از مجموع روایات ظهور میتوان دریافت که شاکله حکومت امام زمان علیهالسلام را جوانان تشکیل میدهند، همانگونه که خود حضرت نیز هنگام ظهور به شکل جوانی چهل ساله به نظر میرسد.
حکومت جهانی امام زمان علیهالسلام از خصوصیات منحصر به فردی برخوردار است که با ظهور حضرت محقق خواهد شد. جوانی، یکی از ویژگیهای یاران و اصحاب امام زمان علیهالسلام است که در روایات به آن تصریح شده است.
جوانان، بیشترین اصحاب حضرت
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «إِنَّ أَصْحَابَ الْقَائِمِ شَبَابٌ لَا كُهُولَ فِيهِمْ إِلَّا كَالْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ أَوْ كَالْمِلْحِ فِي الزَّادِ وَ أَقَلُّ الزَّادِ الْمِلْحُ»؛[1] «ياران و اصحاب امام مهدى علیهالسلام، جواناند و كهنسالان در ميان آنان اندکاند، مانند سرمه در چشم و نمک در زاد و توشه كه كمترين قسمت توشه، نمک است».
حضور جوانان نزد حضرت در یک شب
امام صادق علیهالسلام فرمود: «بَيْنَا شَبَابُ الشِّيعَةِ عَلَى ظُهُورِ سُطُوحِهِمْ نِيَامٌ إِذْ تَوَافَوْا إِلَى صَاحِبِهِمْ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ فَيُصْبِحُونَ بِمَكَّةَ»؛[2] «جوانان شيعه در حالی كه بر پشت بامهاى خود آرميدهاند، در يک شب، بدون هيچ قرار قبلى به نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مكه حاضر مىشوند».
امام صادق علیهالسلام نیز در این روایت به جوان بودن اصحاب امام زمان علیهالسلام اشاره کرده است.
جوانانی که دارای ایمان قوی هستند، هیچگونه ضعف، سستی، تنبلی و هر گونه فرسودگی در آنها راه ندارد و بهطور کلی دوره جوانی، دورهای سرشار از ایثار، مقاومت، عشق، شور و شیدایی است.
جوان بودن امام زمان علیهالسلام
چهارچوب قیام و حرکت سرنوشتساز امام زمان علیهالسلام را جوانان تشکیل میدهند، همانگونه که امام زمان علیهالسلام نیز به شکل جوان ظهور خواهد کرد.
امام مجتبی علیهالسلام فرمود: «... يُطِيلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِي غَيْبَتِهِ ثُمَّ يُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِي صُورَةِ شَابٍّ دُونَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ذَلِكَ لِيُعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛[3] «خدا غيبتش را طولانى مىکند. آنگاه وى را با قدرت خويش به صورت جوانى كه كمتر از چهل سال دارد، ظاهر مىگرداند، تا دانسته شود كه خداوند، بر هر كارى تواناست».
بر پایه این احادیث میتوان گفت که شاکله حکومت مهدوی هنگام ظهور و نقشآفرینان اصلی آن را جوانان تشکیل میدهند؛ بنابراین جوانی، فصل حساسی است که باید قدر آن را دانست؛ زیرا از دورههایی است که از چگونه گذراندن آن سؤال میشود.
پینوشت:
[1]. نعمانی، ابن ابیزینب، الغیبة، ص315.
[2]. همان، ص316.
[3]. صدوق، محمدبن علی، کمالالدین، اسلامیه، ج1، ص316.