سوالات اخلاقی و مشاوره ای:

09:51 - 1401/09/06

سلام علیکم

من معلم اول دبستان هستم
بچه ها را دوست دارم و نسبتا بهشون آزادی دادم و باهاشون مهربانم وخوب هم درس میدم
اما گاهی خیلی تند میشم سرشون داد می کشم و دعوا می کنم یه دقیقه بعد هم عذاب وجدان سختی می گیرم.
زنگ های آخر که دیگه خسته شدم و مواقع ناراحتی اینجوری میشم
راستش شاگردام خیلی کوچک هستن و دلشون می شکنه.
توی خانواده هم کلا سعی می کنم به همه در حد توان خودم کمک کنم ولی یه دفعه خیلی عصبانی میشم و همه چی را خراب می کنم
یه راهکاری می خواستم تا بتونم در لحظه عصبانت خودم را فروکش کنم.
------------------------------
سوال دوم
می بخشید در مورد قیامت یه چیزایی توی ذهنم هست برای شما مطرح می کنم تا تصحیح کنید و من در گمراهی نباشم
به نظر من در قیامت انسان رشد میکنه و سیر صعودی داره و عذاب های انسان همگی باعث پیشرفت اوست، اگر کسی در دنیا با سرعت بیشتری حرکت کنه در آخرت هم سرعت بالایی داره
در عذاب هامثلا به خاطر حسرت کارهای نکرده عذاب میکشه یعنی در حقیقت از دورن می سوزه و همین سوختن یه بیداری و تنبهی در انسان ایجاد می کنه که باعث رشد اوست.
قیامت برای انسان با کنار رفتن پرده ها مثل کلاس درسه و انسان مومن و حق طلب هر لحظه در حال پیشرفته
خداوند در حکم نهایی در مورد حق الله به جزئیات زندگی انسان توجه نمی کنه و به خاطر آن انسان را عقوبت نمی کنه و کلیات آن را در نظر می گیره و طبق آن حکم می کنه.
-------------------------------
سوال سوم
هر لحظه احساس می کنم که شاید وقتم داره تلف میشه
به خاطر همین کار خونه را دوست ندارم، وقتی دارم کار خونه می کنم با خودم می گم اگر یه کار دیگه می کردم بهتر نبود
وقتی زبان می خونم می گم یعنی بعدش چی میشه
وقتی می رم سر کار تا پول دربیارم میگم مگه همش باید پول درآورد آخه ما برای آخرت هم چیزایی لازم داریم
البته به قرآن خواندن نمی رسم چون وقتی می خوانم برم سراغش میگم الان که باید غذا درست کنم، فردا امتحان دارم، الان شوهرم میاد خونه کثیفه و...
خلاصه همش یه حالت اضطراب و استرس خاصی دارم
دلم می خواد کار درست را انجام بدم ولی می ترسم درست نباشه
همش تو کارا عجله دارم بدو بدو بدو
گاهی هم کلا کاری انجام نمی دم و فقط ناراحتم که کاری نمی کنم ممکنه بنده را راهنمایی بفرمایید
در اولویت بندی کارها هم ضعیف هستم اصلا اولویت بندی بلد نیستم
-----------------------------------

سوال چهارم
شوهرم اهل کارهای جهادیه
مثلا تو کرنا تقریبا یک سال توی بیمارستان های شهر های مختلف بود
الانم توی اغتشاشات با بسیجی هاست و کلی هم جراحت دیده یه بار سه تا از دندوناش شکسته و یه بار چشمش آسیب جدید دیده که دوتا عمل لازم داشت و هنوز معلوم نیست وضعیتش چی بشه و‌‌‌‌‌‌...
من می خوام بدونم من چی کار باید کنم
باید تشویقش کنم، که اگر بره آسیب می بینه
منعش کنم، بالاخره یه نفری باید کمک کار مسلمان ها باشه
درحالی که با خودم میگم تو اگه آدم خوبی بودی به خانواده خودت رسیدگی می کردی و مسئولیت خانواده از هر لحاظ را برعهده می گرفتی(این یعنی مسئولیت پذیر نیست)
چون مخالفت می کنم دیگه به من نمی گه چی کار می کنه، کجا می ره و دیگه منو محرم خودش نمی دونه
مسئولیت و وظیفه من در این رابطه چیه؟
------------------------------
خیلی ممنون که جواب میدید
ان شاء الله خیر دنیا و آخرت نصیب شما بشه
کارشناسان بسیار قوی هم دارید
اینو از پاسخ به سوال ها کاملا میشه درک کرداجرتون با صاحب الزمان عج الله تعالی

---------------------

سلام علیکم
سوال دیگری داشتم
این روز ها همش میگن باید حضور در لحظه داشت
 استاد طاهرزاده هم در مورد حضور در لحظه صحبت هایی کرده اند
دین اسلام هم خیلی تاکید بر زندگی در حال دارد و به انسان متذکر می شود که در گذشته و آینده زندگی نکند
ممکنه بفرمایید حضور در لحظه دقیقا یعنی چی؟
یعنی وقتی دارم مثلا زبان می خونم فقط فقط زبان بخونم و ذهنم جای دیگه نباشه
یا یه معنای وسیع تری داره یعنی در هر لحظه ی حاضر در وجودم باشم و عین ربط بودن و وابسته بودن به خداوند را درک کنم؟؟؟
ممکنه کمی توضیح بفرمایید؟

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/226410
تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما مادر گرامی

سپاس از شما بابت حسن اعتمادتون به مجموعه

چندین سوال فرمودید که در حد توان مواردی عرض میشه که امیدوارم مفید واقع بشه

جواب سوال اول

شرایط شما در جایگاه یک معلم و یک مادر و یک همسر، قابل درک هست. وظایف متعددی بر گردن شماست ، از شوهر داری ، بچه داری، خانه داری و... همین موارد به تنهایی توان شما رو خواهد کاست بخصوص اینکه خود شما فرزند داشته باشید و  دغدغه تربیت فرزند هم داشته باشید.  این انباشت از افکار و فعالیت ها طبعا بر شما فشار خواهد آورد. و آستانه تحمل شما رو کم خواهد کرد و این تا حدودی طبیعی است. منتهی این به این معنی نیست که شما دست رو دست بزارید و تسلیم شرایط بشید.
 

برای بالا بردن آستانه تحمل و تقویت صبوری شما چند راه پیشنهاد میشه که از شما پایبندی و استمرار می خواهیم

* تلقین: اول صبح بعد از چند بار نفس عمیق به طور مداوم روزی 5 دقیقه وقت بگذارید و این تمرین رو انجام بدید.

جای ساکتی بشینید، سر انگشتان خودتون رو به طور متمرکز بهم وصل کنید، و وسط پیشونی تون بذارید. چشماتون رو ببندید و به قول معروف در لاک خودتون برید و این جمله رو در طول 5 دقیقه زمزمه و تکرار کنید: «من آروم ترین آدم روی کره زمینم، و هر اتفاق ناگواری در طول روز برای من ناچیزه حتی اگر بدترین اتفاق باشه». سعی کنید این جمله رو بهمراه تصویر سازی از خودتون به عنوان یک فرد آرام داشته باشید (صرفا لقلقه زبانی نباشه). یعنی هم تلقین زبانی داشته باشید و هم فعالیت ذهنی برای تصویر سازی

* سعی کنید به یک کاری که با تنبلی و فشلی در تعارض هست و شما رو به کلنجار رفتن با خود وادار می کنه، عادت بدید. بخصوص اگر اون کار یک عبادت یا کار خوب باشه که چه بهتر. مثلا نماز اول وقت، یا وضوی قبل از خواب، به استقبال شوهر رفتن در هنگام ورود یا امثال اینها. این کار آستانه تحمل شما رو بالا می بره

* به لحاظ جسمی خودتون رو چکآب کنید. بعضا کم خونی باعث چنین واکنشی میشه

* جاهایی که حدس می زنید دچار عصبانیت و پرخاش میشید رو یادداشت کنید. این خوداگاهیِ قبلی شما رو در موقع عمل ، خودمدارتر خواهد کرد.

* معنویت و ارتباطتون رو با خدا قوی تر کنید، ارتباط نزدیک با خدا، و مأنوس شدن قلب شما با او هم بر آرامش شما خواهد افزود و هم بر توسعه روح و تحمل شما. گاهی خودمونی با خدا درد دل کنید و این رو به عنوان یک برنامه مختصر در طول روز داشته باشید.

موفق باشید

تصویر روئین تن مهدی

سوال دوم

طبعا عذاب مایه پالایش انسان است. و خیلی از آدمها بعد از مدتهای مدیدی (بحساب و کتابهای قیامتی) که در عذاب خواهند بود، پالایش میشن و ظرفیت اونها برای رسیدن به جایگاه بالاتر ارتقاء پیدا می کنه. شاید نشه این ارتقاء رو طبق فرمایش شما «پیشرفت» نامید. این در حقیقت جبران ما فات است. در حقیقت مکافات عمل هست.  جبران کارهای که باید می کرده و نکرده و یا کارهایی که نباید می کرده و کرده. ضمن اینکه پیشرفت را به خود انسان نسبت می دهند اما این عذاب یک پالایش جبری است.

در مورد عذاب، صرفا حسرت خوردن نیست. حسرت بخشی از عذاب است. اما آنچه از آیات قران بر میاد اینه که عذاب به حسب خودش در عالم قیامت جنبه فیزیکی هم دارد.

كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا؛ هرگاه پوستهای تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهای دیگری به جای آن قرار می‌دهیم، تا کیفر (الهی) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روی حساب، کیفر می‌دهد). (56 نساء)

در مورد بخشش خداوند هم واقعا ما نمی دونیم خدا به طور مصداقی و جزئی با ما چگونه برخورد می کند. و لذا از خدا می خواهیم که «الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک» واقعا نمی دونیم با ما  چکار خواهد کرد. اما به طور کلی خدا در بسیاری از موارد اهل بخشش خواهد بود و بخشش او از مؤاخذه بیشتر خواهد بود.

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ هِشَامِ‌بْنِ‌سَالِمٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَال أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عِرْقٍ یَضْرِبُ وَ لَا نَکْبَهًٍْ وَ لَا صُدَاعٍ وَ لَا مَرَضٍ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ مَا یَعْفُو اللهُ أَکْثَرُ مِمَّا یُؤَاخِذُ بِه. (1)

امام صادق (علیه السلام)- هشام‌بن‌سالم از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: «هر رگی که قطع می‌شود، هر مصیبتی که به وجود می‌آید و هر سردرد یا بیماری که فرد بدان دچار می‌شود به سبب ارتکاب گناهان است. زیرا خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: و مَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیدِیکُمْ و یعْفُو عَن کَثِیرٍ. [هشام] گوید، آنگاه امام (علیه السلام) فرمود: «آنچه خداوند عفو و گذشت می‌فرماید، بیشتر است از آنچه مؤاخذه و عقوبت می‌کند».

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- لَیْسَ مِنِ الْتِوَاءِ عِرْقٍ وَ لَا نَکْبَهًِْ حَجَرٍ وَ لَا عَثْرَهًِْ قَدَمٍ وَ لَا خَدْشِ عُودٍ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ لَمَا یَعْفُو اللَّهُ أَکْثَرُ فَمَنْ عَجَّلَ اللَّهُ عُقُوبَهًَْ ذَنْبِهِ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَجَلُّ وَ أَکْرَمُ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ یَعُودَ فِی عُقُوبَتِهِ فِی الْآخِرَهًْ. (2)

امام علی (علیه السلام)- هر رگی که پیچ می‌خورد، هر سنگی که بر فردی فرود می‌آید، هر پایی که می‌لغزد و هر زخمی که در اثر ضربه‌ی چوبی بر تن انسانی وارد می‌شود، هرکدام به خاطر ارتکاب گناهی است. تعداد گناهانی که خداوند آن‌ها را می‌آمرزد بیش از آن تعدادی است که به خاطر آن‌ها بندگان را مجازات می‌کند و خداوند برخی را به خاطر گناهشان در دنیا مجازات می‌کند؛ [بسیاری از گناهان به جهان آخرت کشیده نمی‌شود و در آنجا مؤاخذه قرار نمی‌گردد] زیرا خداوند، بزرگ‌تر و با عظمت‌تر از آن است که در آخرت او را دوباره مورد مجازات قرار دهد.

موفق باشید

 

پی نوشت :

1-تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۶۳۶
2- همان

تصویر روئین تن مهدی

سوال سوم

جواب این سوال برمی گرده به همون «در لحظه زندگی کردن» یعنی ببینید در هر لحظه ببینید وظیفه شما چیست؟ آنچه به کارهای شما ارزش می ده ، نیت و انگیزه شما از این کار هست. کاری متعالی و ارزش داره که رنگ خدایی داشته باشه. یعنی اینکه بتونید یک ربطی به خدا بدینش. اگر اینگونه رفتار کردید فکر نمی کنید که کار شما و وقت شما به بطالت گذشته، بلکه کار شما عین عبادت خواهد بود. حتی اگر خانه داری می کنید، حتی اگر خونه رو جارو می کنید. در مورد خوندن زبان هم اگر واقعا مشکلی از مشکلات بندگان خدا حل میشه ایرادی نداره. کسی که برای خدا کاری می کنه، انرژی و وقتش هدر نیست، بلکه کاملا ذخیره میشه، و لو برداشتن یک تیکه چوب از راه مسلمین. به هیچ وجه به کوچکی کار نباید نگاه کرد.

به چند روایت دقت کنید:

*یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله وسلم)
*هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.(فاطمه سلام الله علیها)
*هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود. (فاطمه سلام الله علیها)
*هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله وسلم)

دو نکته

1- سعی کنید برنامه خودتون رو مکتوب کنید. مکتوب کردن برای آدم تعهد میاره. حتی قرائت قران رو در برنامه مندرج کنید، اونوقت متوجه میشید که چقدر وقت زیاد دارید.

2- اهتمام شما به اخرت و معنویت بیش از امور مادی باشه. این معادله در طول زندگی باید رعایت بشه. این به معنای کنار گذاشتن دنیا نیست. اگر 60 درجه به دنیا و کسب درآمد مشغولید، 70-80 درجه اهتمام بیشتری به اخرت و معنویت و رعایت تقوا داشته باشید. البته همین کسب دنیا رو هم می تونید با انگیزه الهی انجام بدید، که باز فضیلت و ثواب خواهد داشت

موفق باشید

تصویر روئین تن مهدی

سوال چهارم

اینکه در این چالش افتادید که بین دو راهی رفتن شوهرتون برا مقابله با اغتشاشگرا ، و اینکه در خونه بمونه و آسیب نبینه، این در واقع در باب تعارض منافع هست.  که بنا به شناختی که از امور جهانبینی و اسلام و انقلاب دارید واکنش شما به این حل تعارض متفاوت خواهد بود. یعنی هر چه شناخت درستر و عمیقتری به اسلام و انفلاب و حفظ اون داشته باشید، حل این تعارض راحتتر خواهد بود. و لذا همانطور که در مصاحبه با خانواده های شهدای امنیت ملاحظه کردید و می کنید بعضی خانواده ها در عین ناراحت بودن از دست دادن عزیزشون، اما در عین حال کاملا راضی هستند و افتخار می کنند که وجود عزیزشون فدایی حفظ انقلابی شده که حضرت حجت نگاه ویژه به استمرار این انقلاب دارند.
بهر حال همانطور که شوهر شما این وظیفه رو بر گرده خودش حس کرده و جامه عمل بهش پوشیده شما هم به عنوان یک عضو از این جبهه می تونید در پشت جبهه حمایت معنوی کنید. یا اینکه تسلیم تحصیل منافع شخصی خود بشید و دائم با رویکرد و فعالیت شوهرتون مخالفت کنید. بهر حال این هم یک امتحانی است برای شما.

قطعا متوجه ضرورت این حضور هستید و بخاطر همین فرمودید «اگر منعش کنم، بالاخره یه نفری باید کمک کار مسلمان ها باشه» که امیدوارم در لحظه زندگی کنید و بهترین انتخاب ها رو برای ساختن آینده و سرنوشت خود تون داشته باشید

موفق باشید

تصویر روئین تن مهدی

جواب سوال پنجم

آنچه از مجموعه آموزه های دینی استفاده می شه این است که «در لحظه زندگی کردن» یعنی ببینید وظیفه کنونی شما چیست، همان رو انجام بدید. به عنوان مثال اگر به شما بگویند فقط یه روز دیگر زنده هستید چکار می کنید؟ اگر  همان کاری رو انجام میدادید که در روال طبیعی روزانه انجام میدادید، این یعنی شما به وظیفه فعلی خودتان در حال انجامید و در لحظه زندگی می کنید. عمل به وظیفه در لحظه، به آدم آرامش میده. ذهنش درگیر  گذشته نیست. اهل افسوس خوردن و حسرت بر مادیات به فنا رفته نیست. از اون طرف اهل آرزوهای دور و درازی که دستیافتنی نیست، نخواهد بود ، که هر دو مایه افسوس و حسرت و تخریب روحیه خواهد شد. چه حسرت بر فرصتهای سوخته و چه حسرت بر آمال و آرزوهای دست نایافته. چنین اموری لذت زندگی رو از انسان میگیره. آرزوهای دور و دراز با آینده نگری فرق داره. آینده نگری باز هم وظیفه زمان حال است. که چیزی غیر از طرح و برنامه برای رسیدن به اهداف نیست.

در لحظه زندگی کردن از دو رکن «شکر» و «صبر» تشکیل شده. که هر کدام بدون دیگری مایه رکون هستش. شکر بر داشته ها و صبر و تلاش برای نداشته ها . کسی که فقط شکر کند اما اهل تلاش و تکاپو نباشد محکوم به شکست است. و این در حقیقت شکر نیست. و کسی که فقط تلاش کند اما اهل شکرگزاری نباشد آرامش نخواهد داشت، دائم در تلاش است و هیچ گاه راضی نخواهد بود. شکرگزاری یک انرژی مثبتی است که خود مایه فزونی و باعث ارتقاء ارزش وجودی انسان می شود. کما اینکه قران می فرماید «إن شکرتم لأزیدنکم» اگر شکرگزار باشید جدای از فزونی نعمت بر ارزش وجودی شما هم خواهیم افزود.

موفق باشید