مطالب دوستان gilnar

سلام علیکم از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم فکر از دست دادن مادری که علاقه مند به او هستید و زحمات زیادی برای شما کشیده است موجب رنجش شما شده است، امیدوارم با تلاشی که می کنید بتوانید از این افکار راحت شوید. زمانی که انسان شاهد یک اتفاق ناگواری است که آن اتفاق قابل انطباق با شرایط خود فرد باشد ذهن خود به خود آن را تعمیم میدهد و آن اتفاق را در مورد خودش تصور میکند، با مشاهده از دست دادن مادر استادتان ذهن شما از دست دادن مادر خودتان که به او علاقه مند هستید را تداعی میکند، و از آن جا که در ذهنتون دغدغه ی شدیدی نسبت به مادرتون دارید به صورت افکار مخالفش یعنی از دست دادن او متجلی می شود، این گونه موارد در جاهای دیگه هم داریم، مثلا شخصی که خیلی مذهبی است و نگران اینکه نکنه یه وقت کفر بگم، در ذهنش جملات کفر آمیز می آید ، یا مادری که علاقمند به فرزندش هست و در ذهنش این است که من خیلی بهش علاقه دارم نکند که از دستش بدهم، دائما افکار تصادف و بیماری و مریضی فرزندش توی ذهنش میاد و... اینگونه افکار در واقع وسواس فکری است، در مورد شما هم به احتمال زیاد وسواس فکری است، زمانی که یک فکر وسواسی مثل از دست دادن مادرتان در ذهن شما می آید، در شما ایجاد اضطراب زیاد میکند و سعی میکنید آن را نادیده بگیرید، اما هر چه سعی می کنید که آن را نادیده بگیرید بیشتر و شدید تر میشه و این یک اصل کلی و ثابت شده است، حال برای اینکه این مشکل را حل کنید باید با این افکار مواجه بشید و بدون اینکه بخواهید آن را نادیده بگیرید، آن را در ذهنتون تماشا کنید و بگذارید افکار توی ذهنتون بیایند و جلو آن را نگرید، فکر از دست دادن مادرتان به هیچ وجه موجب اتفاقی در واقعیت نخواهد شد، شما میتوانید آن را در موارد دیگر امتحان کنید مثلا فکر کنید شخصی به شما صدها سکه میدهد، یا یکی از دوستانتان را در ذهن بیارید و فکر کنید امروز می میرد، خواهید دید که به خاطر افکار شما هیچ اتفاقی نمی افتد، بنابراین اجازه بدهید افکاری که به ذهنتان می آید کار خودش را انجام بدهد و سعی نکنید جلو آن را بگیرید؛ نکته مهم این است که در آن زمان هم هر کاری که موجب آرامش ذهنی شما میشه نباید انجام بدهید، مثلا ممکنه اون لحظه ای که توی ذهنتون میاد که نکنه مادرم رو از دست بدهم توی ذهنتون بگید «خدا عمرش را طولانی کند» یا بگویید «خدایا خودت رحم کن» یا حتی ذکری بخوانید  و بگویید (لا اله الا الله) و ... که همه این کارها باعث تقویت افکار وسواسی در شما خواهد شد، بله این افکار در شما ایجاد اضطراب میکند و باید اضطراب را تحمل کنید، بدانید اضطراب پایدار نخواهد بود و مانند یک موج و یا یک فواره تا یه حدی بالا می رود، اما بالاخره پایین خواهد آمد و از بین می رود. این راه کار درمان مشکل شماست در صورتی که در انجام آن با مشکل مواجه بودید توصیه میکنیم به مراکز مشاوره حضوری مراجعه نمایید تا گام به گام با شما کار کنند و مشکلتان برطرف شود. در ادامه اگر نیاز به راهنمایی داشتید در خدمتتان هستم. موفق باشید.

سلام علیکم از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم از اینکه اختلافات و ناسازگاریها توی زندگی تون هست، قطعا احساسات ناخوشایند و منفی را تجربه میکنید که امیدوارم با تلاشی که می کنید بتوانید هر چه سریعتر مشکلات را حل و فصل کنید و تجربیات خوب و روابط سازگارانه ای با همسرتون داشته باشید. حقیقت این است که زندگی زناشویی نیاز به آموختن مهارتها و توجه به نکاتی دارد که اگر آن مهارتها و توجه به نکات نباشد زندگی رو به ناسازگاری می رود، زندگی خوب ساختنی است، یعنی همانطور که یک ساختمان زیبا ساختنی است زندگی هم باید هم دارای شالوده و زیرساخت مستحکمی باشد و ظاهری زیبا برایش ساخت. و این شالوده و نمای زیبا چیزی نیست جز یادگیری مهارتها و توجه به نکات مهم زناشویی. در مورد مساله شما چند موضوع مهم وجود داره که باید مورد توجه قرار بگیره : 1: اینکه الان 20 روزه رفتید خونه پدرتون و از اونها خبری نشده و اینکه چکار باید بکنید 2: در مورد پیمانشکنی همسرتان 3: نکات و مهارتهایی جهت بهتر شدن اوضاع  و رابط بین شما  بنده در مورد موضوع اول مطالبی خدمتتون تقدیم می کنم: قهر کردن و رفتن خونه پدر یک اشتباه راهبردی است، بله در بعضی موارد زمانی که قهر کردن به عنوان یک راه کار حل مساله مورد بررسی قرار بگیره و مفید باشه قابل استفاده است اما شما بدون بررسی و بدون اینکه واکنش همسرتان را پیش بینی کنید به صورت هیجانی و از روی ناراحتی این کار را انجام داده اید که قطعا کاری بوده که نه تنها به حل مشکل شما کمکی نمیکنه بلکه مشکل رو بدتر هم میکند. به هر حال این کار اتفاق افتاده، اگر بدون درخواست او شما بخواهید خودتان برگردید در حال حاضر مناسب نیست بلکه شما سعی کنید از با مطرح کردن مشکل و مساله بوجود آمده با افراد مورد اطمینان مثلا پدر یا پدر شوهر و یا برادر و هر کسی که مناسب میدانید آنها به عنوان واسطه میانجگری کنند و با صحبت کردن با همسر تان و شما یک صلح و سازشی حداقل در حد برگشت شما به منزل خودتان ایجاد کنند، وقتی این اتفاق افتاد اونوقت باید در مورد بحث روابط و تکنیکهای همسرداری و مشاوره های لازم اقدام کنید و راهنمایی های لازم را خدمتتان ارائه کنیم. امیدوارم هر چه سریعتر مشکلتان برطرف شود. در ادامه اگر نیاز به راهنمایی داشتید در خدمتتان هستیم موفق باشید.

سلام علیکم از ارتباطی که با ما گرفتید و اعتمادتون به ما تشکر میکنم شما سختی ها و مشکلات زیادی را توی زندگی متحمل شدید، و از این جهت به خاطر صبر و بردباری که داشتید وبه خاطر ایمانتون به خدا قطعا آینده و آخرتی خوب به همراه آسایش و راحتی و زیبایی های جاودانه ای برای خودتون رقم زده اید که امیدوارم بتونید اینو حفظش کنید. آخرت خوب چیزیه که خیلی از اونایی که توی این دنیا توی آسایش و راحتی بودن بعد از مرگ، آرزوش میکنن و میگن ایکاش توی دنیا بدبخت و ندار بودیم اما توی این دنیای جاودانه حالمون خوب بود. اجر صابران با خداوند است خداوند متعال میفرماید: «وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا [انسان/12]؛و آنان را برای اینکه [در برابر تکالیف دینی و حوادث روزگار] شکیبایی ورزیدند، بهشت و لباسی از حریر پاداش می دهد.» اجازه بدید این پیشنهاد رو به شما بدم که سعی کنید در مورد پاداش کسانی که در این دنیا با مشکلات مواجه می شوند و صبر پیشه میکنند توی اینترنت جستجو کنید و مطالعه داشته باشید. اما در خصوص این خواستگار و بحث ازدواج تون در پست بعد چند تا نکته و راهنمایی خدمتتون عرض میکنم ان شاالله مفید خواهد بود.

سلام علیکم  از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم قطعا شما در ارتباط با همسرتان دچار اختلافات و ناسازگاری هستید، طبیعتا اینکه همسرتان نسبت به شما بی توجه و بی اهمیت است یعنی عدم رضایت شما و مطلوب نبودن رابطه. حال این مساله علتش چیست و چگونه می توان حلش کرد نیاز به گفتگوی بیشتر است گفتگویی که هم باید شما در آن شرکت داشته باشید و هم همسر شما. زمانی که اختلاف و نارضایتی بین دو نفر ایجاد می شود قطعا حل مشکل هم باید با مشارکت دو نفر باشد. بسیاری از مشکلات برخاسته از سوء تفاهماتی است که در مشاوره حضوری برطرف میشود و نه به صورت گفتگوی یک طرفه و مکتوب. بنابراین در خصوص مشکل شما باید همسرتان هم در فرایند مشاوره شرکت کند اولین و مهمترین گام برای حل مشکل همین است، اگر بتوانید همسرتان را برای حضور به مراکز مشاوره و زوج درمانی قانع کنید و یا شرایط را فراهم کنید تا او بتواند در فرایند درمانی مشارکت کند بسیار موثر است. تغییر کامل و موثر در رفتارهای همسرتان زمانی ایجاد خواهد شد که او اراده کند  و تصمیم بگیرد که اصلاح شود، اما خب حتما می گویید او حاضر به مشاوره آمدن نیست و دید خوبی به مشاور و روانشناس ندارد و مخالفت میکند. از آنجایی که مخاطب ما شما هستید بنابراین نکاتی را در ادامه خدمتتان عرض میکنیم تا بتوانید رابطه تون را بهبود ببخشید. یک نکته مهم در اختلافات زناشویی که بهش توجه نمیشه و باعث میشه مشکلات دامنه دار بشوند و کار به جاهایی که نباید برسد، میرسد؛ این است که در اختلافات علت همه مشکلات را به عهده طرف مقابل می اندازیم و ما سهم خودمون را در بروز اختلافات نادیده میگیریم شاید شما بگویید «واقعا مقصر شوهرم بوده» بله ممکنه درست باشه اما این دقیقا همان چیزی است که میگوییم که سهم خودتان را نادیده گرفته اید، از این جهت که قاعده کلی این است که «بله ممکنه در شروع هر اختلافی شما مقصر نباشید اما قطعا در ادامه اختلافات سهم دارید.» شما میدانید که در تعاملات و ارتباطات رفتارهای یکدیگر بر طرف دیگر اثر میگذارد و باعث ایجاد واکنش میشود و این حرکت مانند دومینویی که با یک قطعه کوچک شروع میشود و در نهایت قطعه بسیار بزرگ را هم بر زمین میاندازد ادامه پیدا میکند و یک اختلاف کوچکی که در ابتدا قابل حل و فصل بود را تبدیل به یک اختلاف بسیار بزرگ میکند. قطعا برای اینکه بتوانید روی او تاثیر بگذارید و در او ایجاد انگیزه کنید لازم است رابطه همسرانه بین شما از قوت و صمیمت کافی برخوردار باشد. بنابراین توجه به نکاتی که در پست بعد بیان میکنم برایتان مفید خواهد بود.