آذرپیکان علیرضا
گروه:
دانش آموزی
مطالب ارسالی
16 تير، 1401
0
قصه شب «دوستی نیش‌نیش و تیزهوش باهوش»، داستان دوستی یک مار و موش است که همه از دوستی آن‌ها تعجب می‌کردند. یک روز که مار خیلی گرسنه بود و چیزی برای خوردن پیدا نمی‌کرد، تصمیم گرفت تا موش را بخورد، اما موش با زرنگی...
16 تير، 1401
0
کاردستی «آویز متصل»، آموزش ساخت آویز زیبا با کاغذ است که علاوه بر سرگرمی، به تقویت فعالیت‌های هنری و شکوفا کردن استعدادهای کودکان کمک می‌کند.
16 تير، 1401
0
کاردستی «آویز فرفره‌ای»، آموزش ساخت آویز فرفره‌ای با کاغذ است که علاوه بر سرگرمی، به تقویت فعالیت‌های هنری و شکوفا کردن استعدادهای کودکان کمک می‌کند.
16 تير، 1401
0
کاردستی «گل‌کاغذی»، آموزش ساخت گل زیبا با کاغذ برای کودکان است که علاوه بر سرگرمی، به تقویت فعالیت‌های هنری و شکوفا کردن استعدادهای کودکان کمک می‌کند.
16 تير، 1401
0
کاردستی «آویز گیره‌ای» برای کودکان، آموزش ساخت آویز گیره‌ای با کاغذ است که علاوه بر سرگرمی، به تقویت فعالیت‌های هنری و شکوفا کردن استعدادهای کودکان کمک می‌کند.
16 تير، 1401
0
قصه شب «حضرت موسی علیه‌السلام»، ادامه داستان این پیامبر خدا است. بعد از اینکه حضرت موسی علیه‌السلام به همراه بنی‌اسرائیل به شهر بیت‌المقدس رسیدند، شروع به بهانه‌تراشی کردند، به همین خاطر خداوند آن‌ها را 40 سال در...
16 تير، 1401
0
قصه شب «مسلم، پسری شجاع»، داستان سه دوست است که نام یکی از نام «مسلم» است؛ او وقتی دلیل این نام‌گذاری را از پدر و مادرش می‌پرسد، پدرش ماجرای حضرت مسلم را برایش تعریف می‌کند. هدف از این قصه، آشنایی کودکان با اصحاب...
16 تير، 1401
0
قصه شب «تیکو، سنجاب دم‌بریده»، داستان یک سنجاب مغرور به اسم تیکو هست که خودش را خیلی شجاع و نترس می‌داند. یک روز برای اینکه ثابت کند شجاع و نترس است، وارد دهان تمساح می‌شود؛ اما اتفاق خیلی بدی برای او می‌افتد. هدف از...
16 تير، 1401
0
قصه شب «تک‌شاخ بازیگوش و پروانه مهربون»، داستان یک آهو کوچولو هست که با پدرش به خرید می‌رود. او به خاطر بازیگوشی دست پدر را رها می‌کند و گم می‌شود؛ اما با کمک یک پروانه می‌تواند پدرش را پیدا کند. هدف از قصه این است که...
16 تير، 1401
0
قصه شب « کی بود کی بود من نبودم »، داستان پسر بچه‌ای به اسم صادق هست که ساده و زودباور است. هر کسی هر حرفی را به او می‌گوید، باور می‌کند و آن را پخش می‌کند. روزیْ یکی از دوستانش به او می‌گوید که مدرسه‌ای را چند بچه آتش...