مطالب دوستان نیک رو

تصویر عبد آبق عبد آبق 16 بهم, 1400 سحر وجادو ونیروهای ماورایی
با سلام و تشکر از سوال شما. چند نکته در مورد این سوال عرض می‌کنم: الف- تمام هستی تحت اشراف و مدیریت خداوند است. هر چه که در این عالم وجود دارد، وجودش را از خدا گرفته است. تمام نیروها در قدرت خداوند ریشه دارد. بنابراین سحر و جادو نیز به اذن و اجازه خداوند در این عالم وجود دارد نه بدون آن. ب- دین اسلام در مورد سحر و جادو کمی توضیح داده و واقعیت‌ها را برای مردم بازگو کرد است. در قرآن وقتی جریان حضرت موسی و ساحران بیان می‌شود، خداوند می‌فرماید سحر آنها واقعی نبود بلکه کاری کردند که چشمان مردم، طناب را به صورت مار ببیند[1] و خدا نیز سحر آنها را با عصای موسی باطل کرد. خداوند در سوره فلق می‌فرماید انسان باید از شر و بدی به خدا پناه ببرد حتی از کسانی که در ایجاد طلسم‌ها و جادوها فعالیت می‌کنند.[2] ج- در برخی روایات به دانش تنجیم یا تاثیر ستارگان بر زندگی انسان‌ها و دیگر موجودات زمینی اشاره شده است.[3] این مطلب امروز در دانش تجربی نیز ثابت شده که حرکت و تغییرات ستارگان و اجرام آسمانی در زندگی انسان و دیگر موجودات تاثیرگذار است. مانند جزر و مد، یا وضعیت قمر در عقرب. د- هر آنچه که به عنوان نیروی ماوراء طبیعت جست و جو می‌کنید، باید خارج از منطقه عالم طبیعت باشد چون طبیعت یعنی انسان و جن و ستاره‌ها و هرچه که قابل سنجش و اندازه‌گیری توسط حواس پنجگانه است. ماوراء طبیعت یعنی خارج از درک حواس پنجگانه که شامل روح و فرشتگان و خداوند می‌شود. اینها نیز دارای قدرت و نیرو هستند و تنها در شرایط خاص، نیروی خود را به کار می‌گیرند و اذن و اجازه خدا در استفاده از این نیرو مهم و حیاتی است. پی نوشت [1]. اعراف/116. [2]. فلق/4. [3]. بحار الأنوار، ج‏55، ص: 217.
تصویر عبد آبق عبد آبق 10 بهم, 1400 آیا دلایل خدا واضح است
با سلام و تشکر از سوال شما. چند نکته در مورد سوال وجود دارد: الف- وجود خارجی و واقعی خدا نیاز به اثبات ندارد و یک امر بدیهی است و هر فطرتی آن را درمی‌یابد. مهم‌ترین شاهد بر این نکته آن است که در قرآن، هیچ آیه‌ای وجود ندارد که خدا را اثبات کرده باشد. تمام آیات توحیدی، پیرامون صفات و افعال خداوند است نه اثبات ذات او. اینها گواه و نشان از این است که آگاه ساختن انسان‌ها بر وجود خدا، فقط تبیین و توضیح نیاز دارد و الزامی برای اقامه استدلال وجود ندارد. بی‌شک اگر توانستیم برای انسان‌ها به زبان ساده خدا و ویژگی‌های او را توضیح دهیم، قطعا وجود او را خواهند پذیرفت. البته انسان یک موجود دارای قدرت انتخاب و اختیار است و می‌تواند مسیر سرنوشت خویش را انتخاب کند. مهم‌ترین ابزار برای انتخاب مسیر زندگی، عقل است. متاسفانه امروز بیشتر مردم دنیا به دلیل بی‌توجهی و مشغول بودن به شهوات دنیایی مثل شراب و امور جنسی، استفاده از این ابزار مشترک را کنار گذاشته‌اند. ناگفته پیداست که رسانه‌ها و کتاب‌های محلدانه نیز در دوری انسان‌ها از فطرت خویش موثر هستند. ب- در نگاه اسلام، جمعیت نشانه حقانیت نیست. چنین نیست که اگر یک دیدگاه دارای طرفداران زیادی بود، پس حتما او صحیح و واقعی است. امروز خداناباوری و دشمنی با اسلام دارای طرفداران بی‌شمار است و بسیاری از افراد خدا را قبول ندارند یا در وجود او شک دارند، اما این به معنای صحیح بودن دیدگاه آنان نیست. صحیح بودن هر دیدگاهی، به ادله عقلی و شواهدی است که بیان می‌کند. ادعای ما این است که مذهب شیعه در میان تمام فرقه‌ها و ادیان موجود در دنیا، توانسته بهترین ادله عقلی و فطری را برای نزدیک‌ ساختن انسان‌ها به خدا ارائه دهد. این ادله دارای استحکام است و هر انسان دارای انصافی را قانع می‌کند. ج- بهترین دلیل برای اثبات وجود خارجی، وجدان است. هر کسی با وجدانش درک می‌کند که در محیط اطرافش می‌تواند تاثیرگذار باشد و در مقابل، محیط اطراف نیز بر او تاثیر می‌گذارد. این یعنی واقعی بودن محیط اطراف و جهان خارجی، در غیر این صورت اگر جهان اطراف، وهمی و خیالی بود، هیچ‌گاه چنین تاثیرگذاری معنا نداشت.    
تصویر عبد آبق عبد آبق 10 بهم, 1400 آیا عقل و دلایل عقلی و فلسفی بر دلایل علم برتری دارد
سلام. با تشکر از سوال شما در این سوال چندین نکته مبهم است که باید مشخص شود: الف- در دین اسلام و مذهب شعیه، شرط مسلمان شدن آن است که شهادتین بر زبان جاری شود و به محض گفتن این دو جمله، انسان مسلمان خواهد بود. هیچگاه در تعالیم اسلامی گفته نشده که (ای مردم دنیا، اگر توانستید برای اثبات خدا دلیل و برهان اقامه کنید، می‌توانید مسلمان شوید). اما از سوی دیگر، راه برای تحقیق و جست‌وجو مسدود نیست. در قرآن فرمود:«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ؛[1] هیچ اکراه و اجباری برای پذیرش اسلام نیست.» هر انسانی این اختیار و قدرت را دارد که برای پذیرش اسلام عزیز، به منابع علمی و عالمان دینی رجوع کند و ویژگی‌های اسلام را یادبگیرد و اگر خواست مسلمان شود. پس این جمله اشتباه است که بگوییم اسلام می‌گوید به زور یک مطلب را قبول کنید. البته در دنیای مسیحیت، مقوله‌ای به نام ایمان‌گرایی افراطی وجود دارد که متفکران مسیحی برای قانع کردن مسیحیان از این دروغ استفاده کردند و گفتند اگر در تعالیم انجیل با مطلبی روبرو شدید که مفهوم آن مخالف عقل و برهان بود، آن را رد نکنید بلکه ایمان بیاورید و قبول کنید هر چند عقل نپذیرد. در این شرایط است که مسیحیان قائل به سه خدا هستند و در عین حال،‌ خود را موحد می‌دانند یعنی پرستش‌گر خدای یگانه. اینجاست که عقل سوال می‌کند چطور می‌شود (یک) همان (سه) باشد؟ در اسلام چنین چیزی کاملا مردود است. در تعالیم اسلامی هرچیزی که مخالف عقل و برهان بود، قطعا باید کنار گذاشته شود یا اینکه آن را توجیه کرد. مثلا عقل و برهان می‌گوید خدا نمی‌تواند مانند آفریده‌های خود باشد. نمی‌تواند جسم داشته باشد. همه اینها نشانه محدودیت و احتیاج است و خداوند به چیزی احتیاج ندارد. اما وقتی به قرآن مراجعه می‌کنیم، با آیاتی مثل:«يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ؛[2] دست خدا بالای دست دیگران است.» روبرو می‌شویم که ظاهرا خدا را دارای دست، توصیف کرده. اینجاست که وقتی برهان عقلی خدا را بی‌دست معرفی می‌کند، آیه قرآن را توجیه و تاویل می‌کنیم و می‌گوییم منظور از ید و دست در این آیه، قدرت و عظمت خداوند است که بر دیگران برتری دارد. ب- بیان استدلال برای مسلمان و غیر مسلمان تفاوت دارد. هیچگاه نمی‌توان به یک غیر مسلمان گفت به قرآن مراجعه کن چون او اصلا قرآن را قبول ندارد. بنابراین پیش از مراجعه به قرآن، باید ادله عقلی و وجدانی برای اثبات خداوند را ارائه کرد. این ادله با توضیح و تبیین برای همگان مشخص خواهد شد مگر اینکه کسی بخواهد مکابره کند و خود را به نفهمی بزند. در این صورت هیچگاه نمی‌توان او را از خواب بیدار کرد. اما گاهی گفت‌وگو میان دو مسلمان صورت می‌گیرد. مثلا کسانی که امامت و ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) قبول ندارند و شیعیان آنها را به آیات متعدد قرآنی ارجاع می‌دهند تا متوجه این مطلب شوند. پس ارجاع به قرآن، همیشه کار اشتباهی نیست. ج- از زمان‌های گذشته تا امروز، مهمترین ابزار ‌ملحدان برای انکار خدا، حواس پنجگانه بوده که در قالب دانش تجربی به مخاطبان خود عرضه می‌کردند و با آوردن برخی شواهد و نظریه‌ها، وجود خداوند را انکار می‌کردند. این درحالی است که اولا ابزار حس، توانایی و قابلیت اثبات یا انکار یک موجود غیر حسی را ندارد، ثانیا دانشمندان تجربی بسیاری هستند که توانستند با زبان تجربه و دانش روز، شواهد متعددی برای اثبات خداوند اقامه کنند. اما متاسفانه مردم در کشورهای در حال توسعه با منابعی روبرو می‌شوند ترجمه آثار ملحدان است نه کتاب‌های مخالفان الحاد در دنیای غرب. پی نوشت [1]. بقره/256. [2]. فتح/10.
تصویر عبد آبق عبد آبق 10 بهم, 1400 واقعیت جاری در جهان چیست .چگونه اعتماد یا تشخیص دهیم
سلام. ممنون از سوال شما. برای پاسخ، مقدمه‌ای را بیان می‌کنم. انسان برای شناخت محیط اطراف، سه ابزار دارد: الف- حواس پنجگانه ب- عقل ج- قلب بیشتر انسان‌ها با ابزار نخست یعنی حواس پنجگانه مانوس هستند و تلاش می‌کنند همه چیز را با معیار این حواس سنجش کنند. یعنی می‌گویند هر چیزی که با این حواس درک شود، پذیرفته می‌شود و اگر با این حواس درک نشد، مشکوک است یا قابل پذیرش نیست. ابزار عقل، به انسان کمک می‌کند تا بتواند به تحلیل دنیای اطراف خویش بپردازد. عقل برای تحلیل محیط اطراف هیچ‌ نیازی به حواس پنجگانه ندارد ولی یکی از راه‌های ورود اطلاعات به عقل، مسیر حواس پنجگانه می‌باشد. روش عقل برای تحلیل، استفاده از برهان و استدلال منطقی است. با چینش مقدمات و کلیات ضروری و بدیهی، نتیجه گیری می‌کند. ابزار قلب که نام دیگرش وجدان است، می‌تواند انسان را در شناختن کمک کند. بعضی مسائل و موضوع‌ها نه در حیطه حواس پنجگانه و نه در حیطه درک استدلالی عقل، قرار نمی‌گیرد اما قلب انسان به آن مطلب یقین پیدا می‌کند. مانند بدی ظلم و ستم به دیگران. بر اساس این مقدمه، انسان برای پیدا کردن مسیر صحیح و واقعی باید از یکی از این ابزارها استفاده کند. اما دقت به این نکته خیلی اهمیت دارد که هر ابزاری، کار مخصوص به خود را انجام می‌دهد و نباید انتظار بیش از اندازه از او داشت. مثلا یک آچار فقط می‌تواند پیچ و مهره‌ها را سفت کند و هیچ وقت نمی‌تواند به عنوان یک پیچ‌گوشتی استفاده شود. کارکرد ابزار حس، فقط مواردی را شامل می‌شود که قابلیت درک با حس را داشته باشند. هر چیزی که با حواس درک شود، محسوسات نامیده می‌شود. ملحدانی که بر اساس مسائل زیست شناسی یا فیزیک برای انکار خدا دلیل می‌آورند، از این نکته غافل هستند که حس ابزاری برای شناخت محسوسات است و خداوندی که مسلمانان می‌پرستند، یک خدای غیر محسوس با حواس پنجگانه است. بالاترین و مهمترین حرفی که ملحدان در این رابطه می‌توانند بیان کنند، این است که چون خدا با حس درک نمی‌شود، مشکوک است نه اینکه وجود ندارد. حواس پنجگانه نه می‌تواند خدا را اثبات کند و نه می‌تواند خدا را انکار کند. البته دو نکته مهم اینجا وجود دارد: نخست آنکه در دنیای غرب، بسیار از دانشمندان تجربی وجود دارند که بر خلاف ملحدان، بر اساس قوانین فیزیکی و زیست شناسی، شواهد متعددی برای اثبات خدا و یک موجود با شعور و قدرتمند در این عالم را اثبات کنند. پس حتی نمی‌توان گفت حواس پنجگانه توان اثبات خدا را ندارند. نکته دیگر آنکه برهان نظم در مسائل اعتقادی یکی از براهین اثبات خداوند محسوب می‌شود که یکی از مقدمات آن، از ابزار حواس پنجگانه استفاده می‌کند و میگوید بی‌شک همه انسان‌ها نظم و یکپارچگی موجودات عالم را مشاهده می‌کنند که همگی برای یک هدف مشخص در حال فعالیت هستند. اما با استفاده از ابزار عقل، می‌توان وجود خداوند را استدلال کرد که در کتاب‌های مختلفی مطرح شده چه از سوی دانشمندان اسلامی چه از سوی دانشمندان غربی.[1] ابزار قلب نیز بهترین شاهد و گواه برای رسیدن به خداوند است. حتی اگر هیچ استدلالی برای اثبات خداوند وجود نداشته باشد، فطرت و وجدان تصدیق می‌کند که خداوند وجود دارد. تفسیر و تفصیل این نکته نیز در کتاب‌های متعدد بیان شده است. پی نوشت [1].  Alvin Plantinga, WHERE THE CONFLICT REALLY LIES
تصویر عبد آبق عبد آبق 14 دى, 1400 آیاخداوند بازهم انسانی از انسان کنونی کاملتر خلق خواهد کرد
سلام. ممنون از سوال شما. پاسخ سوال شما از دو منظر ارائه می‌شود: از دیدگاه عقل، هیچ محذوریتی وجود ندارد که پس از قیامت، خداوند موجودات دیگری را بیافریند که هم از نظر ظاهری شبیه انسان نباشند و هم از نظر تکامل، درجه‌ بالاتری را داشته باشند. پس از وقوع چنین فرضی، مُحال ایجاد نمی‌شود. اما از دیدگاه شرع مقدس، این فرض محقق شده و خواهد شد؛ اهل بیت (علیهم السلام) در برخی روایات از جهان‌های قبل از این جهان و جهان‌های پس از این جهان با تفاوت‌های اساسی خبر داده‌اند؛ از جابر بن يزيد نقل شده که از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم معناى اينكه خداى عز و جل مي‌فرمايد:«أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ؛[1] آيا با آفرينش نخستين، ما عاجز شديم بلكه آنان از آفرينش تازه‌اى در اشتباهند.» چيست؟ امام (علیه السلام) فرمود: اى جابر تأويل اين آيه چنين است كه خداى عز و جل چون اين آفريدگان و اين جهان را فانى نمود و بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در دوزخ جاى داد، جهانى از نو می‌آفريند كه غیر از اين جهان است که نيازى به دو جنس نر و ماده نخواهد داشت. آنان خدا را به یگانگی قبول داشته و می‌پرستند. خدا زمينى غیر از این زمین فعلی براى آنان می‌آفریند كه بار سنگينى آنان را بكشد و آسمانى غیر از این آسمان براى آنان می‌آفریند كه بر آنان سايه بيفكند. این جابر! شايد تو بر این باور باشی که خدا فقط همين يک جهان را آفريده است و به جز شما انسان‌ها، دیگر هیچ انسانی را نيافريده است؟ به خدا قسم همانا خداى تبارك و تعالى یک میلیون جهان و میلیون از انواع آدم را آفريده كه تو در آخرین آن جهان‌ها و آن آدميان قرار داری.[2] پی نوشت [1]. ق/15. [2]. شیخ صدوق، خصال، ج‏2، ص: 652 ؛ التوحيد، ص: 277.
تصویر عبد آبق عبد آبق 12 دى, 1400 در خصوص زیارت آیا روایت و احادیث داریم؟
سلام. ممنون از سوال شما. توجه شما را به دو نکته در این زمینه جلب می‌کنم: 1. مومنان برای زیارت، گاهی به قصد انجام عمل حج رهسپار مکه مکرمه می‌شوند. گرچه انجام این واجب، دارای یک شرط مهم و اساسی به نام «استطاعت» و توانمندی است و اگر نباشد، حج واجب نخواهد شد، اما خداوند پیش از ظهور اسلام، تمام مردم را تا روز قیامت برای انجام این فریضه الهی دعوت کرده و خطاب به حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرموده:«وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى‏ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ؛[1] اى ابراهيم در ميان مردم فرياد كن و ايشان را به انجام حج دعوت نما، به خانه‌اى كه تو بناء كرده‌اى مردمان پياده و سواره از هر راه دورى می‌آيند و اگر چه وسیله و مرکب ايشان شتر ضعيف و لاغر باشد.» پس در واقع هر کسی به مکه و جهت انجام عبادت رهسپار مسجد الحرام و کعبه می‌شود، از پیش توسط خداوند دعوت شده است.[2] اما گاهی سفر انسان به قصد زیارت مزار مطهر و قبور نورانی معصومان (علیهم السلام) است. در مورد زیارت قبر خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) روایات فراوانی وجود دارد که ایشان تمام مسلمانان را به زیارت قبر خود دعوت کرده‌اند.[3] نسبت به زیارت امامان (علیهم السلام) نیز روایتی نقل شده که در آن شیعیان به زیارت قبر آنها دعوت شده‌اند؛ امام رضا (علیه السلام) فرمودند:«هر امامى بر گردن دوستان و شيعيان خود عهد و پيمانى دارد که زيارت قبور پيشوايان، بخشى از عمل به اين پيمان است.‏»[4] 2. خدوند انسان را یک موجود آزاد و دارای اختیار آفرید تا بتواند مسیر صحیح و باطل را تشخیص دهد و سرنوشت خود را رقم بزند. البته خدا به انسان، عقل را نیز عطا کرد اما این ابزار برای یافتن و طی کردن مسیر صحیح، کافی نیست، از این رو پیامبران را مبعوث کرد تا راهنمای انسان‌ باشند. از آنجا که روایات فراوانی برای زیارت قبور امامان (علیهم السلام) نقل شده، پس این یک عمل مستحب و بسیار نیکو می‌باشد اما این بدین معنا نیست که اگر دعوتی از سوی صاحب قبر نباشد، انسان قدرت و توانایی برای رفتن نزد قبر اهل بیت (علیهم السلام) را ندارد. این دعوت از پیش انجام شد تا مومنان بدون هیچ دغدغه و با رغبت و میل تمام به انجام این عمل مستحب اقدام کنند و قطعا اگر خود را نزد قبر امام (علیه السلام) رساندند، به این معناست که دعوت او را اجابت کرده‌اند. پی نوشت [1]. حج/27. [2]. نهج البلاغة، ص: 45. خطبه 1. [3]. کلینی، الكافي، ج‏4، ص: 548. [4]. ابن قولویه، كامل الزيارات، ص: 122.
تصویر عبد آبق عبد آبق 12 دى, 1400 ثواب قرائت سوره توحید
سلام. ممنون از سوال شما. معصومان (علیهم السلام) در احادیث متعددی به خواندن قرآن توصیه فرمودند. اما برای برخی سوره‌ها ثواب ویژه‌ای بیان کردند. روایات زیادی برای ترغیب و تشویق به خواندن سوره اخلاص یا توحید وجود دارد تا جایی که مسلمانان برای نخواندن این سوره و بی میلی به آن، توبیخ می‌شوند.[1] در احادیث متعددی، عظمت سوره توحید را یک سوم تمام قرآن عنوان کرده‌اند به گونه‌ای که اگر کسی آن را بخواند گو اینکه یک سوم قرآن را خوانده و ثواب آن را برده است.[2] احادیث دیگری نیز تصریح کرده‌اند، هر کسی سه بار این سوره را بخواند، مانند آن است که تمام قرآن را خوانده و ثوابش را خواهد برد.[3] توجه به این نکته لازم است که در این روایات، سه بار خواندن سوره توحید مشروط به یکبار در روز نشده و نگفتند که فقط سه بار در روز بخوانید، بلکه نیکو و پسندیده‌ است که انسان هر روز هر چه می‌تواند قرآن به خصوص این سوره مبارک را تلاوت کند. پی نوشت [1]. صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 237. [2]. کلینی، الكافي، ج‏2، ص: 621. [3]. صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 542.
تصویر عبد آبق عبد آبق 04 آبا, 1400 چطور می شود شخصیت های آخر زمانی رو شناخت؟
سلام. ممنون از سوال شما. از نظر عقل, تنهاترین و موثرین شیوه رهبران الهی برای جلب اعتماد مردم و قانع کردن مخاطبان ارائه معجزه می باشد. عقل حکم می کند اگر کسی ادعای ارتباط با خدا دارد یا ادعا می کند که ولی خدا روی زمین است، باید ادعای خود را ثابت کند. باید کاری کند که مشخص شود خدا او را تایید کرده و او را پشتیبانی می کند. قطعی ترین راه, آن است که ابتدا ادعا کند که می تواند یک عمل خارق العاده را انجام دهد و بلافاصله آن را انجام دهد. ارائه یک عمل خارق العاده است که هیچ انسانی توان انجام آن را ندارد. از سوی دیگر عقل میگوید اگر خداوند حکیم بخواهد مردم به نماینده خدا روی زمین اعتماد کنند, باید او را یاری کند و مدعیان دروغین را رسوا کند. اگر کسی به دورغ ادعای پیامبری کرد یا به دروغ گفت من امام زمان هستم و معجزه دارم، عقل می گوید خدا نباید دروغگو را کمک کند و به او معجزه دهد. در طول تاریخ نیز چنین گزارشی ثبت نشده که یک دروغگو توانسته باشد ادعای خود را اثبات کند و خداوند این دشمنان را رسوا کرده است. اگر امروز کسانی هستند که ادعای نیابت از امام زمان دارند یا ادعا میکنند فرزند امام زمان هستند و با کارهایی مثل استخاره یا خواب دیدن می خواهند ادعا خود را اثبات کنند، بدانید که اینها هیچ کدام راه عقلی و شرعی برای اثبات امام بودن نیست. اگر امروز واقعا امام زمان ظهور کند، یکی از بهترین راه ها برای تشخیص راستگو بودن او این است که فورا به درون قفسی از شیرهای گرسنه برود، اگر او را آسیب نزدند قطعا او امام است چون بر اساس روایات، درندگان نمی توانند گوشت امام معصوم را بخورند. راه دیگر تشخیص امام این است که تمام سلاح ها و موشک ها در برابر او بی تاثیر شوند و کسی نتواند به او آسیب بزند. اینها نمونه ای از معجزات است.
تصویر عبد آبق عبد آبق 04 آبا, 1400 فلسفه و اعتبار هفته وحدت
سلام. ممنون از سوال شما. اسلام آخرین شریعت الهی برای سعادتمندی انسان‌ها می‌باشد. هرچند ظهور و پیشرفت این دین آسمانی در میان اقوام و ملت‌های گوناگون به سرعت انجام پذیرفت اما در این میان نباید از فداکاری‌های رهبران معصوم در حفظ کیان اسلام و وحدت مسلمانان چشم پوشی کرد. امروز کمتر کسی را می‌توان یافت که در ضرورت تفاهم و تقریب مذاهب اسلامی شک و تردید داشته باشد زیرا مطالعات تاریخی و مشاهدات کنونی این حقیقت را ثابت کرده که تفرقه‌ها خواست دشمنان اسلام است. دشمنان به ظاهر مسلمان با نفوذ در جبهه حق برای نابود ساختن اسلام و آفت پراکنی میان مسلمانان از هیچ تلاشی فروگذار نبودند اما معصومان برای حفظ یکپارچکی امت اسلامی تلاش کردند. قطعا وحدت و انسجام میان مسلمانان و پاسداری از اصول اساسی اسلام و پرهیز از تفرقه و چند دستگی، دستوری است که خداوند در قرآن بر آن تاکید کرده و سنت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و‌ آله) نیز همین بوده است؛ قرآن در یک فرمان عمومی خطاب به مسلمانان فرموده:«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا،[1] به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید.» رسول اکرم (صلی الله علیه و‌ آله) در ذیل این آیه فرمودند:«هر كه می‌خواهد بر كشتى نجات سوار شود و به ریسمان استوار الهی چنگ زند، بايد پس از من پیرو و دوستدار على (علیه السلام) باشد.»[2] در واقع امیرالمومنین محور وحدت و یکپارچگی امت اسلامی معرفی شدند و این بدان معناست که برگزیدن دیگران موجب پراکندگی امت خواهد بود اما، مسلمانان بر اساس اصل اختیار و آزادی در انسان و فراموش کردن فرمان الهی در تبعیت از رسول الله، از چنین وحدت و یکپارچگی رویگردان شده و به رهبری دیگران تن دادند. لذا شاخص‌ترین نمونه، امیرالمومنین علی (علیه السلام) است که پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بزرگ‌ترین انحراف را در امت اسلامی مشاهده کرد و با اینکه حق مسلم ایشان یعنی خلافت، غصب شد اما برای حفظ اتحاد مسلمانان، اقدام خلاف وحدت انجام نداد[3] دیگر امامان شیعه نیز تفرقه در امت را همان بازگشت به دوران جاهلیت می‌دانستند. پی نوشت [1]. آل‌عمران/103. [2]. حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص: 168. [3]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج‏2، ص: 50.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 974