کریم یعنی کسی که "در" را میگشاید
اگرچه خاطره خوشی از "در" نداشته باشد!
السلام علیک یا کریم أهل البیت (علیهم السلام)
میلاد کریم اهل بیت(ع) مبارک...
یا امام حسن(ع) من روسیاهم اما شما کریمی ...کریم؛ روسیاه را بیشتر تحویل میگیرد...دستم را بگیر
من کاری به تیتر این موضوع ندارم...یعنی به نظرم خیلی با خود مطلب همخوانی نداشت...اصل مطلب حرفای خوبی میزنه...مخصوصا مورد سوم:-)
به نظرم دقیقا اینجوریه که نوشته...یه جاهایی(تاکید میکنم یه جاهایی) اون مخالفته میچسبه...نه در مسائل اساسی؛نه. توی یه سری جزئیات زنان خیلی زیرکانه حتی ممکنه نظرخودشونو خلاف اون چیزی که توی دلشونه بیان کنند تا طعم اون مخالفت رو بچشن...یه جور تست مردونگی و غرور ازماییه ;-)
البته بازم تکرار میکنم همیشه نه.یعنی اتفاقا از مخالفت زیاد هم حس دیکتاتوری بهشون دست میده ... ضمن اینکه سر چه موضوعی هم خیلی مهمه...بیشتر این مخالفت رو دوست دارن توی جزییات ببینن نه موارد اساسی زندگی و تصمیمات مهم...اونجا همراهیه که طعمش شیرینه....
دلتنگیهایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش...
چون هرگاه تنها شدی تازه مرا یافته ای....چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
واقعا تنها دادرس دلتنگیها نجوای با خداست...
سلام
دوستان نظرات خوبی دادند. من یه سوال دارم.
جدای از بحث مسائل غریزی که حالا یا با مشاوره یا درمان پزشکی قطعا قابل حل هست فکر میکنی ازدواج چه سختی هایی داره که تو رو به جایی برسونه که به خود کشی ختم بشه؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکلات توی همه زندگیها وجود داره و هیییییییچ کس بدون مشکل نیست...خدا برای هر کس یه دردی قرار داده تا خداخدا کردن یادمون نره اما فکر نمیکنم اینقدرررر ازدواج سخت باشه که بخوای به خودکشی فکر کنی...
اگر قرار باشه با این دید وارد زندگی بشی خب طبق قانونی که میگه از هرچی بدت بیاد سرت میاد اون وقت خدایی نکرده با کوچکترین مساله فکر میکنی بزرگترین مساله برات رخ داده و کم میاری و هییییچ تلاشی برای جنگیدن با مشکلت نمیکنی...
پس اول به درمان مشکل جسمیت فکر کن بعد با نگاه باز و توکل و جنگ با مشکلات به ازدواج فکر کن....
انشاالله خوشبخت بشی....:-)
کریم یعنی کسی که "در" را میگشاید
اگرچه خاطره خوشی از "در" نداشته باشد!
السلام علیک یا کریم أهل البیت (علیهم السلام)
میلاد کریم اهل بیت(ع) مبارک...
یا امام حسن(ع) من روسیاهم اما شما کریمی ...کریم؛ روسیاه را بیشتر تحویل میگیرد...دستم را بگیر
من کاری به تیتر این موضوع ندارم...یعنی به نظرم خیلی با خود مطلب همخوانی نداشت...اصل مطلب حرفای خوبی میزنه...مخصوصا مورد سوم:-)
به نظرم دقیقا اینجوریه که نوشته...یه جاهایی(تاکید میکنم یه جاهایی) اون مخالفته میچسبه...نه در مسائل اساسی؛نه. توی یه سری جزئیات زنان خیلی زیرکانه حتی ممکنه نظرخودشونو خلاف اون چیزی که توی دلشونه بیان کنند تا طعم اون مخالفت رو بچشن...یه جور تست مردونگی و غرور ازماییه ;-)
البته بازم تکرار میکنم همیشه نه.یعنی اتفاقا از مخالفت زیاد هم حس دیکتاتوری بهشون دست میده ... ضمن اینکه سر چه موضوعی هم خیلی مهمه...بیشتر این مخالفت رو دوست دارن توی جزییات ببینن نه موارد اساسی زندگی و تصمیمات مهم...اونجا همراهیه که طعمش شیرینه....
روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ .
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ .
ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۱۰ ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ (ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ).
ﮐﺎﺭﮔﺮ ۱۰ ﺩﻻﺭ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻮﺟﯿﺒﺶ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ .
ﺑﺎﺭﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۵۰ ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ، ﭘﻮﻟﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ.
ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﮐﺎﺭﮔﺮ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻭ ﺣﺮﻓﺎﺷﻮ ﺑﺎﻫﺎﺵﻣﯿﺰﻧﻪ.
ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ، ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺬﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ.
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ.
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺳﺖ؛ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺬﺍﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑیفتد.
خدایا! بابت همه داده ها و نداده هات، شکر.
دلتنگیهایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش...
چون هرگاه تنها شدی تازه مرا یافته ای....چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
واقعا تنها دادرس دلتنگیها نجوای با خداست...
سلام
دوستان نظرات خوبی دادند. من یه سوال دارم.
جدای از بحث مسائل غریزی که حالا یا با مشاوره یا درمان پزشکی قطعا قابل حل هست فکر میکنی ازدواج چه سختی هایی داره که تو رو به جایی برسونه که به خود کشی ختم بشه؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکلات توی همه زندگیها وجود داره و هیییییییچ کس بدون مشکل نیست...خدا برای هر کس یه دردی قرار داده تا خداخدا کردن یادمون نره اما فکر نمیکنم اینقدرررر ازدواج سخت باشه که بخوای به خودکشی فکر کنی...
اگر قرار باشه با این دید وارد زندگی بشی خب طبق قانونی که میگه از هرچی بدت بیاد سرت میاد اون وقت خدایی نکرده با کوچکترین مساله فکر میکنی بزرگترین مساله برات رخ داده و کم میاری و هییییچ تلاشی برای جنگیدن با مشکلت نمیکنی...
پس اول به درمان مشکل جسمیت فکر کن بعد با نگاه باز و توکل و جنگ با مشکلات به ازدواج فکر کن....
انشاالله خوشبخت بشی....:-)
صفحه‌ها