نظرات امین-مشاور ازدواج

Portrait de امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 24 avr, 2016 کوزه گری که برای اب خوردن کوزه شکسته هم ندارد!

سلام

برای اینکه فردی به خواسته اش برسد باید دو مسئله خیلی مهم را در نظر بگیرد:
1- اینکه ایا خواسته او به صلاح او هست یا نه؟
2- اینکه ایا امکان رسیدن به آن خواسته وجود دارد یا نه؟

در نظر گرفتن این دو مسئله و مطابقت دادن رفتار و اعمال و افکار با این معیارها از بسیاری از مشکلات به خصوص مشکلات روحی روانی مثل درد ناکامی و ... جلوگیری می کند. اما اگر کسی به این موارد توجه نداشته باشد، هر چیزی را که دلش بخواهد عقلش هم می خواهد و وقتی به خواسته اش نمی رسد از لحاظ روحی روانی با مشکل مواجه می شود؛ تا حدی که ممکن است احساس پوچی و بی ارزش بودن به او دست بدهد.

در مورد عشقی که شما از آن صحبت می کنید هم همین مسئله صدق می کند. شما ابتدا باید ببینید ایا رسیدن به ایشان به صلاح شما هست یا نه؟ برای این منظور نباید صرفا به استنباط خودتان اکتفا کنید؛ چون ممکن است به هر دلیلی استنباط شما نادرست باشد و اصلا ایشان مورد خوبی برای شما نباشد؛ بلکه باید از افراد با تجربه و مشاوران حاذق کمک بگیرید. سپس باید ببینید آیا رسیدن به ایشان ممکن هست یا نه؟ مثلا اگر ایشان به هر دلیلی تمایلی به ازدواج با شما نداشته باشد یا خانواده شما یا ایشان با این وصلت مخالف باشند یا راهی برای جذب ایشان وجود نداشته باشد یا اصلا ایشان در دسترس شما نباشد یا ...، در این صورت حتی فکر کردن به ایشان هم عاقلانه نیست؛ چون چیزی که دست نایافتنی است نباید در زمره آمال و آرزوی های ما قرار بگیرد. ما باید به دنبال چیزهایی باشیم که دست یافتنی باشند.

شاید بگویید من می دانم که به او نمی رسم ولی باز هم نمی توانم فراموشش کنم؟

در پاسخ باید عرض کنم که این دانستن به تنهایی کافی نیست. زمانی شما می توانید ایشان را به طور کلی فراموش کنید که به این دانسته خود ایمان پیدا کنید؛ تا حدی که دل شما از رسیدن به ایشان کاملا ناامید شود. اما تا زمانی که کور سوی امیدی در درون شما برای رسیدن به ایشان وجود داشته باشد، فراموش کردن ایشان ممکن نخواهد بود. لذا یکی از راه های ناامید کردن دل این است که تمام روزنه های امید را بررسی و امتحان کنید. اگر این روزنه ها، واقعی و قابل استفاده باشند که چه بهتر؛ اما اگر نباشند، دل شما به این نتیجه می رسد که دیگر وصال ممکن نیست و او را فراموش خواهد کرد. اگر به این مرحله رسیدید، می توانید مطالبی را با عنوان «فراموش کردن عشق» در همین سایت و دیگر سایت ها جستجو کرده و مطالعه کنید تا با روش های مختلف فراموش کردن اشنا شوید.

پیروز و سربند

Portrait de امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 24 avr, 2016 خدایا نمی شد کمرش گود نباشد؟

سلام

کم شدن این حساسیت و از بین رفتن ان در گرو تغییر افکار و عقاید شماست. شما زمانی می توانید با این حساسیت مقابله کنید که نگاهتان به زندگی تغییر کند. در حال حاضر حرف و حدیث و قضاوت دیگران در مورد همسر آینده تان برای شما خیلی مهم است و همین باعث مقایسه ایشان با دیگران می شود؛ تا حدی که فکر می کنید اگر در آینده کسی از ایشان ایراد بگیرد شما شدیدا تحت تاثیر قرار می گیرد؛ در حالی که این تفکر درست نیست. آنچه دیگران می بینند فقط ظاهر و صورت فرد است و هیچ کس از باطن افراد خبر ندارد. برای همین قضاوت های آنان نیز همیشه بر ظواهر استوار است و هیچ پشتوانه ای ندارد؛ در حالی که آنچه ضامن خوشبختی است، سیرت و باطن خوب است؛ نه ظاهر. اگر می خواهید این حرف را بهتر درک کنید می توانید به سراغ افرادی بروید که سالها همسر فردی بوده اند که ظاهر خود را به خاطر جنگ از دست داده اند. آنها عاشقانه با هم زندگی می کنند بدون اینکه حرف و حدیث دیگران نقشی در زندگی آنها داشته باشد.

بعلاوه اینکه شما هیچ وقت از گزند حرف دیگران در امان نیستید و به هر حال کسی پیدا می شود که بخواهد از شما یا همسرتان یا هر چیز دیگر ایراد بگیرد. این شمایید که نباید اجازه دهید قضاوت نادرست آنها روی افکار و اخلاق و رفتارتان تاثیر منفی بگذارد. شما تحت هیچ شرایطی نباید خوبی ها را نادیده بگیرید و به ذهنتان اجازه دهید نقائص غیر واقعی را بزرگ جلوه دهد. هم نشینی با دوستان خوب و معتقد در این مسئله خیلی کارساز است. تازه تمام این ها بر فرض این است که نقص ایشان خیلی چشم گیر باشد؛ به طوری که هر کس او را ببیند توجهش به او جلب شود که ظاهرا اینطور نیست. لذا یکی از راه های دیگر که می تواند حساسیت شما را کم کند نظر سنجی از اطرافیان و نزدیکان است. اگر نظر آنها این بود که اصلا به چشم نمی آید یا به قدری نیست که مشکل ساز باشد، شما هم باید حرف آنها را بپذیرید.

در کنار همه اینها این نکته را هم باید خدمت شما متذکر شوم که شیوه ای که شما برای ازدواج پیش گرفته اید از اساس نادرست است. دوستی طولانی مدت قبل از ازدواج، جدای از اینکه کوله بار گناه شما را سنگین می کند و جایگاه اجتماعی شما را پایین می آورد، مشکلات روحی روانی زیادی هم برای شما ایجاد خواهد کرد. حتی در صورتی که این ازدواج سر بگیرد هم باز از عواقب آن در آمان نخواهید بود. لذا در این باره بیشتر فکر کنید و نگذارید زندگی شما در معرض خطر و آسیب جدی قرار گیرد. حتی در این شرایط ریسک انتخاب شما خیلی بالاست. علاقه شدید شما مانع از دیدن برخی واقعیت ها و چشم پوشی از آنها می شود که نقش تعیین کننده ای در زندگی آینده شما خواهند داشت. این علاقه ای که الان بین شما هست بعد از ازدواج تا حدودی فروکش می کند و تازه آن موقع چشم شما به روی واقعیات بیشتر باز خواهد شد. اگر آن موقع تازه متوجه شوید که طرف مقابل از لحاظ عقلی مورد مناسبی برای شما نبوده برایتان خیلی گران تمام می شود. 

بنابراین پیشنهاد من به شما این است که اگر بنای ازدواج با ایشان را دارید حداقل کمی از مسیر اشتباهی را که تا الان طی کرده اید را جبران کنید. هر چه زودتر تکلیف این رابطه را مشخص کنید و نگذارید بیش از این کش پیدا کند. از طرفی قضیه ازدواج را از طریق خانواده ها رسمی کنید. اجازه دهید آنها در این مسئله ورود کنند و از نگاه خودشان شما را ارزیابی و بعد نتیجه گیری کنند. اگر نظر آنها نسبت به این ازدواج مساعد نبود، قید این ازدواج را بزنید؛ چون تصمیم آنها در فضایی انجام می گیرد که عاری از عشق و علاقه است و می تواند قابل اعتماد باشد.

پیروز و سربلند

Portrait de امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 23 avr, 2016 من یک دختر بدبختم!

سلام

اینکه معنی حرف های همسر شما چیست را نمی شود با این چند سطر فهمید. شاید ایشان بدون اینکه توجهی به معنا و مفهوم گفته هایش داشته باشد چنین چیزهایی را می گوید و اصلا هم فکر نمی کند که شما از این حرف ناراحت می شوید. شاید او قصد و غرضی از گفتن این جملات ندارد و از باب شوخی یا هر چیزی دیگری این حرف ها را می زند؛ چنانچه ممکن هم هست حرف های ایشان ناشی از افکار و عقایدش باشد. در هر صورت گفتن این حرف ها بد است؛ اما تا زمانی که علتش مشخص نشود نمی شود گفت آیا این مسئله مخل زندگی شما و مانع خوشبختیتان می شود یا خیر؟

ما در چنین شرایطی تنها یک چیز را خطرناک می دانیم و آن اینکه ایشان فقط به خاطر پول پدرتان با شما ازدواج کرده باشد و هیچ انگیزه دیگری برای ازدواج با شما نداشته باشد. اما اگر اینطور نباشد، جای نگرانی وجود ندارد؛ البته به شرط اینکه در انتخاب خود دقت کرده باشید و همسرتان از لحاظ های فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری با شما تناسب های لازم را داشته باشد.

در هر صورت چون این مسئله تا این حد روی شما اثر گذاشته و فکر می کنید با این روند در اینده زندگی سختی خواهید داشت، لذا به نظرم این مسئله را با یکی از بزرگترهایی که فکر می کنید شما را درک می کنند در میان بگذارید و به یک بهانه ای عروسی را کمی به تاخیر بیندازید. در این میان به اتفاق همسر خود پیش مشاور رفته و یک بار دیگر همه چیز را بررسی کنید. اگر مشکل حادی در این میان وجود داشته باشد و مشاور تشخیص دهد این زندگی آینده خطرناکی دارد، جدا شدن از ایشان در این شرایط به مراتب سختی کمتری نسبت به مشکلات آینده خواهد داشت. البته جدایی آخرین راه است. شاید مشکلی وجود داشته باشد که با چند جلسه صحبت حل شود که در این صورت دیگر با خیالت راحت با ایشان عروسی می کنید و زندگی خوبی خواهید داشت.

بنابراین حتما قبل از عروسی به یک مشاور خوب و متدین و با تجربه مراجعه کنید. اینکه از خدا بخواهید شما را فقیر کند یا ... دردی از شما دوا نمی کند. خدا به همه انسان عقل و تدبیر داده تا بتوانند با استفاده از این ابزار و در کنارش توکل به خدا و توسل به اهل بیت علیهم السلام مشکلشان را حل کنند؛ وگرنه دعای بدون اقدام و عمل بی نتیجه خواهد بود.

پیروز و سربلند

Portrait de امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 23 avr, 2016 بین دو راهی، کار رو تموم کنم یا نه؟

سلام

همانطور که استاد منتظر در پاسخ قبلی خدمت شما گفتند، پسند ظاهری و به دل نشستن برای ازدواج تا حدودی مهم است. لذا اگر ایشان به هیچ وجه به دل شما ننشسته و از قیافه و هیکل ایشان منزجر هستید، ریسک نکنید و به فکر ازدواج با فرد دیگری باشید که به دل شما بنشیند؛ چون ممکن است همین احساس بعد از ازدواج هم ادامه پیدا کند و زندگی شما را به چالش بکشد.

البته این پاسخ به تناسب افکار و عقاید شماست؛ وگرنه اگر قد و هیکل تا این حد برای شما مهم نبود و اینطور نبود که شما بگویید از این موارد بدم می آید، در ان صورت نقاط مثبت دیگر ایشان این نقیصه را جبران می کرد و این ازدواج به خودی خود بد نبود؛ اما چون این موارد برای شما خیلی مهم شده و نمی توانید غیر از آن را بپذیرید، این ازدواج برای شما ریسک دارد.

در مورد حسن شهرت نداشتن پدرشان هم یک مسئله مصداقی است؛ یعنی نمی تواند پاسخ کلی داد و باید دید منظور شما چیست و چه شرایطی در اطراف شما حاکم است. بهترین کار این است که از اطرافیان نزدیک و با تجربه مثل پدر و عمو و ... کمک بگیرید و نظر آنها را جویا شوید. اگر احساس کردید نداشتن حسن شهرت او در زندگی اینده شما تاثیر منفی زیادی دارد، باید احتیاط کنید.

پیروز و سربلند

Portrait de امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 21 avr, 2016 گفتم برای رضای خدا حجاب داشته باش

سلام

اینکه ایشان بپذیرد باحجاب شود و بعد شما با ایشان ازدواج کنید خیلی خوب و عالی است؛ اما مشکل همین جاست که آیا می توان کاری کرد که ایشان قبول کند باحجاب شود و ایا می تواند ضمانتی داد که اگر الان قبول کرد، در اینده هم روی حرفی که زده بماند و نخواهد تجدید نظر کند؟

تجربه ما می گوید این یک ریسک بزرگ است؛ آن هم برای شمایی که فرد معتقدی هستید و حجاب نداشتن همسرتان برایتان غیر قابل تحمل است. اگر خدایی ناکرده ایشان بعدا نخواهد با حجاب بماند ممکن است همین مسئله زندگی شما را با چالشی بزرگ مواجه کند که تحمل آن سخت خواهد بود. حتی اگر ایشان بتواند الان شما را راضی کند که به شرایط ایشان رضایت دهید، باز هم این ریسک وجود دارد؛ چون احتمال اینکه بعدا پشیمان شوید خیلی زیاد است.

از طرفی تحت هیچ شرایطی نباید به امید اینکه بتوانید بعدا ایشان را تغییر دهید هم با او ازدواج کنید؛ چون ممکن است این تغییر حاصل نشود و با مشکل مواجه شوید. بنابراین توصیه ما به شما این است که سری که درد نمی کند را دستمال نبندید و به دنبال دختری باشید که هم کفو شما بوده و از لحاظ های فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری با شما تناسب داشته باشد. این را هم در نظر داشته باشید که دختری که به حجابش اهمیت نمی دهد به همان اندازه که بی حجاب است، در اعتقاداتش هم ضعیف است و نباید اینطور توجیه کنید که او نمی داند چه می کند. او یک فرد بالغ است و خوب و بد را تشخیص می دهد و هیج کس او را مجبور به بی حجابی نمی کند؛ بلکه این ضعف اعتقادات اوست که منجر به این مسئله می شود. بله می شود ضعف اعتقادات او را به گردن محیط تربیتی او انداخت؛ اما در هر صورت کسی که شما الان او را برای ازدواج انتخاب کرده اید، این شرایط را دارد و باید با همین خصوصیات فعلیش او را در نظر بگیرید؛ چه مقصد ضعف اعتقاداتش خودش باشد و چه دیگران.

شاید بگویید پس چرا استخاره خوب آمده؟ در پاسخ باید عرض کنم اینکه استخاره خوب آمده دلیل بر این نیست که حتما این ازدواج به صلاح شماست. شما برای اقدام به این ازدواج استخاره کردید که خوب آمده. شاید خوب آمدن به خاطر این بوده با این خواستگاری دقت شما در تعیین معیارهای انتخاب همسر را بالا می برد یا هر چیز دیگری که ما از آن خبر نداریم. 

با این حال شما می توانید باز هم تلاش خود را برای اصلاح افکار و عقاید ایشان بکنید؛ اما سعی کنید خیلی کش پیدا نکند؛ چون هر چه بیشتر ادامه پیدا کند احساسات و عواطف بین شما و ایشان بیشتر می شود و این انتخاب شما را در معرض خطر قرار می دهد.

پیروز و سربلند 

 

Pages

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 198