دهقان فیروز
مطالب ارسالی
19 آبا، 1400
0
زمان قدیم یک تنبل خونه بود که هر کس حال نداشت کار کنه، میرفت اونجا که بهش غذا و جای خواب بدن. تنبلها موقع خوردن و خوابیدن زرنگ بودن ولی اگر قرار بود کاری بکنن میگفتن ما تنبلیم! بعضیا موقع دینداری تنبل میشن! یعنی...
19 آبا، 1400
0
وقتی به پارک میری و اون بوی کود پای درختها به دماغت میخوره؛ وقتی برگ درختها رو میبینی که روی زمین ریخته؛ درختایی که انگار خشک شدن و مردن، شاید باور نکنی که یه روزی از توی همین زمین و خاکی که اینقدر بو میده، گلهای...
17 آبا، 1400
0
دانشگاه برای درس و تحقیق و دانشمند شدنه؛ اما هر کی میره دانشگاه، دانشمند نمیشه! باید تمرکز کنی و دل بدی به درس.
نماز هم برای بهتر شدن و خدایی شدنه؛ اما هر کی نماز میخونه که خدایی نمیشه! باید حضور قلب داشته باشی و دل...
17 آبا، 1400
0
زمین دور خورشید میچرخه و همیشه اون طرف زمین که به سمت خورشیده نورانی و روشنه و اون طرفی که به سمت خورشید نیست، تاریک و سرده. نور زمین از خورشیده ولی تاریکی زمین از خودشه.
خدا به انسان قدرت داد اما بعضیا از این قدرت...
17 آبا، 1400
0
خدا اونایی رو که بیشتر دوست داره زودتر تنبیه میکنه! حضرت یونس از هدایت قومش نا امید شد، به شکم نهنگ تبعید شد! اما فرعون و نمرود سالها ادعای خدایی داشتن ولی روز به روز مال و ثروتشون بیشتر میشد!
عینک اگه کثیف بشه من...
17 آبا، 1400
0
ورزشکار به خاطر فشار تمرین از دست مربی ناراحت میشه ولی وقتی مدال طلا را گرفت دست مربی را هم میبوسه.
بچهها تا وقتی خونهی بابا هستن فکر میکنن اگر بخورن و بخوابن و تلویزیون ببینن، بهشته و اگر پدر و مادر بهشون برای...
16 آبا، 1400
0
رنگ رو که بریزی روی زمین، راحت ریخته میشه، زمین و لباس و هر چیزی رو به راحتی رنگی میکنه، ولی امان از اون موقعی که بخوای رنگ رو پاک کنی یا از زمین جمعش کنی!
رنگ زدن راحته ولی پاک کردنش خیلی سخته!
آدمیزاد مثل یه...
16 آبا، 1400
0
یه لیوان آب رو به سه نفر تعارف میكنیم؛
یكى نمیخوره، چون میل نداره،
یکی نمیخوره چون قهر كرده،
سومى نمىخوره و میگه: نفر چهارم از من تشنه تره، آب رو به اون بدید!
خب در ظاهر هر سه تای اینها آب نمیخورن ولی آب...
15 آبا، 1400
0
به بالون کلی کیسهی شن وصل میکنن و اون رو سنگین میکنن که به زمین بچسبه تا بقیه بتونن سوارش بشن. ما هم فکر میکنیم اگر وسایل زیادی داشته باشیم؛ ساعت و انگشتر و لباس و گوشی همراه و لپتاپ و از این چیزها داشته باشیم، در...
15 آبا، 1400
0
یه فامیل داشتیم راننده اتوبوس مشهد بود، یادم هست که یه کاپشن خوب برای یکی از فامیل گرفته بود، پدرم بهش سپرد که یکی هم برای من بگیره. چند روز بعد که خونشون بودیم، پدرم گفت کاپشن چی شد؟ اون راننده هم گفت: یادم رفت! چند...