بی‌ارتباطی ماجرای قتل عثمان و انکار شهادت حضرت زهرا (س)

11:26 - 1403/02/22

گزارش مربوط به هتک حرمت به همسر عثمان، نمی‌تواند شاهدی بر انکار جریان شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام باشد؛ زیرا در جریان قتل عثمان، تمام مردم مدینه به دلیل ظلم‌های آشکار عثمان بر او شوریدند، در حالی‌که مهاجمان به منزل امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بانیان سقیفه و بخش کوچکی از منافقان مدینه بودند.

با توجه به ادله و شواهد فراوان حدیثی و تاریخی در منابع شیعه[1] و اهل‌تسنن،[2] شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام قابل اثبات می‌باشد، اما صبر و سکوت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در برابر این هتک حرمت،‌ برای دشمنان اهل‌بیت قابل باور و توجیه‌پذیر نیست. بنابراین منکران جریان شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام برای رسیدن به هدف خود، این واقعه را با یک گزارش تاریخی مربوط به جریان قتل عثمان‌بن‌عفان؛ خلیفه سوم، مقایسه می‌کنند.

گمان دشمنان بر آن است که شیعیان برای توجیه صبر و سکوت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در برابر مهاجمان، این واقعه را با هجوم مردم خشمگین مدینه به خانه عثمان مقایسه می‌کنند؛ بر اساس برخی گزارش‌ها، یکی از همسران عثمان در جریان هجوم، مورد تعرض و هتک حرمت مهاجمان قرار می‌گیرد، با این حال عثمان هیچ واکنشی نشان نداد. پس اینجا شیعیان هستند که به منکران شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام، ایراد می‌گیرند که چگونه سکوت عثمان در جریان هتک حرمت به همسرش را، توجیه می‌کنند؟

پاسخ دشمنان شیعه و منکران شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام آن است که اولا این گزارش تاریخی از نظر سندی ضعیف است و اعتبار ندارد، ثانیا عثمان در شرایط کهنسالی و ضعف جسمانی بوده و توانایی دفاع از خود و همسرش را نداشته، برخلاف امیرالمؤمنین علیه‌السلام که در دوران جوانی و قدرت بودند، ثالثا با اینکه صحابه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از جایگاه بالای حضرت زهرا علیهاالسلام آگاه بودند، ولی در برابر هجوم به منزل امیرالمومنین علیه‌السلام واکنش نشان ندادند، دلیل بر نادرست بودند جریان هجوم می‌باشد.

در برابر این پاسخ به چند نکته اشاره می‌شود:

الف- شیعیان برای اثبات جریان شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و توضیح و توجیه صبر و سکوت امیرالمؤمنین علیه‌السلام هیچ نیازی به مقایسه آن با جریان هجوم به خانه عثمان ندارند؛ زیرا افزون بر آنکه شواهد تاریخی و حدیثی بسیار زیادی بر ادعای شیعه وجود دارد، باور به عصمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام مانع از آن می‌شود که شیعیان، صبر و سکوت آن حضرت در برابر این هتک حرمت را نادرست و غیر منطقی بدانند.

ب- بررسی‌ها نشان می‌دهد که جریان تعرض به همسر عثمان، دارای دو گزارش با دو سند متفاوت است. در یک گزارش که فقط «طبری» تاریخ‌نگار مشهور اهل‌تسنن آن را نقل می‌کند،[3] سخن از تعرض مهاجمان به همسر عثمان شده، اما این گزارش، به دلیل وجود «سیف‌بن‌عُمر» به‌ عنوان یک فرد کذاب و متهم به کفر، ضعیف می‌باشد.

اما محتوای گزارش دوم، مربوط به جسارت‌های لفظی مهاجمان و به‌ کار بردن واژگان زشت در مورد همسر عثمان است.[4] البته سند این گزارش در نگاه عالمان اهل‌تسنن معتبر می‌باشد.[5]

ج- کهنسالی عثمان و جوان بودن امیرالمؤمنین علیه‌السلام هیچ ارتباطی با هتک حرمت به همسران آنها ندارد؛ زیرا بر اساس باور شیعه، امیرالمؤمنین علیه‌السلام از سوی خداوند مامور به صبر و سکوت بودند،[6] هر چند شجاعت و توانایی آن حضرت تا پایان عمر مبارکشان ادامه داشت. این در حالی است که عثمان سابقه نظامی و شجاعت درخشانی از خود برجای نگذاشته است؛ فرارهای متعدد او از جنگ‌های احد و خیبر در تاریخ اهل‌تسنن به ثبت رسیده است[7] و طبیعی بود که در این شرایط بترسد و نتواند در پایان عمر از همسرش دفاع کند.

د- شواهد تاریخی معتبر گویای آن است صحابه خاتم‌الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله نه تنها به حمایت از عثمان در برابر مهاجمان برنخواستند؛ بلکه به دلیل ظلم‌ها و تبعیض‌های خلیفه، خود صحابه بخشی از قاتلان عثمان را تشکیل می‌دادند.[8]

این در حالی است که جریان هجوم به منزل امیرالمؤمنین علیه‌السلام با بهانه بیعت برای خلیفه خودخوانده انجام شد. گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد که مهاجمان و طرفداران خلیفه، ابتدا تمام مردم مدینه را با خشونت و اکراه به بیعت با خلیفه وادار ساخته و سپس برای گرفتن بیعت از امیرالمؤمنین علیه‌السلام اقدام کردند.[9]

بنابراین صحابه پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از شهادت ایشان دچار چند دستگی و اختلاف شدند؛ کسانی که با غلبه زور و شمشیر بر مدینه مسلط شدند و کسانی صبر و سکوت پیشه کردند، اما در جریان هجوم به خانه عثمان، همه صحابه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به یکباره به عملکرد عثمان اعتراض کردند.

پی‌نوشت:
[1]. مفید، محمد، الجمل،‌ ص118، کنگره شیخ مفید ؛ سیدمرتضی، الشافي في الإمامة، ج‏3، ص241، مؤسسة الصادق علیه‌السلام.
[2]. دینوری، ابن‌قُتیبة، الإمامة و السياسة، ج‏1، ص30، دارالأضواء ؛ اندلسی، ابن‌عبد ربه، العقد الفريد، ج‏5، ص13، دار الكتب العلمية ؛ بلاذری، احمد، أنساب ‏الأشراف، ج‏1، ص586، دارالمعارف ؛ ابن‌ابی‌شیبة، المصنف، ج7، 432، دار التاج.
[3]. طبری، محمد، تاریخ طبری، ج4، ص391، دار التراث.
[4]. ابن‌ابی‌شیبة، المصنف لابن‌ابی‌شیبة، ج7، ص520-521، دار التاج ؛ طبری، محمد، تاریخ طبری، ج4، ص384، دار التراث.
[5]. ابن‌حنبل، احمد، فضائل الصحابة، ج1، ص574، دار ابن‌الجوزی، پاورقی.
[6]. کلینی، محمد، الكافي، ج‏1، ص282، اسلامیة.
[7]. جزری، ابن‌اثیر، الكامل، ج‏2، ص158، دار صادر.
[8]. مرتضی عاملی، سیدجعفر، الصحيح من سيرة الإمام علي عليه‌السلام، ج‏18، ص247، المركز الاسلامي للدراسات‏.
[9].  جزری، ابن اثیر، الكامل، ج‏2، ص331‌، دار الصادر ؛ طبری، محمد، تاريخ ‏الطبري، ج‏3، ص222، دار التراث.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****