پاسخ شما را در چند نکته زیر آوردهایم:
۱- اول ببینیم رویکرد آیه با ه قشری است و چه میگوید:
خداوند فرموده است:« وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[نور/۳۲] بى همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست.» این آیه مردان و زنان مؤمن را مورد خطاب خود قرار داده و دستور داده تا برای آنها که به تنهایی زندگی میکنند؛ وسیله ازدواج و زندگی مشترک را فراهم آورند. در ادامه میفرماید که اگر آنها از نظر مالی در تنگنا هم باشند؛ خداوند آنها را غنی و بی نیاز میکند. پس خداوند به روشنی در این آیه تأخیر در ازدواج را به دلیل کمبودهای اقتصادی مردود میداند و خودش را ضامن تأمین مایحتاج زندگی زوجهای جوان معرفی کرده است.
۲- رزق صالحان تضمین شده
در این آیه خداوند به روشنی میفرماید اگر افراد صالح و نیکوکار باشند و ازدواج کنند؛ خداوند رزق آنها را توسعه داده و آنها را بی نیاز میسازد. باید بپذیریم که اطاعت از خدا نقش مهمی در بهبود امورات دنیوی ما دارد. حال شما باید بگویید که تا چه حد از آن فقرا که شما میشناسید؛ افراد صالحی هستند؟ برای این مسئله مهم میتوانید پاسخ به یک پرسش دیگر را مبنی بر اثرات دنیوی دینداری زیر را بخوانید: http://btid.org/node/130064
۳- ازدواج آسان و نظم اقتصاد
اگر ازدواج آسان برگزار شود و همچنانکه در سنت و عرف ماست؛ بزرگترها به کمک جوانان آمده و به این دستور قرآن عمل کنند و برای تشکیل زندگی مشترک جوانان تلاش کنند؛ زندگیهای شیرین و در زمان و موقعیت مناسب زیادی شکل میگیرد و با پا گرفتن زندگی زناشویی، مرد با تلاش و کوشش برای کسب رزق و روزی حلال، میتواند مخارج زندگی را تأمین کرده و روی پای خویش بایستد. در ضمن آنها که ازدواج کردند به خوبی میدانند که ازدواج سبب نظم و انضباط اقتصادی شده و مخارج فرد همراه با حساب و کتاب میشود. البته اینها در صورتی است که ازدواج اسلامی و ساده برپا شود؛ نه آنکه زن و شوهر مجبور باشند برای مخارج عروسی سالها قسط و قرض بپردازند.
آری به درستی هستند افراد مجردی که با داشتن کار و درآمد معین ماهانه سالها برای پس انداز و جمع کردن مخارج عروسی، ازدواج را عقب میاندازند و بعد از گذشت سالها میبینند که نه ازدواجی کردند و نه چیزی پس انداز. اما بلعکس، زیادند افراد مجردی که بدون هیچ پس اندازی زندگی ساده خویش را شروع کردند و در هیچ تنگنای اقتصادی نماندند.
۴- فقر اکتسابی و انتخابی
باید دقت کنید که خیلی از فقر و سختیهای اقتصادی که ما میبینیم بر اثر مدیریت غلط منابع مالی است. یعنی فردی بیش از درآمد خویش، خرج تراشی های بی مورد انجام داده و به چک و قسط و وام خود را گرفتار کرده است. این فقر، فقر اکتسابی و انتخابی است. در اصل خود فرد خود را از بی نیازیای که خداوند برایش فراهم آورده، خارج کرده و با تغییر سالانه مبل و پرده و ماشین و طمع کردن به زندگی در خانه های بزرگ و بزرگتر خود را درگیر کرده است. آری بزرگترین غنا و بی نیازی ثمره قناعت است؛ همچنانکه در احادیثی از امام علی(علیهالسلام) اینگونه نقل شده است:«اَطيَبُ العَيشِ القَناعَةُ؛ خوشترين زندگى، زندگى با قناعت است.»[ غررالحکم و درر الکلم، آمدی، ص۳۹۱] «مَنِ اقتَصَرَ عَلى بُلغَةِ الكَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفضَ الدَّعَةِ؛ هر كس به مقدار كفايت، قناعت كند، آسايش مى يابد و براى خويش زمينه گشايش فراهم مى كند.»[الکافی، کلینی، ج ۸ ، ص ۱۹]
نتیجه گیری
اگر زوجهای جوان اهل ایمان و نیکوکار باشند؛ خداوند رزق و روزی خود را برآنها ارزانی داشته و موجبات شغل و کسب روزی حلال را برای آنها آماده کرده و مطمئناً افراد صالح به خود اجازه اسراف را نداده و به دنبال تجملات و هزینههای گزاف نخواهند رفت. پس آنها در پرتوی نیکوکاری، قناعت و البته کمک و امدادهای الهی هیچگاه فقیر و نیازمند نخواهند شد.
یکی از عللی که ما را از اهدافمان دور میکند این است که بین نیت، گفته و عمل ما همسویی وجود ندارد. مثلاً قلب ما چیزی را میطلبد و زبان ما هم راهکار ذکری برای جلب آن را بیان میکند؛ اما اعمال ما سبب دور شدن آن خواسته از ما میشود. پس در ابتدا باید راهکارهایی عملی برای جلب موفقیت را از احادیث یافت و به آن عمل کرد تا آن اذکار زبانی کارایی داشته باشند. از این رو ابتدا راهکارهایی عملی را عنوان می کنیم و در انتها سه نمونه ذکر را میآوریم.
الف) مثلث طلایی
برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت بسیار لازم است که انسان اهل صبر، شکر و توکل باشد. صبر است که انسان را از ناامیدی دور کرده و به وی قدرت لازم برای حرکت و گذشتن از مشکلات را میبخشد. شکر است که چهره قدردان از انسان را به نمایش گذاشته و سبب بیشتر و بیشتر شدن نعمتها و موفقیتها میشود و توکل است که انسان را با منشاء تمام قدرتهای هستی پیوند میزند و او را از آن قدرت بیانتها بهرهمند میسازد. این مثلث طلایی در قرآن و روایات به عنوان راهکارهای موفقیت عنوان شده است.
۱- پیامبر اکرم درباره نقش صبر در پیشرفتها در دنیا و آخرت فرمودند:« ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الدُّعَاءُ عِنْدَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ؛ كسى كه سه خصلت در او باشد خداوند خير دنيا و آخرت را براى او فراهم مى كند: خشنودى به مقدّرات، صبر در بلا و دعا در سختى و راحتى »[الدعوات، راوندی، ص۱۲۱]
۲- قرآن به صراحت بیان کرده:«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ[ابراهیم/۷]اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد .» و امام حسین(علیهالسلام) در اهمیت شکر برای ادامه یافتن نعمتها فرمودند:«شُكرُكَ لِنِعمَةٍ سالِفَةٍ يَقتَضى نِعمَةً آنِفَةً؛ شكر تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمت آينده است.»[نزهالناظر، حلوانی، ص۸۰]
۳- در آیهای بسیار معروف و مشهور که نقش آن در افزایش روزی برای همه قابل قبول است؛ خداوند فرموده:« وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ[توبه/۳و۲] و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مى دهد و از جايى كه حسابش را نمى كند به او روزى مى رساند و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است.» این آیه از نقش تقوا در افزایش روزی سخن به میان آورده و نقش توکل را هم در این موضوع بیان کرده است. این مطلب در احادیث هم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً امام علی(علیهالسلام) فرمودند:«مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الْأَسْبَابُ وَ تَبَوَّأَ الْخَفْضَ وَ الْكَرَامَة؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد و توانگری و بزرگواری برایش فراهم میشود.»[غررالحکم، آمدی، ص۴۲۵] و امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:« اِنَّ الغِنى و َالْعِزَّ يَجولانِ فَإِذا ظَفِرا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنا؛ بى نيازى و عزّت به هر طرف مى گردند و چون به جايگاه توكل دست يافتند در آنجا قرار مى گيرند.»[الکافی، کلینی، ج۲، ص۶۵]
ب) همت
در کنار مثلثی که در بالا ذکر شد و در کنار هر ذکر و وردی باید برای پیشرفت اهل همت بود و تلاش و پشتکار داشت. مگر میشود بدون همت چیزی را بدست آورد؟ در احادیث نیز سبب شکست و توقف پیشرفت کسالت و تنبلی عنوان شده است. همچنانکه امام علی(علیهالسلام) فرمودند:«مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی؛ سبب محروم ماندن، سستی کردن است.»[تحف العقول، حرانی، ص۸۰]
ج) اذکار
در کنار راهکارهای بالا برای سرعت یافتن پیشرفت و زودتر حاصل شدن مقصود میتوانید از راهکارهای زیر استفاده کنید. این راهکارها تماماً مستند به احادیثی از اهل بیت عصمت و طهارت است و در کتب حدیثی معتبر وارد شده است:
۱- امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:«مَنْ قَالَ مِائَةَ مَرَّةٍ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ أَعَاذَهُ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ مِنَ الْفَقْرِ وَ أَنِسَ وَحْشَةَ قَبْرِهِ وَ اسْتَجْلَبَ الْغِنَى وَ اسْتَقْرَعَ بَابَ الْجَنَّة؛ هر کس که لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ" را صد مرتبه بگوید خداوند عزیز جبار او را از فقر دور کرده و در وحشت قبرش او را اُنس بخشد و غنا و بی نیازش سازد و کوبیدن درب بهشت را طلبیده است. [ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، ص۷]
۲- راوی خدمت امام کاظم(علیهالسلام) رسید و عرض کرد که به من دعایی کوتاه بیاموز که برای تمام حاجات دنیا و آخرت من کارساز باشد؛ حضرت نیز فرمودند بعد از نماز صبح تا طلوع خورشید بگو: «سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِه»[الکافی، ج۲، ص۵۵۰]
۳- در روايات فراواني به اين مطلب اشاره شده كه يكي از نتايج قرائت سوره واقعه، بي نيازي و برطرف شدن فقر و تنگدستي انسان است. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در اينباره فرمودهاند: "هر كس سوره واقعه را در هر شب بخواند، هرگز فقير نخواهد شد."[ مجمع البيان، علامه طبرسي؛، ج ۹، ص ۳۵۴]
نتیجه گیری
برای پیشرفت باید اعمال و اذکار ما همسو با نیت ما باشد و برای این همسویی میبایست ابتدا از اعمال شروع کرد و با همت، صبر، شکر و توکل خود را آراست و سپس برای ایجاد سرعت در موفقیت و حتمی شدن آن از نیروی اذکار نیز بهره برد.
با سلام و تشکر از ارتباط با این مرکز
چقدر زیباست که انسان به فکر این باشد که رضایت الهی را کسب کرده و در دنیا به دنبال رضای خداوند باشد. الحمدلله شما چنین قصدی را دارید. در آیات و احادیث راهکارهایی برای این موضوع مهم و سنجش آن وارد شده است که در ادامه مستندات آن ذکر میشود و در انتها قسمت پایانی سؤال شما پاسخ داده میشود.
۱- ایمان به خدا و تلاش برای حفظ و گسترش آن
قرآن کریم در سوره توبه راهکارهای کسب رضایت خداوند و ارتقای درجه نزد پروردگار را اینگونه بیان کرده است:«الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ[توبه/۲۰] و در راه خدا جهاد مى كند [نه اين دو] نزد خدا يكسان نيستند و خدا بيدادگران را هدايت نخواهد كرد كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند.» این آیه مواردی چون ایمان، هجرت و جهاد و کوشش در راه خدا را با ارزشترین موارد در نزد خداوند عنوان کرده است. به درستی کسی که برای حفظ ایمان خویش مجبور به هجرت و تغییر محل شده یا با جان و مال خویش برای دفاع و گسترش ایمان خدمت میکند؛ کسی است که رضای الهی را کسب کرده است.
۲- تقوای الهی
خداوند به روشنی راه سعادت را تنها یک مسیر دانسته و ثمره آن را تقوا بیان فرموده:« وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[انعام/۱۵۳] و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راه ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى سازد پيروى مكنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه به تقوا گراييد.»
پس برای کسب رضایت خداوند باید به دنبال تقوا بود. تقوایی برخاسته از ایمان و اعتقاد به حضور خدا و حساب و کتاب الهی. تقوایی بر مبنای سخنان و دستورات پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت(صلواتاللهعلیهم). امیر مؤمنان امام علی(علیهالسلام) در این موضوع فرمودند:«إِنَ التَّقْوَى مُنْتَهَى رِضَى اللَّهِ مِنْ عِبَادِهِ وَ حَاجَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ أَسْرَرْتُمْ عَلِمَهُ وَ إِنْ أَعْلَنْتُمْ كَتَبَه؛ همانا تقوا نهایت رضایت خداوند از بندگانش است و حاجت او از خلایقش میباشد. پس تقوای الهی را رعایت کنید. همان خدایی که اگر عملی را پنهانی انجام دهید؛ میداند و اگر آشکارا مرتکب شوید؛ مینویسد.»[غررالحکم، آمدی، ص۲۶۹]
۳- نقشی اساسی
در حدیثی دیگر امام علی(علیهالسلام) فرموده:« فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَعْصُوا الْوَالِدَيْنِ فَإِنَّ رِضَاهُمَا رِضَا اللَّهِ وَ سَخَطَهُمَا سَخَطَ اللَّه؛ تقوای الهی را رعایت کرده و از پدر و مادر نافرمانی نکنید که همانا رضایت آنها، رضایت الهی و غضب آنها خشم خداوند است.»[الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۲۸] این حدیث اطاعت از پدر و مادر و دوری از نافرمانی از آن دو را دارای نقشی اساسی برای رعایت تقوا برشمرده و آن را سبب رضایت خداوند دانسته است.
۴- حضرت موسی(علیهالسلام) و پرسش از خداوند
حضرت کلیم الله موسی(علیهالسلام) از خداوند پرسید که « یا رَبِّ أَخبِرنِی عَن آیةِ رِضَاک عَن عَبدِک؛ پروردگارا به من بگو نشانه رضایتت از بندهات چیست؟» خداوند هم اینگونه پاسخ این پیامبر بزرگ را داد:«إِذَا رَأَیتَنِی أُهَیئُ عَبدِی لِطَاعَتِی وَ أَصرِفُهُ عَن مَعصِیتِی فَذَلِک آیةُ رِضَای؛ هنگامی که او را آماده در اطاعت از خود ببینم و او را به دور از معصیت و گناه دریابم؛ پس این نشانه رضایت من است.» این حدیث قدسی نیز انجام دستورات و واجبات الهی و دوری از گناهان و افعال حرام را نشانه رضایت خدا بیان کرده است. دو وظیفه ای که رعایت آن، همان تقواست.
نکته پایانی
طبق بیان روشن قرآن و احادیث میزان تقوای انسان بیانگر میزان رضایت خداوند از بندگان است. پس اگر فردی در زندگی دچار مشکلات، سختیها و بیماریهایی شود نمیتوان گفت اینها بر اثر نارضایتی خدا از فرد است. چون گاهی این مسائل به علتهایی دیگر مانند امتحان الهی رُخ میدهد.
آنچه که ما اطمینان داریم این است که نشانه رضایت خدا از ما دوری ما از گناهان و انجام واجبات و رعایت تقواست.
با عرض سلام خدمت شما و تشکر از ارتباط با این مرکز
آیاتی از قرآن کریم درباره ظهور آخرین منجی و قیام امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) است. یکی از آن آیات در سوره توبه آمده که خداوند فرموده است:«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون[توبه/۳۳] اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند..» ائمه علیهم السلام به روشنی این آیه و اجرای آن را مربوط به دوران قیام امام زمان(عج) و ظهور ایشان عنوان کرده اند که در ادامه مستندات حدیثی آن ذکر میشود:
۱- کافران و اکراه از ظهور
امام صادق(علیهالسلام) پس از تلاوت این آیه و برای توضیح آن فرمودند:«إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ [ع] لَمْ يَبْقَ مُشْرِكٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا كَافِرٌ إِلَّا كَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّى لَوْ كَانَ فِي بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتِ الصَّخْرَةُ يَا مُؤْمِنُ فِيَّ مُشْرِكٌ فَاكْسِرْنِي وَ اقْتُلْه؛ هنگامی که حضرت قائم(ع) ظهور کند؛ هیچ مشرک و کافری نسبت به خداوند بزرگ نیست مگر اینکه از ظهور ایشان ناخوشنود است و حتی اگر به دل کوه و صخره پناه ببرد آن صخره ندا میدهد که ای مؤمن درون من مشرکی است پس مرا بشکن و او را بکش.»[ تفسير فرات الكوفي، ص۴۸۲]
۲- پرسشی از امام هفتم
محمد بن فُضَیل روایت کرده که به امام کاظم(علیهالسلام) گفتم:«"هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِ" قَالَ هُوَ الَّذِي أَمَرَ رَسُولَهُ بِالْوَلَايَةِ لِوَصِيِّهِ وَ الْوَلَايَةُ هِيَ دِينُ الْحَقِّ قُلْتُ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ قَالَ يُظْهِرُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ قَالَ يَقُولُ اللَّهُ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَايَةِ الْقَائِمِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ قُلْتُ هَذَا تَنْزِيلٌ قَالَ نَعَمْ أَمَّا هَذَا الْحَرْفُ فَتَنْزِيلٌ وَ أَمَّا غَيْرُهُ فَتَأْوِيل؛ تفسیر آیه "هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِ" چیست؟ فرمودند: او همان کسی است که سفارش کرد به پیامبرش که ولایت وصی و جانشینش را اعلام کند و ولایت همان دین حق است. گفتم: تفسیر " لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ " چیست؟ فرمودند: ظاهر میکند آن ولایت را بر همه ادیان به هنگام قیام حضرت قائم که این گفته خداست که فرموده خداوند نورش را تمام میکند و این(نورش) ولایت حضرت قائم است هرچند که کفار ناخوشنود باشند از ولایت و سرپرستی علی. گفتم: آیا این سبب نزول است یا برگردان مفهوم آیه و تأویل؟ فرمودند: این سبب نزول است و هر حرفی غیر از این تأویل.»[الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۳۲]
نتیجه گیری
همچنانکه در احادیث بالا مطرح شده، ربط این آیه به دوران ظهور امام زمان(عجلاللهفرجه) بسیار روشن است به نوعی که تنزیل آیه، دوران قیام و ظهور حضرت و البته به دنبال آن، جهانی شدن ولایت امام علی(علیهالسلام) و مکتب تشیع بیان شده است.
پاسخ شما را با چینش برخی از آیات و احادیث در کنار یکدیگر ذکر میکنیم؛ تا انتهای مطلب را بخوانید و اگر پرسشی برایتان باقی ماند؛ ذکر کنید:
۱-جهان خلقت برای پرستش و شناخت خداوند شکل گرفته و این مهم هم در آیات قرآن و هم در احادیث مورد توجه قرار گرفته است:
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[ذاریات/۵۶] و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.»
« قال الله تعالی فی حدیث قدسی:كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِاعْرَف؛ من گنجی مخفی بودم پس دوست داشتم که شناخته شوم پس خلق کردم مخلوقات را تا شناخته شوم.»[ مصباح الشريعة، ترجمه و شرح عبدالرزاق گیلانی، ص۱۰۸]
۲- میدانیم که راه صحیح شناخت و عبادت حق تعالی به وسیله انبیاء و تحت عنوان دین برای بشریت روشن شده و با تعالی معنوی و کسب آمادگی بیشتر مردم، دین الهی نیز به تکامل خویش رسیده و توسط خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) کاملترین و نهایی ترین نسخه دین تا روز قیامت برای بشریت فرستاده شده است.
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[مائده/۳] امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيين برگزيدم.»
۳- ضمانت اجرای این کاملترین آیین، تفسیر و معرفی درست آن به دیگران و جهانی شدن آن همگی بر عهده ائمه(علیهمالسلام) است؛ همان ها که در خطبه غدیر معرفی شدند و پس از این معرفی بود که آیه بالا یعنی آیه اکمال نازل شد. در ضمن سلمان پس از نزول این آیه از پیامبر پرسید که این آیه درباره علی نازل شده؟ و پیامبر فرمودند نه تنها برای علی بلکه برای او و امامان بعد از او.
قال رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) لسلمان:«عَلِيٌّ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي وَ أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِهِ أَوَّلُهُمْ ابْنِي حَسَنٌ ثُمَّ ابْنِي حُسَيْنٌ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِد؛ علی برادر من و وصی من و وارث من و جانشن من در امت من است و بعد از من ولی هر مؤمنی است و یازده امام از فرزندان او که اولین آن فرزندان حسن و سپس حسین و بعد از او نُه فرزند از نسل حسین، یکی بعد از دیگری است؛ جانشین من هستند.»[الغیبه، نعمانی، ص۷۰]
۴- گفتیم که این ائمه درگاه معرفی چگونگی پرستش خدا هستند و حتی درباره آنها پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در همان روز غدیر و در ادامه معرفی ائمه دوازده گانه فرمودند:«مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَل؛ کسی که از آنها اطاعت کند؛ خدا را اطاعت کرده و کسی که از آنها سرپیچی کند از خداوند عزوجل سرپیچی کرده است.»[کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۷۹]
۵- این ائمه دوازده گانه وجودی نیازمند به وجود حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) دارند؛ چرا که مادر آنهاست و هیچکسی قابلیت اُم الائمه بودن را ندارد. پیامبر خاتم نیز برای ابتر نماندن دین و آیین الهی اسلام نیازمند حضرت زهرایی است که باید مادر جانشینان یازده گانه اش باشد و بدون حضرت زهرا دین اسلام تکامل پذیر نبود و ابتر میماند؛ پس وجود حضرت زهرا برای خود پیامبر نیز مهم و ضروری بود.
اگر حضرت زهرا خلق نمیشد؛ همسنگ و کفوی برای علی مرتضی نبود و امام علی(علیهالسلام) نیز برای ایفای نقش پدری خویش برای امامان بعدی، نیازمند همسری با قابلیت بود و این تنها در وجود حضرت زهرا وجود داشت.
حتی تمام خلقت محتاج وجود نورانی حضرت زهراست تا خلقت به هدف نهایی خود یعنی شناخته شدن خداوند و پرستش و اطاعت و عبادت خدا برسد که اگر این هدف تأمین نشود تمام خلقت عبس و بیهوده بوده و خداوند کار بیهوده را از اساس انجام نمیدهد.
۶- این نقش مهم حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با توضیحات بالا به اثبات رسیده و برای آن یک نقل مشهوری از قول خداوند منان داریم که در حدیثی قدسی فرموده باشند:«یَا أَحمَد، لَولاکَ لَمَا خَلَقتُ الاَفلاکَ وَ لَولا عَلِیّ لَماَ خَلقتُکَ وَ لَو لا فَاطِمَه لَمَا خَلَقتُکُمَا؛ ای احمد! اگرتو نبودی هستی را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود شما دو را خلق نمیکردم.»[ عوالم العلوم، بحرانی، ص۴۴]
نکته و حدیث آخر
باید توجه داشته باشیم که نیازمندی ائمه، امام علی و پیامبر به وجود حضرت زهرا(صلوات الله علیهم) به معنای برتری حضرت زهرا بر همه آنها یا برتری ایشان بر پیامبر نیست؛ چرا که اصولاً چهارده معصوم از یک خلقت نوری اند و در یک مقام و مرتبت الهی قرار داشته و وجود نوری آنها قبل از تمام خلقت وجود داشته است؛ همچنانکه در حدیث امام باقر(علیهالسلام) آمده: «یا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِینَ فَکانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَینَ یدَی اللَّهِ؛ ای جابر! اول مخلوقی که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند...»[الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۲]
پاسخ شما را در چند نکته زیر آوردهایم:
۱- اول ببینیم رویکرد آیه با ه قشری است و چه میگوید:
خداوند فرموده است:« وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[نور/۳۲] بى همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست.» این آیه مردان و زنان مؤمن را مورد خطاب خود قرار داده و دستور داده تا برای آنها که به تنهایی زندگی میکنند؛ وسیله ازدواج و زندگی مشترک را فراهم آورند. در ادامه میفرماید که اگر آنها از نظر مالی در تنگنا هم باشند؛ خداوند آنها را غنی و بی نیاز میکند. پس خداوند به روشنی در این آیه تأخیر در ازدواج را به دلیل کمبودهای اقتصادی مردود میداند و خودش را ضامن تأمین مایحتاج زندگی زوجهای جوان معرفی کرده است.
۲- رزق صالحان تضمین شده
در این آیه خداوند به روشنی میفرماید اگر افراد صالح و نیکوکار باشند و ازدواج کنند؛ خداوند رزق آنها را توسعه داده و آنها را بی نیاز میسازد. باید بپذیریم که اطاعت از خدا نقش مهمی در بهبود امورات دنیوی ما دارد. حال شما باید بگویید که تا چه حد از آن فقرا که شما میشناسید؛ افراد صالحی هستند؟ برای این مسئله مهم میتوانید پاسخ به یک پرسش دیگر را مبنی بر اثرات دنیوی دینداری زیر را بخوانید:
http://btid.org/node/130064
۳- ازدواج آسان و نظم اقتصاد
اگر ازدواج آسان برگزار شود و همچنانکه در سنت و عرف ماست؛ بزرگترها به کمک جوانان آمده و به این دستور قرآن عمل کنند و برای تشکیل زندگی مشترک جوانان تلاش کنند؛ زندگیهای شیرین و در زمان و موقعیت مناسب زیادی شکل میگیرد و با پا گرفتن زندگی زناشویی، مرد با تلاش و کوشش برای کسب رزق و روزی حلال، میتواند مخارج زندگی را تأمین کرده و روی پای خویش بایستد. در ضمن آنها که ازدواج کردند به خوبی میدانند که ازدواج سبب نظم و انضباط اقتصادی شده و مخارج فرد همراه با حساب و کتاب میشود. البته اینها در صورتی است که ازدواج اسلامی و ساده برپا شود؛ نه آنکه زن و شوهر مجبور باشند برای مخارج عروسی سالها قسط و قرض بپردازند.
آری به درستی هستند افراد مجردی که با داشتن کار و درآمد معین ماهانه سالها برای پس انداز و جمع کردن مخارج عروسی، ازدواج را عقب میاندازند و بعد از گذشت سالها میبینند که نه ازدواجی کردند و نه چیزی پس انداز. اما بلعکس، زیادند افراد مجردی که بدون هیچ پس اندازی زندگی ساده خویش را شروع کردند و در هیچ تنگنای اقتصادی نماندند.
۴- فقر اکتسابی و انتخابی
باید دقت کنید که خیلی از فقر و سختیهای اقتصادی که ما میبینیم بر اثر مدیریت غلط منابع مالی است. یعنی فردی بیش از درآمد خویش، خرج تراشی های بی مورد انجام داده و به چک و قسط و وام خود را گرفتار کرده است. این فقر، فقر اکتسابی و انتخابی است. در اصل خود فرد خود را از بی نیازیای که خداوند برایش فراهم آورده، خارج کرده و با تغییر سالانه مبل و پرده و ماشین و طمع کردن به زندگی در خانه های بزرگ و بزرگتر خود را درگیر کرده است. آری بزرگترین غنا و بی نیازی ثمره قناعت است؛ همچنانکه در احادیثی از امام علی(علیهالسلام) اینگونه نقل شده است:«اَطيَبُ العَيشِ القَناعَةُ؛ خوشترين زندگى، زندگى با قناعت است.»[ غررالحکم و درر الکلم، آمدی، ص۳۹۱] «مَنِ اقتَصَرَ عَلى بُلغَةِ الكَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفضَ الدَّعَةِ؛ هر كس به مقدار كفايت، قناعت كند، آسايش مى يابد و براى خويش زمينه گشايش فراهم مى كند.»[الکافی، کلینی، ج ۸ ، ص ۱۹]
نتیجه گیری
اگر زوجهای جوان اهل ایمان و نیکوکار باشند؛ خداوند رزق و روزی خود را برآنها ارزانی داشته و موجبات شغل و کسب روزی حلال را برای آنها آماده کرده و مطمئناً افراد صالح به خود اجازه اسراف را نداده و به دنبال تجملات و هزینههای گزاف نخواهند رفت. پس آنها در پرتوی نیکوکاری، قناعت و البته کمک و امدادهای الهی هیچگاه فقیر و نیازمند نخواهند شد.
یکی از عللی که ما را از اهدافمان دور میکند این است که بین نیت، گفته و عمل ما همسویی وجود ندارد. مثلاً قلب ما چیزی را میطلبد و زبان ما هم راهکار ذکری برای جلب آن را بیان میکند؛ اما اعمال ما سبب دور شدن آن خواسته از ما میشود. پس در ابتدا باید راهکارهایی عملی برای جلب موفقیت را از احادیث یافت و به آن عمل کرد تا آن اذکار زبانی کارایی داشته باشند. از این رو ابتدا راهکارهایی عملی را عنوان می کنیم و در انتها سه نمونه ذکر را میآوریم.
الف) مثلث طلایی
برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت بسیار لازم است که انسان اهل صبر، شکر و توکل باشد. صبر است که انسان را از ناامیدی دور کرده و به وی قدرت لازم برای حرکت و گذشتن از مشکلات را میبخشد. شکر است که چهره قدردان از انسان را به نمایش گذاشته و سبب بیشتر و بیشتر شدن نعمتها و موفقیتها میشود و توکل است که انسان را با منشاء تمام قدرتهای هستی پیوند میزند و او را از آن قدرت بیانتها بهرهمند میسازد. این مثلث طلایی در قرآن و روایات به عنوان راهکارهای موفقیت عنوان شده است.
۱- پیامبر اکرم درباره نقش صبر در پیشرفتها در دنیا و آخرت فرمودند:« ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الدُّعَاءُ عِنْدَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ؛ كسى كه سه خصلت در او باشد خداوند خير دنيا و آخرت را براى او فراهم مى كند: خشنودى به مقدّرات، صبر در بلا و دعا در سختى و راحتى »[الدعوات، راوندی، ص۱۲۱]
۲- قرآن به صراحت بیان کرده:«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ[ابراهیم/۷]اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد .» و امام حسین(علیهالسلام) در اهمیت شکر برای ادامه یافتن نعمتها فرمودند:«شُكرُكَ لِنِعمَةٍ سالِفَةٍ يَقتَضى نِعمَةً آنِفَةً؛ شكر تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمت آينده است.»[نزهالناظر، حلوانی، ص۸۰]
۳- در آیهای بسیار معروف و مشهور که نقش آن در افزایش روزی برای همه قابل قبول است؛ خداوند فرموده:« وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ[توبه/۳و۲] و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مى دهد و از جايى كه حسابش را نمى كند به او روزى مى رساند و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است.» این آیه از نقش تقوا در افزایش روزی سخن به میان آورده و نقش توکل را هم در این موضوع بیان کرده است. این مطلب در احادیث هم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً امام علی(علیهالسلام) فرمودند:«مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الْأَسْبَابُ وَ تَبَوَّأَ الْخَفْضَ وَ الْكَرَامَة؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد و توانگری و بزرگواری برایش فراهم میشود.»[غررالحکم، آمدی، ص۴۲۵] و امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:« اِنَّ الغِنى و َالْعِزَّ يَجولانِ فَإِذا ظَفِرا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنا؛ بى نيازى و عزّت به هر طرف مى گردند و چون به جايگاه توكل دست يافتند در آنجا قرار مى گيرند.»[الکافی، کلینی، ج۲، ص۶۵]
ب) همت
در کنار مثلثی که در بالا ذکر شد و در کنار هر ذکر و وردی باید برای پیشرفت اهل همت بود و تلاش و پشتکار داشت. مگر میشود بدون همت چیزی را بدست آورد؟ در احادیث نیز سبب شکست و توقف پیشرفت کسالت و تنبلی عنوان شده است. همچنانکه امام علی(علیهالسلام) فرمودند:«مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی؛ سبب محروم ماندن، سستی کردن است.»[تحف العقول، حرانی، ص۸۰]
ج) اذکار
در کنار راهکارهای بالا برای سرعت یافتن پیشرفت و زودتر حاصل شدن مقصود میتوانید از راهکارهای زیر استفاده کنید. این راهکارها تماماً مستند به احادیثی از اهل بیت عصمت و طهارت است و در کتب حدیثی معتبر وارد شده است:
۱- امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:«مَنْ قَالَ مِائَةَ مَرَّةٍ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ أَعَاذَهُ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ مِنَ الْفَقْرِ وَ أَنِسَ وَحْشَةَ قَبْرِهِ وَ اسْتَجْلَبَ الْغِنَى وَ اسْتَقْرَعَ بَابَ الْجَنَّة؛ هر کس که لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ" را صد مرتبه بگوید خداوند عزیز جبار او را از فقر دور کرده و در وحشت قبرش او را اُنس بخشد و غنا و بی نیازش سازد و کوبیدن درب بهشت را طلبیده است. [ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، ص۷]
۲- راوی خدمت امام کاظم(علیهالسلام) رسید و عرض کرد که به من دعایی کوتاه بیاموز که برای تمام حاجات دنیا و آخرت من کارساز باشد؛ حضرت نیز فرمودند بعد از نماز صبح تا طلوع خورشید بگو: «سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِه»[الکافی، ج۲، ص۵۵۰]
۳- در روايات فراواني به اين مطلب اشاره شده كه يكي از نتايج قرائت سوره واقعه، بي نيازي و برطرف شدن فقر و تنگدستي انسان است. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در اينباره فرمودهاند: "هر كس سوره واقعه را در هر شب بخواند، هرگز فقير نخواهد شد."[ مجمع البيان، علامه طبرسي؛، ج ۹، ص ۳۵۴]
نتیجه گیری
برای پیشرفت باید اعمال و اذکار ما همسو با نیت ما باشد و برای این همسویی میبایست ابتدا از اعمال شروع کرد و با همت، صبر، شکر و توکل خود را آراست و سپس برای ایجاد سرعت در موفقیت و حتمی شدن آن از نیروی اذکار نیز بهره برد.
با سلام و تشکر از ارتباط با این مرکز
چقدر زیباست که انسان به فکر این باشد که رضایت الهی را کسب کرده و در دنیا به دنبال رضای خداوند باشد. الحمدلله شما چنین قصدی را دارید. در آیات و احادیث راهکارهایی برای این موضوع مهم و سنجش آن وارد شده است که در ادامه مستندات آن ذکر میشود و در انتها قسمت پایانی سؤال شما پاسخ داده میشود.
۱- ایمان به خدا و تلاش برای حفظ و گسترش آن
قرآن کریم در سوره توبه راهکارهای کسب رضایت خداوند و ارتقای درجه نزد پروردگار را اینگونه بیان کرده است:«الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ[توبه/۲۰] و در راه خدا جهاد مى كند [نه اين دو] نزد خدا يكسان نيستند و خدا بيدادگران را هدايت نخواهد كرد كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند.» این آیه مواردی چون ایمان، هجرت و جهاد و کوشش در راه خدا را با ارزشترین موارد در نزد خداوند عنوان کرده است. به درستی کسی که برای حفظ ایمان خویش مجبور به هجرت و تغییر محل شده یا با جان و مال خویش برای دفاع و گسترش ایمان خدمت میکند؛ کسی است که رضای الهی را کسب کرده است.
۲- تقوای الهی
خداوند به روشنی راه سعادت را تنها یک مسیر دانسته و ثمره آن را تقوا بیان فرموده:« وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[انعام/۱۵۳] و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راه ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى سازد پيروى مكنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه به تقوا گراييد.»
پس برای کسب رضایت خداوند باید به دنبال تقوا بود. تقوایی برخاسته از ایمان و اعتقاد به حضور خدا و حساب و کتاب الهی. تقوایی بر مبنای سخنان و دستورات پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت(صلواتاللهعلیهم). امیر مؤمنان امام علی(علیهالسلام) در این موضوع فرمودند:«إِنَ التَّقْوَى مُنْتَهَى رِضَى اللَّهِ مِنْ عِبَادِهِ وَ حَاجَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ أَسْرَرْتُمْ عَلِمَهُ وَ إِنْ أَعْلَنْتُمْ كَتَبَه؛ همانا تقوا نهایت رضایت خداوند از بندگانش است و حاجت او از خلایقش میباشد. پس تقوای الهی را رعایت کنید. همان خدایی که اگر عملی را پنهانی انجام دهید؛ میداند و اگر آشکارا مرتکب شوید؛ مینویسد.»[غررالحکم، آمدی، ص۲۶۹]
۳- نقشی اساسی
در حدیثی دیگر امام علی(علیهالسلام) فرموده:« فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَعْصُوا الْوَالِدَيْنِ فَإِنَّ رِضَاهُمَا رِضَا اللَّهِ وَ سَخَطَهُمَا سَخَطَ اللَّه؛ تقوای الهی را رعایت کرده و از پدر و مادر نافرمانی نکنید که همانا رضایت آنها، رضایت الهی و غضب آنها خشم خداوند است.»[الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۲۸] این حدیث اطاعت از پدر و مادر و دوری از نافرمانی از آن دو را دارای نقشی اساسی برای رعایت تقوا برشمرده و آن را سبب رضایت خداوند دانسته است.
۴- حضرت موسی(علیهالسلام) و پرسش از خداوند
حضرت کلیم الله موسی(علیهالسلام) از خداوند پرسید که « یا رَبِّ أَخبِرنِی عَن آیةِ رِضَاک عَن عَبدِک؛ پروردگارا به من بگو نشانه رضایتت از بندهات چیست؟» خداوند هم اینگونه پاسخ این پیامبر بزرگ را داد:«إِذَا رَأَیتَنِی أُهَیئُ عَبدِی لِطَاعَتِی وَ أَصرِفُهُ عَن مَعصِیتِی فَذَلِک آیةُ رِضَای؛ هنگامی که او را آماده در اطاعت از خود ببینم و او را به دور از معصیت و گناه دریابم؛ پس این نشانه رضایت من است.» این حدیث قدسی نیز انجام دستورات و واجبات الهی و دوری از گناهان و افعال حرام را نشانه رضایت خدا بیان کرده است. دو وظیفه ای که رعایت آن، همان تقواست.
نکته پایانی
طبق بیان روشن قرآن و احادیث میزان تقوای انسان بیانگر میزان رضایت خداوند از بندگان است. پس اگر فردی در زندگی دچار مشکلات، سختیها و بیماریهایی شود نمیتوان گفت اینها بر اثر نارضایتی خدا از فرد است. چون گاهی این مسائل به علتهایی دیگر مانند امتحان الهی رُخ میدهد.
آنچه که ما اطمینان داریم این است که نشانه رضایت خدا از ما دوری ما از گناهان و انجام واجبات و رعایت تقواست.
با عرض سلام خدمت شما و تشکر از ارتباط با این مرکز
آیاتی از قرآن کریم درباره ظهور آخرین منجی و قیام امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) است. یکی از آن آیات در سوره توبه آمده که خداوند فرموده است:«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون[توبه/۳۳] اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند..» ائمه علیهم السلام به روشنی این آیه و اجرای آن را مربوط به دوران قیام امام زمان(عج) و ظهور ایشان عنوان کرده اند که در ادامه مستندات حدیثی آن ذکر میشود:
۱- کافران و اکراه از ظهور
امام صادق(علیهالسلام) پس از تلاوت این آیه و برای توضیح آن فرمودند:«إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ [ع] لَمْ يَبْقَ مُشْرِكٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا كَافِرٌ إِلَّا كَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّى لَوْ كَانَ فِي بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتِ الصَّخْرَةُ يَا مُؤْمِنُ فِيَّ مُشْرِكٌ فَاكْسِرْنِي وَ اقْتُلْه؛ هنگامی که حضرت قائم(ع) ظهور کند؛ هیچ مشرک و کافری نسبت به خداوند بزرگ نیست مگر اینکه از ظهور ایشان ناخوشنود است و حتی اگر به دل کوه و صخره پناه ببرد آن صخره ندا میدهد که ای مؤمن درون من مشرکی است پس مرا بشکن و او را بکش.»[ تفسير فرات الكوفي، ص۴۸۲]
۲- پرسشی از امام هفتم
محمد بن فُضَیل روایت کرده که به امام کاظم(علیهالسلام) گفتم:«"هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِ" قَالَ هُوَ الَّذِي أَمَرَ رَسُولَهُ بِالْوَلَايَةِ لِوَصِيِّهِ وَ الْوَلَايَةُ هِيَ دِينُ الْحَقِّ قُلْتُ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ قَالَ يُظْهِرُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ قَالَ يَقُولُ اللَّهُ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَايَةِ الْقَائِمِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ قُلْتُ هَذَا تَنْزِيلٌ قَالَ نَعَمْ أَمَّا هَذَا الْحَرْفُ فَتَنْزِيلٌ وَ أَمَّا غَيْرُهُ فَتَأْوِيل؛ تفسیر آیه "هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِ" چیست؟ فرمودند: او همان کسی است که سفارش کرد به پیامبرش که ولایت وصی و جانشینش را اعلام کند و ولایت همان دین حق است. گفتم: تفسیر " لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ " چیست؟ فرمودند: ظاهر میکند آن ولایت را بر همه ادیان به هنگام قیام حضرت قائم که این گفته خداست که فرموده خداوند نورش را تمام میکند و این(نورش) ولایت حضرت قائم است هرچند که کفار ناخوشنود باشند از ولایت و سرپرستی علی. گفتم: آیا این سبب نزول است یا برگردان مفهوم آیه و تأویل؟ فرمودند: این سبب نزول است و هر حرفی غیر از این تأویل.»[الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۳۲]
نتیجه گیری
همچنانکه در احادیث بالا مطرح شده، ربط این آیه به دوران ظهور امام زمان(عجلاللهفرجه) بسیار روشن است به نوعی که تنزیل آیه، دوران قیام و ظهور حضرت و البته به دنبال آن، جهانی شدن ولایت امام علی(علیهالسلام) و مکتب تشیع بیان شده است.
پاسخ شما را با چینش برخی از آیات و احادیث در کنار یکدیگر ذکر میکنیم؛ تا انتهای مطلب را بخوانید و اگر پرسشی برایتان باقی ماند؛ ذکر کنید:
۱-جهان خلقت برای پرستش و شناخت خداوند شکل گرفته و این مهم هم در آیات قرآن و هم در احادیث مورد توجه قرار گرفته است:
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[ذاریات/۵۶] و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.»
« قال الله تعالی فی حدیث قدسی:كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِاعْرَف؛ من گنجی مخفی بودم پس دوست داشتم که شناخته شوم پس خلق کردم مخلوقات را تا شناخته شوم.»[ مصباح الشريعة، ترجمه و شرح عبدالرزاق گیلانی، ص۱۰۸]
۲- میدانیم که راه صحیح شناخت و عبادت حق تعالی به وسیله انبیاء و تحت عنوان دین برای بشریت روشن شده و با تعالی معنوی و کسب آمادگی بیشتر مردم، دین الهی نیز به تکامل خویش رسیده و توسط خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) کاملترین و نهایی ترین نسخه دین تا روز قیامت برای بشریت فرستاده شده است.
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[مائده/۳] امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيين برگزيدم.»
۳- ضمانت اجرای این کاملترین آیین، تفسیر و معرفی درست آن به دیگران و جهانی شدن آن همگی بر عهده ائمه(علیهمالسلام) است؛ همان ها که در خطبه غدیر معرفی شدند و پس از این معرفی بود که آیه بالا یعنی آیه اکمال نازل شد. در ضمن سلمان پس از نزول این آیه از پیامبر پرسید که این آیه درباره علی نازل شده؟ و پیامبر فرمودند نه تنها برای علی بلکه برای او و امامان بعد از او.
قال رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) لسلمان:«عَلِيٌّ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي وَ أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِهِ أَوَّلُهُمْ ابْنِي حَسَنٌ ثُمَّ ابْنِي حُسَيْنٌ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِد؛ علی برادر من و وصی من و وارث من و جانشن من در امت من است و بعد از من ولی هر مؤمنی است و یازده امام از فرزندان او که اولین آن فرزندان حسن و سپس حسین و بعد از او نُه فرزند از نسل حسین، یکی بعد از دیگری است؛ جانشین من هستند.»[الغیبه، نعمانی، ص۷۰]
۴- گفتیم که این ائمه درگاه معرفی چگونگی پرستش خدا هستند و حتی درباره آنها پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در همان روز غدیر و در ادامه معرفی ائمه دوازده گانه فرمودند:«مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَل؛ کسی که از آنها اطاعت کند؛ خدا را اطاعت کرده و کسی که از آنها سرپیچی کند از خداوند عزوجل سرپیچی کرده است.»[کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۷۹]
۵- این ائمه دوازده گانه وجودی نیازمند به وجود حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) دارند؛ چرا که مادر آنهاست و هیچکسی قابلیت اُم الائمه بودن را ندارد. پیامبر خاتم نیز برای ابتر نماندن دین و آیین الهی اسلام نیازمند حضرت زهرایی است که باید مادر جانشینان یازده گانه اش باشد و بدون حضرت زهرا دین اسلام تکامل پذیر نبود و ابتر میماند؛ پس وجود حضرت زهرا برای خود پیامبر نیز مهم و ضروری بود.
اگر حضرت زهرا خلق نمیشد؛ همسنگ و کفوی برای علی مرتضی نبود و امام علی(علیهالسلام) نیز برای ایفای نقش پدری خویش برای امامان بعدی، نیازمند همسری با قابلیت بود و این تنها در وجود حضرت زهرا وجود داشت.
حتی تمام خلقت محتاج وجود نورانی حضرت زهراست تا خلقت به هدف نهایی خود یعنی شناخته شدن خداوند و پرستش و اطاعت و عبادت خدا برسد که اگر این هدف تأمین نشود تمام خلقت عبس و بیهوده بوده و خداوند کار بیهوده را از اساس انجام نمیدهد.
۶- این نقش مهم حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با توضیحات بالا به اثبات رسیده و برای آن یک نقل مشهوری از قول خداوند منان داریم که در حدیثی قدسی فرموده باشند:«یَا أَحمَد، لَولاکَ لَمَا خَلَقتُ الاَفلاکَ وَ لَولا عَلِیّ لَماَ خَلقتُکَ وَ لَو لا فَاطِمَه لَمَا خَلَقتُکُمَا؛ ای احمد! اگرتو نبودی هستی را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود شما دو را خلق نمیکردم.»[ عوالم العلوم، بحرانی، ص۴۴]
نکته و حدیث آخر
باید توجه داشته باشیم که نیازمندی ائمه، امام علی و پیامبر به وجود حضرت زهرا(صلوات الله علیهم) به معنای برتری حضرت زهرا بر همه آنها یا برتری ایشان بر پیامبر نیست؛ چرا که اصولاً چهارده معصوم از یک خلقت نوری اند و در یک مقام و مرتبت الهی قرار داشته و وجود نوری آنها قبل از تمام خلقت وجود داشته است؛ همچنانکه در حدیث امام باقر(علیهالسلام) آمده: «یا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِینَ فَکانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَینَ یدَی اللَّهِ؛ ای جابر! اول مخلوقی که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند...»[الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۲]
Pages