چند مطلب شما رو راهنمایی کنم.
ائمه معصومین والدین رو از همان سنین 7 سالگی مکلف کردن که نماز رو به فرزندان خود وادار کنند.
پیامبر اکرم ص می فرمایند: «مروّا صبیانکم بالصلاه اذا بلغوا سبعا ؛ فرزندان خود را هنگامى که هفت ساله اند به نماز خواندن وادارید»
که ظاهر شما در این مساله توجه داشتید و الان نوجوان شما در حال حاضر شل نماز هستند. اما خدا در قران والدین رو بر دعوت به نماز والدین الزام کرده و اینکه لازم هست والدین نسبت به این امر صبور باشند. نماز خواندن بخصوص برای کسی که هنوز به اقناع ذهنی نرسیده یا لذتی از اون نچشیده با تکلف همراه هست. و لذا باید نرم نرم باهاشون رفتار کنید. اما خسته نشید.
خدا در قران می فرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها [1]؛ اهل خود را به نماز دستور بده و در این موضوع صبر و مقاومت داشته باش»
اما چند نکته
1-برای اینکه دختر شما در هر زمینه ای (مثل نماز) بیشتر از شما حرف شنوی داشته باشه باید بتونید به عنوان پیشنیاز نیازهای روانی ایشون رو تامین کنید. نیازهایی که در این مقطع سنی متوجه ایشون میشه.
یکی از نیازهای نوجوان این هست که در خونه حس ارزشمندی بهش دست بده، حس شخصیت و استقلال داشته باشه. اگر در صدد رفع این نیازها باشید حس می کنه که درکش می کنید. و این درک متقابل باعث میشه از شما فاصله نگیره. چون بهش اهمیت میدید ایشون هم به شما اهمیت بده.
برای این کار در امور جزئی خونه حتما ازش نظر خواهی کنید. (چه برای دید و بازدید، چه برای پختن وعده های غذایی، حتی مشورت در امور بسیار ساده خونه و...)
2- حتما و حتما نقاط مثبت دخترتون رو در کنج ذهن خود همواره داشته باشید. ملاحظه این نقاط مثبت باعث می شه ذهنیت منفی محض به دخترتون نداشته باشید که حالا که در نمازش شل هست پس خدای ناکرده باید قید دخترتون رو بزنید، خیر. این ذهنیت منفی بر نحوه ارتباط شما با ایشون اثر خواهد گذاشت. اینکه دختر شما در نمازش سست شدن مشکل حادی نیست. بخصوص اینکه ایشون با تذکر پدر نماز صبحشون رو می خونن. پس معلوم میشه که هنوز بهش معتقد هستن اما انگیزه ضعیف ایشون ناشی از عواملی است که باید در تدارک رفعش باشید.
3- نوجوان در این سن چون جنبه های شناختیش در حال رشد هستش بیشتر به دنبال چرایی نماز هستش. شما این شناخت رو باید در اختیار نوجوان تون قرار بدید تا حدی که به درجه اقناع برسه و الا این دنیای پر هیاهوی مجازی و جو جامعه، امکان فکر و تامل رو به آدم نمیده. البته این نکته رو هم دقت داشته باشید که اگر شخص دیگری رو می تونید واسطه قرار بدید که با دختر شما صحبت کنه این گزینه نسبت به موردی که خود شما بخواهید صحبت کنید اولویت داره، و الا خود شما.
اگر قبلا در سنین پایین تر بیشتر با جنبه عاطفه و محبت به سمت نماز میرفت الان می خواد بدونه برای چی باید نماز بخونه. که لازم هست با ایشون در یک جو صمیمی هم‌صحبت بشید، گپ بزنید و لو اینکه زیاد هم علمی حرف نزنید. منتها همینکه ذهن ایشون وارد چالش میشه بسیار مفیده. مطرح کردن این مباحث بهتر از این هست که صرفا دلنگران باشید و هیچ عکس العملی از خودتون نشون ندید.
این سوالات چالشی رو مطرح کنید که می تونید این سوالات رو نه از ایشون بلکه سوالاتی است که برای خود شما پیش اومده و قصد دارید از ایشون برای حل این چالش مشورت بگیرید. اینکه واقعا از کجا اومدیم و به کجا می ریم و واسه چی اومدیم. برای به خوشبختی رسیدن باید چکار کرد و... در این زمینه جهت اطلاع بیشتر می تونید سایت یا کانال ما رو به ایشون معرفی کنید تا سوال یا شبهاتش جواب داده بشه.
نوجوان بیشتر به دنبال شناخت خود و خدای خودش هست. شناخت خدا بر اساس مخلوقاتش برای نوجوان بسیار دلچسب هستش. که در این زمینه می تونید کتاب "توحید مُفَضَّل"رو تهیه کنید تا ضمن پی بردن به جذابیتهای آفرینش ، نگاه جدیدتری به خلقت و هستی و خودش داشته باشه. و از این درگاه خدا رو بهتر و ملموس تر بشناسه. هر چه نوجوون شما بیشتر به تفکر و عقل مداری متمایل بشه، از رفتار و کرداری که در بستر جامعه می بینه کمتر رنگ خواهد گرفت. و حقائق رو از درون مشاهده خواهد کرد و نه در بستر جامعه و در دست مردم.
وقتی شناخت‌دهی شما قانع کننده باشه نیاز چندانی به امر و نهی مستقیم نیست. بخصوص اینکه امر و نهی و تشر زدن مناسب شرایط سنی ایشون نیست. چون امر و نهی با اون حس استقلال طلبی ایشون منافات داره، نوجوان باید به شناخت صحیح و قانع کننده برسه تا خودش این انتخاب رو بکنه که باید نماز خوند تا به خوبیهای فردی و اجتماعی و روانی نماز واقف بشه.
4-دختر شما در سنی است که به دنبال الگو هستش. اگر الگو معرفی نکنید بیشتر از همسالان خودش رنگ خواهد گرفت. الگوی نوجوونها می تونه شهدایی مثل شهید حججی و شهید ابراهیم هادی باشه. کتابش رو تهیه کنید و از دخترتون بخواهید که بخاطر عذری که دارید هر روز داستانهاش رو برای شما بخونه و شما بشنوید. این شهداء با سبک زندگی عالی‌شون الگو و گمشده جوانان و نوجوان امروزی هستند. نوجوان امروزی خودش رو گم کرده، نمی دونه کی هست و باید چکار کنه، شما از این طریق بهش چراغ راه می دید. شما به طور غیر مستقیم راه رسیدن به ممتاز بودن و معنوی بودن هم به ایشون القاء می شه که یکیش نماز هستش. معنویت حلقه گمشده همه است. بخصوص نوجوانها و جوانها. که شما با این حرکت می تونید به طور نامحسوس معنویت رو در دل دخترتون زنده کنید.
5- فرمودید که بعد از توصیه به نماز نمی دونید نمازش رو می خونه یا نه. شما سعی کنید به همراه شوهرتون در پذیرایی یا جایی که جلو دید دخترتون هست نماز بخونید (نه در اتاق). بعد از مدتی در ضمن اینکه آماده میشید برای نماز، خود یا (ترجیحا شوهرتون) بهش ابراز کنید که دوست دارید ایشون هم بیاد و با هم نماز بخونید. اگر به احساسات فرزندتون بهاء داده باشید (که به مواردی در بالا اشاره شد) ایشون هم به احساسات شما پاسخ خواهد داد. اما سخت نگیرید و اگر مقاومت کرد تحمیل نکنید. و بیشتر روی جنبه های شناختی ایشون سرمایه گذاری کنید. اگر شوهر شما در خونه حضور ندارند همین حس همراهی رو در مورد نماز با خود شما داشته باشه
6- چالش دیگری که نوجوانها باهاش دچار هستن تشکیک یا غفلت از امور عقیدتی است. یعنی نوجوان هنوز برای خودش یک شاکله عقیدتی منسجمی برای خودش تشکیل نداده. بخاطر همین از نماز فقط تکلف به ذهنش میاد، نه عبادتی که خدا بر او واجب کرده که این نماز به نفع دنیا و آخرت اوست. در زمینه امور عقیدتی هم می تونید سایت ما رو به ایشون معرفی نمایید.
سعی شما در جهت تربیت دینی فرزندتون أجر خواهد داشت. ان شاء الله به بهترینها در این زمینه برسید.
پی نوشت:
1- (طه، 132)
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
راجع به سوال شما باید عرض کنم که طبق آموزه های انسان شناسی (علم النفس) انسان حاوی سه قوه (عقل، شهوت، وهم) است که این سه قوه بر همدیگر اثر گذار هستند. نوعاً این گونه است که هر کدام از این قوا تقویت شود و بهش پرداخته بشه و به قول معروف در اثر این توجه حجیم شود، قوای دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد و از حجم و شدت آنها کاسته میشود.
به عنوان مثال اگر انسان در صدد تربیت و تقویت جنبه عقلانی خودش باشد که باعث می شود ارزش وجودی انسان تقویت ارتقاء پیدا کند از جنبه های شهوانی و وهمی کاسته خواهد شد. چنانچه امام علی علیه السلام می فرمایند: مَن كَرُمَت عَلَيه نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ شهواته؛ هر كس صاحب بزرگمنشی شد و خودش را ارزشمند یافت، شهوات نزد او خوار مى‌شود. (شهوات به معنای هر چیزی که مطابق میل نفسانی باشد و مصادیق و دایره وسیعی دارد، مثل شهوت پول، شهوت مقام و...)
کاسته شدن به این معنی نیست که شهوات به صفر برسه. این قوا هیچگاه به حد صفر نمی رسند. با تقویت جنبه عقلانی، ضمن تعدیل قوای دیگر، قوه شهوت و وهم به کنترل عقل در خواهد آمد. و به قول معروف هیجان شخص کنترل خواهد شد.
حالا در مورد سوال شما
شنیدن موسیقی های حرام (هر موسیقی حرام نیست) دو قوه رو در آدمی تقویت می کند، یکی شهوت و رخوت نفس، و دیگری وهم و خیالپردازی. وقتی این دو تقویت شد از جنبه های عقلانی او کاسته خواهد شد. حافظه یکی از جنبه های عقلانی است. اراده، یکی از جنبه های عقلانی است. غیرت، یکی از جنبه های عقلانی است. با شنیدن موسیقی های حرام با این مکانیزم از این جنبه ها کاسته خواهد شد. لذا کسی که زیاد از موسیقی حرام گوش میدهد نسبت به حجاب همسر خود بی تفاوت خواهد بود، از غیرتش کاسته خواهد شد. همچنین حافظه و دیگر جنبه های عقلانی.
این طور نیست که همه موسیقی ها حرام باشد. طبق نظر نوع مراجع موسیقی اگر مطرب و مهیّج و مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و در غیر این صورت مانعی ندارد.
ممکن است این لینک برای شما مفید باشد
https://btid.org/fa/news/9361
باز هم اگر در این زمینه سوال یا نکته مبهمی وجود داشت در ادامه بفرمایید.
موفق باشید
صفحه‌ها