مطالب دوستان نیک رو

تصویر عبد آبق عبد آبق 08 شهر, 1400 امام هم معجزه دارد یا معجزه مختص پیامبران است؟؟
سلام. ممنون از سوال شما در تعریف معجزه چنین گفتند: معجزه امری خارق العادة است که با ادعای آورنده او مطابقت دارد و از جانب خداوند است که همراه با ادعای مبارزه طلبی برای ایجاد مثل آن است، و سایرین نیز قادر بر انجام چنین فعلی نیستند. یعنی اگر کسی ادعا کند که به خداوند متصل است و خدا او را از گمراه شدن حفظ می‌کند و مردم را به پیروی از خودش توصیه می‌کند، لازم است برای تایید این ادعا خود، یک برهان ودلیل قوی ارائه کند. این برهان باید به شکلی باشد که کسی نتواند مانند را ارائه کند تا مشخص شود از جانب یک موجود فرازمینی انجام شده. طبق این تعریف و توضیح، معجزه به پیامبران اختصاص ندارد بلکه هر شخصی که ادعای یک جایگاه الهی کند مثل امامت، لازم است برای ادعای خود معجزه ارائه کند. در این صورت اگر امام معصوم یک عمل خارق عادت انجام داد، آن را کرامت نمی‌گویند بلکه معجزه نام دارد.
تصویر عبد آبق عبد آبق 08 شهر, 1400 فضیلت گریه برای امام حسین
سلام. ممنون از سوال شما و عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری. به عنوان شیعیان 12 امامی بر این باور هستیم که خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) اشرف مخلوقات است و پس از ایشان 13 معصوم دیگر، برترین آفریده‌های خداوند هستند که تمام کائنات و هستی به خاطر ایشان خلق شده‌اند. بندگان واقعی خداوند آنها هستند و دیگران خواسته یا ناخواسته باید مطیع آنها باشند. از آنجا که اراده خداوند بر این قرار گرفته که انسان‌های دیگر، با استفاده از عقل و اختیارشان مسیر زندگی خویش را تعیین کنند و کسی مجبور به انتخاب مسیر حق و حقیقت نیست، پس در این دنیا 13 معصوم یعنی از خاتم الانبیاء تا امام عسکری مورد ظلم و ستم مردم جاهل و نادان قرار می‌گیرند هر چند آنها تا حد توان و بر اساس فرمان خداوند دیگران را موعظه و ارشاد کرده و یا حتی اگر توان داشته باشند بر علیه آنها جهاد میکنند. معتقدیم که خداوند انسان‌ها را خلق کرده که به آنها رحم کند و این وقتی است که انسان به مسیر هدایت قدم بگذارد. مسیر هدایت فقط از طریق 14 معصوم صورت میگیرد. تنها حاکمان واقعی زمین، این وجودهای مقدس و نورانی هستند که البته تا امروز هیچکدام نتوانستند بر مسند حکومت قرار بگیرند تا عدل الهی را گسترش دهند. اما نسبت به سوال شما شهادت سیدالشهداء از روزی که حضرت آدم آفریده شد، مشخص بود. همه پیامبران الهی و حتی خود سیدالشهداء از این خبر داشت که در کربلاء شهید خواهد شد. اما معتقدیم که این شهادت، حق ایشان نبود. حق ایشان این بود که زنده بماند و بر زمین حکومت کند اما چون تقدیر الهی بر این رقم خورد که جاهلان و دنیا پرستان خلافت را از پدرشان یعنی امیرالمومنین غصب کنند، دیگر چاره ای جز پذیرش این تقدیر نبود. امام حسین به هر آنچه که خدا تقدیر کرده راضی بودند. درست است که شهادت سیدالشهداء یک فضیلت و برتری برای ایشان محسوب می‌شود و ایشان چه زنده بماند و چه شهید شود،‌ مقام و منزلت ایشان نزد خدا محفوظ است اما این دلیل نمی‌شود که دیگران حق داشته باشند ایشان را با شمشیر بکشند و خانواده ایشان را به اسیری ببرند. پس شهادت برای سیدالشهداء یک مقام و منزلت بزرگ است که ایشان به دست آورد. اما این مقامی بود که به ظلم و با زور و اجبار مردم نادان به ایشان رسید و گرنه ایشان به دنبال اصلاح در امت اسلامی بود. از این رو، گریه های شیعیان و دیگران برای سیدالشهداء برای این ظلمی است که به سیدالشهداء وارد شده و گرنه ایشان نزد خداوند در نعمت و شادی غرق هستند. اگر برای ایشان گریه میکنیم به خاطر این است که روایات متعدد این گریه را برای شفای هر گونه درد و مرضی، مفید دانستند. گریه برای سیدالشهداء سبب ریزش تمام گناهان می‌شود. گریه به حال خود ما سود دارد که اگر کسی برای مصیبت و ظلمی که به سیدالشهداء وارد شده گریه کند، بهشت بر او واجب می‌شود.
تصویر عبد آبق عبد آبق 08 شهر, 1400 حضرت قاسم آیا با دختر امام حسین ازدواج کرد
سلام. ممنون از سوال شما. در مورد ازدواج قاسم فرزند امام مجتبی (علیه السلام)‌ در کربلا اختلاف نظر وجود دارد. برخی گزارشها از وقوع چنین عملی خبر می‌‌دهد.[1] اما برخی دیگر - که تعدادشان کم نیست - این قضیه را منکر هستند و آن را یک نوع تحریف و جعل در جریان قیام سیدالشهداء می‌دانند و آن را با مقام و منزلت امام (علیه السلام) ناسازگار دانستند.[2] اما انکار آن به راحتی صورت نمی‌پذیرد. زیرا فضیلت‌های بسیاری در مورد ازدواج نقل شده از جمله آنکه اعمال و رفتار شخص متاهل، چندین برابر ثواب بیشتر از اعمال شخص بی همسر دارد. بعید نیست که سیدالشهداء این عقد را میان قاسم و دخترش برقرار نموده تا او دارای فضیلت بیشتری باشد. از سوی دیگر، روایاتی نقل شده که اهل بیت (علیهم السلام) پیروان خود را توصیه کردند که اگر در مورد اهل بیت گزارش یا خبری رسید که در ظاهر غیر واقعی و جعلی می‌رسید، به راحتی رد و انکار نکنید.[3] به هر حال، می‌توانید برای تحقیق بیشتر به کتابهای مربوط به این جریان مراجعه کنید. پی نوشت [1]. کاشفی، روضة الشهداء، ص:401-402. [2]. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص:310 ؛ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 94. [3]. الكافي، ج‏2، ص: 223.
تصویر عبد آبق عبد آبق 07 شهر, 1400 آیا انسان خالق نیاز نداره
سلام. ممنون از سوال شما. چند نکته را خدمتتان عرض میکنم: الف- انسان در زندگی روزمره همیشه با ماده و اجسام سر و کار دارد. خیلی راحت و آسان متوجه این مطلب می‌شود که مثلا یک اتومبیل نمی‌توان خود به خود ایجاد شود. چنین نیست که یک ساختمان خود به خود ساخته شود. انسان این را می‌فهمد که برخی اجسام برای تغییر و تحول به یک عامل و محرک خارجی و بیرونی نیازمند هستند و گرنه قدم از قدم برنمی‌دارند. این توضیح ساده‌ای از نیازمندی به یک خالق و ایجاد کننده بود. هر جسم بی جانی برای تغییر به محرک و عامل خارجی نیاز دارد که آن را خالق یا ایجادگر می‌نامیم. طبق آنچه که بیشتر دانشمندان تجربی قبول کرده‌اند، ریشه و اساس تمام عالم ماده از چیزی به اسم ماده اولیه بود و تغییرات پس از آن حاصل شد. همانطور که ماده و اجسامی که ما میشناسیم بدون وجود عامل خارجی نمی‌توانند خود به خود تغییر کنند، ماده اولیه نیز چنین بود و نمی‌توانسته این همه ریزه کاری و انواع مختلف در عالم را ایجاد کند چون ماده یک شیئ بی جان است. ب- اینکه بعضی می‌گویند انسان به خالق نیاز ندارد و خودش، خودش را آفریده، یک جمله کاملا غلط است. زیرا در وهله نخست، انسان برای تولید مثل به پدر و مادر نیاز دارد. گام اول در ایجاد انسان، آن است که پدر و مادر تصمیم به فرزندآوری کنند. پس همین نکته کافی است که انسان نیاز خویش به ایجادگر را تصدیق و تایید کند. اگر همین سلسله را به عقب برگردیم یعنی والدین هر انسانی دارای والدین بوده تا به حضرت آدم برسیم. بالاخره این سوال پیش می‌آید که نقطه ایجاد انسان در کجاست؟ بر اساس عقیده مسلمان و بیشتر دین داران، ‌ایجاد آدم به فرمان خدا و از آب و خاک بوده. اما برخی دانشمندان تجربی بر اساس نظریه فرگشت یا تکامل، آفرینش انسان را به انتخاب طبیعت مربوط کرده‌اند و البته برخی خیال کردند نظریه فرگشت باعث نفی خالق و ایجادگر می‌شود. اما این دیدگاه اشتباه است. حتی اگر نظریه فرگشت را قبول کنیم اما نافی خالق و ایجادگر نمی‌شود چون پیش از این گفتیم که ماده یک شیئ بی جان است و برای بودنش نیاز به یک عامل بیرونی دارد که نباید ماده باشد. پس حتی طبق نظریه فرگشت نیز انسان برای ایجاد شدن به یک عامل بیرونی نیاز دارد که دانشمندان تجربی به آن، انتخاب طبیعی می‌گویند.      
تصویر عبد آبق عبد آبق 06 شهر, 1400 درخواست منبع
سلام. ممنون از سوال شما. تا جایی که خبر داریم کتابی در این زمینه و با این موضوع خاص نگارش نشده است اما مجموع منابع زیر می تواند شما را راهنمایی کند: الف- جلاء العيون، مرحوم مجلسي ،ص:225 ب- بحار الأنوار، مرحوم مجلسي ،ج‏46،ص:65 و ج‏49،ص:132      
تصویر عبد آبق عبد آبق 06 شهر, 1400 خدا چکاره اون وسط ایا با اجازه خدا این اتفاقات میافته؟
سلام. ممنون از سوال شما. چند نکته را بیان می کنم: الف- در آيه 2 سوره انعام، به دو نوع اجَل، اشاره شده است: اجَل مطلق و اجَل مُسمّا: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ». یعنی اوست كسى است كه شما را از گِل آفريد، آنگاه مدتى را براى شما سن  سال تعیین کرد، و اجَل حتمى، نزد اوست‏. همچنین خداوند فرموده قبض روح فقط با اجازه و اذن خداوند صورت می‌گیرد:«وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً»[1] یعنی هيچ نفسى نمی‌میرد مگر به اراده و اجازه خدا که کتابی نوشته و زمان آن معين است. بنابراین انسان‌ها هر چند که جایگاه بالایی نزد خدا داشته باشند، نمی‌توانند بدون اجازه خدا از این دنیا برود و در اصطلاح فوت کنند. ب- بر اساس آیات قرآنی که صریح هستند، اگر لحظه مرگ کسی فرا رسید، قطعا او قبض روح میشود و از دنیا میرود و هیچ تاخیری در این کار پیش نمی آید.[2] کسی که از این دنیا رفته باشد به این دنیا باز نمیگردد مگر اینکه در بازگشت او یک مصلحتی باشد مثل معجزاتی که پیامبران انجام میدادند تا نشان دهند قدرتشان از سوی خداست. و گرنه در حالت عادی اگر کسی از دنیا رفت به دنیا بر نمیگردد. پس اگر کسی امروز ادعا کند از دنیا رفته و سپس بازگشته یا دروغ میگوید یا آن حالت، مرگ نبوده بلکه یک حالت بیهوشی یا کما بوده است. تمام کسانی که در برنامه تلویزیونی مشاهده کردید از همین نوع هستند و همگی یک نوع بیهوشی و کما را تجربه کرده اند نه اینکه از مرگ بازگشته باشند. ج- اما داستانی که از کتاب نقل کردید، به طور کامل نقل نشد. فرشته ای که قبض روح میکند، عزرائیل است نه جبرئیل. امام رضا علیه السلام چنان رتبه ای دارد که همه فرشتگان خود را وامدار ایشان میدانند. این مطلب قطعی است که اهل بیت نسبت به زائران و دوستداران خود توجه ویژه ای دارند. پس هیچ بعید نیست که کسی در راه زیارت امام رضا, دچار حادثه شود و به کما برود اما در لحظه ای که قرار است که جانش قبض شود، امام رضا به اذن خداوند از این مرگ جلوگیری کنند و این را نشانه ای بر کرامت و معجزه خود قرار دهند. پس باید در این موضوعات تمام نکات را در کنار هم قرار داد تا ناخواسته دچار شبهه و تردید نشد. پی نوشت [1] آل عمران/145. [2] اعراف/34.
تصویر عبد آبق عبد آبق 06 شهر, 1400 درباره مسئله تحریف قرآن و این روایت می توانید توضیح بدید
سلام. ممنون از سوال شما. قرآن به عنوان آخرین کتاب هدایت، بر قلب خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) فرود آمد. معتقدیم این کتاب از هر گونه نقصان و زیادی به دور است و اگر غیر از این باشد، هیچگاه نمی‌توان به آن استناد کرد و آن را محل رجوع خود قرار داد. در حالیکه سیره اهل بیت (علیهم السلام) این بود که مردم را به رجوع به قرآن توصیه می‌کردند.[1] اما تحریف بر دو نوع است: 1- تحریف معنوی. 2- تحریف لفظی. تحریف معنوی در قرآن واقع شده است. یعنی الفاظ آیات را بر معنایی حمل می‌کردند که ظاهر آن آیه در موردش دلالتی ندارد. در واقع، روایاتی که در توضیح آیات و مصداق یابی آنها بیان می‌شود، از نوع تحریف معنوی شمرده می‌شود.[2] مثل روایتی که به آن اشاره کردید. ظاهر آیه می‌فرماید این پیامبر هر آنچه به تو نازل شد را به مردم ابلاغ کن. این آیه شامل تمام دستورات دین اسلام می‌شود. اما خاتم الانبیاء که این آیه را دریافت کردند، به مردم یاد دادند که منظور این آیه، مربوط به جانشینی امیرالمومنین است. از این رو، مسلمانان این آیه را همراه با تفسیر و مصداقش قرائت می‌کردند و هیچ کسی ادعا نکرده که تفسیر آیه، جزء آیات قرآن محسوب می‌شود. تحریف لفظی نیز بر دو قسم است. 1- تحریف در کلمات. 2- تحریف در حرکات و حروف.  که برخی از آنها در قرآن رخ داده و برخی قطعا واقع نشده است. برای مطالعه بیشتر به کتاب‌های مربوط با این موضوع مراجعه کنید. پی نوشت [1]. بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 193. [2]. رسول جعفریان. افسانه تحريف قرآن، ص: 11.
تصویر عبد آبق عبد آبق 06 شهر, 1400 چرا دعایمان مستجاب نمی شود! لطفا راهنمایی کنید
سلام. ممنون از سوال شما. چند نکته را متذکر می‌شوم: الف- ناامیدی از گناهان کبیره است و یکی از اهداف شیطان پلید همین است که انسان را از رحمت خداوند ناامید کرده و در نهایت به وادی کفر و الحاد بکشاند. در واقع ناامید شدن شما باعث خوشحالی شیطان می‌شود. پس سعی کنید در زمین شیطان بازی نکنید. درهای بسته در زندگی می‌تواند عوامل متعددی داشته باشد. همه این عوامل را باید یکجا و در کنار هم دید. ب- دعا کردن یکی از راه های ارتباط انسان با خداوند است. درست است که خداوند در قرآن به صراحت فرموده مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم[1]، اما این به معنای اجابت هر دعایی نیست. استاد قرائتی مثال خوبی در این زمینه بیان کردند. اجابت دعا مثل پرواز یک هواپیما است. هواپیما نمی‌تواند هر وقت و هر طور که خواست پرواز کند. ابتدا باید سوخت مناسب داشته باشد. اگر بنزین مناسب در هواپیما نباشد نمیتواند حرکت کند چه رسد که پرواز کند. گاهی انسان از طریق حرام، کسب مال می‌کند و انتظار دارد که دعایش اجابت شود. هواپیما برای پرواز نیاز به اجازه از برج مراقبت دارد و بدون آن نمیتواند مسیرش را پیدا کند. انسان نیز گاهی دعا می‌کند اما متاسفانه برای دعا اجازه ندارد یعنی مثلا دعا میکند که به فلان سفر برود یا فلان ازدواج را انجام دهد، اما والدین او با توجه به شرایط و مصالحی که فرزندشان دارد، او را از ازدواج یا سفر منع میکنند. گاهی هواپیما تمام شرایط را دارد اما آب و هوا برای پرواز مساعد نیست. انسان گاهی دست به دعا برمیدارد اما در وقت مناسب دعا نمیکند. بهترین اوقات برای دعا، شبهای جمعه یا شبهای اول ماه قمری است. بهترین مکانها برای دعا مسجد یا حرم اهل بیت (علیهم السلام) است. گاهی هواپیما می‌خواهد پرواز کند اما بال پروازش آسیب دیده. انسان دعا می‌کند اما از انجام واجبات و ترک محرمات غافل شده است. بنابراین باید به تمام جوانب اجابت دعا توجه کرد. البته چنین نیست که خدا هیچ دعایی را برآورده نمیکند بلکه از آن طرف, بسیاری از دعاها را برآورده کرده است. ج- شیطان همواره انسان را وسوسه می‌کند. یکی از وسوسه‌های شیطان این است که به ذهن انسان القاء می‌کند که اگر فلان کار انجام نمی‌شود، دیگران مقصر هستند. انسان کاری را شروع می‌کند اما چون به مقصد نمی‌رسد به دنبال هر مقصری می‌گردد اما به آنچه خود کرده، توجه نمی‌کند. البته گاهی پدر خانواده رفتارهایی انجام داده و می‌دهد و مانع رسیدن فرزندان به موفقیت می‌شود که در این صورت می‌توان پدر را مقصر دانست اما گاهی پدر در مورد زندگی فرزندانش مستقیما دخالت نمی‌کند و در اصطلاح سرش به کار خودش است، در این صورت فرزندان نباید او را مقصر بدانند بلکه ممکن است نرسیدن به مقصد دلائل دیگری داشته باشد. شاید نداشتن یک برنامه ریزی موفق در کار، سبب نرسیدن به مقصد باشد. شاید رفتارهای نسنجیده و ناپسند سبب دور شدن موفقیت از انسان شود. د- شناخت دنیا و مشکلات آن در فهم موضوعات خیلی مهم است. کسی که بیمار میشود باید بداند سلامتی و بیماری یکی از حوادث حتمی در این دنیاست. کسی نیست که بیمار نشود. البته اگر انسان تمام جوانب بهداشتی و غذایی را رعایت کند میتواند از بسیاری از بیماری های لاعلاج پیشگیری کند. خیلی از انسانها هستند که در طول عمرشان حتی یک بار به دکتر نرفته اند. پس اگر شما خود را یک انسان متدین و خدا دوست می‌دانید، باید بر هر آنچه که خدا برای شما مقدر کرده، راضی باشید. کشته شدن با شمشیر قطعا دردناکتر از مرگ با بیماری است و ما از کودکی سرسفره سیدالشهداء (علیه السلام) بزرگ شدیم. سید الشهداء با این همه مصیبت باز هم در لحظه آخر فرمود خدایا من به رضایت تو راضی هستم و هیچ شکایتی ندارم. ان شاءالله که بتوانیم از پیروان راستین اهل بیت (علیهم السلام) باشیم.
تصویر عبد آبق عبد آبق 03 شهر, 1400 رمانی مثل هری پاتر ولی اسلامی
سلام. ممنون از سوال شما. پیشنهاد بنده این است که به سراغ قرآن و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) بروید. در این متون مقدس, داستانهای عبرت آموز که در رابطه با دشمن ستیزی و ایجاد علاقه به خدا باشد, کم نیست. اگر بتوانید این داستانها را مثل جریان مبارزه پیامبران الهی با دشمنان دین و شیاطین جنی و انسی، به زبانی که نوجوانان بیشتر با آن انس دارند، تبدیل کنید، غیر از آنکه به دام کپی برداری از داستان های تخیلی غربی نیفتادید، سبب آشنایی ذهن نسل جوان با متون مقدس اسلامی نیز شده اید. موفق باشید.
تصویر عبد آبق عبد آبق 03 شهر, 1400 آیا می تواند فردی در بهشت به دنبال تولید نسل باشد
سلام. ممنون از سوال شما. بر اساس رهنمودهای اهل بیت (علیهم السلام) در بهشت تولید نسل وجود ندارد. امام زمان (عجل الله فرجه) در پاسخ به این سوال که آیا تناسل و تولید نسل در بهشت وجود دارد یا نه؟ پاسخ فرمودند: به درستى كه در بهشت نه حاملگی براى زنان است و نه زايمان و تولّدى نه حيض و نه نفاس و مشقّت طفوليّت، و همچنان كه خداوند سبحان فرموده:«فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ،[1] و در آن بهشت هر چه دلها خواهش و آرزو كند و چشمها از ديدن آن لذّت برد، وجود دارد»، پس هرگاه فرد مؤمنى آرزوى فرزندى كند خداوند آن را بدون حمل و زايمان و ولادت بر همان شكلى كه می‏خواهد برايش می‌آفریند همچنان كه حضرت آدم را آفريد.[2] پی نوشت [1]. زخرف/71. [2]. الإحتجاج على أهل اللجاج (مرحوم طبرسي)، ج‏2، ص: 488.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 974