نمی توانم دوری پدر و مادر را تحمل کنم

16:07 - 1394/12/16

من دختری 25 ساله هستم و نزدیک به 1 سال هست که عقد کردم و هرچقدر که بیشتر میگذره بیشتر دوست ندارم که برم سر خونه و زندگی خودم و دلیلش هم این است که به شدت به مادر و پدرم وابسته هستم و مدام دلم براشون تنگ میشه و دلم براشون میسوزه که تنها میشم. چون برادر بزرگتر از خودم دارم که خیلی کم به پدر و مادرم سر میزنن مادر و پدرم از من انتظار دارن که خونه خودم که رفتم مدام بهشون سر بزنم. میترسم که نتونم و اونها هم دلشکسته بشن. وقتی فکر میکنم که دیگه هر روز نمیتونم ببینمشون دلم میگیره و گریم میگیره. بگید چیکار کنم. خونه ای هم که همسرم در نظر گرفته خیلی از خونه خودمون دوره و هر روز هم تا دیر وقت سرکار هستم. 

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/87790

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 9 =
*****
تصویر shokofe
نویسنده shokofe در

چه چیزا مهمه واسه ملت
بعضیا ک تو ی شهر دورن چی؟
زندگی سخت نگیر

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

 تو تقسیم مشکلات هم بنده های خدا باهم فرق دارندsmiley
خداوکیلی ملت چه مشکلاتی دارندlaugh

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

بابا لوس نشو دیگه
میری سر خونه و زندگیت اونا میان خونت تو میری خونشون
بعدا بچه دار میشی رفت و آمدت بیشتر میشه بچه ات میذاری پیش مادرت
آخر هفته ها میری خونشون
بهشون زنگ میزنی بهت زنگ میزنن
و این چرخه ادامه پیدا میکنه

به همین راحتی

 

تصویر یا الله

سلام خواهر گلم این نگرانیا طبیعیه مطمعن باش کلی وقت برای سر زدن ب خانوادت خواهی داشت تعطیلات رسمی جمعه ها و ... حتی بعد از کار اگر یکم برنامه ریزی و مدیریت زمان داشته باشی مطمعن باش میشه
موفق باشی
یا زهرا

تصویر مصطفی راهی

با سلام

جواب اجمالی:

اصل وجود این نگرانی چیز پسندیده‌ای است و شما برای حل نگرانی‌تان به دو مساله نیاز دارید.

1.توجه هم زمان به تمامی حقوق‌هایی که به گردن شما آمده است یعنی همان‌گونه که پدر و و مادر حقی مسلّم به گردن شما دارند، همسر شما نیز حقوقی به گردن شما دارد.

2.حال بعد از پذیرفتن این مهم، تنها راه باقیمانده تعامل و مذاکره با همسر در این زمینه است

برای مشاهده پاسخ تفصیلی به پایین مراجعه فرماید.

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض تشکر از سوالی که در انجمن رهروان ولایت مطرح کرده‌اید.

جای بسی خوشحالی دارد که علاقه یک فرزند به پدر و مادرش تا این اندازه بالا باشد و قطعا اصل نگرانی‌تان بجا و ستودنی است. قرآن‌کریم دراره اهمیت این مساله می‌فرماید:«وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا (آیه23 و24 سورة الإسراء)و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى * و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند».

در یک نگاه کلی باید به این نکته توجه داشته باشید که رعایت یک حق نباید موجب ازبین رفتن حقوق دیگر شود. شما با ازدواج‌تان نسبت به همسرتان تکالیفی پیدا کرده‌اید یعنی او نیز به عنوان یکی از افراد مرتبط با شما به گردن شما حقی دارد که نباید نادیده گرفته شود همچنانای که شما نسبت به والدین خود احساس وظیفه و تکلیف می‌کنید.

معمولا در این‌گونه فضاها بهترین راه، ایجاد یک تعامل مناسب، در سایه یک تفاهم و درک آگاهانه است که شما با صحبت‌کردن و برنامه‌‍ریزی در یک فضای مثبت می‌توانید به آن دست یابید.
واقعیت آن است که هر چه باشد شما با برقراری این پیوند حقوقی را از جانب همسرتان به گردن خود پذیرفته‌اید و الان چاره‌ای ندارید جز این‌که دیر یا زود زندگی مشترک‌تان را با همسر خود زیر یک سقف آغاز نمایید که البته پیشنهاد ما این است که دوران عقد را نباید بی‌جهت طولانی کرد. حال در این شرایط راه‌کار مناسب چیست؟

1. این باور را داشته باشید که جدایی شما برای شروع زندگی مشترک‌تان به عنوان بی اعتنایی به آنها نیست چگونه است که شما ساعات زیادی را به دور از والدین‌تان سرکار هستید و این را بی‌اعتنایی نسبت به آنها نمی‌دانید، این جدایی هم به همین صورت است

2.سعی کنید این نگرانی را با یک بیان مناسب و در شرایطی مطلوب با همسرتان در میان بگذارید و از او نیز در این زمینه مشورت بخواهید.

3.هر جدایی اگر بخواهد آزاردهنده نباشد باید به صورت تدریجی صورت پذیرد مثلا تا به حال پیش نیامده که سفری کوتاه داشته باشید و از والدین‌تان یکی دو روز جدا شده باشید؟ شما نیز با همکاری همسرتان می‌توانید در ابتدای زندگی مشترک‌تان اجازه بگیرید که برخی شب‌ها را در منزل پدری‌تان بمانید و به تدریج این میزان را به میزان واقعی خود که هم عرف می‌پذیرد و همسرتان با آن مشکلی ندارد نزدیک سازید.

4.نزدیک کردن محل سکونت به منزل پدری‌تان که در این زمینه در یک فضای آرام با بررسی دلایل همسرتان در انتخاب مکان دورتر به رفع مشکل بپردازید مثلا اگر به دلیل مشکل مالی همسرتان نمی‌تواند در محلی نزدیک‌تر خانه تهیه کند ببینید آیا راهی برای برطرف کردن این مشکل وجود دارد یا نه؟

اینها مواردی است که در یک نگاه کلی به ذهن می‌رسد و شما با بررسی باقی مسائل در این فضا به راحتی می‌توانید رضایت هر دو طرف که رضایت الهی نیز در گرو آن است را به دست آورید.

تصویر nasa
نویسنده nasa در

واقعا ازتون بابت این مشاوره ممنونم. خیلی منو ارومتر کرد. البته باید بگم که من این نگرانی رو با همسرم در میون گذاشتم و ایشون هم میخان که خونمون دور از خانوادم باشه تا مستقل بشم و بعضی وقتها این مساله من رو نگران تر میکنه.

تصویر مصطفی راهی

با سلام. ما هم خوشحالیم که توانسته‌ایم قدمی در حل مشکل شما برداریم