مطالب دوستان نیک رو

تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 18 آبا, 1402 سوال اعتقادی: مگه خداعادل نیست؟؟؟
با عرض سلام مجدد خدمت شما می‌دانید که بر اساسِ روایات معصومین علیهم‌السلام خداوند انسان را به این دنیا آورد و او را از ابتدای حیات در رنج و سختی قرار داد تا بدین وسیله به بنده بودن و احتیاج خود پی ببرد. برای همین وقتی شخصی از امام‌صادق علیه‌السلام درباره اینکه چرا خداوند انسان‌ها را پس‌از آن همه قرب به دنیا آورد و در مشکلات آن غرق نمود سؤال کرد، حضرت در جوابش این‌چنین فرمودند: «زیرا خداوند می‌دانست که اگر ارواح با همان شرافت و مقام عالی که دارند، باقی بمانند، اکثرشان ادعای ربوبیت می‌نمایند؛ پس به خاطر رحمتی که نسبت به آنان داشت، ارواح آن‌ها را در بدن‌ها قرارداده و برخی را به برخی محتاج نمود و بعضی را به بعضی وابسته کرد و آن‌ها را در مراتب مختلفی آفرید ... و آن‌ها را محتاج به طلب معیشت و احتیاجات زندگی نمود تا بفهمند که بنده و محتاج هستند و مخلوق خدایند و بدین‌وسیله به عبادت او رو آورده و با اختیار خود به نعمت‌های بهشتی برسند». [شیخ صدوق، التوحید، جامعه مدرسین، ص403، با تلخیص و تصرف.] بنابراین هر انسانی از بدو کودکی در مشکلات و سختی‌ها آفریده شده تا مراحل رشد و کمال را در ضمنِ گذراندن این مشکلات طی نماید. این قاعده کلی شاملِ حال تمام انسان‌ها می‌شود، حتی کسانی که پدر و مادرهایشان معصوم بوده و هیچ گناهی از آن‌ها سر نزده باشد. شما می‌بینید که فرزندانِ امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهما از همان ابتدا با سختی‌ها و مشکلات دست و پنجه نرم می‌کردند.  پس قاعده بلا و مشکلات یک قاعده کلی است که شامل همه افراد بشر می‌شود. پس هرکدام از آنها در طول زندگی خود به انحاء گوناگونی دچار مشکل می‌شوند و به قول معروف دیر و زود و کم و زیاد دارد؛ ولی سوخت و سوز ندارد. با این مقدمه به سراغ بچه‌ای که دچار مصیبت و بلا می‌شود می‌رویم. به این بچه اگر توجه کنید، بر فرض که پدر و مادرش هم دچار گناه نمی‌شدند، او در طول زندگی و برای رشد و به جهت بافت بلاگونه‌ای که دنیا دارد، باید دچارِ بلا و مصیبت می‌شد؛ اما چون والدینش دچار گناه شدند، این بلا برای او در سنین کودکی رخ داد تا در ضمنِ مصلحتی که این بلا برای خودِ او دارد، پدر و مادرش نیز با ناراحتی و رنجی که از مصیبت او می‌برند، از گناهشان در همین دنیا پاک شده و از رنج و عذاب اخروی در امان بمانند.  درنتیجه اصل بلا برای آن کودک به جهت گناه پدر و مادر نیست، تا بگوییم چرا او باید تاوان عمل دیگران را پس بدهد؛ بلکه بلا برای او، امری است که ذات دنیا و ماهیت آن به جهت مصالح و مقتضیاتِ خود اقتضا نموده است و اگر پدر و مادرش هم مرتکبِ گناه نمی‌شدند، او به‌ همین صورت یا به صورتی دیگر در زندگی خود دچار بلا و مصیبت می‌شد. به عبارتی بلا برای کودک حتمی بوده است اما اینکه او به این صورت خاص بلا ببیند ممکن است در اثر عمل پدر و مادر باشد که همانگونه که گفته شد با یک تیر و دو نشان است. البته آنچه گفته شد به قوت خود باقی است. این بچه در قبالِ مصیبتی که متحمل شده هم در دنیا و هم در آخرت، خیرات بسیاری را دریافت می‌کند و این بلا سبب می‌شود تا از بسیاری از بلاهای دیگر دنیوی و اخروی در امان بماند. به‌تعبیری آنچه در قبال آن به دست می‌آورد با آنچه از دست می‌دهد قابل قیاس نیستند. علاوه بر این آن گونه که برخی نقل می‌کنند، بعضی از کسانی که در ضمنِ تجربه‌های نزدیک به مرگ، عوالم قبل از دنیا را دیده‌اند، گفته‌اند که انسان‌ها قبل از آمدن به دنیا، مشکلاتی که با آن مواجه می‌شوند و اثراتی که آن مشکلات برایشان دارد را دیده‌اند و با اختیار خود آن را انتخاب نموده‌اند. مثلاً به کسی گفته‌اند که تو از کودکی فلج خواهی بود؛ ولی چون فلج تو باعث می‌شود که گناهان پدر و مادرت آمرزیده شده و افراد زیادی با محبت کردن به تو به ثواب برسند، در ازای تحمل این مصیبت در دنیا و آخرت برای تو چنین چیزهایی را در نظر گرفته‌ایم. او با علم به این مساله، خودش انتخاب می‌کند که از کودکی دچار مریضی و فلج باشد. امیدواریم که با تکمله پاسخ قانع شده باشید.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 17 آبا, 1402 سوال اعتقادی: چرا دردنیا هرچی مشکل وبیماری وگرفتاری هست برای انسانهای ضعیف وفقیر هست؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما قبل از بیانِ پاسخ اول لازم است عرض کنیم، این فرموده شما کلیت ندارد. ما عموماً از زندگی دیگران خبر نداریم. گاهی افراد ثروتمند مشکلاتی دارند که اگر آن مشکلات را به فقرا بدهند حاضر نیستند آن را تحمل کنند. برخی از آنها مشکلات روانی و درگیری‌های شدید فکری دارند که از شدت آن شب‌ها نمی‌توانند بخوابند. برخی درگیر بیماری خود یا اعضای خانواده خود هستند. برخی گرفتار بی‌مهری و عدم محبت در خانواده و جدایی اعضای خانواده از یکدیگر می‌باشند. برخی گرفتار خیانت اطرافیان به خود هستند. برخی به جهت جنایاتی که مرتکب شده‌اند، دائما در حالت ترس و خوف به سر می‌برند و از مرگ یا محاکمه در هراسند و از این قبیل مشکلات که در بین افراد ثروتمند و متمکن کم نیست. معروف است که می‌گویند: آواز دهل شنیدن از دور خوش است. با توجه به این مقدمه با ذکر دو نکته پاسخ حضرت‌عالی را عرض می‌کنیم: 1. انسان‌ها در دنیا در هر حالتی که به سر می‌برند، دائماً در حالِ امتحان هستند. برخی با فقر و سختی امتحان می‌شوند و برخی با ثروت و مکنت. خداوند در قرآن می‌فرماید: «انسان وقتی پروردگارش او را آزمایش می‌کند و به او نعمت داده و او را اکرام می‌کند، می‌گوید: خدا مرا اکرام کرده و اما وقتی او را آزمایش می‌کند و روزی را بر او تنگ می‌گیرد، می‌گوید: خدا به من اهانت کرده».[فجر: 15 و 16] خداوند در مقام انکار این دو حالت انسان می‌فرماید: نه آن نعمت دادن اکرام بود و نه این تنگ گرفتنِ روزی، اهانت؛ بلکه هر دوی اینها امتحان بودند برای اینکه انسان نشان بدهد در آسایش و سختی رفتارش چگونه است. ضمن اینکه در بسیاری از مواقع، امتحان به ثروت و مقام به‌مراتب سخت‌تر از امتحان به فقر و نداری است. چه بسیار افرادی که در فقر و نداری با ایمان بودند؛ ولی همین که به ثروت و مِکنت رسیدند، همه چیز را کنار گذاشتند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به اصحابشان فرمودند: من از آزمایش به وسیله آسایش و ثروت، نسبت به شما نگران‌تر از آزمایش به واسطه سختی و فقر هستم؛ زیرا شما در آزمایش به سختی و فقر پیروز بیرون آمدید؛ ولی در آسایش و ثروت حقیقت این است که دنیا شیرین و جذاب است [و اگر کسی را به سمت خود بکشد، به راحتی رها نمی‌سازد].[فجر: 15 و 16] اتفاقاً بعد از پیامبر همین اتفاق افتاد. افرادی که در کنار پیامبر در جنگ‌های گوناگون شرکت کرده بودند، بعداً با ثروت‌های باد‌آورده‌ای که به دست آوردند، اهل‌بیت پیامبر را رها کرده و احیاناً در مقابل ایشان ایستادند. نمونه بارز آن زبیر است که روزگاری در کنار امیرالمومنین علیه‌السلام بود؛ اما پس از ثروت و جایگاهی که بدان رسید، در مقابل ایشان ایستاد. اگر با توجه نگاه کنید، در اطراف خودتان افراد بسیاری را می‌بینید که در بلا و سختی و فقر اهل توجه و انابه به خدا بودند؛ ولی همین که به ثروت رسیدند، همه چیز را کنار گذاشتند. درنتیجه فقر و بلایی که توام با یاد خدا و توجه و انابه به درگاه الهی باشد، از ثروت و مکنتی که موجب فراموشی خدا شود بهتر است و البته هر دوی آنها برای امتحان اشخاص هستند. 2. خداوند گاهی به جهت لطفی که به بعضی از بندگانش دارد، مصیبت و بلای آنها را در همین دنیا قرار می‌دهد تا در آخرت حساب و کتاب چندانی نداشته و زود بخشیده شوند و به بهشت بروند؛ اما در عوض برخی که بارشان بسیار سنگین است و در دنیا امکان پاک شدن ندارند را حواله به برزخ و قیامت و احیاناً جهنم می‌دهد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می‌دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که به آنها می‌دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذابی خوار کننده است». [آل‌عمران: 178] درنتیجه نمی‌توان از اینکه عده‌ای در دنیا دچار فقر و مصیبتند، نتیجه گرفت خداوند بد آنها را خواسته و آنها که در رفاه و نعمتند، خدا خیرشان را خواسته است؛ زیر اولاً هردو گروه در حالِ امتحان پس دادن هستند و ثانیاً چه بسا کسانی که در دنیا در رفاهند، تسویه حسابشان به آخرت واگذار شده که بسیار سخت‌تر و دردناک‌تر از دنیا است.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 17 آبا, 1402 سوال اخلاقی/ اعتقادی: اگر حق الناس هاش رو نده تکلیف این بنده خدا اون دنیا چیه ؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما اگر مالی در اختیار آن دوستش قرار داده که با آن حقوقش را ادا نماید و به تعبیر دیگر او را وصی خود قرار داده تا حقوقش را بپردازد و آن دوستش هم آن وصیت را پذیرفته است، بر او لازم است تا به وصیت عمل کرده و حق‌الناس را از طرف شخص فوت شده، ادا نماید. اما اگر او چنین کاری نکند و به وصیت عمل نکند، به‌صورت قطعی نمی‌توان گفت که وضعیت آخرت او چیست؛ زیرا آخرت اشخاص تنها به دست خداست و قضاوت آن برای ما ممکن نیست؛ ولی اگر او در ادای حقوق مردم کوتاهی نکرده باشد و به جهت کلاهبرداری آن شخص کلاهبردار و کوتاهی آن وکیل دچار این حق‌الناس شده باشد و وصی هم در عملکردِ خود کوتاهی کرده باشد، می‌توان گفت که این حقوق درواقع به گردنِ آن کلاهبردار و آن وکیل و آن وصی است. اما اگر خودش قدرت بر ادای حقوق مردم داشته و کوتاهی کرده است، خودش نیز در آخرت مسئول است.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 17 آبا, 1402 سوال اعتقادی: خدا چطوری به وجود آمده است
با عرض سلام و ادب خدمت شما البته توقعی نیست که بچه در آن سن مسائل مربوط به وجود خدا را کاملاً متوجه بشود. برخی از مطالبِ مربوط به ذات و صفات خدا را بزرگ‌ترها هم نمی‌دانند، چه رسد به کودکان؛ ولی برای اینکه سوال بچه بی‌پاسخ نماند، ضمن اینکه به او می‌گویید اینها را وقتی بزرگ‌تر شدی خواهی فهمید، برای او مثال آورده و بفرمایید: وجود خدا مالِ خودش است و کسی به خدا نداده تا بگوییم چگونه به وجود آمد. شما وقتی غذایی که شوری مالِ خودش نیست، شور شد، می‌گویید نمک به آن اضافه شد. وقتی غذایی که چربی مالِ خودش نیست چرب شد، می‌گویید روغن به آن اضافه شد. وقتی انسانی که قبلاً موجود نبوده به وجود آمد، می‌گویید خدا به او وجود داد. ولی دیگر از نمک که شوری مال خودش است سوال نمی‌کنید که از کجا شور شد، یا از روغنی که چربی مالِ ذات خودش است، نمی‌پرسید که چگونه چرب شد و از خدایی که وجود مال ذات خودش است و از کسی نگرفته نمی‌پرسید از کجا به وجود آمد و چگونه موجود شد؛ چون وجود مال ذات خداست و این‌گونه نبوده که قبلاً وجود نداشته و کسی به او وجود داده باشد، تا بگوییم وجود او از کجا آمده است. برای شناسندن خدا به کودکتان و برطرف کردن سؤالات او می‌توانید به کتاب‌هایی که توسط نشر جمال برای معرفی خدا به کودکان منتشر شده است مراجعه کنید. از جمله کتاب‌های خوب این انتشارات در این زمینه، کتاب «خدا چیه، کیه، کو» نوشته رودابه حمزه‌ای است. این کتاب بسیاری از سؤالات کودکان را با شعر پاسخ داده و می‌تواند کمک فراوانی به شما برساند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 17 آبا, 1402 سوال اعتقادی: دختری که منکر خداوپیامیر ص شده
با عرض سلام و ادب خدمت شما ارتداد و انکارِ حقیقی خدا و پیامبر، مسئله‌ای نیست که به این راحتی‌ها به اثبات برسد. بسیاری از کسانی که خدا و پیامبر و ضروریات دین را در زبان انکار می‌کنند، این اقدامشان در اثر منشاهای روانی صورت می‌پذیرد؛ مثل اینکه کسی برای لجبازی با اطرافیانش که متدین هستند، خدا را انکار می‌کند یا برای در رفتنِ از زیر بارِ مسئولیت‌هایی همچون نماز و روزه، می‌گوید من اصلاً خدا را قبول ندارم که بخواهم نماز بخوانم یا روزه بگیرم. در برخی موارد نیز شخص به جهت دیدنِ برخوردهای منزجر کننده ازسوی مذهبی‌ها، از دین و اسلام زده شده و کار بد آنها را به پای بدی دین گذاشته و اصل دین را موردِ انکار قرار می‌دهد. همچنان که ممکن است فرد به جهتِ فشارهای روانی و اقتصادی و مشکلاتِ زندگی، به جهت اعتراض به خدا، اصلِ وجود خدا و پیامبر را مورد انکار قرار دهد. هیچکدام از این موارد ارتداد محسوب نشده و شخص به مرور زمان از این انکار خود بر می‌گردد.  بهترین راه در چنین شرایطی این است که با او برخوردی مسالمت‌آمیز داشته و با رفتار اخلاقی و محبت فراوان او را به دین و اسلام جذب نمایید. بدترین کاری که در این مواقع می‌توان به آن دست زد این است که انسان با چنین شخصی رفتاری بد و به دور از آداب اسلامی داشته باشد. این کار باعث می‌شود تا او هر روز از دین دورتر شده و لجبازیش در مقابله با اصول و مبانی دینی بیشتر گردد. در روایاتِ ما فرموده‌اند: مردم را با غیر زبانِ خود (یعنی با برخورد نیکو و حسن خلق) به دین جذب کنید.[بحارالانوار، ج67، ص309] پیامبر اکرم غالب افراد را با حسن خلق و محبت به اسلام جذب می‌کردند نه با استدلال و منطق و بحث علمی. به طور خلاصه اکثر مواردی که ما در اطراف خود به‌عنوان انکار خدا و پیامبر می‌بینیم، ارتداد نیستند؛ بلکه انکارهایی هستند که دارای منشاهای روانی یا فکری می‌باشند.  در چنین مواقعی باید به دنبالِ منشا این انکار رفته و آن را برطرف نماییم. اگر منشا آن روانی بود، باید با همان برخورد خوب آن را برطرف نماییم و کاری انجام ندهیم که شخص حساس‌تر شده و به لجبازی دست بزند. لازم نیست تا با تذکرهای مکرر او را از خود برانیم. اما اگر منشا انکار او وجود شبهاتی است که از نشست و برخاست با افراد بی‌اعتقاد یا سر زدن به کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی ضد دینی، شکل گرفته، لازم است تا ضمن رعایت آنچه گفته شد، ایشان را با مراکز یا اشخاصی که در پاسخ‌گویی به شبهات قوی هستند، مرتبط نماییم.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 16 آبا, 1402 سوال اعتقادی: چطور عده ای در آفریقا یا بعضی کشور ها از گرسنگی میمیرند؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما هرجا که رزقی هست از سوی خداست؛ اما اینکه برخی از مردم در بعضی از شرایط از رزق و روزی محروم می‌شوند، دلایل گوناگونی دارد که عرض می‌شود: 1. خداوند روزی رسان است؛ ولی سنت الهی این است که این کار را از طریق اسباب و واسطه‌ها انجام می‌دهد. ازجمله اسباب جلبِ روزی، تلاش خود افراد است. برخی برای به دست آوردن روزی تلاشی نمی‌کنند، همین امر سبب می‌شود که از رزق محروم بمانند. این تلاش هم گاهی در فضای تلاش فردی تعریف می‌شود و گاهی در قالب تلاش جمعی. گاهی یک شخص به جهت تنبلی و در خانه نشستن و عدم اقدام در جهت توانایی‌هایی که خدا به او داده، خود را از روزی و رزقی که برایش مقدر شده، محروم می‌کند. فرض کنید خداوند رزق او را در فلان کار که توانایی انجامش را دارد، قرار داده؛ ولی او به دنبالِ انجام آن کار نرفته و تنبلی می‌کند. این امر سبب می‌شود که از رزق مقدر شده خود محروم بماند. اما گاهی باید یک ملت و قوم یا گروه و قبیله برای رسیدنِ به رزق خود تلاشی را انجام دهند؛ اما به جهت تنبلی یا عدم اراده، از آن روزی محروم می‌شوند. مثلاً فرض کنید در برخی از کشورهای آفریقایی خداوند ثروت‌های فراوانی را قرار داده؛ اما مردم آن کشورها یا قبیله‌ای خاص از یک کشور از این ثروت استفاده نکرده و نیروهای بالقوه‌ای را که خداوند در نهادِ آنها قرار داده، بالفعل نمی‌کنند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ «خداوند وضعیت یک گروه را تا خودشان دست به تغییر نزنند، عوض نمی‌کند». [رعد: 11] این مَثَل معروف است که می‌گویند: از شما حرکت از خدا هم برکت.  گاهی یک قوم با اینکه توانایی مقابله با ظلم را دارند، دست به چنین کاری نزده و زیر بار ظلم ستمگران می‌روند. این امر سبب می‌شود تا مستعمرین و مستکبرین عالم با سوء استفاده از آنها، ثروت‌هایشان را به تاراج ببرند. 2. یکی دیگر از سنت‌های الهی این است که انسان را موجودی مختار آفریده است و به او آزادی داده تا اگر که خواست با اختیار خود راه شر و ظلم را برگزیند. بنای خداوند بر این نیست تا اگر ظالمی دست به ظلم زد او را سریعاً مجازات کرده و مانع ظلم او شود؛ نتیجه چنین سنتی این است که برخی از ظالمین با دست‌اندازی به حق دیگران، حق زندگی و حیاتِ مرفه را از مستضعفین بگیرند. خداوند با مهلت مشخصی که به این افراد می‌دهد، می‌گذارد تا زمانی مشخص به ظلم و ستم خود ادامه دهند و درنتیجه آن برخی از مظلومین عالم از رزق و حق خود محروم می‌شوند. در مقابلِ این سنت، سنت دیگر خداوند این است که در مقام دفاع از مظلوم بر آمده و حق او را از ظالم بگیرد. بنابر این که مصلحت چه اقتضایی داشته باشد، این اتفاق گاهی در دنیا و گاهی در آخرت محقق می‌شود؛ ولی در هرصورت به نفع مظلوم بوده و چندین برابرِ روزی که برایش در نظر گرفته شده بود را به او خواهند داد. در حدیثی نقل شده که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مومن اگر می‌دانست در ازای بلایی که می‌بیند، چه عنایتی در آخرت متوجه او می‌شود، آرزو می‌کرد که در دنیا با قیچی تکه‌تکه می‌شد. [کافی، اسلامیه، ج2، ص255] 3. گاهی ممکن است شخصی تلاش بکند و مقهورِ دست ظالمین هم نباشد؛ ولی در دنیا گرفتارِ فقر و تنگدستی شود. سنت دیگر الهی سنت امتحان و ابتلا است. دنیا دار بلا و امتحان است و همه باید در ورطه آزمایش و سختی عیارِ ایمانِ خود را نشان دهند.  خداوند در قرآن می‌فرماید: «انسان وقتی پروردگارش او را آزمایش می‌کند و به او نعمت داده و او را اکرام می‌کند، می‌گوید: خدا مرا اکرام کرده و اما وقتی او را آزمایش می‌کند و روزی را بر او تنگ می‌گیرد، می‌گوید: خدا به من اهانت کرده».[فجر: 15 و 16] خداوند در مقام انکار این دو حالت انسان می‌فرماید: نه آن نعمت دادن اکرام بود و نه این تنگ گرفتنِ روزی، اهانت؛ بلکه هر دوی اینها امتحان بودند برای اینکه انسان نشان بدهد در آسایش و سختی رفتارش چگونه است. همچنین می‌فرماید: «آیا مردم گمان می‌کنند همین که بگویند ایمان آوردیم، [کار تمام است] و دیگر آزمایش نمی‌شوند؟ [نه هرگز این‌چنین نیست؛ بلکه] به تحقیق کسانی را که قبل از آنها بودند [نیز] امتحان نمودیم تا معلوم شود چه کسی در ایمانش صادق است و چه کسی دروغ می‌گوید[که ایمان آورده است]».[عنکبوت: 2و3] همچنین می‌فرماید: «بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می‌پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا می‌کنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون می‌شوند (و به کفر رومی‌آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است.» [حج: 11] گاهی خدا یک گروه و پیامبرشان را در ورطه بلا و سختی قرار می‌دهد تا جایی که صدای همه به دعا و تضرع بلند می‌شود. خداوند در این باره می‌فرماید: «آیا پنداشته‌اید در حالی که هنوز حادثه‌هایی مانند حوادث گذشتگان به سمت شما نیامده، وارد بهشت می‌شوید؟! به آنان سختی‌ها و آسیب‌هایی رسید و چنان متزلزل و مضطرب شدند تا جایی که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند، گفتند: [پس] یاری خدا کی خواهد بود؟ [به آنان گفته شد] آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است.» [بقره: 214] درنهایت باید دانست که خداوند حکیم و عادل است و به وعده‌هایش نیز عمل می‌کند؛ درنتیجه بر فرض که اگر حقیقتی را با عقل ناقص خود نتوانستیم درک کنیم، باید با اعتماد به این عدل و حکمت و اعتقادِ به صدق خداوند، فلش اتهام را به سوی ذهن و درک خود ببریم، نه ساحت قدسی خداوند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 14 آبا, 1402 سوال اعتقادی : آیا در بهشت هم زاد و ولد وجود دارد ؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما کاربر محترم در آیات و روایات ضمن اینکه به جزئیات نعمت‌های بهشتی اشاره شده، چیزی مبنی بر وجود زاد و ولد در بهشت دیده نشد. برخی از بزرگان وجود زاد و ولد و سختی‌های حمل و زایمان و مراحل بعدی بزرگ شدن کودک را در تضاد با راحتی مطلق در بهشت دیده و می‌گویند: راحتی مطلق در بهشت با چنین چیزی نمی‌سازد.[B2n.ir/e90806] البته در دو آیه در قرآن این‌گونه نقل شده: 1. «وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»؛ «و [همواره برای پذیرایی از آنان] نوجوانانی پیرامونشان می‌گردند که گویا مرواریدی نهفته در صدف هستند.» [طور: 24] 2. «وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا»؛ «و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى‌گردند. چون آنها را ببينى، گويى كه مرواريدهايى پراكنده‌اند».[انسان: 19] در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام ذیل این آیات شریفه، چیزی مشاهده نشد؛ ولی برخی از مفسرین گفته‌اند: اینها همان بچه‌هایی هستند که در دنیا قبل از تکلیف فوت شده‌اند و چون نه گناهی دارند که عذاب شوند و نه عمل صالحی دارند که در بهشت دارای مکنت و جایگاه ویژه باشند، به‌عنوان خادمانی بهشتی در آن محل به بهشتیان خدمت کرده و از این مقامشان لذت می‌برند.[B2n.ir/f93964] در نهایت با وجود نکات ذکر شده، بر فرض که چنین چیزی وجود داشته باشد، فرزندان بهشتی مانند حوریان و خدام بهشتی و ملائکه الهی هستند که بدون طی کردنِ مقدمات دنیوی، در آن مکان قرار گرفته‌اند. البته بدیهی است که مقام آنها با بهشتیان قابل مقایسه نیست و آنها تنها در خدمت اهل بهشت هستند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 11 آبا, 1402 سوال اعتقادی: کسی که بگوید مسلمان نیستم حکمش چیست؟؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما ابتدا باید ببینید منشا این برگشتن از دین چیست. گاهی شبهات بهانه است و مشکل ایشان بیشتر منشا روانی دارد؛ مثل اینکه از برخی متدینین یا کسانی که ظاهر مذهبی و دینی دارند، برخوردهای ناشایستی مشاهده کرده‌اند. در این‌صورت باید به ایشان بفهمانید که باید بین اصل دین و رفتار متدینین تفاوت قائل شوند. هیچ‌گاه نباید رفتار بد دینداران را به پای دین گذاشت. به قول معروف : اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ماست. (یکی از دوستان به ما گفته بودند، جوانشان به خاطر برخورد بدی که از مسلمانان دیدند و در مقابل برخورد خوبی که از برخی طرفداران دیگر ادیان دیده‌اند، تصمیم به گرایش به دین دیگری غیر از اسلام دارند. البته ما پاسخ این عزیز را مفصلاً بیان کردیم؛ ولی معلوم بود که جوان به جهت مسائل روانی، بدون هیچ تحقیقی، صرفاً با یک برخورد خوب از دیگران تصمیم گرفته تا دینش را عوض نماید). علاوه بر این، خود شما و سایر افراد خانواده باید با ایشان برخورد خوب و صمیمی داشته و ایشان را جذب کنید. برخوردهای زننده یا توهین آمیز و تحقیر آمیز، یا تندخویی در تعامل متقابل، فاصله ایشان را هر روز از شما و دین بیشتر می‌کند. در روایاتِ ما فرموده‌اند: مردم را با غیر زبانِ خود (یعنی با برخورد نیکو و حسن خلق) به دین جذب کنید.[بحارالانوار، ج67، ص309] پیامبر اکرم غالب افراد را با حسن خلق و محبت به اسلام جذب می‌کردند تا با استدلال و منطق و بحث علمی. ایشان اگر در خارج منزل از مدعیان دینی بی‌مهری و برخورد تند و خشن دیده، به هیچ وجه در منزل نباید چنین برخوردهایی را مشاهده نماید. چه بسا با رفتار خوبی که در منزل مشاهده می‌کنند، گرایش نسبت به دین پیدا کرده و نیاز به زحمت دیگری هم نباشد. اما اگر منشا شبهات ایشان نشست و برخاست با افراد بی‌اعتقاد یا سر زدن به کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی ضد دینی است، ضمن رعایت مطالب گذشته، لازم است تا با ایشان هم کلام شده و شبهاتی که ذهنشان را درگیر کرده، بیابید. پس از اطلاع از شبهات علمی ایشان، اگر خودتان امکان مطالعه و تحقیق دارید، پاسخش را بدهید و الا با در میان گذاشتن آنها با این مرکز و دریافت پاسخ، سعی کنید تا با بحث علمی ایشان را از پاسخ شبهه مطلع کرده و اقناع نمایید. پس از چند بار رفت و برگشت و بحث علمی، می‌توانید یا ایشان را با این مرکز آشنا کنید و یا خودتان پس از پاسخ به چند مورد از شبهاتشان، به ایشان بگویید: همان‌طور که این سوالاتت پاسخ داشت، بقیه مسائلت نیز بی‌پاسخ نیستند؛ پس باید با تحقیق و تفحص به حق برسی، نه اینکه بدون هیچ تحقیقی دچار قضاوت نسبت به دینت شوی. دقت کنید در تمام این مراحل به جای جبهه‌گیری اعتقادی، لازم است تا با ایشان رفیق شوید.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 11 آبا, 1402 سوال اعتقادی: منظور امام از دین را از دهان مردم گرفتن چیه؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما نکته: با جستجوی روایت متوجه شدیم در صفحه 22 کتاب روضه الواعظین است. در این حدیث شریف حضرت نمی‌فرمایند: هر کس دینش را با تقلید دریافت کند، لزوماً ایمانش را پس از مدتی از دست می‌دهد؛ بلکه می‌فرمایند: هرکس با اتکاء به تقلید و حرف دهان مردم ایمان بیاورد، از آنجاکه پایه ایمانش سست است، در معرض این خطر قرار دارد که با حرف همین مردم دینش را از دست بدهد. البته ممکن است خداوند با دعا و تضرعی که او داشته، دینش را از خطر حفظ نماید. دین در واقع از دو بخش اعتقادات و احکام عملی تشکیل می‌شود. برخی از علما معتقدند در بخش اعتقادات، تقلید کافی نیست و انسان باید با تحقیق پیش رفته و به مبانی دینش علم پیدا کند. البته اگر کسی با تقلید پیش رفت و اتفاقاً تقلیدش هم موافق با دین حق بود، در آخرت از او پذیرفته می‌شود؛ ولی چون دینش بر اساس تحقیق پیش نرفته، به فرموده حضرت، در معرض این خطر قرار دارد که با شبهات و حرف مردم دچار تردید شده و از دین خود دست بردارد. این فرمایش حضرت در واقع تشویق به فراگیری اصول و مبانی دینی به‌صورت تحقیقی و با مطالعه است، نه اینکه حضرت در مقام بیانِ بی‌نتیجه بودن تقلید باشند.  انسان اگر می‌تواند، باید با مطالعه و تحقیق به حقانیت مبانی دینی خود دست یابد تا با استحکام مبانی اعتقادی‌اش، با هیچ شبهه‌ای پایه‌های دینش نلرزد؛ اما اگر کسی چنین توانایی نداشت، باید با دعا و تضرع از خدا بخواهد تا دینش را حفظ نماید.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 11 آبا, 1402 سوال اعتقادی: در مورد افرادی که می گویند می خواهند زرتشتی شوند
با عرض سلام و ادب خدمت شما در پاسخ به این افراد باید بفرمایید: اولاً: اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست برای قضاوت خوبی یا بدی یک دین، هیچ‌گاه نمی‌توان نوع عملکرد اهل آن دین را ملاک قرار داد. شاید اهل یک دین که خود را متدین به آن دین می‌دانند، در عملکردشان هیچ التزامی به دینشان نداشته و در جهت خلاف دستورات و فرامین آن دین عمل کنند. برای قضاوتِ دستورات اسلامی، باید به متون اسلامی مراجعه کرد. در حالِ حاضر دینی انسانی‌تر و نزدیک‌تر به عدالت و بشر دوستی، از اسلام نداریم. مراجعه به قرآن انسان را به‌خوبی با مضامین عالی این دین عزیز آشنا می‌کند. برای اطلاع از برخی گزاره‌‌ها و دستورات زیبای اسلام که در قرآن آمده، می‌توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: https://btid.org/fa/news/242859 حال اگر عده‌ای از مسلمانان با بی‌توجهی به این فرامین، صد و هشتاد درجه در جهتِ خلاف آن عمل می‌کنند، دلیل نمی‌شود که بگوییم اسلام بد است. ثانیاً: ایشان از آن جهت که در جامعه اسلامی بوده و معاشرت بیشتری با مسلمانان داشته‌اند، قاعدتاً با برخوردهای زشت بیشتری ازسوی آنها مواجه شده‌اند. اینکه این افراد با تعداد محدودی زرتشتی که رفتاری انسانی داشته‌اند، برخورد نموده‌اند، دلیل بر این نیست که تمام زرتشتیان رفتاری این‌گونه دارند، یا آیین زرتشتی، آیینی کامل‌تر و بهتر است. چه بسا اگر ایشان در جامعه‌ای که تمامِ اهل آن زرتشتی هستند، زندگی می‌کردند، برخوردهای زننده‌ای از برخی زرتشتیان آن جامعه مشاهده می‌نمودند. کما اینکه برخی از زرتشتیان افرادی لاابالی و خونریز بوده‌ و به دیگران رحم نمی‌کردند. ضمن اینکه این را باید در نظر داشته باشید، شیطان به کسی که اعتقاداتش صحیح است ضربات بیشتری وارد می‌کند نسبت به کسی که دارای اعتقادات و دین صحیح نمی‌باشد. خیالِ شیطان از آن کسی که اعتقادش باطل است راحت است؛ ولی شخصی که در اعتقادش راه حق را انتخاب نموده، شیطان سعی می‌کند از ناحیه عمل به او ضربه بزند تا اعتقادش را نیز کم‌کم سست نماید. امام صادق علیه‌السلام به کسی که تازه ایمان آورده بود فرمودند که شیطان تا امروز با تو کار نداشت؛ ولی از این پس لحظه‌ای آرام نمی‌نشیند تا به تو ضربه‌ای وارد نماید.[کافی، ج3، ص162] ثالثاً: دین زرتشتی اگرچه در ابتدا آیینی حق بوده، اما همچون سایر ادیان دست‌خوش تحریف بدخواهان قرار گرفته و از اصل خود فاصله گرفته است. بزرگ‌ترین انحراف آن اعتقاد به ثنویت و دو خدایی است. آنها معتقد به خدای خیر و خدای شر هستند. اعتقادی که شرک حتمی است و نتیجه آن شریک قرار دادن برای خدا در امور عالم می‌باشد. همچنین برخی از قوانین آیین زرتشت بسیار ضد انسانی است. قوانینی همچون زنده پوست کندن انسان‌ها(https://btid.org/fa/news/156287)، دفاع از نظام طبقاتی (https://btid.org/fa/news/115307)، ازدواج با محارمی همچون مادر، خواهر و دختر(https://btid.org/fa/news/43764) و سایر احکامی که احیاناً غیر عقلانی هم هست. رابعاً: اگر آیین زرتشتی آیینی کامل بود، هیچ‌گاه عموم زرتشتیان ایران زیر بار پذیرش اسلام نمی‌رفتند. اینکه عموم زرتشتیان ایرانی با آمدنِ اسلام این دین را پذیرفته و به آن تن دادند، نشانگر آن است که از نظر آنها اسلام دینی بس کامل‌تر و انسانی‌تر بوده است. اگر کسی بگوید: اسلام به زور به آنها عرضه شده است، در پاسخ می‌گویم: هیچ‌گاه یک دین و اعتقاد را نمی‌توان به کسی تحمیل نمود. اگر در ظاهر هم چنین باشد، شخص در دل و باطنِ خود هیچ‌گاه زیر بارِ چیزی که آن را به ناحق می‌بیند، نمی‌رود و پس از بیرون آمدن از فشار به دین اصلی خود باز می‌گردد. از اینجا معلوم می‌شود آنها با علم به حقانیت و کمال اسلام، آن را پذیرفته‌اند.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 974