لام ،خدا به شما بزرگواران که راهنمایی های درستی میکنید سعادت داده و پیش قدم شدید و بهترین پاداش الهیشامل حالتون بوده و خواهد بود و در اول منم به نوبه خودم تشکر میکنم از شما بزرگان گرانقدر ،و در بعد سوالی دارم ؟ماجرا:حدود چهار سال پیش دختر عمه ام با من چت میکرد در حد احوال پرسی و راهنمایی درسی و همه حرفا در همین حد بود و منم تا اونجایی که از دستم بر میمد کمکش میکردم و گاهی هم از لحاظ امید نسبت به زندگی و امید به خدا و حرفای امیدوارانه از این جور حرفا و اینکه در کل دلگرمی بهش میدادم اون احساس تنهایی میکرد و از لحاظ عاطفی چون پدر گرامیش از دست داده بود ضربه خورده بود منم فقط از سر دلسوزی جواب پی ام هاشو میدادم به مرور زمان نسبت بهم وابسته شد و خیلی دوستم داشت و داره ولی من بهش هیچ حسی ندارم فقط به عنوان یه دختر عمه بودن بهش احترام میذارم و احوال همو جویا میشیم من چتو کم کردم و حتی بلاکشم کردم تا اینکه بیشتر وابسته نشه از سر دلسوزی. باز از بلاکی درش آوردم و کاری به کارهم نداشتیم تا بعد یه چند مدت تقریبا یکسال پیش گفت بیا بریم بیرون رفتیم ولی هیچ خطای سر نزد از ما. عمومم هم اطلاع داشت و من بعد اون ماجرا کلا بلاکش کردم و کاری به کار هم نداشتیم تا امسال آمدن خونمون باز بعد یکسال احوال همو جویا شدیم من واقعا حسشو درک میکنم و واقعا منو دوس داره در حدی که دوست داره من مرد زندگیش باشم ولی من نسبت بهش هیچ حسی ندارم همون موقع یعنی امسالبهش گفتم حسمو، کلی توضیح دادم ولی اون ناراحت شد خیلی ناراحت منم ناراحت شدم هر دفعه سعی دارم آرومش کنم و از دلش ناراحتی در بیارم و این سو تفاهمه علاقش نسبت به منو رفع کنم ولی باز خوش حال نیست و احساس میکنه منو دلشو شکستم گاهی به روش نمیارم و اصلا این حس ها و علاقه حتی بازگوم نمیکنم برای اینکه ناراحت نشه و به رفتارم خیلی توجه میکنم !ولی اون باز ناراحته دوست ندارم ناراحت باشه چون ما خلق خدایم و برای کمک به دیگر آفریده شدیم و گاهی با حرفی منطقی هر چیزی حل میشه ولی راهشو باید دانست !سوال اول آیا من نسبت بهش موظفم ؟ آیا من حق الناس نسبت بهش کردم ؟و پیشنهادو راه حل شما چیه ؟ ودر کل بگم هدف و تصمیم اولیه من خیر بوده و از سر دلسوزی بوده !سحری پی امش دادم خیلی ناراحت و مثل قبل نبود و سر و سنگین و برای اولین بار بی تفاوت جواب میداد و من متوجه شدم ازم هنوز دلخور و ناراحته در صورتی که هدف من اینه ناراحتی از سرش بیرون بیارم و بگم نمیشه و از اول تصمیمش نسبت ویا حسش نسبت به من غلط بوده ولی نمیشه چون حس و علاقه اش غلبه بر تفکرش کرده و میخوام مثل اول بدون هیچ علاقه ی نسبت بهم با هم عادی خوب باشیم و ناراحتی نکنه یه راه حل خوب بدید تشکر ؟سه سال پرسیدم لطفا جواب تشکر آیا من موظفم و یا اینکه نسبت بهش حق الناس کردم ؟راه حل شما چیه ؟
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
دوست عزیزمشکل شمااینه با دست پس میزنی با پا پیش میکشی واز احساسات خانم سواستفاده میکنی ینی شده ابزار شمابرا سرگرمی وگرنه که اصلا نباید پیگیرش بشی جنابعالی هم رها کن وقطع رابطه کامل نه اینکه حوصله ت سربره بری سراغش و یهو یادت بیفته حسی بهش نداری
دوست عزیزمشکل شمااینه با دست پس میزنی با پا پیش میکشی واز احساسات خانم سواستفاده میکنی ینی شده ابزار شمابرا سرگرمی وگرنه که اصلا نباید پیگیرش بشی جنابعالی هم رها کن وقطع رابطه کامل نه اینکه حوصله ت سربره بری سراغش و یهو یادت بیفته حسی بهش نداری
سلام
دوست گرامی لطفا هم انصاف داشته باشید و هم با خودتون صادق باشید
شما هم از علاقه ایشون خوشتون اومده اما امید دارید کیس مناسبتری پیدا کنید و خودتون رو چند سال فریب دادین که قصدتون دلداری هست
اگر هیچ علاقه ای به ایشون نداشتید مدام ارتباط را قطع و وصل نمیکردید
بعد از بلاک کردن دوباره از بلاک خارج کردید و حتی با ایشون بیرون رفتید و
حتی سحر!!! به ایشون پیام دادید
همه این کارها اشتباه بوده و اگر برای ایشون احترام قائل هستید و هیچ علاقه ای به ازدواج با این خانم ندارید، لطفا بطور کامل با ایشون قطع رابطه کنید و تمام! که حداقل بیشتر آسیب نبینند
اگر هم دقیق نمیدونید چی میخواهید، با خودتون صداقت بیشتری داشته باشید، چه بسا شما هم علاقمند شده اید و ایشان را مناسب ازدواج میدونید.
علی ایحال در صورتی که هیچ علاقه احساسی به ایشون ندارید، هر تماس و پیامی از طرف شما گناه هست و آسیب بیشتری به خانم میزنه و حق الناس هم بر گردنتان هست، لذا طی یک مسیج محترمانه برای همیشه ارتباط شخصی تون رو با ایشون قطع کنید.
در پناه حق
آقا ولش کن ، ولش کن
ما نخواهیم دلسوزی کنید کیو ببینیم
وابسته میکنید
بعد میگید دلسوزی بود؟؟؟؟
سلام ,,, اگ دلت براش میسوزه و نمیخای باهاش ازدواج کنی ولش کن،،، بیشترین کمکی ک میتونی بهش بکنی همینه....سنگم باشه 3 سال با یکی درددل کنه دلبسته میشه چ برسه ب ی نفر ک از لحاظ عاطفی موقعیت مناسبی نداشته...اینک بگی 100 درصد رابطه ات از سر دلسوزی بوده یخورده باورش سخته !!! اگ صرف بحث دلسوزی بود خیلی بهتر و از راه های کم ریسک تری میشد کمکش کنی خصوصا اینک دختر عمه تون هم میشن...
حالا ک ب اینجا رسیدی ادامه دادن کوچکترین ارتباطی بازی دادن طرف مقابله...نگران نباش دخترا زود دل میبندن زودم فراموش میکنن...
با سلام به شما کاربر محترم
پاسخ اجمالی:
این نوع رابطه شما با دخترموردنظر از همان اول اشتباه بوده است؛ چرا که شما با برقراری رابطه عاطفی و ... باعث شدید که ایشان در ذهن خودش تصوراتی نسبت به شما داشته باشد و بالطبع نسبت به شما دلبسته نیز شود، در حالی که در وضعیت فعلی نیز با پیام دادن به ایشان و جویا حال او شدن، پیامهای ضد و نقیضی به او میدهید و باعث میشود که او همچنان به شما امیدوار باشد. توصیه میکنم هرچه زودتر این رابطه را به صورت کامل قطع کنید تا او هم بهتر بتواند با این مسئله کنار بیاید.
پاسخ تفصیلی:
اینکه شما به نیت درک روحی و کمک کردن به او ارتباط برقرار کردید، قابل درک است، ولی باید توجه داشت که همان برقرار رابطه از سوی شما و ادامه دادن آن، باعث ایجاد دلبستگی و وابستگی ایشان نست به شما شده است. بنابراین برقراری رابطه به ویژه رابطه عاطفی میان دختر و پسر این دلبستگی را به همراه خواهد داشت. اینکه شما به قصد کمک به او به این رابطه رو آوردید، باید به این نکته توجه میکردید که این گونه روابط، احتمال بوجود امدن دلبستگی حداقل از سوی طرف مقابل را داشته است.
در حال حاضر وظیفه شما در قبال او این است که این رابطه را ادامه ندهید، ولو اینکه باعث شود که او از شما ناراحت و دلخور شود؛ چرا که ادامه این رابطه منجر به این میشود که او همچنان به شما امیدوار باشد، در حالی که اگر مطمئن شود که نمیتواند دل شما را به دست آورد، در آن صورت راحتتر و بهتر با این مسئله کنار میآید. البته قطع این ارتباط برای طرف مقابل سخت است، ولی بعد از مدتی با این مسئله کنار خواهد آمد، امّا ادامه این رابطه به صورت کجدارو مریز بیشتر به او ضربه روحی میزند.
در نتیجه، دیگر لازم نیست که شما به او تلفن بزنید و جویا حال او شوید. این تلفن زدنهای شما به او و جویای حال او شدن، پیامهای ضد و نقیضی به او میدهد و وی همچنان در ذهن خودامیدوار میشود که شما به او علاقهمند هستید، در حالی که شما در زبان، چیز دیگری به او گفتهاید. برهمین اساس به جای تلاش به برقرار رابطه در راستای کم کردن آلام و ناراحتی ایشان، ارتباطتان را قطع کنید تا هرگونه برداشتهای خیالی و اشتباه ایشان نیز نسبت به شما رفع شود.
همچنین سعی کنید رابطه را به صورت کامل قطع کنید، مبادا به او بگویید که از این به بعد رابطهمان در همان حد فامیلی باقی بماند و ... این کار بدترین ضربه را به او خواهد زد؛ زیرا ممکن است باعث شود او به اشتباه به آینده و بازگشت شما امیدوار شود و این امیدواری جلوی حرکت او به سمت زندگی بهتر را میگیرد.
موفق باشید.