با عرض سلام؛
آنچه که برای ازدواج بسیار مهم میباشد این است که دختر وپسر باید نسبت به حال فعلی همدیگر جهت شروع زندگی مشترک اطمینان کافی و لازم را داشته باشند. لذا دختر یا پسر ولو اینکه در گذشته اشتباهاتی داشتهاند اگر نسبت به گذشته خود پشیمان بوده و توبه کرده باشند، میتوان به آنان اطمینان کرد. البته اعتماد و اطمینان، یک پروسه زمان بری است که با توجه به قرائن در حالات و رفتار فرد میتوان به آن دست پیدا کرد.
کاربر گرامی البته باید این را بدانید که یکی از معیارهای ازدواج برای بیشتر پسرها، اهل رابطه نبودنِ دختری است که قصد دارند با او ازدواج کنند، حتی اگر خودشان اهل رابطه باشند. از این رو اگر بعد از عقد متوجه شوند همسرشان قبلا اهل رابطه بوده، به این دلیل که احساس می کنند مغبون شده اند، مشکل ساز می شوند. به طور کلی در مورد خواستگارهایی که گذشته همسر برایشان خیلی مهم است، نمی توانید حساب کنید و ازدواج با این افراد مشکل ساز می باشد.
ولی اگرخواستگاری از گذشته ی شما نپرسید و حساسیت در این مورد نداشته باشد، و شما مطمئن هستید که آن فردی که قبلا با او دوست بودید، زندگیتان را خراب نمی کند، چیزی از این موضوع به ایشان نگویید، و در خلوت خودتان توبه کنید. چون این مساله یک حساسیت شدیدی در میان آقاان مطرح می کند و حس اعتماد متقابل، که از ارکان ابتدایی یک زندگی مسالمت آمیز است، تاحدودی خدشه وارد می کند. به طوری که ایشان ممکن است بعدها به شما بدبین شود و در هر اختلاف نظری که باهم پیدا می کنید، این مساله را به رختان بکشد.
اما اگر پرسید، دروغ نگویید، اما تمام حقیقت را هم بازگو نکنید. به صورت سربسته و بدون اشاره به جزییات رابطه ی خود، به ایشان بگویید که قبلا با پسری رابطه داشتید و اکنون که بزرگتر و پخته تر شده اید، پشیمانید و توبه کرده اید. در مقابل نیز شما این حق را دارید که از گذشته ی او سوال کنید.
بعضی از پسرها، زمانی که با صداقت دختری که به خواستگاری اش رفته اند روبه رو می شوند، ملاکی که در بالا بدان اشاره شد را نادیده می گیرند. اگر ایشان از آن دسته باشد، شما می توانید بدون داشتن هیچ دغدغه و استرسی با ایشان ازدواج کنید.
به این مطلب در سایت هم مراجعه داشته باشید: https://btid.org/fa/news/26762
موفق باشید.
با عرض سلام؛
کاربر گرامی، تصمیم گیری نهایی در این قضیه خودتان می باشید، ولی باید ببینید کدام یک از این سه مورد برای شما هدف اصلی بوده و علاقه بیشتری در آن زمینه دارید، پس همان را بعنوان اصل انتخاب کنید و بقیه که با علاقه شما هم همراه هستند در کنار آن داشته باشید.
مبه صورت عینی تر چون هنوز زمان کافی برای کنکوردارید می توانید همچنان تحصیل در جامعه الزهرا داشته باشید و با برنامه ریزی دقیق تر اوقات خود را برای مطالعه و خواندن کتاب های رشته خود صرف کنید. مطمئن باشید که با داشتن یک برنامه ریزی دقیق تر می توانید در کنار تحصیل در حوزه به تحصیل دانشگاه هم دست پیدا خواهید کرد.
موفق باشید.
با عرض سلام و احترام؛
در مورد سوالتان، مساله چند صورت دارد:
در صورت اول؛ اگر یکی از طرفین ازدواج، پایبند به مسائل دینی است و دیگری، دید بدی نسبت به مذهب دارد و قصد تغییر اعتقادات طرف مقابل را هم داشته باشد، در این صورت هرگز چنین ازدواجی به صلاح آن دو نخواهد بود؛ چرا که مسلما این دو در زندگی مشترک، ضد هم هستند و نمیتوانند زندگی رضایت بخشی را تجربه کنند.
صورت دوم هم این است که اگر یکی طرفین پایبند به مسائل دینی است و دیگری، دید بدی نسبت به مذهب داشته باشد، ولی قصد تغییر طرف مقابل را هم نداشته باشد، در آن صورت نیز ازدواج به صلاح نیست؛ چون اثر پذیری ناخودآگاه محتمل است و در چنین مواردی امکان زندگی رضایت بخش برای طرفین بسیار کم است.
صورت سوم اینکه؛ اگر یکی از طرفین پایبند به مسائل دینی است و دیگری معتقد به مسائل دینی نیست، ولی نه دید بدی نسبت به مذهب و نه قصد تغییر طرف مقابل را دارد، در چنین موردی گرچه خطر کمتر است ولی بهتر است با مشورت مشاور اقدام شود.
درنهایت یکی از طرفین پایبند به مسائل دینی است و دیگری هم مسائل دینی را ارزشی میداند، امّا از نظر عملی مشکل دارد که در این صورت با توافق طرفین و اطمینان از اثر نپذیرفتن از طرف مقابل می توانند ازدواج کنند.
در این زمینه به این مطلب سایت هم مراجعه داشته باشید: https://btid.org/fa/news/89664
موفق باشید.
با عرض سلام و احترام؛
کاربر گرامی بیان کردید که فردی به شما پیشنهاد ازدواج داده است (البته بیان نکردید که پیشنهاد ازدواج به صورت خواستگاری رسمی ایشان از شما بوده یا نه؟) و الان می خواهید او را بیشتر بشناسید. به همین منظور، راههایی برای شناخت وجود دارد؛ اولین راه؛ تحقیق از محل کار، دوستان، محل تحصیل و محل زندگی خواستگارتان است. دومین راه؛ صحبت با خود خواستگار است. سومین راه تحقیق؛ پرسوجو از خود والدین، برادر و خواهر خواستگار است.امّا راه چهارم؛ صحبت والدینتان با خواستگار است که با تجربیاتی که در زندگی بدست آوردند، میتوانند قضاوت خوبی داشته باشند.
در مورد لایو گرفتن هم باید بدانید که خودتان بیان کردید که ایشان مذهبی هستند و لایوشان هم از مکانهای مذهبی است و بعضا با خانم ها صحبت می کند. نفس صحبت کردن احیانا هم با خانمی با رعایت هنجارهای شرعی هیچ مشکلی ندارد، پس اگر هنجارهای شرعی در لایو مراعات می شود نباید در این مورد احساس ناراحتی و حساسیت داشته باشید.
به این مطلب هم مراجعه داشته باشید:
http://btid.org/node/100318
موفق باشید
با عرض سلام و احترام؛
کاربر گرامی به جای رد کردن خواستگارهای خودتان، اجازه دهید آنها برای خواستگاری بیایند. این را هم حتما باید در نظرداشته باشید که زمان گفتن بيماری های حاد و مزمن( مثل بیماری شما) كه درروند زندگی آينده زناشویی تأثيرگذار می باشد، پايان جلسه اول خواستگاری است، نه قبل از آن.
چرا كه اين امر، مسأله خصوصی زندگي شماست و نبايد در هنگام تماس تلفنی خواستگار بيان شود؛ در اين مرحله خواستگار هنوز براي شما غريبه است؛ بنابراين اين موضوع را در همان ابتدا و صحبت تلفنی خواستگاران به هيچ وجه مطرح نكنيد. شايد خواستگار شما بعد از ديدن شما و صحبت با شما آنقدر مجذوب كمالات شما شود كه اين بيماری به نظرش عيب بزرگی نيايد، و گفتن اين مسئله در همان ابتدا و با تلفن شانس ازدواج موفق شما را بسيار محدود مي كند و لزومي هم ندارد شما مسئله خصوصی زندگيتان را با هر كسی درميان بگذاريد.
جلسه اول هم زمان طرح آن نيست، چرا كه ممكن است علقه ای بين طرفين ايجاد شده باشد و تصميم گيری مشكل شود. اما در پايان جلسه اول خواستگاری كه طرفين شناخت اجمالي از هم پيدا كرده اند و تصميم به ادامه يا قطع جلسات خواستگاری می گيرند و از طرفي هنوز دلبستگی خاصی بين آنها پديد نيامده است، زمان خوبی برای مطرح كردن اين قضيه است.
لذا اگر كسی به خواستگاری شما آمد و در طی صحبتها احساس كرديد كه مورد قابل قبول و مناسبی است در پايان جلسه اول به طور كامل و به دور از ابهام در مورد بيماری، ناتوانايی های آن و روش درمانش برای خواستگارتان توضيح دهيد. بهتر است با معرفي پزشک خود از خواستگارتان بخواهيد هر گونه سؤالي كه دارند از پزشک معالجتان بپرسند.
اگر هم در آخر جلسه اول به اين مطلب رسيديد كه طرف به درد شما نمی خورد، ديگر لازم نيست بيماری را بگوييد چون نمی خواهيد با او ازدواج كنيد و اين مسئله خصوصی زندگی شماست.
خواهر گرامی از گفتن بيماری و مشكلی كه خواستگاريتان را به هم مي زند، ابا نداشته باشيد، چون در غير اين صورت خانه را در زمين سستي بنا كرده ايد. عيبي كه امكان دارد گفتن آن يک خواستگاری را به هم بزند، نگفتن آن يک زندگی را به هم خواهد زد.
موفق باشید.
با عرض سلام، کاربر گرامی بهترین راهکار برای غلبه پیدا کردن بر خودارضایی، تقویت اراده تان می باشد. همچنین باید از تلقین منفی به شدت خوداری کنید و نگویید که من به این عادت کردم و نمی توانم آن را ترک کنم. این فکرها را برای همیشه کنار بگذارید چرا که کسانی زیادی بودند که به گناه های خیلی بدتر از خودارضایی مبتلا بودند ولی با اراده ای محکم مسیر زندگی خود را تغییر دادند. پس همیشه بگویید که من می توانم هر گناهی را ترک کنم. همچنین تا مدتی از خلوت کردن با خود و همچنین از عوامل تحریک کننده مانند اینترنت و تلگرام و اینستاگرام حداقل در مکانهای خلوت خودداری و وقت خود را با ورزش و برنامهریزی در طول روز پر کنید.
مطالب و راهکارهایی خیلی مفیدی در سایت وجود دارد حتما به این لینک ها مراجعه داشته باشید:
https://btid.org/fa/news/14800
https://btid.org/fa/news/6582
https://btid.org/fa/news/149316
http://btid.org/node/136562
موفق باشید
با عرض سلام، واقعا بخاطر این اتفاقی که افتاده متأسفیم. اشتباه شما این بوده که به هر دلیلی نخواستید شوهرتان از این مزاحمت تلفنی آگاه شود. بهتر بوده در همان اول شوهرتان را در جریان این ماجرا می گذاشتید. در این وضعیت که به فکر طلاق است شما می توانید چند کار انجام دهید، یکی اینکه برای اعاده حیثیت و اثبات کردن این مزاحمت تلفنی و دروغگویی و خراب کردن زندگی تان از آن مزاحم تلفنی شکایت کنید با این کار شوهرتان هم می فهمد به اشتباه و سوظنپی خواهد برد. پس در قدم اول حتما این کار را انجام دهید و ترسی نسبت به شکایت نداشته باشد و می توانید به همراه پدر یا برادرتان این کار را انجام دهید. در قدم دوم شخص امین و مورد اعتمادی را که شوهرتان هم روی او حساب می برد واسطه کنید و این ماجرا را به طور کامل شرح دهید و از او کمک بگیرید تا به طور صادقانه با او صحبت کند. در مورد اینکه از همان اول این مزاحمت تلفنی را به شوهرتان نگفتید احساس پشیمانی دارید و به اشتباه خود هم اذعان کنید. در مورد اطمینان از درخواست طلاق از طرف همسرتان می توانید از دفتر خدمات الکترنیک قضایی پیگیر این قضیه شوید که آیا درخواست طلاق از طرف ایشان صورت گرفته است یا نه؟ در نهایت توصیه می شود با مراجعه به مراکز مشاوره ای و گفتگو با خانواده درمانگران، زوج درمانگان و دیگر مشاوران در بهبود و متلاشی نشدن زندگی تان بکوشید. موفق باشید.
با عرض سلام و احترام؛
کاربر گرامی همانطور که خودتان هم می دانید فرقی بین دختر و پسر وجود ندارد، چرا که هر دو از جنس فرزند و یادگاری برای والدین محسوب می شوند. برخی به دختر علاقه دارند و برخی دیگر به پسر. مهم سلامتی و تربیت صحیح فرزندان می باشد و باید شکرگزار خدا در این قضیه بود. خداوند به شما پنج نعمت و سرمایه بزرگ عطا کرده است و باید شکرگزار این ها باشید.
به این فکر کنید که در بین اقوام و دوستانتان کسانی را حتما سراغ دارید که در حسرت یک فرزند می باشند و اصلا برایشان فرقی ندارد که دختر باشد یا پسر، فقط در حسرت داشتن یک فرزند سالیان دراز هنوز به سر می برند. همچنین برخی فرزندی معلول و با مشکلات جسمی یا ذهنی دارند و در حسرت یک فرزند سالم می باشند و اصلا فرقی برایشان دختر و پسر ندارد، فقط فرزندی سالم می خواهند.
مادر محترم، بزرگترین الطافی خدا در حق انسان ها بخشیده است، فرزند می باشد و چه پسر و چه دختر، نعمت و لطفی بیکران از سوی خداوند است که باید بسیار قدردان آن باشیم و همانطوری که خدا خواست در تربیت صحیح آنها گام برداریم.
البته هم شما نباید هرگز ناامید باشید. در روایات داریم که اگر دختر ندارید، دعا کنید تا خدا به شما فرزند دختر عطا کند. در این مورد از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که حضرت ابراهیم علیهالسلام با وجودی که فرزندان فرهیخته و بزرگواری چون حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق علیهماالسلام را داشت، برای داشتن فرزند دختر هم دعا میکرد: «اِنَّ اِبْراهیمَ سَأَلَ رَبَّهُ اَنْ یَرْزُقَهُ اِبْنَةً تَبْکیهِ وَ تَنْدُبُهُ بَعْدَ مَوْتِه؛ حضرت ابراهیم علیهالسلام از حضرت حق درخواست دختر کرد تا حداقل پس از مرگش گریه کننده و یادآور داشته باشد.»(الکافی ج 6 ص 5)
پس شما هم ناامید نباشید و ان شاءالله خداوند به شما فرزندی دختر عطا خواهد کرد.
در نهایت به این لینک سایت هم مراجعه داشته باشید: http://btid.org/node/103936
با عرض سلام و احترام؛
کاربر محترم شما باید به دنبال علت عدم تمایل باشید. شما باید به دنبال علت این بی میلی و سردمزاجی جنسی او باشید و ببینید چرا تمایلی به رابطه زناشویی ندارد؟ به طور کلی سردمزاجی در مردها می تواند علت های جسمی، روانی و خانوادگی و... باشد. بعضی علل جسمی می تواند؛ اعتیاد به الکل و یا مواد مخدر، کم خونی، برخی بیماری ها مثل دیابت، مصرف داروها مثل داروهای افسردگی و کاهش هورمون جنسی تستوسترون باشد. علل روانی هم؛ اضطراب بخاطر اختلال هایی که در گذشته مثل زودانزالی و یا اختلال نعوظ جنسی داشته است، مطلع نبودن از آگاهی ها و خواسته های شریک زندگی باشد، گرایشات همجنس گرایانه ، افکار و دید منفی به همسر، ترس از عدم ارضا کردن همسر و.... علل خانوادگی هم؛ اختلافات خانوداگی و تجربه های خیلی بد در دوران کودکی باشد.
کاربر گرامی بهتر است خودتان در مورد عدم تمایل جنسی با شوهرتان گفتگو کنید و برای برطرف کردن این قیضه تلاش کنید و از روش ها و شیوه های متنوع در برقرار رابطه جنسی استفاده کنید.
برای دریافت توضیحات بیشتر در این مورد حتما به این لینک مراجعه داشته باشید: https://btid.org/fa/news/98910
با عرض سلام و احترام؛
کاربر گرامی ابتدا باید این را بدانید کودکان با اتفاقات که اطرافشان رخ می دهد همانندسازی میکنند؛ مثلاً وقتی عروسی میروند و به آنها خوش میگذرد، در ذهنشان خود را عروس یا داماد تصور کرده و با همانندسازی چنین مجلسی را برای خود مجسم میکنند. در این شرایط، هیجان مثبت و جو شادی که کودک در آن قرارگرفته، باعث میشود به این نوع خیالپردازی رو بیاورد.
گاهی هم کودک فقط توجه میخواهد محیط خستهکننده خانه، برخی کودکان را وامیدارد که در خیالشان جایگزینی برای آن فضای کسالتآور پیدا کنند.
به این نکته هم دقت داشته باشید کودکی که در این محیط احساس آرامش نمیکند، در خیالش رؤیای ازدواج را میپروراند و خود را در خانهای دیگر و در کنار شخص دیگری تصور میکند. از سوی دیگر بچههایی که در خانه مورد کمتوجهی قرار میگیرند یا تصور میکنند دیگران به آنها توجهی ندارند، رؤیای ازدواج را خیلی زود به خیالپردازیهایشان وارد میکنند.
تشویق اطرافیان هم میتواند به تکرار خیالپردازی کودک در این مورد منجر شود. وقتی کودکی خواستهاش برای ازدواج کردن را به زبان میآورد و بقیه به او میخندند، به حرفش توجه میکنند در واقع رفتارش را تقویت میکنند.
در نهایت بدانید که گاهی بچهها معنای جملات را متوجه نمیشوند و نمیدانند وقتی از ازدواج حرف میزنند، دقیقاً از چه چیزی صحبت میکنند. آنها تنها واژههایی که دیگران به زبان میآورند را تکرار میکنند اما عمق معنایی واژه را نمیدانند. او تنها شادی مجلس عروسی و هیجان روزهای نامزدی را میبیند و آرزویش برای قرار گرفتن فضایی از آن جنس را به زبان میآورد و به مروز زمان این افکار و تخیلات از ذهن کودک خارج می شود. پس نگران نباشید.
موفق باشید.
Pages