سلام قبلا گفتم 8سال شوهرم زن دیگه گرفته الان چهار ماه باهم قهریم میشه بیا جای بچه ها فیلم بازی کنیم که باهم خوبیم
من وقتی ناراحتم نمیتوانم کارکنم بابای بچهها میگه کار خونه مال زنه ایشان طلبه هستن
شوهرم دروغ هم میگه
نمیدونم میدونه رفتارش بده یا خوب
صبح که من صداش میزنم برای بیدار شدن شروع میکنه
فکر نکنم از رفتارش ناراحت باشه
و تا شب ادامه میده
و این کار باعث شده که اصلا من ازش دور بشم
من ی بچه ۷ ساله دارم بیشتر دلواپسی من برای اینه
چند سالتونه؟۴۰
چند سال پیش ارتباط با نامحرم از طریق چت شروع کردی؟آیا قبل از آن هم وسواس داشتی؟سن ۳۰ سالگی شروع کردم بله وسواس داشتم ولی زیاد نه یه موج بود تو ذهن زود خلاص میشدم ووسواس عمی داشتم که خدارو شکر بهتر شدم
آیا زمانی که دارو درمانی را شروع کردید همزمان از روان درمانی توسط روانشناس نیز استفاده میکردید؟ اگر خیر چرا؟ دوسه جلسه رفتم پیش روانشنای چون شهرم محرومه روانشناس نیست واین روانشناس هم برای بیمارستان بود ازشانس من بودجه نداشتن حقوق بدن دیگه نیومد ومن امکان رفتن به شهرهای بزرگ رو ندارم
اگر برنامه رواندرمانی با روانشناس داشته اید چرا ادامه ندادید؟ نداشتم زیاد و روانشناسهاهزینه زیاد میخوان ودر شهر ما روانشناس نیست
آیا الان حاضر به مراجعه به روانشناس هستید؟ امکانشو ندارم
آیا در خانواده شما کسی سابقه ابتلا به وسواس را دارد؟ بله پدرم وسواس فکری ومادرم عملی
آیا علاوه بر وسواس فکری، وسواس های عملی هم داری؟ مثلا شستشو یا گفتن ذکر هنگام وسواس فکری یا اعمال ذهنی و...وسواس شستشوم خوب شده بله تو قرائت نمازم همش احساس میکنم اشتباه میگم یا ذکر میگم وقران میخونم احساس میکنم درست تلفظ نمکنم وتو بطلان وضو خیلی شک میکنم
آیا بجز مشکل در خواب و وسواس فکری مشکل دیگری هم احساس میکنی که نیاز به بررسی بیشتری داشته باشه؟ نه فقط ایناخدا روشکر سالمم
سابقه بیماری جسمی چه طور؟ داشتی؟ نداشتم
اگه نکته یا مساله ای که فکر میکنی مهمه و میتونه در شناخت بیشتر از شما و مشکلتون به ما کمک کنه و ذکر نشد بیان کنید.همین که عرض کردم مشکلم مجردی هست که باهاش راه اومدم فقط مشکل بزرگ من بی خوابی ووسواس فکری که خیلی آزار میبینم هراعمالی انجام میدم یه چیزی تو ذهنم میگه قبول نیست که تو افکارت اینجوریه منو افسرده میکنه
ببخشید نمیدونم چرا چند روز نماز نمیخونم به خدا میگم باهات قهرم و......... اصلا با رفتش همه چیزمو به هم ریخت
برام کاری کنید ک از اول نمازم غذا نشه باهم خوب باشم زندگیمو از نو بسازم
ادم عصبیم شدم
اصلا این رفتارا دست خودمم نیس به خدا میگم من تورو ندارم بعدش به خودم میام میگم من به کسی ک افرین این همه بهم سلامتی و خانواد داد بهش اینارو میگم
اصلانمیدونم چرا اینجوری شدم
سلام و عرض ادب سوالی که خدمت شما داشتم این بود که پسرم 3 سال دارد و هیچ دست یابی به مشاور ندارم خیلی حالت لجبازی کودکم من رو اذیت می کنه حتی لباسش اگه کثیف شده و خیس شده رو عوض نکنم جیغ می زنه گریه می کنه لباس رو در نمیاره لج می کنه
غذا براش می آرم نمی خوره میز نه غذا رو می ریزه با من که مادرش هستم لجبازی می کنه ... بهانه می گیره ... ایراد می گیره ... دوست داره به حرف خودش کار کنه... من وقتی لباسش رو می خوام عوض کنم اجازه نمی ده خیلی با من لج می کنه... اصلا پسر حرف گوش کنی نیست... خود محور هست... حرف بابد حرف خودش باشه....کسی نباید بر خلافش حرف بزنه....خیلی وقت ها می شینم گریه می کنم ...بهونه های الکی داره خسته شدم
سلام استاد این سوال فدا اول وقت بررسی شود
سلام خسته نباشیدببخشیددرخصوص سوالی که درمورداستمناونزدیکی باحیوان و..پرسیدم وجوابی که شمافرستادین اون جواب شماره ۱ که گفته بودین چراخدانیازجنسی وشهوت رادرماقرارداده میخواستم دراین زمینه بیشترتوضیح بدین اگه ممکنه چون به نظرم انگارجرقه ای توذهنم زده شدولی نیازبه توضیح بیشتری داره ممنون که به سوالم جواب میدین خداخیرتون بده
سلام یه سوال دیگه در خصوص ادامه همین مبحث داشتم
بله سوال من این بود گفته قران گفته میتونی لعنت بفرستی ولی اشاره به ایه نکرده
حتی اگه قران هم اجازه این کار رو داده باشه به نظر من این کار از نظر اخلاقی مشکل داره هیچ چیز نمیتونه توجیهش کنه حتی این که تو کتابی مثل قرآن اجازه داده باشه
من پاسخ سوالات شما رو ارسال کردم دوباره سوال پرسیدن
ممنون ولی من قبلا هم مشاور حضوری رفتم ولی مشاور های خوب هفته یک بار یا دو هفته یکبار به من وقت میده و من به خاطر مشکلی که دارم حتی نمیتونم با همسرم زیر یک سقف باشم و دوست دارم زودتر این مسئله حل بشه
من به این دلیل به فکر طلاق افتادم چون اولین مرحله بعد از درخواست طلاق اینه که دادگاه طرفین ارجاع میده به مشاوره و این باعث میشه همسرم مجبور بشه بیاد بریم مشاوره مشاوره دادگاه هم طوریه که سریع جواب میده یا میگه طلاق یا راهکار میده و این باعث میشه همسرم فکر نکنه هرکاری دوست داره میتونه بکنه و من سکوت میکنم در مقابلش
الان چن روزیه خونه پدرم هستم و حتی با همسرم هم کلام نشدم ینی اون هم تمایل نداره باهم صحبت کنیم
صفحهها