بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی
خوشحالم که سؤال خود را با کارشناسان و مشاورین مرکز تبلیغ مجازی مطرح کردهاید امیدواریم پاسخی که به شما ارائه میشود رضایت حضرتعالی را به دنبال داشته باشد.
قبل از بیان هر نکته و مطلبی بابت دغدغه دینی و مذهبی که دارید تبریک عرض میکنیم امیدواریم که در این مسیر مورد عنایت و توجه امامزمان عجلالله تعالی فرجه قرار داشته باشید و به بهترین مدارج اخلاقی دست پیدا نمایید. در خصوص سؤالی که مطرح کردید به چند نکته اشاره خواهیم کرد.
نکته اول: حتماً به این موضوع توجه داشته باشید که شیطان از راههای مختلفی تلاش دارند بندگان خدا را از مسیر عبودیت و بندگی خارج نماید، گاهی با تلقینهای منفی تلاش دارد بهگونهای وانمود کند که عبادت او مورد قبول نیست و یا اینکه او را به وسواس اخلاقی مبتلا نماید. هدف و انگیزه همه این القائات شیطانی مأیوس و دلسرد کردن و یا نهایت خارج کردند بندگان از میسر بندگی حقتعالی است؛ ازاینرو به شما کاربر گرامی توصیه میشود بدون هیچ توجهی به این القائات منفی به عبادت خود بپردازید و اجازه ندهید این افکار منفی شما را از انجام امور عبادی مأیوس و یا دلسرد نماید.
نکته دوم: برای غلبه بر عجب و خودبزرگبینی باید راههای دیگری را در پیش بگیرید. ازاینرو پاککردن صورت مسائله نمیتواند راهکار مناسبی برای غلبه بر عجب باشد.
در ادامه برخی از راهکارهایی که میتواند به شما برای غلبه بر عجب کمک نمایید اشاره خواهیم کرد.
ندیدن عبادت خود: به عبارتی تلاش کنید بههیچوجه عبادتهای خود را بزرگ نبیند، به طور مثال اگر نماز شب خواندید به نفس خود بهگونهای رفتار نمایید که گویی دیشب اصلاً نماز شب خوانده نشده به عبادتی عمل نیک خود را فراموش کنید. این تکنیک موید روایی نیز دارد.
تقویت توحید و خداشناسی: یکی دیگر از گامهای اثربخشی که در مقابله با عجب اثربخش خواهد بود ان شالله توجه به بزرگی و عظمت خدای متعال است... اگر انسان شناخت خود را نسبت به خدای متعال تقویت نماید هیچگاه عبادتهای اندک خود را شایسته ستایش و مدح نمیداند چرا که این چنین شخصی همیشه خود را مقصر در صحیح عبادت خواهد دید.
توجه به کاستی و نقصها: یکی دیگر از راهکارهایی که در مقابله با عجب توصیه میشود توجه به نواقص و کاستیهاست در واقع اگر انسان سالک بهجای اینکه اعمال معنوی و عبادی خود را با خود مرور نماید. نواقص و قصور خود را موردتوجه قرار دهد هیچوقت به غرور و خودبزرگبینی مبتلا نخواهد شد.
توصیه پایانی: در مسیر تربیت اخلاقی هیچگاه از تعادل و میانهروی خارج نشوید. هر گونه فشار غیرمتعارف به جسم رو روان میتواند اثر نامطلوب بر عملکرد انسان داشته باشد.
مطالعه بیشتر:
https://btid.org/fa/news/185115
https://btid.org/fa/news/38658
با سلام و احترام خدمت شما کاربرگرامی
قبل از بیان هر نکته و مطلبی به شما بابت دغدغه دینی و مذهبی که دارید تبریک عرض میکنیم امیدوارم که در این مسیر مشمول دعای خیر امامزمان عجلالله تعالی قرار داشته باشید.
هر چند سؤال شما خیلی کلی و تا حدودی مبهم است؛ ولی بااینوجود به چند نکته اشاره خواهیم کرد امیدواریم در این مسیر به شما کمک نماید.
نکته اول: در مسیر فرزندآوری بهطورجدی روی تربیت دینی و اخلاقی خودکار کنید و تلاش کنید به دستورات و فرامین دینی مقید باشید البته این به این معنا نیست که دست از فرزندآوری بکشید... این دو باید به طور همزمان با هم اتفاق بیفتد و مسئله فرزندآوری به تعویق نیفتد... در خصوص اهتمام به تربیت دینی و اخلاقی خود خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ»؛[آیه 6 سوره تحریم] «ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مینمایند!»
نکته دوم: در مسیر فرزندآوری بدون شک نیاز به کسب آگاهی و مهارتآموزی است که دراینخصوص کتابهای فراوانی به رشته تحریر درآمده است و شما میتواند بهاندازه توان برخی از این کتابها را در حوزههای مختلف تهیه فرموده و آگاهی خود را دراینخصوص ارتقا دهید.
معرفی چند کتاب در حوزه تربیت فرزند:
معرفی بهترین کتابهای تربیت کودک که هر والدینی باید بخواند!
بهترین کتاب های فرزند پروری ؛ ۶ کتاب برای والدین
بهترین کتاب های فرزند پروری برای راهنمایی پدر و مادرها
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
از اینکه سوال خود را با مشاورین و کارشناسان مرکز تبلیغ مجازی مطرح کردید خوشحالیم اومیدوارم در این پاسخگویی بتوانیم رضایت شما را به دست آوریم.
سؤال شما دارای دو بخش مجزا است بخش اول ناظر به مسئله آرامش خاطر در زندگی زناشویی و مشترک است و قسمت بعدی سؤال شما ناظر به این سؤال است که آیا آیین اسلام به شادی بها و ارزش داده است یا خیر و ملاک و معیار شادی در این دین چیست؟
در پاسخ به قسمت اول سؤال شما به این نکته اشاره میکنم که
نکته اول: بدون شک اگر مساله ازدواج نقش مستقیمی در رسیدن افراد به آرامش دارد. ولی باید به این موضوع توجه داشته باشید. ازدواجی انسان را به آرامش واقعی نزدیک می کند که در چارچوب و انتخاب صحیح اتفاق افتاده باشد. اگر یک شخص در انتخاب همسر و شریک زندگی خود ملاک ها و معیارهای انتخاب صحیح را رعایت کرده باشد این چنین ازدواجی حتی اگر با مشکلات و سختی هایی همچون مشکلات اقتصادی و ... مواجه باشد آرامش خاطر در آن قوی خواهد بود .... در طرف مقابل اگر این پیوند و ازدواج بدون رعایت ملاک و معیار های اصولی اتفاق افتاده باشد. با کوچکترین مشکل با چالش مواجه خواهد شد.
نکته دوم: برای دستیابی به آرامش در زندگی نباید به مسئله ازدواج بهعنوان یک علت تامه نگاه کرد. در واقع نباید این چنین پنداشت که تنها با ازدواج میتوان به آرامش رسید چرا که زندگی نیازمند شاخصها و مؤلفههای گوناگونی است که تقویت و وجود آن مؤلفههای اخلاقی و مهارتی است که میتواند شادی و نشاط را در زندگی مشترک و زناشویی تقویت نماید.
نکته سوم: بدون شک اگر شکل و سبک زندگی هر شخص بر اساس الگو و چارچوبهای دینی و اخلاقی سامان یابد بدون شک آرامش در آن حاکم خواهد شد... مولفههای همچون، تدبیر، المید، تلاش، عفو، گذشت، ایثار و...
در خصوص سؤال دوم: اسلام به معنای واقعی طرفدار شادی است و همگان را به شاد کرد همنوعان دعوت کرده است... بهجرئت میتوان ادعا کرد هیچ آیینی بهاندازه آیین مقدس اسلام به شادی سفارش نکرده است.
درواقع آیین مقدس اسلامخواهان زندگی سعادتمند است. ازاینرو میتوان این چنین بیان کرد آیین مقدس اسلام طرفدار شادی است که انسان را از سعادت و کمال انسانی دور ننماید... در خصوص این بخش سوال شما به طور مجزا مفصلتر توضیح خواهم داد
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی از اینکه سوال خود را با کارشناسان مرکز تبلیغ مجازی مطرح کردید خوشحالیم امیدواریم پاسخی که ارائه میشود رضایت شما را به دنبال داشته باشد.
قبل از هر نکتهای به شما بابت دغدغه دینی و فرهنگی که دارید تبریک عرض میکنیم.
در پاسخ به سؤالی که مطرح کردید به چند نکته اشاره خواهیم کرد.
نکته اول: ازآنجاییکه مسئله شما از جمله مباحث حقوقی و حقالناس به شمار میآید اصل اولیه این است که بتوانید شرایط را بهگونهای مدیریت کنید که رضایت شخص موردنظر را به دست آورید... البته کسب رضایت این شخص نیاز به حضور فیزیکی نزد صاحب حق ندارد چرا که شما میتوانید با پیگیری از محل تحصیل یا آموزش پرورش شماره استاد گرامی خود را پیدا کرده و تلفنی از او کسب حلالیت نمایید و رضایت او را به دست آورید.
نکته دوم: اگر توانستید شماره معلم خود را از طرق مختلفی به دست آورید میتوانید با هوشمندی و ذکاوت بدون یادآوری اتفاق تلخی که درگذشته رخداده با خوشزبانی یا ارسال هدیه و کادو برای تقدیر از زحمات ایشان رضایت ایشان را به دست آورید.
نکته سوم: اگر طبق هیچ شرایط چه حضوری و چه غیرحضوری امکان کسب حلالیت ندارید و یا اینکه مطرحکردن آن مسئله تبعات نامناسبی را به برای شما دنبال دارد میتواند از مسیر طلب مغفرت برای آن استاد و یا عطای خیرات به نیابت از ایشان امید داشته باشید که خدای متعال رضایت ایشان را برای شما به دست آورد.
در ادامه اگر نیاز به راهنمایی بیشتر دارید در خدمت شما هستیم.
با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی از اینکه سوال خود را با کارشناسان مرکز تبلیغ مجازی مطرح کردید خوشحالیم امیدواریم که این پاسخگویی رضایت شما را به دنبال داشته باشد.
قبل از هر چیزی دغدغه دینی و فرهنگی شما را تحسین میکنیم و از این بابت به شما تبریک می گوییم و اومیدواریم در این مسیر همیشه موفق باشید.
در خصوص سوالی که مطرح کردید به چند نکته اشاره می کنیم
نکته اول: بدون شک پاککردن صورتمسئله نمیتواند کمک چندانی برای دستیابی به اهداف داشته باشد. ببینید شما در زندگی خانوادگی خود با این مسئله مواجه هستید که برخی از اطرافیان شما تقیدات دینی را رعایت نمیکنند و از طرفی در این چنین فضایی شما ناگزیر به ارتباط با این افراد هستید...
در این چنین فضایی قطع ارتباط با همنوعان نمیتواند شما را به نتیجه مطلوب راهنمود سازد... چرا که در محیط اجتماعی افراد مشابه فراوانی وجود دارند که خواه یا نا خواه با آنها مواجه خواهیم شد.
نکته دوم: هر چند نمیتوان ارتباطات فامیلی و خانوادگی را به طور کامل قطع کرد؛ ولی بدون شک میتوان این روابط را مدیریت و محدود کرد تا اینکه از آسیبهای فرهنگی و اخلاقی که شما از آن آگاه هستید بر شما تحمیل نشود.
نکته سوم: باتوجهبه اینکه فرمودید همسر شما به امور دینی مقید هستند میتواند با زبان خوش نگرانیهای خود را با همسر گرامیتان مطرح کنید در خصوص محدودکردن ارتباطات و تقویت قوای فکری، فرهنگی، مذهبی اهل خانواده به یک جمعبندی برسید.
نکته چهارم: محدودکردن ارتباطات نباید منجر به قطع ارتباط با خویشاوندان شود.
نکته پنجم: در روابط اجتماعی و خانوادگی جرئتمندانه ارزشهای دینی و فرهنگی خود را به اطرافیان مشخص کنید بهگونهای که این افراد به عقاید و اخلاقیات شما احترام بگذارند و مرزهای فرهنگی و دینی شما را زیر پا نگذارند.
نکته ششم: اگر اطرافیان به ارزشهای شما واقف باشند، تا حدودی تلاش میکنند در ارتباط با شما حریمها را نگه دارند ارزشهای شما را تخریب نکنند.
Páginas