همسرم چادر رو کنار گذاشته

22:29 - 1401/03/15

سلام. وقتتون بخیر. یک سوال داشتم. من تا حدودی مذهبی هستم. همسرم هم هست. اوایل زندگی چادر به سر میکرد. اما الان مانتو میپوشه البته نه موهاش بیرونه و نه مانتو بدن نماست. دخترم هم به شدت تحت تاثیر مادرش هست. الان در سه تا موضوع مشکل دارم. یکی حجاب همسرم، یکی حجاب دخترم و دیگری نماز دخترم. اینم بگم که دخترم 14 سالشه و خدا رو شکر حرف گوش کن اما تنبل و کاهل نماز. چه کار باید بکنم؟ اینم اضافه کنم که اگر به همسرم بگم دوباره چاردی بشو به شدت مخالفت میکنه. راهکار چیه؟ ممنونم

---------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/210636
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما

بخش اول حجاب و نماز دختر

از اینکه به تربیت دینی فرزندتون اهمیت میدید جای تحسین داره. امیدوارم بر این راه مقاومت مدبرانه داشته باشید تا به نتیجه برسید.

سن نوجوانی، سن حساسی است که معمولا در این سن هر کسی دچار تردید در اعتقادات خود پیدا می کنه تا دین رو نه بر اساس تقلید از پدر و مادر و دوستان، بلکه از راه دلیل و اقناع ذهنی بپذیره و عمل کنه، پس این حالت رو یک فرصت و غنیمت باید شمرد. قطره چکانی باید به فرزند امور دینی رو آموخت، و نه بر اثر تحمیل و اجبار. کاهلی دخترتون نسبت به نماز تا حدودی طبیعی است که به هیچ وجه نباید روابطتتون رو به خاطر دلسردی به نماز تحت تاثیر قرار بدید. خوشبختانه حرف شنوی دارن و این نشونه این هست که دختر شما به شما محبت ویژه داره. همون صمیمیت رو کماکان داشته باشید. هر پسر و دختری این دوره رو باید طی کنه. که طبعا در نماز و شرعیاتش دچار کم و زیاد خواهد شد. اما مهم این هست که والدین چگونه با این دوره چالشی برخورد کنن. طبعا نباید بی تفاوت بود بلکه باید نوجوون رو درک کرد و کمکش کرد تا با شناخت درست از این چالش بیرون بیاد. اگر نووجون بتونه در این برهه ، به هویت دینی خودش واقف بشه، تقریبا نسبت به آینده اش خیالتون جمع خواهد بود.

نوجوون رو در وهله اول باید جذب کرد. بازوهایی که میبایست دخترتون را با اونها جذب خودتون کنید و ارزشهایی مثل نماز خوندن رو بهشون انتقال بدید دو نمونه است: بازوی عاطفی-  بازوی شناختی

عاطفی:

بازوی عاطفی، زمینه مهم و عنصر همیشگی تربیت در تمام عناوین تربیتی است. همانطور که دانش اموز از معلم با اخلاق و مهربون بیشتر اثر می پذیره و راحتتر امور تکلّف بار رو به جان می خره، پدر و مادر هم به عنوان اولین معلمهای زندگی باید اینگونه باشند. در فضای اجبار، خشونت، امر و نهی مستقیم  نمی شه به کسی دین و اخلاق رو تحمیل کرد. در مورد این بازو

* رابطه والدین با دختر باید قوی شه. برنامه هایی که دخترتون دوس داره انجام بدید. گردش برید . کارهای دو نفره (مادر- دختری) راه بندازید.( مثل آشپزی با تقسیم کار). بازیهای خانوادگی خیلی خوبه. شرکت در محافل مذهبی. خانوادگی تئاتر بازی کنید (یکی قصه بخونه و دیگران همزمان تئاترش رو بازی کنند). بهشون مسوولیت بدید. ازش اظهار نظر کنید و در تصمیمات جزئی خونه ازش نظر بخواهید. و از این جور برنامه ها که دختر شما متوجه بشه که در خونه منزلتی داره و بهش اهمیت میدید.

دختر وقتی عاطفه اش تامین بشه ، دروازه ذهنش راحتتر قابلیت پذیرش دستورات و ضوابط رو داره. دختر این حس را باید بکنه که فضای خانه چیز کمی از بیرون نداره. اگر بهشون اهمیت بدید، بهتون اهمیت میده (قاعده ساده اما کارامد)

در قالب عاطفه می تونید این ارزشها (مثل حجاب و نماز و ..) رو به جان و ذهن دخترتون تزریق کنید.

بازوی شناختی :

همزمان یا ترجیحاً بعد از اینکه ترفندهای عاطفی را بکار بردید می تونید بُعد شناختی دخترتون رو نسبت به ضرورت نماز یا حجاب تأمین کنید.

بُعد شناختی باید طوری باشد که دختر شما به درجه اقناع نسبی برسه و اینکه در اثر این اقناع حس خوبی به او دست بده.  اگر به این اقناع رسید، و دونست که نماز یا چادر امر پسندیده ای هست، چندان از محیط اثر نخواهد پذیرفت. کما اینکه یکی از عوامل ترک نماز، اثر پذیری از همسالان یا جو جامعه است.

* سعی کنید در یک گفتگوی صمیمانه دخترتون رو به گفتگو وادار کنید. مثلا ازش بپرسید «به نظرت خدا ما رو به حالت خودمون واگذاشته یا توقعاتی ازمون داره؟» و با این سوال کلیدی دخترتون رو به این مرحله شناختی برسونید که خدا کار بی دلیل نمی کنه ! حتی احکامی که برا ما قرار داده همه اش طبق مصلحتیه که به نفع خودمونه! برای اینکه به حس ارزشمندی برسیم باید به خالق ارزشها اهمیت بدیم.

* خدا رو به طور حقیقی براش به تصویر بکشید . که خدا زیباست و این زیبایی رو می شه در آثار خلقتش دید. و ما با نماز با خالق زیباییها همصحبت میشیم. (برای پی بردن به زیبایی ها و حکمتهای آفرینش، و در نتیجه ارتقاء بحث خداشناسی، می تونید کتاب زیبای «توحید مفضل» رو تهیه کنید و به دخترتون هدیه بدید) و برا مطالعه کردنش جایزه قرار بدید.

* اگر شما توان گفتگو با دخترتون ندارید از دوستش بخواهید این گفتمان رو داشته باشه. شاید بتوانید به طور نمایشی از دوست ایشون بخواهید که نقش کسی رو بازی کنه که پیش دختر شما میره و از چیستی و چرایی نماز سوال میکنه! و از دخترتون جواب بخواد که چرا باید نماز بخونیم و ...! دراین ترفند، دختر شما مجبور هست که آموخته و دیدگاه های خودش رو بازنگری و یادآوری کنه

* در مورد حجاب، کتاب لینالونا رو تهیه کنید که در قالب داستان می تونید حجاب رو به عنوان یک ابزار برای حفظ ارزش درونی القاء کرد.

* در مورد حجاب، دختر شما نیم نگاهی به مادرش می ندازه و ایشون رو به عنوان الگو قرار میده، و بدون رعایت حجاب ایشون کار کمی دشوار میشه، پس لازمه حداقل با این بهانه همسرتون رو به حجاب تشویق کنید

 

تصویر اللهیار سحرخوان

سلام و عرض ادب. ازتون ممنونم که بی منت و چشم داشت مشاوره می دید و مشکلات مردم رو حل می کنید. ان شاء الله اجرتون با صاحب این دهه عزیز. مشکل همسر بنده به نظر خودم از چند جا شروع شد. یکی فضای مجازی و اخبار فیک که هر روزه منتشر میشه. یکی از کارهای من تو خونه اینه که مدام سعی کنم به شبهات و این اخبار جعلی و فیک پاسخ بدم و روشنگری کنم. دوم دوستان خوب اما با افکار متفاوت با خانواده ما. به طور مثال همسرم یک دوست مذهبی داشت که انصافاً بسیار خانم خوب و انسانی بود. اما قبل از انتخابات دچار یک اشتباه شد و سعی کرد همسرم رو وادار کنه که به فلان نامزد رای بده. همسرم هر چه تلاش کرد بهش بفهمونه که رای یک مسئله شخصی است و باید خود فرد به اجماع برسه نشد. آخر هم اون دوست عزیز، کار خانم بنده رو به خدا و روز قیامت واگذار کرد. این مورد و چند مورد دیگه که از افراد نسبتاً مذهبی سر زد بعلاوه مشکلات موجود در جامعه (اختلاس، بی عدالتی و ....) موجب شد همسرم دچار بدبینی به مذهب بشه. بنده تلاش میکنم به همسرم بفهمونم ما افراد ملاک دین  نیستیم. ملاک قرآن و عترت است و هر کدوم ما ممکنه اشتباه کنیم و  این اشتباه ما هیچ ربطی به دین نداره. اما تا حالا موفق نبودم. و مشکل دیگه همسرم سرسختی فراوان در مقابل اصلاح عقاید و افکار نادرست است. به طوریکه عملاً بنده تو این 17 سال زندگی نتونستم افکار غلط ایشون رو اصلاح کنم. در پایان یک نکته مثبت و مهم رو بهتون بگم. پدر و مادر همسرم انسانهای متدین و شریفی هستند. من با آنها بسیار مسافرت رفته ام و مدت زیادی هم با این عزیزان زندگی کرده ام. شبی را به یاد ندارم که مادر همسرم در آن نماز شب نخوانده باشد. در تمام کارهای خیر پیشقدم هستند. پدر همسرم هم متدین و مقید است. چنان به مسائلی همچون حق الناس، حلال و حرام و .... حساسند که گاهاً بنده متعجب می شوم. همسرم تا حدودی از این دو عزیز حرف شنوی دارد. شاید آنها بتوانند کمکم کند. ممنونم میشم راهنمایی بفرمایید. یا علی

تصویر روئین تن مهدی

سلام مجدد خدمت شما و تشکر از حسن نظر شما

چند نکته

1- این یک اشتباه هست که ما تمام سرمایه زندگی مون رو هزینه این کنیم که همسرمون صفر تا صد می بایست با ما هم عقیده بشه. خیر این نشدنی است و تبعات داره، بله می تونید تلاش کنید و توصیه به حق کنید و اگر خطای فکری یا عقیدتی هست گوشزد کنید، اما وظیفه شما در این زمینه صرفا بازگو کردن هست و به هیچ وجه شما مکلف به نتیجه نیستید. به هیچ وجه نباید زندگی خودتون رو به سر و سامون دادن و هم تراز کردن عقاید همسرتون گره بزنید، که اگر اینگونه باشه بخاطر این تمرکز و شدت حواسی که هزینه می کنید، هم نقاط مثبت همسرتون از دید شما مخفی می مونه و هم به تدریج افکار منفی به شما روی خواهد آورد و هم آرامش زندگی شما تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. پس در عین تلاش، همسرتون رو با ویژگیهایی که داره بپذیرید و نسبت به عقائدی که با شما ناسازگار هست گارد نگیرید. بخاطر داشته ها و خوبیهاش شاکر باشید و نسبت به نداشته ها و نواقصش صبور.

به نظر میاد مساله ای که همسر شما بهش دچار شده مثل خیلی از افراد جامعه که بهش اشاره هم فرمودید عدم استقلال فکری و نداشتن یک هویت دینی قوی است که بتونه نسبت به شرعیات و آموزهای دینی دفاع کنه، قوه دیداری همسرتون از قوه تامل و تعقلشون قوی تر هست و بخاطر همین درستی و نادرستی یک عمل رو از بستر جامعه یا نوعا به سبک تقلیدی برای خودش هضم کرده. و هر چه سن بالاتر بره، تغییر این رویه مشکل تر خواهد بود.

ما آدما طبیعتا اجتماعی هستیم و به ناچار با رفتارهای اجتماعی مواجه میشیم که مجبوریم نسبت به اونها موضعی داشته باشیم. بگیم این کار درست هست یا خیر.

به هیچ وجه ملاک درستی و نادرستی کاری رو نباید از بستر رایج جامعه اقتباس کرد. چرا که آدما معمولا دچار  افراط و تفریط اند. راه حقیقت رو نباید از جانب مسوولین شناخت چرا که چنین شناختی متزلزل خواهد بود و با کوچکترین خطا و اشتباهی از جانب اونها، خود ما رو دچار تشطط و تعارض خواهد کرد و ساختمان فکری که بر مبنای عملکرد مسوولین یا عملکرد دوستان و همسالان برای خودمون ساختیم، ویران خواهد شد. هیچ گاه بر روزگار نباید تکیه کرد و حق و حقیقت رو نباید از عملکرد مردم روزگار شناخت.

شما در بحثهایی که با همسرتون می کنید سعی کنید ایشون رو از زمان حال و روزگار فعلی جدا کنید، با پیش کشیدن بحثهای فرازمانی به نتیجه درست برسید.
مثلا سوال کنید :«دزدی خوبه یا بد؟ ایا این بد بودن رو کسی به شما یاد داد یا خودتون (ایشون رو منتقل کنید که فطرت ما حکم به بدی می کنه)؟ آیا این بد بودن بسته به زمان خاصی داره یا همیشه بده؟ ایا این "بدی" با استقبال مردم به "خوبی" تغییر ماهیت میده؟ حالا که جواب منفی است اگر همین مردم، بعضا از قشر مذهبی باشند ایا باز هم اون بدی تغییر ماهیت پیدا می کنه یا نه شما بدی رو بخاطر بد بودنش پذیرفتی؟  ایا استقبال مردم به یک ناهنجاری و عمل بد، باعث میشه شما هم بهش استقبال نشون بدید یا کماکان با عقیده راسخ تون به بد بودنش پایبندید؟»

این فرایند سوال و جواب رو می تونید در مورد هر کدوم از احکام دین پیاده کنید.
به عنوان مثال همسر شما این رو باید بداند که نه بد حجابیِ بدحجابها رو حق و حقیقت بدونید و لو اینکه بدحجابی مُد باشه و بدحجابها به کثرت یافت بشن، و نه حجاب را از این حیث که محجبه ها با حجاب اند یا از این حیث که مامان و بابای شما بهش سفارش می کنند، حقیقت بدونه! خیر. بلکه حجاب رو از این حیث که ارزش داره، حق و حقیقت بدونید. از این حیث که حجاب، ابزاری است که به یک خانم این التفات رو میده که ارزش واقعی او به ارزشهای درونی اوست نه جلوه های ظاهری او! از این حیث که حجاب، «نهِ عملی» به کسانی است که به ارزش واقعی زن پی نبردن و پیکره زن رو برای تامین نیازهای درونی خود می خوان. بخاطر همین خوبیهای فردی و اجتماعی حجاب و مخصوصا چادر هست که خدایی که من و شما رو آفریده و بهتر از هر کسی به سازه اش آشنایی داره، توصیه به حجاب و پوشش سرتاسری (مثل چادر) کرده. (مراجعه به آیه 31 سوره نور).حجاب یک مثال بود و همین رویه رو می تونید در مورد بقیه احکام دین که هر کدام بنا بر مصالحی وضع شده که خوبیش به خود شخص میرسه. چرا که خدا، نه با ما دشمنی داره و نه می خواد ما رو به سختی نابجا بندازه!

برای اینکه به غنای درونی برسیم و از این بحران هویت دینی بیرون بیاییم لازمه به چند بُعد شناختی مجهز بشیم

*خود شناسی :اینکه واقعا در لابلایی این همه فراز و نشیب روزگار و در لابلای این نظام هستی خودمو پیدا کنم و به درک درستی از «خود واقعی» برسم
*خدا شناسی: اینکه خدا رو انطور که هست بشناسم. نه آن طور که من می خوام و تصویر می کنم. اینکه من خدا رو طوری تصور کنم که حتما و حتما درخواستم رو عملی کنه و الا اون خدا رو نمی خوام، معلومه شناخت ناقصی از خدا دارم و از حکمت و علم و مصلحت سنجی که خدا داره، غافل موندم
* دین شناسی: اینکه دین رو باید از دین شناس، شناخت. برخورد گزینشی با معارف دین بدون اینکه به فلسفه احکام پی ببریم و یا احاطه علمی به موضوع داشته باشیم، خطاست.

پیشنهاد: کتاب "حقوق زن در اسلام" از شهید مطهری رو تهیه کنید و به همسرتون هدیه بدید تا به این نکته پی ببرن که اگر اسلام نگاه حامی گرایانه ای نسبت به زن بیش از مرد نداشته باشه اما قطعا کمتر از مرد نیست.

*و...

اما این مژده رو بهتون میدم که اگر همسر شما یا هر کسی دیگه هویت دینی خودش رو پیدا کرد و اون رو تقویت کرد، بر خلاف خیلی ها ، زندگی رو زیبا و پر معنی خواهید دید. چون با شناخت صحیح به خود و آفرینش و نهادینه کردن و سرایت این شناخت به قلب و روان، از زیبایی درون بهره مند خواهید شد. اونوقت خود و جهان هستی رو با عینک زیبای درون خواهید دید. و این مژده وقتی حاصل خواهد شد که از "اعتقاد" به "اعتماد" برسید و از "عقیده" به "ایمان".

در صورت نیاز می تونید سایت ما رو به همسرتون معرفی کنید تا با چالشهای ایشون بیشتر آشنا بشیم و به بالتبع بهتر بشه راهنمایی کرد.

موفق باشید

 

تصویر روئین تن مهدی

بخش دوم

حجاب همسر

هر چند چادر برای رعایت حجاب الزام و واجب نیست بلکه چادر نمونه کامل و زیبای رعایت حجاب است، شما باید ببینید دلیل مقاومت همسرتون برای پوشیدن حجاب چیست؟ و شما اون دلیلها رو تخریب کنید.

نکته: گفتگوی شما حتما و حتما باید بعد از ایجاد یک فضای صمیمی اتفاق بیفتد. بعد از ذکر خوبیها و ارزشهایی که بهش پایبنده. به هیچ وجه از ابزار تحکم و امر و نهی وارد نشید، همسر شما به درجه ای از رشادت رسیده و غرور و شخصیت خودش رو داره، و نسبت به کسی که امر و نهیش کنه موضع میگیره. فقط و فقط در قالب گفتگو

1- در وهله اول می تونید حجاب دخترتون رو بهانه قرار بدید که اگر حجاب و عفاف یک امر پسندیده ای است که می تونه امنیت بیاره، و این امر پسندیده رو برای دخترمون هم می پسندی، چون دختر من ، شما رو به عنوان الگوی عینی از هم جنس خودش در نظر می گیره، بپرسید به نظر شما بهتر نیست حجاب چادر رو رعایت کنی؟ (به هیچ وجه جواب رو بهش تحمیل نکنید، اجازه بدید خود ایشون به جواب برسه)

انتخاب چادر به عنوان حجاب، راه رو برای کوتاه و چیدن تدریجی امر حجاب و عفاف قطع می کنه، اما اگر دختر شما مانتو رو به عنوان حجاب انتخاب کنه، به تدریج این مانتو هم در رنگ و هم در اندازه و تنگی و کوتاهای و بلندی دچار عادی سازی و تغییرات میشه

2- گاهی با پرسیدن سوالات دو گزینه می تونید همسرتون رو اقناع کنید. مثلا بعضی خانمها از اینکه مورد شماتت مردم قرار می گیرند چادر نمی پوشن. شما می تونید این سوال دو گزینه ای رو مطرح کنید که «همسر من، واسه منه یا واسه مردم؟ حجاب چادر خوبه یا بد، ارزیابی کنید و ببینید خوبیهاش بیشتره یا سختیهاش؟ رضایت مردم ملاکه یا رضایت خدا (اشاره به چادر در سوره نور آیه 31)؟ »

به طور کلی عدم تمایل به چادر، ناشی از نوع نگاه و نگرش منفی و بعضا شبهاتی است که خانم در ذهن خودش پرورش داده یا منفعل از اجتماع به ذهن سپرده. که باید این نوع نگاه و شبهات رو شناخت و جواب داد.

اگر فکر می کنید این مساله نیاز به گفتگوی بیشتری هست، شبهه خاصی وجود داره که مانع از این پوشش میشه، می تونید در ادامه همین پست بفرمایید.

موفق باشید

تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما

بخش اول حجاب و نماز دختر

از اینکه به تربیت دینی فرزندتون اهمیت میدید جای تحسین داره. امیدوارم بر این راه مقاومت مدبرانه داشته باشید تا به نتیجه برسید.

سن نوجوانی، سن حساسی است که معمولا در این سن هر کسی دچار تردید در اعتقادات خود پیدا می کنه تا دین رو نه بر اساس تقلید از پدر و مادر و دوستان، بلکه از راه دلیل و اقناع ذهنی بپذیره و عمل کنه، پس این حالت رو یک فرصت و غنیمت باید شمرد. قطره چکانی باید به فرزند امور دینی رو آموخت، و نه بر اثر تحمیل و اجبار. کاهلی دخترتون نسبت به نماز تا حدودی طبیعی است که به هیچ وجه نباید روابطتتون رو به خاطر دلسردی به نماز تحت تاثیر قرار بدید. خوشبختانه حرف شنوی دارن و این نشونه این هست که دختر شما به شما محبت ویژه داره. همون صمیمیت رو کماکان داشته باشید. هر پسر و دختری این دوره رو باید طی کنه. که طبعا در نماز و شرعیاتش دچار کم و زیاد خواهد شد. اما مهم این هست که والدین چگونه با این دوره چالشی برخورد کنن. طبعا نباید بی تفاوت بود بلکه باید نوجوون رو درک کرد و کمکش کرد تا با شناخت درست از این چالش بیرون بیاد. اگر نووجون بتونه در این برهه ، به هویت دینی خودش واقف بشه، تقریبا نسبت به آینده اش خیالتون جمع خواهد بود.

نوجوون رو در وهله اول باید جذب کرد. بازوهایی که میبایست دخترتون را با اونها جذب خودتون کنید و ارزشهایی مثل نماز خوندن رو بهشون انتقال بدید دو نمونه است: بازوی عاطفی-  بازوی شناختی

عاطفی:

بازوی عاطفی، زمینه مهم و عنصر همیشگی تربیت در تمام عناوین تربیتی است. همانطور که دانش اموز از معلم با اخلاق و مهربون بیشتر اثر می پذیره و راحتتر امور تکلّف بار رو به جان می خره، پدر و مادر هم به عنوان اولین معلمهای زندگی باید اینگونه باشند. در فضای اجبار، خشونت، امر و نهی مستقیم  نمی شه به کسی دین و اخلاق رو تحمیل کرد. در مورد این بازو

* رابطه والدین با دختر باید قوی شه. برنامه هایی که دخترتون دوس داره انجام بدید. گردش برید . کارهای دو نفره (مادر- دختری) راه بندازید.( مثل آشپزی با تقسیم کار). بازیهای خانوادگی خیلی خوبه. شرکت در محافل مذهبی. خانوادگی تئاتر بازی کنید (یکی قصه بخونه و دیگران همزمان تئاترش رو بازی کنند). بهشون مسوولیت بدید. ازش اظهار نظر کنید و در تصمیمات جزئی خونه ازش نظر بخواهید. و از این جور برنامه ها که دختر شما متوجه بشه که در خونه منزلتی داره و بهش اهمیت میدید.

دختر وقتی عاطفه اش تامین بشه ، دروازه ذهنش راحتتر قابلیت پذیرش دستورات و ضوابط رو داره. دختر این حس را باید بکنه که فضای خانه چیز کمی از بیرون نداره. اگر بهشون اهمیت بدید، بهتون اهمیت میده (قاعده ساده اما کارامد)

در قالب عاطفه می تونید این ارزشها (مثل حجاب و نماز و ..) رو به جان و ذهن دخترتون تزریق کنید.

بازوی شناختی :

همزمان یا ترجیحاً بعد از اینکه ترفندهای عاطفی را بکار بردید می تونید بُعد شناختی دخترتون رو نسبت به ضرورت نماز یا حجاب تأمین کنید.

بُعد شناختی باید طوری باشد که دختر شما به درجه اقناع نسبی برسه و اینکه در اثر این اقناع حس خوبی به او دست بده.  اگر به این اقناع رسید، و دونست که نماز یا چادر امر پسندیده ای هست، چندان از محیط اثر نخواهد پذیرفت. کما اینکه یکی از عوامل ترک نماز، اثر پذیری از همسالان یا جو جامعه است.

* سعی کنید در یک گفتگوی صمیمانه دخترتون رو به گفتگو وادار کنید. مثلا ازش بپرسید «به نظرت خدا ما رو به حالت خودمون واگذاشته یا توقعاتی ازمون داره؟» و با این سوال کلیدی دخترتون رو به این مرحله شناختی برسونید که خدا کار بی دلیل نمی کنه ! حتی احکامی که برا ما قرار داده همه اش طبق مصلحتیه که به نفع خودمونه! برای اینکه به حس ارزشمندی برسیم باید به خالق ارزشها اهمیت بدیم.

* خدا رو به طور حقیقی براش به تصویر بکشید . که خدا زیباست و این زیبایی رو می شه در آثار خلقتش دید. و ما با نماز با خالق زیباییها همصحبت میشیم. (برای پی بردن به زیبایی ها و حکمتهای آفرینش، و در نتیجه ارتقاء بحث خداشناسی، می تونید کتاب زیبای «توحید مفضل» رو تهیه کنید و به دخترتون هدیه بدید) و برا مطالعه کردنش جایزه قرار بدید.

* اگر شما توان گفتگو با دخترتون ندارید از دوستش بخواهید این گفتمان رو داشته باشه. شاید بتوانید به طور نمایشی از دوست ایشون بخواهید که نقش کسی رو بازی کنه که پیش دختر شما میره و از چیستی و چرایی نماز سوال میکنه! و از دخترتون جواب بخواد که چرا باید نماز بخونیم و ...! دراین ترفند، دختر شما مجبور هست که آموخته و دیدگاه های خودش رو بازنگری و یادآوری کنه

* در مورد حجاب، کتاب لینالونا رو تهیه کنید که در قالب داستان می تونید حجاب رو به عنوان یک ابزار برای حفظ ارزش درونی القاء کرد.

* در مورد حجاب، دختر شما نیم نگاهی به مادرش می ندازه و ایشون رو به عنوان الگو قرار میده، و بدون رعایت حجاب ایشون کار کمی دشوار میشه، پس لازمه حداقل با این بهانه همسرتون رو به حجاب تشویق کنید