این سوال رو هم در واقع برای این گفتم که به سوال کننده ی محترم بگم یه دختر خیلیییییی باید دلایل محکمی داشته باشه تا به خواستگاری اقدام کنه... صرف احساسات نیست... خیلی ها رو می شناسم که مثل من یه گوشه ی ذهنشون دارن فکر میکنن اگر ما میتونستیم بریم خواستگاری چی میشد؟؟؟ اما ایا همه می روند؟؟؟
من با تمام دلایلی که دارم هنوز غرورم اجازه نمیده که حرفم رو بزنم... البته اگر به این نتیجه برسم که وظیفه ام در انجام فرمان الهی ازدواج این هست بی درنگ این کار رو میکنم... و چه بسا این دختری که خواستگاری کرده واقعا وظیفه ی خودش دیده...
اما هنوز من به این نتیجه نرسیدم و دارم صبر میکنم و دعا...
اقا ایمان ما رابطه مون خیلی رسمی تر از اینه که من بخوام بهشون زنگ بزنم و حالش رو بپرسم، و البته تا حالا به بهانه های متفاوتی ایمیل و پیام بهشون دادم و رابطه درست کردم اما الان واقعا دیگه هیچ بهانه ای ندارم جز اصلش یعنی ازدواج!!!!!
به نظر من اگه یه پسری تصمیمش برای ازدواج قطعی باشه کوچیکترین کار براش راضی کردن خانواده ای ست که لا اقل بیست و چندسال داره باهاشون زندگی میکنه و می دونه چه طوری و چی بگه که خانوادش راضی بشن...
من دقیقا به خاطر همین مردد هستم...
این سوال رو هم در واقع برای این گفتم که به سوال کننده ی محترم بگم یه دختر خیلیییییی باید دلایل محکمی داشته باشه تا به خواستگاری اقدام کنه... صرف احساسات نیست... خیلی ها رو می شناسم که مثل من یه گوشه ی ذهنشون دارن فکر میکنن اگر ما میتونستیم بریم خواستگاری چی میشد؟؟؟ اما ایا همه می روند؟؟؟
من با تمام دلایلی که دارم هنوز غرورم اجازه نمیده که حرفم رو بزنم... البته اگر به این نتیجه برسم که وظیفه ام در انجام فرمان الهی ازدواج این هست بی درنگ این کار رو میکنم... و چه بسا این دختری که خواستگاری کرده واقعا وظیفه ی خودش دیده...
اما هنوز من به این نتیجه نرسیدم و دارم صبر میکنم و دعا...
شما هم لطفا برام دعا کنین...
پروانه جان واقعا دیگه بهانه ای ندارم
مگر اینکه خدا برام بهانه بتراشه...
اقا ایمان ما رابطه مون خیلی رسمی تر از اینه که من بخوام بهشون زنگ بزنم و حالش رو بپرسم، و البته تا حالا به بهانه های متفاوتی ایمیل و پیام بهشون دادم و رابطه درست کردم اما الان واقعا دیگه هیچ بهانه ای ندارم جز اصلش یعنی ازدواج!!!!!
اقای یاسین خوبه که شما هم از خدا کمی بترسین...
به نظر من اگه یه پسری تصمیمش برای ازدواج قطعی باشه کوچیکترین کار براش راضی کردن خانواده ای ست که لا اقل بیست و چندسال داره باهاشون زندگی میکنه و می دونه چه طوری و چی بگه که خانوادش راضی بشن...
Páginas