روایتی که نشان میدهد امیرالمؤمنین علیهالسلام به محض برخورد با «زندیق» او را گردن زدند، افزون بر آنکه سند ضعیف و نامعتبر دارد، با روایات دیگر در مورد سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام و فتوای فقهای شیعه همخوانی ندارد.
تلاش بیوقفه برای معرفی چهرهای خشن و ظالم از امیرالمؤمنین علیهالسلام بخشی از فعالیتهای آتئیستها و اسلامستیزان است. آنان ادعا میکنند که امیرالمؤمنین علیهالسلام به محض روبهرو شدن با شخص «کافر»، او را گردن زده و این کمال بیرحمی و خشونت است. دلیل آنها حدیثی است که میگوید: «زندیقی را نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام آوردند و آن حضرت، او را گردن زدند».[1] دشمنان اهلبیت برای تایید ادعای خود گفتهاند که سند این حدیث نزد برخی عالمان شیعه مشکلی ندارد و حجت است.[2]
چند نکته در پاسخ به این ادعا بیان میشود:
الف- حدیث مورد نظر در کتاب «کافی» و دیگر کتب معتبر شیعه[3] گزارش شده و تنها دلیلی که برخی عالمان شیعه، سند این حدیث را معتبر دانستهاند، نقل این روایت در کتابهای حدیثی کهن شیعه است که در اصطلاح به این کتابها، «کتب اربعه» گفته میشود. برخی بر این باور بودند که وجود روایت در این کتابها نشانهای از اعتبار و حجیت آن روایت میباشد و نیاز به بررسی هر یک از راویان آن نیست. در حالیکه این مبنا و نظریه طرفداران کمی دارد و بیشتر عالمان شیعی بر این باور هستند که احادیث «کتب اربعه» نیز به پالایش و بررسی سندی نیاز دارد. از اینرو با بررسی حدیث مورد نظر، مشخص میشود که راویان آن متهم به غلو، دروغگویی و فساد در عقیده میباشند.[4] پس این حدیث قابل استناد و استدلال نیست.
حتی اگر صحت سند این روایت پذیرفته شود، بدین معنا نیست که باید فقهای شیعه بر طبق آن فتوا دهند؛ بلکه بعضی از احادیث معتبر در منابع حدیثی وجود دارد که مشهور فقیهان شیعه از آنها صرف نظر کردهاند؛[5] زیرا احتمال دادهاند که روایت مزبور، یک جریان خاص در مورد همان زندیق بوده و نمیتوان حکم کلی از آن برداشت کرد.
ب- اسلامستیزان ادعا کردند که «زندیق» به معنای کافر میباشد، در حالیکه واژه زندیق دارای اصطلاحات متفاوت و معانی مختلف میباشد. معنایی که در فقه شیعه برای «زندیق» بیان شده، کسی است که در ظاهر به اسلام متدین است، ولی در باطن و درونش کافر میباشد.[6] البته در نگاه اسلام، هر کسی که رفتارش مطابق تعالیم اسلامی باشد، مسلمان بهشمار میآید و باطن هیچکس مورد تفتیش قرار نمیگیرد، اما «زندیق» با گفتار و پرسشهایی که ارائه داده، نفاق، کفر و دشمنی خود با اسلام را آشکار ساخته است.
بر همین اساس، دیدگاه عالمان شیعه پیرامون چگونگی برخورد با «زندیق» یکسان نیست؛ هرچند برخی به اعدام او حکم کردهاند، اما بررسیهای دقیق نشان میدهد دلیل آنها روایاتی است که همگی دارای سند نامعتبر میباشند. از اینرو برخی دیگر از عالمان شیعه حکم کردهاند که اگر زندیق از گفتههایش پشیمان شد و توبه کرد، از او پذیرفته میشود.[7] پس نمیتوان یکجا این دیدگاه را به همه عالمان شیعه نسبت داد.
حتی اگر این دیدگاه فقهی مورد تایید تمام فقیهان شیعه باشد، نباید از پذیرش چنین حکمی سرباز زد؛ زیرا این حکم برگرفته از سیره معصوم علیهالسلام است که در آن هیچ خطا و اشتباهی وجود ندارد.
بنابراین اینگونه احادیث ضعیف و نامعتبر نمیتواند معیار و میزان مناسبی برای شناخت امیرالمؤمنین علیهالسلام و معرفی ایشان باشد؛ بلکه برخورد پدرانه و شفقتآمیز آن حضرت در برابر فتنه خوارج پس از جنگ صفین، بهترین توصیف است؛ زیرا امیرالمؤمنین علیهالسلام تا پیش از آنکه خوارج دست به شمشیر نبرده و مقابله نظامی نکردند، آنان را تحمل کرد و از هیچ تلاشی برای هدایت آنها دست برداشت.
پینوشت:
[1]. کلینی، محمد، الکافی، ج7، ص257، اسلامیة.
[2]. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقين، ج6، ص384، کوشانبور.
[3]. طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، ج10، ص140، اسلامیة.
[4]. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج23، ص398، اسلامیة.
[5]. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبيت عليهمالسلام، ج1، ص682، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهلبيت عليهمالسلام.
[6]. طوسی، محمد، الخلاف، ج5، ص352، جامعه مدرسین.
[7]. موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم، فقه الحدود و التعزيرات، ج4، ص318-323، دانشگاه مفید.