علاقه ای به اینکه مجددا پیام بزارم نداشتم و تنها می خاستم که نظرات رو بخونم و استفاده کنم اما لازم دیدم برای اینکه حق مطلب ادا بشه این چند خط رو بنویسم
همونطوری که قبلا هم گفتم این سوال من مربوط میشه به چند ماهه پیش که احتمالا به علت اشتباه در ارسال سوالم اون موقع نمایش داده نشده بود که مشکلاتی بیشتر از امروز داشتم در ضمن من قصد نداشتم این سوال در بخش عمومی مطرح بشه و برای گرفتن نظرات کارشناسان سایت مطرح کردم، به چند دلیل، که بعضی دوستان هم اشاره کرده بودن مثل این مورد که مطرح کردن بعضی سوالات (هرچند در فضای مجازی) کار درستی نیست و یا اینکه احتمال هرچند ضعیف وجود داره که کسی من رو بشناسه(البته احتمالش نزدیک به صفره) ولی بعد از اینکه رفت توی بخش عمومی و نظرات خوبی که داده شده بود رو دیدم از همه اونها استفاده کردم که باعث آرامش بیشتر من شد.
در مورد وضعیت الان همسرم همین رو بگم که اگه نماز صبح خواب بمونم به من اعتراض میکنه و ناراحت میشه معمولا بعداز نماز قران میخونه و به گناهای به ظاهر کوچک که امروزه راحت انجام میشه مثل غیبت و تهمت و غیره حساسیت داره و...(ضمنا تنها خواسته ای که مراسم خواستگاری از من داشت این بود: توی دینم کمکم کن)
پس هدف من از مطرح کردن مسئلم کمک خواستن از کارشناسان محترم گرفتن روشهایی برای پاک کردن بیشتر ذهنم و صاف کردن قلبم بود. الان تنها مشکلی که دارم بعضی صبح ها به محض اینکه از خواب بیدار میشم بدون اینکه هیچ نشانه ای یا حرفی که یاداور این موضوع باشه یه دفعه به ذهنم میاد که به سرعت خودمو مشغول می کنم
قبلا و اوایل مشکلم خیلی شدیدتر بود چرا که احساس میکردم بین موارد زیادی که به من معرفی شد و خودم یا خانواده قبول نکردیم چراکه معیارهای خاص خودم رو داشتم (مثال سنتی بودن خانواده) احساس میکردم سرم کلاه رفته و مشکلات دیگه
در مورد اطلاع نفر سوم از این موضوع باید گم که این شخص از مشاورین خوب و با تجربه هستن و من از همسرم خاستم که به جای گفتن به من پیش ایشون برن چرا که نمیخاستم و نمیخام تا اخر عمرش چه باهم میموندیم چه نمیموندیم متوجه بشه که من مسئله رو کامل میدونم به دلایلی، و مشاور وقتی دیدن که من خودم بر اساس صحبت های غیر مستقیم همسرم و اتفاقات روی داده تقریبا مسئله رو کامل فهمیدم و مردد برای تصمیم گیری بودم(در زمان عقد) گفتن با این تردید نمیتوانید زندگی کنید به همین دلیل مسئله رو با روش درست به من گغتن وتصمیم نهایی رو به عهده من گذاشتند که انصافا هم ارامش بیشتری پیدا کردم
از آقای وجدانی تشکر میکنم اگر امکانش هست بقیه کارشناسان هم نظر بدن.
با سلام مجدد خدمت دوستان
علاقه ای به اینکه مجددا پیام بزارم نداشتم و تنها می خاستم که نظرات رو بخونم و استفاده کنم اما لازم دیدم برای اینکه حق مطلب ادا بشه این چند خط رو بنویسم
همونطوری که قبلا هم گفتم این سوال من مربوط میشه به چند ماهه پیش که احتمالا به علت اشتباه در ارسال سوالم اون موقع نمایش داده نشده بود که مشکلاتی بیشتر از امروز داشتم در ضمن من قصد نداشتم این سوال در بخش عمومی مطرح بشه و برای گرفتن نظرات کارشناسان سایت مطرح کردم، به چند دلیل، که بعضی دوستان هم اشاره کرده بودن مثل این مورد که مطرح کردن بعضی سوالات (هرچند در فضای مجازی) کار درستی نیست و یا اینکه احتمال هرچند ضعیف وجود داره که کسی من رو بشناسه(البته احتمالش نزدیک به صفره) ولی بعد از اینکه رفت توی بخش عمومی و نظرات خوبی که داده شده بود رو دیدم از همه اونها استفاده کردم که باعث آرامش بیشتر من شد.
در مورد وضعیت الان همسرم همین رو بگم که اگه نماز صبح خواب بمونم به من اعتراض میکنه و ناراحت میشه معمولا بعداز نماز قران میخونه و به گناهای به ظاهر کوچک که امروزه راحت انجام میشه مثل غیبت و تهمت و غیره حساسیت داره و...(ضمنا تنها خواسته ای که مراسم خواستگاری از من داشت این بود: توی دینم کمکم کن)
پس هدف من از مطرح کردن مسئلم کمک خواستن از کارشناسان محترم گرفتن روشهایی برای پاک کردن بیشتر ذهنم و صاف کردن قلبم بود. الان تنها مشکلی که دارم بعضی صبح ها به محض اینکه از خواب بیدار میشم بدون اینکه هیچ نشانه ای یا حرفی که یاداور این موضوع باشه یه دفعه به ذهنم میاد که به سرعت خودمو مشغول می کنم
قبلا و اوایل مشکلم خیلی شدیدتر بود چرا که احساس میکردم بین موارد زیادی که به من معرفی شد و خودم یا خانواده قبول نکردیم چراکه معیارهای خاص خودم رو داشتم (مثال سنتی بودن خانواده) احساس میکردم سرم کلاه رفته و مشکلات دیگه
در مورد اطلاع نفر سوم از این موضوع باید گم که این شخص از مشاورین خوب و با تجربه هستن و من از همسرم خاستم که به جای گفتن به من پیش ایشون برن چرا که نمیخاستم و نمیخام تا اخر عمرش چه باهم میموندیم چه نمیموندیم متوجه بشه که من مسئله رو کامل میدونم به دلایلی، و مشاور وقتی دیدن که من خودم بر اساس صحبت های غیر مستقیم همسرم و اتفاقات روی داده تقریبا مسئله رو کامل فهمیدم و مردد برای تصمیم گیری بودم(در زمان عقد) گفتن با این تردید نمیتوانید زندگی کنید به همین دلیل مسئله رو با روش درست به من گغتن وتصمیم نهایی رو به عهده من گذاشتند که انصافا هم ارامش بیشتری پیدا کردم
از آقای وجدانی تشکر میکنم اگر امکانش هست بقیه کارشناسان هم نظر بدن.
متشکرم
سلام خدمت مسئولین سایت
از مشاورین سایت هم میخام که نظر بدن چرا وارد این موضوع نمیشن؟
ممنون
نظرم فاصله 3تا5سال بود
سلام بر جبرائیل
شما عامل وحی یا عذاب
تند داری میری برادر نظر جدیدمو بخون برادر
Páginas