مطالب دوستان حسین وجدانی «مشاور»

Retrato de mostafavi mostafavi 19 Jan, 2023 چکار کنم که دخترم به ما احترام بذاره...؟؟
با سلام به شما کاربر محترم شما دو مسئله را مطرح کردید که به هر دوی آن‌ها در ادامه می‌پردازم؛ مسئله اولتان مربوط به بدخلقی و بدرفتاری دخترتان در بیرون از خانه می‌باشد. مسئله دومتان هم مربوط به نحوه برخورد و تنبیه بچه‌ها توسط همسرتان که از جهت تربیتی مشکل ساز است. قبل از ورود به مسئله اول، ابتدا به مسئله دوم ورود می‌کنیم؛ چراکه بخشی از بدرفتاری‌های دخترتان می‌تواند ناظر به رفتارهای والدین با بچه‌ها باشد. درست است که همسرتان در طول روز با بچه‌ها شوخی و بازی می‌کند و آن‌ها را می‌خنداند، ولی تنبیه بدنی آن هم از نوع شدید، شاید به صورت مقطعی بازدارندگی داشته باشد و بچه همان لحظه آرام شود، ولی این مسئله در درازمدت آثار روحی و جسمی بدی را می‌تواند به دنبال داشته باشد؛ زیرا بچه‌ها در چنین وضعیتی که مورد تنبیه بدنی قرار می‌گیرند، سطح زیادی از هورمون استرس در رگ‌های خونی آن‌ها به جریان می‌افتد و تمام بدنشان را فرامی‌گیرد و این موضوع هرچقدر تکرار شود، فارغ از این که در درازمدت می‌تواند فیزیولوژی بدنی کودکان را با اختلال مواجه کند و آن‌ها را مستعد بیماری نماید، از جهت روحی و روانی نیز سرکوب می‌شوند و این سرکوبی زیاد که همراه با تحقیر و سرزنش گری است، آن حس ارزشمندی و عزت نفس کودکان به مرور از بین خواهد رفت و تا جایی که فرد خودش را لایق و شایسته هیچ چیزی نمی‌داند و این هم در ادامه می‌تواند تأثیرات مخربی از جمله ضعیف شدن اعتماد به نفس و اختلالات مربوط به اضطرابی را به دنبال داشته باشد. البته چه بسا همسرتان هم قبول داشته باشد که نباید هنگام  عصبانیت، رفتارهای هنجارشکنانه از نوع پرخاشگری را با بچه‌ها داشته باشد، ولی به‌خاطر بالارفتن هیجان عصبانیت، نمی‌تواند هیجاناتش را کنترل نماید و همین عامل موجب درگیری و دعوا با بچه‌ها می‌شود. اما چه‌کار باید کرد تا اولاً میزان پرخاشگری همسرتان کاهش یابد؟ ثانیاً بدرفتاری همسرتان با بچه‌ها نیز به حداقل ممکن برسد؟ برای کاهش عصبانیت و پرخاشگری همسرتان، در قدم اول باید ریشه‌یابی کنید که عوامل عصبانیت همسرتان در خانه چیست؟ آیا تنها به‌خاطر سروصدای  بچه‌ها و بدخلقی آن‌ها عصبانی می‌شود یا اینکه در موقعیت‌های خاص دیگری هم این حالت پدیدار می‌شود؟ مثلاً ممکن است همسرتان وقتی از چیزی ناراحت باشد یا وقتی خیلی خسته است و از سرکار برگشته یا وقتی به خوبی استراحت نکرده، بدخلقی می‌کند و در اولین فرصت که ناراحت شود، رفتارهای بدی از خود نشان می‌دهد. با این توضیحاتی که دادم می‌توانید حدس بزنید مواقعی که همسرتان عصبانی می‌شود، چند مورد بیشتر نیست وگرنه در همه حال، رفتارهای پرخاشگرانه در برابر بچه‌ها از خود نشان نمی‌دهد. اما شما در این موقعیت‌ها چه‌کار می‌توانید بکنید؟ بعد از اینکه فهمیدید که مثلا همسرتان در چند موقعیت خاص، عصبانی می شود، طبعا بدخلقی بچه ها در آن موقعیت باعث می شود که همسرتان با بچه ها بدرفتاری کند، در اینگونه موارد کافی است بعد از شناسایی، عوامل را خنثی کنید؛ مثلا وقتی همسرتان از سرکار به خانه برمی گردد و نیاز به استراحت دارد و عدم استراحت او باعث می شود که در برابر کوچکترین بازیگوشی بچه ها از خودش رفتار بدی نشان دهد، شما در آن شرایط باید فضای آسایش و استراحت همسرتان را فراهم کنید؛ بدین صورت که اگر همسرتان نیاز به خواب دارد، او را به اتاق خواب مشایعت کنید تا در اتاق تاریک، بدون حضور بچه ها، با آرامش استراحت کند. استراحت همسرتان خیلی می تواند روی رفتار او بازدهی مثبت داشته باشد و میزان بدرفتاری اش را به حداقل ممکن برساند و او را مستعد رفتار و گفتگوی مثبت و سالم کند. این تنها یک مثال است که شما متوجه شوید که شناسایی ریشه عصبانیت چقدر اهمیت دارد و چگونه می‌توان با خنثی کردن آن، جلوی یک موقعیت پرخاشگری را گرفت. اگر تمایل داشتید، روی موقعیت‌هایی که همسرتان عصبانی می‌شود بیشتر تأمل کنید و اگر در این باره نیاز به راهنمایی بیشتری داشتید، حتماً با ما در میان بگذارید. اما درباره بدرفتاری دخترتان که وقتی خانه خاله یا اطرافیان نزدیک می‌رود، بقیه را اذیت می‌کند و ... در قدم اول شما باید روزانه، فرهنگ گفتگو را با دخترتان مرتب داشته باشید تا هم روحیاتش را بهتر بشناسید و هم او از این طریق بتواند ناراحتی و دلخوری و هر هیجانی که دارد برون‌ریزی کند و اگر احیاناً از چیزی دلخور است با شما مطرح نماید. اگر فرهنگ گفتگو در خانه نباشد، فرزند شما مدام با رفتارش، اعتراض و دلخوری خودش را نشان خواهد داد. در قدم دوم؛ میزان زمانی که خانه خاله و اطرافیان می‌مانید را کاهش دهید. به عبارتی وقتی میزان بدرفتاری دخترتان در آن موقعیت‌ها بالا می‌رود، بلافاصله مهمانی رفتن را تمام کرده و به خانه برگردید. این کار چند مزیت دارد. ازجمله؛ با این نوع محرومیت، دخترتان قدر اطرافیانش را بهتر خواهد دانست و کنترل بیشتری روی رفتارهایش خواهد داشت و از آن طرف هم شما با این کارتان بهتر می‌توانید کج خلقی او را کنترل کنید. سپس وقتی دخترتان آرام گرفت، حتماً در یک فضای آرام و به دور از عصبانیت درباره رفتارش با او صحبت کنید و دلیلش را جویا شوید. گاهی دلایل آن‌قدر ساده هستند که هیچ‌گاه باورتان می‌شود، ولی نیاز به شنیده شدن دارد. در آخر هم توقعات و انتظارات خودتان را با او در میان بگذارید و از او قول بگیرید که در آینده آن را تکرار نکند. این شیوه می‌تواند میزان بدرفتاری دخترتان را به حداقل ممکن برساند. موفق باشید.
Retrato de mostafavi mostafavi 17 Jan, 2023 شوهرم از اول با دروغ و نیرنگ جلو اومد...
با سلام به شما کاربر محترم اینکه احساس می‌کنید سربار خانواده خود هستید و از طرفی احساس بلاتکلیفی در زندگی مشترک دارید، یک حس بسیار ناخوشایندی است که ممکن است هرکسی نتواند این حس ناخوشایند را تحمل کند. لذا ناخواسته برای فرار از این حس منفی، دست به هرکار و تصمیمی بزند که بعدا پشیمانی را برای او به بار آورد. اینکه خانواده مرتب شما را بابت وضعیتی که دارید اذیت می‌کند، نباید مبنای تصمیم‌گیری‌تان برای بازگشت به زندگی مشترک باشد؛ زیرا بنا نیست برای فرار از یک چاله، خود را در چاه انداخت! به نظرتان به کسی که از ابتدا موضوع بسیار مهمی را از شما پنهان کرده و با دروغ و نیرنگ جلو آمده است، می‌توان دوباره اعتماد کرد؟ به گفتة خودتان دو سال با همسرتان قهر هستید و در این مدت هیچ خبری از او نبوده است. اگر او واقعاً خواهان شما باشد، حداقل تلاش‌هایی برای بازگشت شما می‌کرد، نه اینکه پیغام و پسغام برای طلاق گرفتن برای شما بفرستد! به نظرتان آیا او خواهان بازگشت شماست؟ از طرفی اگر بخواهید خودتان مستقیماً برای بازگشت به زندگی مشترک اقدام کنید، به احتمال زیاد در آینده ضربه خواهید خورد، چراکه با این کارتان، پیام ضعف را به طرف مقابل می‌دهید و معلوم نیست که در آینده نیز همسرتان، دوباره پنهان کاری و دروغ را تکرار نکند! لذا تضمینی وجود ندارد که ایشان دوباره خطای قبلی خود را تکرار نکند. بنابراین، راه حل شما صرفاً با بازگشت به زندگی مشترک حل نمی‌شود، بلکه لازم است هرچه زودتر تکلیف خود را با این رابطه مشخص کنید و بیش از این خود را در بلاتکلیفی قرار ندهید. از این رو اگر به هر دلیلی فکر می‌کنید که همسرتان هنوز به شما تمایل دارد و خواهان بازگشت شما به زندگی است، سعی کنید در این باره با همسرتان هرطوری شده صحبت کنید و ببینید آیا بازگشت شما به زندگی مشترک به صلاح شما هست یا نه؟ طبعاً شما به عنوان یک زن، بهتر می‌توانید پی به معنای پیام‌های غیرکلامی همسرتان ببرید. اگر هم به هر دلیلی تصمیم به جدایی از همسرتان هم گرفته‌اید، بی شک هنوز فرصت ازدواج و تجربه یک زندگی جدید در آینده را خواهید داشت. پس دلیلی ندارد احساس یأس و ناامیدی داشته باشید. بلکه باید خوشحال باشید که تکلیفتان با این رابطه مشخص شده است. درباره رفتارهای خانواده‌تان هم بهتر است با تعامل مثبت، ذهنیت آنها را نسبت به خود تغییر بدهید. چه بسا با مشخص شدن تکلیفتان، بخشی از رفتارهای خانواده هم تعدیل شود. چرا که ممکن است بخشی از رفتارهای آن‌ها ناشی از این بوده که امید دارند که شما به خانه و زندگی خود برگردید، لذا با این‌گونه کنایه زدن‌ها می‌خواهند شما را به زندگی مشترکتان ترغیب کنند. البته وقتی تکلیف شما با آن زندگی هم مشخص شود، دیگر آن رفتارهای معنی‌دارشان هم خنثی خواهد شد. موفق باشید.
Retrato de mostafavi mostafavi 17 Jan, 2023 ایجاد روحیه قوی در خانمها که اغلب زودرنج هستند...
با سلام به شما کاربر محترم این طبیعی است که انسان در مواجهه با سخنان و حرف‌های ناحق، احساس بدی پیدا کند؛ بنابراین وجود چنین احساس بد امری گریزناپذیر است. تنها مسئله این است نباید این احساس بد عمیق و طولانی شود؛ مثلاً ممکن است ما از حرف نادرست همسرمان، دوستمان، آشنایمان یا هرکسی دیگری ناراحت شویم، ولی مهم آن است نباید نسبت به آن، واکنش منفی بالایی داشته باشیم، بلکه با تعقل و تفکر درباره آن از آن مسئله بگذریم و حال خودمان را بد نکنیم. البته بنا نیست که صورت مسئله را پاک کنیم، بلکه بناست جلوی اثر منفی این مسئله را در زندگی خودمان خنثی کنیم. اما چگونه می‌توانیم در برابر حرف‌های نادرست دیگران حساس و زودرنج نشویم؟ راهکارهایی در این زمینه وجود دارد که می‌توان با به کار بستن آن‌ها، میزان حساسیت و زودرنجی خود را به نحو مطلوب کنترل کرد. ازجمله: 1- شناسایی علّت حساسیت و زودرنجی و تلاش برای حل آن بی تردید زودرنجی بدون دلیل نمی‌باشد، بلکه دلیل خاص خود را دارد. گرچه ممکن از دید شما پنهان باشد. سعی کنید علت زودرنجی خود را بشناسید. کافی است هر موقعیتی که موجب ناراحتی شما می‌شود از آن دوری کنید یا از قبل تمرین کنید که در چنین موقعیت‌هایی چه برخوردی داشته باشید. با خودتان عهد کنید که از این به بعد به جای زودرنجی، روحیه صبر، بردباری و تحمل را در خود نهادینه کنید. 2- عدم قضاوت زودهنگام نسبت به حرف‌ها و رفتارهای دیگران بسیاری از زودرنجی‌ها ریشه در بدبینی و این موضوع دارد که فکر می‌کنیم دیگران با ما بد هستند. این پیش فرض ذهنی باعث می‌شود که بدون دلیل در اولین برخورد دچار سوءبرداشت و سوءتفاهم شویم. باید سعی کرد نگرش خود را نسبت به دیگران اصلاح کرد و پذیرفت که همه افراد ما را دوست دارند و اگر در مواردی به ما تذکر می‌دهند یا سخت می‌گیرند به این دلیل است که ما برای آن‌ها مهم هستیم و از باب خیرخواهی و دلسوزی است. 3- تعدیل توقعات و انتظارات از دیگران توقعات و خواسته‌های خود را از دیگران کاهش دهیم و به حداقل‌ها اکتفا کنیم. 4- صحت و گفتگو با کسی که ما را رنجانده اگر کسی ما را رنجانده به جای خودخوری فکری، کافی است با بیان ساده و صمیمانه، او را از وضعیت روانی خود مطلع کنیم. مثلاً به او بگوییم: «من از این رفتار تو حس خوبی پیدا نکردم.» این نوع بیان، باعث می‌شود تا هم جلوی خودخوری فکری را بگیریم و هم با توضیحات طرف مقابل پی ببریم که او واقعاً قصد رنجاندن ما را نداشته است و سوءتفاهم ما هم برطرف شود. 5- تقویت حس شوخ طبعی خود هرچقدر حس شوخ طبعی خود را در موقعیت‌های مختلف بالا ببریم، خود به خود آن میزان جدیت حساسیت برانگیز ما نسبت به مسائل کاهش پیدا می‌کند و با این ترفند ذهن ما معطوف شوخ طبعی خودمان می‌شود تا درگیر حرف‌ها و رفتارهای دیگران! جهت مطالعه مطلب مشابه نیز می‌توانید به لینک ذیل مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/124186 موفق باشید.
Retrato de mostafavi mostafavi 13 Jan, 2023 خانواده اش میگن بابام معتاده، راضی نمیشن...
با سلام به شما کاربر محترم تلاش شما برای ازدواج با فرد موردعلاقه‌تان را درک می‌کنیم، ولی شما و طرف مقابلتان قبل از اینکه مرحله انتخاب را پشت سر بگذرانید، وارد فاز عواطف و تعلق خاطر شدید. نکته‌ای که بسیاری از دختران و پسران جوان نسبت به آن غافل هستند این است که فرایند انتخاب تنها توسط دختر و پسر اتفاق نمی‌افتد که تنها با خواستن آن‌ها مسئله ازدواج تمام شود، بلکه خانواده‌های طرفین نیز باید همدیگر را انتخاب کنند. لذا درگیر شدن عواطف و احساسات دختر و پسر بدون اینکه تعلق و انتخابی بین خانواده‌ها شکل بگیرد، تنها باعث آسیب روحی به طرفین خواهد شد و بی شک ازدواجی که با رضایتمندی خانواده‌ها همراه نباشد، می‌تواند مشکلات عدیده‌ای را برای طرفین ایجاد کند. درست است که خانواده پسر با این وصلت مخالف هستند و تلاش می‌کنند تا رابطه شما و ایشان تمام شود، ولی شما هم قبول دارید که ادامه این رابطه آن‌ هم بعد از دو سال، نه تنها مشکل شما را حل نخواهد کرد، بلکه در بلاتکلیفی نامعلوم باقی خواهد ماند. لذا باید تلاش کنید تا هرچه زودتر تکلیف شما با این رابطه مشخص شود. اما چگونه؟ در قدم اول بدون هیچ گونه سوگیری، نگرانی‌های خانواده پسر را بررسی کرده و برای آن برنامه‌ریزی کنید. البته اینکه پدر شما اعتیاد دارد، دلیل نمی‌شود که آن‌ها نگاه از بالا به پایین نسبت به شما و خانواده‌تان داشته باشند، ولی اگر به شما می‌گویند که اخلاق شما و آقاپسر مناسب هم نیست، شما به صرف اینکه دو سال باهم رابطه داشتید و مشکلی هم نداشتید، اکتفا نکنید، چراکه زندگی مشترک با زندگی قبل از آن بسیار متفاوت است و افراد خود واقعی‌شان را در زندگی مشترک نشان می‌دهند. پس اگر خانواده پسر می‌خواهند که طرفین پیش مشاوره بروند، بدون اینکه بخواهید مقاومت کنید، با روی باز فرایند مشاوره را به همراه فرد موردنظر در پیش بگیرید. قطعاً شما نمی‌خواهید یک ازدواج با ریسک انجام دهید. پس مراجعه به مشاور به طرفین کمک می‌کند تا اولاً شناخت دقیق‌تری نسبت به همدیگر پیدا کنند. ثانیاً با آمادگی برای ازدواج تصمیم گیری کنند. ثالثاً مشاور به طرفین کمک می‌کند تا بتوانند خانواده‌ها را به این وصلت راضی کنند. به ویژه در مواردی ممکن است از خانواده‌ها نیز خواسته شود در جلسات حضور داشته باشند تا نگرانی‌ها آن برطرف شود.  ضمنا زندگی نظامی شرایط خاص خودش را دارد ازجمله تغییر محل خدمت هر چند سال یکبار و زندگی در مناطق دور افتاده که این را نمی‌توان نادیده گرفت. از این رو مشاوره ازدواج در این زمینه به شما کمک می‌کند تا فارغ از احساسات بتوانید منطقی به این قضیه فکر کنید و تصمیم درستی در این باره بگیرید. بنابراین این موضوع را به دیده‌ی یک فرصت نگاه کنید و به جای اینکه بخواهید صرفاً نسبت به خواسته‌های خانواده پسر مقاومت کنید، به نگرانی‌های آن‌ها توجه کنید و برای مشاوره ازدواج اقدام کنید. درنتیجه اگر واقعاً ازدواج شما با ایشان مشکلی نداشته باشد، خانواده آقاپسر نیز با صحبت‌های مشاور بالاخره متقاعد خواهند شد. موفق باشید.
Retrato de mostafavi mostafavi 13 Jan, 2023 خیلی بدهنه و عصبیه، توهین میکنه...
با سلام به شما کاربر محترم با توضیحاتی که از طرف مقابل داده‌اید، خودتان هم به این نتیجه رسیدید که این رابطه سرانجامی ندارد. به ویژه فردی که مدام حرف از تهدید و توهین می‌زند، نمی‌توان برای آینده او امیدوار بود. لذا به جای اینکه دچار انفعال در رابطه با او باشید و بخواهید تحت تأثیر تهدیدهایش این ارتباط بی‌سرانجام را ادامه دهید، تصمیم جدی به قطع ارتباط بگیرید. گرچه درباره موضوع تهدیدهای او چیزی نگفته‌اید، ولی کوتاه آمدن شما در برابر چنین فردی و تن دادن به خواسته‌هایش، تنها این ارتباط معیوب و ناسالم رفتاری را تقویت می‌کند. با این توضیحات چه‌کار باید کرد تا این مسئله برطرف شود؟ گام اول این است که تصمیم خود را با این رابطه مشخص کنید. اگر بخواهید اسیر تهدیدهایش باشید و تن به خواسته‌هایش بدهید، باید تبعات و عواقب آن را بپذیرید. اما اگر به صورت جدی بخواهید این رابطه را تمام کنید، با توکل بر خدا این اقدام را انجام دهید و از چیزی نترسید؛ چرا که خدای متعال قطعاً در این مسیر از شما پشتیبانی خواهد کرد. امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: «مَن تَوَكَّلَ علَى اللّه ِذَلَّت لَهُ الصِّعابُ و تَسهَّلَت علَيهِ الأسبابُ؛ هر كه به خدا توكّل كند، دشواری‌ها براى او آسان شود و اسباب برايش فراهم گردد.»[1] اما برای اقدام به جدایی با توجه به اینکه اشاره کردید ایشان، بارها شما را تهدید کرده است؛ اولاً باید بررسی کنید که این تهدیدش چقدر منطقی و جنبه عملی دارد؟ اگر تهدیدش جنبه عملی ندارد و تنها برای تحت فشار قرار دادن شما چنین کاری می‌کند، بهتر است اسیر تهدیدهایش نشوید؛ به ویژه شما می‌توانید به صورت قانونی هم اقدام کنید و او را محکوم کنید. درنتیجه از مشاوره حقوقی در این زمینه غافل نشوید. اگر هم واقعاً نگران تهدیدهایش هستید و ... می‌توانید قطع رابطه را به صورت تدریجی و گام به گام پیش ببرید تا کم کم حس تعلق او نسبت به شما کاهش یابد و درنهایت نسبت به شما ناامید شود. بدین صورت که شما می‌توانید طی یک فرایند زمانی، میزان ارتباط خود را به حداقل ممکن برسانید؛ مثلاً اگر قبلاً روزانه چند بار باهم در تماس بودید، آن را به یک‌بار در روز برسانید. پس دلیلی ندارد به هر تماسش جواب بدهید. سپس آن را به یک روز در میان کاهش دهید و به همین ترتیب روند کاهشی ارتباط را در پیش بگیرید. در کنار آن باید مدت زمان ارتباط را هم به بهانه‌های مختلف کوتاه کنید؛ مثلاً تماس‌هایتان را به زیر یک تا دو دقیقه یا دیدارهای حضوری‌تان را به زیر یک ساعت کاهش دهید. در کنار کاهش روابط باید از هر نوع تبادل احساس و عاطفه با طرف مقابلتان هم جدا خودداری کنید. هرگز نه با او درد و دل و نه تبادل عاطفه کنید. حتی اگر گفتگوهایتان به سمت ابراز عواطف و احساسات کشیده شد، بالا فاصله بحث را تغییر دهید و اجازه ندهید تا تبادل عاطفه اتفاق بیفتد، چراکه طرف مقابلتان به شدت هیجان مدار است و افرادی که هیجانی هستند، هیجانی هم تصمیم می‌گیرند. از این رو وقتی طرف مقابل نیاز عاطفی‌اش با شما تأمین نشود، احساس خلأ می‌کند و به مرور آن شور و هیجانش نسبت به شما فروکش خواهد کرد. در آخر نیز این روند کاهشی را به گونه‌ای پیش ببرید تا آن حس تعلقی که در طرف مقابلتان شکل گرفته، کم کم کمرنگ شود و خودش به این نتیجه برسد که امیدی به شما نمی‌تواند داشته باشد. موفق باشید. پی‌نوشت: 1- غرر الحكم، ح 9028.
Retrato de mostafavi mostafavi 13 Jan, 2023 دخترم ده بار اسمشو میگم جواب نمی‌دهد...
با سلام به شما کاربر محترم با درک حساسیت شما نسبت به تربیت کودکتان باید عرض کنم این سؤال مطرح می‌شود که آیا جواب ندادن کودکتان نسبت به صدا کردن او در همه موقعیت‌ها یکسان است یا اینکه تنها در موقعیت‌های خاصی این اتفاق می‌افتد و او جواب شما را نمی‌دهد؟ معمولاً کودکان به دلایل مختلف ازجمله غرق در افکار و تخیلات درونی خودشان، تمرکز زیاد روی یک موضوع و تک بعدی بودنشان، ممکن است متوجه اطراف خودشان نشوند؛ به ویژه برای کودکان زیر 6 سال این موضوع شایع‌تر است. البته گاهی بچه‌ها آگاهانه این کار را می‌کنند؛ به طوری که می‌دانند مادرشان در حال صدا کردنشان می‌باشد، ولی به او پاسخ نمی‌دهند که این هم دلایل خاص خودش را دارد ازجمله نظارت و حساسیت بیش از حد مادر و امر و نهی زیاد نسبت به کودک، موجب این مسئله می‌شود تا کودک به خواسته‌های دیگران توجهی نکند. کافی است برای بررسی بهتر، توجه کنید که اولاً کودکتان در چه موقعیت‌هایی نسبت به صدا کردن شما واکنش نشان نمی‌دهد؟ ثانیاً آیا نسبت به دیگران هم‌چنین واکنش‌هایی دارد یا تنها نسبت به شما چنین رفتاری را انجام می‌دهد؟ همه این‌ها می‌تواند گویای نکات ریز تربیتی باشد. لطفاً به این سؤالات پاسخ بدهید. تا در ادامه بهتر شما را راهنمایی کنیم. منتظر پاسخ شما هستیم.
Retrato de mostafavi mostafavi 11 Jan, 2023 دخترم چند روزیه اخلاقش وحشتنااااک شده ....
با سلام به شما کاربر محترم این شیوه برخورد کودکان که وقتی چیزی برخلاف میل و خواسته‌شان باشد، شروع به قشقرق به پا کردن، گریه و زاری کردن و فریاد کشیدن می‌کنند، احتمالا یا از بچه‌های دیگر یاد گرفته‌اند یا در تلویزیون بچه‌ای را مشاهده کرده‌اند و آن را تکرار می‌کنند یا ممکن است یک‌بار به صورت تصادفی این رفتار را انجام داده و توانسته‌اند خواسته خود را از این طریق به دست آورند و این باعث شده تا دوباره این کار را چند بار تکرار کنند تا تبدیل به یک رویه نامناسب در آن‌ها شده است. اما چه‌کار باید کرد تا جلوی این رفتار کودکان گرفته شود؟ در گام اول باید توجه داشت که توجه نشان دادن والدین در هنگام قشقرق به پا کردن کودک تنها باعث می‌شود که این رفتار منفی کودک تقویت و دوباره در آینده تکرار شود، لذا در چنین زمانی بهتر است خواسته‌اش را هرگز عملی نکنید، بلکه سعی کنید حواس کودک را به موضوع خوشایند دیگری جلب کنید؛ مثلا فرض کنید کودکتان به بازی کردن با شما علاقه زیادی دارد، شما می‌توانید او را به بازی کردن با خودتان معطوف کنید. البته ممکن است همیشه این روش جواب ندهد، ولی بهتر از آن است که بخواهید خواسته‌اش را عملی کنید. در گام بعدی باید میزان وابستگی کودک را کاهش داده و میزان استقلالش را بیشتر کنید. برای این کار، ارتباط بیشتر بچه‌ها با همدیگر زمینه مناسبی برای این کار هست. چراکه بچه‌ها اولا جذب هم دیگر می‌شوند. ثانیا یاد می‌گیرند که چگونه باهم ارتباط بگیرند و در نهایت با فاصله گرفته از مادر، کم کم میزان وابستگی شان هم کاهش پیدا می‌کند. در واقع کودکان نیاز دارند که روزانه چندین ساعت در گروه همسال خود قرار بگیرند و با آن‌ها بازی و تعامل داشته باشند. این موضوع تأثیر زیادی در کاهش وابستگی فرزند و کسب آمادگی برای ورود به اجتماع را دارد. این نکته نیز باید توجه داشت که بر اساس تجربه مشاهده شده که گاهی والدین ناخواسته در تله وابستگی قرار می‌گیرند و همین مسئله منجر به وابستگی کودک می‌شود. والدینی که مراقبت بیش از حد از فرزند خود دارند و اجازه نمی‌دهند کودک به‌ تنهایی کارش را انجام بدهد، این پیام را به او منتقل می‌کنند که محیط امن نیست و موجب اضطراب و وابستگی و چسبندگی کودک به خود می‌شوند. ضمنا کاهش وابستگی کودک، به صورت تدریجی اتفاق می‌افتد و بنا نیست به یکباره رفتار کودک تغییر کند. از این رو علائم و نشانگان کاهش وابستگی نیز کم کم اتفاق می‌افتد. جهت مطالعه بیشتر درباره رفع وابستگی کودک می‌توانید به لینک ذیل مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/191113 موفق باشید.
Retrato de mostafavi mostafavi 07 Jan, 2023 پسرم انرژی زیادی داره و پرخاشگرهست....
با سلام به شما کاربر محترم اینکه نسبت به تربیت کودک خود دغدغه مند و به دنبال تربیت دینی او هستید بسیار ارزشمند است. در آموزه‌های دینی آمده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «الوَلدُ سیدٌ سَبعَ سِنین وَ عَبدٌ سبعَ سنین وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنین؛ کودک تا 7 سال سرور، تا 7 سال بنده، و تا 7 سال وزیر است.»[1] یا در حدیث دیگری پیامبر اکرم فرمود: «دَع ابنَک یَلعب سَبعَ سِنین؛ فرزندت را رها کن تا 7 سال بازی کند.»[2] هردو روایت و سایر احادیث دیگر، به معنای این نیست که در تربیت کودک، او را رها کنیم تا هر کاری که دلش خواست انجام دهد. متأسفانه برخی از افراد در برداشت از این روایات دچار خطای راهبردی جدی شده‌اند تا جایی که نسبت به هرگونه امر و نهی کودک زیر 7 سال خودداری می‌کنند به زعم اینکه دارند به مفهوم این روایت‌ها عمل می‌کنند، درحالی‌که اصلاً منظور این نیست که نسبت به تربیت کودک بی‌تفاوت باشیم، بلکه منظور آن است که در بحث تربیت کودک، شأن و شخصیت کودک را بالا بدانیم همان‌طور که در مقابل یک مقالم عالی‌رتبه، نهایت توجه و احترام را می‌کنیم تا شأن و جایگاه او حفظ شود و از هرگونه رفتارهای خلاف ادب پرهیز می‌کنیم، در مواجهه با کودک نیز این توجه را باید داشت که کودک مانند یک دوربین فیلم‌برداری، اعمال و رفتار والدین خود و دیگران را تقلید و الگوبرداری می‌کند. لذا نهایت دقت و توجه و احترام را باید در مقابل کودک داشت تا در امر تربیت موفق باشیم. اما چرا باید به کودک همچون پادشاه احترام بگذاریم؟ یکی از موضوعات بسیار مهم در تربیت، رشد عزت نفس است. پایه اصلی شخصیت سالم در گرو عزت نفس بالاست. اگر والدین به عزت نفس که شالوده آن در کودکی شکل می‌گیرد توجه داشته باشند و سعی کنند عزت‌نفس کودک را در رفتار، کردار و منش خود با او توجه کنند، قطعاً حس ارزشمندی کودک حفظ شده و این پایه و مبنایی برای موفقیت‌های او در زندگی‌اش خواهد شد. بسیاری از ناکامی‌ها، شکست‌ها، ناامیدی‌ها، افسردگی‌ها و بسیاری از اختلالات خُلقی ریشه در کمبود عزت نفس می‌باشد؛ جایی که فرد در درون خانواده احساس ارزشمندی را تجربه نکرده است. ازاین‌رو بخشی از این آموزه‌های دینی ناظر به پرورش عزت نفس در کودک است. بنابراین با این توضیحات اگر آموزه‌های دینی ما می‌گوید کودک تا هفت‌سالگی، امیر و فرمان رواست؛ یعنی اگر کاری غیرعاقلانه و تصمیمی نادرستی داشت با بهترین روش و نرم‌ترین اخلاق در کمال احترام با او صحبت و بچه را منصرف کنید، نه اینکه با کتک و دعوا و زور و... بخواهید او را سرکوب نمایید. ضمن اینکه اگر در سن کودکی، شخصیت او تکریم شود و مورد احترام قرار بگیرد، بستر تربیت مناسب و اطاعت (در هفت سال دوم) را برای سن نوجوانی آماده کردیم. لازم به ذکر است که در بخشی از متن خود اشاره کردید که کودک 3سال و نیمه شما پر انرژی و پرخاشگر است، ای کاش به چند نمونه از پرخاشگری او اشاره می‌کردید. معمولاً بدرفتاری کودکان در این سن، مربوط به نوع ارتباط و تعامل با آن‌ها می‌باشد. لذا برای راهنمایی بهتر لطفاً درباره نحوه پرخاشگری کودکتان توضیح بیشتری بدهید تا به شما بگوییم که نحوه رفتار کودکتان اولاً طبیعی است یا نه و ثانیاً در مواجهه با پرخاشگری او چه رفتارهایی باید با او داشته باشید تا میزان بدرفتاری او کاهش یابد. پی‌نوشت: 1- مکارم الاخلاق، ص 222. 2- وسائل الشیعه، ج5، ص 125.
Retrato de mostafavi mostafavi 07 Jan, 2023 مشاوره ازدواج...
با سلام به شما کاربر محترم قبل از هر چیز تا زمانی که از جهت ذهنی و عاطفی درگیر ارتباط و عشق گذشته خود هستید، خود را وارد رابطه جدید نکنید؛ اولاً از جهت سنی هنوز فرصت‌های ازدواج زیادی پیش روی شما است. پس دلیلی ندارد که بابت این قضیه بخواهید عجولانه و شتاب‌زده تصمیم‌گیری کنید. ثانیاً به صرف اینکه یک نفر شرایط ازدواج را دارد، بدون اینکه شما از جهت ذهنی و حسی، آمادگی ارتباط جدید و تعهد به یک نفر را داشته باشید، خطای محض است؛ چراکه ممکن است بدون بررسی تناسب‌های لازمه بین طرفین بخواهید وارد یک رابطه‌ای شوید که بعداً پشیمان شوید و طرفین از این مسئله آسیب ببینند. بنابراین در گام اول باید تکلیف خود را با رابطه قبلی و به قول شما عشق گذشته مشخص کنید؛ یعنی باید یک دوره زمانی (چند ماهه) از آن بگذرد و شما بتوانید با این موضوع کنار بیایید به گونه‌ای که بتوانید با خواستگار جدید آشنا شده و درباره آن فکر و تصمیم‌گیری منطقی کنید، وگرنه درگیری ذهنی شما با رابطه و عشق سابق، مانع از تصمیم درست برای آینده شما خواهد شد. در گام دوم برای اینکه خواستگار جدیدتان را رد نکنید، پیشنهاد می‌دهم که از ایشان یک فرصت چند ماهه بخواهید تا فضای روحی و روانی شما برای پذیرش شرایط جدید فراهم شود. سپس درباره خواستگارتان بعد از گفتگو و مشورت می‌توانید بررسی کنید که چقدر از جهات مختلف فکری، فرهنگی، رفتاری، اعتقادی، اخلاقی، خانوادگی، علایق و سلایق، خواسته‌ها و تمایلات با هم نزدیک و شباهت دارید و آنگاه تصمیم نهایی را برای آینده خود بگیرید. موفق باشید.
Retrato de mostafavi mostafavi 07 Jan, 2023 چطورازاین حس آزاردهنده رها شویم...؟؟؟
با سلام به شما کاربر محترم خیلی خوب است که روی مهارت و رشته‌هایی که موردعلاقه شماست متمرکز شده‌اید. طبعاً روی حس و حال و اعتماد به نفس شما همان‌طور که خودتان هم اشاره کرده‌اید تأثیر مثبت می‌گذارد. اما لازم است همسرتان را هم در جریان این کلاس‌ها بگذارید؛ چراکه شما نمی‌توانید این موضوع را از او مخفی نگه‌دارید. از طرفی ترس اینکه نکند همسرتان پی به مخفی‌کاری‌های شما ببرد، خود یک حس آزاردهنده‌ای است که تنها موجب می‌شود اضطراب سراسر وجودتان را فرا گیرد و احساس رضایت نکنید. هرچقدر هم که تلاش کنید این مسئله را از همسرتان مخفی کنید، بالاخره یک روز ممکن است به صورت تصادفی متوجه این موضوع شود و آنگاه ممکن است اعتمادش کاملاً نسبت به شما خدشه‌دار شود. لذا تا هنوز متوجه این موضوع نشده است، خودتان پیش‌قدم شوید و به او بگویید که می‌خواهید برای ثبت‌نام در کلاس‌های موردنظرتان تازه اقدام کنید. اگر هم به خاطر دلایلی ازجمله مسئله مالی مخالفت کرد، شما می‌توانید به او پیشنهادهای جایگزین بدهید تا بالاخره نظر مثبتش را جلب کنید؛ مثلاً اگر شما در ماه، پول‌توجیبی از همسرتان دریافت می‌کنید، بخشی از هزینه‌های کلاس را خودتان متقبل شوید یا از بعضی خواسته‌های مالی در زندگی کوتاه بیایید و به همسرتان بازگو کنید تا در این زمینه با شما همکاری لازم را داشته باشد. موفق باشید.

Páginas

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 207