آزادی اجباری

07:39 - 1402/12/13

هرچند در درون هر یک از انواع آزادی، نوعی اجبار وجود دارد؛ ولی در جهان‌بینی الهی، محدودیت‌ها که در نگاه برخی «اجبار» تلقی می‌شود، عین آزادی از بند شهوات و بردگی غیر خداست.

آزادی اجباری

آزادی، یکی از آموزه‌های حساس و از حقوق هر انسانی است که خداوند برای او تعریف کرده است،[1] بر همین اساس اعمال و رفتاری که از روی اجبار و اکراه از انسان سر می‌زند را فاقد ارزش می‌داند.[2]

این آزادی، گاهی دست‌خوش تحریف شده و برخی برای رسیدن به منافع و مطامع شخصی و اجتماعی خویش از آن سوء استفاده می‌کنند؛ بنابراین برای روشن شدن مطلب، ابتدا باید مفهوم آزادی بررسی شود.

مفهوم آزادی
کلمه آزادی و قدرت انتخاب و اختیار، به‌طورمعمول در مقابل کلمه‌های اسارت، بندگی و دربند بودن به کار رفته است.[3]

بی‌شک این آزادی مطلق و همه‌جانبه نخواهد بود؛ زیرا علاوه بر اینکه هیچ عقل و انسان عاقلی به آزادی مطلق و بی‌چون و چرا حکم نمی‌کند، در هیچ کشوری آزادی کامل و مطلق وجود ندارد؛ هرچند کم و زیاد دارد؛ ولی هرگز کسی به صورت مطلق به آزادی حکم نمی‌کند.

با توجه به این مطلب، در دل هر گونه آزادی، یک نوع اجباری وجود دارد؛ ولی این اجبارها با توجه به نوع جهان‌بینی و دیدگاه اشخاص، متفاوت است.

جهان‌بینی و آزادی 
به طورکلی دو نوع جهان‌بینی در جامعه جهانی امروز وجود دارد:

یک. جهان‌بینی الهی که می‌گوید جهان مبدأ و معادی دارد و انسان دارای روحی است که همانند یک مسافر، دنیا را پشت سر گذاشته و نه تنها با مرگ نابود نمی‌شود؛ بلکه به عالم آخرت منتقل می‌شود.

ازآنجاکه محدودیت‌ها بر اساس خواسته‌های فطری و سرشت درونی انسان‌هاست؛ بر پایه این دیدگاه، انسان، محدودیت‌ها را اجبار نمی‌بیند؛ بلکه تمام آن‌ها نوعی آزادی[از بند شهوات و بردگی غیر خدا] و عین اختیار می‌داند.

دو. جهان‌بینی مادی که جهان را در همین جهان محسوس مادّی، منحصر می‌کند. هیچ آغاز و انجامی برای جهان قائل نیست و انسان را از تولد تا مرگ تعریف می‌کند.

انسان در این نوع جهان‌بینی، هیچ اعتقادی به مبدأ و معاد ندارد؛ بنابراین خواه ناخواه دوست دارد، هیچ‌گونه محدویتی در برابر او وجود نداشته باشد. قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید: «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ»؛[4] «بلکه انسان می‌خواهد، فرارویش باز باشد [تا برای ارتکاب هر گناهی آزاد باشد!]».

در این صورت هرگونه محدودیت را اجباری خسته‌کننده می‌داند؛ هرچند آن محدویت‌ها به نفع او تمام شود.

پس تنها انسانی که در پرتو دین رشد کرده است به آزادی در چهارچوب اسلام مقید بوده و هر گونه محدودیت را در شاکله دین، نه تنها اجبار تلقی نمی‌کند؛ بلکه عین آزادی معنوی می‌داند.

پی‌نوشت:
[1]. بقره: 256 و انسان: 3.
[2]. ابن شعبه، حسن‌بن علی، تحف‌العقول، جامعه مدرسین، ص50.  
[3]. رک: فرهنگ فقه فارسي، موسسه دائرةالمعارف الفقه‌الاسلامی، ج1، ص131.
[4]. قیامت: 5.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****