با سلام ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
1. ولایت و حکومت حق یزید نبود تا شبهه شبهه کننده جای بحث و گفتگو داشته باشد. منابع تاریخی و روایی نشان میدهد حکومت داری حق مسلم فرزندان پیامبر بوده است نه فرزندان ابوسفیان؛ اما پس از رحلت پیامبر، حکومت با زور شمشیر تصاحب و از مسیر حقیقی خود خارج شد و والیان و حاکمان به حق، که امام علی و فرزندان او بودند، کنار گذاشته شدند. پس آن کسی که غاصب حکومت و خلافت اسلامی بود، خلیفه اول و دوم و سوم و پس از آن معاویه و فرزند ایشان یزید بوده است. امام در جاهای مختلفی از ملاقات های خود با گروه ها و افراد در مسیر مدینه به کربلا این مطلب را گوشزد نمودند.
بنابر این، این غصب خلافت از سوی یزید، مورد قبول امام حسین علیه السلام نبوده است و امام، یزید را ولی امر مسلمین نمی دانست؛ زیرا از نگاه امام علیهالسلام، ولی امر مسلمین باید کسی باشد که تنها بر مبنای کتاب خدا و سیره رسول خدا حکومت و داوری کند؛ به عدالت قیام و برخورد نماید و به دین الهی و فرامین آن گردن نهد و خود را وقف راه خدا و بندگان او نماید.
از این رو، امام او را سلطان ستمگری می دانست که بر خلاف کتاب الهی عمل میکرد، حرام خدا را حلال شمرده، پیمان و عهد الهی را نقض کرده و حدود الهی را ترک می کند. این جمله امام نشان میدهد که حضرت، وظیفه و تکلیف شرعی خود می دانست تا مخالفت خود را به هرطریقی ابراز کند هرچند به شهادت او ختم شود.
2. برخلاف ادعایی که شده امام هرگز تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام و حکومت حقه نمیکرد بلکه نهضت حضرت برای اصلاح امت، احیای سنت نبوی وعلوی، امربه معروف ونهی از منکر، نفی فرهنگ جاهلی وظلم وستم بنی امیه و شناساندن چهره واقعی دشمنان دین خدآ وبشریت بوده است چنان که خود هدفش را از این قیام تبیین نمودند. در بخشی از سخنان امام حسین چنین آمده است که یزید فردی است فاسق، که علنا شرب خمر و فسق می کند؛ انسان های بیگناه را میکشد، فساد را رواج میدهد ... من از روی هوی و هوس و فساد و ظلم خروج نکردم بلکه برای اصلاح امت رسول خدا قیام نمودم
3. برخلاف ادعایی که شده قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، اقدام علیه امنیت ملی نبود بلکه این یزید ملعون بود که به فرمایش استاد شهید مطهری"وجود این شخص تبلیغ علیه اسلام بود" یزید بود که دین را به انحراف کشاند و امنیت اخلاقی ملت را به انحراف برد و باورهای مردم را تضعیف کرد؛ امام نیز برای اصلاح این امنیت و از بین بردن تبلیغ فاسد علیه اسلام قیام کرد.
با تشکر از سؤال خوب شما کاربر گرامی
با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی
دروغ از گناهان کبیره است و انسان باید از آن مانند حیوان درنده ای بگریزد. زیرا دروغ سبب می شود تا زندگی انسان بر پایه دروغ شکل گیرد و افکار و رفتار او را دروغ مدیریت و جهت دار نماید. بدون تردید این ملکه شدن دروغ در زندگی حلاوت و شیرینی عبودیت و آرامش زندگی را از انسان سلب میکند. لذا باید انسان تلاش کند که دروغ نگوید و زبان خود را به راستی و پاکی در گفتار عادت دهد.
شما کاربر گرامی نیازی نیست از دروغ هایی که به دوستان گفته اید آنها را خبردار کنید زیرا در این صورت ممکن است هم آبروی شما در خطر باشد و هم در آینده همان دوستان برای شما دردسر درست کنند. از این رو شما برای جبران دروغهای خود مانند دیگر گناهان توبه و استغفار کنید و علاوه بر ندامت قلبی تصمیم بگیرید که دیگر گناه دروغ را تکرار نکنید.
موفق باشید.
برای مطالعه بیشتر به لینک های زیر مراجعه نمایید:
https://btid.org/fa/news/48109
https://btid.org/fa/news/111045
باسلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی
خواندن دعا و نوشتن دعا برای رفع مشکلات بسیار مجرب و سفارش بزرگان دین است. منتهی دعا باید از مجرای صحیح انجام گیرد تا تأثیر خود را بگذراد. بهترین مجرا برای نوشتن دعا رجوع به منابع دعایی دسته اول و مشهوری است که مورد تأیید بزرگان و امروزه در دسترس عموم است. البته زمان دعا، مکان دعا، نویسنده دعا و نیت دعا کننده نیز در این تأثیرگذاری بسیار مهم است.
اما نسبت به سؤالی که شما کاربر گرامی فرمودید، نمیشود به صرف وجود یک کتاب در بین مردم به آن اعتماد نموده و به آن رجوع کرد. امروزه برخی کتابهای دعا که در بازار وجود دارد به دلیل پیچیدگی مطالب و نامفهوم یا ناقص بودن یا حتی غیر عملی بودن برخی از دستورات آنها نمی شود به آنها اعتماد و آنها را مورد استفاده قرار داد. کتاب مجربات باقریه که به بیان طب اسلامی و برخی دعاها میپردازد کتاب مشهوری در بین بزرگان دین نیست و در هیچ منبعی برای ارجاع به آن سفارش نشده است اما در عین حال چون دربردارنده آیات و روایات زیادی است می تواند به آن بخش از آیات و روایات رجوع و آنها را در دعاها مورد استفاده قرار داد.
رجوع به آن بخش از آیات قرآنی کتاب مجربات باقریه و و نیز دعا نمودن از طریق دعاهای مشهوری که در این کتاب آمده است اشکال ندارد و این دعاها و آیات قرآنی هرگز طلسم نیست و شما را طلسم نمی کند بلکه آیات قرآنی و دعا رفع کننده طلسم و تارکی هاست چراکه قرآن نور است و تاریکی را می زداید نه اینکه تاریکی تولید کند.
در پایان شما کاربر گرامی برای دعا نمودن و نوشتن دعا به کتاب مفاتیج الجنان شیخ عباس قمی که دربردارنده معارف والای قرآنی و روایی است استفاده کنید هم مورد تایید بزرگان و هم دارای مضامین والای دعایی است. یا به کتاب مهج الدعوات سید بن طاووس یا بلد الامین کفعمی و ... رجوع نمایید.
با تشکر از سوال خوب شما کاربر گرامی
با سلام و ادب خدمت شما کاربر گرامی
دغدغه شما نسبت به کاهلی جوانتان در نماز ستودنی و بهجاست اما فراموش نشود که این کاهلی میتواند علتهای مختلفی داشته باشد که برخی از آنان به کمک شما میتواند برطرف شود و برخی نیز از دست شما خارج است و خود او باید اراده بخواهد تا آن موانع را برطرف نماید. برای نمونه: گاهی افکار دوستان و فضایی که جوان شما در آن قرار میگیرد، او را تحت تأثیر قرار میدهد و او را نسبت له امور دینی و معنوی سست و تنبل میکند. گاهی نیز تاثیر رسانهها و تبلیغات مسمومی که دشمنان دین در این فضاهای مجازی ترویج میکنند بر باورهای دینی فرزندان اثر میگذارد.
با این توضیحات پس تا اندازهای این بیحالی ها و کاهلی ها در امور عبادی و معنوی توجیه بردار و طبیعی است اما راه هایی وجود دارد که می تواند تا حدود زیادی جوان شما و دیگر جوانان را به جدایی از کاهلی و اهمیت به امور معنوی در اول وقت خود قرار دهد.
1. ارتباط گیری بیشتر با جوانتان
امروزه جوان نیاز به محبت و ارتباط گیری است. ارتباط گیری محبتآمیز شما و تشویق او با همین حس محبت نه از روی اجبار، یا ابراز ناراحتی یا تحکم و زورگویی ... می تواند به مرور زمان کمی او را از این کاهلی خارج و به سوی نشاط عبادی رهنمون سازد. در این ارتباط گیری تلاش کنید تا از افکار او به صورت غیر مستقیم آگاه شوید شاید فکر او را مشکلی از مسائل مادی یا غیر مادی به خود مشغول کرده که او را در امور دینی سست نموده است.
2. گاهی این کاهلی می تواند ریشه در عدم شناخت کافی نسبت به ارزش و جایگاه نماز و معرفت شناسی دینی او داشته باشد. یعنی وقتی انسان به خوبی به این شناخت نرسیده باشد که نماز در مبانی دینی و معرفتی چه جایگاهی دارد و برای چه باید آن را خواند و چه آثاری به دنبال دارد؟ می تواند به مرور زمان اندیشه پسر شما را به این سمت و سو ببرد که ثمره آن را در سستی نماز مشاهده کرد، زیرا این نماز را تنها عادتی به عبادت می داند که هر روز تکرار می کندو هیچ توجهی به حقیقت و روح نماز ندارد.
بنابر این شما باید در همین گفتگوی صمیمانه که باید با فرزندانتان بیشتر شکل دهید، میتوانید گاهی بحث هایتان را به این سمت و سو برده و او را از این معرفت دینی و آثار و برکات مادی و معنوی و ماهیت حقیقی نماز آگاه کنید تا مبانی معرفتی او تقویت و به این جایگاه پی برد.
هرگز در این گفتگوها فرزندتان را برای کاهلی یا نخواندن نماز از جهنم یا تنبیه شدن توسط خدا نترسانید، بلکه رابطه او را با خدا زیبا و جذاب کنید. برای نمونه به جای این که بگوییم:«خدا تو را به جهنم خواهد برد»، بگوییم: خدا منتظر شنیدن صدای بنده خود است و پسرم خدای بزرگ را زیاد منتظر نگذار... .
3. در کنار تشویق، محبت، ارتباط صمیمانه، بیان فلسفه عبودیت و بندگی برای او و ... نباید از دعا و درخواست هدایت فرزندمان به نماز و امور دینی و معنوی غافل شد که تاثیر زیادی دارد چنان که پیامبران الهی این خواسته را از پروردگار خود داشته اند. برای نمونه خداوند متعال از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام اینگونه می فرماید که در دعا برای فرزندان خود اینگونه بگویید: رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ؛ پروردگارا: مرا برپا كننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما)، پروردگارا: دعاى مرا بپذير!
برای مطالعه بیشتر می توانید به لینک های زیر مراجعه نمایید:
https://btid.org/fa/news/111119
https://btid.org/fa/news/111372
https://btid.org/fa/news/186407
با سلام و احترام
اسلام دین جامع و کاملی است و برای تمام شئون زندگی انسان ها برنامه دارد. یکی از برنامه های تربیتی اسلام برای انسان، رعایت حقوق حیوانات است. در دین مبین اسلام برای هر موجودی نسبت به موجود دیگر، حق و حقوقی تعیین گردیده که مبین نگاه عادلانه و ذی شأن اسلام به آفریدگان است به طوری که حتی از نادیده گرفتن حقوق گیاهان که به زعم بشر حس درد ندارند، نیز نهی شده است.
از برخی آداب و سفارشات اسلام در باب ذبح که در روایات آمده روشن می شود كه حیوان احساس درد دارد و روش ذبح اسلامی به گونه ای است كه حیوان نباید كمترین رنج و درد را متحمل شود. مثلا سفارش به تیز بودن چاقو، بریدن از رگهای گردن و ... شده است. این قوانین آن چنان دقیق و مفصل بیان شدهاند که در نوع خود بیسابقهاند. شرایط و آدابی که اسلام برای کشتن حیوانات واستفاده از آنها مقرر داشته است همه به نوعی برگشت به حمایت از حقوق حیوانات دارد.
یکی از این حقوق، هنگام ذبح حیوان است که نباید او را در مقابل حیوان دیگری که او را میبیند ذبح کرد. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: «گوسفندی را نزد گوسفند دیگر ذبح نکنید». پیامبر نیز از تیز کردن چاقو در حضور و جلو چشم حیوان و نیز از سر بریدن حیوانى در مقابل حیوان دیگر نهى کرده است.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://b2n.ir/q02835
https://btid.org/fa/news/203826
موفق باشید.
با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی
پاسخ اجمالی:
مسلک بیداری مسلکی است که با هدف تغییر نگاه ها به خودشناسی، هستی شناختی و جهان شناختی که در سال 2012 در ایران از سوی فردی به نام علی اکبر رجبیان شکل گرفت. رهبر این مسلک روش های بیداری را در 12 جلسه آموزش می دهد. در مرحله اول مردم را به خودشناسی دعوت و شیوه آن را آموزش می دهند، یعنی آنها را با خودشان آشنا می کنند، در مرحله دوم با جهان هستی و قوانین آن آشنا می سازند و ... .
فرد پس از خود شناسی و افزایش فرکانس معرفتی برای آموزش قوانین جهان هستی دعوت می شود؛ قوانینی مانند: مدیتیشن، شناخت چاکراها و پاکسازی آنها، باز کردن چشم سوم، ارتباط با طبیعت، فرا درمانی، قانون جذب، مراقبه، تله پاتی، دیدن موجوداتی که اطراف ما زندگی می کنند، رسیدن به شعور معنوی، ارتباط با فرا زمینی ها و در نهایت شعور آگاهی.
البته بیشتر مسلک های نوظهور در دنیای کنونی، با همین نگاه اصلاح امور و بیداری انسان از خواب غفلت و سوق او به سوی شناخت شناسی جهان و هستی شکل گرفته اند. رهبران این مسلک ها معتقدند دنیای کنونی ملزومات خود را می طلبد که دین نمی تواند تامین کننده آن باشد و ما در این مسلک با آموزش های جذاب چشم افراد را به جهانی نو باز می کنیم تا از اسرار این عالم مطلع شوند.
یادآوری چند نکته مهم درباره مسلکهای موجود در جهان:
با تمام این توضیحاتی که بیان شد لازم است چند نکته را جهت یاوآوری و هشداری پیش گیرانه خدمت شما کاربر گرامی گوشزد نمود:
1. بیشتر مسلک هایی که با چنین نام هایی شکل گرفتند هرچند ظاهری شکیل و محتوایی زیبا و فریبنده و جاذبه کننده ای دارد اما ماهیت حقیق آن ماهیتی دین گریزی دارند و انسان ها را از دین و معنویت حقیقی دور می کنند و رویکرد آنها غالبا با لذت های مادی همراه است و اصلا رویکردی معرفتی برای کمال جویی به سوی شناخت خدا و حرکت به سوی سعادت اخروی ندارد.
2. در این مسلک ها نه تنها انسان به هستی شناختی و خودشناختی که هدف اصلی نظام خلقت است نمی رسد بلکه خود شناسی و جهان شناختی را دنبال می کند که آنها می خواهند و هدف آنان را تامین می کند. خود شناختی که در آن مسائل جنسی و شهوانی، نوشیدن شراب و مسکرات، آمیختگی دختر و پسر و ... در آنها رواج دارد.
3. عقل انسان حکم می کند که انسان از رفتن و گرایش به چنین مسلک هایی اجتناب کند چرا که ماهیت و هویت درستی از آنها وجود ندارد و غالبا رهبران آنان انسان هایی هستند که با دین و اندیشه دینی مخالف هستند.
موفق باشید.
با سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
پاسخ به سوال شما را در قالب چند نکته بیان می کنیم:
نکته اول: قبل از نظام جمهوری اسلامی تبعیت از فرهنگ غربی و فرهنگ سازی با سیره غربی نه تنها اوضاع فرهنگی ما را بهتر نکرد بلکه بدتر از قاجار کرد و منابع تاریخی معاصر به آن اذعان دارد. فرهنگ قبل اسلام فرهنگی آمیخته از بی بندباری، فساد و فحشا در ساختار سیاسی و اجتماعی بوده است. آیا بی حرمتی به بزرگان دینی، کشف حجاب، گرفتن هویت ملی و تغییر پوشش ملی در دوران پهلوی اول نماد فرهنگ و اصالت است یا بی فرهنگی و عقب افتادگی؟ نبود مراکز آموزشی کافی، بی سوادی، اختلاط مدارس دختران و پسران در همین مراکز کم، از بین بردن fvod زیر ساخت های فرهنگی مانند حوزه ها بخشی دیگر از این بی فرهنگی ها پهلوی است. بعد پهلوی و آمدن نظام جمهوری اسلامی تغییرات زیادی در فرهنگ ملی ما شکل گرفت ... هر چند امروزه این فرهنگ مجددا دستخوش فرهنگ غربی شده و نیاز به اصلاحات اساسی از زبان گرفته تا پوشش ملی و ... دارد.
نکته دوم: استفاده از برخی واژگان عربی در زبان فارسی متعلق به 100 یا 200 سال پیش نیست تا پیش فرض شما صحیح باشد و گفته شود چرا این واژگان مانند زبان انگلیسی که قدمتی یک قرنه دارد از ادبیات گفتاری حذف نمی شود؛ زیرا زبان عربی همان طور که خود فرمودید زبان دین و فرهنگ اسلامی ماست و مردم ما در زندگی روزمره خود با این واژگان به سبب قرائت آیات قرآنی و دعا بسیار مأنوسند و راه کمال جویی و سعادت خود را انس با معنویت در قالب آیات قرآنی و محتوای دعایی می دانند. علاوه بر اینکه زبان عربی 1300 سال با فرهنگ دینی و واژگان فارسی ما آمیخته و نسل به نسل انتقال داده شده است.
نکته سوم: هویت یک ملت تنها به زبان نیست تا پیش فرض شما صحیح باشد بلکه هویت یک فرد و ملت ترکیبی از مؤلفه های مختلفی است که زبان یکی از آن مؤلفه هاست. دین، تاریخ، جغرافیا، سنت ها، باورها و ... بخشی دیگر از مولفه های ملفه های هویت یک ملت است. شهید مطهری در این باره جملهای جامع برای تعریف هویت شناسی ملی دارد: ایشان می نویسد: «هویت ملی دارای عناصر سازندهی گوناگونی چون ارزشهای ملی، دینی، فرهنگی، جامعهای، انسانی، و در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، تاریخی جغرافیایی، سیاسی، زبانی و غیره است. از نظر ایشان مهمترین عامل هویتیابی ایرانیان، گرایش آنان به دین اسلام می باشد، چرا که اسلام به واسطه خصوصیات معنوی خود، توانست به ایرانیان هویت جدیدی اعطا کند و به ایرانی بودن نیز معنای جدیدی بدهد.
نکته چهارم: آن چه باعث تغییر برخی واژگان فارسی به عربی شد و این آمیختگی را به وجود آورد، زیبایی و جاذبهی لفظی و معنوی قرآن، و تعلیمات جهان وطنی آن بود که دست به دست هم داد، تا همهی مسلمانان این تحفهی آسمانی را با این همه لطف از آن خود بدانند و مجذوب زبان قرآن گردند و زبان اصلی خود را به محاق فراموشی بسپارند. این تغییر زبانی تنها منحصر به ایرانیان نبود که زبان قدیم خویش را پس از آشنایی با تحفهی آسمانی قرآن فراموش کنند بلکه همهی ملل گرونده به اسلام چنین شدند و دچار چنین تغییراتی واژگانی شدند.
در پایان این مطلب را باید تصریح نمود که واژگان عربی به قدری زیاد نیست که زبان فارسی ما را به عنوان یکی ار مؤلفه های فرهنگی و هویتی ما از بین ببرد بلکه این واژگان تعدادشان اگر از واژگان انگلیسی کمتر نباشد بیشتر نیست. علاوه بر اینکه امروزه ما ایرانی - اسلامی است نه ایرانی صرف از این رو این هویت امروزه ترکیبی از هویت فرهنگ اسلامی و ایرانی است، در نتیجه طبیعی است که واژگانی از اسلام به هویت ایرانی اضافه شود.
موفق باشید.
با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی
عربستان گوسفندهای قربانی را معمولا از کشور «سودان» تامین میکند و بعد از ذبح در کشتارگاه به کشورهای مختلفی از جمله کشورهای آفریقایی که فقر معیشتی زیادی در آن جا وجود دارد، ارسال می کند. بخشی از گوشتهای قربانیشده نیز به حاجیها و فقیران حاضر در منا داده میشود.
از جمله کشورهایی که برای آنها از این گوشت های قربانی برای محرومان و فقرای آنان ارسال می شود می توان از: افغانستان، پاکستان، مالی، نیجر، سودان، سنگال، جیبوتی، سومالی، کنیا، دارالسلام، تانزانیا، کومور، موزامبیک، بنگلادش، موریتانی، گینه، سیرالئون، آلبانی، فلسطین و بوسنی اشاره نمود. با همکاری سازمان حج و زیارت با وزرات حج عربستان بخشی از گوشت ها نیز از سوی کمیته امداد به ایران ارسال و در بین فقرا تقسیم می شود.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید:
https://btid.org/fa/news/74733
موفق باشید.
با سلام و احترام خدامت شما کاربر گرامی
خواندن قرآن و دعا یکی از مهمترین اعمال مستحبی است که ثواب زیادی بر آن مترتب است. خواندن ترجمه آیات قرآن و معانی دعاها به فارسی اشکالی ندارد و چه خوب است با فکر و تدبر در آن معانی همراه باشد. باتوجه به اینکه مادر شما توان خواندن دارد او را کمک کنید تا الفاظ قرآن و دعاها را هم به درستی تلفظ کند.
برای مطالعه بیشتر به لینک های زیر مراجعه نمایید:
https://btid.org/fa/news/51240
https://btid.org/fa/news/15060
موفق باشید.
با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی
دلسوزی شما برای اصلاح امور عبادی دیگران، به ویژه خویشان، جای بسی شکر و سپاسگذاری دارد. این دغدغه شما در اصلاح امور عبادی بندگان، بیگمان ناشی از معرفت ایمانی و شعوری دینی بالای شماست که باید قدر این نعمت را بدانید و آن را ادامه دهید. اما درباره اصلاح امور عبادی و هدایت دیگران به سوی راه درست، شما تا اندازه ای تکلیف و وظیفه دارید و اگر از آن اندازه گذشت تکلیفی به عهده شما نیست.
در این اصلاح شرط اول آن است که فرد خود بخواهد امور عبادی خود را اصلاح کند، در غیر این صورت، اگر هزاران بار هم شما تذکر بدهید فایده ای در اصلاح ندارد. گاهی فرد میخواهد اصلاح کند اما عادت غلط و گاهی بی سوادی یا کم سوادی یا لج بازی اجازه اصلاح رفتارهای عبادی در نماز و دیگر مسائل دینی را به او نمی دهد. به نظر میرسد پدر و مادر بزرگوار شما از سر عادت یا فشار اقتصادی و دیگر امور مانند آن مرتکب چنین عملی میشوند و عمدی در این کار نیست. اما در عین حال چون صورت نماز را به هم می زند نماز باطل می شود. بنابر این شما تلاش کنید با نصیحت و حفظ احترام کامل و بامحبت ایشان را از این رفتار غیر متعارف و غلط آگاه و ترک دهید.
درباره نماز عمه و دیگر اقوام نیز با توجه به اینکه به قیامت و حساب و کتاب اعتقاد دارند با بیان فلسفه نماز و اهمیت آن، آنها را به این امر واجب و مقدس تشویق کنید و از عواقب دنیوی و اخروی و برزخی کسانی که نماز و تکالیف الهی را عامدانه ترک می کنند یا سبک می شمارند، سخن بگویید، از روایات و داستان هایی که در این زمینه وجود دارد استفاده کنید.
در پایان دو کتاب و یک لینک برای راه های تشویق به نماز برای استفاده شما معرفی می گردد:
کتاب آشنایی با نماز و کتاب شیوه های دعوت به نماز اثر استاد قرائتی؛
https://b2n.ir/t05243
http://btid.org/node/160698
موفق باشید.
صفحهها