با سلام
آنچه لازم بود سوال کننده محترم، به آن اشاره میکرد این نکته است که فرد مورد نظر در چه شرائط سنی قرار داد، زیرا غالب انسانها زمانی که به سن بلوغ میرسند یا حدود دو سه سال بعد از آن دچار شک و تردیدهایی در مورد اعتقادات خویش میشوند و برای به دست آوردن پاسخ صحیح تلاش میکنند، که این مطلب نکته مثبتی است، و سبب استحکام اعتقادات این فرد در آینده میشود.
اگر چنین فردی پاسخ سوال خویش را از کارشناسان دینی شنید و نتوانست به این پاسخها اشکال کند، ولی با این وجود همچنان در قلب خویش دچار وسواس است، در این صورت باید درمان را در جایی دیگری جستجو کرد!؟ نه در پاسخ علمی به سوالات.
زیرا بنا بر آیات متعددی از قرآن مجید اعمال انسان در اعتقادات وی تأثیر دارد همان گونه که اعتقادات در اعمال اثر گذار است[روم/10؛ مطففین/14]، به همین خاطر برخی اوقات شخصی دچار خطایی میشود، و این خطا شک در برخی از اعتقادات را به همراه دارد، به همین خاطر اشکال شخص علمی نیست، تا پاسخ آن را علمی دریافت کند، در این موارد باید با توبه و بازگشت از گناه خویش این وسواس را از بین ببرد.
در آخر لازم میدانم به یکی از توصیههای استاد اخلاق آقای مجتهدی تهرانی اشاره کنم، که ایشان برای وسواس فکری توصیه میکردند که، بعد از نماز صبح و نماز مغرب هفت مرتبه این جمله تکرار شود: بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
با سلام و احترام
آنچه به نظر حقیر میرسد، این است که لازم بود در این مطلب به چگونگی اثبات تقدس نیز اشاره شود، و آن اینکه عقل است که به ارتباط یک شئ با حضرت حق پی میبرد و الا صرف یک کار خارق العاده سبب حقانیت یا تقدس یک شئ نمیشود. برای مطالعه در این زمینه رجوع کنید به قرآن در قرآن آیت الله جوادی آملی، ص124-125
از سوی دیگر شما این پیش فرض را قبول کرده اید که گربه به خاطر تعلیم صاحبش از روی قرآن رد نمیشود حال آنکه چنین مطلبی از آن کلیپ اثبات نمیشود، به همین خاطر این سوال مطرح است که چرا این کلیپ واقعیت نداشته باشد!؟ شاید خداوند برای یک گروه از افرادی که در آن دور بر بوده اند بخواهد به وسلیه این گربه اتمام حجت کند، همان گونه که در حادثهای در مشهد شتری از کشتارگاه فرار میکند و به حرم امام رضا(علیهالسلام) پناه میبرد. حال در این موارد نیز ما باید بگوییم صاحبش یادش داده است، در حالی که این به عنوان یکی از کرامات امام رضا(علیهالسلام) در دفتر حرم ثبت است.
به همین خاطر بهتر بود به جای این که این عمل انکار شود، به این نکته تأکید میشود که این عمل به همراه دلیل عقلی میتواند تقدس را اثبات کند.
یکی از اصول مهم در اسلام این است که هر انسانی تلاش کند تا به دین حق دست یابد و بلکه اساسا خدای متعال انسان را آزاد ولی هدفمند آفریده است . تا با فکر و اندیشه، عقیده و دین صحیح را انتخاب کند، از اینرو، هیچگاه فردی را نمیتوان با اجبار نسبت به یک عقیده، ملزم کرد، زیرا که عقیده و دین امر قلبی است، که هیچکس نمیتواند از آن آگاهی پیدا کند به همین خاطر خدای متعال در قرآن میفرماید:«لا إِكْراهَ فِي الدِّين[بقره/256] در قبول دین اجباری نیست.»
پس با توجه به این توضیحات یک شخص میتواند بعد از تحقیق به هر دینی که حق میداند بپیوندد ولی این نکته مربوط به زندگی شخصی فرد است. به همین خاطر در دین اسلام از تجسس در زندگی دیگران نهی شده است.
تغییر دین و جامعه
ولی اگر همین شخص بخواهد تغییر دین خویش را در جامعه آشکار کند. در اینجا دین اسلام با وی به مخالفت بر میخیزد، زیرا این رفتار مربوط به جامعه است و حکومت اسلامی خویشتن را متولی حفظ جامعه میداند، به همین خاطر به شخص مرتد اجازه نمیدهد با رفتار خویش جامعه را آلوده کند، البته این حکم مربوط به اسلام نمیباشد بلکه در تمام جوامع و کشورها اینگونه است که به هیچ کس اجازه نمیدهند اصول و ارزشهای ایشان را زیر سوال ببرد گرچه این عمل با رفتار شخص باشد. به عنوان مثال، در جامعه آمریکا، هولوکاست به عنوان یک اصل پذیرفته شده مورد قبول حاکمیت آمریکاست و اگر شخصی آن را زیر سوال ببرد با وی برخورد خواهند کرد.
آیات متعددی در قرآن وجود دارد که عصمت ائمه را اثبات میکند که در ادامه به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
آیه تطهیر: که خداوند متعال میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا . [احزاب/33] خدا مي خواهد آلودگي را فقط از شما خاندان [ پيامبر ] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.»
آيه اولى الامر: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم»[ نساء/59] اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا و رسول و اولى الامر، اطاعت كنيد.» طبق روايات فراوانى كه از شيعه و اهل سنت رسيده است منظور از «اولى الامر» در آيه شريفه، ائمه اثنى عشر عليهم السلام است. با استدلال به اين آيه شريفه مىتوان به روشنى عصمت اولى الامر (امامان) را به اثبات رساند.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، ج11،ص31 به نقل مطلبی از از شاگردان محدث نوری می پردازد که علت نگارش کتاب را به خوبی تبیین میکند، ایشان میفرمایند: مرحوم حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى كه شاگرد مبرز مرحوم حاجى نورى است در شرح حال استادش در جلد اول" مستدرك الوسائل" مىگويد:
اما در مورد كتاب" فصل الخطاب" كرارا از استادم شنيدم مي فرمود مطالبى كه در فصل الخطاب است عقيده شخصى من نيست، بلكه اين كتاب را براى طرح بحث و اشكال نوشتم، و اشارتا عقيده خودم راجع به عدم تحريف را آوردهام، و بهتر بود نام كتاب را" فصل الخطاب فى عدم تحريف الكتاب" مىگذاردم.
سپس مرحوم" محدث تهرانى" مىگويد:" ما از نظر عمل روش استاد خودمان را به خوبى مىديديم كه هيچگونه وزن و ارزشى براى اخبار تحريف قائل نبود، بلكه آنها را از اخبارى مىدانست كه بايد بر ديوار كوبند، تنها كسى مىتواند نسبت تحريف را به استاد ما بدهد كه به مرام و عقيده او آشنا نبوده است".
اما در مورد اعتبار کتاب فصل الخطاب لازم است به این نکته اشاره کنیم که،
منبع اصلی کتاب «فصلالخطاب»، کتاب «القرائات» نوشته «احمد بن محمد بن سيار» در قرن سوم است، به گونهای که با حذف احادیث تکراری، حدود سیصد و پنجاه حدیث از این شخص نقل شده است.[آشنايى با تفاسير... ص: 29] این فرد در میان علما و رجالشناس شیعه، به شدت مورد انکار قرار گرفته است، به عنوان مثال: مرحوم نجاشی وی را اینگونه توصیف میکند: «حديث او ضعيف و مذهبش فاسد است»[رجال النجاشی، ص 80] و یا ابن الغظائری میگوید: «او شخصى ضعيف، دنيا طلب، غلو كننده و منحرف است.»[الرجال، ص: 40]
به همین خاطر کتاب «القرائات» تقریباً هیچگاه مورد توجه علمای شیعه قرار نگرفت و حتی علامه مجلسی هیچگونه روایتی از وی در کتاب «بحارالانوار» نقل نکردهاند، که این نکته، نشان دهنده عدم توجه علمای شیعه به این کتاب و نویسنده آن است.
___________________________________________________
دايرة المعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان كتاب قم، 1382ش.
آشنايى با تفاسير- عدم تحريف قرآن و چند بحث قرآنى، رضا استادى، نشرقدس، 1383ش.
رجال النجاشي، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1365ش.
الرجال، ابن غضائرى، انتشارات دارالحدیث،1422ق.
قرآن کریم از دو جهت دارای اهمیت است، یکی اینکه معجزه رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) است و از سوی دیگر آخرین کتاب الهی است که انسانها را تا قیامت هدایت خواهد کرد.
اعجاز قرآن ابعاد مختلفی دارد که در ادامه به برخی از آنان اشاره می کنیم:
اعجاز بیانی قرآن:
شايد بتوان گفت كه از برجسته ترين وجوه اعجاز قرآن، اعجاز بيانى يا فصاحت و بلاغت قرآن است. فصاحت و بلاغت قرآن ظهور ويژهاى داشته كه آن را از عصر پيامبر صلى اللّه عليه و اله و سلم كه اوج فصاحت، بلاغت و سخنورى بوده است، تاكنون، مطرح نموده است و قرآن را معجزه هر عصر گردانيده. اعجاز بيانى، بارزترين وجه در اعجاز قرآن مىباشد كه مورد اتفاق همه دانشمندان و علماء محقق در زمينه قرآن است.
اعجاز تشریعی قرآن:
به این معنا که مجموع دستورالعملهاى قرآن كريم در زمينههاى فردى و اجتماعى زندگى بشر آنقدر مترقی است که نه قابل نقض است و نه صدور آن از جانب فردى امّى و تعليم نديده امكانپذير.
اعجاز قرآن در عدم اختلاف در قرآن:
عدم اختلاف در قرآن مجید یکی از وجوه اعجاز آن است زیرا گرچه قرآن در طول بیست و سه سال به صورت تدریجی نازل شده است، ولی هیچگونه اختلافی در آن نیست،
اعجاز علمى قرآن:
اثبات وحيانى بودن قرآن ازراه كشف دقايق علمى ناشناخته در عصر نزول، است به گونهای که در قرآن حقایقی بیان شده است که امکان ندارد در آن زمان کشف شده باشد مانند: سیر رشد نوزاد، کهکشانها و ....
اعجاز غیبی قرآن:
خداوند متعال در قرآن اخباری غیبی از گذشتگان و آیندگان بیان کرده است که برای مردم آن دوران آشکار نبوده است و در طی دورههای بعد آشکار شده است که این نکته خود دلالت بر آسمانی بودن قرآن میکند.
اعجاز هدایتی و معارفی قرآن:
یکی از دلایل اعجاز قرآن، بیان مطالب معارفی است، که تبیین کننده هستی و جایگاه انسان در نظام هستی است، به گونهای که در گذشته و آینده هیچ فردی این معارف به این نحو بازگو نکرده و نخواهد توانست این کار را انجام دهد.
اعجاز نظم آهنگ قرآن:
مقصود از «نظمآهنگ»، آهنگِ برآمده از نظم حروف، كلمات، عبارات و آيات قرآن كريم است كه در دوران معاصر، برخى پژوهشگران آن را از نخستين و اصيلترين وجوه اعجاز قرآن كريم برشمردهاند.
اعجاز به تحدی و مبارزه طلبی:
یکی از دلایل اعجاز قرآن این است که از زمان نزول قرآن هیچ فردی نتوانسته است کتابی را بیاورد که دارای ویژگیهای قرآن باشد، به گونه که در بالا به برخی از این ویژگی ها اشاره کردیم.
برای مطالعه بیشتر رجوع کنیدبه: دايرة المعارف قرآن كريم، ج3 ، ذیل مدخل اعجاز قرآن
با سلام و عرض ادب خدمت حضرتعالی
این مطلب برای آشنایی اجمالی با این شخص منحرف است و به یاری خداوند و به تدریج تمام ادعاهای او به صورت دقیق مورد بررسی و نقد قرار میگیرد. البته اگر با دقت ملاحظه فرمایید در همین نوشته هم چند مورد به ادعاهای بی اساس احمد الحسن اشاره شده است و ما ابتدا او را به صورت واقعی معرفی کردهایم که مخاطب با همین نوشته هم میتواند به دروغ بودن گفتار او پی ببرد.
سلام علکیم
ممنون از توجه شما.
فقیه در صورتی که به اشتباه حکم کنند باز نیز گناهکار به شمار نمیآیند زیرا تلاش خویش را برای رسیدن به واقع انجام داده است و در مقابل خداوند متعال نیز معذور است، در حقیقت به فقیهی که به واقع و حکم اصلی دست یافته است دو ثواب داده می شود ولی به فقیهی که تلاش کرده است تا به واقع و حکم خداوند برسد ولی به آن دست نیافته است، تنها ثواب تلاش وی را به ایشان می دهد. این سخن برخواسته از حکم عقل است که در این زمینه وجود دارد. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب های اصولی فقه ذیل بحث «تخطئه و تصويب»
Pages