مدتی است برای ازدواج به خواستگاری میروم. برخی از تجربیاتم را یادداشت کردم. امیدوارم برای شما و سایر دوستان راهگشا باشد.
این موارد تنها تجربیات شخصی من هستند. درست یا غلط بودن و استفاده کردن یا نکردن از آن به عهده خود شخص میباشد.
با آرزوی موفقیت
با یکی از دوستان خود در مورد خواستگاری هایی که رفته بود صحبت میکردم حدود ۱۴ خواستگاری رفته بود خسته شده بود. میگفت دیگه به خواستگاری نمیروم مگر اینکه طرف را بشناسم.
راستش خودم هم 11 تا خواستگاری رفتم.
بعضی وقت ها میگم بی خیال ولش کن تا کی دنبال مورد مناسب بگردم؟
گاهی خودم نمیپسندم...گاهی خانواده ام...و گاهی هم آنها من و نمیپسندن.
برای خواستگاری رفتن انرژی و زمان خوبی را باید در نظر بگیرید. انتخاب صحیح مورد برای خواستگاری رفتن خودش یک هنر است. وگرنه بعد از مدتی خسته میشی و شاید از خیر ازدواج بگذری. حتی پدر و مادرت هم با طولانی شدن زمان خواستگاری ممکن است خسته شوند. اما اگر موارد را درست انتخاب کنی حتی اگر به نتیجه هم نرسی ضرر نکردی. چون چیزای زیادی یاد گرفتی و بهت اضافه شده. یک قدم به همسر مورد نظرت نزدیک تر شدی. من توی همین رفت و آمدها نقاط مثبت و منفی خودم را بهتر شناختم و الان به مرد قابل اطمینان تری برای ازدواج تبدیل شدم. با دوستان و مشاوران خوبی آشنا شده ام.
صحبت های استاد شاهین فرهنگ و کتاب گلبرگ زندگی آقای دهنوی دو منبع خوب برای آگاهی در باب چگونگی انتخاب همسر هستند.
معیارهای اصلی خود را مشخص کنید. و این معیارها را به پدر و مادر خود منتقل کنید.
اگر گوش کردن یا نکردن آهنگ و دیدن یا ندیدن ماهواره و … برای شما جزو خطوط قرمز است میتوانید قبل از جلسه خواستگاری و به صورت تلفنی این موارد را مطرح کنید.
قبل از معرفی نفر توسط دوستان همکاران فامیل و … به شما برای خواستگاری معیارهای خودتان را به آنها منتقل کنید این کار شما را از گیر کردن در رودربایستی حفظ میکند.
از معرف بخواهید مشخصات دقیقی از طرف در مورد سن، تحصیلات، خانودده قد و وزن و… به شما منتقل کند.
اگر شخصا خودتان موردی را برای خواستگاری مد نظر دارید قبل از هر اقدامی از طریق واسط در مورد نامزد داشتن یا نداشتنشان پرس و جو کنید.
اگر خودتان موردی برای خواستگاری مد نظر دارید از طریق واسط درباره خانواده و سن و سال و اصالت و … میتوانید مواردی را بدست بیاورید و بعد اقدام کنید. گاهی چهره خانم ها نشان دهنده سن آنها نیست و شما با پرس و جو قبل از اقدام برای خواستگاری میتوانید تصمیم درستی برای اقدام یا عدم اقدام برای خواستگاری بردارید.
اگر خودتان موردی را برای خواستگاری سراغ دارید لطفا در مطرح کردن آن با خانواده سیاست داشته باشید. درست مطرح کردن شما در مشتاق شدن آنها به طی مراحل خواستگاری بسیار تاثیر گزار است.
اگر موردی را خودتان مد نظر دارید حتما مشخصات را به صورت کامل به خانواده منتقل کنید ممکن است مواردی نظیر: ( اصالت شهرستانی بودن یا نبودن، لهجه، سن وسال، فرهنگ خانواده و .... مانعی جدی برای پذیرش دختر مورد علاقه شما توسط خانواده باشد) هرگز قبل از اینکه مطمئن شوید خانواده های دوطرف یکدیگر را پذیرفته اند با دختر مورد علاقه تان صمیمی نشوید.
10- اگر موردی به شما معرفی شد در صورت عدم تمایل به خواستگاری مودبانه از آقا یا خانم معرف تشکر کنید.
اگر قرار به بیان مطلبی از سمت پدر و مادرتان به خانواده طرف مقابل میباشد شما در جریان کم و کیف آن باشید. از پدر و مادرتان بخواهید که شما را مستقیم در جریان اموری از این دست قرار دهند.
با پدر و مادر خود مشورت کنید اما این مشورت و همفکری نبایستی با قدرت تصمیم گیری و استقلال شما در تعارض باشد.
از پدر و مادر خود بخواهید که بدون در جریان بودن شما با کسی قرار خواستگاری نگزارند.
رفتار پدر و مادرتان جوری نباشد که در طرف این حس شکل بگیرد که شما تابع نظرات آنها هستید و از خودتان قدرت تصمیم گیری ندارید.
به پدر و مادر خود بگویید در جلسات خواستگاری تا به نتیجه رسیدن آن از به کار بردن عبارت هایی نظیر عروس گلم و … خودداری کنند این کار برای بعضی از خانم ها خوشایند نیست و فکر میکنند همه چیز را بریده و دوخته اید. در صورتی که هنوز از ایشان جواب مثبت دریافت نکرده اید.
اگر موردی نیاز به مطرح کردن با پدر و مادر بود حتی اگر میدانید ناراحت میشوند یا طاقت شنیدن آن را ندارند بیان کنید( در فرصت مناسب و شیوه مناسب ). بالا بودن سن پدر و مادرتان را در نظر بگیرید طاقت آنها از شما کم تر است.
اگر در صحبت کردن با پدر و مادرتان درباره موضوعی به شما بی احترامی کردند در فرصتی مناسب گلایه خود را به آنها منتقل کنید. و بگویید از این امر ناراحت شده اید.
از مادر و پدرت خواهش کن تا آن چه را که به صورت تلفنی یا شفاهی با خانوده طرف مقابل صحبت میکنند یادداشت کنند تا مطلبی را برای انتقال به شما فراموش نکنند.
در اولین فرصت بعد از جلسه خواستگاری مواردی را که درباره آن گفت و گو کردید یادداشت کنید.( نقاط مثبت و منفی و ابهامی) این کار تصمیم گیری را برای شما آسان تر میکند.
در صحبت کردن با پدر و مادرتان نشان دهید که از دوران کودکی عبور کرده اید و از به کار بردن عبارت ها و جملاتی که باعث کودک انگاردن شما نزد آنها میشود خودداری کنید.
از پدر و مادر خود بخواهید هیچ موردی را از شما پوشیده نگاه ندارند و صحبتها و … را بلافاصله به شما منتقل کنند.
در صحبت کردن های تلفنی با طرف مقابل برای داشتن تمرکز و راحت بودن درب اتاق را ببندید یا از منزل بیرون بروید.
مهریه برادر یا خواهر خودتان طول دوره محرمیت، نامزدی و ... را بپرسید.
اگر سوال و یا مطلب در جلسه خواستگاری مطرح شد که تا به حال به آن فکر نکرده بودید. بگویید درباره این موضوع فکر میکنم بعد در جلسه بعد درباره آن صحبت کنید.
اموری که تصمیم گیری درباره آن تاثیر مستقیم بر دنیا و آخرتتان دارد، از نظر چند اهل فن آگاهی پیدا کنید. یکی از بهترین شیوه ها مراجعه به مراکز مشاوره است.
درباره قرار گذاشتن برای جلسات خواستگاری دوم و سوم و ….و مباحثی از این دست میتوان چند روز بعد از طریق تماس تلفنی این کار انجام دهید.
اگر مطلب و موضوعی را در جلسه خواستگاری مطرح کردید نظر طرف مقابل را هم درباره آن جویا شوید.
مطرح کردن سوالات به نحوی باشد که سوال لوس نشود.
اگرپاسخی که به سوال شما داده شد برای شما ابهام داشت مجدد آن را بپرسید.
وقایع و رویدادهای روز و هفته در نظر داشته باشید. تبریک یا تسلیت مناسبت ها را فراموش نکنید.
قبل از هر جلسه چهار چوب و مواردی را که مایلید درباره آن گفت و گو کنید در نظر بگیرید.
32- اگر پدر و مادرتان درباره مسائل مالی کمک حال شما هستند از قبل در مورد آگاهی یا عدم آگاهی طرف مقابل و خانواده شان در این باب با یکدیگر صحبت کنید.
آدرس منزل دختر را قبل از جلسه اول بررسی و ترافیک و مسیر رسیدن را مد نظر داشته باشید.
لباس کفش جوراب و... را از قبل مشخص کنید. روز خواستگاری داشتن ذهنی آرام لازم است.
برای جلسه اول گل بخرید.
در هنگام صحبت کردن در جلسه خواستگاری شیوا و با رعایت ادب و تکریم سخن بگویید.
خانم های محترم توجه داشته باشند برای عدم پشت درب ماندن خواستگار هنگام پاک کردن اف اف از روشن بودن دکمه آن ( پس از تمیز شدن ) اطمینان حاصل کنید.
38- موضع و تصمیم خود را درباره استفاده یا عدم استفاده از استخاره مشخص کنید. در صورت تمایل به استخاره حتما این کار را بعد از تماس تلفنی معرف و قبل از جلسه اول خواستگاری انجام دهید.
اگر مورد جسمانی دارید که نیاز به مطرح کردن به طرف مقابل میباشد یک بار با مشاور در مورد کیفیت چگونگی و شیوه مطرح کردن آن صحبت کنید. این کار شما را از افراط و تفریط حفظ میکند.
شماره تماس و آدرس نفراتی که به خواستگاری میروی را پاک نکن شاید بعد از مدتی مجدد برای خواستگاری اقدام کردی.
41- سوالاتی را که طرف مقابل میپرسد خوب گوش کنید و جواب آنها را با تامل بدهید.
اگر به هر دلیل از طرف مقابل جواب منفی شنیدی و دچار احساس اندوه و تنهایی شدی بلند شو و یک قدم مثبت برای خودت بردار. زندگی ساختنی است. نقاط مثبتت را تقویت و نقاط منفی را کم رنگ کن.
پدر و مادرت دوست ندارند طرف مقابل به شما جواب منفی بدهد، از این امر ناراحت میشوند غمگین میشوند. اما اگر اقتدار و صلابت و تدبیر شما را ببینند با این موضوع راحت تر کنار می آیند. اگر بعد از آن با شما بداخلاقی کردند به آنها روحیه بده و دلایل عدم توافق خودت با طرف مقابل را برایشون توضیح بده.
در صورت فامیل بودن طرف مقابل، امکان دارد به دلیل رودربایستی در گفتن جواب منفی به شما جلسات خواستگاری بی جهت طولانی شود. حتما به صورت مستقیم از خودشان نظر مثبت یا منفی ایشان را جویا شوید.
45- اگر در صحبت هایی که انجام میدهید احساس کردید طرف مقابل شما مته به خشخاش میگزارد این احتمال را بدهید شاید از شما خوشش نمی آید و نمیتواند این موضوع را مستقیم به شما بگوید.
و با این سوالات دنبال پیدا کردن بهانه ای برای نه گفتن با شماست و در واقع رودربایستی دارد.
در صحبت کردن با طرف مقابل به چهره او نگاه کنید ببینید آیا کششی نسبت به او در خود احساس میکنید. آیا او به دل شما مینشیند یا خیر؟
اگر احساس کردید از طرف مقابل انرژی لازم را دریافت نمیکنید این احتمال را بدهید که شاید به دل او ننشسته اید. مستقیم و بدون رودربایستی از او بپرسید آیا به دل او نشسته ای یا خیر؟
در صورتی که پاسخ شما به طرف مقابل منفی است حتما دلیل عدم تمایلتان به ازدواج با او را بیان کنید. این کار را تا حد ممکن با ذکر جزئیات انجام دهید اگر بیان دلیل توسط خود شما انجام شود بسیار بهتر است در غیر این صورت طرف مقابل نمیتواند شما را فراموش کند و از نظر فکری تا مدتها به هم ریخته خواهد بود.
اگر علارقم جواب منفی طرف مقابل همچنان علاقه مند ایشان هستی مجدد برای خواستگاری اقدام کن تا بتوانی یا با پیدا کردن دلیل منطقی ایشان را فراموش کنی یا راهی برای علاقه مند کردن طرف مقابل به خودت بیابی.
50- چه شما جواب منفی بدهید و چه طرف مقابل بسته به مدت زمان آشنایی ممکن است دچار بی حالی ناامیدی و بی تفاوتی نسبت به زندگی شوید.
برای غلبه بر این موارد از سخنان اساتیدی نظیر دکتر فرهنگ...دکتر الهی قمشه ای...آیت ا...فرحزاد و …. استفاده کنید. و خود را از سکون و توقف رها کنید.
آیا اگر انگیزه ترک فقط آسیب های جسمی و روحی باشد کافی است؟
آیا اگر زمانی علم بتواند دارویی تولید کند که مصرف آن تمام عوارض خود ارضایی را ( حافظه ام تخریب نشود. گیج و کند ذهن نشوم. دچار کمر درد نشوم. زیر چشمم سیاه و گود نشود حالت سستی و بی حالی نداشته باشم و … ) از بین ببرد باز هم انگیزه ای برای ترک دارم؟
آیا تنها انگیزه من برای ترک آسیب های جسمی و روحی ناشی از خودارضایی است؟
این همه نفرات قبل از ما بودند که در مسائل جنسی از امکانات خوبی برخوردار بودند. الان کجا هستند؟ به چه چیزی رسیدند؟ آیا نهایت شان انسانی رسیدن به شهوت و پیشرفت در آن است؟
انسان شهوت دارد ولی موجودی شهوانی نیست. اینها ابزار کار است ابزار رشد است. که انسان را به مقصد برساند. همه ما نیاز به غذا داریم آیا کسی هست که هدف زندگیش را غذا خوردن بداند؟
خدایا تو مربی من هستی تو رب منی تو حبیب منی تو برای دنیا و آخرتم برنامه داری و من را رها نکرده ای. تو برای شهوت من هم برنامه داری. تو این قوای شریف را هدف دار در من قرار داده ای.
به واسطه همین قوای شریف نسل بشر تداوم می یابد و از دل آن شهید چمران ها زاده میشوند.
من متولد ۱۳۶۶ هستم ، برخی از تجربیاتم را در اختیار دوستان و برادران عزیزم قرار میدهم انشاا… براتون مفید باشد.
من تا پایان سوم راهنمایی جزو نفرات برتر کلاس ها بودم معدلم بالا بود. پسر پر جنب و جوش، شوخ و شنگ و وروجک.
در تابستان و قبل از شروع کلاس اول دبیرستان به این مرض مبتلا شدم.
در سن ۱۴ سالگی برای اولین بار این کار را یکی از دوستانم برام انجام داد خودم بلد نبودم.
بعد از آن تا ۲ سال ادامه داشت.
افت درسی پیدا کردم. وقتی کسی منزل نبود عکس و فیلم های ناجور میدیدم و با خودم …
نا آرام شده بودم. پدر و مادرم هم کمی بهم شک کرده بودند.
از رحمت خدا هم ناامید شده بودم. فکر میکردم بدترین آدم ها پیش خدا هستم.
یک روز معلمم آیه قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشتهايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را مىبخشد، كه او آمرزگار مهربان است) را برامون خوند خیلی روم اثر گذاشت. تا مدتها هر موقع احساس یاس و شکست میکردم این آیه را میخواندم، دوباره روحیه میگرفتم.
بعد از آن به مرور نجات پیدا کردم.
این گناه لذت داشت یکی از چیزهایی که باعث میشد تا بتونم جلوی خودم را بگیرم فکر کردن بود.
یعنی به مثیبت ها و داستانهایی که امکان وقوعش برام بود فکر میکردم.
تعدادی دوست پیدا کرده بودم که با هم گناه میکردیم. و این حلقه در حال بزرگتر شدن بود. وقتی فکر به تبعات کارم کردم، (اینکه این مرض باعث گرفته شدن آرامش و ارادم شده و به آدم سست عنصری تبدیل شدم ) برای ترک این عادت انگیزه پیدا کردم. آینده ام را در حال تباه شدن میدیدم و اگر وضعیتم به همون شکل ادامه پیدا میکرد جوانیم به بطالت و هرزگی طی میشد بدون اینکه چیزی به دنیا و آخرتم اضافه شده باشه. به مرور گوشه گیر و انزوا طلب شده بودم. از آن پسر پرجنب و جوش هم خبری نبود.
کمی در مورد ضررهایی که این کار داشت و به سلامتی جسم و روحم میزد آگاه شده بودم و خودش انگیزه ای برای ترک شده بود.
شاید بیشترین تاثیر برای کمک به ترک این عادت را هیئت و روضه امام حسین (ع) و زیارت امام رضا(ع) داشت. مواقعی که احساس نیاز پیدا میکردم خیلی برام سخت بود، قلبم شروع به تندتر زدن میکرد. فکرم درگیر میشد.
قبل از خوابیدن خیلی وقت ها گریه میکردم. و ذکر میگفتم تا خوابم ببره. به سینه میزدم و به یاد امام حسین (ع) گریه میکردم. به یاد روزهایی که پاک بودم و سلامتی و دنیا و آخرتم را به چالش نکشیده بودم.
عکس و فیلم و شو دیدن را کنار گذاشتم. سخت بود، ولی شد. به روی شکم نمیخوابیدم. آهنگ گوش کردن را به مرور کنار گذاشتم.
یک جدول تهیه کردم و در آن به صورت رمز موقعیت های مختلفی که باعث تحریک میشد را نوشتم ( چون میترسیدم برگه را خانوده ام ببینند و آبروم برود ) سعی میکردم آن موقعیت ها تکرار نشود. و تازه متوجه شدم چه کارهایی و چه زمان ها و روزهایی احتمال خود ارضایی من بیشتر است. تا مدتی حواسم به خودم بود و این موقعیت ها و لحظات را یادداشت میکردم. تا بتونم در موردشون فکر کنم. ببینم میشه کاری کرد که در آن وضعیت شهوت برانگیز قرار نگیرم.
دستشویی رفتن هایم رو کمتر و کوتاه تر کردم. و موقع حمام تا جای ممکن به خودم نگاه نمیکردم.
حتی الان هم که گاهی نیاز به رفع موهای زائد دارم چشمانم را کامل باز نگه نمیدارم و آن قدری چشمم را باز میکنم که کارم راه بیفتد. البته نمیگم به خودم نکاه نمیکنم ولی بین نگاه معمولی با نگاهی که به خواهم ازش لذت ببرم تفاوت هست.
با دستم حتی به عنوان شوخی با خودم بازی نمیکردم. خیلی خیلی خیلی کار خطرناکی بود. بعضی وقت ها واقعا نمیخواستم این کار رو انجام بدهم اما بازی و شوخی کردن همانا و دوباره گول شیطان را خوردن همانا. برای من این جوری بود که همیشه خودم تا دم پرتگاه گناه میرفتم وقتی لحظات آخر میخواستم برگردم دیگه نمیتونستم. انگار یک نفر هولم میداد.
دوستانی که برای گناه با آنها صحبت میکردم به تدریج از زندگیم حذف شدند البته نه اینکه آنها انسانهایی بدی بودند و من خوب نه منظورم این نیست . چون من نمیتونستم هم با آنها باشم و هم این گناه را کنار بگزارم. الان دوستان بسیار خوبی دارم.
کتاب و کلاس چهل حدیث امام (ره) هم خیلی کمکم کرد. بعدها فایل صوتی مطالب این کتاب را که استاد بزرگوار آقای مهندسی (ره) توضیح داده اند از اینترنت دانلود کردم. نمازهایم را تا جای ممکن در مسجد میخوانم.
موقع استفاده از اینترنت وقتی میخوا هم مطالب علمی سرچ کنم بعضی از سایت ها عکس های تحریک کننده میگزارند من از قسمت internet option و یا setting تیک مربوط به نمایش عکس ها را غیر فعال میکنم و این جوری دیگه آن عکس را نمیبینم.
خدا را شکر این کارها برایم جواب داده و دفع شهوتم به صورت طبیعی و موقع خوابه که جنب میشوم. گاهی هفته ای 2 یا 3 بار و گاهی حتی تا 2ماه جنب نمیشوم. اوایل وقتی مدتها میگذشت و جنب نمیشدم کمی وسوسه میشدم که خودم انجام بدهم ولی الان دیگه این فکر هم به ذهنم نمی آید.
وقتی به خانه اقوام میرویم اگر ماهواره روشن باشد زوایه نشستنم را جوری انتخاب میکنم که صفحه تلوزیون را نبینم.
سلام وقت شما بخیر.
از راهنماییتون ممنونم.
بله مطالعه و کنکاش در این زمینه را بعد از عقد انجام میدهم.
با سلام
مدتی است برای ازدواج به خواستگاری میروم. برخی از تجربیاتم را یادداشت کردم. امیدوارم برای شما و سایر دوستان راهگشا باشد.
این موارد تنها تجربیات شخصی من هستند. درست یا غلط بودن و استفاده کردن یا نکردن از آن به عهده خود شخص میباشد.
با آرزوی موفقیت
با یکی از دوستان خود در مورد خواستگاری هایی که رفته بود صحبت میکردم حدود ۱۴ خواستگاری رفته بود خسته شده بود. میگفت دیگه به خواستگاری نمیروم مگر اینکه طرف را بشناسم.
راستش خودم هم 11 تا خواستگاری رفتم.
بعضی وقت ها میگم بی خیال ولش کن تا کی دنبال مورد مناسب بگردم؟
گاهی خودم نمیپسندم...گاهی خانواده ام...و گاهی هم آنها من و نمیپسندن.
برای خواستگاری رفتن انرژی و زمان خوبی را باید در نظر بگیرید. انتخاب صحیح مورد برای خواستگاری رفتن خودش یک هنر است. وگرنه بعد از مدتی خسته میشی و شاید از خیر ازدواج بگذری. حتی پدر و مادرت هم با طولانی شدن زمان خواستگاری ممکن است خسته شوند. اما اگر موارد را درست انتخاب کنی حتی اگر به نتیجه هم نرسی ضرر نکردی. چون چیزای زیادی یاد گرفتی و بهت اضافه شده. یک قدم به همسر مورد نظرت نزدیک تر شدی. من توی همین رفت و آمدها نقاط مثبت و منفی خودم را بهتر شناختم و الان به مرد قابل اطمینان تری برای ازدواج تبدیل شدم. با دوستان و مشاوران خوبی آشنا شده ام.
....................................................................................................................................................................................................
10- اگر موردی به شما معرفی شد در صورت عدم تمایل به خواستگاری مودبانه از آقا یا خانم معرف تشکر کنید.
............................................................................................................................................................................................
32- اگر پدر و مادرتان درباره مسائل مالی کمک حال شما هستند از قبل در مورد آگاهی یا عدم آگاهی طرف مقابل و خانواده شان در این باب با یکدیگر صحبت کنید.
.........................................................................................................................................................................................................
38- موضع و تصمیم خود را درباره استفاده یا عدم استفاده از استخاره مشخص کنید. در صورت تمایل به استخاره حتما این کار را بعد از تماس تلفنی معرف و قبل از جلسه اول خواستگاری انجام دهید.
..........................................................................................................................................................................................................
41- سوالاتی را که طرف مقابل میپرسد خوب گوش کنید و جواب آنها را با تامل بدهید.
.................................................................................................................................................................................
45- اگر در صحبت هایی که انجام میدهید احساس کردید طرف مقابل شما مته به خشخاش میگزارد این احتمال را بدهید شاید از شما خوشش نمی آید و نمیتواند این موضوع را مستقیم به شما بگوید.
و با این سوالات دنبال پیدا کردن بهانه ای برای نه گفتن با شماست و در واقع رودربایستی دارد.
50- چه شما جواب منفی بدهید و چه طرف مقابل بسته به مدت زمان آشنایی ممکن است دچار بی حالی ناامیدی و بی تفاوتی نسبت به زندگی شوید.
برای غلبه بر این موارد از سخنان اساتیدی نظیر دکتر فرهنگ...دکتر الهی قمشه ای...آیت ا...فرحزاد و …. استفاده کنید. و خود را از سکون و توقف رها کنید.
سلام علی جان.
برات آرزوی موفقیت دارم. انشاا... عاقبت به خیر شی.
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا خود ارضایی را ترک کنم؟؟؟
انگیزه من برای ترک کردن چیست؟
آیا اگر انگیزه ترک فقط آسیب های جسمی و روحی باشد کافی است؟
آیا اگر زمانی علم بتواند دارویی تولید کند که مصرف آن تمام عوارض خود ارضایی را ( حافظه ام تخریب نشود. گیج و کند ذهن نشوم. دچار کمر درد نشوم. زیر چشمم سیاه و گود نشود حالت سستی و بی حالی نداشته باشم و … ) از بین ببرد باز هم انگیزه ای برای ترک دارم؟
آیا تنها انگیزه من برای ترک آسیب های جسمی و روحی ناشی از خودارضایی است؟
این همه نفرات قبل از ما بودند که در مسائل جنسی از امکانات خوبی برخوردار بودند. الان کجا هستند؟ به چه چیزی رسیدند؟ آیا نهایت شان انسانی رسیدن به شهوت و پیشرفت در آن است؟
انسان شهوت دارد ولی موجودی شهوانی نیست. اینها ابزار کار است ابزار رشد است. که انسان را به مقصد برساند. همه ما نیاز به غذا داریم آیا کسی هست که هدف زندگیش را غذا خوردن بداند؟
خدایا تو مربی من هستی تو رب منی تو حبیب منی تو برای دنیا و آخرتم برنامه داری و من را رها نکرده ای. تو برای شهوت من هم برنامه داری. تو این قوای شریف را هدف دار در من قرار داده ای.
به واسطه همین قوای شریف نسل بشر تداوم می یابد و از دل آن شهید چمران ها زاده میشوند.
السلام علیک یا ابا عبدا...
بسم الله الرحمن الرحیم
من متولد ۱۳۶۶ هستم ، برخی از تجربیاتم را در اختیار دوستان و برادران عزیزم قرار میدهم انشاا… براتون مفید باشد.
من تا پایان سوم راهنمایی جزو نفرات برتر کلاس ها بودم معدلم بالا بود. پسر پر جنب و جوش، شوخ و شنگ و وروجک.
در تابستان و قبل از شروع کلاس اول دبیرستان به این مرض مبتلا شدم.
در سن ۱۴ سالگی برای اولین بار این کار را یکی از دوستانم برام انجام داد خودم بلد نبودم.
بعد از آن تا ۲ سال ادامه داشت.
افت درسی پیدا کردم. وقتی کسی منزل نبود عکس و فیلم های ناجور میدیدم و با خودم …
نا آرام شده بودم. پدر و مادرم هم کمی بهم شک کرده بودند.
از رحمت خدا هم ناامید شده بودم. فکر میکردم بدترین آدم ها پیش خدا هستم.
یک روز معلمم آیه قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشتهايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را مىبخشد، كه او آمرزگار مهربان است) را برامون خوند خیلی روم اثر گذاشت. تا مدتها هر موقع احساس یاس و شکست میکردم این آیه را میخواندم، دوباره روحیه میگرفتم.
بعد از آن به مرور نجات پیدا کردم.
این گناه لذت داشت یکی از چیزهایی که باعث میشد تا بتونم جلوی خودم را بگیرم فکر کردن بود.
یعنی به مثیبت ها و داستانهایی که امکان وقوعش برام بود فکر میکردم.
تعدادی دوست پیدا کرده بودم که با هم گناه میکردیم. و این حلقه در حال بزرگتر شدن بود. وقتی فکر به تبعات کارم کردم، (اینکه این مرض باعث گرفته شدن آرامش و ارادم شده و به آدم سست عنصری تبدیل شدم ) برای ترک این عادت انگیزه پیدا کردم. آینده ام را در حال تباه شدن میدیدم و اگر وضعیتم به همون شکل ادامه پیدا میکرد جوانیم به بطالت و هرزگی طی میشد بدون اینکه چیزی به دنیا و آخرتم اضافه شده باشه. به مرور گوشه گیر و انزوا طلب شده بودم. از آن پسر پرجنب و جوش هم خبری نبود.
کمی در مورد ضررهایی که این کار داشت و به سلامتی جسم و روحم میزد آگاه شده بودم و خودش انگیزه ای برای ترک شده بود.
شاید بیشترین تاثیر برای کمک به ترک این عادت را هیئت و روضه امام حسین (ع) و زیارت امام رضا(ع) داشت. مواقعی که احساس نیاز پیدا میکردم خیلی برام سخت بود، قلبم شروع به تندتر زدن میکرد. فکرم درگیر میشد.
قبل از خوابیدن خیلی وقت ها گریه میکردم. و ذکر میگفتم تا خوابم ببره. به سینه میزدم و به یاد امام حسین (ع) گریه میکردم. به یاد روزهایی که پاک بودم و سلامتی و دنیا و آخرتم را به چالش نکشیده بودم.
عکس و فیلم و شو دیدن را کنار گذاشتم. سخت بود، ولی شد. به روی شکم نمیخوابیدم. آهنگ گوش کردن را به مرور کنار گذاشتم.
یک جدول تهیه کردم و در آن به صورت رمز موقعیت های مختلفی که باعث تحریک میشد را نوشتم ( چون میترسیدم برگه را خانوده ام ببینند و آبروم برود ) سعی میکردم آن موقعیت ها تکرار نشود. و تازه متوجه شدم چه کارهایی و چه زمان ها و روزهایی احتمال خود ارضایی من بیشتر است. تا مدتی حواسم به خودم بود و این موقعیت ها و لحظات را یادداشت میکردم. تا بتونم در موردشون فکر کنم. ببینم میشه کاری کرد که در آن وضعیت شهوت برانگیز قرار نگیرم.
دستشویی رفتن هایم رو کمتر و کوتاه تر کردم. و موقع حمام تا جای ممکن به خودم نگاه نمیکردم.
حتی الان هم که گاهی نیاز به رفع موهای زائد دارم چشمانم را کامل باز نگه نمیدارم و آن قدری چشمم را باز میکنم که کارم راه بیفتد. البته نمیگم به خودم نکاه نمیکنم ولی بین نگاه معمولی با نگاهی که به خواهم ازش لذت ببرم تفاوت هست.
با دستم حتی به عنوان شوخی با خودم بازی نمیکردم. خیلی خیلی خیلی کار خطرناکی بود. بعضی وقت ها واقعا نمیخواستم این کار رو انجام بدهم اما بازی و شوخی کردن همانا و دوباره گول شیطان را خوردن همانا. برای من این جوری بود که همیشه خودم تا دم پرتگاه گناه میرفتم وقتی لحظات آخر میخواستم برگردم دیگه نمیتونستم. انگار یک نفر هولم میداد.
دوستانی که برای گناه با آنها صحبت میکردم به تدریج از زندگیم حذف شدند البته نه اینکه آنها انسانهایی بدی بودند و من خوب نه منظورم این نیست . چون من نمیتونستم هم با آنها باشم و هم این گناه را کنار بگزارم. الان دوستان بسیار خوبی دارم.
کتاب و کلاس چهل حدیث امام (ره) هم خیلی کمکم کرد. بعدها فایل صوتی مطالب این کتاب را که استاد بزرگوار آقای مهندسی (ره) توضیح داده اند از اینترنت دانلود کردم. نمازهایم را تا جای ممکن در مسجد میخوانم.
موقع استفاده از اینترنت وقتی میخوا هم مطالب علمی سرچ کنم بعضی از سایت ها عکس های تحریک کننده میگزارند من از قسمت internet option و یا setting تیک مربوط به نمایش عکس ها را غیر فعال میکنم و این جوری دیگه آن عکس را نمیبینم.
خدا را شکر این کارها برایم جواب داده و دفع شهوتم به صورت طبیعی و موقع خوابه که جنب میشوم. گاهی هفته ای 2 یا 3 بار و گاهی حتی تا 2ماه جنب نمیشوم. اوایل وقتی مدتها میگذشت و جنب نمیشدم کمی وسوسه میشدم که خودم انجام بدهم ولی الان دیگه این فکر هم به ذهنم نمی آید.
وقتی به خانه اقوام میرویم اگر ماهواره روشن باشد زوایه نشستنم را جوری انتخاب میکنم که صفحه تلوزیون را نبینم.
این مسیر همچنان ادامه دارد...
شاد و پیروز باشید.
Pages