یک بحث در حدیث هست وقتی نقل یک روایت به طرق مختلف صورت گرفته باشد هرچند نقلها ضعیف باشند این باعث تقویت حدیث می شود مخصوصا زمانی که شیعه و سنی یک واقعه را نقل کنند . مثلا یک جریان را مردم کوچه و بازار نقل کنند وقتی شما به تک تک این مردم مراجعه می کنی شاید شرایط یک راوی ثقه را نداشته باشند و ... اما انقدر نقل زیاد است که دیگر مجالی برای شک ایجاد نمی شود و قبول می شود این امر در روایات هم اتفاق افتاده است .حال اگر اصل قضیه را قبول کردیم که رد شمس واقع شده و از فضایل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام است. پس رد الشمس به وقوع پیوسته است .خوب حالا این سوال پیش می اید که این رد الشمس برای چه چیزی اتفاق افتاده است؟ همه می گویند برای نماز است فقط نوع گذارش فرق دارد اما در اینکه برای نماز است کسی نقل دیگری را بیان نکرده است (من ندیدم) پس صادقانه باید پذیرفت که این امر علی الظاهر اتفاق افتاده است. اما دقت در روایات نکاتی را به ما خاطر نشان می کند که 1. این قضا شدن علت دارد و علت در خود آن روایات آمده است که ولی خدا در این مکان نباید نماز بخواند 2. پیامبر صلی الله علیه و آله بر دامن امام علی علیه السلام بود و بر حضرت داشت وحی نازل می شد. .... ظاهرا خداوند متعال شرایط را بگونه ای فراهم کرده که امام علی در این شرایط نمازش به تاخیر بیفتد تا بعد زمینه رد الشمس فراهم شود تا باعث محکم شدن ایمان دوستان و اتمام حجت بر دشمنان حضرت باشد. و در آخر در این دو قضیه خداوند متعال شرایط را فراهم کرد و نماز به صورت ادا خوانده شد پس نمازی از حضرت قضا نشده است....
متن سوال از کتاب مدینة المعاجر ذکر شده بود. متن اصلی را از منبع اصلی آن خدمتتان در سوال نوشتن به آدرس[1] اما برای اعتبار حدیث مد نظر و بحث های پیرامونی به کتاب ارزشمند دانش نامه امام علی علیه السلام از انتشارات دارالحدیث ج12 ص6الی 56 مراجعه شود [2]
[1] كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 1 ص 203 ح 611، بصائر الدرجات: ص 217 ح 1 و ص 218 ح 3، الخرائج والجرائح: ج 1 ص 224 ح 69، تأويل الآيات الظاهرة: ج 2 ص 721 ح 17، بحار الأنوار: ج 41 ص 168 ح 3 و ص 178 ح 13.
[2] محمدى رىشهرى، محمد، دانش نامه امير المؤمنين «عليه السلام» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، 14جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 3، 1389 ه.ش.
.قال في الرياض: الشيخ الجليل الحسن بن محمد بن الحسن القميّ، من أكابر قدماء علماء الأصحاب، و من معاصري الصدوق، و يروي عن الشيخ حسين بن عليّ بن بابويه- أخي الصدوق- بل عنه أيضا، فلاحظ. و له كتاب «تأريخ قم» و قد عوّل عليه الأستاذ- قدّس سرّه- في البحار، و قال: إنّ كتابه معتبر، و ينقل عن كتابه المذكور في مجلّد المزار من البحار، لكن قال: إنّه لم يتيسر لنا أصل الكتاب، و إنّما وصل إلينا ترجمته، و قد أخرجنا بعض أخباره في كتاب السماء و العالم ، انتهى.[1]
2.انتهى ما أخرجته من تاريخ قم و مؤلفه من علماء الإمامية.[2]
این دو عبارت برای این خدمتتان ارائه شده که در بحث اعتبار سنجی حدیث فقط به سند روایت اکتفا نمی شود بلکه این روش یکی از مبنا ها در این زمینه است و روش دیگر «وثوق صدوری» است یعنی با استفاده از روشهای مطمئن شویم که این حدیث از معصوم صادر شده است. یکی از آن روشها این است که حدیث در یک کتاب معتبر و که صاحب آن کتاب شخصی معتبر است نقل شده باشد. علامه مجلسی درصاحب این کتاب که حدیث مذکور در آن نقل شده می فرماید: از علمای شیعه است و تعبیر "علماء" برای یک طلبه ساده استفاده نمی شود مخصوصا زمانی که به الإمامیه اضافه شود "من علماء الاإمامیة". به همین خاطر است علامه مجلسی به کتاب اعتماد کرده و برخی از احادیث آن را در بحار آورده است من جمله همین حدیث که محل بحث است.
[1]. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق. الخاتمةج1 ؛ ص365.
[2]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج57 ؛ ص221.
در این روایت این که می فرماید «اما نمی پذیرند» به معنای این نیست که حکومت را قبول نمی کنند اگر این طور باشد پس چرا قیام می کنند بلکه به معنای این است که حکومت را برای خود بر نمی دارند مثل بنی العباس ، این گروه حکومت را به عنوان یک امانت بر می دارند تا به دست صاحب اصلی آن برسانند. و قرینه دوم برای این که مراد از جمله قبلی این است حکومت را به عنوان امانت بر می دارند تا به دست صاحبش برسانند این قسمت از حدیث است که می فرماید«حتی یدفعوها - تا به امام زمان عج الله فرجه بسپارند» این سپردن فرع بر این است که قبلا گرفتن و حالا دارند به صاحبش می سپارند. و الا چیزی که دستشان نیست و قدرتی نسبت به آن ندارند چطور به صاحبش می سپارند.
سنن ابن ماجة- به نقل از عبد اللَّه-: در خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بوديم كه تعدادى از جوانان بنى هاشم آمدند. پيامبر صلى الله عليه و آله چون آنان را ديد، اشك ديدگانش سرازير گشت و رنگش تغيير كرد. گفتم: ما هميشه در چهره شما حالتى مىبينيم كه ناراحتمان مىكند!
پيامبر فرمود: «ما خاندانى هستيم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا برگزيد و اهل بيتم پس از من، بلا و آوارگى و در به درى خواهند ديد تا اين كه از جانب مشرقزمين، مردمى با پرچمهاى سياه مىآيند و خواهانِ خير (حكومت) مىشوند؛ امّا به آنها داده نمىشود. پس مىجنگند و پيروز مىشوند و آنچه خواستهاند، به آنها داده مىشود؛ امّا آن را نمىپذيرند تا اين كه حكومت را به مردى از اهل بيت من مىسپارند و او آن را پر از داد مىكند، همان گونه كه پُر از بيدادش كردهاند. پس هر يك از شما آن زمان را درك كرد، به آنها بپيوندد، حتّى اگر ناچار شود روىِ يخ، سينهخيز رود».
[1]. سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1366 ح 4082
بله سید یمانی این ویژگی را دارد که حکومت را برای خودش نمی خواهد و به امام زمان عح تحویل می دهد و این روایت هم می گوید این گروه این طور ویژگی دارند پس احتمال دارد رهبر این گروه همان سید یمانی باشد .اما این تحلیل ماست چه بسا همین طور باشد در جایی به صراحت ندیدم که بگوید این همان سید یمانی است ...
اشکال: ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮﻙ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﺁﻥ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺎﻓﻠﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺭﺩ ﺷﻤﺲ ﭼﻪ ﻟﺰﻭﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺗﻨﻬﺎ ﺳﺆﺍﻟﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺎﻗﻰ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﺘﻌﺪﺩﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺣﺪﻳﺚ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩ، ﻭﻟﻰ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﺩﻗﺖ ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍم ﺳﻨﺪ ﻣﻌﺘﺒﺮﻯ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻭ ﻏﺎﻟﺒﺎ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﺮﺳﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
جواب:
یک بحث در حدیث هست وقتی نقل یک روایت به طرق مختلف صورت گرفته باشد هرچند نقلها ضعیف باشند این باعث تقویت حدیث می شود مخصوصا زمانی که شیعه و سنی یک واقعه را نقل کنند . مثلا یک جریان را مردم کوچه و بازار نقل کنند وقتی شما به تک تک این مردم مراجعه می کنی شاید شرایط یک راوی ثقه را نداشته باشند و ... اما انقدر نقل زیاد است که دیگر مجالی برای شک ایجاد نمی شود و قبول می شود این امر در روایات هم اتفاق افتاده است .حال اگر اصل قضیه را قبول کردیم که رد شمس واقع شده و از فضایل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام است. پس رد الشمس به وقوع پیوسته است .خوب حالا این سوال پیش می اید که این رد الشمس برای چه چیزی اتفاق افتاده است؟ همه می گویند برای نماز است فقط نوع گذارش فرق دارد اما در اینکه برای نماز است کسی نقل دیگری را بیان نکرده است (من ندیدم) پس صادقانه باید پذیرفت که این امر علی الظاهر اتفاق افتاده است. اما دقت در روایات نکاتی را به ما خاطر نشان می کند که 1. این قضا شدن علت دارد و علت در خود آن روایات آمده است که ولی خدا در این مکان نباید نماز بخواند 2. پیامبر صلی الله علیه و آله بر دامن امام علی علیه السلام بود و بر حضرت داشت وحی نازل می شد. .... ظاهرا خداوند متعال شرایط را بگونه ای فراهم کرده که امام علی در این شرایط نمازش به تاخیر بیفتد تا بعد زمینه رد الشمس فراهم شود تا باعث محکم شدن ایمان دوستان و اتمام حجت بر دشمنان حضرت باشد. و در آخر در این دو قضیه خداوند متعال شرایط را فراهم کرد و نماز به صورت ادا خوانده شد پس نمازی از حضرت قضا نشده است....
متن سوال از کتاب مدینة المعاجر ذکر شده بود. متن اصلی را از منبع اصلی آن خدمتتان در سوال نوشتن به آدرس[1] اما برای اعتبار حدیث مد نظر و بحث های پیرامونی به کتاب ارزشمند دانش نامه امام علی علیه السلام از انتشارات دارالحدیث ج12 ص6الی 56 مراجعه شود [2]
[1] كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 1 ص 203 ح 611، بصائر الدرجات: ص 217 ح 1 و ص 218 ح 3، الخرائج والجرائح: ج 1 ص 224 ح 69، تأويل الآيات الظاهرة: ج 2 ص 721 ح 17، بحار الأنوار: ج 41 ص 168 ح 3 و ص 178 ح 13.
[2] محمدى رىشهرى، محمد، دانش نامه امير المؤمنين «عليه السلام» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، 14جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 3، 1389 ه.ش.
.قال في الرياض: الشيخ الجليل الحسن بن محمد بن الحسن القميّ، من أكابر قدماء علماء الأصحاب، و من معاصري الصدوق، و يروي عن الشيخ حسين بن عليّ بن بابويه- أخي الصدوق- بل عنه أيضا، فلاحظ. و له كتاب «تأريخ قم» و قد عوّل عليه الأستاذ- قدّس سرّه- في البحار، و قال: إنّ كتابه معتبر، و ينقل عن كتابه المذكور في مجلّد المزار من البحار، لكن قال: إنّه لم يتيسر لنا أصل الكتاب، و إنّما وصل إلينا ترجمته، و قد أخرجنا بعض أخباره في كتاب السماء و العالم ، انتهى.[1]
2.انتهى ما أخرجته من تاريخ قم و مؤلفه من علماء الإمامية.[2]
این دو عبارت برای این خدمتتان ارائه شده که در بحث اعتبار سنجی حدیث فقط به سند روایت اکتفا نمی شود بلکه این روش یکی از مبنا ها در این زمینه است و روش دیگر «وثوق صدوری» است یعنی با استفاده از روشهای مطمئن شویم که این حدیث از معصوم صادر شده است. یکی از آن روشها این است که حدیث در یک کتاب معتبر و که صاحب آن کتاب شخصی معتبر است نقل شده باشد. علامه مجلسی درصاحب این کتاب که حدیث مذکور در آن نقل شده می فرماید: از علمای شیعه است و تعبیر "علماء" برای یک طلبه ساده استفاده نمی شود مخصوصا زمانی که به الإمامیه اضافه شود "من علماء الاإمامیة". به همین خاطر است علامه مجلسی به کتاب اعتماد کرده و برخی از احادیث آن را در بحار آورده است من جمله همین حدیث که محل بحث است.
[1]. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق. الخاتمةج1 ؛ ص365.
[2]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج57 ؛ ص221.
در این روایت این که می فرماید «اما نمی پذیرند» به معنای این نیست که حکومت را قبول نمی کنند اگر این طور باشد پس چرا قیام می کنند بلکه به معنای این است که حکومت را برای خود بر نمی دارند مثل بنی العباس ، این گروه حکومت را به عنوان یک امانت بر می دارند تا به دست صاحب اصلی آن برسانند. و قرینه دوم برای این که مراد از جمله قبلی این است حکومت را به عنوان امانت بر می دارند تا به دست صاحبش برسانند این قسمت از حدیث است که می فرماید«حتی یدفعوها - تا به امام زمان عج الله فرجه بسپارند» این سپردن فرع بر این است که قبلا گرفتن و حالا دارند به صاحبش می سپارند. و الا چیزی که دستشان نیست و قدرتی نسبت به آن ندارند چطور به صاحبش می سپارند.
سنن ابن ماجة- به نقل از عبد اللَّه-: در خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بوديم كه تعدادى از جوانان بنى هاشم آمدند. پيامبر صلى الله عليه و آله چون آنان را ديد، اشك ديدگانش سرازير گشت و رنگش تغيير كرد. گفتم: ما هميشه در چهره شما حالتى مىبينيم كه ناراحتمان مىكند!
پيامبر فرمود: «ما خاندانى هستيم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا برگزيد و اهل بيتم پس از من، بلا و آوارگى و در به درى خواهند ديد تا اين كه از جانب مشرقزمين، مردمى با پرچمهاى سياه مىآيند و خواهانِ خير (حكومت) مىشوند؛ امّا به آنها داده نمىشود. پس مىجنگند و پيروز مىشوند و آنچه خواستهاند، به آنها داده مىشود؛ امّا آن را نمىپذيرند تا اين كه حكومت را به مردى از اهل بيت من مىسپارند و او آن را پر از داد مىكند، همان گونه كه پُر از بيدادش كردهاند. پس هر يك از شما آن زمان را درك كرد، به آنها بپيوندد، حتّى اگر ناچار شود روىِ يخ، سينهخيز رود».
[1]. سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1366 ح 4082
بله سید یمانی این ویژگی را دارد که حکومت را برای خودش نمی خواهد و به امام زمان عح تحویل می دهد و این روایت هم می گوید این گروه این طور ویژگی دارند پس احتمال دارد رهبر این گروه همان سید یمانی باشد .اما این تحلیل ماست چه بسا همین طور باشد در جایی به صراحت ندیدم که بگوید این همان سید یمانی است ...
صفحهها