اولا دوستی کار درستی نیست و احتمال اینکه ضربه بخوری در آینده خیلی زیاده
دوما اینکه لطفا از این کلمات که 100% ما مال همیم حرف نزنید که آدم خندش میگیره، آخه من خودم شاهد بودم آدمایی که چندین سال با هم بودن و همه سر اینا قسم میخورن یکیشون به هم زده و برا هر 2تاشون مشکلات روحی و جسمی زیادی ایجاد شده
سوما : یه نصیحت: تا با یه نفر سر سفره عقد ننشستی و خطبه رو نخوندن دل نبند چون همون موقع هم حتی ممکنه همه چی از دست بره
اینقدر خودتو رنج نده واسه چیزی که تو زندگیت فعلا فقط در حد یه دوستی گناه آلود هست
وقتی در یک رابطه ، فقط احساسی و عاشقانه پیش بروی ،
روی اشتباهاتش پوشش عشق بگذاری ،
کج روی هایش را چشم پوشی کنی به بهانه ی دوست داشتن ،
با همهی رفتارهای نابه جا سازگاری کنی به خاطر اینکه دلخورش نکنی،
آنوقت روزی میرسد که خود را دیگر کنار او نخواهی دید ،
روزی میرسد که تو به جای احساس عشق سردرگم میشوی میان حسرت و نفرت و سرخوردگی ها و کمبودها!!!
آن زمان است که پرده های عشق و احساس کنار میروند و جایشان عقل بی رحمانه مینشیند!
و آنوقت همه ی انچه از آنها به خاطر دوست داشتنت گذشته بودی مثل سونامی و زلزله بر سرت خراب میشود ...
و در نهایت یا باید دم نزنی و سازش کنی و بسوزی یا فاتحه ی رابطه را بخوانی ...!
چون دیگر نه آنقدر عاشقش خواهی بود و نه آنقدر سلامت روح و جسم برایت مانده که بتوانی چیزی را از میان این سونامی سهمگین نجات بدهی!
پس چه خوب است که از همان ابتدا رابطهی عاشقانه را با چاشنی عقل و منطق مستحکم و مداوم تر کنیم ...
رابطه ای که به بهانه ی عشق معایبش نادیده گرفته شود یکجا متوقف خواهد شد! بدون شک !!!
اولا دوستی کار درستی نیست و احتمال اینکه ضربه بخوری در آینده خیلی زیاده
دوما اینکه لطفا از این کلمات که 100% ما مال همیم حرف نزنید که آدم خندش میگیره، آخه من خودم شاهد بودم آدمایی که چندین سال با هم بودن و همه سر اینا قسم میخورن یکیشون به هم زده و برا هر 2تاشون مشکلات روحی و جسمی زیادی ایجاد شده
سوما : یه نصیحت: تا با یه نفر سر سفره عقد ننشستی و خطبه رو نخوندن دل نبند چون همون موقع هم حتی ممکنه همه چی از دست بره
اینقدر خودتو رنج نده واسه چیزی که تو زندگیت فعلا فقط در حد یه دوستی گناه آلود هست
برو دنبال کار آزاد اونم با سرمایه
چه آدمای مسخره ای پیدا میشه
حالم به هم خورد
خب دیگه چرا ازدواج کرده اگه میخواسته اینجوری باشه
متاسفانه طرفت شعور نداره
و در زندگی آینده با ایشون همیشه در عذاب خواهی بود.
وقتی در یک رابطه ، فقط احساسی و عاشقانه پیش بروی ،
روی اشتباهاتش پوشش عشق بگذاری ،
کج روی هایش را چشم پوشی کنی به بهانه ی دوست داشتن ،
با همهی رفتارهای نابه جا سازگاری کنی به خاطر اینکه دلخورش نکنی،
آنوقت روزی میرسد که خود را دیگر کنار او نخواهی دید ،
روزی میرسد که تو به جای احساس عشق سردرگم میشوی میان حسرت و نفرت و سرخوردگی ها و کمبودها!!!
آن زمان است که پرده های عشق و احساس کنار میروند و جایشان عقل بی رحمانه مینشیند!
و آنوقت همه ی انچه از آنها به خاطر دوست داشتنت گذشته بودی مثل سونامی و زلزله بر سرت خراب میشود ...
و در نهایت یا باید دم نزنی و سازش کنی و بسوزی یا فاتحه ی رابطه را بخوانی ...!
چون دیگر نه آنقدر عاشقش خواهی بود و نه آنقدر سلامت روح و جسم برایت مانده که بتوانی چیزی را از میان این سونامی سهمگین نجات بدهی!
پس چه خوب است که از همان ابتدا رابطهی عاشقانه را با چاشنی عقل و منطق مستحکم و مداوم تر کنیم ...
رابطه ای که به بهانه ی عشق معایبش نادیده گرفته شود یکجا متوقف خواهد شد! بدون شک !!!
Páginas