مطالب دوستان Sayed Ibrahim Musavi

Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 04 fév, 2018 آنچه داعش انجام می دهد همان چیزی است که در قرآن آمده؟
همه شما می دونید و واقعا امروز ثابت شده و خود آمریکایی ها مخصوصا هیلاری کلینتون در تاب خاطراتش که چاپ شده اقرار کرده که ما داعش را به وجود آوردیم. بنابراین حساب داعش با حساب اسلام و مسلمین کلا جداست. زیرا کشوری مثل آمریکا با نیت ایجاد اختلاف بین مسلمونها و بدنام کردن اسلام اون رو به وجود آوردند. اما نکته دوم این که اگر شما اندک نگاهی به احکام اسلامی در قطع دست بکنید متوجه می شید که آنچه اسلام حکم کرده با اونچه داعش آمریکایی دارند انجام میدن زمین تا آسمون فرق می کنه. داعش دست و پای افراد زیادی را که واقعا بی گناه بوده اند قطع کرده و بی گناهان زیادی رو کشته اما اسلام واقعی هیچ گاه دست بی گناهی را قطع نمی کند. شما اگر به این آیه و آیه بعد از اون نگاه کنید به راحتی متوجه این تفاوت می شید دست مرد و زن را به سزای آنچه که انجام داده اند ... این به این معناست که قطع کردن دست در مقابل عمل دزدی آنها و به عنوان مجازات آنهاست. دوم این که در فقه شیعه هر کس دزدی کرد شامل این حکم قرآنی نمیشه بلکه دارای شرایط زیادی هست همونطور که یکی از دوستان هم گفتند فکر کنم حدود 15 شرط داره سوم اینکه اگر این حکم در حق کسی ثابت شود هیچچگاه پاهای او قطع نمی شود بلکه تنها دستان او آن هم فقط انگشتان قطع می شود و نه بیشتر چهارم اینکه اگر آیه بعد را هم نگاه کنید خداوند می فرماید اگر این دزد توبه کند خداوند او را می بخشد و در توضیح این حکم آیه 39 سوره مائده علما و دانشمندان اسلامی گفته اند که اگر دزد تا قبل از اثبات حکمش در دادگاه پشیمون بشه و اموال رو پس بده و توبه کنه بخشیده میشه و دست او قطع نخواهد شد. اما اگر به دادگاه رفت و دو شاهد عادل شهادت دادند بر علیه او دیگر نمی تواند توبه کند
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 03 fév, 2018 آیه 125 سوره انعام و گمراه کردن مردم به وسیله خدا
آفرینش انسان بر مبنای فطرت پاک الهی هست و معنای فطرت اینه که انسان مانند لوح سفید یا خمیر شکل یافته‌ای، به دنیا نمی‌آید بلکه از آغاز، بینش‌ها و گرایش‌های خدادادی خاصی را به همراه دارد که انتخاب‌ها و افعال او را در طول زندگی جهت می‌دهد. توضیح بیشتر آنکه فطرت دارای دو بخش است؛ یکی معلومات فطری و دیگری گرایش‌های فطری. معلومات فطری شامل چیزهایی می شه که انسان بدون اینکه در آن مورد آموزش خاصی دیده باشه به آن گرایش دارد. به طور مثال عدم پذیرش اجتماع دو یز ضد هم گرایش‌های فطری انسان هم شامل کمال‌خواهی، زیبایی‌خواهی و مطلق‌خواهی است. پاسخ به سوال شما اینه که انسان برای هدایت و یا ضلالت از یک راهنما و قطب نمای درونی برخوردار هست که اگر براساس اون عمل کنه او را به سوی مراحل بعدی رهنمون می شه و اگر بر خلاف اون عمل کند به بیراهه کشیده می شود.  فردی که هدایت اولیه و عمومی را که بر مبنای فطرت پاک هر کسی است پذیرفته باشه  خدا هم نور هدایتی خاص را در وجود او قرار می ده.  در قرآن سوره محمدآیه۱۷ اومده  كساني كه هدايت يافته‏ اند خداوند بر هدايتشان مي‏ افزايد، و روح تقوي به اونها مي‏ بخشد و یا در سوره  مریم آیه 76اومده اما كساني كه در راه هدايت گام نهادند خداوند بر هدايتشان مي‌افزايد.» همچنین افرادی که از هدایت اولیه فرار کردند به پاداشی الهی که همان هدایت ثانویه است نخواهند رسید.بنابراین اگر خداوند افرادی را محروم از هدایت خود کرده  منظورش افرادی هست که هدایت اولیه را نپذیرفته‌اند.
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 01 fév, 2018 وقتی خداوند فرمودن « لا اکراه في الدين» چگونه کسي که دين اسلام را اختیار نکرده باشد را مجازات می کند؟
من: با سلام و ادب علت این سوال این است که پرسشگر میان آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده فرق نگذاشته است و این دو را یکی کرده است و همین سبب سردرگمی وی شده است . این آیه به آزادی عقیده اشاره می کند و آن مسئله مجازات مربوط به بیان عقیده غلط است . توضیح : آنچه موجب ایجاد چنین شبهه‌ای در ذهن می‌شود، خلط و عدم تفكیك دو مقوله آزادی بیان و آزادی عقیده است‌. باید دقت كنید كه بین عقیده و بیان و طبعاً آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوتهای زیادی وجود دارد: «عقیده‌« امری «قلبی‌«، «درونی‌« و «شخصی‌« است‌. امری قلبی است زیرا تا قلب آدمی به آن ایمان نیاورد هیچ قدرت و عامل خارجی نمی‌تواند آن را در انسان ایجاد كند و هیچگاه با زور و اجبار، كسی به چیزی ایمان نمی‌آورد و بدان معتقد نمی‌شود. هم‌چنین عقیده‌، امری درونی است به آن دلیل كه در نهانخانه دل مأوا می‌گزیند و تا هنگامی كه اظهار نشده است هیچ كس جز خداوند متعال از آن خبر ندارد. و نیز امری «شخصی‌« است‌، زیرا هرگونه تغییر و تحول در آن‌، در حوزه استحفاظی خود شخص اتفاق می‌افتد. آیة «لا اكراه فی الدین‌« مربوط به عالم عقیده و اعتقاد است‌. در حقیقت خداوند متعال بدین وسیله مؤمنان را از یك كار لغو و بیهوده كه هیچ فایده‌ای جز خراب كردن چهره دین ندارد، بازداشته است و به مؤمنان می‌فرماید: دین و عقیده اصولاً و تكویناً اكراه ‌بردار نیست و با زور به وجود نمی‌آید. بنابراین‌، تمسك به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است‌، بلكه موجب تنفر و گریختن از دین می‌شود. اما مقولة بیان‌، و همچنین آزادی بیان ـ به خلاف عقیده و آزادی عقیده ـ امری شخصی نیست‌، بلكه مقوله‌ای اجتماعی است‌. به بیان دیگر، بیان و آزادی بیان‌، پدیده‌ای است كه تنها در جمع و اجتماع مفهوم و معنا پیدا می‌كند. لذا چون مانند همه مقولات و پدیده‌های اجتماعی‌، به سرنوشت دیگران مربوط می‌شود، باید احساس‌ها، نیازها و مصالح دیگران نیز در نظر گرفته شود. به همین علت‌، هیچكدام از پدیده‌ها و مقولات اجتماعی ـ از جمله بیان و اظهار عقیده ـ در هیچ جامعه‌ای یله و رها نیستند، بلكه قانونمند و محدود به حدودی هستند كه در آن‌، نفع اكثریت جامعه لحاظ شده است‌. اكنون این سؤال پیش می‌آید كه‌: آیا در جوامع غربی كه خود را مروّج آزادی بیان‌، می‌دانند، واقعاً بیان هر عقیده و اعتقاد آزاد است‌؟ مسلّماً خیر، نه در آنجا و نه در هیچ جای دیگر، آزادی‌ِ مطلق‌ِ بیان‌، نه ممكن است و نه سودمند. آیا كارشناسان نظامی این كشورها می‌توانند به بهانة آزادی‌ِ بیان‌، اسرار مهم نظامی پیرامون سلاحهای هسته‌ای یا پروژه‌های فضایی را فاش كنند؟ همه جوامع (از خانه و خانواده گرفته تا جوامع بزرگ و كلان‌) به منظور حفظ منافع جمعی و گروهی‌، خطوط قرمزی دارند كه اجازه ورود و افشای آن را به هیچ كس نمی‌دهند. محدودیت بیان و تابعیت آن از مصالح فردی و گروهی‌، همان حقیقتی است كه در فرهنگ عامیانه نیز مورد تصدیق همگان قرار گرفته است‌. نظیر این ضرب‌المثل حكیمانه كه می‌گوید: «هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.» اسلام نیز، همگام با این حكم عقلایی‌، بیان هر عقیده و مطلبی را در جامعه مفید ندانسته‌، از آزادی مطلق اطلاعات و بیان در جامعه اسلامی برحذر داشته است‌. یكی از مواردی كه آزادی بیان‌، در آنجا ممنوع است‌، اعلام ناامیدی و پشیمانی از دین است‌. مخاطب:باتوجه به این توضیحات ممکن است که امربه معروف و نهی ازمنکر در جامعه کمرنگ بشود. من:ببینید دوست عزیز نباید خلط مساله کنیم این آیه درباره پذیرش دین است ابتدائا ولی اگر کسی دین را پذیرفت باید ملزم به قوانین و دستورات آن دین باشد . درست مثل کسی که وقتی وارد در یک اداره می شود و کارمند آنجا می شود ملزم به رعایت همه قوانین آن است. لذا حوزه امر به معروف و نهی از منکر بعد از پذیرش دین است. اگر کسی دین را پذیرفت و مسلمان شد در صورتی که احکام و دستورات آن را نادیده بگیرد در این صورت مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرد خصوصا اگر ای نافرمانی در محیط جامعه اسلامی صورت بگیرد. مخاطب: نابراین‌، تمسك به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است‌، بلكه موجب تنفر و گریختن از دین می‌شود. (باتوجه به این قسمت از مطلب که فرمودین ) حالا اگر در جامعه ای عده ای دین رو پذیرفتن و عده ای دیگر دین را نپذیرفتن تکلیف چیست باتوجه به این مطلب برداشت از ازاد انتخاب کردن دین خدا میشه. من: ببینید نحوه برخورد حکومت اسلامی با افرادی که دین را نمی پذیرند به چند صورت است: افرادی که دین را نمی پذیرند اما برای براندازی حکومت اسلامی تلاش هم نمی کنند حکومت با آنها کنار می آید. یعنی مادامی که اقدامی نکرده اند با آنها مماشات می ککند اما اگر اقدام مسلحانه کنند با آنها می جنگد. دسته دوم افرادی هستند که دین دیگری دارند و حاضر به پذیرس اسلام نیستند این گروهها نیز مادامی که اقدامی بر علیه حکومت اسلامی نکرده اند می توانند در جامعه اسلامی زندگی کنند و جزیه بپردازند. مخاطب:سوال؟ مگر نه اینکه همه افریده خدا هستیم و نه اینکه خدا ازادی در انتخاب دین دارد حالا چرا باید افراد دیندار به افراد بی دین حکومت کنند ثانیا مگر اینگونه نیست که راه رسیدن بخدا به تعداد نفوس میباشد. من:در واقع شما دو سوال پرسیدید جواب سوال اولتون این هست که هدف خداوند از ارسال رسل این بوده که مردم در مسیر هدایت قرار گیرندبنابراین باید کسانی جامعه را هدایت کنند که جامعه به سمت و سوی این هدف حرکت کند. سوال دومتون: ببینید باید دو مساله را از هم تفکیک کرد. یکی اینکه قرآن می فرماید راه مستقیم یکی هست و غیر از اون پذیرفته نمیشه و دوم اینکه گفته شده راههای رسیدن به خدا متعدد است. توضیح بیشتر اینکه ما یک چارچوب کلی داریم، یک اصل کلی داریم بنام اسلام که به گفته قرآن صراط مستقیم همان هست. اما مسیرهایی که با توجه به به آموزه های اسلامی می توان بخدا رسید متعدد است. بنابراين بايد توجه داشت كه اين عبارت نمي رساند كه هر مسلك و مرامي كه بالفعل افراد و فرقه­هاي گوناگون دارند، همگي درست هستند و همه آنها مجازند بر طريقه خود بمانند اين عبارت مثل اين است كه به كسي بگوييم : «تو اهل كاركردن نيستي و الا براي كار كردن و امرار معاش هزاران راه وجود دارد.» مراد از اين جمله، اين نيست كه هر كس هر كاري مي­كند و لو دزدي و جنايت – راه امرار معاش است بلكه مقصودش آن است كه امكان كاركردن براي امرار معاش يكي دو تا نيست و اگر كسي بخواهد و انگيزه كار داشته باشد، از راههاي گوناگوني مي تواند به اين امر دست يابد. مخاطب: در واقع شما دو سوال پرسیدید جواب سوال اولتون این هست که هدف خداوند از ارسال رسل این بوده که مردم در مسیر هدایت قرار گیرندبنابراین باید کسانی جامعه را هدایت کنند که جامعه به سمت و سوی این هدف حرکت کند. سوال دومتون: ببینید باید دو مساله را از هم تفکیک کرد. یکی اینکه قرآن می فرماید راه مستقیم یکی هست و غیر از اون پذیرفته نمیشه و دوم اینکه گفته شده راههای رسیدن به خدا متعدد است. توضیح بیشتر اینکه ما یک چارچوب کلی داریم، یک اصل کلی داریم بنام اسلام که به گفته قرآن صراط مستقیم همان هست. اما مسیرهایی که با توجه به به آموزه های اسلامی می توان بخدا رسید متعدد است. بنابراين بايد توجه داشت كه اين عبارت نمي رساند كه هر مسلك و مرامي كه بالفعل افراد و فرقه­هاي گوناگون دارند، همگي درست هستند و همه آنها مجازند بر طريقه خود بمانند اين عبارت مثل اين است كه به كسي بگوييم : «تو اهل كاركردن نيستي و الا براي كار كردن و امرار معاش هزاران راه وجود دارد.» مراد از اين جمله، اين نيست كه هر كس هر كاري مي­كند و لو دزدي و جنايت – راه امرار معاش است بلكه مقصودش آن است كه امكان كاركردن براي امرار معاش يكي دو تا نيست و اگر كسي بخواهد و انگيزه كار داشته باشد، از راههاي گوناگوني مي تواند به اين امر دست يابد.
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 31 jan, 2018 جواز ازدواج با کودکان در قرآن!
بزار من اون ایه بعلاوه تفسیر و معنای صحیحش رو بزارم تا همه بدونند متن آیه 4 سوره طلاق وَ اللاَّئي‏ يَئِسْنَ مِنَ الْمَحيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئي‏ لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْر  ترجمه و از زنانتان، آنان كه از عادت ماهانه مأيوسند، اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شك كنيد، عده آنان سه ماه است، و همچنين آنها كه عادت ماهانه نديده‏اند و عده زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند كار را بر او آسان می ى‏سازد. در همه تفاسیر معتبر درباره معنا و تفسیر این آیه گفته شده که این آیه درباره زن های مطلقه هست یعنی زن هایی که طلاق داده شدند. توضیحش اینه که ممكنه زنى حيض نبيند، ولى شك داشته باشد كه حيض نديدنش به خاطر زیادی سنش هست، يا به خاطر عارضه ‏اى مزاجى . پس معناى آيه اينه كه اون زنهایی كه از حيض شدن مدیوس و نامید می شن، اگر در علت يائسه شدنشون شك داشتيد كه آيا به خاطر رسيدن به حد يائسگى هست، يا به خاطر عارضه مزاجى است در صورتى كه طلاقشان داديد بايد سه ماه عده نگه بدارند. بخش دوم آیه یعنی  وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ   معناش اينه كه زنانى كه در سن حيض ديدن هستند ولی حيض نديدند نيز عده طلاقشون سه ماه است. بخش سوم آیه  وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ"  يعنى منتهاى زمان عده زنانى كه باردارهستند و طلاق گرفته ‏اند، روزى است كه وضع حمل كرده باشند.
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 31 jan, 2018 از دیدگاه قرآن بهشتیان با غلمان هم همبستر می شوند؟
دیدگاه شما درباره ازدواج در بهشت اصولا اشتباه است. * چرا اشتباه باشه. شماها این همه تلاش می کنید بر ای مسائل جنسی که اونجا هست. ببین بازم میگم شما فکرتون درباره ازدواج تو بهشت اشتباهه.علامه طباطبایی  که از بزرگترین مفسرهای قرآن هست درباره ازدواج در بهشت می گه: منظور از" تزويج" قرين شدن دو نفر با همند. و معناى جمله اين است كه: ما ايشان را قرين حور العين كرديم، نه اينكه ميان آنان عقد زناشويى برقرار ساختيم، به دليل اينكه فرموده:" بحور عين" و تزويج را با حرف" باء" متعدى كرده و اگر منظور از تزويج نكاح به عقد بود احتياج به حرف باء نبود، هم چنان كه در جاى ديگر قرآن بدون حرف مذكور مفعول خود را گرفته از آن جمله آيه" زَوَّجْناكَها" «احزاب/37» است، كه- به طورى كه گفته ‏اند معنايش اين است كه ما زينب را به ازدواج تو در آورديم. *خیلی ساده است. دو آیه هست کنار هم بزارو مقایسشون کن ببین چی دستگیرت میشه. مقایسه و نتیجه گیری شما کاملا غیر مرتبطه  شما آیه ای را که پیرامون غلمان هست را با آیه حور العین مقایسه کردی و نتیجه هر دو را یکی فرض کردی در صورتی که اصلا بحث ازدواج در بهشت با ذهنیات شما متفاوته  دوم اینکه غلمان، خدمتکاران در بهشت هستند و اختصاص به گروه خاصی هم ندارند بلکه برای همه بهشتیان اعم از زن و مرد، خدمت انجام می دهند. معنای لولو مکنون که در وصف غلمان آمده اون چیزی نیست که شمابرداشت کردی. این عبارت تشبیهی هست که انجام گرفته و وجه شبه آن اینه که مرواريد در درون صدف به قدرى تازه و شفاف و زيبا است كه حد نداره هر چند در بيرون صدف نيز قسمت زيادى از زيبايى خود را حفظ مى‏كند ولى گرد و غبار هوا و آلودگى دستها هر چه باشد از صفاى آن کم می کنه خدمتگزاران بهشتى آن قدر زيبا و سفيد چهره و باصفا هستند كه گويى مرواريدهايى در صدفند. واقعا معلوم نیست شما همبستر شدن با غلمان رو از کجا در آوردی جز اینکه مغرضانه چند آیه رو آوردی و نتیجه دلخواه خودت رو گرفتی * شما اگه به معنای مکنون دقت کنی متوجه می شی که نظر من اتفاقا خیلی هم درسته به نظر شما مکنون یعنی چی؟ * یعنی دست نخورده  در کدام کتاب لغت آمده که مکنون به معنای دست نخورده است. آنچه در کتاب های لغت آمده این است که مکنون به معنای پوشیده و پنهان است لطفا قبل از اینکه اظهار نظر کنی یه کم مطالعه هم کنی بد نیست.  
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 30 jan, 2018 تضاد رفتار شیعه در قرئت ایاک نعبد و ایاک نستعین و گردن کج کردن در برابر امامان
مخاطب: من نمی دونم چرا واقعا شیعه ها اینکار را رو می کنند. هم میگن فقط خدا و هم ببه غیر خدا می چسبند. من: دوست عزیز برای اینکه کمکی به حل این مشکل فکری شما کرده باشم باید معانی توسل و عبادت را با هم مرور کنیم تا ببینیم این کار شیعیان آیا مصداق توسل هست یا عبادت «توسّل» در لغت، به معناى مدد جستن از «وسيله‏ اى» براى رسیدن به مقصود هست. انسان براى رسيدن به هدف خودش، بايد به اسباب و واسطه ها متوسل بشه. ايجاد مزرعه‏ اى آباد، جز از طريق شخم زدن زمين و كاشتن نهال و دادن آب و كود به مقدار مشخص و زمان معيّن و ... امكان‏پذير نيست. بر اين اساس، توسّل - به معناى استفاده از اسباب - لازمه زندگى انسان در جهانى است كه قانون اسباب و مسببات بر آن حاكم است. ما معنای عبادت و پرستش عبادت خضوع و خشوعی است كه از روی اعتقاد به ربوبیت کسی است که در برابر او خضوع و خشوع می کنیم لذا اگر كسی برای استاد و معلم خودش خضوع كند نه تنها شرك نیست بلكه عین ثواب است و همچنین خضوع برای والدین.   اما این کار شیعیان ایا توسل است یا عبادت؟ با تعریفی که از عبادت ارائه شده و با توجه به عقاید شیعیان می توان ادعا کرد که واقعا آنها اخضوع و خشوعی که در برابر امامان خود دارند به این نیت نیست که آنها را خدا بدانند و ادعای ربوبیت در حق آنها بکنند. شما اگر آدم منصفی باشید و اندکی تورقی در کتاب های اعتقادات شیعیان بکنید به این نکته پی خواهید برید ولی اگر خواستید من می تونم برخی از اخبار و اعتقادات را در اختیارشما قرار بدم.   این نکته رو هم اضافه کنم که خود امامان شیعه هم هم چنین ادعایی نداشته اند که مردم آنها را عبادت کنند بلکه آنها همیشه خود را بندگان خدا دانسته اند.   مخاطب: دیدن خدا جواب نمیده دست به ضریح شدن  من: توسل به اولیاء خدا چیزی نیست که به تازگی مرسوم شده باشه بلکه یه امری هست که از زمان صدر اسلام توسط صحابه انجام شده برخی از صحابه به پیامبر متوسل می شدند و برخی به برخی دیگر از صحابه که دارای تقوا و خداترسی زیادی بودند مانند آنجا که عمر به ابن عباس متوسل میشه تا برای بارش باران دعا کنه. نکته بعد اینکه توسّل و حاجت خواستن از اولياى الهى، تمسّك به رابطه ‏هاى فيض الهى است. آنها اسباب و وسیله هایی هستند که قدرت خود را از خدا دارند و اگر اگر کاری از ناحیه آنها انجام میشه باذن خداست. در نتيجه اين حاجت خواستن، شرك در ربوبيت نيست؛ همچنان كه تمسّك به ساير اسباب (مثل پزشك و دارو)، شرك در ربوبيت نيست
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 28 jan, 2018 شبهاتی پیرامون زندگی حضرت نوح علیه السلام
ببینید دوست عزیز شما در این مطلبتون چند مطلب رو بیان کردی یکی عمر حضرت نوح و دیگری عمر پسر حضرت نوح و اینکه حضرت نوح در چه سنی ازدواج کرده و اینکه خیانت همسر حضرت نوح چی بوده و آخر اینکه ادعا کردید داستان های قرآن از یهود گرفته شده که سعی می کنم به صورت خلاصه به این ایراداتون پاسخ بدم اما موضوع اول که طول عمر حضرت نوح هست : ظاهرا این قضیه برای شما پذیرشش خیلی سخت هست که شخصی عمر طولانی داشته باشه و تنها دو نفر را نام بردی که عمر طولانی داشتنه اند اون هم در حد 122 سال به نظر می رسه شما یا تاریخ رو نخوندید یا اون رو قبول نداری و یا اگه قبول داری به عمد اون رو مطرح نکردی. اگه به تاریخ های معتبر یه سر بزنی متوجه میشی که عمر مردم زمان حضرت نوح عموما حدود 300 سال بوده است. در طول تاریخ افراد زیادی بوده اند که عمر طولانی داشته اند برای دیدن نام این افراد می تونی به لینک زیر مراجعه کنی http://saafi.com/book/3315 دوم اینکه فکر کنم از هر کس هم بپرسی این و تایید کنه که درست نیست آدم دایره اطلاعاتش رو محدود کنه به یک کتاب مثل گینس اون هم در زمانی که کتاب های چاپی و حتی الکترونیکی بسیار زیادی در دسترس همه قرار داره چون این کار باعث میشه اطلاعاتتون ناقص بمونه موضوع دوم اینکه سن پسر نوح و یا سن ازدواج حضرت نوح چه دردی از شما دوا می کنه؟ سنشون هر مقدار که بوده تاثیری در ایمان آوردن یا نیاوردن شما نداره؟ و فکر نکنم مساله خیلی مهمی رو کشف کرده باشی؟ موضوع سوم اینکه حضرت نوح دو همسر داشت به نام «عمورة» و «رابعا» كه «رابعا» و فرزندش «كنعان» به حضرت نوح ایمان نیاوردند و سوار بر كشتى نشدند و هلاك گشتند.همسر دیگر او «عموره» با فرزندانش « سام » و « حام » و « یافث » به نوح ایمان داشتند و سوار بر كشتى شدند و نجات یافتند. موضوع چهارم  اینکه ادعا کردی همه داستان های قرآن و پیامبران از تاریخ یهود گرفته شده در صورتی که ما مسلمانان و حتی سایر ادیان ابراهیمی معتقدیم که همه این داستان ها را خداوند از طریق وحی بر پیامبران نازل کرده تا پیروان آنها از این داستان ها عبرت گرفته و راه منحرف پیشینیان را در پیش نگیرند. موضوع پنجم خيانت زن حضرت نوح هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زيرا هرگز همسر هيچ پيامبرى آلوده به بى‏عفتى نشده است، چنان كه در حديثى از پيامبر اكرم ص صريحا آمده است،" ما بغت امرأة نبى قط":" همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد" .(تفسير نمونه، ج‏24، ص 302) از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدند مگر زنان پیغمبران هم ممکن است خیانتکار باشند که خدا در قرآن مى فرماید: ((به شوهرانشان خیانت کردند))؟ حضرت فرمود: نه ، خیانت به آن معنا نیست که در نظر شماست . خیانت آنان این بود که همسر خوبى براى شوهران خود نبودند و اسرار خانه را به خارج مى بردند و همرنگ جماعت شده بودند.اكثر مفسرين بر آنند كه خيانت همسران لوط و نوح اين بود كه با دشمنان آن پيامبران همكاري مي‌كردند و اسرار خانة آن ها را به دشمن مي‌رساندند[1] 1.تفسير نمونه، همان، ج24، ص 301
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 28 jan, 2018 آیا ترک یه گناه، توبه حساب میشه؟
ببینید دوست عزیز توبه شرایطی دارد که اگر اون شرایط محقق بشه میشه گفت این کار شما مصداق توبه هست. حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانى خدابه سوى اطاعت اوست، که ناشى از پشیمانى و ندامت فرد نسبت به اعمال گذشته مى باشد. برای خروج از حالت گناه، فرد باید مراحلی را طی کند و وظایفی را انجام دهد، تا توبه حقیقی داشته باشه، یعنی در حقیقت باید توبه اش دارای شرایط و ارکانی باشد. این امور را می توان طی سه مرحله بیان کرد: ا) ندامت و پشیمانی: اولین مرحله، همان حالت پشیمانی است که لازم است در فرد ایجاد شود تا دست از گناه بکشد. ب) عزم بر ترک گناه برای همیشه. ج) اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح: یعنى تا آنجا که در توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش و افراد و جامعه پاک کند. لذا می بینیم در قرآن مجید در آیات بسیارى، توبه با اصلاح و جبران همراه آمده است. مثلاً در سوره نحل به صورت یک قانون کلّى در همه گناهان می فرماید: «ثَّم انَّ رَبَّکَ للَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ اصْلَحُوا انَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحیمٌ» ؛ (امّا پروردگارت نسبت به آنها که از روى جهالت بدى کرده اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران بر آمده اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است.)  
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 28 jan, 2018 منظور از خلق، ابداع و انشاء و منظور از قاعده امتناع خلق از عدم چیست؟
با سلام و ادب ابتدا بخش پایانی سوالتون رو پاسخ میدم و سپس به پاسخ قسمت اول می پردازیم آیت الله محمدی ری شهری در کتاب موسوعه عقائد الاسلامیه جلد 4 صفحه 421 این جمله را به عنوان روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل می کنند که ایشان هم اصل روایت را از کتاب الفصول المهمه فی اصول الائمه شیخ خر عاملی (رحمه الله علیه) ج1 ص 154 آورده بودند. ببینید ابداع به معنای ایجاد چیزی بدون نقشه قبلی است. اما خلق اعم از آن است؛ یعنی هرگونه ایجادی را خلقت می‌گویند اعم از این‌که همراه با الگو و نمونه قبلی باشد یا نباشد. واژه انشاء و مشتقات آن بیش از ۲۰ بار در قرآن کریم به کار رفته  است. با توجه به مواردی که انشاء در آن ها به کار رفته می توان ادعا کرد که از نظر قرآن انشاء، مطلق ایجاد نیست، بلکه ایجادی است، همراه با پرورش دادن و رشد و نمو بخشیدن. مقصود فلاسفه الهى از جمله «جهان از عدم به وجود آمده» این نیست که عدم منشا و اصل هستى است و مادّه تشکیل دهنده هستى مى باشد تا بتوان اشکال کرد که خلق از عدم متنع است، بلکه منظور این است که جهان نبوده و به وجود آمده، بدون این که عدم و نیستى در این پیدایش کوچکترین دخالتى داشته باشد. روشنتر بگوییم: مادّى ها ذرّات جهان را قدیم و ازلى و غیر مسبوق به عدم مى دانند و عقیده دانشمندان خداپرست درست نقطه مقابل آنهاست - یعنى تمام اتم ها و ذرّات را حادث و مسبوق به عدم مى دانند . دانشمندان مسلمان براى تفهیم این نظر، جمله مزبور را به کار مى برند و مى گویند: جهان از عدم به وجود آمده، یعنى اگر صفحات هستى را ورق بزنیم و به عقب برگردیم، به نقطه اى خواهیم رسید که اوراق هستى در آن جا پایان یافته و دیگر نشانى از هستى نخواهیم یافت.
Portrait de حمید گلزار حمید گلزار 24 jan, 2018 خشونت و جنگ در اسلام براساس قرآن
برای پاسخ به این شبهه اشاره به چند نکته لازم است: 1.آیه به غلط و بر اساس اغراض خاصی ترجمه شده است. «قاتلوا» به معنای بکشید و بجنگید نیست بلکه تنها به معنای بجنگید می باشد. 2. آيه مى‏گويد دشمنان بايد در شما يك نوع خشونت احساس كنند (وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً) اشاره به اينكه تنها شجاعت و شهامت درونى، و آمادگى روانى براى ايستادگى و مبارزه سرسختانه با دشمن كافى نيست، بلكه بايد اين آمادگى و سر سختى خود را به دشمن نشان بدهيد، و آنها بدانند در شما چنين روحيه‏اى هست، و همان سبب عقب ‏نشينى و شكست روحيه آنان گردد، و به تعبير ديگر وجود قدرت كافى نيست، بلكه بايد در برابر دشمن نمايش قدرت داد. و لذا در تاريخ اسلام مى‏خوانيم كه به هنگام آمدن مسلمانان به مكه براى مراسم زيارت خانه خدا پيامبر ص به آنها دستور داد به هنگام طواف با سرعت راه بروند بلكه بدوند و شدت و سرعت و ورزيدگى خود را به دشمنانى كه ناظر آنها بودند نشان دهند. و نيز در داستان فتح مكه مى‏خوانيم كه پيامبر ص شب هنگام دستور داد مسلمانان همگى در بيابان آتش بيفروزند تا مردم مكه به عظمت ارتش اسلام آشنا شوند و اتفاقا اين كار در روحيه آنها اثر گذاشت و نيز دستور داد كه ابو سفيان بزرگ مكه را در گوشه‏اى نگهدارند و ارتش نيرومند اسلام در مقابل او رژه روند. 3.معناى (غلظة ) در جمله (و ليجدوا فيكم غلظة ) شدت و سرسختى نشان دادن بخاطر خداست، و معنايش اين نيست كه با كفار خشونت و سنگدلى و بد اخلاقى و قساوت قلب و جفا و بى مهرى نشان دهيد، زيرا اين معنا با هيچ يك از اصول دين اسلام سازگار نيست، و معارف اسلامى همه آن را مذمت و تقبيح كرده اند، و آيات مربوط به جهاد هم از هر تعدى و ظلم و جفائى نهى كرده، 4.اگر فرمان قرآن این بود که هر کافری را که در اطراف شما هست را بکشید پیامبر باید در فتح مکه تمام کفار مکه را می کشتند در حالی که به جز تعداد کمی که تعدادشان از انگشتان دست هم کمتر بود تمام مردم مکه را امان دادند. 5.بنابراین آیه به این معناست که وقتی کفار به جنگ شما آمدند با آنها بجنگید تا در شما شدت و پایداری ببینند و با این نمایش قدرت از ادامه جنگ خودداری کنند. آیا به نظر شما دفاع در مقابل دشمن ایرادی دارد؟آیا دفاع کردن حکم عقل نیست؟ آیا اگر کسی بخواهد شما را بکشد نباید از خود دفاع کنید؟

Pages

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 408