سلام و احترام
اگر اینطوری فکر کنیم باید معتقد باشیم که بقیهی امور دینی هم فقط و فقط مخصوص پیامبر(ص) و سایر معصومان(ع) است و بقیه نباید آن را انجام بدهند چون معصوم نیستند و آبروی دین را خواهند برد! مثل بحث قضاوت بین مردم که از شئون و از کارهای اختصاصی معصومین(ع) است. در حالی که چنین فکری حتما نادرست است چون در این صورت، بیش از هزار سال (یعنی در دوران غیبت کبری) باید دین و احکامش را تعطیل کرد!
جواب دیگر به سوال شما این است که خودِ پیامبر(ص) و امامان(ص) فرمودند که میتوان برای حکومت به فقیه جامعالشرایط رجوع و از او پیروی کرد. بنابراین اگر واقعاً فقها بلد نبودند و مهارت نداشتند، نباید چنین دستوری صادر میشد.
موفق باشید
الکی نیست جناب ناشناس!
از سال 1322 که سران سه کشور فاتح جنگ جهانی دوم بدون اطلاع دولت ایران در تهران جلسه گذاشتند و بعد از چند روز، شاه را با التماس به حضور پذیرفتند تا سال 1357 که از آمریکا التماس کمک کرد و بعد از فرار از ایران هم التماس کرد برای پناهندگی!
به جای تعصب الکی یه ذره مطالعه بفرمایید!
سلام و احترام
کارشناسان زبده و -در عین حال- متعهد در حوزهی فضای مجازی معتقدند که مهمترین فایده و ثمرهی «شبکهی ملی اطلاعات» به جنبه و عرصهی فرهنگ مربوط میشود. چون در حال حاضر که این شبکه راهاندازی نشده است شاهد تسلط کامل بیگانگان بر فضای مجازی هستیم که نتیجهاش را ملاحظه میفرمایید. به عنوان نمونه یک خوانندهی معلومالحال برای کودکان و نوجوانان ایرانی، ترانهی سخیف و مبتذلی را اجرا میکند و بلافاصله از طریق پلتفرمهایی مثل اینستاگرام به آسانی در اختیار کاربرای ایرانی قرار میگیرد بدون اینکه ما بتوانیم حتی یک سوال ساده از مسئولان این پلتفرم بپرسیم چه رسد به مواخذه و نظارت! یکی از دلایل این بیدروپیکری و رهاشدگی این است که پلتفرم مورد نظر نه سِرورهای خود را به کشور منتقل کرده و نه حتی در کشورمان دفتر و نمایندهای دارد که بتوان او را پاسخگو کرد. در نقطهی مقابل هم همینطور است یعنی ما اگر بخواهیم یک محتوای سالم و ارزشی را توسط همین پلتفرمها در دنیا منتشر کنیم، با انواع و اقسام ترفندها مانع میشوند مانند اتفاقی که دربارهی دو نامهی رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی افتاد.
با راهاندازی شبکهی ملی اینترنت که منجر به کاهش شدید قیمت برای کاربران ایرانی میشود، شرکتهای ارائه دهندهی خدمات مثل شرکت فیسبوک -که پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، متعلق به این شرکت است- و شرکت گوگل -که یکی از مهمترین عوامل کشاندن مخاطبان ایرانی به سمت محتواهای غیراخلاقی و ضداسلامی است- مجبورند برای از دستندادن کاربران ایرانی، سرورهای خود را به داخل کشور منتقل کنند و در ایران دفتر و نماینده داشته باشند و نیز باید تعهدنامهای را امضا کنند تا نسبت به قوانین کشور میزبان، پایبند باشند. و این اتفاق در بسیاری از کشورهای مهم دنیا مثل چین، هند و روسیه هم اکنون در حال اجرا میباشد.
البته با همهی این توضیحات، امکان وقوع رفتارهای ضداخلاقی گرچه کاهش چشمگیری پیدا میکند ولی به صفر نخواهد رسید که به نظر بنده باید نهادهای فرهنگی را ملزم به فرهنگسازی و آموزشهای لازم کرد تا سواد رسانهای کاربران فجازی را تقویت نمایند، ولی این مطلب نمیتواند نافی مزایای فراوان شبکهی ملی اطلاعات باشد.
با تشکر
سلام و احترام
قبل از پاسخ به سوال شما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که این شبهه در طول سالهای اخیر از سوی رسانههای معلومالحالی دامن زده میشود که همواره نسبت به کمک ایران به کشورهای مثل فلسطین و لبنان، اعتراض میکنند و القا مینمایند که جمهوری اسلامی، حق مردم ایران را به مسلمانان دیگر کشورها میدهد! حالا همان رسانهها معترض هستند که چرا به اویغور چین بیتوجهی میشود!
این نکته را عرض کردم تا بدانید اساس انتشار چنین شبهاتی بر پایهی صداقت و نیت درست صورت نمیگیرد بلکه اهداف شوم و شیطانی دیگری را در سر میپرورانند.
البته این مطلب باعث نمیشود که ما جواب درستی به این سوال و شبهه ندهیم. حقیقت این است که آن چه باعث شده تا بخشی از مسلمانان اویغور -نه همهی آنها- مورد غضب دولت چین قرار بگیرند، صرفا مسلمانبودن آنها نیست بلکه جنبش اویغورها در چین به دنبال جداییطلبی و تجزیه هستند، از رژیم صهیونیستی حمایت میکنند و بسیار خشن هستند؛ به عنوان نمونه در سال ۲۰۱۴ با چاقو به یک ایستگاه قطار در چین حمله کردند و ۳۳ نفر از مردم را کشتند! در همین سال در حمله به یک معبد در تایلند که محل حضور توریست های چینی بود، ۲۵ نفر را کشتند. در سال ۲۰۱۵ نیز سفارت چین در قرقیزستان را با بمب، منفجر کردند.
مشکل دولت چین با این گروه افراطی، چنین اقدامات غلطی است که هیچ تطابقی با آموزههای اسلامی ندارد و جای هیچ دفاعی را برای جمهوری اسلامی باقی نمیگذارد، وگرنه در چین حدود ده میلیون مسلمان وجود دارد که با دولت مرکزی این کشور در تعامل هستند و مثل سایر اقلیتها از حقوق شهروندی برخوردارند.
جالب است بدانید این گروه افراطی در اویغور چین، به شدت مورد حمایت آمریکا هستند و رهبر در تبعید این فرقه در نشست سالانهی منافقین در پاریس سخنرانی کرد!
این نکته را هم اضافه کنم که در جریان حضور داعش در سوریه، حدود پنج هزار نفر از اویغور در دفاع از داعش و علیه نیروهای مقاومت به جنگ پرداخته بودند!
بنابراین این گروهک افراطی که تحت تاثیر افکار وهابیت قرار دارند، یک فرقهی انحرافی به حساب میآیند که از مسلمانی، فقط نام آن را دارند و اعمال آنها در خدمت استکبار جهانی و صهیونیسم است.
موفق باشید
سلام و سپاس از اظهار لطف جنابعالی
فکر نمیکنم از ابتدا قرار بر این بوده باشد که در صورت حمایت دکتر سعید جلیلی از آیت الله رئیسی، حتما پست و مسئولیتی به ایشان داده خواهد شد! بنابراین اصل این انتظار خالی از وجه است و دلیل درستی ندارد. البته شاید برخی هواداران، از پیش خود، چنین وعدهای داده باشند که الان هم باید خودشان پاسخگو باشند.
به نظر بنده در چنین مواقعی، باید حامیان دکتر جلیلی را به منش و روش شخص آقای جلیلی ارجاع داد که خالصانه در خدمت انقلاب بوده و هستند و هیچ توقعی ندارند. از این گذشته، همانطور که آقای جلیلی هم متذکر شدند، همه باید از شخصمحوری پرهیز کنند و حمایت خود از دولت انقلابی را منوط به حضور فرد خاصی ننمایند.
حقیقت این است که ما هم علاقه داریم از ظرفیت و توانمندی دکتر جلیلی در جای مناسبی، استفاده شود چون ایشان را فردی متعهد و متخصص به معنای واقعی میدانیم ولی این علاقه سبب نمیشود که خدای ناکرده به ایجاد اختلاف در صفوف حامیان دولت انقلابی بپردازیم و سبب خدشه در امید مردم شویم.
موفق باشید
سلام و احترام
رقم 2500 مبتلا به کرونا در ده روز قبل، صحیح نیست و آمارها نشان میدهد در آن زمان، روزانه بیش از سی هزار نفر مبتلا میشدند.
ممنوعیت تردد برای یک هفته بود وگرنه محدودیت تردد در جادهها همیشگی است. در بحث محدودیت، تردد فقط در صورت داشتن مجوز انجام میشود ولی ممنوعیت به معنای جلوگیری از همه سفرها حتی سفرهای ضروری است. شاید علت عدم تداوم ممنوعیت سفر این است که زندگی بعضی از مردم، وابسته به سفر است؛ مثلا زمین کشاورزی دارند که باید حتما به آن سر بزنند.
فقط استانهایی که نام بردید قرمز نیستند بلکه تقریبا همهی استانهای کشور قرمز شدهاند. بحث قرنطینهی طولانی مدت شهرها هم به این راحتی نیست چون باعث جلوگیری از کسب و کار بسیاری از مردم میشود که هیچ درآمد دیگری ندارند. بنابراین، بهترین راه عبارت است از رعایت شیوهنامهها و تسریع در واکسیناسیون عمومی.
موفق باشید
سلام و احترام
علت اختلاط در کلاسهای زبان را باید از مسئولان آموزشگاههای مربوطه سوال کنید ولی مطلبی که ما میتوانیم به شما تقدیم کنیم این است که اختلاط در کلاسها تا زمانی که با رعایت حدود شرعی باشد، اشکالی ندارد؛ مثل کلاسهای دانشگاه که اغلب بصورت مختلط برگزار میشود.
دربارهی سوال دوم، پاسخ این است که در مدارس، معمولا تعداد دانشآموزان زیاد است و امکان رسیدگی دقیق و جدی به تکتک آنها وجود ندارد اما در موسسات دیگر، این چنین نیست. علاوه بر اینکه در اغلب مدارس، وسایل کمک آموزشی برای استفاده از صوت و تصویر وجود ندارد، برخلاف موسسات زبان که امکانات بیشتری دارند.
موفق باشید
سلام و احترام
طبق اصل 135 قانون اساسی، رئیسجمهور میتواند برای وزارتخانههایی که وزیر ندارند حداکثر برای مدت سه ماه سرپرست تعیین کند.
دربارهی مطالبهگری هم باید عرض کنم که اگر قانونی و منصفانه باشد، همیشه میتوان آن را انجام داد حتی الان.
سلام و احترام
لیبرالیسم در شاخههای مختلفی مثل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بروز پیدا میکند که اساس همگی بر فردگرایی و مقدم داشتن آن بر هر چیز دیگری تأکید میکند و معتقد است هیچ کدام از مقولههای اخلاق، عدالت اجتماعی، حفظ بنیان خانواده و ... نمیتواند آزادی فردی را محدود کند و تنها حد و مرز در لیبرالیسم عبارت است از آزادی دیگران. بر این اساس، وحی و آموزههای الهی نمیتواند جایگاهی برای بشر داشته باشد و ملاک و معیار، فقط خواست و میل بشر است. به عبارت ساده، در لیبرالیسم، حاکمیت الهی در جهان مورد پذیرش نیست بلکه این انسان و خواستههای اوست که محوریت دارد.
نئولیبرالیسم یکی از مراحل لیبرالیسم محسوب میشود که در اواخر قرن بیستم و پس از شکست سیاستهای لیبرالیستی، خود را معرفی کرده است و رونالد ریگان، رییس جمهور آمریکا در سال 1980 را مظهرجریان نئولیبرالیستی معرفی میکنند.
فرق این دو مکتب نه در مفاهیم اساسی و بنیادین بلکه در شیوه و روش، خود را نشان داد. یعنی همان حرفهایی که در لیبرالیسم و بر مبنای فردگرایی و محوریت خواستههای بشر -منهای قوانین دینی و الهی- مطرح بود، در نئولیبرالیسم هم وجود دارد و تنها فرق این است که لیبرالیسم معتقد بود باید با توسعهی آزادی، راه را برای افزایش رفاه بشر هموار کرد اما نئولیبرالیسم میگوید باید رفاه را اصل قرار داد تا به آزادی رسید.
به هر حال، نتیجهی گذر از لیبرالیسم به نئولیبرالیسم را باید افتادن از چاله به چاه دانست که وضعیت شکنندهی امروز آمریکا از جنبههای مختلف، شاهدی بر این ادعا به حساب میآید.
سلام و احترام
در جریان هستید که قبل از امثال شهید رجایی و مقام معظم رهبری -که شما نام بردید- اولین انتخاب مردم ما برای ریاست جمهوری ایران، شخص معلومالحالی به نام بنیصدر بود، در حالی که آنزمان کشور ما در اوج شور و روحیهی انقلابی قرار داشت و قطعا مردم دوست نداشتند یک غربگرا رئیسجمهور شود و دلیل انتخاب بنیصدر -که با رأی بالا انتخاب شد- عدم آگاهی مردم از تفکر و باطن او بود. پس یکی از دلایل گرایش مردم به گزینههای نامطلوب، عدم آگاهی است که وظیفهی خواص جلمعه را برای بالابردن سطح اطلاعات عمومی، گوشزد میکند.
آگاهی و بصیرتبخشی مخصوصا در زمان فعلی، کار بسیار سختی است چون با وجود رسانههای معاند فراوانی که شبانهرور در حال پمپاژ دروغ و تحریف هستند، روشنگری و رساندن حقیقت به گوش و چشم مردم اگر درست انجام نشود، اثری نخواهد دااشت که نمونهی واضح آن را در سال 96 دیدیم که سیاهنماییها و تخریبها علیه آقای رئیسی جواب داد.
شاید بپرسید راه درست اطلاع رسانی چیست که در پاسخ باید عرض کنم:
یک-از روشهای هنرمندانه استفاده کنیم
دو-استمرار داشته باشد نه اینکه فقط در ایام انتخابات، شروع به کار کنیم.
غیر از این مورد، عامل مهم دیگر در روی کارآمدن شخص غربگرا، ناکارآمدی برخی مسئولان مثلا انقلابی در حل مشکلات جامعه است که سبب میشود مردم به سمت غربگرایان رویگردان شوند. بنابراین زمانی که دولت و مجلس در اختیار نیروهای انقلاب است، همه باید با احساس مسئولیت، کمک کنند تا سطح کارآمدی بالا برود و اگر مشکلی هم وجود دارد با روش درست و نه با تخریب و سیاهنمایی به انتقاد بپردازند. نه مثل برخی دوستان مثلا انقلابی که از همین حالا و قبل از استقرار دولت رئیسی، شروع به خواندن آیهی یأس کردهاند!
موفق باشید
Pages