مطالب دوستان یگانه پور حسین

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 08 مهر, 1400 متن دعای جوشن کبیر
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: 1. دعای جوش کبیر در حقیقت یک سپر بزرگ برای حفظ و نگهداری انسان از بلاهای آسمانی و زمینی است. این دعا به وسیله جبرئیل به پیامبر اسلام(ص) در یکی از جنگ‌ها برای در امان بودن از آسیب‌های جنگ آموزش داده شده و در روایات سفارش به نوشتن آن بر روی کفن برای دفع عذاب قبر نیز شده است. همچنین به خواندن آن در مناسبت های مختلف به ویژه شب های قدر و خروج از منزل سفارش شده است. 2. این دعا ۱۰۰ بند دارد و هر بند حاوی ۱۰ اسم از اسم‌های خداست، به جز بند ۵۵ که یازده اسم خداوند در آن آمده است ؛ بنابراین، در مجموع، این دعا حاوی ۱۰۰۱ اسم خداوند است که همه آن ها به معرفی صفات خداوند و در حقیقت نوعی معرفت شناسی نسبت به ذات پروردگار و جایگاه او در نظام هستی و در یک معنا توحید شناسی است. این دعا در حقیقت بزرگترین و مهمترین دعا در حفظ انسان ها از آتش جهنم است چرا که در هر بند از آن فرد با اقرار به اینکه هر چه هست از اوست و خود را پوچ و محتاج او در همه زمینه ها می بیند از این رو با التماس به خلاصی از جهنم که خود را به سبب انجام گناهان مستحق آن می بیند طلب می کند و می گوید: خلصنا من النار یا رب. 3. مضمون این دعا در حقیقت انسان را از پرداختن‌ به‌ خواهش ها و توجه‌ نکردن‌ زیاد به‌ خود و حرکت به سوی خدا تشویق می کند . موفق باشد.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 31 شهر, 1400 موضوع پایان نامه سطح 3 رشته کلام اسلامی
با سلام و احترام   درباره ارائه موضوع برای پایان نامه سطح سه کلامی موضوعات زیادی وجود دارد که هنوز کار نشده یا اگر هم شده بسیار کم است. اما از آن جایی که دغدغه شما درباره کار درباره علت فرار افراد جامعه از دین و دستورات دینی و نیز وجود این همه شرور و رذائل اخلاقی در جامعه می باشد لذا به نظرم شما برادر بزرگوار می توانید درباره این موضوعات با رویکرد کلامی کار کنید: 1. نقش عقیده در جلوگیری از دین گریزی جوانان با رویکرد اسلامی 2. بررسی علل دین گریزی جوانان از نگاه مذاهب کلامی و راه های برون رفت از آن به نظرم این دو موضوع بتواند پاسخ گوی دغدغه های ذهنی شما باشد. این دو موضوع منابع زیادی دارد و شما می توانید در منابع کلامی امامیه، معتزله، ماتدیه و اشاعره و نیز کلام نو ان رت مورد بررسی و تحلیل قرار دهید.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 30 شهر, 1400 چرا حوزه علمیه ، فقط خلاصه در گزاره های دستوری علم فقه شده است
با سلام و ادب در پاسخ به سؤال شما باید گفت: اولا: موضوعات مطالعاتی و پژوهشی در حوزه تنها با رویکرد فقهی - اصولی نیست و صاحب نظران زیادی در حوزه علمیه هستند که از صاحب نظران خبره در زمینه های مختلف بوده و با رویکردهای مختلف فلسفی، کلامی، تاریخی، روان شناسی و ... تدریس، تحقیق و پژوهش می کنند ثانیاً: شکل گیری مراکز تخصصی در حوزه امروزه نشان می دهد حوزه با حفظ سبک سنتی خود در حوزه فقه و اصول در زمینه رشته های درون دینی نیز کارهای بزرگی انجام داده و امروزه ما شاهد تربیت و حضور صاحب نظران و پژوهش گران متخصص حوزوی در زمینه های مختلف در مراکز حوزوی و دانشگاهی هستیم و اتفاقا از موفق ترین اساتید کشوری نیز شناخته شده اند. ثالثاً: با تمام مشکلات و کاستی هایی که در حوزه وجود دارد اما حوزه برای ورود پژوهش گران و محققین زبر دست برای مبارزه با فتنه گران یا به تعبیر شما «دعوای زرگری بین علم و دین » جلوگیری نکرده بلکه حمایت نموده است هر چند در این زومینه کاستی هایی هم وجود دارد چنان که همین تبلیغ فضای مجازی مرکزی است برای پاسخ و تولید مقالات تبلیغی در مقابل شبهات دینی، سیاسی، اجتماعی است و روزی صدها رصد از سوی معاندان استخراج و پاسخ داده می شود. رابعاً: امروزه شکل گیری نهاد رهبری در دانشگاه ها و استفاده از حوزویان زبده و متخصص که خروجی حوزه و مراکز تخصصی زیر نظر حوزه و یا مورد تأیید حوزه بوده؛ برای همین امر بوده که اساتید و طلاب در دانشگاه ها حضور و نهادینه شده و به صورت تدریجی دروس معارفی و معرفتی را به این قشر فهیم از جامعه داده و از دست کسانی که اذهان جوانان دانشگاهی را نسبت به دین و اسلام مشوش کرده گرفته و در اختیار اهل آن بدهند. خامساً: امروزه نسبت به طب اسلامی دیدگاه های مختلفی بین اساتید حوزوی و دانشگاهی وجود دارد. به طور قطع کسی منکر وجود برخی روایات صحیح السند درباره مسائل طبی نیست امام نام گذاری عنوانی با نام طب اسلامی مسأله ای است که این اختلاف را ایجاد نموده که آیا می توان به حسب واقع چنین ادعایی کرد که از گذشته تا کنون طبی به نام طب اسلامی وجود داشته یا نمی توان چنین ادعایی نمود. از این رو بیشتر اختلاف بر روی عنوان بوده تا محتوا،و اگر برخی صاحب نظران علم حدیث، روایات در موضوع طب را مورد هجمه و زیر سؤال برده اند بیشتر از باب ضعف اسناد مورد خدشه قرار داده اند و محتوای آن را غالبا کسی مورد نقد قرار نداده است. در حوزه نیز دو دیگاه درباره طب اسلامی وجود دارد و برخی قائل به وجود چنین طبی هستند.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 29 شهر, 1400 بزرگی و وسعت علم انبیای الهی
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما می گوییم: نکته اول: از آیات و روایات زیادی استفاده می شود که انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام زبان حیوانات را بلد بودند و خداوند فهم و علم آن را به ایشان داده است از این رو به راحتی می توانستند با حیوانات سخن بگویند چنان که سلیمان با هدهد و مورچه تکلم کرد. امامان نیز به طریق اولی می توانستند با پرندگان تکلم و زبان آنها را بفهمند چنان که امام صادق(ع) از قول امیرمؤمنان می‌فرماید که ما نیز سخن گفتن پرندگان و هر موجودی که در خشکی و دریا باشد را می‌دانیم. مشهورترین قصه در این باره قصه امام کاظم علیه السلام است که آن حضرت سخن یک جفت کبوتری را که در حال تکلم با یکدیگر بودند شنید و پس از آن برای دیگران که از تبسم حضرت سؤال نمودند نقل کرد. روایات زیادی وجود دارد که از سخن گفت حضرت علی علیه السلام با کبوتر، مار و ... امام رضا با گنجشک، امام صادق علیه السلام با کبوتر و ... یاد کرده اند. نکته دوم: باید بین «نُطق» (که مخصوص آدمی است، چون وابسته به قدرت تفکر است) با «صدا» فرق نهاد. حیوانات به هنگام خشم، رضایت، درد، گرسنگی، اشتیاق به فرزندان خود و... صداهایی از دهان‌شان بر می‌خیزد که برخی به معنای آن آگاهند. در ماجرای حضرت سلیمان با «هُدهُد» آن حضرت مطالبی را رد و بدل می‌کرد و توسط آن پیام به «بلقیس» پادشاه قوم سبأ می‌فرستاد، که نشان می‌دهد افزون بر تولید «اصوات» حیوانات می‌توانند به قدرت خدا در حالتی سخن هم بگویند، یعنی منظور خود را بفهمانند، چه از راه سخن و نطق، و چه با حالت و حرکات. از این رو طبق آیه ای 16 سوره نمل که درباره ماجرای سلیمان و هدهد است سلیمان می‌توانست الفاظ خاصی را که پرندگان برای انتقال مطالب به کار می‌برند، تشخیص داده و بفهمد و با آن ها سخن بگوید. نکته سوم: چنان که بیان شد نطق همیشه با الفاظ و با صوت نیست . هر موجودی به تناسب حیات و ظرفیتش نطق خاصی دارد . به صورت های معینی با دیگر همنوعان یا غیر همنوعانش ارتباط برقرار می کند . درک و فهم این ها که اهل بیت با چه نوع تکلمی با حیوانات سخن می گفتند چه بسا از توان انسان خارج باشد و جز به اراده الهی نتواند این ها را درک کرد. نکته چهارم: ان چه در سؤال شما مهم است این است که معصوم قدرت تکلم با حیوانات را به اذن خداوند دارند و با زبان همه حیوانات و نیز انسانها در تمام عالم آشنا و تکلم می کنند. این تکلم معصوم با حیوانات حاکی از جایگاه و قدرت والای آنهاست که خداوند به آنها عطا نموده است. ان شاء الله موفق باشید.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 27 شهر, 1400 فلسفه یا استدلالی برای گفتن اذکار!
با سلام و ادب و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: اولا: نهی در روایات درباره زیاد گفتن برخی از ذکرها، نهی مولوی نیست بلکه ارشادی است به این معنا که اگر کسی انجام داد مرتکب کار حرامی نشده است تنها از این باب است که برخی افراد ظرفیت گفتن هر ذکری را ندارند باید به آن ظرفیت درونی برای درک آن ذکر و بیان آن را داشته باشد لذا هر فردی ظرفیت بیان هر ذکری را ندارد و گاهی به سبب انجام آن ذکر و تکرار زیاد آن آثار برعکسی برای گوینده داشته باشد. ثانیاً: اسلام برای جلوگیری از آثار منفی زیاد گفتن برخی از ذکرها به تلفیق نمودن آن با برخی ذکرهای دیگر مثل صلوات بر محمد و آل محمد که گره گشای هر کار است رهنمود ساخته که به طور قطع در این تلفیق حکمتی و مصلحتی وجود دارد که ما از آن بی اطلاعیم. ثالثاً: چنان که بیان شد تمامی اذکار دارای آثار وضعی مخصوص به خود می باشند که در صورت فراهم آمدن شرایطی، این آثار بر روح و روان ذاکر وارد می شوند. برخی از مهمترین این شرایط عبارتند از: 1) توجه قلبی ذاکر به اذکاری که بر لب دارد 2) طهارت ظاهری و باطنی ذاکر 3) تکرار زیاد یک ذکر خاص اگر این شرایط فراهم شوند علاوه بر ثواب اخروی ذاکر از اذکاری که می خواند، آثار تکوینی دنیوی نیز از این اذکار بر ذاکر وارد خواهد بود که البته برخی از این آثار تکوینی ممکن است فراتر از قابلیت و بنیه جسمی و روحی سالک بوده و موجب مشکلاتی برای وی شود. مثلا ممکن است تکرار زیاد ذکر خاصی موجب فقر مادی سالک الی الله گردد تا از این حیث دل شکستگی خاصی را برای تقرب او به خداوند موجب شود. لذا برای تکرار زیاد ذکر خاصی باید ابتدا به روایاتی که در مورد آن ذکر و جایگاه آن وارد شده توجه کرد و یا از دستورات استاد کاملی که واقف به ظرفیت و قابلیت شاگرد است بهره مند شد. رابعا: خیلی از مباحث اخلاقی و فقهی وجود دارد که فلسفه آن امروزه به طور کامل برای ما روشن نیست اما به طور قطع دارای مصلحت می باشد. اما از ان جایی که خداوند متعال حکیم است و کار لغو هرگز ابلاغ نمی کند و هر حکمی را پس از سنجش مصالح و مفاسد آن ابلاغ می کند به طور قطع در مسائل اخلاقی نیز چنین بوده است.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 24 شهر, 1400 آیا مرگ این افراد موقتی بوده؟
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت: از نگاه این افراد شاید بشود تعبیر مردن را بر آن لحاظ نمود اما این افراد در حقیت نمرده بلکه در کما و چیزی شبیه به مرگ بوده و حتی مرگ موقتی را نمی توان برای آنها به کار برد زیرا مرگ به معنای جدا شدن روح از جسم و عالم دنیا و انتقال آن به عالم روحانی و برزخی است به گونه ای که دیگر امکان برگشت روح برای آن جسم وجود ندارد، در چنین حالتی است که فرد حوادث شب اول قبر و انتقال او را به عالم برزخ مشاهده می کند. این افراد که در حالتی شبیه به مرگ و به عبارت بهتری حالت کما وارد می شدند مرگ آنها نرسیده بود تا بخواهند از عالم برزخ و شب اول قبر خود و حوادثی که برای آنها رخ می دهد، برای دیگران سخن به میان آورند تنها برخی اتفاقات اطراف خود را به آنها نشان می دهند که در حقیقت تلنگری برای آنها و عبرتی برای دیگران خواهد بود. برای فهم بهتر این مسأله می تواند به کتاب "سیاحت غرب" دانشمند شیعی مرحوم آیت الله قوچانی رجوع کرد.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 24 شهر, 1400 این حق الناس رو چطور جبران کنم
با سلام و احترام در مورد سؤال شما باید گفت: سیلی که شما به صورت طرف مقابل زده ای به طور قطع حق الناس بوده و باید توبه و از آن شخص عذرخواهی کنید، هر چند حق هم با شما بوده باشد. اگر آن فردی که مورد کتک و سیلی واقع شده در قید حیات است باید از او عذر خواهی و طلب حلالیت کنید؛ و اگر از دنیا رفته، برای او طلب رحمت و مغفرت کنید و از خداوند متعال بخواهید از گناه شما درگذرد. طلب توبه نیز چنین است که از گناه خود در مرحله اول پشیمان و قصد برگشت به آن را نیز نداشته باشید و در ادامه با گفتن استغفرالله ربی و اتوب الیه از خداوند طلب عفو و گذشت کنید. انشاء الله موفق باشید.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 24 شهر, 1400 آثار و برکات ظهور امام مهدی علیه السلام
با عرض سلام و ادب و احترام در پاسخ به قسمت اول سوال شما باید گفت: از روایات استفاده می شود که به طور قطع همه ظلم ها و بی عدالتی ها و حق کشی ها پایان می پذیرد و حکومتی عدالت گستر شکل و در ذیل لوای آن عدالت جهانی برپا خواهد شد. البته پیاده شدن عدالت از ناحیه حضرت به صورت تدریجی و مقداری زمان بر است زیرا برای محقق شدن آن باید با جبهه ظلم که آن روز بر اریکه قدرت تکیه زده و برای مبارزه با حضرت متحد می شوند، مبارزه و آن را ریشه کن کند. اما نسبت به قسمت دوم سوال باید گفت: سیره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت به مردم همان سیره نبوی و علوی خواهد بود و همان جور که پیامبر و حضرت علی با اصناف مختلف مردم به شیوه های مختلف برخورد می کرد به همان گونه برخورد خواهد کرد. از جهت عدالت در تقسیم بیت المال همه انسان ها را به تساوی نگاه و از آن بهره مند می سازد. حتی حضرت به کفار صاحب کتاب با تعامل و تسامح برخورد خواهد نمود و آنها نیز تحت لوای حکومت در آرامش و صلح کامل زندگی خواهد کرد. 
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 18 شهر, 1400 اطلاعاتی در خصوص حوزه علمیه
با عرض سلام و احترام درباره سؤال شما درباره معرفی اجمالی از حوزه خواهران و کمیت و کیفیت تحصیل در آن باید گفت: حوزه خواهران در سال ۱۳۶۳ بافرمان بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، تجمیع مدارس علمیه خواهران قم در جامعه الزهراء صورت پذیرفت و گام نخست تشکیلات تحصیل علوم دینی خواهران برداشته شد. در سال ۱۳۷۵ مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران با مصوبه شورای عالی حوزه علمیه قم، نظم و هماهنگی سایر تحصیلات علوم دینی بانوان را در سراسر کشور عهده‌دار شد. ینک بیش از ۶۵ هزار طلبه خواهر، در بیش از ۴۵۰ مدرسه علمیه خواهران، در ۱۷ رشته مستقل، مشغول به تحصیل‌اند. از میان سایر مدارس علمیه خواهران، جامعه الزهراء اما، با ویژگی انحصاری تحصیل ۵۰ هزار طلبه خواهر تاکنون، از ۶۸ کشور جهان، از بهترین مجموعه‌های تحت نظارت مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران است. خواهران بعد از ثبت نام در آغاز برای سطح دو حوزه (کارشناسی) مشغول تحصیل می شوند و با طی آن، کارشناس مسائل دینی می‌شوند. در این مقطع تحصیلی خواهران طلبه با درس‌های ادبیات عربی، قرآن و حدیث، اعتقادات دین مبین اسلام و مکتب تشیع، احکام، فقه و اصول، اخلاق و تربیت اسلامی، تاریخ اسلام و سیره معصومین (ع)، منطق و فلسفه، مباحث زن و خانواده در اسلام و نیز روش­ها و مهارت‌هایی؛ مانند روش تبلیغ، روش تحقیق و روش تدریس که پایه‌های اصلی آموزش‌های حوزوی را تشکیل می‌دهند آشنا می شوند. پس از فارغ التحصیل شدن از این مقطع خواهر طلبه می تواند به‌عنوان مبلّغ دینی در جلسات و اجتماعات بانوان، معلّم دروس دینی، عربی، علوم اجتماعی و مربی پرورشی در مدارس آموزش‌وپرورش و نیز مشاور مذهبی نوجوانان، جوانان و بانوان، به جامعه اسلامی خدمت کنند. پس از سطح دو و گذراندن دروس عمومی خواهر طلبه می تواند برای ادمه تحصیل در سطح 3 (کارشناسی ارشد) و در یکی رشته های تخصیی حضور پیدا کند. این رشته‌های تخصصی در اخلاق و تربیت اسلامی، تاریخ اسلام، تبلیغ با گرایش حج، تفسیر و علوم قرآنی، فقه و اصول، فلسفه اسلامی، کلام اسلامی، کلام اسلامی با گرایش امامت، کلام اسلامی با گرایش مذاهب اسلامی، کلام اسلامی با گرایش مهدویت، مدرّسی ادبیات عربی و مطالعات اسلامی زنان خلاصه می شود که پس از گذراندن این دوره و با تدوین پایان‌نامه از این دوره هم گذشته و وارد دوره دکتری می شود که در این دوره نیز منابع خاص خود را باید پشت سر گذاشته و پس از نوشتن رساله علمی مفتخر به این مدرک علمی می شود. البته این نکته را نیز باید تصریح نمود که در کنار دروس علمی سوق دادن طلبه به سوی معنویت و رشد فضایل اخلاقی نیز ملاک و از اهداف اساسی و زیر بنایی حوزه های علمیه خواهران و برادران بوده است. ان شاء الله موفق باشید.    
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 18 شهر, 1400 مشرک و کافر دقیقا کی هستند و چه ویژگی دارند ؟
با عرض سلام و ادب و احترام   سؤال شما سؤال کننده عزیز دارای ابعاد مختلفی است که در ادامه این ابعاد در چند نکته مورد پاسخ قرار داده می شود: نکته اول: درباره تعریف کافر و مشرک باید گفت: مشرک کسی است که برای خدا شریک قائل است. به عبارت دیگر مشرک کسی است که برای شخصی یا شیئی وجودی مستقل و مؤثر در عرض خداوند قائل باشد و در اعمال خود سهم و نصیبی برای غیر خدا قائل شود. کافر به کسی گفته می شود که یکی از اصول دین یا ضروریات دینی را باور نکند و به اقرار زبانی نیاورد، کافر است. به عبارت دیگر کسی است که الوهیت، یا توحید، یا رسالت و یا ضروری دین را- در عین التفات به ضروری بودن آن- انکار کند کافر است. مراد از ضروری دین بیشتر ناظر به آن دسته از احکام و عقایدی است که برای همه مسلمانان کاملا واضح و بدیهی است که جزء اسلام هستند. مانند: وجوب نماز، روزه، حج و زکات و ... . بنابر این انکار ضروری دین، مستلزم تکذیب پیامبر (ص) و یکی از عوامل ارتداد است. نکته دوم: همه افرادی که در غرب زندگی می کنند را نمی توان کافر یا مشرک محسوب کرد. در غرب برخی کافر ذمی (مسیحی - یهودی) هستند، برخی کمونیست و ضد خدا و برخی نیز از آیین های غیر ابراهیمی مثل بودایی و ... برخی از آنها نیز مسلمان هستند که هر کدام بر طبق مبانی فقهی و دینی خود تکالیف خود را انجام می دهند. با آمدن دین اسلام به عنوان کاملترین و آخرین دین، سایر ادیان که تکلیف آنها مشخص و در ردیف کفار شمرده شده اند. هرچند اسلام اسلام با کفار ذمی که صاحب کتاب و شریعت در تمام دوران تاریخ اسلام با آنها از راه مسالمت، تعامل و تسامح برخورد نموده و حقوق آنها را محترم شمرده است. اما کسانی که مسلمان شده اند و از راه قلب و زبان اقرار به خدا و رسول او کرده اند تا زمانی که منکر ضروریات دین نباشند کافر و مردتد شمرده نمی شوند اگر چه برخی از موازین اسلام را از روی غفلت رعایت نکنند و ااقدام به انجام برخی کارهای ناپسند و زشت که برخلاف قانون شریعت اسلام را انجام دهند که این حاکی از ضعف ایمان بوده و تنها مرتکب گناه کبیره شده که باید توبه کند و از آن راه برگردد. نکته سوم: کسی که حدود اسلامی را (یا به طور کامل و یا حدودی) اجرا می کند ولی در دل به خدا ایمان ندارد به طور قطع کافر است زیرا منکر یکی از اساسی ترین اصول دین که پایه ایمان بوده شمرده می شود انکار خدا در حقیقت مساوی با انکار تمام ضروریات دین است و منکر خدا به طور قطع منکر پیامبر نیز خواهد بود. نکته چهارم: کسی که حداقل کمی حجاب دارد و شراب نمی خورد و مثلا ادب را هم رعایت می کند تا زمانی که منکر اصول و ضروریات دین نشود چنان که بیان شد کافر نخواهد بود. بدین معنا که گاهی فردی مسلمان بوده اما از روی غفلت یا نوع تربیت خانوادگی حجاب او تا اندازه ای رعایت نمی شود اما این فرد بی حجاب منکر اصل حجاب نیست و اتفاقا اقرار به خوبی حجاب نیز دارد اما به علت های مختلف عادت به این پوشش کرده است که در این صورت چنین فردی کافر نخواهد بود هر چند باید تلاش کند که به عنوان یک مسلمان خود را عادت به حجاب که عفت برای یک زن محسوب شده کند تا از این طریق خود را در مقابل هوسرانی مردان هوس ران و هرزه نگه دارد. نکته چهارم: منابع اسلامی کفار را بر چند گروه تقسیم کرده اند که منافق یکی از آن گروه ها محسوب می شود. منافق کسی است که در دل کافر و منکر بیشتر ضروریات دین بوده اما در ظاهر مسلمان است و اقرار به اصول و ضروریات دین می کند یعنی در حقیقت ایمان قلبی ندارد و تنها اسلام او زبانی است. وضعیت منافق از جهت اخروی همانند کفار بلکه بدتر از آنها خواهد بود بنابر این فردی که منافق است از فرد بی حجابی که مقید به همه ضروریات دین است تنها در بی حجابی کمی غفلت می کند بدتر و اصلا قابل مقایسه نیست البته این بدین معنا نیست که عمل شخص بی حجاب خوب است بلکه لازم است تا فرد بی حجاب نیز خود را در این اصل ضروری نیز مقید کند.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0