با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری و مشاوره انتخاب نمودید متشکریم.
شما اشاره کردید که یک بار طلاق گرفتید و قطعا در این راه -با اینکه دوره عقد بوده - صدمات و اسیب های زیادی را متحمل شده اید اما حداقل این تجربه را کسب نمودید که ازدواج اصولی دارد و از روی احساس نمی توان فردی را به عنوان شریک زندگی انتخاب نمود، بلکه فردی می تواند همسفر ما باشد که نزدیکترین فرد از لحاظ شخصیتی، اعتقادی، سنی و... باشد.
شما با خواستگارتان 13 سال اختلاف سنی دارید و این یعنی تفاوت شما نزدیک به یک نسل هست شما دختری هستید که در نیمه دوم دهه هفتاد به دنیا آمدید زمانی که خواستگار شما راهنمایی می خواند و نزدیک بلوغش بود و به دوران نوجوانی پا نهاده بود. حال با این تفاوت اساسی به نظرتون می توانید سلایق و نگرش های همسانی به حل مسائل و زندگی داشته باشید؟
توصیه ما این است در تصمیم گیری عجله نکنید و همه جوانب را بسنجید تا انتخاب بهتری داشته باشید مراجعه به مشاور حضوری هم ضروری به نظر می رسد.
موفق باشید
با سلام
دوست گرامی اتفاقات گذشته فرد بستگی به شخصیت شما دارد اگر فردی هستید که می تونید این مسائل را تحمل کنید و مباحث قبلی خوره زندگی نشوند، خب تاثیرش در زندگی کم خواهد امد اما اگر فرد حساسی باشید به احتمال بالا دچار مشکل خواهید شد.
نکته مهم این است که شاید الان به خاطر عشق و علاقه ای که دارید از بعضی مسائل چشم پوشی کنید اما بعد اینکه اتش احساسات خوابید شاید تفکر به گذشته دیوانه کننده باشد. لذا بهتر است قبل از ازدواج به مشاور خانواده مراجعه کنید تا ضمن راهنمایی تست شخصیت از هر دوتاتون بگیرند و در نهایت تصمیم گیری نمایید.
موفق باشید
با سلام
از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای همفکری متشکریم.
دوست گرامی بیان رفتارهای پدرتان برای عروس صحیح نیست چون ممکن است نسبت به خانواده شما احساس خاصی داشته باشد و یا اینکه یک تفکری در وی شکل بگیرد و در طول زندگی تمام مسائل را به اخلاق پدر شما نسبت دهد. یا اینکه چون فعلا شناخت درستی از شما ندارد با خود بگوید که از کجا معلوم تو خودت مثل پدرت نباشی! و همین تفکر باعث شود اصلا به نکات مثبت شما نگاه نکند. لذا این مسئله بیان نشود.
اما راه حلی که هست اینکه اولا مثل گذشته که با باباتون صحبت نمودید باز هم محترمانه با ایشون صحبت کنید و با احترام کامل بهشون بگید که شاید این رفتارش مناسب نباشد برای اینکار اگر بزرگتری در فامیل دارید مثل عموی بزرگتر یا پدر بزرگ، می توانند مناسب ترین گزینه برای حرف زدن باشند.
روش دوم هم این است که خودتون مراعات کنید، شما در طول سالهای متمادی اخلاق پدرتون را به خوبی می شناسید و می دانید کجا رفتارهای خاصی دارد و دیگران را تحقیر می کند، سعی کنید در این موقعیت قرارش ندهید و طوری برنامه ریزی کنید که شرایط رفتار ناپسند وجود نداشته باشد.
موفق باشید
با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
چرا خانمها و اقایون به همدیگر اتهامات کلی وارد می کنند؟ درست است در بین خانمها و اقایون افراد شیاد و نادرستی وجود دارد اما اکثریت مردم هم به خوبی و خوشی دارند زندگی می کنند یعنی مردان و زنانی هستند که از بودن با همدیگر لذت می برند و مشکلی هم ندارند.
با توجه به مقدمه ذکر شده نه حرف اونهایی که در مورد خانمهای مطلقه می زنند درست هست نه حرف مشاور شما (البته الان همه در فضای مجازی مشاور هستند و اشخاصی مشاوره می دهند که از اصول و فنون مشاوره یک بند هم مطالعه نکردند) که گفته به هیچ مردی نمی توان اعتماد کرد! اتفاقا مردان و زنان زیادی وجود دارند که به معنای حقیقی کلمه انسان هستند.
در مورد اینکه فرمودید صیغه حرام هست به خاطر اینکه الان مثل زمان پیامبر نیست ... اتفاقا در ادامه خودتون جوابش را دادید و خوب گفتید کسی که الان با ده سال سابقه کار، سی صد تومن حقوقش هست چکار کند؟ و چه بسا بعضی ها ان هم نداشته باشند! و شرایط ازدواج دائم هم نداشته باشند یا اینکه کسی حاضر به ازدواج دائم با انها نباشد باید چه کار کنند؟ ایا باید نیازهای جنسی و عاطفی شان را سرکوب کنند؟ و یا بروند به قول شما هرزگی کنند؟ اتفاقا الان ازدواج موقت خیلی از مشکلات را می تواند حل کند شاید بگویید اقا چرا ازدواج دائم را توصیه نمی کنید در جواب باید بگوییم اتفاقا توصیه ما ازدواج دائم هست اما وقتی نشد چاره جز ازدواج موقت وجود ندارد چون با این کار حداقل به نیازهای دنیوی اشخاص پاسخ داده می شود. ضمن اینکه چه اشکالی دارد فردی که میلیاردها سرمایه دارد یک در صد از ان را در اختیار خانمی مستحق و فرزندانش قرار دهد تا انها هم بی نیاز شوند.
توجه داشته باشید منظور ما از ازدواج موقت ازدواج یک ساعت دو ساعت نیست بلکه حمایت طولانی مدت از افرادی است که نتوانستند بنا به هر دلیلی ازدواج دائم کنند.
یکی دیگر از محسنات ازدواج هم این است که، مشکلاتی که خانم در سوال گفتند مثل مزاحمت بر طرف می شود وقتی که شخص شوهر داشته باشد کسی جرأت مزاحمت پیدا نمی کند مگر اینکه خودش مشکل داشته باشد.
پس خلاصه مطلب اینکه با ازدواج می توان ارامش روانی، امنیت اجتماعی و اقتصادی را بدست آورد.
موفق باشید.
استخاره در لغت و اصطلاح
لغت استخاره از ریشه خیر است و به معنای طلب خیر و بهترین ها در کاری است.[۱] در اصطلاح نیز عبارتست از واگذار کردن انتخاب در کاری مردد توسط فردی متحیر، به خداوند، توسط دعا یا عملی خاص[۲]. به عبارت دیگر، انسان گاهی در انجام یا عدم انجام کاری مردد میشود و به هیچ وجه نمیتواند تصمیم نهایی را بگیرد و از حیرانی خارج شود؛ در این هنگام استخاره کرده و تصمیم خود را نهایی میسازد.
انواع استخاره و ریشههای روایی آن
استخاره با نماز یکی از انواع استخاره است که در منابع معتبر دینی جایگاه ویژه دارد. نماز به نیت استخاره را علما و فقیهان مستحب دانسته و شکل و کاربردی دعایی داشته که فرد از خداوند درخواست میکند که کار پیشرو برایش خیر باشد. مثلاً راوی از امام صادق(علیهالسلام) نحوه استخاره را میپرسد و حضرت در پاسخ میفرمایند: از خدا طلب خیر کن در رکعت آخر نماز شب در حالی که تو در سجده هستی و صدو یک بار از خدا طلب خیر کن. راوی میپرسد: چگونه؟ امام میفرمایند بگو: «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِه[۳]»
نوع دیگر استخاره، استخاره به وسیله برگه است که از آن به استخاره ذات الرقاع ذکر میکنند. این نوع نیز ریشه روایی دارد و از جانب امام صادق(علیهالسلام) نقل شده است. چگونگی آن به این صورت است که روى سه برگه نوشته میشود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، خِيَرَةً مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ: افْعَلْهُ؛ یعنی: به نام خداوند بخشنده مهربان خیری از جانب خداوند شکست ناپذیر حکیم است برای فلانی فرزند فلانی(نام فردو نام پدرش)؛ انجام بده» و روی سه برگه دیگر همان ذکر نوشته میشود؛ ولی به جای "افْعَلْهُ" نوشته میشود: «لَاتَفْعَل؛ به معنای انجام نده» برگهها را زیر سجاده میگذارد و طی انجام نماز، سجده و ذکر آن، برگهها را به هم زده و یکی یکی تا سه عدد بیرون میآورد. اگر هر سه برگه "اِفعَلْ" آمد، کار را انجام میدهد و اگر یکی "اِفعَلْ" و دیگری "لَاتَفْعَل" بود؛ ۵ عدد از برگهها را بر میدارد و به حداکثر اعمل میکند.[۴]»
نوع دیگر استخاره که بسیار رایج است؛ استخاره با قرآن است. برای انجام آن داشتن طهارت جسمی و روحی و همچنین آشنایی با معنا و مفهوم آیه بسیار ضرورت دارد. ریشه این نوع استخاره را نیز میتوان در روایات جستجو کرد. از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که فرمودند: «هرگاه خواستی با کتاب خدای عزّوجلّ استخاره کنی؛ سه بار سوره اخلاص بخوان و سه مرتبه صلوات بر پیامبر و آلش بفرست. سپس بگو: «اللَّهُمَّ تَفَأَّلْتُ بِكِتَابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأَرِنِي مِنْ كِتَابِكَ مَا هُوَ مَكْتُومٌ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فِي غَيْبِكَ[۵]» سپس قرآن کامل را بگشا و نتیجه را از خط اول از طرف اول قرآن ببین؛ بدون آنکه قرآن را ورق بزنی یا خطوط را رد کنی.
همچنانکه مشاهده میشود؛ تمامی این انواع دارای ریشههای روایی است و به پیامبر و ائمه(علیهمالسلام) باز میگردد.
علامه طباطبایی(ره) و استخاره
علامه طباطبایی استخاره را بعد از تفکر و مشورت دانسته و بیان داشتند که انسان برای انجام هرکاری باید آن را زیر و رو کند و تا جایی که میتواند از فکر و اندیشه کمک بگیرد. اگر نتوانست صلاح و فساد را تشخیص دهد؛ باید مشورت کند. اگر از این راه هم چیزی دستگیرش نشد چارهای جز این که متوسل به خدای خود شده و خیر خود را از او مسئلت کند؛ ندارد و این همان «استخاره» است و نبايد اين عمل را كه عبارتست از اختيار چيزى كه با استخاره تعيين شده؛ علم غيب ناميد.[۶]
فال و طالع بینی
فال و طالعبینی، در لغتنامه دهخدا مترادف کهانت و به معنای پیشگویی از آینده، آمده است.[۷] در این عمل و با اشیاء گوناگون مانند دیدن کف دست، انداختن چوب، قهوه، اجسام هندسی خاص و...، مردم انتظار دارند؛ از اخبار غیبی یا مسائل پنهانی باخبر شده و آیندهشان باز گو شود. همه فقها بر طبق احادیث و روایات بسیار، چنین کاری را حرام و از گناهان کبیره دانستهاند.[۸] از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که فرمودند: «مَنْ مَشَى إِلَى سَاحِرٍ أَوْ كَاهِنٍ أَوْ كَذَّابٍ يُصَدِّقُهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَاب[۹] هرکس به سوی ساحر یا پیشگو یا دروغگویی برود و حرف او را درست بر شمرد؛ به آنچه خدا فروفرستاده در قرآن کافر شده است.» و امام صادق(علیهالسلام) درباره پیشگو و ساحر فرمودند: «الْكَاهِنُ مَلْعُونٌ وَ السَّاحِرُ مَلْعُون[۱۰] پیشگو ملعون است، ساحر ملعون است.» همچنانکه مشاهده میشود غیب گویی و کهانت از نظر اسلام مطرود و منفور است و حرام شمرده میشود.
به این متن دقت کنید
فضای مجازی مملو است از تاختنهای بیادبانه به اسلام و قرآن؛ تاختنها و خُرده گیریهایی که اصلاً بویی از منطق در آن دیده نمیشود. این متن را ببینید: «از کودک فال فروش پرسیدم: چه میکنی؟! گفت: از حماقت انسانها تکه نانی در میآورم، این انسانها از منی که در امروز خویش ماندهام، فردایشان را میخواهند.
بی اختیار یاد استخاره افتادم.....» داستان پرداز این چند خط، کوچکترین درکی از تفاوت استخاره و ریشههای روایی آن ندارد و آن را با فال گرفتن و پیشگویی کردن مقایسه میکند. در حالیکه کارکرد این دو متفاوت و حکم آنها نیز مختلف است.
کلام پایانی
استخاره بعد از انجام مشورتها و تحقیقهاست که باز فرد نتوانسته برای انجام دادن یک کار یا انجام ندادن آن تصمیمی قطعی بگیرد؛ چنین فردی متوسل به روشهایی کاملاً شرعی میشود تا از سردرگمی نجات یابد. ولی فال و پیشگویی اصلاً چنین نیست. برابر دانستن این دو فقط نشان از بیخردی و جهالت دارد.
پینوشت
[۱] معجم مقاييس اللغة، ابن فارس، أحمد بن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، ۱۴۰۴ ق، ج۲، ص۲۳۲: الاستخارة: أن تَسْألَ خيرَ الأمرين لك.
[۲]رک: کندوکاوی در استخاره و تفأل، ابوالفضل طریقهدار، موسسه بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۶. صفحه ۷۹-۸۰.
[۳] همان، ج۱، ص۵۶۳.
[۴] الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ ق، ج۳، ص۴۷۰.
[۵] یعنی: خدایا من به کتاب تو شگون زدم و بر تو توکل کردم پس به من نشان بده آن چیزی را که پوشیده است از راز خودت که در علم غیب تو قرار گرفته است. رک: بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، دار إحياء التراث العربي، بیروت، ج۸۸، ص۲۴۱.
[۶] ترجمه المیزان، طباطبیی، محمدحسین، ترجمه موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۷۴، ج۶، ص۱۷۶.
[۷] گناهان کبیره، دستغیب، عبدالحسین، انتشارات اسلامی، قم، ص۷۷.
[۸] رک لغتنامه دهخدا: فال زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) فال گرفتن . طالعبینی : بر قرعه ٔ چار حد کویت
[۹]وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ؤسسة آل البيت، قم، ۱۴۰۹ ق، ج۱۷، ص۱۵۰.
[۱۰] همان، ص۱۴۳.
با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
دوست گرامی در مورد افسردگی عرض کنم که افسردگی نشانه های خاص خودش را دارد و به همین راحتی نمیشه تشخیص داد که فردی دچار افسردگی است بلکه تشخیص این مسئله با روانشناس می باشد بر فرض داشتن افسردگی هم که شما نمی توانید درمانش کنید بلکه این امر نیازمند روانشناسی است و در صورت افسردگی حاد نیازمند مصرف دارو هست در هر صورت حتما باید به روانشناس مراجعه کنید.
اما در مورد انتظاراتش عرض کنم وی در این شرایط به شما نیاز دارد و شما هم که فرمودید دوسش دارید پس باید کاری کنید که ارامش پیدا کند، ممکن است بعضی از کارهاش غیر منطقی باشد اما نباید پرخاشگری یا بهش بی اعتنایی کنید بلکه شرایط را مدیریت کنید. اگر به مشاور مراجعه کنید ایشون حتما علاوه بر نظارت بالینی به شما خواهند گفت که چطور باید شرایط را مدیریت نمایید.
موفق باشید
با سلام
حال که در مورد اشتباهت توبه کردی و پشیمانی در موردش صحبت نمی کنم فقط اینو عرض کنم بعضی از گناهان علاوه بر اخرت در دنیا هم دامن انسان را می گیرند و بالاخره عوارض گناهت را باید تحمل کنید. و دعا کنید که ختم به خیر شود به خاطر همین دین اسلام از ارتباط با نامحرم افراد را منع می کند خصوصا فردی که شوهر دارد نباید به خودش اجازه چنین کارهایی را بدهد.
اما در مورد تماس عرض کنم معلوم نیست تماس ازکجاست شاید برای اخاذی و یا سواستفاده دوباره باشد. لذا اعتنایی نکنید و بهش بگید دوباره تماس نگیرد و الا به پلیس خبر می دهید. اگر تماس از سوی پلیس باشد قطعا اونها کارشون را بلدند و معمولا کاری می کنند که حیثیت کسی خدشه دار نشود و به خانوادشخص اسیبی نرسد پس نگران تحقیقات پلیس نباشید.
موفق باشید
با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
دوست گرامی یکی از ملاک های مهم در ازدواج همسانی در فرهنگ هست و عدم رعایت این همسانی در زندگی زوجین مشکلات زیادی را به بار می اورد.لذا درست است که کفو یک پسر شیعه یک خانم مومنه هست، حال ایرانی باشد یا غیر ایرانی، اما باید سایر شرایط هم در نظر گرفت و یک فرد ایرانی با افغانستانی تفاوت فرهنگی بسیار بالایی دارد.
علاوه بر مسئله فرهنگ همانطور که اشاره نمودید مسئله عرفی و خانواده هاست، بله متاسفانه عوام دید مثبتی به چنین ازدواج هایی ندارند لذا ممکن است حرف و حدیث دیگران باعث ناراحتی و رنجش خاطرتون گردد.
و در نهایت یه سری محدودیت های حقوقی و قانونی خواهید داشت.
با توجه به مطالب بالا توصیه می کنیم در تصمیم خود بیشتر فکر کنید.
موفق باشید
Pages