سلام
من خیلی به این اعتقاد ندارم که ازدواج نکردن یه امتحانه،بالا رفتن سن ازدواج و مجرد موندن خیلی از دخترا،یه معضل اجتماعیه که گریبانگیر خیلی از افراد شده ودلایل مختلفی هم داره.پس نمیشه برای همه یه نسخه پیچید.
وقتی به این فکر کنید که هزاران نفر مثل شما با شرایط شما هستن که دقیقا مشکل شما رو دارن و هنوز راه حلی براش پیدا نکردن شاید کمی آروم بشید و بفهمید که فقط شما نیستید.
در مورد مقایسه ام بهتون حق میدم،سخته،اما نباید بذارید طولانی بشه،اون خانم قراره بشه عروس شما،پس دائما جلوی چشم شماست و اگر بخواید هر روز زندگیتونو با ایشون مقایسه کنید داغون میشید. به قول معروق بگذارید و بگذرید.یکی از دوستای من حرف جالبی میزد،میگفت وقتی نمیتونی یه سری چیزا رو تغییر بدی،ازشون رد شو،بذارش همون جا و برو....
بعد اونم سعی کنین شرایطو تا جایی که دست خودتونه و میتونید فراهم کنید، و واقعا امید داشته باشید که میشه،اما کل هدف زندگی رو ازدواج نذارید.هرکاری از دستتون برمیاد انجام بدید و بقیه رو بسپرید دست خدا.
با ناامیدی نه به خواسته تون میرسید،نه انرژی برای ادامه زندگی میمونه،پس امیدوار باشید و توکل کنید، به معنای واقعی....
مهم ترین دلیل اصرار خواهر شما برای ازدواجتون خودش هست،میخواد از حرف و حدیثای بقیه راحت بشه،اما به این فکر نمیکنه آیا خواهرم خوشبخت میشه یا نه؟
یکی از چیزایی که میتونه اصرار خواهرتونو کم کنه و تجربه ثابت کرده جواب داده!اینه که بهش بگید،اگر من روزی با این آقا ازدواج کنم و پشیمون بشم،اونوقت تا آخر عمرم شما رو مقصر میدونم که منو توی این چاله انداختی
منم حس میکنم بیشتر دنبال یه دلیل برای خودت هستی که بتونی با اون خودتو توجیه کنی که این کیس به دردت نمیخوره،نمیدونم چقدر حسم درسته
وگرنه قد اعضای خانواده انقدر مهم نیس که به خاطرش کلا از ادامه دادن ماجرا منصرف بشی
Páginas